با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

دو نکته‌ی زیر می‌تواند در به قدرت رسیدن جنبش سبز مؤثّر باشد

یک‌شنبه، 24 آبان 1388

دو نکته‌ی زیر می‌تواند در به قدرت رسیدن جنبش سبز مؤثّر باشد، البتّه اگر حاکمان فعلی نصیحت ناصحان را نشنوند و مغرورانه و نادانسته در رفتن عجول باشند.

ن۱. یارانه‌ها

حذف یارانه‌های غیرمستقیم هم در دولت هاشمی رفسنجانی مطرح شد، هم در دولت خاتمی ولی آن همه کارشناس نتوانستند دیگران را قانع کنند و برنامه‌ای مثل تعدیل اقتصادی هم نیمه‌کاره ماند که با توجّه به ساختار نادقیق تصمیم‌گیری در ایران که مجلس تصمیمات دولت را ویرایش می‌کند، دولتیان تقصیر را به گردن مجلس انداختند که نگذاشتند ما لوایح را آن چنان که می‌خواهیم تصویب کنیم و مجلسیان گفتند که اگر همین مختصر دخالت ما نبود که کشور به باد فنا می‌رفت.

پس طرح اصل قضیّه تا کنون سابقه داشته است. می‌توان در آن چون‌وچرا کرد که آیا درست است یا نه ولی فرض می‌گیریم که کاری صددرصد لازم باشد ولی آیا احمدی‌نژاد کسی است که بتواند چنین برنامه‌ی عظیمی را به سامان برساند؟ او که یک آمار تورّم معمولی را اشتباه می‌داد و اطّلاعات علمیش در حدّ این است که نداند نمی‌توان انرژی اتمی را در خانه تولید کرد و تنها چیزی که احتمالاً به گوشش خورده پدیده‌ای به نام مونوریل است که پایان‌نامه‌ی دکترایش بوده است و حالا به همین دلیل ول کن ماجرا نیست و می‌خواهد علیرغم توصیه کارشناسان آنرا عملی کند، حالا آیا تفاوتی او کرده است؟ شاید بگویید این برنامه کار او نیست و کار تیم اقتصادی دولت است و تازه تو از تعدیل قیمت بنزین استقبال کرده بودی، حالا چه شده است؟ خوب آن مورد خیلی کوچک و جزئی بود و من اصل ماجرا را پذیرفتم نه کیفیّت اجرای آنرا و تازه می‌شد از هرجایی که لازم است تعطیلش کرد ولی این یکی خیلی مهم است و جمع و جور کردنش بسیار دشوار به نظر است.

محمود احمدی نژاد در توصیف تأثیر این امر بر کشور گفته است که« در عرض پنج سال ما را جزو ده قدرت اقتصادی دنیا می‌کند». این جمله‌ی تاریخی از دید من رتبه‌ی اوّل را در پرت‌وپلاگویی طول دوران ظهور احمدی‌نژاد به خود اختصاص می‌دهد که اوج ساده‌انگاری او را نمایان می‌کند و ما را از عاقبت این کار بیمناک می‌کند. برای فهمیدن اینکه این حرف چه معنایی دارد اینجا را بخوانید.

سامان‌مند کردن یارانه‌ها ممکن است خوب باشد ولی احمدی نژاد کسی نیست که بتواند آنرا اجرا کند. او با نگاه مهندسی  به اقتصاد(از مهندسان عذر می‌خواهم)، به فکر معجزه‌کردن است ولی این بار قیمتهای زیاد نفت نیز به کمکش نخواهد آمد. اجرای این کار و شکست آن می‌تواند به افزایش تصاعدی نارضایتی منجر شود. شاید کسی بگوید بگذارید انجام دهند تا رفتنشان تسریع شود ولی من می‌گویم افراد آسیب‌پذیری را در نظر بگیرید که نه با دکترش کاری دارند، نه با شیخش؛ می‌خواهند زندگی کنند و در این میان قربانی می‌شوند. ماجراجویی‌های احمدی نژاد به ضرر نظام ولایی است ولی کیست که بشنود. وقتی یکی از مسؤولان سازمان برنامه و بودجه‌ی خاتمی همین موضوع را مطرح کرد، الیاس نادران با بی‌ادبی هرچه خواست در گفت‌وگوی ویژه‌ی خبری به او گفت و حتّی به او توصیه کرد که به دانشکده‌ی اقتصاد بیاید تا اصول اقتصاد را به او درس دهد! ولی حالا جنّتی از تریبون نماز جمعه از فواید هدفمند کردن یارانه‌ها می‌گوید؛ گویی از هرچه احمدی‌نژاد بگوید، باید دفاع کرد. منتظر می‌مانیم و می‌بینیم که چه خواهد شد.

ن۲. پرونده‌ی اتمی

احمدی نژاد و تیم مذاکراتیش داشتند به آنچه من «جشن تسلیم هسته‌ای» خواندم نزدیک می‌شدند که نهیب رهبر همه چیز را به هم ریخت. حالا ما مانده‌ایم و توافقی که نمی‌خواهیم به آن عمل کنیم و طرفهای مذاکره‌ای که می‌گویند به جز آن رضایت نمی‌دهند. حتّی روسها می‌گویند که ایران باید به توافقاتش عمل کند و گرنه آنها هم می‌توانند مقابله به مثل کنند. این هم یک جنبه‌ی دیگر از ماجراجویی‌های احمدی نژادی. در عین حال تمام کردن این بحران به نفع همه است، با تسلیم یا بی تسلیم و گرنه اوضاع به طرف نظامی‌شدن می‌رود. بی‌جهت میست که فیروزآبادی از کم لطفی دوستان روس در نفرستادن موشکهای رهگیر اس بیست می‌گوید.

محسن مخمباف در مصاحبه با دخترش گفت که حمله به ایران فضا را پادگانی می‌کند و باعث می‌شود نظام، پول مردم را موشک کند و دموکراسی‌خواهی در ایران به خطر می‌افتد. من با او موافق نیستم. حمله اگر از طرف یک کشور خاص مثل اسرائیل باشد ممکن است ایران را به واکنش وادار کند ولی آنچه رخ خواهد داد، این نخواهد بود. حمله‌ی احتمالی- از نظر من و بی‌هیچ تردیدی- از سوی چند کشور بزرگ به طور خاص امریکا و انگلیس، پیمان ناتو و برخی کشورهای منطقه خواهد بود. حمله، بسیار محدود خواهد بود- در حد منهدم کردن یکی یا دوپایگاه اتمی- ولی به همراه دعوت به تسلیم در پرونده اتمی و تهدید بمباران بیشتر پایگاههای اقتصادی. ایران اگر با چند کشور روبه‌رو شود و احتمال حملات بیشتر هم در میان باشد، راهی جز تسلیم نخواهد داشت و این موضوع، ابهّت کاغذین حاکمان ایران را در منطقه و- از آن مهمتر- نزد مردم خود فروخواهد ریخت و رفتن آنان را تسریع می‌کند. در اخبار جسته و گریخته داشتیم که کشورهای عربی در پی مسلّح کردن خود هستند و حتّی یک بار خبر توافق مخفی حمله به ایران را هم شنیدیم از این دست اخبار که ابتدا شایعه است ولی بعد محقّق می‌شود نیز به گوش می‌رسد. موشکهای روسی هم به درد نخواهد خورد چون فوقش در مراکز اتمی مستقر شود ولی حمله می‌تواند به یک کارخانه‌ی معمولی یا پالایشگاه باشد، زیرا هدف به تسلیم کشاندن ایران است نه نابود کردن محلّی خاص.

ایران ادای نترسیدن از آمریکا را در می‌آورد ولی فقط خواص می‌دانند که هربار تهدید جدّی شده چه ولوله‌ای در حاکمیّت راه افتاده است. ما حالا می دانیم که خاتمی در دوران دوّم ریاست جمهوری چند بار استعفا داده ولی هر بار با خبر حمله‌ی آمریکا در صورت رفتن او، استعفای خود را پس گرفته بود. در مناظره‌ی محسن رضایی با احمدی نژاد متوجّه حالت رضایی وقتی در پایان مناظره از حمله‌ی آمریکا حرف می‌زد شدید یا نه؟ وقتی احمدی‌نژاد به او گفت که تو از حمله‌ی امریکا حرف زدی ولی ما حمله‌ای ندیدم. رضایی پرده از ترس و نگرانی حاکمیّت برداشت و گفت که خبر حمله‌ی قطعی و قریب‌الوقوع را با هماهنگی رهبری و مشاورانش برای منفعل کردن آمریکا گفته و توانسته است که با جنگ تبلیغاتی جلو حمله‌ی برنامه‌ریزی‌شده را بگیرند. حمله‌ی محدود به دو سه پایگاه از طرف ناتو و چند کشور همسایه، حکومت ولایی را به پایان خود می‌رساند چون زدن چند شهر منطقه یا ناو امریکایی، نفعی برای ایران ندارد امّا عمل مقابله به مثل امریکا که حتی از خاک خود می‌تواند ایران را هدف بگیرد، جز خرابی و ویرانی به بار نخواهد آورد و ایران نیز برای حاکمان آمریکا با عراق تفاوتی ندارد.

از آنجا که به رسیدن به هدف با هر وسیله معتقد نیستم امیدوارم رهبر در مورد اوّل جلو احمدی‌نژاد را بگیرد ولی در مورد دوّم بگذارد احمدی‌نژاد با عطش خود برای برقراری رابطه با آمریکا کار را فیصله دهد و نگذارد که برق اتمی بساط حاکمیّت را برچیند گرچه به نظر می‌رسد که در هر دو مسئله، کار به عکس خواهد شد.
منبع: وبلاگ ایمایان

آرمین: امروز یکسری مداح شده‌اند وزنه مشروعیت‌بخشی به جریان حاکم/تفکرات مصباح ، تفکری استبدادی است که به آن لباس دین پوشانده شده است

نشست دین و آزادی با سخنرانی محسن آرمین که از طرف انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران پس از آنکه هفته گذشته و در سالروز آزادی بیان و قلم لغو مجوز شد امروز برگزار شد.
به گزارش ایلنا، ابتدای این نشست به صورت تریبون آزاد با حضور دانشجویان برگزار شد.
در ادامه محسن آرمین در غیاب علی شکوری‌راد كه دیگر مهمان دعوت شده به این مراسم یود طی سخنانی اظهار کرد: یکی از مقوله‌های مهم آزادی، آزادی بیان و قلم آزادی نقد است که از آزادی مشروطه تاکنون مطرح بوده و می‌باشد.
وی افزود: خواست فرهیختگان نیز چه در سال‌های قبل از انقلاب و چه در سال‌های پس از انقلاب آزادی نقد بود ، اما اینکه هنوز محقق شده یا خیر جای بحث دارد. آزادی بیان و قلم بدون آزادی نقد نسخ می‌شود.
سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با بیان اینکه نقد نیز نوعی از عمل سیاسی است که ظرف آن عرصه عمومی جامعه است افزود: توصیه‌هایی نظیر اینکه نقد باید به صورت خصوصی با مسوولین مطرح شود هیچگونه مبنای منطقی ندارد زیرا نقد باید در عرصه عمومی جامعه صورت گیرد.
وی با اشاره به برخی گفته‌ها نظیر اینکه نقد باید سازنده، دلسوزانه و... باشد تصریح کرد: قیدهای اینچنینی با منطق عمل سیاسی سازگار نیست زیرا اگر برای نقد این خصوصیات را قائل شویم برای سایر اعمال سیاسی نیز باید این قیود را قائل باشیم.
آرمین همچنین با طرح این سوال که مرجع تشخیص نیت خیرخواهانه در نقاد چه کسی است پاسخ داد: آیا صاحبان قدرت مرجع تشخیص نیت خیرخواهانه نقاد هستند آنان که بیش از همه تحت تاثیر هوای نفسانی، قدرت‌طلبی، استکبار، استبداد و غرور قرار دارند چطور می‌توانند مرجع این تشخیص محسوب شوند. بنابراین در عمل نتیجه قیود اینچنینی برای نقد منطقی نیست بلکه تنها قیدی که باید به نقد وارد شود قانون است بنابراین سالم بودن، درست بودن نقد یا با قانون و یا با افکار عمومی مطرح می‌شود و افزودن هر قید دیگر به نقد به معنای نفی نقد و نفی آزادی بیان است.
سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با بیان اینکه عمل سیاسی قابل نقد است از این نظر که تا چه حد با مصالح عمومی منطبق می‌باشد گفت: بنابراین ما در عرصه سیاست و جامعه امر قدسی نمی‌توانیم داشته باشیم امر قدسی یعنی بی‌عیب و کامل که قابل نقد نیست. تعابیری همچون نهاد مقدس، مرجع مقدس در عرصه سیاست بی‌معناست زیرا در عرصه سیاست امر نقدناپذیر نداریم و هرآنچه که با مصالح عمومی مرتبط باشد نقد می‌شود.
وی افزود: حتی زمانی‌که دین به عرصه عمومی بیاید از آنجا که با مصلحت عموم رابطه می‌یابد قابلیت چون و چرا می‌یابد و در آن تردیدی نیست.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: وقتی که مساله دین چنین است تکلیف غیردین مشخص می‌شود وقتی که تکلیف دین و رهبران دینی و معصوم در عرصه عمومی چنین است تکلیف غیرمعصوم مشخص است اصولا سیره انبیا نیز اینگونه بود که هیچگاه مانع سوال و چون و چرا نمی‌شدند.
وی اضافه کرد: مسلوب‌النقد دانستن یک فرد به معنای برداشتن حق نقد از مردم است.
آرمین با اشاره به شبهات انتخاباتی و اینکه مسوولین تقاضای ارئه سند از برخی داشتند اضافه کرد: در روایات نیز داریم که از سوی ائمه توصیه شده چنانچه مردم گمان کردند ظلمی از سوی حاکم رفته حاکم باید برای آنها دلیل خود را ارایه کند.
سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با بیان اینکه نظریه سیاسی‌ای می‌تواند به نقد معتقد باشد که تصرف در عرصه عمومی را حق همگان بداند اضافه کرد: عرصه سیاست عرصه مرید و مرادبازی نیست بلکه عرصه مصلحت عمومی است از طرفی دیگر مرید بودن با حق انتقاد و آزادی نقد سازگار نیست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برخی از اظهارات آیت‌الله مصباح مبنی بر اینکه «محبت حکومت محبت خداست و یا مردم دیدن رهبر را مثل دیدن امام زمان عبادت می‌دانند و یا زمانی‌که رییس‌جمهور از سوی رهبر نصب می‌شود پرتوی قداست ایشان به رییس‌جمهور می‌تابد و پیروی از رییس‌جمهور پیروی از حرف خداست» اظهار داشت: تنها پروردگار است که مقام بدون سوال دارد و نمی‌توان از او سوال کرد بنابراین این تفکر یک تفکر استبدادی است که به آن لباس دین پوشانده شده است.
این استاد دانشگاه افزود: اینکه تصور شود خدا در فردی حلول کرده فقط در آموزه‌ها و فقه‌های باطنی همچون اسماعیلی می‌توان یافت.
وی با اشاره به خطبه‌ای از نهج‌البلاغه گفت: حضرت امیر می‌فرماید بشر اشتباه می‌کند بنابراین چه منطقی است که او را از خدا بدانیم.
آرمین ادامه داد: بنابراین حکمران فقط در مقابل خدا مسوول نیست و مردم در برابر او زیرا این با نقد مقایر است.
این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب با بیان اینکه از نبودن نقد در جامعه بیش و پیش از آنکه مردم متضرر شوند نظام متضرر می‌شود از دستگیری افرادی در دعای کمیل و حبس در زندان انفرادی انتقاد کرد.
وی خاطر نشان كرد: روزی بحث پرونده ترور و یا پرونده قتل در زندان و دادگاه مطرح بود ، اما امروز پرونده دعای کمیل، پرونده نماز جمعه، پرونده 13 آبان و پرونده روز قدس مطرح است چه شده که کشوری که به لحاظ پشتیبانی مردمی مقتدرترین نظام را در منطقه دارد از لحاظ آزادی و بیشترین میزان زندانیان روزنامه‌نگار و سیاسی از میان 188 کشور در رتبه 172 باشد.
در این میان که گه‌گاه جو جلسه با شعار دانشجویان به هم می‌ریخت از سوی آرمین به آرامش دعوت می‌شد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: امروز کار به جایی رسیده که علمای طراز اول، دوم و سوم و حتی وعاظ نه که یکسری مداح شده‌اند وزنه مشروعیت‌بخشی به  جریان اصولگرای حاکم.
وی افزود: از همین امروز برخی از 22 بهمن که روز آزادی کشور از رژیم طاغوت بود نگرانی دارند، اما امید است که مسوولین برای آن تدبیر کنند.
در ادامه این نشست که به صورت پرسش و پاسخ برگزار شد دانشجویی از عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پرسید چرا شما جزو معدود اصلاح‌طلبانی هستید که هنوز دستگیر نشده‌اید که آرمین ابتدا با مزاح گفت: من از خود آنها هستم و سپس پاسخ داد البته این سوال را باید از مسوولین بپرسید زیرا من که نمی‌توانم بروم خود را معرفی کنم و تحویل دهم.
دانشجوی دیگری نظر وی را نسبت به افق آتی احزاب با توجه به برخوردهای امنیتی پس از انتخابات پرسید که وی اظهار داشت: به نظر می‌رسد جریانی که با شتاب شروع و با بگیر و ببند، دستگیری و بازداشت ادامه یافت در حال مستهلک شدن است و قدرت و توان اداره کار را ندارد. فشارها از جهات مختلف بر آن وارد می‌شود بنابراین فکر نمی‌کنم پروژه اینچنینی ادامه یابد.
در پایان نیز وی نسبت به سوالات متعددی که در مورد اصل ولایت فقیه مطرح شد پاسخ داد: ولایت فقیه یکی از نظریه‌های حکومتی است که لزوما بهترین و یا تنهاترین نمی‌باشد و نظرات دیگری نیز برای حکومت از سوی فقهای بیشتری مطرح است.

تاریخ انتشار: ٢٤ آبان ١٣٨٨

کحال زاده: ترس از بین مردم و جریان‌های سیاسی رخت بربسته است


۱۳۸۸/۰۸/۲۳
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) دوشنبه گذشته با صدور بیانیه‌ای بازداشت شماری از اعضای این سازمان را محکوم کرد.

در روزهای اخیر، حسن اسدی زید آبادی و محمد صادقی، دو عضو شورای مركزی سازمان ادوار تحکیم وحدت، و حجت شریفی، نفیسه زارع كهن، كوهزاد اسماعیلی و موسی ساكت از اعضای این سازمان توسط ماموران امنیتی بازداشت شده‌اند. هنوز هیچ یک از افراد بازداشت شده آزاد نشده‌اند.

سازمان دانش‌ آموختگان ایران که دبیرکل آن، احمد زیدآبادی، در روزهای نخست پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد، خواستار آزادی تمامی‌ بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد شد.
هادی کحال زاده، عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت در تهران، درباره وضعیت آن دسته از اعضای این سازمان که طی روزهای اخیر بازداشت شده‌اند، به رادیو فردا می‌گوید: خانواده مهندس حجت شریفی با معاون دادستان ملاقات کرده‌اند و معاون دادستان گفته است که نه تنها مهندس حجت شریفی و خانم نفیسه زارع کهن ممنوع‌الملاقات نیستند بلکه خبرهایی که مبنی بر ممنوع‌الملاقات بودن آنها منتشر شده را تکذیب کرده و در عین حال گفته که ما اعتقاد داریم که این افراد باید با خانواده‌هایشان دیدار داشته باشند.

خبر بعدی هم اینکه آقای کوهزاد اسماعیلی (مسئول شاخه گیلان ادوار تحکیم وحدت) که نه از جای دستگیری ایشان و نه از محل نگهداریشان اطلاعی در دست نداشتیم الان مطلع شدیم که در گیلان هستند.

آقای مرتضی اسدی هم که از فعالان دانشجویی دانشگاه علامه بودند در لیست دستگیر شدگان قرار گرفته‌اند. ما الان تقریبا می‌دانیم که دوستانمان در چه وضعیتی هستند و نگرانی‌های اولیه مبنی بر محل نگهداری و دستگیری آن‌ها، تا حدی مرتفع شده است.

  • سازمان دانش آموختگان ایران روز دوشنبه (هفته گذشته) بیانیه‌‌ای صادر کرد که در آنجا اعلام کرده است که با تمام توان تشکیلاتی خود ایستادگی خواهد کرد. اگر چه حتی نیمی‌از اعضا خود را در حال بازداشت یا تحت تعقیب نیروهای امنیتی ببیند. آیا این بازداشت‌ها از توان ادوار تحکیم وحدت که شما عضو شورای مرکزی آن هستید در مقایسه با فعالیت‌هایی که سابق بر این داشته است نخواهد کاست؟
به نظر می‌رسد که نیروهای امنیتی تلاش می‌کنند که با برخورد با برخی از تشکیلات و سازمان‌های سیاسی، آن‌ها را عملا به حاشیه و انفعال بکشانند. مثلا با دستگیری برخی از اعضا ادوار تحکیم وحدت، مابقی اعضاء فعال آن را به انفعال بکشانند و از سطح فعالیتشان بکاهند. اما در این شرایط این امر نتیجه معکوس داشته و به نظر می‌رسد که انگیزه‌های گذشته را برای حضور، دو چندان کرده است. ما امروز برای حفظ منافع ملی و حقوق شهروندی و آرمان‌هایی که در طی این سال‌ها با عضویت در سازمان دانش آموختگان ایران از آن دفاع می‌کردیم، پافشاری بیشتری می‌کنیم

  • بازداشت یا تعقیب افراد، فقط محدود به افراد ادوار تحکیم وحدت نمی‌شود. بلکه در طی پنج ماهی که از این حوادث می‌گذرد شمار بسیار زیادی از فعالان سیاسی و مدنی بازداشت شده‌اند. همان طور که صدها تن از معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری نیز در بازداشت به سر می‌برند. به نظر شما این گونه بازداشت‌ها و برخوردهای شدید با معترضین توانسته است روند اعتراضات را در سطح جامعه کاهش دهد یا خیر؟
روندی در طول ده یا ۱۲ سال اخیر از سوی جریان تمامیت خواه و اقتدارگرا وجود داشته که همواره خواسته است با خشونت و اعمال فشار بر بخش قابل توجهی از جریاناتی که مطالبات حقوق بشری، اصلاح‌طلبی، تحول‌خواهی و آزادی‌خواهی دارند، آن‌ها را به حاشیه براند.

اما حوادث بعد از انتخابات و جریانات اخیر نشان داد که این‌ها هیچ تاثیری نتوانسته داشته باشد. نه تنها مطالبات مردم کاهش نیافته است بلکه مطالباتشان افزایش هم یافته و فراگیرتر شده است و ترس به عنوان گزینه‌ای که می‌توانست به اقتدار حاکمیت کمک کند از بین مردم و جریانات سیاسی رخت بربسته است. جریان خودجوش روز ۱۳ آبان نشان داد که علیرغم همه فشارها و مشکلاتی که در طول این چند ماه برای مردم وجود داشته هنوز هم انگیزه کافی مابین آنها وجود دارد. نه تنها انگیزه کافی وجود دارد بلکه این انگیزه افزایش هم یافته است.

به نظر می‌رسد که وقت مناسبی برای بازنگری رفتار حاکمیت باشد. توصیه من به عقلای حاکمیت این است که وقتی که وجود دارد را غنیمت بشمارند. از امکان کارشناسی و دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی خود استفاده کنند و ببینند که این همه خشونت و این همه تندی چه دستاوردی برای افزایش اقتدار جمهوری اسلامی‌، افزایش رابطه‌اش با مردم، افزاش قدرتش، یا ایجاد نظم و کارایی بهترش داشته است؟

برنده کيست؟ روزنامه حيات نو

فواد صادقى

ناآرامى‌هاى مربوط به 13 آبان نيز همانند ساير حوادث 150 روز پس از انتخابات سپرى شد و آن‌چه که از آن به جا ماند، ده‌ها و شايد صدها زنداني، هزينه‌هاى هنگفت امنيتى و تخريب بيشتر چهره کشور در سطح افکار عمومى جهان بود.اگرچه هر دو طرف خود را برنده اين ميدان مى‌دانند، اما بايد گفت که در واقع همه ما از تداوم اين نوع حوادث و برخوردها بازنده‌ايم.
حاميان دولت و دستگاه‌هاى امنيتى به علت آن‌که معتقدند شمار معترضان در راهپيمايى روز قدس را که صدها هزار برآورد مى‌شده به چند هزار نفر کاهش پيدا کرده، اين را يک پيروزى محسوب مى‌کنند، چرا که به عبارت ديگر در 13 آبان پروژه ايجاد ريزش به موفقيت رسيد.از سوى ديگر، ‌معترضان به انتخابات يا جنبش سبز نيز حوادث 13 آبان امسال را نشان دهنده موفقيت خود مى‌دانند، از نگاه اينان، حضور غيرمتمرکز و در دسته‌هاى چند ده نفره تا چند صد نفره در مناطق گسترده‌اى از تهران و چندين شهر ديگر با وجود تدابير شديد امنيتى و شدت برخوردها، موجب شد تا وضعيت مناطق گسترده‌اى از پايتخت غيرعادى شود و اين براى جريانى که به طور مداوم در رسانه‌هاى رسمى از مردن آن خبر داده مى‌شود، نوعى احيا و اعلام حضور است، ‌علاوه بر آن که سبزها شمار خود را بسيار بيشتر از چند هزار نفر مى‌دانند و در رسانه‌هاى خارجى از حضور صدها هزار معترض در 13 آبان خبر داده شده است.
طبيعى است اين دو نگاه در دو بخش با هم تفاوت دارند: اول در برآورد تعداد معترضين و دوم در تعيين پيروز حوادث.در رابطه با تعداد معترضين، اين اختلاف پديده‌ تازه‌اى نيست، از روز 25 خرداد که تعداد معترضان راهپيمايى خيابان آزادى بين 100 هزار تا 3 ميليون نفر اعلام شد، ‌اين تفاوت فاحش ديده مى‌شود، در نمازجمعه هاشمى رفسنجانى در 26 تير نيز تفاوت ميان 70 هزار نفر تا دو ميليون نفر در آمار و گزارش‌هاى رسانه‌‌هاى دو طرف به چشم مى‌خورد.در روز قدس نيز از نگاه مسئولان عالى‌رتبه نظام جمعيت معترضين حداکثر 40 هزار نفر و از نگاه موج سبز بين 500 هزار تا يک‌ميليون نفر بود و امروز هم تفاوت ميان چند هزار و چند صد هزار، اندازه‌اى نيست که بتوان آن را ناشى از اختلاف در محاسبات دانست.
البته اين انتقاد به حاميان دولت وارد است که پس از هر حادثه‌اي، تعداد معترضين را ابتدا بسيار کم در حد چند صد نفر اعلام مى‌کنند، به تدريج اين آمار را افزايش مى‌دهند و آن‌گاه که حادثه بعدى رخ مى‌دهد، براى نشان دادن ريزش، يک باره آمار واقعى خود از حادثه قبلى را اعلام مى‌کنند. به طور نمونه در روز قدس، برخى ‌رسانه‌هاى حامى دولت ابتدا تعداد معترضين را حداکثر 800 نفر اعلام کردند، چند روز بعد برآورد 40 هزار نفرى منتشر شد و پس از دو ماه آمار چند صد هزار نفرى به گوش مى‌رسد. که اين نوع دادن اطلاعات قطره‌چکاني، موجب سلب اعتماد مخاطب مى‌گردد.
بنابراين، به نظر مى‌رسد تکيه بر تعداد معترضين حاضر در انتخابات، چندان گرهى را از کار طرفين باز نکند، چرا که مهم‌تر از تعداد معترضين، کيفيت آن‌هاست. اگر در روز 25 خرداد جمعيت فرضاً 2 ميليون نفرى به خيابان آزادى آمد، اين ناشى از تجربه راهپيمايى‌هاى مسالمت‌آميز دوران تبليغات بود که با حادثه تأسف‌بار پايگاه مقداد تا حدودى مخدوش شد.اين حادثه در راهپيمايى 28 خرداد در ميدان امام‌خميني(ره) موجب شد تا هر چند شمار معترضين کاهش يافته و به کمتر از يک ميليون نفر برسد، اما آمادگى آن‌ها براى مواجه شدن با حوادث مشابه افزايش يابد و اين افزايش هزينه اگرچه به کاهش شمار معترضين انجاميد، اما شدت اعتراض را تقويت کرد و به همين ترتيب در روز 26 تير ماه در نماز جمعه هاشمى و روز قدس نيز افزايش آمادگى معترضين کماکان به چشم مى‌خورد.بنابراين اگر به طور ميانگين شمار راهپيمايان در روز 13 آبان را حدى بين ادعاى چد هزار نفرى حاميان دولت و چند صدهزار نفرى موج سبز، چند ده‌هزار نفر در نظر بگيريم، کيفيت و شدت اعتراض اين طيف با راهپيمايى سکوت 25 خرداد و 18 تير کاملاً متفاوت است.به عبارتى ديگر موج سبز در سطح ميداني، راديکاليزه شده است، بدين معنا که به دليل فضاى به وجود آمده در جامعه که ناشى از عملکرد طرفين است، از يک‌سو نيروهاى معترض تندرو ميدان بيشترى براى تأثيرگذارى يافته‌اند و از سوى ديگر، برخى افراد عادى معترض نيز که بيش از اين رفتارى ملايم داشتند، به اقدامات و شعارهاى راديکال تمايل پيدا کرده‌اند و عده‌اى ديگر حاضر به پذيرفتن هزينه برخوردهاى سخت با خود را ندارند و طبعاً ترجيح مى‌دهند در اين ميدان حاضر نشوند.طبيعى است که تنها بخش محدودى از يک جريان اجتماعى ظرفيت راديکال شدن را دارد اما آيا اين به معناى ريزش ساير طيف‌هاى اين جبنش است؟

به نظر مى‌رسد که پاسخ به اين پرسش چندان مثبت نباشد، ‌واقعيت اين است که بخش عمده معترضان به نتايج انتخابات پس از مشاهده رفتارهاى صورت‌گرفته در 25 خرداد،‌30 خرداد، 18 تير، 26 تير، روز قدس و 13 آبان و افشاى جناياتى نظير کهريزک، کوى دانشگاه و مجتمع سبحان نه تنها از اعتراضات خود دست نکشيده‌اند، بلکه بر دامنه و عمق ابهامات آنان افزوده شده است و بدين علت مى‌توان گفت بخش عمده جنبش اعتراضى يا به دليل مخالفت با رفتارها و شعارهاى راديکال و يا به علت عدم آمادگى براى پرداخت هزينه‌هاى اعتراض، از اعتراض خيابانى دست کشيده‌اند؛ اما اعتماد آسيب‌ديده آنان بازسازى نشده است.
از سوى ديگر تبديل طيف معترضان مسالمت‌آميز و نه چندان شجاع به مبارزان ميدان نيز از پيامدهاى بى‌تدبيرى در مديريت جريان اعتراضى است. کسانى امروزه حاضر به اعتراض خيابانى و سردادن شعارهاى تند که بهترين پيامد احتمالى براى آن ضرب و شتم و برخورد پليس است مى‌شوند که تا چند ماه پيش براى حفظ منافع شخصى و مسلم خود حتى حاضر به تحمل مجازات فيزيکى نبودند و اگر اين روند تداوم پيدا کند، نتيجه برخوردهاى فله‌اى فيزيکى با معترضين، چيزى جز توليد انبوه چريک و مبارز براى موج سبز نخواهد بود.
واقعيت آن است که جريان اعتراضى شبيه کوه يخى است که در 25 خرداد، بخش عمده آن قابل رويت بود، اما با افزايش خشونت و برخورد سخت به تدريج بخش عمده آن در زير آب پنهان شده و تنها قسمتى از قله آن در خيابان‌ها قابل رويت مانده است.
اما براى پاسخ به محور دوم درباره اين‌که چه کسى برنده اين گونه حوادث است، بايد گفت که در حقيقت همه بازنده‌ايم.
تداوم اين‌گونه اعتراضات و جنگ و گريز خياباني، چيزى صرف هزينه‌هاى سنگين امنيتى و نظامى و فرسايش نيروهاى پليس و ساير مأموران نخواهد بود و معترضين نيز علاوه بر زيان، از هدفمندى گذشته فاصله خواهند گرفت.
به نظر مى‌رسد تنها مسير پيش‌رو بازگشت طرفين به مدار قانون است، اگر دستگاه‌هاى مسئول نيز حضور و فعاليت معترضين را در چارچوب بسترهاى قانونى فراهم کنند و معترضين هم با خوددارى از رفتار و شعارهاى ساختار شکنانه در عملکرد ماه‌هاى اخير خود تجديدنظر کنند، بخش قابل توجهى از هزينه‌هاى سنگين کنونى که گريبانگير مردم شده است، کاهش خواهد يافت.

آیت الله العظمی صانعی: مطمئن باشید زحمات ملت به نتیجه خواهد رسید



آیت الله العظمی صانعی در دیدار اعضاء انجمن اسلامی دانشگاه هنر با معظم له با بیان اینکه افزایش و تشدید مشکلات به معنای سلطه و حاکمیت ظلم نیست بلکه نشانه ضعف است اظهار داشتند:«مطمئن باشید که زحمات و خون دل خوردنهای ملت خصوصا دانشگاهیان عزیز به نتیجه خواهد رسید و این بر اساس منطق قرآن است که می فرماید. (وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ إِن كُنْتُم مُؤْمِنِينَ)».
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی این مرجع عالیقدر، ایشان با بیان اینکه دروغ گفتن افراد نشانه ضعف آنان است اظهار داشتند: «امروز بزرگترین مصیبتی که ما با آن روبرو هستیم دروغ گویی است متأسفانه عمل و گفتار برخی ها دروغ شده است و طوری هم دروغ می گویند که اصلاً باکی ندارند که دیروز خلاف این را گفته اند».
ایشان افزودند:«دروغ گویی خصلت آدم های ستمگر است، آنها وقتی می بینند که زیر پایشان دارد خالی می شود تن به دروغ می دهند و متوسل به دروغ می شوند.»
ایشان با اشاره به اینکه در روایات ائمه معصومین (علیهم السلام) نیز دروغ گوئی افراد نشانه ضعف آنان عنوان شده است، فرمودند:« کسی که مردم او را دوست داشته باشند و حرف های او را بپذیرند، هیچگاه برای اثبات خود دروغ نمی گوید.»
آیت الله صانعی با توصیه دانشجویان به مطالعه سیره حضرت امام در شیوه مبارزه فرمودند "امروز اگرچه یک عده در دروغ گویی هنرمند شده اند اما در نقطه مقابل عده ای هم هنرشان در مبارزه است یاران امام امت دارای هنر مبارزه اند و با شناختی که من از آنها دارم هیچ گاه در اعتقاداتشان عقب نشینی نخواهند کرد هرچند ممکن است در برخی موارد و مسائل کاستی هایی هم باشد.»
ایشان در ادامه سخنان خود یکی دیگر از نشانه های ضعف را اعمال فشار بر افراد جامعه تحت عناوین مختلف عنوان کردند و افزودند:«فشار زیاد نشانه ضعف است، بازداشت و زندان و شکنجه نشانه ضعف است، در برخی روایات در باب قتل آمده است: فقط شش روز می شود متهم به قتل را بازداشت کرد حالا برخی ها تعبیر به یکسال هم کرده اند که من نمی خواهم وارد آن بحث بشوم اما امروز برای جرم های تعزیری سه ماه و پنج ماه و بیشتر طرف را بازداشت می کنند، ممنوع الملاقات می کنند، در سلول انفرادی نگه داری می کنند و بعد هم اظهار می دارند شکنجه ای در کار نبوده است.»
معظم له بیان اینکه باید برای برخی سخنان لغت نامه جدید نوشت فرمودند«مگر شکنجه چیست؟ اینکه نمی گذارند شخصی پس از مدت زیادی زن و بچه اش را ببیند آیا این شکنجه نیست؟ اینکه یک شخص معترض سیاسی را چند ماه در یک سلول انفرادی نگه می دارند این شکنجه نیست؟ اینکه شخصی مریض است و قلبش را عمل کرده بعد او را در انفرادی حبس می کنند تازه در دادگاه هم زمینه تبدیل قرار او فراهم نمی شود آیا این شکنجه نیست؟»
آیت الله صانعی در ادامه و با بیان اینکه "در احقاق حق نباید تسلیم فشارها شد و نباید کوتاه آمد" فرمودند:«اگر ما کوتاه بیاییم ظلم ظالمین بیشتر خواهد شد ما شیعه هستیم و اسوه ما در صبر و پافشاری بر حق ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین هستند. در احقاق حق و جلوگیری از تضییع حقوق مردم باید افرادی چون امام ، شهید بهشتی ، شهید مطهری، شهید رجایی و شهید همت ها و شهید باکری ها را مد نظر قرار دهیم. فراموش نکنیم که تملق و تبلیغ از ظلم حرام است، آنجا که ترویج ظلم است نباید حضور پیدا کنیم جامعه را باید آگاه کرد و متوجه باشید که طرح برخی قضایا برای سرگرم کردن ملت است تا مشکلاتی همانند فقر و بیکاری و اعتیاد و نا هنجاریهای اجتماعی دیگر فراموش شود لذا لازم است که هم مراقب مشکلات باشید و هم به دنبال احقاق حق و جلو گیری از تضییع شدن آن .»
ایشان راه برون رفت از این مشکلات را عنصر آ گاهی بخشی به جامعه عنوان کردند و فرمودند: «منطق اسلام آگاهی است اما عده ای امروز برخلاف منطق اسلام و قرآن که می فرماید (يُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ) تلاش می کنند مردم ناآگاه باشند می خواهند مردم در ظلمات جهل باقی بمانند و به همین دلیل است که فشار بر آگاهان جامعه خصوصا انسان های صالح و وارسته و علی الخصوص محیط های دانشگاهی تشدید می شود اما شماها در حد توان خودتان جامعه را نسبت به مسایل و مشکلات مو جود آگاه کنید .»
آیت الله صانعی در پایان این دیدار و با بیان اینکه احقاق حق و مبارزه با تلاش یک روز و دو روز بدست نمی آید خطاب به دانشجویان افزودند: مطمئن باشید که خون شهداء اثر می گذارد و پاکی های امام سلام الله علیه و یارانش که تعدادی از آنان شهید شدند و عده ای باقی مانده اند در کنار مبارزات وزحمات و خون دل خوردنهای ملت خصوصا دانشگاهیان عزیز به نتیجه خواهد رسید و این بر اساس منطق قرآن است که می فرماید. (وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ إِن كُنْتُم مُؤْمِنِينَ)».
شایان ذکر است در ابتدای این دیدار چند تن از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه هنر ضمن ابراز خرسندی از این دیدار به طرح برخی مشکلات از جمله تشدید فشارها بر دانشجویان و امنیتی کردن فضای دانشگاهها،اعتراض به ممنوع الخروج کردن برخی چهره های مشهور سینما،انتظارات دانشگاهیان از حوزه و مراجع عظام تقلید،نگرانی نسبت به بروز شکاف میان حوزه و دانشگاه بواسطه برخی اظهار نظرها پرداختند و خواهان رهنمود معظم له شدند.

آیا مردم ایران خشونت طلب هستند یا حکومت گران اسلامی؟ ناصر مستشا ر

طایفه ائی کاملا سیاسی و شناخته شده ـ سالهاست که در لباسی مند رس بنام اپوزیسیون درمسائل سیاسی ایران به مبارزات حق طلبانه مردم ایران تهمت خشونت طلبی وارد می سازند.اما سئوال اساسی در اینجاست آیا مردم ایران ابزار خشونت را بکار گرفته اند یا حکومت اسلامی ؟
آیا مردم ایران کشتار ، زندان ، شکنجه و اعدام را آغاز کرده اند یا حکومت اسلامی ؟
آیا مردمی که مسالمت جویانه در انتخابات 22خرداد ریاست جمهوری شرکت نمودند تا سرنوشت سیاسی خود را تعیین نمایند مقصرند یا حکومتی که به آرای مردم دستبرد برد وعلیه اعتراضات مردم آتش گشود مقصراست؟ اما چرا این روزها ـ نیروهای معین سیاسی بنام طرفداری از جنبش سبز مردم ایران از ملت ایران می خواهند که به شعارهای افراطی روی نیاورند؟
مگر مردم ایران خشونت را آغاز کرده اند؟
یک طایفه سیاسی شناخته شده در ایران همچنان به خواندن آیه یا س و ناامیدی مشغول است تا مردم ایران را از رسیدن به اهداف نهائی باز دارد.مردمی که در همه عرصه ها چه سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی ، فرهنگی و هنری ، ورزشی ـ جانشان از ظلم حکومت اسلامی به لب رسیده است ـ می خواهند سرنوشت سیاسی خود را تغییر دهند اما نیروهائی بنام اپوزیسیون در میام مردم تلاش می نمایند تا ملت ایران را به حکومت اسلامی در لباس متعاد ل تر راضی نمایند!
یک ادعای انکار ناپذیر و تاریخی مبنی برعلل آغاز انقلابات در جهان وجود دارد که کشورما ایران از آن نمی تواند مستثنی باشد که می گوید!انقلابات را حکومت ها به توده ها تحمیل می کنند درسال 1358 مهندس مهدی بازرگان نیز بزرگترین عامل ورهبر انقلاب را بدرستی به بی تدبیرهای محمد رضاشاه پهلوی نسبت داده بود. در ایران این روزها شعار های مردمی علیه حکومت بسیار ساختارشکنانه و اساسی تر و بنیاد حکومت را نظاره گرفته است که از جانب اکثریت مردم ایران در خیابانها و دانشگاهها و کارخانجات سر داده می شود که عوامل حکومتی با سرکوب ها و شکنجه ها و اعدام ها مسبب همه این اعتراضات مردمی می باشند.

آقایان کروبی و موسوی نیز این موضوع را بدقت بررسی کرده و چنین اظهار نظر نموده اند: کروبی در باره برخی شعارهای تند مردم گفت: "اين کسانی که مردم را کتک می‌زنند، کار را به کجا رسانده‌اند که مردم را تحريک به شعارهای افراطی می‌کنند." وی در مورد برخورد خشن با زنان گفت: "من واقعا نمی‌فهمم که دستور چنين رفتارهايی عليه مردم، از کجا صادر می‌شود." موسوی به تشريح چگونگی ممانعت نيروهای امنيتی از حضور وی در راهپيمايی ۱۳‌آبان پرداخت و در ادامه گفت: "شعارهای ساختارشکنانه، اغلب متاثر از خشونت نيروهای امنيتی است.گویا نیوز

اما بعضی نیروهائی سیاسی سابقه دار در عرصه سازشکاری چه در داخل و خارج کشورـ دائما مردم ایران را شماتت و نصیحت می کنند که از شعار افراطی پرهیز نمایند! آیا این مردم هستند که به میل خود بسوی شعار های تندتر کشیده می شوند ؟یا این حکومت است که با سرکوب های ضد انسانی مردم را بسوی شعار انقلابی رهنمون می سازد؟بدین سئوال اساسی و تاریخی باید کسانی پاسخ دهند که هیچ مسئولیتی جز ء سازشکاری با حکومت در خود نمی بینند! هیچ ملتی در جهان راضی نمی شود که جانش را بدون علت های موجه در مقابل پلیس به خطر بیندازد و برای اعتراض به بی عدالتی ها به خیابان ها بیاید!مردم ایران نیز سالهاست که حاکمان اسلامی به ستوه آمده اند.مردم ایران دردوم خرداد سال 76 تلاش نمودند تا کاملا با ابزار مسالمت جویانه به اهداف خود برسند اما حکومت اسلامی مانع همه امیدهای مردمی گردیدد.

برخی از نیروهای سیاسی در موقعیت سرنوشت ساز کنونی جامعه ایران ـ به جزء سازش با کودتاگران وپرهیز از ادامه مبارزه به گزینه ائی دیگراعتقاد ندارند، آنها همان هائی هستند که در اواخر سرنگونی رژیم سابق یعنی در دوره نخست وزیری دکتر شاپور بختیار ،حاضر نشدند ذره ائی سازش و مصالحه با بختیار نمایند تامانع خروج دیوفاجعه آور بنام خمینی از شیشه جادوئی نکبت وتباهی گردند. اما همین طایفه در 30 ساله گذشته توانسته است بیشترین سازش ها و همکاریها را با رژیم اسلامی به انجام برساند! آنها در سازش با خط ارتجاعی ضدامپریالیستی امام ـ آنچنان جانفشانی کردند که بالاخره دولت لیبرال وملی مهندس بازرگان سرنگون گردید.آنها درجبهه ضدامپریالیستی وعلیه لیبرال دمکراسی و اسلام امریکائی ( درمقطع آنقلاب ـ همین طایفه آیت الله شریعتمداری را پرچمدار اسلام امریکائی خطاب می نمودند) سنگ تمام گذاشتند.

مفهوم جهانی لیبرالیست توسط همین طایفه به نازل ترین شکلش برای جامعه بدون تجربه سیاسی ،با تعریف های غلط که بطور عمد انجام می رفت ـ منفی جلوه داده شد. طایفه با کوشش های شبانه و روزی بخش نظامی همین طایفه ،آیت الله شریعتمداری از میان برداشته شد.بعدها نیز همین طایفه باعث سرنگونی رئیس جمهور بنی صدر گردید که شخص آقای بنی صدر خود در سخنرانی 14 اسفند سال 59 در دانشگاه تهران به زمینه سازی های کودتا علیه خویش اشاره کرد.

ماههاست که جنبش مردمی سبز لرزه به اندام استبداد مذهبی انداخته است اما از هر سو ندای سازش با کودتا گران به گوش می رسد تا مردم ایران را از رسیدن به هدف نهائی یعنی حاکمیت ملی بازدارند. برای نمونه به نوشته زیر توجه نمائید اهمیت سازش برای جنبش سبزاما دشواری راه جنبش سبز، تنها شکست کودتا نیست. بلکه هوشمندی و انعطاف پذیری، آنرا فرا می‌خواند که به راه حلهای عملی رئالیستی نیز بیاندیشد. دشواری اصلی جنبش سبز در جامعه بشدت قطبی شده کنونی، این است که نه حکومت و نه جنبش سبز، هیچ کدام نمی‌توانند به نقطه قبل از کودتا بازگردند.

نباید فراموش کرد که تنها راه قابل پذیرش ازدوسوکه قبول آن به نوعی همان سازش متقابل است، کنارگذاشتن خواست ابطال انتخابات وتاکید بر آزادی زندانیان سیاسی و رهبران دستگیر شده اصلاح طلب و آزادی مطبوعات و رسانه‌های ملی است. رسیدن به این توافق، خود کارو پیکارِ بزرگی است. بدون اینکه هدف سازش آن باشد که بود ونبود همه نظام را زیرسوال ببرد. در این صورت بار دیگر فعالیت سیاسی در چارچوب قوانین موجود و شرکت در انتخابات مفهومی واقعی خواهد یافت.
http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/19431/ راه دشوار اما درستِ سازش، به مدیریت رفسنجانی - (محسن حیدریان)

پس از آنکه نیروهای سیاسی در 30 سال گذشته در هدایت جامعه بسوی دمکراسی ـ ناتوان و قاصر از آب در آمدند بالاخره خود مردم ـ مستقل از گروههای سیاسی به میدان آمده اند تا به اهدافشان دست یابند. طایفه ائی که این روزها شهید نداده نمی تواند درد خانواده شهید داده را بفهمد چون خود به شهیدان خود در دهه 60 و 67 در سالهای گذشته نیز وفادار نمانده است!خستگی و زندان وشکنجه مبارزه شبانه و روزی در حال حاضر به گردن مردم ایران سنگینی می کند اما انگار خستگی اش به گردن کسانی افتاده است که از اغاز نیز کاره ائی نبوده اند.همان طایفه ائی که مردم را تشویق می کرد تا در خانه هایشان بمانند وهر چهارسال یکبار، فقط برای رای دادن برسر صندوق های رای گیری بیاید اما امروز خود را سیاست گذار همه مسائل می پندارد.همین طایفه بجای تشویق مردم آنها را از ادامه مبارزه دلسرد می کند.

آنها حتی در خواب نمی توانستند تصور نمایند که مردم ایران علیه استبداد به خیابانها خواهند آمد اما این روزها خود را رهبر فکری جنبش می دانند.مردم در خیابانها مرگ بر دیکتاتور سرداده و عکس ولی فقیه سید علی خامنه ائی را لگدمال می کنند اما همین طایفه در نشت های خارج کشور خود از محکوم کردند اعمال رهبر خود داری می نماید! این روزها ـ این مردم ایران هستند که همه جهانیان را به جنبش مردمی و همیشه سبز که در حال زایش و جوانه زدن است فراخوانده نه جریاناتی که در 30 سال گذشته تابه امروز در تفرقه و اختلاف بسر برده اند!

صدور قرار التزام برای سردار رادان

 پارلمان‌نیوز: قاضی ویژه پرونده جنایات بازداشتگاه کهریزک پس از جلسه تحقیق از سردار احمدرضا رادان، برای قائم‌مقام نیروی انتظامی قرار التزام صادر کرده است.
به گزارش آینده، با پیشرفت پرونده رسیدگی به جنایات بازداشتگاه کهریزک، از سردار رادان – قائم مقام نیروی انتظامی – تحقیق صورت گرفته است.
پس از این تحقیق که کاملاً به صورت محترمانه انجام شده است، ‌قاضی پرونده قرار قضایی را که التزام اخلاقی به همکاری در ادامه روند تحقیق است، برای سردار رادان صادر کرده است.
در قرارهای صادره قضایی، ‌قرار التزام، قرار کفالت، قرار وثیقه و بازداشت موقت به ترتیب شدت قرار دارند.
رسیدگی جدی به پرونده جنایات بازداشتگاه کهریزک پس از آن صورت می‌گیرد که رهبر انقلاب بر رسیدگی به تخلفات خاطیان پرونده کهریزک تأکید کرده بودند.
گفتنی است اخیرا هفته نامه پنجره با اشاره به این پرسش که متهمان کهریزک در روزهای حادثه‎انگیز تیر ماه یعنی در فاصله روزهای نوزده تا بیست و یکم تیر کجا بودند، با کنایه نوشته بود: پاسخ‌هایی که برخی افراد مرتبط با موضوع کهریزک به آن داده‌اند، قابل توجه است:
دادستان تهران در جوابیه‌ای که انتشار داد، اعلام کرد: «در روز‎های شنبه و یکشنبه، بیستم و بیست و یکم تیر ماه برای دفاع از رساله دکترا در مرخصی به سر می‌بردم.»
گفته می‌شود که یک مقام انتظامی ارشد مرتبط با پرونده نیز در نوزدهم تیر ماه، یعنی روز بعد در سفری در شمال کشور بوده و ریاست بازداشتگاه کهریزک نیز در آن زمان در قم بوده است.

حفاظت اطلاعات، سازماندهی و طراحی عملیات غافلگیر کننده برای سبزها (راه کارها و توصیه ها)

جنبش سبز شدیدا احتیاج به سازماندهی قوی تر و حفاظت از اطلاعات خود دارد و می باید بیشتر از گذشته با نقشه عمل کند و از برتری غافلگیری و پرشماری اش استفاده کند. توصیه می شود:


1. چون بیشتر برنامه های جنبش عمومی اعلام می شود و کودتاگران خود را برای مقابله با آن ها آماده می کنند خوب است گروه های دانشجویی/دانش آموزی و تیم های سبز محلات با توجه به موقعیت جغرافیایی، تعداد و توانایی های خود برنامه های جدید و ابتکاری برای غافلگیر کردن کودتاچیان فراهم ببیند و از درز اخبار آن بشدت جلوگیری کنند. با توجه به برنامه ای که در نظر دارید از راهنمایی های 36 گانه ی زیر استفاده کنید.

2. هدف زیربنایی پرهیز از خشونت باشد تا گسترش و دوام جنبش به خطر نیافتد و نیروهای بیشتری از اردوی کودتاچیان به ماهیت ضد میهنی و ضد انسانی کارشان آگاه شوند و به مردم بپیوندند.

3. اگر برای فعالیت های شعار نویسی و غیره احتیاج به کمک و راه نمایی دارید از این سایت استفاده کنید و به گردانندگانش ایمیل بزنید. (اینجا)

4. هنگام گردهمایی ها گروهی همچون مغز متفکر عمل کنند. لازم نیست همه همیشه درگیر برخورد و کشمکش مستقیم با سرکوبگران باشند.

5. ارتباطتان با گروه های دانش آموزی، اصناف و کارگران را بیشتر کنید و بکوشید اخبار تلاش های سبزشان را با گرفتن عکس و فیلم به جامعه برسانید.

از استراتژی های زیر برای اهداف خود استفاده کنید (کوتاه شده و به نقل از وبلاگ لونا)

شش استراتژی برد

۱- فریب: با تظاهر به کارهای روزانه، نقشه ات را پیش ببر. (استفاده از امکانات دولت برای مقاصد جنبش …)
۲- حسن را محاصره کن تا حسین را نجات دهی: به چیزی حمله کن که عزیز اوست، نقاط ضعفش را بیاب ( روز قدس، ۱۳آبان، هیات های مذهبی و روضه خوانی ...)
۳- با دشنه ی قرضی بکش: از قدرت دیگری برای حمله استفاده کن: حملات درونی اصولگراها.
۴- فریب زمانی: کاری کنید که وقتی شما در حال بازیابی نیرو و تدارکات هستید، طرف به دنبال حضور نیروهایش در صحنه و آمادگی برای نبرد باشد و وقتی خسته و سرگردان شد، شما با انرژی و نقشه حمله را شروع کنید (شعارنویسی در شب  ...).
۵- فرصت سنجی: وقتی جنگ بین نیروهای درونی خود حکومت بالا گرفت، زمان یورش و پیشروی است.
۶- غافلگیری: حتا زمانی که در حال نبرد رو در رو هستید، از غافلگیرکردن استفاده کنید.


شش استراتژی برای رویارویی
۷- فریب روانی: اگر دوبار حمله ی گمراه کننده را تکرار کنید، حریف که به اولی و شاید دومی واکنش نشان داده انتظار سومی را ندارد، پس حمله ی اصلی همان سومی باشد.
۸- سعی کن هیچ توجهی را به خودت جلب نکنی تا راه های مخفی ات رونشود.
۹- کنار بایست تا از جنگ بین خودشان خسته شوند، آنگاه تازه نفس وارد شو. باید تا می توان در آتش اختلافات داخلی نیروهای کودتاچی دمید. این نیروها چون فاسدند، خائن به یکدیگر هم خواهند شد. آنها از مردم می ترسند.
۱۰- در ظاهر مطابق دلخواه حریف خودت را نشان بده، سپس در خفا بر علیه او اقدام کن.
۱۱- گاهی ضروریست که اهداف کوتاه مدت را فدای اهداف عالی و اصلیت کنی.
۱۲- باید از هر فرصت کوچکی سود جست. هر گام کوچک بسوی پیروزی مهم است.


شش استراتژی برای حمله
۱۳- ناگهانی: یورش باید ناگهانی باشد و نباید دشمن را هشیار کرد.
۱۴- از بلااستفاده ترین چیزها نیز برای پیشبرد جنبش غافل استفاده کن (بهره وری و خلاقیت).
۱۵-  هرگز به حریفی که مزیتش موقعیتش است، حمله نکن. ابتدا او را از موضع قدرتش دور کن سپس حمله کن.
۱۶- راه فرار: اگر حریف در گوشه ای به دام بیافتد به سیم آخر می زند و از همه توانش استفاده می کند. بگذار راهی برای فرار داشته باشد.
۱۷- دام سازی: غنیمت گیری، قدرت، سکس، ثروت (فیلم های مخفی از فساد کودتاچیان، انتشار عکسها و اطلاعات مزدوران و سرکوبگران و افتادن آنها در تور نیروهای جنبش و افشای هویت آنها)
۱۸- دشمن را با گرفتن فرمانده شان زمینگیر کنید (بنابر موقعیت تصمیم بگیرید)


شش استراتژی در وضعیت سردرگمی
۱۹- هیزم زیر اجاق را بردار: اگر حریف قدرتمند است ابتدا به منبع قدرتش حمله کنید. دین منبع مشروعیت ج.ا. است برای همین پس از انتشار اخبار تجاوزهای جنسی در زندانها، مشروعیت مذهبی اش سلب و ریزش نیروهای مذهبی آغاز شد.
۲۰- ماهی گیری از آب گل آلود: پیش از رویارویی، شرایط گمراه کنننده ایجاد کنید.
۲۱-  وقتی تنها راه، فرار و تجدید قواست یک داستان سر هم کن. وقتی دشمن سرگرم داستان توست، نیروهایت را از خطر دور کن.
۲۲- راه های تجدید قوای دشمن را ببند و اگر ممکن است او را اسیر کن.
۲۳- وقتی به همسایه حمله می کنی با آنکه دورتر زندگی می کند، دوست باش. دشمن ِدشمن تو، دوست توست. آن ها را دشمن نکن تا با هم علیه تو متحد نشوند.
۲۴- از منابع متحدت برای پیروزی استفاده کن و بگذار او نیز از مزایای پیروزی بهره مند شود و متحدت باقی بماند.

شش استراتژی پیشرفته
۲۵-ساختار آموزشی دشمن (شستشوی مغزی مذهبی و ...) را بشناس و آن را نقض کن.
۲۶- اگر فرد مقابل در موقعیتی است که نمی توانید با او بصورت مستقیم رویارویی کنید، از ترفند «به در بگویید تا دیوار بشنوه» استفاده کنید.
۲۷- نقش احمق: چنان نقش بازی کن که حریف گمان کند تو احمق و نادانی. آنگاه او حالت دفاعی کمتری به خود می گیرد و تو می توانی بهتر به او حمله کنی.
۲۸- وقتی دشمن روی پشت بام رفت، نردبان را بردار: دشمن را به نقاط صعب العبور بکشان و آنگاه راه فرار و خطوط ارتباطی او را قطع کن.
۲۹-  درخت را با شکوفه های دروغین  تزیین کن: با تغییر چهره و دستکاری، وانمود کن که یک چیز بلااستفاده یا بی خطر،مفید یا خطرناک است.
۳۰- نفوذ در دشمن: به داخل اردوگاه او نفوذ کن (با عنوان همکاری، تسلیم و یا حتا پیمان صلح) تا از نقاط ضعف و نقشه های او آگاه شوی.


شش استراتژی برای موقعیت استیصال
۳۱- دام عسل: استفاده از زنان زیبا برای دام اندازی و گستت در نیروهای دشمن.
 ۳۲- استراتژی دژ خالی: اگر تعداد دشمن بیشتر است، تظاهر به آمادگی نظامی کامل کن و با خونسردی رفتار کن. این سبب تردید در دشمن میشود (مگر آنکه آگاهی دقیقی از وضع شما داشته باشد). ممکن است دشمن از خیر حمله بگذرد. این دقیقن همان کاری است که حکومت در برابر معترضین انجام می دهد. چون تعدادش کم است، سعی می کند خونسردی خودش را حفظ کند و مزدورانش را به رسانه ها اعزام کند که بگویند «همه چیز عادیست، اوضاع آرامست و …» همین امر نشان می دهد که حکومت در وضعیت استیصال قرار دارد.
۳۳- تفرقه: وقتی او درگیر اختلافات داخلی است، توانایی اش برای یورش یا دفاع بسیار پایین است. در وضعیت فعلی حکومت تلاش فراوانی دارد تا اختلافاتی بین نیروهای جنبش سبز (بویژه بین سکولارها و مذهبی ها و یا داخلی ها و خارجی ها) بوجود بیاورد. باید هشیار باشیم.
۳۴- تظاهر به جراحت: دشمن شما را خطر فوری نمی داند، نیروهایش را استراحت می دهد.
۳۵- استراتژی های ترکیبی و جایگزین: همه استراتژیها باید برای یک هدف برنامه ریزی شوند؛ چنانچه یکی شکست بخورد، باید جایگزین وجود داشته باشد.
۳۶- عقب نشینی: اگر می دانی شکست قطعی است برای بازیابی نیرو عقب نشینی کن. وقتی در آستانه باخت هستی، سه گزینه داری: تسلیم، سازش و فرار. تسلیم یعنی شکست کامل، سازش یعنی نیمه شکست اما فرار به معنای شکست نیست. تا زمانی که شکست نخورده ای هنوز از شانس برخودار هستی.

(با تشکر از نویسنده ی محترم وبلاگ لونا)

سیدمحمد خاتمی به ملاقات آیت‌الله بیات زنجانی رفت

یک‌شنبه، 24 آبان 1388
به گزارش پایگاه رسمی اطلاع‌رسانی آیت‌الله بیات زنجانی، حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی ظهر امروز با حضور در بخش مراقب‌های ویژۀ بیمارستان و مرکز قلب تهران از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله‌العظمی بیات زنجانی(مدظله العالی) عیادت کردند و ضمن گفتگو با معظم له، برای ایشان آرزوی سلامتی و بهبودی کامل نمودند.
همچنین پزشکان معالج توضیحاتی را دربارۀ بیماری، عمل جراحی انجام شده و روند بهبودی مرجع عالیقدر ارائه کردند. گفتنی است آیت‌الله بیات زنجانی چندی پیش به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود.

آرشیو

برچسب‌ها