با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

نامه آرمین به دانشجویان شیرازی: هوشیاری شما در ۱۶ آذر تکرار فاجعه کوی دانشگاه را خنثی کرد !

برنامه سخنرانی محسن آرمین که قرار بود به مناسبت روز دانشجو برگزار شود، با ممانعت از ورود وی به شهر شیراز توسط نیروهای امنیتی واطلاعاتی لغو شد.

به گزارش سایت امروز، محسن آرمین پس از ورود به فرودگاه شیراز با نیروهای امنیتی و اطلاعاتی روبرو شد که پس از ساعاتی متوقف کردن وی در پاویون فرودگاه شیراز، با تحویل بلیت بازگشت، به او اعلام کردند به خاطر مشکلات امنیتی به وجود آمده در شهر شیراز، شورای تامین این شهر مراسم سخنرانی وی را که با مجوز دانشگاه بوده لغو کرده است. همچنین به آرمین تاکید کردند که عدم برگزاری سخنرانی در دانشگاه را نیز با تدبیر حل خواهند کرد و مانع از تماس او با مسئولان برگزاری شدند.

در همین حال، دانشجویان که در تالار دانشگاه برای شنیدن سخنان آرمین جمع شده بودند، با این بهانه که قصد برپایی تجمع و اغتشاش دارند و برنامه سخنرانی از ابتدا دروغ و بهانهای برای این امر بوده، توسط نیروهای لباس شخصی که به داخل سالن آورده شده بودند مورد حمله وحشیانه قرار می گیرند.

متعاقب این اتفاقات، محسن آرمین نامه ای خطاب به دانشجویان دانشگاه شیراز نوشت که متن این نامه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَ الَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ (نحل: ۱۲۷- ۱۲۸)

و شکیبایى کن و شکیبایى تو جز به [یارى و توفیق] خداى نیست، و بر آنان اندوه مخور، و از آن نیرنگ و ترفندى که مىسازند دلتنگ مباش. همانا خدا با کسانى است که پرهیزگارى کنند و کسانى که نیکوکارند.

دوستان عزیز دانشجو در دانشگاه شیراز

متأسفم از این که روز چهار شنبه ۱۸ آذرماه بالاجبار از فرودگاه شیراز به تهران بازگردانده شدم وتوفیق نیافتم خدمت شما باشم. آقایان اوضاع ملتهب شیراز و مسائل امنیتی شهر را علت ممنوعیت سخنرانی بنده اعلام کردند.

برمن روشن نیست یک مراسم قانونی سخنرانی در محیط بسته دانشگاه چگونه می تواند امنیت یک شهر را به خطر اندازد، اما ناتوانی و بی کفایتی در اداره و تأمین امنیت یک مراسم ساده قانونی را چگونه می توان با پرگویی ها و زیاده گویی هایی نظیر آمادگی برای مدیریت جهانی جمع کرد؟

مقامات نظامی و امنیتی که در فرودگاه شیراز مانع حضور بنده در دانشگاه و حتی ورود به شهر شدند، تأکید کردند مسئله را به گونهای تدبیر خواهند کرد که مشکلی پیش نیاید؛ اما شنیدم نه تنها به این تعهد عمل نکردند، بلکه برعکس عده ای اوباش به جان دانشجویانی افتادند که برای شرکت در مراسم سخنرانی آمده بودند. همچنین ادعا کردهاند دعوت و آمدن فلانی به شیراز یک صحنه سازی بوده است برای جمع کردن دانشجویان و ایجاد اغتشاش.

در امپراتوری دروغ که اساسش بر تغلب و تقلب استوار شده است این دروغها و خلافگوییهای رسوا امری عجیب و ناشناخته نیست. وقتی حضور عدهای اوباش مسلح به سلاح و باتوم برقی و گاز فلفل در دانشگاه و ضرب و شتم جوانان فرهیخته کشور، تظاهرات پرشور ضدآمریکایی دانشجویی تبلیغ می شود، طرح چنین ادعاهای کذبی دور از انتظار نیست.

آوردن اراذل و اوباش به دانشگاه ها که حتی برخی از مسئولان دانشگاه تهران نیز آشکارا آن را تأیید و ممانعت از آن را خارج از توان خود اعلام کردهاند، و نمایش با افتخار این لشکر کشی در رسانه سراسری از چه تفکری جز نخبه ستیزی و کینه توزی نسبت به قشر فرهیخته و دانشگاهی ساخته است؟ و چه هدفی جز تحریک دانشجویان به واکنش و خشونت و تحمیل یک فاجعه دیگر به دانشگاه می توانست داشته باشد؟

بی تردید این تنها هوشیاری و خویشتنداری شما در ۱۶ آذر و روزهای بعد از آن بود که سناریوی تکرار فاجعه کوی دانشگاه را خنثی کرد. از درگاه قادر متعال در این روزهای سخت و پر فتنه برای شما طلب صبر میکنم که خود فرموده است « إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا»(بی گمان با هر سختی و دشواری آسایش و پیروزی همراه خواهد بود)

محسن آرمین

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران: مصرّانه خواهان استعفای فرهاد رهبر و رسیدگی به اتّهامات او هستیم

تاریخ انتشار: ٢٠ آذر ١٣٨٨

پارلمان‌نیوز: در هفته جاری انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران همزمان با  روز دانشجو در روزهای 17آذر و 18 آذر از آن اقدام به صدور دو بیانیه کرده‌اند، که با توجه به فضای بسته رسانه‌ای، این بیانیه‌ها امکان رسانه‌ای شدن نیافتند.
پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، این دو بیانیه را منتشر می‌کند.
الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظّلم
بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
پیرامون تکرار اتفاقات تلخ 16 آذر 32در پنجاه و ششمین سالگرد آن
شانزدهم آذرماه هر سال یادآور شهادت سه آذر اهورایی جنبش دانشجویی حق‌طلب ایران مصطفی بزرگ‌نیا، آذر شریعت‌رضوی و احمد قندچی در شانزدهم آذرماه سال سیاه 1332 یعنی نزدیک به چهار ماه پس از کودتای ننگین 28 مرداد است. کسانی که بدون ترس از جان خود در برابر مأموران رژیم ستم‌شاهی ایستادند و با شهامتی مثال‌زدنی انزجار خود را از شخص اوّل مملکت و قدرت‌های نفرت‌انگیز حامی‌اش فریاد زدند. شهامتی که باعث شد نام این سه تن برای همیشه در ذهن دانشگاهیان ایران باقی بماند و آن‌ها را دانشجویان همیشة دانشگاه تهران نگه دارد.
شانزدهم آذر امسال را امّا در حالی پشت سر گذاشتیم که اتّفاقات بی‌نظیری در تاریخ دانشگاه در این روز رخ داد. اگر در شانزدهم آذر 32 این مأموران مزدور حکومت بودند که به زور اسلحه به دانشگاه ریختند و حرمت نهاد مقدّس دانشگاه را شکستند، امسال امّا این مسئولان دانشگاه تهران بودند که با علم به تمام اتّفاقاتی که ممکن است بیفتد، اجازه ورود گروه‌های مختلفی از غیر دانشجویان طرفدار دولت را از پایگاه‌ها و پادگانها به دانشگاه صادر کردند. این افراد که با بیش از پانزده اتوبوس و مینی‌بوس از نقاط مختلف شهر تهران به دانشگاه آورده شده بودند با کارت‌هایی که روی آن‌ها عنوان «جشن الغدیر» حک شده بود، وارد دانشگاه شدند. در شرایطی که در هر یک از درهای ورودی دانشگاه نیروهای متعدّد انتظامات به کرّات کارت‌های دانشجویان را بررسی می‌کردند و حتّی مانع ورورد دانشجویان فاقد کارت با هولوگرام جدید می‌شدند، این افراد که از لحاظ ظاهری به صورت مشخصی با دانشجویان تفاوت داشتند، به راحتی وارد دانشگاه می‌شدند.
دیروز دانشگاه تهران شاهد حضور نیروهایی بود که مجهز به گاز اشک‌آور، گاز فلفل، باتوم الکتریکی، چماق، چاقو و میلگرد بودند و بی‌رحمانه به دانشجویان حمله می‌بردند و از همه این ابزارها که انحصار استفاده برخی از انها در دست نیروهای امنیتی و انتظامی است، بر علیه دانشجویان استفاده کردند و نهایتا پس از قربانی کردن مذهب و عدالت و انسانیت، معاویه وار، نماز فتح خواندند.
دیروز برای اولین بار در سر در دانشگاه تهران  مذهب در قالب پارچه سفید و بزرگ تبریک عید غدیر، ابزاری شد برای پنهان کردن انبوه نیروهای نظامی از چشم مردم تا مبادا مردم محاصره فرزندانشان در چنگال نیروهای امنیتی و انتظامی را ببینند.
دیروز دانشگاه تهران شاهد انتقال سرکوب خیابانی مردم به دانشگاه و اقدام عملی برای حذف فرزندان ملت بود.
دیروز دانشگاه تهران شاهد ضرب و شتم و بازداشت فرزندان خود، تنها به جرم حضور در دانشگاه در روز «دانشجو»  بود.
دیروز دانشگاه تهران، شاهد بود که چگونه نیروهایی معلوم‌الحال به دفتر انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی یورش برده، اعضای انجمن را مورد ضرب و شتم قرار داده، اموال انجمن را تخریب کرده (به راستی مگر اموال انجمن اسلامی و شیشه های دانشگاه اموال عمومی نیست؟) و بی‌مهابا بر فراز دانشکده فنی پرچم فتح به اهتزاز درآوردند.
دیروز دانشگاه تهران شاهد آن بود که چگونه با وانت و بلندگو وارد دانشگاه شدند و نوحه خواندند و سینه زدند؛ چگونه بر پیکره زخمی دانشگاه زخمی چندباره زدند و فرزندان ملت را آماج چکمه‌های خود قرار دادند.
دیروز دانشگاه تهران شاهد آن بود که چگونه اهمال در برخورد سخت و قاطع با آمران حمله به کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 و پس از آن 25 خرداد 1388، مسئولین و نیروهای خشونت طلب و سرکوبگر را در حمله به حریم دانشگاه و شکستن حرمت شهدای دانشجو در روز دانشجو جری کرده است.
دیروز دانشگاه تهران شاهد دانشجویانی بود که علیرغم همه تهدیدها و همه تدبیرها برای خالی کردن صحن دانشگاه از حضور آنها به صورت کاملا خودجوش به رسالت تاریخی خود یعنی فریادکردن ظلم و بی‌عدالتی عمل کردند و نشان دادند که حقیقتا دانشگاه زنده است و زنده خواهد ماند تا همچون همیشه ندای آرمان‌خواهی و عدالت‌طلبی و آزادی‌خواهی ملت ایران باشد.
دیروز دانشگاه تهران شاهد آن بود که علیرغم آن هم برخورد امنیتی و انضباطی و قضایی در طول چند ماه گذشته و آن همه محروم از تحصیل و ممنوع الورود و ... ، هیچ تسلیم و مرعوب نشده است و همچنان عدالت علوی را فریاد می‌کند.
هیچ وجدان بیداری برنمی‌تابد که این جماعت برای جشن غدیر مولای متقیان آمده‌اند، چرا که رهروان آن امام همام هیچ‌گاه جواب سخن را با دشنام و حمله و سلاح ندادند و نمی‌دهند و هیچ کسی باور نمی‌کند که به گفتة برنامة دروغ‌پراکن بیست‌وسی این هیئت آشوبگر برای آمریکاستیزی آمده باشند، چراکه استکبارستیزی با استکبارآفرینی جور درنمی‌آید و آمریکاستیز هرگز دانشجویان بی‌دفاع را در خانة خودشان مورد ضرب‌وشتم قرار نمی‌دهد. اینان آمده بودند تا به تأسّی از سردسته‌های خودشان در بیرون از دانشگاه دانشجویان دختر و پسر را کتک بزنند و آنان را بترسانند؛ بلکه صدایشان در گلو خفه شود، غافل از اینکه «یرِیدُونَ أَن یطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (همواره می‌خواهند نور خدا را با سخنان باطل [و تبلیغاتِ بى‌پایه] خود خاموش كنند: ولى خدا جز اینكه نور خود را كامل كند، نمی‌خواهد، هر چند كافران خوش نداشته باشند. (سوره توبه، آیه 32)) باز هم به بیراهه رفتند و این درمان درد نیست.
خطابمان به همة مسئولان است؛ آن‌هایی که در رسیدگی به پرونده‌ی کوی دانشگاه اهمال کردند و کار را به جایی رساندند که اگر دیروز در ظلمت شب به دانشجویان حمله می‌کردند و همه ابا داشتند که مسئولیتش را بپذیرند و هر کس مسئولیت را به دیگری حواله می‌کرد، اما امروز به جایی رسیدند که در روز روشن به خانه‌ی دانشجویان حمله می‌کنند و به نام دانشجو در روز دانشجو، دانشجوی مظلوم حقیقی را مورد ضرب‌وشتم قرار می‌دهند و دانشگاه را هتک حرمت می‌نمایند و مسئولیتش را نیز با افتخار می‌پذیرند.
این هم نشان لیاقتی دیگر بر سینة بی‌کفایت مدیریت دولت حاضر که در روز دانشجو دانشجویان را زدند و تاریخ را دوباره تکرار کردند. به راستی آیا این همه هزینه و از دست دادن همین یک ذرّه اعتماد باقی‌مانده را برای به‌دست‌آوردن چند دقیقه برنامة تلویزیونی و چند عکس فدا می‌کنید؟ شمایی که به آسانی آبروی مؤمنان را می‌ریزید و به آن‌ها افترا و بهتان می‌زنید و دروغ می‌گویید، اگر بیست نفر هم جمع می‌کردید می‌‌توانستید در این روزگاری که همة رسانه‌های ملّی منحصر به شماست آن را طوری جلوه دهید که هزاران نفر بوده‌اند.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران با محکوم کردن این حرکت شنیع گروهی بی‌نام‌ونشان که بسیاری از آن‌ها اصولاً دانشجوی دانشگاه تهران نبودند و بدون مجوز اقدام به برگزاری تجمّع و حمله به دانشجویان کردند، مسئولیت تمام این بی‌حرمتی به دانشجویان را به طور مستقیم متوجه مسئولان دانشگاه تهران و شخص فرهاد رهبر می‌داند که زمینة حضور جمعی از افراد غیردانشجو را در روز دانشجو فراهم کرده است. افرادی که با خود اسپری فلفل و باتوم و میل‌گرد برای ضرب‌وشتم دانشجویان وارد دانشگاه کردند، افرادی که مسجد دانشگاه را هم بلد نبودند، افرادی که هیچ وقت در دانشگاه نماز نخوانده‌اند تا قبله را بلد باشند و افرادی که از هیچ توهین و خشونتی ابا ندارند. آقای رهبر که در اظهارات برخی فرماندهان نظامی تهران اخیراً به عنوان کسی که درخواست ورود نیروهای نظامی به کوی دانشگاه را در واقعة أسف‌بار 25 خرداد داده بود، مطرح شده این بار نیز اگر نگوییم خود به قصد انتقام‌گیری از دانشجویان این جمعیت را سازمان‌دهی کرده یا با طرح «سرکوب از درون» افراطیان در برابر دانشجویان در روز دانشجو همدست بوده است، در خوش‌بینانه‌ترین تحلیل با بی‌مبالاتی دانشجویان را در معرض خطر قرار داد. گویی تا روزی که فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران است، کسی روز خوش نخواهد دید.
لذا انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران مصرّانه خواهان استعفای فرهاد رهبر و رسیدگی به اتّهامات وی در یک دادگاه صالح است و حضور چنین افراد دارای سوءنیتی را که همه چیز را با دید امنیتی می‌بینند، بیش از این در رأس دانشگاه تهران به صلاح نمی‌بیند. 

متن سخنراني مينا احدي در پارلمان اروپا

انگشت اتهام به سوي جمهوري اسلامي ايران و همزمان بسوي اتحاديه اروپا است!

روز سه شنبه ۸ دسامبر به دعوت سازمان "اينترناشنال فري وومن فونديشن" و با سخنراني افتتاحيه نورسك كيليك از مسئولين اين سازمان و سپس سخنراني اوا بريت سونسون رييس بخش زنان اتحاديه اروپا٬ كنفرانس مهمي در بروكسل و در ساختمان اتحاديه اروپا٬ كار خود را آغاز كرد. سخنرانان سرشناسي از اقصي نقاط جهان به اين كنفرانس دعوت شده بودند. در دو قسمت سخنرانيهايي در مورد خشونت بر عليه زنان٬ ابعاد اين خشونت و راههاي مقابله با آن٬ از سوي سخنرانان از كشورهاي مصر٬ آفريقاي جنوبي٬ فرانسه٬ سوئد٬ نروژ٬ تركيه٬ برزيل٬ ايران و .. به جمع دويست نفره حاضر در سالن ارائه داده شد. اولين سخنران اين كنفرانس چهره سرشناس و معروف عرب زبان نوال السعداوي بود. نويسنده و فعال مدافع حقوق زن كه در باره تاثيرات مذهب٬ سياست دولتي و مردسالاري در زندگي زنان حرف زد. سپس مينا احدي در مورد سنگسار و جنايت دولتي عليه زنان و انقلاب مردم ايران عليه حكومت اسلامي حرف زد.
سخنرانان بعدي از جمله الا گاندي از جنبش همبستگي در افريقاي جنوبي و ارن كيشكين وكيل از استانبول در تركيه ٬ پيه رت پپ از سازمان دهندگان مارش بين المللي زنان و يوديت مارتين راضي از سازمان فمينيستي اروپا و فاديلا يلدرم از سازمان عليه قتلهاي ناموسي به اسم " ناموس ما آزادي ما " است ٬ و چندين سخنران ديگر بودند كه مباحث مهمي در مقابله با خشونت رسمي و خشونت در خانواده ها عليه زنان را ارائه دادند. گرداننده بحث در بخش اول ماريا هاگبرگ از كشور سوئد بود و بخش دوم بحثها توسط ژوزت روم چاستنت از فمينيستهاي اروپايي ٬ اداره شد.

متن سخنراني مينا احدي در اين كنفرانس:
با تشكر از دعوت كنندگان ٬ من مينا احدي هستم و از ايران آمده ام٬ در ايران از همان اولين روز به قدرت رسيدن اسلام سياسي و حكومت اسلامي به مبارزه متشكل عليه اين حكومت دست زده ام٬ خشونت عليه زنان از بدو تولد اين حكومت با اين جانيان همراه بوده و اصلا يك وسيله مهم تعرض به مردم و ساكت كردن همه مردم بوده است.
ما در سال ۲۰۰۱ كميته بين المللي عليه سنگسار را در دنيا سازمان داده٬ در سال ۲۰۰۴ كميته بين المللي عليه اعدام و در سال ۲۰۰۷ نهاد اكس مسلم را بنيان گذاشتيم. بنيانگزاري نهاد اكس مسلم٬ نهاد اعلام طرد مذهب و اسلام٬ بيانگر خشم و نفرت عمومي در ايران و در كشورهاي اسلام زده از دخالت مذهب اسلام در زندگي مردم هست. جوانان در تهران فرياد ميزنند اگر اسلام اينست ما اين مذهب را ترك ميكنيم و صداي آنها را ما با تاسيس سازمان طرد كنندگان مذهب اسلام در دنيا منعكس كرديم. از هنگام تاسيس اين سازمان٬ من در محافظت پليس زندگي ميكنم چرا كه اين كار يك تابوشكني و يك تعرض آشكار عليه جنبش اسلامي بوده و با تهديدات مكرر به مرگ روبرو هستم.
امروز من در اينجا در مورد ميليونها زن در ايران و كشورهاي اسلام زده حرف ميزنم.
خشونت عليه زنان در ايران با تحميل حجاب آغاز شد و با سنگسار زنان٬ ابعاد وحشيانه٬ قرون وسطايي و مشمئز كننده اين خشونت برملا شد. تصور كنيد انساني را در يك كيسه به اسم كفن مدفون ميكنند و او را زنده زنده ٬ در مركز شهر٬ داخل قبر گذاشته و با پرتاب سنگ در ملا عام تكه تكه ميكنند. اين جانوران چه كساني هستند و اين درجه "حرمت و جايگاه " براي زن در مكتب اسلام از كجا آمده است؟
من در ايران ۲۰ سال بيشتر نداشتم كه اولين سنگسار را ديدم و آنهنگام گفتم٬ اگر دنيا از اين بربريت مطلع شود٬ چرخها از حركت مي ايستد و ساعتها ٬ تيك تيك نميكند تا بشر به اين وحشيگري پاسخ دهد... امروز ۵۳ سال دارم و يك ماه قبل در مركز خريد شهر كلن٬ به تلفنم جواب دادم كه پسر يك محكوم به سنگسار بود و با صداي بلند از او پرسيدم; " مادرت را سنگسار كردند؟" و به اطراف خودم نگاه كرده و گفتم اگر اين مردم در حال خريد كردن بفهمند من چه ميگويم٬ حتما خواهند گفت٬ دچار جنون شده ام٬ اما اين دنيا دچار جنون است ٬ اين دنيا نا حق و وحشيانه است و بايد فكري به حال اين نظام و سيستم و وحشيگري غير قابل تصور در آن كرد....
سازمان ما ٬ كميته بين المللي عليه اعدام و سنگسار٬ عليه اين بربريت و وحشيگري مبارزه ميكند و من ميخواهم در اينجا كمي در باره نوع كارمان با شما صحبت كنم.
وقتي حكومت اسلامي زنان را سنگسار ميكرد٬ حتي اسم فاميل آنها را نمي گفت. هرنوع تجسم از انسانيت اين زنان و هر نوع نزديك شدن به قربانيان و ابراز همدردي با آنها٬ ممنوع بود. ما در مقابل اين رفتار وحشيانه ٬ به اين زنان و يا مردان و به محكومين به اعدام و سنگسار ٬ چهره داديم. ما گفتيم٬ مريم ايوبي مادر دو كودك ۶ و ۸ ساله٬ علاقمند به موزيك فلان و يا دوستدار فلان خواننده و يك انسان با كليت وجودش در حال سنگسار شدن است. نازنين فاتحي چرا در زندان است و كبرا رحمانپور در چه شرايطي مرتكب جرم شده و شهلا جاهد كيست؟
چهره دادن به زناني كه در اعماق جامعه بوده و كسي به آنها توجهي نداشت٬ دامن زدن به كمپين هاي انساني و گسترده و جهاني در دفاع از اين محكومين به سنگسار و اعدام و دامن زدن به يك موج همبستگي جهاني با اين قربانيان ٬ بيلان كار ما است.
ما چنان كاري كرديم كه در مورد شهلا جاهد فيلم ساخته شدو شما ميتوانيد اين فيلم را به زبان فرانسه ٬ انگليسي و آلماني ببينيد٬ در مورد نازنين فاتحي فيلم ساخته شده و در ايتاليا يك روز را به اسم كبرا نامگذاري كردند.
ما در عين حال از طريق فعاليتهاي تبليغي خودمان و از جمله فعاليت در تلويزيون كانال جديد٬ به جنگ افكار و عقايد عقب مانده و توجيه اعدام و يا حتي توجيه سنگساررفته و در ابعادي اجتماعي تثبيت كرديم كه " اعدام قتل عمد دولتي است" كه سنگسار بربريت و وحشيگري كامل است و بايد فورا ممنوع شود.
ما در ايران به يك رنسانس فكري دامن زديم. درمحكوميت جنايت و له كردن ارزش و حرمت انسان ٬ در محكوميت قوانين ضد انساني اسلامي و اين يك گام بلند به پيش است. اكنون در ايران هيچ سازمان اپوزيسيوني پيدا نميشود كه از اعدام دفاع كند و يا آنرا توجيه كند...
ما در اين نبرد جان تعداد زيادي را نجات داديم. و جان تعداد زيادي را نتوانستيم نجات دهيم. ما براي نجات جان اينها مي جنگيم٬ به معناي واقعي كلمه. ارتباط نزديك با خانواده و يا خود محكومين به اعدام وسنگسار ٬ برگزاري ميتينگ در سراسر جهان٬ كار لابيستي و كار آگاهگرانه ٬ همه و همه بايد كمك كند٬ انساني از سلول مرگ رها شود...
شما ميتوانيد تصور كنيد انساني كه الان در مقابل شما ايستاده و سخنراني ميكند٬ من با اين فعاليتها٬ با اين دوست شدن با محكومين به اعدام و سنگسار و شنيدن صداي آنها از سلولهاي مرگ جمهوري اسلامي كه ميگويند : مينا ما را فراموش نكنيد٬ خاله مينا بزودي ۱۸ ساله ميشوم٬ مرا فراموش نكن ممكنست اعدام شوم... چگونه وقتي دلارا دارابي را ميكشند٬ بهنود شجاعي را دفن ميكنند و يا شهلا و مريم را سنگسار ميكنند٬ بخشي از قلب من با آنها خاك ميشود.....
من امروز در پارلمان اروپا سخنراني ميكنم و ميخواهم بگويم كه اين اولين بار نيست كه من در اينجا هستم. بارها و بارها ٬ در مورد خشونت عليه زنان و عليه اعدام و سنگسار در اينجا سخنراني كرده ام. من صحبتم را كه در سال ۲۰۰۲ با كميسيوني كه براي رسيدگي به سنگسارها به ايران ميرفت٬ به اسم كميسيون پاتن بعد از هفت سال مجددا تكرار ميكنم. اين كميسيون قبل از سفر به ايران با هيئتي از كميته عليه سنگسار نشست داشت. من در آنجا سوال كردم: اگر امروز يك باند و يا يك جاني در مقابل ساختمان اتحاديه اروپا در بروكسل٬ يك زن را به اتهام رابطه جنسي خارج از ازدواج به خيابان آورده و با پرتاب سنگ زجركش كند٬ آيا شما با اين جانيان و يا جاني٬ " ديالوگ انتقادي" ميكنيد و يا اينكه فورا او را دستگير و محاكمه ميكنيد؟ امروز هم سوال من همين است.
من در اينجا بيشترين انتقادم در رابطه با بي توجهي به سنگسار و يا اعدامها در ايران٬ در رابطه با توجيه جنايات جمهوري اسلامي ٬ در مورد اينكه " ايران كشوري اسلامي است٬ و يا حقوق انساني جهانشمول نيست و به فرهنگ آنها بستگي دارد" بسوي اتحاديه اروپا و دولتهاي اروپايي است. دولتهايي كه به دليل رابطه حسنه اقتصادي و سياسي و منافع اقتصادي و سياسي چشمشان را روي جنايت عليه بشريت بسته و تا امروز به يكي از جنايتكارترين حكومتها در تاريخ بشر دست دوستي داده اند.

امروز با يك روحيه ديگر و با اعتماد به نفس ديگري در اينجا حرف ميزنم. امروز در حالي كه ميليونها نفر در ايران به خيابان آمده و فراخوان سرنگوني حكومت جنايتكار اسلامي را داده اند٬ ميخواهم بگويم ما سفيران اين جنبش انقلابي هستيم. اين جنبشي است عليه قوانين و سنتهاي ضد زن اسلامي٬ اين جنبشي است در دفاع از انسانيت و عليه اعدام و سنگسار ٬ اين جنبشي است در دفاع از سكولاريسم و جهانشمولي حقوق انساني٬ هركس در دنيا كه خواهان نجات جان محكومين به اعدام در ايران است بايد كمك كند هر چه زودتر جمهوري اسلامي سرنگون شود. هر كس عليه خشونت و يا آپارتايد جنسي است٬ بايد كمك كند حكومت آپارتايد جنسي سرنگون شود! پيام من به پارلمان اروپا اينست : دفاع از حكومت اسلامي را خاتمه دهيد و روي خودتان را به سوي مردم ايران و اين جنبش انقلابي زير رو كننده برگردانيد ٬ تا دير نشده چنين كنيد!
بروكسل پارلمان اروپا ۸ دسامبر ۲۰۰۹ 

به نقل از روزنه


آرشیو

برچسب‌ها