مهدی محسنی
از دید بسیاری نام هاشم آقاجری با "پروتستانیزم اسلامی" عجین شده است. وی به خاطر سخنانی انتقادی در سال 81 به اعدام محکوم شد. بسیاری معتقدند انتقادات وی از شیوه حکمرانی رهبری بی پروا و علنی است. آقای آقاجری در تازه ترین سخنان خود جنبش سبز ایران را جنبشی مسالمت آمیز خواند که قطعا پیروز خواهد شد".
حکم اعدامی که "ننگین" بود
سید هاشم آقاجری استاد دانشگاه تربیت مدرس، و عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در پی یک سخنرانی در همدان که در تاریخ ۲۹ خرداد ماه ۱۳۸۱ به مناسبت سالگرد درگذشت علی شریعتی درباره "پروتستانیزم اسلامی و دکتر شریعتی" صورت گرفته بود به اتهام توهین به اسلام و مقدسات مسلمانان دستگیر و در آبان ماه همان سال به اعدام محکوم شد.
آقاجری که یک پای خود را نیز در جنگ تحمیلی از دست داده است ، تحت فضا سازی های رسانه ای جریانات تندرو و درخواست مصباح یزدی برای صدور حکم اعلام برای وی، دستگیر و در دادگاه همدان محاکمه و محکوم به اعدام شد. اما دیوان عالی کشور به دلیل ایرادات وارده به روند رسیدگی قضایی، این پرونده را مجددا به دادگاه همدان بازگرداند. دادگاه مجددا رای قبلی خود را تایید نمود و بار دیگر دیوان عالی نیز به دلیل بی توجهی صورت گرفته به ایرادات وارده رسیدگی به پرونده را به دادگستری تهران محول کرد.
سرانجام پس از اعتراضات گسترده دانشجویان و دانشگاهیان در سراسر ایران که به تعطیلی بسیاری از کلاس های درس منجر شد ، انتقاد محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران و سخنان تند مهدی کروبی رئیس مجلس ششم و اشاره به این موضوع که "به عنوان یك روحانی و به سخنگویی عده ای از مراجع كه با آنها تماس گرفتم ، از این حكم ننگین ، ابزار انزجار و تنفر می كنیم". واکنش و بیانیه آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس وقت قوه قضاییه مبنی بر اینکه اتهام مذکور از لحاظ فقهی از موارد ارتداد نیست را به دنبال داشت. پس از این اتفاقات بود که در حکم وی تخفیف داده شد و به سه سال زندان، دوسال تبعید و نیز پنج سال ممنوعیت از تدریس محکوم گردید.
سلطانیسم معاویه و فاجعه عاشورا
اما بار دیگر زمانی نام هاشم آقاجری در رسانه ها شنیده شد که سایت های حامی دولت احمدی نژاد سعی نمودند اینبار نیز سخنان وی را وارونه جلوه بدهند. سخنانی که در نقد طاغوت و به مناسب شب های قدر بهمن 1387 در خانه عبدالله نوری بیان شده بود. هاشم آقاجری با روایت واقعه عاشورا و شیوه حکومتداری معاویه ، رسانه های حامی حکومت را به شدت آشفته و عصبانی نمود.
هاشم آقاجری با توصیف مشخصات "عزاداران بی معرفت" واقعه عاشورا تصریح کرد:"در زمانهای هستیم كه از یك سو در درون، كسانی به نام دفاع از حسین(ع) در ردای سخنگویان رسمی دین و به نمایندگی از پیامبر و رهبران پاك میكوشند كه لباس زور بر اندام دین بپوشانند و در سخن و عمل اسلام را چون پوستینی وارونه به پیش چشم خلایق میكشند و از سوی دیگر مخالفان و دشمنان كه اساسا انگیزههای سیاسی دارند، میكوشند چهره زشت و كریهی از پیامبر(ص) و امامان ما ترسیم كنند، هر چند این دو جماعت در مقاصد و اهداف با یكدیگر متفاوتند اما با یك مقدمه یكسان آغاز میكنند".
وی سپس با اشاره به شیوه حکمرانی معاویه جایگزینی ساختار سلطانی به جای خلافت افزود:"اساس ساختار سلطانی بر جهل و ترس مردم بود كه ترس را با سركوب، بگیر و ببند، شكنجه و زندان و جهل را با آگاهی كاذب و وارونه در مساجد، بالای منبرها توسط امام جماعات ایجاد میكرد. تفتیش عقاید و شكنجه منتقدین و مخالفین در دوره معاویه ایجاد شد، هر كس عقیده مخالف داشت بدون اینكه كاری هم كرده باشد، سر و كارش با زندان و شكنجه بود. در زمان معاویه اعتراض به خلیفه كفر به اسلام محسوب میشد و افراد را به عنوان كافر سر میبریدند، سیاست سركوب چنان گسترده بود كه نه تنها چهرههای سیاسی بلكه شعرا هم مصون نبودند".
گفتن از "آزادی" در هفتمین سالگرد صدور اعدام
هاشم آقاجری در 18 آبان ماه 1388 در هفتمین سالگرد صدور حکم اعدام برای وی ، به میان دانشجویان رفت تا درباره "آزادی بیان" سخن بگوید. آقاجری اینگونه سخنان خود را آغاز نمود: "مردم ما در طول 150 سال گذشته همواره به دنبال دستیابی به استقلال، آزادی و عدالت بودند. چرا كه این سه خواسته در واقع مكمل یكدیگر هستند. البته واقعیت های اجتماعی ما سبب شد كه مردم به دنبال نفی استبداد و به دست آوردن آزادی باشند. ملت ما در نفی سلطه به دنبال استقلال و نفی مناسبات سلطه بود. همچنین واقعیت های تبعیض آمیزی در جامعه وجود داشت كه مردم را در دستیابی به عدالت ثابت قدم می كرد".
وی تصریح کرد: " استقلال ، آزادی و عدالت سه آرماني هستند كه هيچيك بدون ديگري معنا و مفهومي ندارد. ويژگي اين سه خواسته اين است كه اگر از زوايه هر يك از آنها نگاه كنيم دو وجه ديگر را خواهيم ديد. حركت مردم در مشروطه نيز با عدالتخواهي آغاز شد كه به تاسيس عدالتخانه منجر شد. از اين رو امروز ايدئولوژي رسمي حكومت و قدرت، تمام اعمال خود را زير عنوان عدالت توجيه مي كند".
آقاجری افزود: "نمي توان از عدالت حرف زد اما دستگاه قضايي مستقلي نداشت. دستگاه قضايي وابسته، ريشخند به عدالت است. وقتي مملكتي به سرنوشت خود مسلط نباشد و سرنوشتش در زرگنده(سفارت سابق روسيه) تعيين شود، به معناي عدم وجود عدالت است. از اين رو نمي توان زير عنوان يك مفهوم ديگر، خواسته هاي ملت را زير پا گذاشت و ناديده گرفت".
وی با اشاره به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم گفت: "در طول پنج ماه گذشته هربار مردم ما براي دستيابي به حقوق خود به خيابان آمدند جوابشان خشونت بود. در اين خشونت ورزي و سركوب قهري حق مردم هم هيچ حريمي را رعايت نكردند. گاهي چيزهايي مي شنويم كه از زنده بودن خود شرم مي كنيم. شرممان مي آيد كه با دختران و پسران ما در كهريزك، شاهپور، اوين و... چنان برخوردهايي صورت مي گيرد".
آقاجری با اشاره به اینکه "وقتي در خيابان ها شاهد برخوردهايي چنان خشن هستيم مي توان حدس زد كه در پشت ديوارها چه بلايي بر سر آنها مي آورند" افزود: "عدالت اگر عدالت باشد بايد پاسدار آزادي باشد. به راه انداختن جنگ عدالت دروغ است. عدالت به هيچ وجه در برابر آزادي قرار ندارد. در برابر عدالت تنها قدرت قرار مي گيرد. از اين رو هر كجا كه به آزادي حمله شد شك نكنيم كه تز حاكميت ناديده گرفتن عدالت است".
جنبش بدون خشونت سبز و بیماری روانی حاکمان مستبد
آقای آقاجری در بخشی دیگر از سخنانش در دانشگاه تهران با اشاره به اعتراضات گسترده و مسالمت آمیز مردم در چند ماه اخیر گفت: " به نظر من اين جنبش فاز تكاملي حركتي است كه مردم ايران در بهمن 1357 انجام دادند. اكنون ما به تجربه دريافته ايم كه به صرف جابجايي قدرت و عوض شدن آدم ها مسائل تاريخي ما حل نخواهد شد. بلكه بايد آرمان ها را در عرصه واقعي پاسداشت. بايد دانست كه ميان وسيله و هدف پيوند ناگسستني وجود دارد و خشونت ورزان پس از پيروزي، خشونت را بر عليه دوستان خود نيز بكار خواهند برد".
اين استاد دانشگاه با اشاره به اینکه "قدرتمداران واقعيت ها را نمي بينند و از سرنوشت دیگر مستبدین درس نمی آموزند" تصریح کرد: "من گاهي در اخلاق و رفتار برخي اصحاب قدرت نشانه هاي بيماري رواني پارانوئيدي مي بينم. آنها فكر مي كنند كه همه چيز از خارج هدايت مي شود. شاه هم همينطور بود و واقعيت ها را به همين دليل نديد."
آقای آقاجري با تقسیم مخالفان جنبش سبز به دو گروه واقع گرا و متوهم افزود: "از نظر متوهم ها این یک "فتنه" با ريشه خارجی است. اما مخالفين واقع گرا مي گويند بايد اين "بحران" را رفع كنيم. اين سبب ريزش ها و شكاف هايي حتي در ميان صفوف آنها شده است كه هر روزه در مطبوعات شاهديم. طرفداران تز فتنه به دنبال راه حل هايي مثل سركوب و زندان هستند. طرح انقلاب مخملي هم از سوي همين عده مطرح شده است".
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اشتباه بودن تز فتنه در مورد انتخابات گفت: "سركوب، زندان، اتهام انقلاب مخملي و... چه نتايجي در بر داشت. اگر فتنه از خارج هدايت مي شد به راحتي مي توانستند از بين ببرند. اما نتوانستند از اين رو هر چه طرفداران تز فتنه با شدت عمل بيشتري برخورد كنند جنبش سبز هم راديكال تر خواهد شد. نشانه آن هم راديكال تر شدن شعار ها از 25 خرداد تا 13 آبان است."
وی در پایان به حاکمان سیاسی هشدار داد از برخورد خشونت بار با معترضین پرهیز کنند زیرا این برخودها تنها فضا را رادیکال تر خواهد نمود و جنبش را از فاز اصلاحی به فاز انقلابی سوق خواهد داد:" جنبش ممكن است به اين نتيجه برسد كه ديگر هيچ چاره اي وجود ندارد و اميدي هم [به اصلاحات بنیادی] نيست. از اين رو از آن عبور مي كند و اين تابع خواست كسي نيست. بلكه پروسه اي ضروري اتفاق مي افتد كه بسياري از افراد هم در اين پروسه ايزوله مي شوند".
سید هاشم آقاجری استاد دانشگاه تربیت مدرس، و عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در پی یک سخنرانی در همدان که در تاریخ ۲۹ خرداد ماه ۱۳۸۱ به مناسبت سالگرد درگذشت علی شریعتی درباره "پروتستانیزم اسلامی و دکتر شریعتی" صورت گرفته بود به اتهام توهین به اسلام و مقدسات مسلمانان دستگیر و در آبان ماه همان سال به اعدام محکوم شد.
آقاجری که یک پای خود را نیز در جنگ تحمیلی از دست داده است ، تحت فضا سازی های رسانه ای جریانات تندرو و درخواست مصباح یزدی برای صدور حکم اعلام برای وی، دستگیر و در دادگاه همدان محاکمه و محکوم به اعدام شد. اما دیوان عالی کشور به دلیل ایرادات وارده به روند رسیدگی قضایی، این پرونده را مجددا به دادگاه همدان بازگرداند. دادگاه مجددا رای قبلی خود را تایید نمود و بار دیگر دیوان عالی نیز به دلیل بی توجهی صورت گرفته به ایرادات وارده رسیدگی به پرونده را به دادگستری تهران محول کرد.
سرانجام پس از اعتراضات گسترده دانشجویان و دانشگاهیان در سراسر ایران که به تعطیلی بسیاری از کلاس های درس منجر شد ، انتقاد محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران و سخنان تند مهدی کروبی رئیس مجلس ششم و اشاره به این موضوع که "به عنوان یك روحانی و به سخنگویی عده ای از مراجع كه با آنها تماس گرفتم ، از این حكم ننگین ، ابزار انزجار و تنفر می كنیم". واکنش و بیانیه آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس وقت قوه قضاییه مبنی بر اینکه اتهام مذکور از لحاظ فقهی از موارد ارتداد نیست را به دنبال داشت. پس از این اتفاقات بود که در حکم وی تخفیف داده شد و به سه سال زندان، دوسال تبعید و نیز پنج سال ممنوعیت از تدریس محکوم گردید.
سلطانیسم معاویه و فاجعه عاشورا
اما بار دیگر زمانی نام هاشم آقاجری در رسانه ها شنیده شد که سایت های حامی دولت احمدی نژاد سعی نمودند اینبار نیز سخنان وی را وارونه جلوه بدهند. سخنانی که در نقد طاغوت و به مناسب شب های قدر بهمن 1387 در خانه عبدالله نوری بیان شده بود. هاشم آقاجری با روایت واقعه عاشورا و شیوه حکومتداری معاویه ، رسانه های حامی حکومت را به شدت آشفته و عصبانی نمود.
هاشم آقاجری با توصیف مشخصات "عزاداران بی معرفت" واقعه عاشورا تصریح کرد:"در زمانهای هستیم كه از یك سو در درون، كسانی به نام دفاع از حسین(ع) در ردای سخنگویان رسمی دین و به نمایندگی از پیامبر و رهبران پاك میكوشند كه لباس زور بر اندام دین بپوشانند و در سخن و عمل اسلام را چون پوستینی وارونه به پیش چشم خلایق میكشند و از سوی دیگر مخالفان و دشمنان كه اساسا انگیزههای سیاسی دارند، میكوشند چهره زشت و كریهی از پیامبر(ص) و امامان ما ترسیم كنند، هر چند این دو جماعت در مقاصد و اهداف با یكدیگر متفاوتند اما با یك مقدمه یكسان آغاز میكنند".
وی سپس با اشاره به شیوه حکمرانی معاویه جایگزینی ساختار سلطانی به جای خلافت افزود:"اساس ساختار سلطانی بر جهل و ترس مردم بود كه ترس را با سركوب، بگیر و ببند، شكنجه و زندان و جهل را با آگاهی كاذب و وارونه در مساجد، بالای منبرها توسط امام جماعات ایجاد میكرد. تفتیش عقاید و شكنجه منتقدین و مخالفین در دوره معاویه ایجاد شد، هر كس عقیده مخالف داشت بدون اینكه كاری هم كرده باشد، سر و كارش با زندان و شكنجه بود. در زمان معاویه اعتراض به خلیفه كفر به اسلام محسوب میشد و افراد را به عنوان كافر سر میبریدند، سیاست سركوب چنان گسترده بود كه نه تنها چهرههای سیاسی بلكه شعرا هم مصون نبودند".
گفتن از "آزادی" در هفتمین سالگرد صدور اعدام
هاشم آقاجری در 18 آبان ماه 1388 در هفتمین سالگرد صدور حکم اعدام برای وی ، به میان دانشجویان رفت تا درباره "آزادی بیان" سخن بگوید. آقاجری اینگونه سخنان خود را آغاز نمود: "مردم ما در طول 150 سال گذشته همواره به دنبال دستیابی به استقلال، آزادی و عدالت بودند. چرا كه این سه خواسته در واقع مكمل یكدیگر هستند. البته واقعیت های اجتماعی ما سبب شد كه مردم به دنبال نفی استبداد و به دست آوردن آزادی باشند. ملت ما در نفی سلطه به دنبال استقلال و نفی مناسبات سلطه بود. همچنین واقعیت های تبعیض آمیزی در جامعه وجود داشت كه مردم را در دستیابی به عدالت ثابت قدم می كرد".
وی تصریح کرد: " استقلال ، آزادی و عدالت سه آرماني هستند كه هيچيك بدون ديگري معنا و مفهومي ندارد. ويژگي اين سه خواسته اين است كه اگر از زوايه هر يك از آنها نگاه كنيم دو وجه ديگر را خواهيم ديد. حركت مردم در مشروطه نيز با عدالتخواهي آغاز شد كه به تاسيس عدالتخانه منجر شد. از اين رو امروز ايدئولوژي رسمي حكومت و قدرت، تمام اعمال خود را زير عنوان عدالت توجيه مي كند".
آقاجری افزود: "نمي توان از عدالت حرف زد اما دستگاه قضايي مستقلي نداشت. دستگاه قضايي وابسته، ريشخند به عدالت است. وقتي مملكتي به سرنوشت خود مسلط نباشد و سرنوشتش در زرگنده(سفارت سابق روسيه) تعيين شود، به معناي عدم وجود عدالت است. از اين رو نمي توان زير عنوان يك مفهوم ديگر، خواسته هاي ملت را زير پا گذاشت و ناديده گرفت".
وی با اشاره به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم گفت: "در طول پنج ماه گذشته هربار مردم ما براي دستيابي به حقوق خود به خيابان آمدند جوابشان خشونت بود. در اين خشونت ورزي و سركوب قهري حق مردم هم هيچ حريمي را رعايت نكردند. گاهي چيزهايي مي شنويم كه از زنده بودن خود شرم مي كنيم. شرممان مي آيد كه با دختران و پسران ما در كهريزك، شاهپور، اوين و... چنان برخوردهايي صورت مي گيرد".
آقاجری با اشاره به اینکه "وقتي در خيابان ها شاهد برخوردهايي چنان خشن هستيم مي توان حدس زد كه در پشت ديوارها چه بلايي بر سر آنها مي آورند" افزود: "عدالت اگر عدالت باشد بايد پاسدار آزادي باشد. به راه انداختن جنگ عدالت دروغ است. عدالت به هيچ وجه در برابر آزادي قرار ندارد. در برابر عدالت تنها قدرت قرار مي گيرد. از اين رو هر كجا كه به آزادي حمله شد شك نكنيم كه تز حاكميت ناديده گرفتن عدالت است".
جنبش بدون خشونت سبز و بیماری روانی حاکمان مستبد
آقای آقاجری در بخشی دیگر از سخنانش در دانشگاه تهران با اشاره به اعتراضات گسترده و مسالمت آمیز مردم در چند ماه اخیر گفت: " به نظر من اين جنبش فاز تكاملي حركتي است كه مردم ايران در بهمن 1357 انجام دادند. اكنون ما به تجربه دريافته ايم كه به صرف جابجايي قدرت و عوض شدن آدم ها مسائل تاريخي ما حل نخواهد شد. بلكه بايد آرمان ها را در عرصه واقعي پاسداشت. بايد دانست كه ميان وسيله و هدف پيوند ناگسستني وجود دارد و خشونت ورزان پس از پيروزي، خشونت را بر عليه دوستان خود نيز بكار خواهند برد".
اين استاد دانشگاه با اشاره به اینکه "قدرتمداران واقعيت ها را نمي بينند و از سرنوشت دیگر مستبدین درس نمی آموزند" تصریح کرد: "من گاهي در اخلاق و رفتار برخي اصحاب قدرت نشانه هاي بيماري رواني پارانوئيدي مي بينم. آنها فكر مي كنند كه همه چيز از خارج هدايت مي شود. شاه هم همينطور بود و واقعيت ها را به همين دليل نديد."
آقای آقاجري با تقسیم مخالفان جنبش سبز به دو گروه واقع گرا و متوهم افزود: "از نظر متوهم ها این یک "فتنه" با ريشه خارجی است. اما مخالفين واقع گرا مي گويند بايد اين "بحران" را رفع كنيم. اين سبب ريزش ها و شكاف هايي حتي در ميان صفوف آنها شده است كه هر روزه در مطبوعات شاهديم. طرفداران تز فتنه به دنبال راه حل هايي مثل سركوب و زندان هستند. طرح انقلاب مخملي هم از سوي همين عده مطرح شده است".
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اشتباه بودن تز فتنه در مورد انتخابات گفت: "سركوب، زندان، اتهام انقلاب مخملي و... چه نتايجي در بر داشت. اگر فتنه از خارج هدايت مي شد به راحتي مي توانستند از بين ببرند. اما نتوانستند از اين رو هر چه طرفداران تز فتنه با شدت عمل بيشتري برخورد كنند جنبش سبز هم راديكال تر خواهد شد. نشانه آن هم راديكال تر شدن شعار ها از 25 خرداد تا 13 آبان است."
وی در پایان به حاکمان سیاسی هشدار داد از برخورد خشونت بار با معترضین پرهیز کنند زیرا این برخودها تنها فضا را رادیکال تر خواهد نمود و جنبش را از فاز اصلاحی به فاز انقلابی سوق خواهد داد:" جنبش ممكن است به اين نتيجه برسد كه ديگر هيچ چاره اي وجود ندارد و اميدي هم [به اصلاحات بنیادی] نيست. از اين رو از آن عبور مي كند و اين تابع خواست كسي نيست. بلكه پروسه اي ضروري اتفاق مي افتد كه بسياري از افراد هم در اين پروسه ايزوله مي شوند".
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران