با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

زاكانی: مرگ بر دیكتاتور!

سخنرانی علیرضا زاكانی نماینده تهران در مجلس در دانشكده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی به تشنج كشیده شد.
هنگامی كه زاكانی به رویكردهای دولت محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری پرداخت با نام بردن اسم محمد خاتمی سخنان وی از سوی حامیان خاتمی و موسوی كه در انتهای سالن نشسته بودند قطع شد و آنها شعار "درود بر خاتمی" سر دادند.
نماینده تهران در مجلس وقتی می خواست جواب سئوال دانشجویی را بدهد با شعار حامیان موسوی سخنانش قطع می شد.
هنگامی كه زاكانی از دانشجویان حاضر خواست آرامش خود را حفظ كنند و احترام همدیگر را نگه دارند باز هم عده ای صحبت های وی را قطع كردند و شعارهایی سر دادند.
عضو كمیته پیگیری حوادث پس از انتخابات مجلس در ادامه به اعتراض نامزدهای شكست خورده اشاره كرد و گفت اعتراض آنها در شورای نگهبان تحت بررسی بود اما آنها خواستار ابطال انتخابات شدند.
در این هنگام نظم سالن به هم ریخت و حامیان موسوی از انتهای سالن شعار "مرگ بر دیكتاتور" را سر دادند كه خود زاكانی هم شعار مرگ بر دیكتاتور را سر داد.
'گفته می شود كه آقای زاكانی در جریان وامی كه مجلس داد بیش از همه نمایندگان یعنی یك صد و بیست میلیون تومان وام گرفت.
این در حالی است كه بخشی از این وام برای منزل بوده و او اكنون در یكی از شهرك های سپاه در خانه ویلایی بزرگی بسر می برد.
لازم به یادآوری است كه آقای زاكانی به دلیل نمایندگی در مجلس و بر اساس قانون ماهها پیش از نمایندگی بایستی از سپاه استفعا می داده كه داده است و با این حال همچنان در خانه های ویلایی این شهرك زندگی می كند.
به نقل از سايت آينده

دیدار میرحسین موسوی با خانواده شهید اشکان سهرابی


9 آذر 88

مهندس میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد در ادامه دیدارهای خود با خانواده شهدای جنبش سبز، با حضور در منزل شهید اشکان سهرابی از خانواده او دلجویی کردند.

به گزارش نوروز، اشکان سهرابی متولد سال 1368 و دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین بود. این شهید جنبش سبز در تظاهرات مردمی روز 30 خرداد در خیابان سلسبیل، بر اثر اصابت 3 گلوله به سینه اش کشته شد. اشکان در قطعهٔ ۲۵۷ بهشت زهرا، ردیف ۵۰، شماره ۱۹ به خاک سپرده شده‌ است.
مهندس موسوی و همسرش با حضور در منزل این شهید یاد و خاطره او و سایر شهدای جنبش سبز را گرامی داشتند.
پروین فهیمی، مادر شهید سهراب اعرابی نیز در این دیدار حضور داشت.

در آستانه 16 آذر صورت گرفت: تجدید پیمان دانشجویان با مهدی کروبی


شنبه هفتم آذرماه 1388 ده ها تن از فعالین دانشگاهی و دانشجویی دانشگاه های تهران، پلی تکنیک، خواجه نصیر، علم و صنعت، شریف، الزهراء، بهشتی، قزوین و واحدهای دانشگاهی دانشگاه آزاد (جنوب، شمال، مرکز و کرج) به دیدار مهدی کروبی رفته تا ضمن تبریک عید بزرگ قربان و قدردانی از شجاعت و ایستادگی وی در جهت دفاع از حقوق ملت، در آستانه 16 آذر تجدید پیمانی با شیخ اصلاحات داشته باشند.
دانشجویان حاضر که از اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان، دفتر تحکیم وحدت و نیز از اعضای ستاد دانشجویی کروبی بودند، به نمایندگی از دانشجویان سراسر کشور از ایستادگی و شجاعت وی در جهت دفاع از حقوق ملت و روشنگری های تاریخی ایشان قدردانی نموده و گزارشی مختصر در ارتباط با برخوردهای سخت امنیتی و انضباطی و فشار های سیاسی مضاعف بر دانشجویان در این ایام بویژه در آستانه سالروز 16 آذر ارائه نمودند.
دانشجویان بازداشتهای اخیر از جمله بازداشت عباس حکیم زاده دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت، دانشجویان لیبرال، دانشجویان کرد و دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی، احضار های فعالین به دادگاه ها و مراکز امنیتی و احضارهای متعدد دانشجویان به کمیته های انضباطی را از جمله نگرانی ها و دغدغه های جامعه دانشگاهی ذکر کردند که اکنون فضای دانشگاه های کشور را با التهاب درآمیخته است.
دبیر کل حزب اعتماد ملی نیز ضمن خوش آمد گویی و تبریک عید به دانشجویان گفت:
" وقایع تلخ بعد از انتخابات، برخوردهای فیزیکی شدید با مردم در خیابان ها، برخوردهایی که با جامعه دانشگاهی انجام می پذیرد و نیز بازداشتهای صورت گرفته مایه ی تاسف و تالم بنده است. عمق فجایع و نحوه برخورد با مرد و زن و پیر و جوان به نحوی بود که ما حتی در دوران ستم شاهی نیز آنرا ندیده بودیم! و در مورد فجایع نکبت آور کهریزک کار بدانجا رسیده بود که وقتی می شنیدیم کسی در زندان اوین است خوشحال می شدیم! "
مهدی کروبی خطاب به دانشجویان افزود: در آستانه روز دانشجو باید شاهد آزادی دانشجویان عزیزمان باشیم و این در شان ما نیست که بجای پاسداشت خون بهای فریاد آزادیخواهی و عدالتخواهی سه آذر اهورایی و تقبیح عمل شنیع رژیم ستمشاهی، خود نیز شاهد حضور فرزندانمان در زندانهای جمهوری اسلامی باشیم و تنگ نظری و نقد ناپذیری عزیزترین قشر جامعه به بند کشیده شوند.
امیدوارم طبق رافت اسلامی پیش از 16 آذر شاهد آزادی و بازگشت دانشجویان دربند به آغوش خانواده هایشان باشیم.
ایشان در ادامه به دانشجویان متذکر شدند" معقول و با رعایت چارچوب ها و ظرفیتهای موجود در نظام فعالیت نموده و تن به انسداد سیاسی ندهید. "
حاشیه های دیدار :
-با وجود آنکه بدلایل متعددی! دیدار بصورت رسمی و عمومی اعلام نگردیده بود ولیکن بیش از 100 تن از فعالین دانشجویی دانشگاه های مختلف در این مراسم حضور یافتند.
-دیدار در فضایی صمیمی و خودمانی در منزل شخصی مهدی کروبی برگزار گردید.
-به دلیل کمبود جا و نیز جمعیت زیاد، دانشجویان در گروه های 10 الی 15 نفره وارد منزل ایشان می شدند.
-جمعیت در کوچه های اطراف منزل ایشان بصورت پراکنده انتظار خروج گروه قبلی و ورود خود را می کشیدند.
در پایان این دیدار یکی از دانشجویان به نمایندگی از سوی حاضرین متنی را خطاب به ملت بزرگ ایران قرائت نمود که به شرح ذیل می باشد:
متن قرائت شده در دیدار فعالین دانشجویی به مهدی کروبی در روز عید قربان خطاب به ملت بزرگ ایران:
کروبی این بار برخلاف تصور همگان از همان ابتدای اعلام آمارهای رسمی و غیررسمی نه تنها جلوی خوابش را نگرفت بلکه با زور به رختخواب رفت تا شاید این کابوس زودهنگام برای ملت و کشور را ساعاتی از ذهن خارج نماید.
می دانست! همانطوری که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 دلسوزانه به دوستان اصلاح طلب خود هشدار داده بود...
آری!
کروبی می دانست با اتخاذ رویه ای نامعقول و غیرمنطقی جهت کسب قدرت از سوی دوستان اصلاح طلب (در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، زمانیکه هنوز بر مسند قدرت بودند) بهانه را چنان به مخالفان جمهوریت نظام خواهد داد که سرنوشت کشور و ملت را به ناکجا آبادی سوق دهند و البته هزاران تاسف که اینک همه ی ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم!!
آری!
کروبی می دانست قربانی انتخاباتی است که در آن عدالت و مروت نه تنها از ناحیه دشمن بلکه از ناحیه دوستان نیز رعایت نمی گردد! ولی با تمام این وجود ایستاد و در هیاهوی انتخابات و در لابه لای شعارها و شورها و هیجانات انتخاباتی و در حالیکه شاید بسیاری در حال تقسیم پستهای کلیدی دولت بودند و بسیاری دیگر در خیابانها مشغول پایکوبی پیروزی زودهنگامشان! با شجاعت و صراحت تمام، طرحی نو برافکند و گامهایی بلند و استوار در دفاع و صیانت از جایگاه ملت و مردم ایران برداشت که جز حافظه تاریخی، کمتر کسی بیاد خواهد آورد که در وانفسای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، کروبی چه کرد و چه گفت؟! و چگونه تابوهای سیاسی، اجتماعی را در جهت نهادینه سازی دموکراسی، درهم شکست..!
آری!
وی که تا همین ماه های قبل، دفتر شخصی و محل کارش پناهگاه شهروندان از هر قشر و گروهی، از اقشار آسیب پذیر جامعه تا سیاسیون، منتقدین و مخالفین بوده و خود را وقف حل و پیگیری مشکلات آنان و دفاع و صیانت از حقوق شهروندی نموده بود (دوست و دشمن خصلت یاری و مردم داری وی را می دانند و می شناسند) اکنون دفتر و محل کارش تنها به دلیل ایستادگی و صراحت بیان و عدم سیاسی کاری در دفاع از حقوق ملت پلمپ گردیده است.
آری!
کروبی خود را قربانی دفاع از حقوق ملت کرده است پس ما جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه های تهران با حضور در منزل کروبی در روز عید قربان باری دیگر اعلام می داریم که همچون ملت نظاره گر مردانگی و ایستادگی و پایمردی تو در راه دفاع از حقوق ملت بو ده ایم و در کنارت خواهیم ماند...
به نقل از وبلاگ حيراني

خلع سلاح اقتصادی سپاه نخستین وظیفه یک دولت ملی است

ساختار سپاه امروز عبارتست از یک تعداد سردار که اینها مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره یک سلسله شرکت های تجاری و خصوصی و حکومتی و مشابه آنها هستند که مجموعه آنها یک بنیاد اقتصادی را تشکیل داده اند. این بنیاد اقتصادی بصورت یک حزب سیاسی عمل می کند تا در عرصه قدرت سیاسی منافع این بنیاد اقتصادی حفظ شود و در عین حال دارای یک بازوی مسلح است که چماق و باتوم و تفنگ، تانک و نفربر و هواپیما در اختیار دارد. این کنسرسیوم اقتصادی - سیاسی - نظامی که سپاه امروز را تشکیل می دهد سیاست داخلی و خارجی کشور را تعیین می کند. کنسرسیومی که بصورت یکپارچه عمل می کند و بازوهای مختلف آن در پیوند با همدیگر منافع کل آن را حفظ می کنند.  هر جا منافع اقتصادی این کنسرسیوم به خطر بیفتد شاخه نظامی اش را روانه میدان می کند. اگر بحث قرارداد فرودگاه در میان باشد هواپیما به آسمان می فرستد. وقتی پای نمایشگاه 800 میلیاردی در میان باشد پاسبان و تفنگدار را روانه می کند. جنبش مردم در خیابان ها باشد بسیج و چماقدار و لباس شخصی به میدان می فرستد.
درک ماهیت سپاه همچون یک بنیاد بزرگ اقتصادی دارای بازوهای نظامی و سیاسی از این جهت اهمیت دارد که بدانیم این قدرت اقتصادی، قدرت نظامی و سیاسی را تولید می کند. یعنی اکنون دیگر ما در آن روندی قرار نداریم که در دهه هفتاد و نیمه نخست دهه هشتاد طی شد و نیروهای نظامی به اتکا موقعیت نظامی خود و بند و بست هایی که با بیت رهبر داشتند توانستند قدرت اقتصادی را کسب کنند. اکنون این قدرت اقتصادی خود یک قدرت مستقل است که براساس دینامیسم و محرکه های درونی خود پیش می رود. یعنی این قدرت اقتصادی نه تنها خود را بازتولید می کند، بلکه می تواند نیروی نظامی و سیاسی خود را نیز تولید و بازتولید کند. اگر به این قدرت حمله نشود صرف تعویض و جابجایی این یا آن فرمانده نظامی هم تغییری در اوضاع نمی دهد.
همه چیز نشان می دهد خواست میرحسین موسوی در مجمع تشخیص مصلحت نظام مبنی بر این که فرمان رهبر در مورد اصل 44 به همه پرسی گذاشته شود، از نخستین اقداماتی است که یک دولت ملی و دمکراتیک در ایران باید انجام دهد. مشروعیت و اعتبار این فرمان و همه واگذاری هایی که براساس آن صورت گرفته باید در یک همه پرسی ملی در برابر مردم ایران قرار گیرد. بدون چنین اقدامی یک دولت ملی و دمکراتیک در ایران فاقد ابزارهای لازم برای پیشبرد منافع کشور و تحقق دموکراسی و عدالت اجتماعی است. 
سپاه و نیروهای نظامی بتدریج می روند که درگیری و شیوه های نظامی را به راه حل همه اختلاف‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تبدیل کنند. سایت کلمه از نخستین روز برگزاری نمایشگاه بین المللی تهران چنین گزارش می دهد: "نیروهای نظامی با تجمع در مقابل درب جنوبی نمایشگاه بین‌المللی به بهانه تغییر مدیرعامل این نمایشگاه اجازه ورود به بازدیدکنندگان از نمایشگاه تله کام را نمی‌دهند که این امر موجب بروز درگیری هایی شده است. این درگیری که از ساعت 9.30 صبح امروز با حضور نیروهای مسلح در مقابل درب جنوبی نمایشگاه بین‌المللی آغاز شده است، بین بازدیدکنندگان از نمایشگاه تله‌کام و نیروهای نظامی ایجاد شد." در همین گزارش امده است که نیروهای نظامی "اجازه ورود به هیچ یک از ماشین‌ها و حتی برخی از غرفه‌داران نمایشگاه تله‌کام نمی‌دهند و علت این امر را تغییر مدیرعامل این نمایشگاه عنوان کرده‌اند و رسما یکی از نیروهای نظامی عنوان کرده است که تا زمان مشخص نشدن تکلیف مدیرعامل نمایشگاه به هیچ یک از بازدیدکنندگان اجازه ورود به نمایشگاه داده نمی‌شود."
اینکه مدیرعامل نمایشگاه که بوده یا نبوده یا حق چه کسی بوده یا نبوده چندان اهمیتی ندارد. فعلا اموال ملی گوشت قربانی شده است که هر صاحب قدرت و ثروتی از گوشه ای چنگ می اندازد به اندازه توان خود از آن می کند و تصاحب می کند. مسئله اینجاست که یک جریان نظامی که مدیریت نمایشگاه را حق خود می دانسته بدون مراجعه به دستگاه های قضایی یا اداری مستقیما نیروهای مسلح خود را به جلوی نمایشگاه کشیده و جلوی ورود بازدیدکنندگان و غرفه داران را گرفته تا مدیرعامل مورد نظر خود را برگمارد.
فردای روز شروع نمایشگاه سردار سرتیپ دقیقی که خود را مدیر عامل "سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح" معرفی می کند، در یک مصاحبه مطبوعاتی درگیری ها را چنین توصیف می کند: "من فرمانده جنگ بودم. حالا یکی دوتا کوچولو جلوی ما را بگیرند برایم سخت بود. من در زمان جنگ در کردستان فرمانده بودم."
اگر ایران یک کشوری بود که در آن حساب و کتابی وجود داشت سردار دقیقی به دلیل همین سخنان فورا خلع درجه و محاکمه می شد، ولی در ایران وی چون فرمانده جنگ بوده (البته نه در جنگ عراق بلکه در جنگ کردستان یعنی هم میهنان کرد و سنی خود را می کشته) بنابراین نمی توانسته تحمل کند که "چند کوچولو" که ظاهرا منظور وزیر بازرگانی و معاونان آن وزراتخانه هستند جلوی ایشان را بگیرد.   
ایشان در ادامه، گویی هنوز در حال و هوای کردستان به سر می برد می گوید: «ما از دوستان وزارت بازرگانی نترسیدیم. ما بچه‌های جنگ هستیم ... اگر در این درگیری دو نفر کشته می‌شدند آن وقت دو طرف در برابر مردم شرمنده بودیم."
کسی از حاضران در مصاحبه مطبوعاتی از اقای سردار نپرسید چه کسی قرار بود کشته شود و اصلا برای چه کشته شود؟ مردم می پرسند این سردارانی که برای مدیریت یک نمایشگاه اسلحه می کشند و حاضر به کشتار هستند برای بدست آوردن رییس جمهوری اسلحه نمی کشند؟ و کودتا نمی کنند؟ سردار دقیقی یک نمونه کوچک از تفکر نظامی گرایانه و باجگیرانه ای نیست که بر کل کشور حاکم شده است؟
دقیقی در ادامه چنان سخن می گوید که گویی تصاحب نمایشگاه و اموال متعلق به ملت مسئله ای شخصی میان وی و کارکنان وزارت بازرگانی است. وی ضمنا با تکرار پرت و پلاهای مربوط به جنگ می کوشد این تصور را بوجود اورد که گویی دعوا بر سر غیرت و مردانگی است نه بر سر دلار و مقام و مدیریت.
سردار می گوید : "من باید پا روی نفس خود بگذارم و حتی در برخی موارد سکوت کنم که این امر برای من که زمانی فرمانده جنگ بودم و احزاب مرا به نام یاد می‌کردند، بسیار سخت است."
کدام نفس؟ کدام احزاب؟ کدام نام؟
ایشان اگر تا این اندازه نشستن در برج های پایتخت و مدیریت دلارهای نمایشگاه برایش سخت است، بهتر نیست بجای گفتن این مهملات برود در پاکدشت و بیابان های اطراف تهران خدمت کند تا در روز روشن به نوامیس مردم تجاوز نکنند؟
البته از سردار اقتصادی اینگونه رشادت ها را نباید توقع داشت، چون چند جمله آن طرف تر تاکید می کند که "برخلاف آنچه تصور می‌شد که جزء نیروهای مسلح هستیم و لشگرکشی می‌کنیم .... به بچه‌ها گفتم نشان دهید که بازاری هستید."
یعنی که ایشان بدنبال کار وکاسبی است نه اینکه به فکر تامین اجتماعی برای کسی باشند. سردار که خودش سازمانش را "بازاری" معرفی می کند، چند جمله آن طرف تر در همان مصاحبه، سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح را سازمان عمومی غیردولتی معرفی می کند که البته روی کاغذ درست می گوید ولی این رفتار و این منش و این ادعاها کجا و مدیریت یک سازمان عمومی غیردولتی کجا؟ مملکتی که رئیس جمهور آن بابت بودجه و حساب و کتاب خزانه به مردم که هیچ، به مجلس همسو با خودش هم حساب پس نمی دهد مدیر عامل سازمان عمومی غیردولتی آن حساب و کتاب به کسی پس بدهد؟
البته لشگرکشی سردار دقیقی بی فایده هم نبود. ایشان اگر مدیریت نمایشگاه را بدست نیاورده بجایش تکه ای از جای دیگر کنده است. به گفته وی با مداخله احمدی نژاد "مقرر شد پنج درصد از سهام شرکت پتروشیمی خلیج فارس در قبال بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح پرداخت شود. در حال حاضر مقرر شده است شرکت پتروشیمی ایران 12 شرکت سوده خود را تعیین کرده و برای واگذاری معرفی کند. ارزش شرکت پتروشیمی خلیج فارس که به ساتا واگذار شده، معادل 800 میلیارد تومان تعیین شده است."
انچه در نمایشگاه بین المللی گذشت و سخنان این سردار بازاری، همان نکته ای را نشان می دهد که تا به امروز همه اصلاح طلبان و میهندوستان بر آن تاکید داشته اند و آن اینکه سپاه و نیروهای نظامی نباید وارد فعالیت های اقتصادی شوند و بقول اقای موسوی سپاهی که مسئله اش نرخ دلار باشد دیگر نیروی نظامی و حافظ مرزها نیست. این چنین نیروی مسلحی بجای آنکه وظیفه اش تامین امنیت باشد خود به عامل درگیری و باجگیری و ناامنی تبدیل شده است.
 
اما در ورای این حادثه مسئله ای بزرگتر دیده می شود که روز بروز هم پررنگ تر می شود. اینکه سپاه همچون یک نیروی نظامی از فعالیت های اقتصادی فاصله بگیرد، خواست درستی است اما نباید موجب ندیدن یک واقعیت شود. از میانه دهه هشتاد در ماهیت سپاه یک دگرگونی بوجود آمد. در طول دهه هفتاد و تا میانه دهه هشتاد سپاه یک سازمان نظامی بود که با استفاده از امکانات و قدرت نظامی و در پیوند مستقیم با بیت رهبر وارد فعالیت های اقتصادی سودآور شده بود. اما از اواخر دوران خاتمی ماهیت عمده سپاه تغییر کرد. سپاه به یک بنیاد اقتصادی و یک حزب سیاسی تبدیل شد که دارای بازوی مسلح نظامی است. شمار سردارانی که امروز فعالیت های سیاسی و اقتصادی می کنند از شمار سرداران نظامی بسیار بیشتر است. و در میان همین سرداران نظامی هم کسانی که تنها به امور نظامی مشغول باشند و در امور سیاسی و اقتصادی دخالت نکنند - اگر چنین کسانی وجود داشته باشند - انگشت شمارند. نشانه این تغییر زمانی بود که سپاه در آخرین روزهای رییس جمهوری محمد خاتمی تهدید کرد در صورت واگذاری قرارداد "فرودگاه امام خمینی" به نیرویی غیر از سپاه هواپیمای مسافربری حامل سرنشین را در هوا سرنگون خواهد کرد. سپاه امروز یک سازمان صرفا نظامی نیست که بخواهیم در امور اقتصادی دخالت کند یا نکند. سپاه خود یک بنیاد و یک کنسرسیوم اقتصادی است که دارای بازوی مسلح نظامی است، همانطور که دارای یک بازوی سیاسی دولتی است. وظیفه این بازوهای سیاسی و نظامی دفاع از منافع آن بنیاد اقتصادیست. 
ساختار سپاه امروز عبارتست از یک تعداد سردار که اینها مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره یک سلسله شرکت های تجاری و خصوصی و حکومتی و مشابه آنها هستند که مجموعه آنها یک بنیاد اقتصادی را تشکیل داده اند. این بنیاد اقتصادی بصورت یک حزب سیاسی عمل می کند تا در عرصه قدرت سیاسی منافع این بنیاد اقتصادی حفظ شود و در عین حال دارای یک بازوی مسلح است که چماق و باتوم و تفنگ، تانک و نفربر و هواپیما در اختیار دارد. این کنسرسیوم اقتصادی - سیاسی - نظامی که سپاه امروز را تشکیل می دهد سیاست داخلی و خارجی کشور را تعیین می کند. کنسرسیومی که بصورت یکپارچه عمل می کند و بازوهای مختلف آن در پیوند با همدیگر منافع کل آن را حفظ می کنند.  هر جا منافع اقتصادی این کنسرسیوم به خطر بیفتد شاخه نظامی اش را روانه میدان می کند. اگر بحث قرارداد فرودگاه در میان باشد هواپیما به آسمان می فرستد. وقتی پای نمایشگاه 800 میلیاردی در میان باشد پاسبان و تفنگدار را روانه می کند. جنبش مردم در خیابان ها باشد بسیج و چماقدار و لباس شخصی به میدان می فرستد.
درک ماهیت سپاه همچون یک بنیاد بزرگ اقتصادی دارای بازوهای نظامی و سیاسی از این جهت اهمیت دارد که بدانیم این قدرت اقتصادی، قدرت نظامی و سیاسی را تولید می کند. یعنی اکنون دیگر ما در آن روندی قرار نداریم که در دهه هفتاد و نیمه نخست دهه هشتاد طی شد و نیروهای نظامی به اتکا موقعیت نظامی خود و بند و بست هایی که با بیت رهبر داشتند توانستند قدرت اقتصادی را کسب کنند. اکنون این قدرت اقتصادی خود یک قدرت مستقل است که براساس دینامیسم و محرکه های درونی خود پیش می رود. یعنی این قدرت اقتصادی نه تنها خود را بازتولید می کند، بلکه می تواند نیروی نظامی و سیاسی خود را نیز تولید و بازتولید کند. اگر به این قدرت حمله نشود صرف تعویض و جابجایی این یا آن فرمانده نظامی هم تغییری در اوضاع نمی دهد.
همه چیز نشان می دهد خواست میرحسین موسوی در مجمع تشخیص مصلحت نظام مبنی بر این که فرمان رهبر در مورد اصل 44 به همه پرسی گذاشته شود، از نخستین اقداماتی است که یک دولت ملی و دمکراتیک در ایران باید انجام دهد. مشروعیت و اعتبار این فرمان و همه واگذاری هایی که براساس آن صورت گرفته باید در یک همه پرسی ملی در برابر مردم ایران قرار گیرد. بدون چنین اقدامی یک دولت ملی و دمکراتیک در ایران فاقد ابزارهای لازم برای پیشبرد منافع کشور و تحقق دموکراسی و عدالت اجتماعی است.

در شانزدهم آذر چگونه حضور می‌یابیم؟

مرتضی سمیاری

"دانشگاه ایرانی محل رشد آرمان‌گرایانی بوده است که معمولا صادقانه و شجاعانه در صحنه‌ها حاضر شده‌اند و از دل همین دانشگاه‌ها نظریه‌پردازانی ظهور کرده‌اند که در پارادایم ذهنی خود گاه غوطه‌ور بوده و گاهی نیز هنر‌نمایی کرده‌اند و در نهایت دانشگاه محل عرضه دستاورد‌هایی بوده که از مبارزان چریکی تا آکادپسین‌های تجدید‌نظر‌طلب را در خود جای می‌دهد‌. تمامی این‌ها نشان می‌دهد که دانشگاه زمینی دارد فراگیر که با وجود تمام نقد‌های وارد بر آن‌، منطقه مشترکی می‌سازد تا هر فردی یا هر گروهی بتوانند خود را در آن عرضه کنند."

شانزدهم آذر سال 1332 دانشگاه یک صدا فریادی بود بر سر معامله نفت و اسلحه که طناب دموکراسی را نیز در ایران پاره کرده بود‌، اعتراض دانشجویان در دانشگاه در دخالت عنصر خارجی و کودتا علیه یک دولت قانونی(با تمام انتقادات وارد بر ان دولت) و تحمیل یک دولت رانتی - نظامی با گلوله پاسخ داده شد که این روش از پاسخگویی ایران را در مسیر یک مبارزه فرسایشی منتهی به یک انقلاب رهایی بخش و توده ای و در پس ان سیزدهم ابان و اشغال سفارت امریکا قرار داد‌.
از 16 آذر سال 1332 تا پیش از انقلاب دانشگاه در پارادایم های ارمانی زیست می کرد و مدینه فاضله ای از برابری‌، سوسیالیزم و عدالت رامی خواست‌، این ارمان خواهی در بعد از انقلاب با تضاد بین خواسته ها و دستاورد های یک انقلاب در اواخر دهه شصت دانشگاهیان را به متفکرانی انتزاعی تبدیل کرد. انها بیشتر رویکرد اکادمیک داشتند و جامعه را در ورای واقعیت ها تقسیم بندی می کردند. بدون توجه به این موضوع که از ابتدای نهضت مشروطه تا به حال خواسته های عمومی در جهت عدالت خانه، پارلمان و عایده نفت برای ملت و برگزاری انتخابات ازاد بوده است.
روشن فکران بر امده از دانشگاه در ایران در دو سوی انقلاب حزب تشکیل داده اند و دانشگاه از انها تاثیر گرفته اما همین تاثیر گیری باعث شد تادانشگاه نتواند مطالبات خود را تحققی بروز دهد، به عنوان مثال فریاد های کلی دانشگاه با وجود بر حق بودن کلی و پر ابهام بوده است و لذا به صورت دائم در دور اعتراض و سرکوب گرفتار شده است، یعنی اعتراضات بر حق دانشجویان به علت مشخص نبودن خواسته ها با سرعت سرکوب شده و تمام دستاورد ها در میانه راه رها شده است. دانشجویان در 1332 خواسته های مشخصی داشتند انها به براندازی یک دولت قانونی اعتراض کردند دولتی که معتقد به گفتمان ازادی، استقلال بود و در خود گفتمان معامله برای حفظ ایران را نداشت و برای اولین بار رانت و دولت امنیتی کنار رفته بود.
بعد از آذر 1332 چه ارمان گرایان پیش و چه اکادپسین های پس از انقلاب برای اهداف رهاورد عینی نداشته اند. و تنها شعار اسلام در مسیر جامعه بدون طبقه توحیدی را به اسلام عقلی و نقلی تبدیل کردند. هر دو گروه ناب خواه بوده اند بدون انکه تحققی بیاندیشند. علت نیز ان است که بعد از آذر سی و دو بیشتر تمایل دانشجویان و روشن فکران از "چگونه حکومت کردن به سمت چه کسی حکومت کند" تغییر فاز پیدا کرد در حالی که محتوای اعتراض آذر ماه 1332 بر نوع تغییر حکومت کردن از یک حکومت میانه دموکراتیک به راست نظامی بوده است. این نوع از نگاه نشان می دهد که بعد از سرکوب سی و دو معایب میدان مبارزه جدی تر از حد معمولی است که تا به حال به ان پرداخته اند.
به نظر می رسد که ایراد اصلی در بعد از آذر 32 ان است که ظرف ارمان و عقاید در ایران نا مشخص شد به عنوان مثال اگر ما امروز دموکراسی می خواهیم مشخص نمی کنیم که چگونه باید به این دموکراسی مطلوب (سوسیالیستی، لیبرالیستی، مذهبی و غیر آن) رسید. در واقع ایراد اول عدم تفکیک خواسته ها و عقیده ها می باشد زیرا با قبول هر ارمانی روشن فکران باید بپذیرند که دموکراسی در سایه یک دولت قانو ن مند به دست می اید، دولتی که انتخابات را حق مردم بداند و راه تحقق دولت قانون مند هم طبقه متوسط مولد میباشد . و طبقه متوسط نیز جامعه مدنی قوی می خواهد. در حالی که عدم تفکیک عقیده - آرمان با راه تحقق باعث گردیده است که بعد از یک قرن همچنان دولت حاکم در ایران نفتی، بروکراتیک و نظامی باشد. شاید مثال واضح تری بتواند بحث را روشن تر کند.
در طی چند روز ما قبل شانزدهم آذر امسال بیانیه های صادر شده از سوی گرو های مختلف سیاسی (دریک مطالعه تطبیقی) نشان می دهد تفسیر ارائه شده از شانزدهم آذر تنها یک قرائت نوستالوژیک از یک گذشته ارمانی با تلفیق خواسته های ایدئولوژیک است که در بر دارنده تلفیق ارمان و عقیده می باشد، در حالی که در هیچ کدام از انها استخراجی از دستاورد های مورد نیاز برای زمان حال صورت نگرفته است، در برخی تنها شعار قابل برداشت، درخواست براندازی نظام حاکم می باشد و برخی حامل سری مطالبات کلی می باشند. و گفتمان ساز نیستند.
در حالی که جنبش سبز به عنوان یک جنبش مدنی و ملی در هر لحظه نیازمند مشخص شدن چهار چوب مبارزات می باشد، و بایستی نوع مطالبات را برای عموم تشریح کرد و مطالبات حاشیه ای را به صورت اقناعی برای دیگران توضیح داد و همه را قانع کرد. هر چند در اینجا نقش رهبری منسجم درجنبش عیان تر می شود.  با تمامی نقد هاو مواردذکر شده موجود باید پاسخ در خوری برای سوال طرح شده در ابتدای نوشتارنیز پیدا کرد.
چگونه در شانزدهم آذر حاضر شویم؟
دانشگاه محل تبادل گفتمان های مختلف است که در صورت بر داشته شدن تیغ سانسور از روی ان می تواند از چپ کارگری تا راست حزب الله را در خود نمایندگی کند، لذا نمی توان محیط دانشگاه را گلخانه ای کرد و ان را مجبور کرد که تنها یک شعار و مطالبه مشخص را بخواهد، تجربه نگه داری مصنوعی سازمان های دانشجویی مثل انجمن های اسلامی نشان داد که در صورت برداشته شدن فضای حد اقلی پتانسیل بزرگی ازاد می شود و این پیش بینی دور از دسترس نیست که اگر سازمانی مثل بسیج را در محیط ازادو غیر گلخانه ای رها کنند قاعدتا نحوه رفتار ان با شرایط اسف بار فعلی بسیار متفاوت خواهد بود.
با وجود چنین استعدادی در دانشگاه احتمال اینکه در شانزدهم آذر منطقه خاکستری ایجاد شود که در ان هر نوع شعاری(حتی شعار های خشونت زاو مرگ طلب) داده شود محتمل است، هر چند شعار های دانشگاه در سیزدهم ابان بسیار نزدیک تر به محتوای اصلی جنبش سبز بوده است. ولی از سوی دیگرمی دانیم رادیکالیسم متصاعد از سوی حاکمیت و برخورد های بدون توجیه زمینه رادیکالیزم چه در دانشگاه و چه خارج ان را بالا خواهد برد و کار را به مرحله ای وارد می کند که جنبش سبز وارد یک بازی باخت -باخت با حاکمیت شود.
حاکمیت می خواهد اشتباهات خود را تکرار کند . یکی از این موارد سرکوبی حضور میلیونی جنبش سبز بود زیرا هر چه حضور پر شور تر باشد، احتمال انحراف از اصول یک مبارزه مدنی کمتر می شود لذا پیشنهاد به جریان حاکم ان است که حق قانونی دانشجویان را که برگزاری مراسم شانزدهم آذر می باشد ونیز تجمعات مردم را به رسمیت بشناسد این نحوه برخورد باعث خواهد شد که موج تحقیرشدن افراد به سمت پرخاش حرکت نکند.
موثر ترین عرصه برای حضور در شانزدهم آذری که با یک جنبش مدنی پیوند خورده است ان است که بین نیروهای موجودبا مطالبات رنگارنگ فاصله ایجاد نشود و هر چه شعار ها مدنی تر باشد همه حاضران را بهترمی توان جذب کرد. به عنوان مثال تا هر جا شعار ها بروی فصل سوم قانون اساسی تمرکز داشته باشد میزان منطقه مشاع ان برای همه بیشتر می شود اما هر جا شعار ها جنبه رهایی بخش بگیرد و یا اینکه به گسترش خشونت طلبی دامن بزند، نمی تواند فرا گیر شود و باعث می شود جناح حاکم نیز برای اعمال ناروای خود متحد تر شود و توجیه پیدا کند.
جلوگیری از اوانتاریسم و رد رادیکالیزم:
ریشه اوانتاریسم در اماتور بودن نیروها نهفته است غالب هواداران جنبش سبز از حداقل اموزش های لازم برای یک مبارزه مدنی بی اطلاع هستند، تمامی انها تنها دور نمایی از مبارزات هند و افریقای جنوبی را دارند که ان هم به صورت اجمالی به دست انها رسیده است این اماتوریسم میتواند اوانتاریسمی را رشد دهد که در دل ان رادیکال بودن رشد می کند، لذا بالاترین مسئولیت در این بخش بر عهده رهبران این جنبش می باشد، رهبران اخلاقی و قرار دادی این جنبش مدنی باید توجه داشته باشند که به هر ترتیب تمام کسانی که در این تجمعات حاضر می شوند دوباره می خواهند به زندگی عادی خود باز گردند، انها گاهی با خانواده های خود در میدان حاضر می باشند لذا رهبری باید به صورت مشخص و دائمی به هواداران این جنبش ابعاد مبارزه را تذکر بدهد و خود نیز مطالبات و شعار ها را فراتر از ظرفیت جنبش سبز نبرند زیرا این جنبش با امید به پیروزی در میدان حاضر است و هر استراتژی نا صحیح ممکن است کل دستاورد های جنبش را به انحراف بکشاند.
در نهایت باید گفت تنها تفسیر مطابق با ابعاد جنبش سبز رد گفتمان اعتراض به پر خاش و جایگزینی گفتمان اعتراض و مدارا مداری می باشد، مدارا مداری که در دل ان صبوری و مقاومت نهان است زیرا دور اعتراض، پر خاش و سرکوب به دموکراسی منتهی نمی شود، فریاد اعتراض منتهی به پر خاش با وجود برحق بودن به دموکراسی نمی رسد و نیز هدف این جنبش ان نیست که پر خاش کند هدف این جنبش مواردی است که به ایران الزام دموکراسی خواهی را می دهد‌، زیرا تجربه نشان می دهد اعتراض به تحقیر های مکرر و سرکوب های مداوم رژیم پهلوی دموکراسی اور نبوده است، از این منظر می توان به تمام دستاورد های 56 ساله جنبش دانشجویی بعد از 1332 و نیز روشن فکران به سود مبارزات مدنی جنبش سبز نقد منصفانه وارد کرد. زیرا توسعه گفتمان اعتراض و پر خاش حتی می تواند به جایی برسد که راست، چپ را حذف کند و چپ ملی ها را و در نهایت حکومتی نظامی وارد شود و همه را حذف کند‌.

دوست دارم قطعه 257 را تکه دوم 57 بخوانم .



قطعه ۲۵۷ بهشت زهرا ، جایی که بچه ها کنار هم آرمیده اند . چقدر جانسوز است این جمله از زبان مادری داغدار که فرزندش در همان قطعه آرمیده است .
چقدر بی غیرت باید باشیم ما که چشمانی باز و لبهایی خندان را ببینیم و با چشمانی بسته و لبهایی بسته زنده بمانیم .
چقدر شباهت دارد قطعه ۲۵۷ به تکه دوم ۵۷ . به خروشی که ملتی برای آزادی سر داد و به راهی افتاد که گفته بودندش . به دیکتاتوری نعلین که صد بار بد تر است از دیکتاتوری چکمه .
به آن مادر عزیز و سبز میگویم و از در دل با خود صد بار تکرار میکنم . بهار آزادی نزدیک است و در آن ، جای شهدا که شاهدند بر ادامه مسیرشان ، خالی مباد . سبز باد .
به نقل از وبلاگ ديدگاه

بهزاد نبوی: مرتضوی می گفت موسوی صحت انتخابات را پذیرفته، تو هم بپذیر!


9 آذر 88

 بهزاد نبوي عضو بلندپايه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه به تازگي از زندان آزاد شده، در جمع گروهي از دوستانش به شرح روزهاي بازداشت و نحوه بازجويي ها پرداخت.

به گزارش جرس، نبوي كه در روز25 خرداد ماه توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شده بود، به حضور سعيد مرتضوي دادستان معزول تهران در يكي از جلسات بازجويي اشاره كرده و گفت كه مرتضوي قصد داشت وي را به تكذيب موضوع تقلب در انتخابات ترغيب كند.

به گفته نبوي، مرتضوي در جلسه بازجويي مدعي شده بوده كه ميرحسين موسوي و ساير سران اصلاح طلب سالم بودن انتخابات را پذيرفته اند و او نيز بهتر است در جلسه دادگاه هاي دسته جمعي اصلاح طلبان، سالم بودن انتخابات را بپذيرد.
با اين حال نبوي به مرتضوي پاسخ داده تنها در صورتي حاضر است سالم بودن انتخابات را بپذيرد كه فيلمي از اظهارات موسوي مبني بر سالم بودن انتخابات برايش نمايش داده شود.
او همچنين گفته كه در طول دوران بازداشت هيچ روزنامه اي در اختيارش قرار نمي گرفته و از كل تحولات خارج از زندان نيز بي خبر بوده است.
نبوي در اشاره به يكي ديگر از ترفندهاي تيم بازجويي اش اعلام كرده كه بازجويان نسخه اي از روزنامه كيهان حاوي اعتراف هاي يكي از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را روبرويش قرار داده بودند تا روحيه اش را تحت تاثير قرار دهند اما او براي خنثي ساختن اين ترفند به بازجويان گفته روزنامه كيهان و محتوايش ارزشي ندارد.
وي همچنين در پاسخ به دوستانش كه از ايستادگي وي در دوران بازداشت تقدير مي كردند به مقاومت بسياري از كنشگران سياسي و اجتماعي طي ماه هاي اخير اشاره كرده و گفته وقتي مي بيند و مي شنود كه چهره هايي با سابقه سياسي به مراتب كمتر از او اين طور مقاومت كرده اند اقدام خود در نپذيرفتن اتهامهاي دادستاني را قابل تقدير نمي بيند.

گروگانگیری - نیک آهنگ کوثر



جمهوری اسلامی : مجلسي كه نتواند گزارش جنايات كهريزك را بخواند چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است ؟

نواندیش : روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روز 3 شنبه خود تحت عنوان «آیا مجلس در راس امور است» نوشت : مجلسي كه نتواند در « روز مجلس » از روساي قبلي مجلس كه در نظام جمهوري اسلامي خدمت كرده اند براي حضور در مراسم اين روز دعوت كند چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است ؟ مجلسي كه نتواند تصويب يك لايحه را به پايان برساند و مجبور شود تحت فشار دولت آنرا به بهانه هاي غيرقانوني معطل نگهدارد چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است ؟ مجلسي كه اختيار اداره جلسات خود را نداشته باشد و رئيس جمهور بتواند بدون وقت قبلي و در حين مذاكرات رسمي وارد صحن علني آن شود و برخلاف اراده رئيس مجلس به ايراد سخنراني بپردازد چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است ؟ مجلسي كه در برابر تخلفات آشكار و مكرر مسئولان اجرائي از قانون نتواند به وظيفه نظارتي خود عمل كند چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است مجلسي كه نتواند گزارش جنايات كهريزك را بخواند چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است ؟ مجلسي كه نتواند به حساب متخلفان در ماجراي مذاكرات ژنو و مسائل هسته اي برسد چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است و...
متن کامل سرمقاله جمهوری اسلامی بشرح ذیل است:
هر سال روز 10 آذر به مناسبت سالروز شهادت آيت الله سيد حسن مدرس با عنوان « روز مجلس » توسط خود نمايندگان مجلس شوراي اسلامي گرامي داشته مي شود. اين نامگذاري به اين دليل صورت گرفته كه شهيد مدرس مظهر مقاومت مجلس در برابر استبداد داخلي و استعمار خارجي بود و به همين دليل توسط رضاخان پهلوي تبعيد شد و به دستور او در يك روز ماه مبارك رمضان و درحالي كه روزه دار بود به شهادت رسيد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي امام خميني از مدرس تجليل كردند و خاطرات به يادماندني و مهمي از مقاومت ها و مبارزات او در برابر استبداد داخلي و استعمار خارجي نقل نمودند و همين امر موجب شد نام و ياد مدرس كه در دوران پهلوي تلاش مي شد فراموش شود به ذهن ها و كتاب ها و رسانه ها برگردد و نمايندگان مجلس هم روز شهادت او را « روز مجلس » بنامند و به همين مناسبت از او تجليل كنند.
اما به نظر مي رسد هرچه بر عمر مجلس شوراي اسلامي افزوده مي شود از ميزان پيروي عملي نمايندگان مجلس از سيره عملي مدرس كاسته مي شود. مدرس هم در بخش فردي زندگي خود و هم در بخش اجتماعي ويژگي هائي داشت كه همان ويژگي ها او را به يك عنصر ممتازو اسوه و الگو براي نمايندگان و مسئولان كشور تبديل كردند. فقط اگر چنان ويژگي هائي در نمايندگان مجلس شوراي اسلامي وجود داشته باشد مي توانند به راه مدرس بروند و مثل مدرس به كشور خدمت كنند.
مدرس در زندگي فردي وام دار هيچكس نبود و به همين دليل بر سر اصول با كسي سازش نمي كرد و اهل معامله نبود. او اين امتياز را از ساده زيستي خود داشت همان خصلتي كه امام خميني با نقل خاطرات زيادي مدرس را به خاطر برخورداري از آن ستودند و آنرا به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ومسئولان نظام جمهوري اسلامي نيز بسيار توصيه كردند.
نماينده اي كه از روز ورود به مجلس به فكر راي آوردن در دوره بعدي است و براي آنكه مبادا صلاحيتش را رد كنند و يا گروه هاي فشار موجب منزوي شدنش گردند و از ورود مجدد به مجلس محروم شود هرگز نمي تواند به وظيفه نمايندگي خود عمل كند. امروز كساني را مي شناسيم كه بعد از اتمام دوره نمايندگيشان در مجلس شوفر تاكسي شده اند تا بتوانند زندگي روزمره خود را تامين كنند. افراد ديگري را سراغ داريم كه چون در زمان حضور در مجلس شوراي اسلامي حاضر نشدند طبق ميل اين و آن حرف بزنند و راي بدهند در دور بعدي از فهرست آنها حذف شدند و دستشان از كرسي نمايندگي مردم كوتاه شد. كساني كه نميخواهند به چنين سرنوشتي مبتلا شوند چاره كار را در فروختن استقلال خود به اين حزب و آن گروه و اين مسئول و آن صاحب قدرت مي بينند و هرگز نمي توانند حتي به ميم كلمه مدرس برسند چه رسد به اينكه به راه و رسم مدرس شدن فكر كنند!
در زندگي اجتماعي مدرس تا زماني كه عضو مجلس بود به وظيفه اي كه مجلس در برابر مردم و كشور دارد فكر مي كرد. قانونگذاري و نظارت بر عملكرد مسئولان دو وظيفه مهم نمايندگان مردم در مجلس هستند. نمايندگان فقط وقتي مي توانند به اين دو وظيفه مهم عمل كنند كه آئينه تمام نماي موكلين خود يعني مردم باشند و از وكيل الدوله بودن پرهيز كنند. به همين دليل است كه قواي سه گانه از نظر قانون اساسي كاملا مستقل تعريف شده اند و نبايد در كار همديگر دخالت كنند. نظارت مجلس نيز به معناي دخالت نيست ولي اين ويژگي را دارد كه بازدارنده است و باعث مي شود مسئولان در هر مقام و هر رده اي كه باشند فقط طبق قانون اساسي و در چارچوب قوانيني كه مجلس تصويب مي كند عمل كنند. اين روش درعين حال كه رابطه سالم و كارساز مبتني بر تعامل را ميان مجلس و ساير قوا تنظيم مي كند مانع تخطي مسئولان از وظايف قانوني تعيين شده مي گردد و جلوي خطرهائي از قبيل استبداد پنهان كاري سازش با بيگانگان و باز شدن منافذ براي استعمارگران را مي گيرد.
مدرس با حفظ پاي بندي به قانون و پشت پا زدن به اميال نفساني و منافع نامشروع حزبي و گروهي و جناحي به چنان قدرت روحي بالائي رسيد كه توانست رضاخان را عليرغم همه قلدري هايش تحقير كند اولتيماتوم روس ها را خنثي نمايد و مجلس را به اوج استقلال برساند. اين همان تعبيري است كه امام خميني براي نشان دادن جايگاه مجلس به زبان آوردند و فرمودند « مجلس در راس همه امور است » . واقعا مدرس كاري كرده بود كه مجلس در راس امور بود و براي از بين بردن همين ويژگي بود كه رضاخان با مدرس جنگيد و پس از آنكه از طريق تهديد و تطميع نتوانست كاري از پيش ببرد او را تبعيد كرد و سپس به شهادت رساند و در فقدان او مجلس را تحت سلطه خود در آورد و يك مشت وكيل الدوله را به نام نمايندگان مردم بر مجلس تحميل نمود.
خدمت بزرگي كه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي به ملت ايران كرد اينست كه هويت مجلس را به آن باز گرداند و امام خميني با عبارت « مجلس در راس همه امور است » بر استقلال مجلس تاكيد كردند و نمايندگان را متوجه اين واقعيت ساختند كه در تصميم گيري ها بايد آزاد عمل كنند و زيربار هيچكس نروند. بزرگداشت شهيد مدرس به اينست كه نمايندگان مجلس در عمل به او اقتدا كنند و آزادي خود و استقلال مجلس را حفط نمايند. اينكه هر ساله در سالروز شهادت مدرس مراسمي در مجلس برپا شود و عده اي مقالاتي بخوانند و شعارهائي بدهند براي ابراز ارادت به مدرس خوب است اما پيروي از مدرس نيست . مجلسي كه نتواند در « روز مجلس » از روساي قبلي مجلس كه در نظام جمهوري اسلامي خدمت كرده اند براي حضور در مراسم اين روز دعوت كند چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است مجلسي كه نتواند تصويب يك لايحه را به پايان برساند و مجبور شود تحت فشار دولت آنرا به بهانه هاي غيرقانوني معطل نگهدارد چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است مجلسي كه اختيار اداره جلسات خود را نداشته باشد و رئيس جمهور بتواند بدون وقت قبلي و در حين مذاكرات رسمي وارد صحن علني آن شود و برخلاف اراده رئيس مجلس به ايراد سخنراني بپردازد چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است مجلسي كه در برابر تخلفات آشكار و مكرر مسئولان اجرائي از قانون نتواند به وظيفه نظارتي خود عمل كند چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است مجلسي كه نتواند گزارش جنايات كهريزك را بخواند چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است مجلسي كه نتواند به حساب متخلفان در ماجراي مذاكرات ژنو و مسائل هسته اي برسد چگونه مي تواند مدعي باشد كه در راس امور است و...
نمايندگان محترم مجلس بهتر است به جاي بزرگداشت شعاري مدرس در سيره عملي مدرس مطالعه نمايند و به اين واقعيت توجه كنند كه اگر به راه مدرس نروند نه مي توانند در برابر خطر استبداد داخلي بايستند و نه نفوذ استعمار خارجي .

بیانیه سازمان ادور تحکیم وحدت در محکومیت صدور حکم احمد زیدآبادی: تمام قد در كنار احمد زيد آبادي هستيم

دوشنبه، 9 آذر 1388

ادوار نیوز: سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوار تحکیم وحدت)با صدور بیانیه ای حکم صادره دادگاه بدوی در ارتباط با دکتر احمد زیدآبادی دبیرکل سازمان را محکوم کرد.
به گزارش ادوار نیوز در این بیانیه آمده است که : "سازمان ادوار تحكيم وحدت ضمن اعتراض به این حکم غیرقانونی و شرم آور، آزادی دبیرکل و سخنگوی زندانی خود(عبدالله مومنی) و دیگر اعضای در بند سازمان آقایان حسن اسدی زیدآبادی، محمد صادقی، حجت شریفی، کوهزاد اسماعیلی، مهرداد بزرگ، سلمان سیما و خانم نفیسه زارع را خواهان است."
متن کامل این بیانیه در ادامه می آید:
 
سازمان ادور تحکیم وحدت : تمام قد در كنار احمد زيد آبادي هستيم
احمد زید آبادی دبیر کل سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت) برای اهل قلم و سیاست نامی آشناست. روزنامه نگاری شجاع و اخلاق مدار و روشنفکری مومن و میهن دوست. مسلما انسانی با دانش و تخصص و ویژگیهای شخصیتی زید آبادی هر جای دیگر دنیا که بود، قدر می دید و بر صدر می نشست اما در کشوری که نخبه کشی و خرد ستیزی بخشی از فرهنگ سیاسی حاکم بر آن است، دکتر احمد زیدآبادی نه تنها به زندان می افتد بلکه در میان بهت و حیرت محافل حقوقی و سیاسی حکم به تبعید و سلب حقوق سیاسی وی نیز داده می شود. این حکم بار دیگر فقدان حداقلی از حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی را به همگان خاطرنشان کرد.
احمد زیدآبادی در تمامی سالهای فعالیت سیاسی اش و از آن جمله از زمانی که دبیرکل سازمان ادوار تحکیم وحدت شده است، انسانی پایبند به قانون بوده که فعالیتهای سیاسی اش را بر اساس اصول اخلاق مدنی و در چارچوب دفاع از منافع ملی پیش می برده است. از این رو حکم صادر شده برای او به منزله اعلام جنگ دولت برآمده از کودتای 22 خرداد علیه قوانین کشور، اخلاق مدنی و منافع ملی است.
برای همه کسانی که تخصصی در کتاب و قانون دارند واضح و روشن است که این حکم  هیچ مبنای حقوقی و قانونی ندارد. در کجای قانون نامه به رهبری و طرح سوال از او منع شده است؟ اگر طرح سوال از رهبری جرم بود که قانون اساسی حکم به تشکیل نهادی به نام مجلس خبرگان برای نظارت بر عملکرد رهبر نمی داد! مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی حتی تلاش برای عزل و استیضاح رهبری از مجاری قانونی نیز جرم نیست(رجوع شود به اصول قانون اساسی در خصوص حقوق و وظایف خبرگان رهبری) چه رسد به نگارش نامه و طرح دو پرسش ساده. در همین زمینه زمزمه هایی به گوش می رسد که دعوت سازمان ادوار تحکیم وحدت از آقای عبدالله نوری برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را تبانی برای اغتشاش تفسیر کرده اند! اولا اگر دعوت از يك نفر براي كانديداتوري در انتخابات قانوني كشور جرم باشد، گناه آن بر گردن  سازمان ادوار تحکیم است و نه دبیر کل آن و ثانیا به راستی کدام منطق حقوقی چنین تفسیر کشدار و بی معنایی را بر می تابد؟ یعنی امروز در جمهوری اسلامی کار به جایی کشیده شده که دعوت از فردی با سوابق عبدالله نوری جهت کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری هم جرم محسوب می شود؟
دادگاه بر چه اساسی حکم به سلب حق فعالیت سیاسی از احمد زیدآبادی داده است؟ کدام مستند شرعی و قانونی چنین مجوزی به یک دادگاه می دهد که یک انسان را از ابتدایی ترین و بدیهی ترین حقوق خود آن هم به صورت مادام العمر محروم کند؟ مگر حق فعالیت سیاسی امتیازنامه ای دولتی است که دولت اعطا کرده باشد و خودش هم حق فسخ و لغو یک جانبه آن را داشته باشد؟ حاکمیت بر چه اساسی به خود حق می دهد در مورد لغو حقوق مدنی و سیاسی شهروندان خود تصمیم بگیرد؟ در عصر مدرن دولتها چنین حقی ندارند، این تنها منطق حکومتهای قرون وسطایی و ماقبل مدرن است که چنین تصمیمی را توجیه می کند. رابطه دولت – شهروند اجازه چنین کاری به دولت نمی دهد اما گویا جناح حاکم قصد دارد مناسبات خود با جامعه را بر اساس مناسبات والی – رعیت تنظیم کند. چنین چارچوب و مناسباتی اما در عصر مدرن و با توجه به خصوصیات جامعه ایران، محکوم به فنا و شکست است.
سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت) وظیفه خود می داند که با تمام توان و با همه امکانات خود از دبیرکل مظلوم و زندانی خود و دیگر اعضای در بند سازمان دفاع کند و خود را تمام قد در کنار احمد زیدآبادی می داند و حکم علیه او را ظلمی فاحش در حق خود تلقی می کند.
سازمان ادوار تحكيم وحدت ضمن اعتراض به این حکم غیرقانونی و شرم آور، آزادی دبیرکل و سخنگوی زندانی خود(عبدالله مومنی) و دیگر اعضای در بند سازمان آقایان حسن اسدی زیدآبادی، محمد صادقی، حجت شریفی، کوهزاد اسماعیلی، مهرداد بزرگ، سلمان سیما و خانم نفیسه زارع را  خواهان است.همچنین سازمان مراتب اعتراض شدید خود را به احکام زندان و وثیقه های سنگین صادر شده برای فعالین سیاسی و روزنامه نگاران اصلاح طلب اعلام می کند و بار دیگر بر همبستگی خود با خانواده های همه زندانیان سیاسی مهر تایید می نهد.
سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوار تحكيم وحدت)، افتخار دارد که همچنان و به رغم همه فشارها، بر آرمانهای جنبش سبز ملت ایران پای بفشرد و دست در دست همه نیروها،احزاب و سازمانهایی که مدنیت، مسالمت و منافع ملی را سرلوحه کارخود می دانند به مقابله با باند کودتاچی ادامه دهد. مسلما این فشارها و سرکوبها هیچ گرهی از کار فروبسته حاکمیت نخواهد گشود، هیچ راه نجاتی جر تمکین به خواستهای جنبش سبز مردم ایران پیش پای حاکمیت نیست وقطعاً پیروز نهایی، مردم خواهند بود.

غزل ترانه سعید شریعتی برای بهزاد نبوی

تاریخ انتشار: ٩ آذر ١٣٨٨، ١٧:٩
ارلمان‌نیوز: سعید شریعتی که به تازگی از زندان آزاد شده است، با اشاره به حضور 10روزه بهزاد نبوی در سلول مجاور خود، غزل ترانه‌ای را که در همان زمان در سلولی در زندان اوین برای چریک پیر سروده بود را در صفحه شخصی خود در فیس بوک منتشر کرد.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، شریعتی نوشت: در آخرین روزهای مرداد ماه در سنگین ترین شبها و روزهای بازجویی در حالی كه خسته و در خود فرو رفته بودم سلول كناریم خالی شد و ناگهان صدای گرم و آشنایی تمام حجم انفرادی را روشن كرد. صدای مهربان و همیشه امید بخش مهندس بهزاد نبوی در سالن پیچید كه با انرژی و امید همسایه من می شد.

از آن روز حدود ده روز با هم همسایه بودیم و صدای دعا خواندن و نماز خواندن او عطر ایمان و استقامت را در محیط می پراكند. واقعا نمیدانید كه وقتی از ساعت چهار بعد از ظهر شروع میكرد و نزدیك به هزار بار واژه به واژه و با تأنی روی هر لغت می خواند «امن-یجیب-المضطر-اذا-دعاه- ویكشف- السوء» چه شکوه و شیرینی به آن محیط تلخ می بخشید.
و آنگاه كه نماز می خواند و در ابتدای سوره حمد، الرحمن الرحیم و مالك یوم الدین را با حالت خطاب میخواند و پس از آن ایاك نعبد و ایاك نستعین را زمزمه میكرد، واقعا نمی دانم چندین بار ابهت این همسخنی با خدای مهربان دلم را لرزاند و اشكانم را جاری كرد.

این غزل ترانه را در همان روزها برای او پیرمرد جوان دل و مقاوم تاریخ سیاسی ایران سرودم. زنده باشی مهندس، سالم و پر امید و برقرار.

مرد استوار
مثل كوه استوار مثل رود پر نشید
همچو قله سربلند چون سپیده پر امید
ایستاده چون ستیغ در برابر گزند
چهره ای پر از نشاط سینه ای پر از امید
مظهر صلابت و اسوه مجاهدین
یادگاری از هزار مرد مثل خود شهید
كاش مثل او یكی مرد پای كار بود
كاش مثل او یكی بی شماره میدوید
لحن دلنشین او آیه های نور را
در وجود خسته ام مثل روح می دمید
در میان سوره ها انشراح بود و فتح
در طنین محكمش آیه هایی از حدید
پشت میله های سرد خسته بودم از هوا
دل گرفته از از زمین ناتوان و نا امید
ناگهان برای من لحن گرم پیرمرد
پشت درب آهنین همچو نعمتی رسید
بادهای سرد و گرم در پی وزیدنند
آه ای مسافران با كدام میروید؟
با كدام می روید لیك نیك بنگرید
مرد استوار كیست با كه دست میدهید؟

سی و یکم مرداد 1388 انفرادی 2 –الف بازداشتگاه 325 اوین

رجب زاده:ازپلیسی كردن شهر هراسی ندارم


88/09/10
وی در رابطه با پرسش دیگری مبنی بر این كه به نظر می‌رسد فضای تهران پلیسی شده، در حالی كه در گذشته اعلام می‌كردید كه قصد پلیسی كردن پایتخت را نداریم، گفت: تا هر جا كه لازم باشد و به هر تعداد كه پلیس لازم باشد، ماموران پلیس حضور خواهند داشت. من از پلیسی كردن شهر هراسی ندارم و در صورت لزوم مامور وارد می‌كنیم و كار را انجام می‌دهیم.

فرمانده انتظامي تهران بزرگ، از اجراي طرح برخورد با موتورسواران متخلف در آينده نزديك در راستاي اجراي طرح انضباط اجتماعي در پايتخت خبر داد.

به گزارش ايسنا، سردار رجب‌زاده امروز در جمع خبرنگاران در رابطه با ادامه طرح انضباط اجتماعي در پايتخت، اظهار كرد: مي‌خواهيم به اغتشاشات موتورسواران در سطح شهر خاتمه دهيم كه پايان دادن به اين هرج و مرج در سطح شهر توسط اين افراد بدون پشتيباني امكان‌پذير نيست، در نتيجه طرح برخورد با موتورسواراني كه قوانين راهنمايي و رانندگي را رعايت نمي‌كنند، به صورت محكم و قاطع انجام خواهد شد.

وي با اشاره به اين كه فرماندهي تهران بزرگ توان ساماندهي موتورسواران را دارد، افزود: موتورسيكلت‌ وسيله نقليه‌اي است كه بايد تمام قوانين راهنمايي و رانندگي رعايت كند كه البته اجراي اين طرح نيازمند پشتيباني رسانه‌هاست.

فرمانده انتظامي تهران بزرگ ادامه داد: برنامه‌ريزي‌هاي لازم در اين باره انجام شده كه بحث برخورد با موتورسواران اطلاع‌رساني خواهد شد، هر چند اين موضوع نيازي هم به اطلاع‌رساني ندارد، چون اجراي اين موضوع همان اجراي قوانين راهنمايي و رانندگي است. البته خواهشمنديم كسي هم طرفداري و دلسوزي نكند و اجازه دهند اين طرح اجرايي شود.

وي در پاسخ به سوال ايسنا مبني بر اين كه آيا در اين طرح با موتورسواران مسافربر برخورد خواهد شد؟ اظهار كرد: تاكنون كه به اين موضوع كاري نداشته‌ايم و اين افراد به كارشان ادامه مي‌دهند، اما اين را نيز در نظر بگيريد كه 98 درصد از كيف‌قاپي و زورگيري توسط موتورسواران انجام مي‌شود. پس در نتيجه پليس با افرادي كه به وسيله موتورسيكلت‌ اقدام به سرقت مي‌كند، برخورد خواهد كرد و موتورسواران هم اگر قرار است در شهر فعاليتي انجام دهند بايد ضابطه‌مند شوند.

سردار رجب‌زاده ادامه داد: در حال حاضر 95 هزار تاكسي در تهران موجود است، آيا اين تعداد توان حمل و نقل مسافران را ندارد كه مردم بخواهند سوار موتورسيكلت‌ و يا خودروهاي شخصي شوند كه تبعات آن هم تجاوزات و تعدي‌هاي توسط اين خودروهاي شخصي است، اگر تاكسي‌ها براي مردم كار كنند و در اختيار آن‌ها باشند، ديگر مسافر نيازي ندارد كه سوار خودروهاي شخصي شود.

وي در ادامه از ترخيص خودروهاي توقيفي افرادي كه تخلفات اخلاقي داشته‌اند تا عيد غدير خبر داد و افزود: مردم مي‌توانند براي ترخيص خودروهاي توفيقي كه ايجاد مزاحمت، سر و صدا و غيره در حوزه امنيت اخلاقي كرده‌اند به پايگاه‌هاي پليس امنيت رجوع كنند و اگر مرتكب جرمي نشده باشند، خودروي آن‌ها ترخيص خواهد شد.

فرمانده انتظامي تهران بزرگ در رابطه با اقدامات انجام شده طي يك سال گذشته در راستاي طرح انضباط اجتماعي اظهار كرد: مطمئنا اين طرح كامل نشده، اما روز اول اجراي اين طرح زماني كه عنوان كردم اين طرح بعد از سه سال به نتيجه خواهد رسيد، شايد افرادي اين موضوع را باور نمي‌كردند كه براي نهادينه شدن اين طرح نياز به زمان سه ساله است، اما در حال حاضر قسمت سخت اجراي اين طرح انجام شده، به طوري كه طرح انضباط اجتماعي براي مردم جا افتاده است.

وي با اشاره به گسترش اين طرح از منطقه سه به مناطق شش و 12 شهرداري تهران، اظهار كرد: تا پايان سال جاري طرح انضباط اجتماعي در مناطق هفت و 11 عملياتي خواهد شد، اين در حاليست كه طرح انضباط اجتماعي در مابقي مناطق تهران هم به صورت پايلوت در چند محله و خيابان شلوغ اجرا مي‌شود.

سردار رجب‌زاده با بيان اين كه پليس تهران عجله‌اي براي انجام اين طرح ندارد و آرام آرام طرح انضباط اجتماعي را پيش مي‌برد، ادامه داد: سعي كرده‌ايم با گذاشتن مسوولان معين در هر منطقه كنترل مناطق پاك‌سازي شده را به صورت دائمي در دست داشته باشيم، به طور مثال در منطقه شش شهرداري، رييس پليس پيشگيري مسوول معين فرماندهي انتظامي تهران است، البته در برخي از مناطق وضعيت اصلاح شده به نقطه اول باز مي‌گردد و پليس دوباره وضعيت را اصلاح مي‌كند، تا اين موضوع به صورت كامل در مناطق مختلف نهادينه شود.

وي با بيان اين كه احساس امنيت مردم از آغاز طرح تاكنون 10 تا 20 درصد افزايش يافته است، افزود: اگر مسايل پس از انتخابات پيش نمي‌آمد، اين طرح در مناطق بيشتري اجرا مي‌شد كه البته اميدواريم اين عقب افتادگي هم طي چند ماه آينده برطرف شود.

فرمانده انتظامي تهران بزرگ با اشاره به اين كه ايستگاه‌هاي پليس در مناطق پايتخت در حال تكميل است، ادامه داد: بحث بازسازي كلانتري‌ها در مناطق مختلف شهرداري شروع شده و در تلاشيم وضعيت كلانتري‌هاي پايتخت را ساماندهي كنيم.

به گفته وي، با انجام اقدامات ترافيكي و تسهيل در عبور و مرور و پارك‌هاي حاشيه‌اي اين گونه موضوعات نسبت به گذشته بهبود پيدا كرده و منجر به كاهش تصادفات در سطح شهر شده است، به طوري كه در حال حاضر 95 درصد از خودروهاي موجود در محدوده زوج و فرد خودروهاي عمومي هستند و شايد تنها چهار تا پنج درصد از خودروها شخصي باشند.

سردار رجب‌زاده در رابطه با پاك‌سازي و تخريب بيغوله‌ها در راستاي اجراي طرح انضباط اجتماعي، گفت: تاكنون 360 خانه آلوده در پايتخت شناسايي شده كه از اين تعداد 210 بيغوله تخريب شده است و مابقي اين تعداد هم تخريب خواهد شد.

وي اضافه كرد: 61 نقطه آلوده در تهران وجود دارد كه تا 15 روز آينده به طور كامل پاك‌سازي مي‌شود.

فرمانده انتظامي تهران بزرگ با اشاره به اين كه دستور آغاز عمليات تغيير كاربري دره «فرحزاد» به بوستان در روز شنبه مصادف با عيد «فطر» داده شده است، افزود: در پايتخت هفت دره وجود دارد كه پليس تمام آن‌ها را پاك‌سازي خواهد كرد و مسووليت نقاط پاك‌سازي شده به يك كلانتر و سركلانتري داده خواهد شد كه در اين راستا هر نقطه‌اي را ديديد كه به وضعيت گذشته برگشته، رسانه‌اي كنيد.

وي افزود: دو تا سه نقطه ديگر نيز در تهران وجود دارد كه نيازمند اقدامات طولاني‌تري است كه با هماهنگي‌هايي كه با شهرداري انجام داده‌ايم، اميدواريم تا پايان سال اين پاك‌سازي‌ها نيز انجام شود و اين افراد به نقاط از پيش تعيين شده نيز فرستاده شوند.

به گفته سردار رجب‌زاده، 935 معتاد پرخطر در پايتخت دستگير شدند و به مراكزي كه از سوي شهرداري‌ پيش‌بيني شده بود، منتقل شدند و طبق هماهنگي‌هاي صورت گرفته بناست سه هزار نفر از معتادان پس از ترك اعتياد به كار گرفته شوند.

وي افزود: ظرفيت كافي براي انتقال افراد معتاد به اردوگاه‌هاي كار درماني وجود دارد و پليس آمادگي لازم را دارد كه با گرفتن مجوزهاي لازم سطح پايتخت را از معتادان پرخطر پاك‌سازي كند، به طوري كه اگر نزديك به يك‌هزار و 500 معتاد پرخطر توسط پليس جمع‌آوري و پاك‌سازي كامل در تهران انجام خواهد شد.

فرمانده انتظامي تهران بزرگ در رابطه با جمع‌آوري معتاداني كه توسط خانواده‌هايشان معرفي مي‌شوند نيز گفت: هماهنگي‌هايي با ستاد مبارزه با مواد مخدر رياست جمهوري انجام داده‌ايم كه مركزي را در اين زمينه راه‌اندازي كنيم تا معتاداني كه خانواده‌هايشان آن‌ها را معرفي مي‌كنند در آن مكان مورد ترك قرار گيرند.

وي در اين رابطه كه برخلاف گفته پليس در سال گذشته به نظر مي‌رسد كه تعداد نيروهاي پليس در اين مدت بيشتر شده است، در حالي كه اعلام كرده بوديد تعداد نيروهاي پليس به مرور كاهش خواهد يافت، گفت: ازدياد نيروها طي چند روز اخير در سطح شهر به دليل سالگرد آغاز طرح انضباط اجتماعي است، در حالي كه در روزهاي اول اجراي اين طرح تعداد ماموران پليس بيشتر بود، به طوري كه 10 متر به 10 متر مامور پليس حضور داشت و تمامي نيروهاي كلانتري ‌هم پاي كار آمده بودند، اما در حال حاضر به اين ميزان نيروي پليس در سطح شهر وجود ندارد.

سردار رجب‌زاده افزود: مردم عادت كرده‌اند كه يك مبصر بالاي سرشان باشد، اگر مبصر را برداريم وضع برمي‌گردد تا روزي كه مردم عادت نكردند كه بدون مامور هم بايد اين تخلفات را انجام ندهند، ماموران پليس هم حضور خواهند داشت، هر چند پليس مي‌خواهد بسياري از ماموريت‌هاي خود را به وسيله دوربين انجام دهد، به طوري كه حدود 70 درصد از پايتخت تحت پوشش اين سامانه قرار دارد و به زودي بحث جريمه متخلفان از طريق دوربين عملياتي خواهد شد و پليس به دنبال آن است كه به مرور بحث كنترل معابر را توسط دوربين‌ها انجام دهد كه شهرداري قول داده است كه در 109 نقطه ورودي محدوده طرح ترافيك دوربين نصب شود.

وي در پاسخ به سوال خبرنگاري مبني بر اين كه فكر نمي‌كنيد، اجراي اين طرح و وجود مامور بر اين مناطق كارساز نيست و بايد كار فرهنگي انجام شود، پاسخ داد: شما بفرماييد چه كار كنيم. كار من فرهنگ‌سازي نيست، بلكه كار من، پليسي و اقدامات پليسي است. چرا قدردان نيستيد. اصلا اين موضوع ترافيك چه ربطي به بنده دارد، پليس مسوول تسهيل عبور و مرور است و يا نيروي انتظامي معتادان را جمع‌آوري مي‌كند، در حالي كه اين كار ما نيست.

رجب‌زاده ادامه داد: تاكنون كسي جرات نكرده بود كه بگويد مي‌توانيم 200 بيغوله را تخريب كنيم. حرف‌هاي منفي زدن خيلي راحت است، سوال اين است كه مردم چرا راضي نيستند، آن چيزي كه ما مي‌بينيم اين است كه مردم مي‌گويند دستتان درد نكند و خدا پدرتان را بيامرزد. اگر اين قدرداني و پشتيباني مردم نباشد مگر بيكاريم كه بخواهيم كاري را انجام دهيم؟

فرمانده انتظامي تهران بزرگ ادامه داد: در حال حاضر وظايف انجام نشده ديگران را انجام مي‌دهيم. اگر كار تنها براي خود من بود، با 30 درصد اين توان موضوعات مربوط به طرح انضباط اجتماعي را انجام مي‌داديم. ما كاري به رضايتمندي مردم نداريم و وظيفه خودمان را انجام مي‌دهيم.

وي در رابطه با پرسش ديگري مبني بر اين كه به نظر مي‌رسد فضاي تهران پليسي شده، در حالي كه در گذشته اعلام مي‌كرديد كه قصد پليسي كردن پايتخت را نداريم، گفت: تا هر جا كه لازم باشد و به هر تعداد كه پليس لازم باشد، ماموران پليس حضور خواهند داشت. من از پليسي كردن شهر هراسي ندارم و در صورت لزوم مامور وارد مي‌كنيم و كار را انجام مي‌دهيم.

سردار رجب‌زاده در رابطه با فعاليت شركت‌هاي هرمي هم گفت: چه كسي گفته كه شركت‌هاي هرمي وجود ندارد، اتفاقا اين شركت‌ها فراوان هستند و خيلي هم افزايش يافته‌اند، حتي در پوشش‌هاي مختلف وارد شده و در حال فعاليت هستند كه در اين زمينه اخيرا اقداماتي از سوي پليس انجام شده است.

به گزارش ايسنا، سردار علي‌پور ـ رييس پليس امنيت تهران بزرگ ـ در رابطه با اقدامات پليس در زمينه‌ شركت‌هاي هرمي، اظهار كرد: با توجه به شرايط اقتصادي موجود، وجود تورم و بيكاري موضوع شركت‌هاي هرمي افزايش يافته كه در اين رابطه يك خسارت اساسي به زيرشاخه‌ها و جامعه از نظر اقتصادي و خروج ارز از كشور وارد مي‌شود و در اين حوزه‌ سرشاخه‌ها بالاترين درآمد را در اين زمينه به خود اختصاص مي‌دهند.

وي با بيان اين كه برخوردهاي جدي در اين رابطه از سوي پليس صورت گرفته كه كمتر رسانه‌اي شده است، افزود: طي هشت ماه گذشته با يك‌هزار و 700 نفر برخورد شد كه 559 تن به مراكز قضايي معرفي شدند كه بيشترين برخورد در اين رابطه در منطقه غرب تهران بوده است.

به گزارش خبرنگار ايسنا، بحث كاهش ترافيك با اجراي طرح انضباط اجتماعي پرسش ديگري بود كه سرهنگ هاشمي ـ رييس پليس راهور تهران ـ در اين رابطه، گفت: اگر تابلوي راهنمايي و رانندگي وجود داشته باشد، پليس هم حرمت دارد. اگر تابلويي نباشد، پليس در جامعه حرمتي ندارد، چون قوانين بازدارنده نيستند، البته با اجراي طرح انضباط اجتماعي ميزان تصادفات 27 درصد كاهش يافته است.

سیلی دانشجویان اردبیلی صورت صفار را سرخ کرد.

بر اساس گزارش های رسیده از دانشگاه محقق اردبیلی , هم اکنون که این مطلب را برای شما می نویسیم دانشجویان یکدست سبز دانشگاه محقق اردبیلی با فریاد یا حسین میر حسین و مرگ بر دیکتاتور , سیلی دوباره ای بر سیمای ضد فرهنگی صفار هرندی می نوازند.مراسم سخنرانی صفار هرندی در سالن شهید خودسیانی دانشگاه محقق اردبیلی از ساعت 14:30 امروز شروع شده و هم اکنون نیز ادامه دارد.
بانی این مراسم تشکل شبه نظامی بسیج دانشگاه محقق اردبیلی می باشد که با حضور غافلگیرکننده سبزهای دانشگاه محقق اردبیلی قافیه را باخته و علارغم تمام برنامه ریزی های قبلی که داشته , جو سالن و دانشگاه را به طور کلی از دست داده است.
با وجود همه فشارهای طاقت فرسایی که از طرف مسئولان دانشگاه محقق اردبیلی بر دانشجویان اعمال می شود , حضور چشمگیر دانشجویان سبز محقق اردبیلی که در دوران تبلیغات انتخاباتی نیز بیشترین استقبال دانشجویی را از مهندس میر حسین موسوی به عمل آوردند باعث وحشت مسئولان دانشگاهی دست نشانده دولت غیر منتخب شده و با استناد به آخرین گزارش دانشجویان , به جرات می توان گفت که نسبت سبز ها به بسیجی ها در این مراسم که هم اکنون نیز ادامه دارد بیش از بیست و پنج به یک است.
فریاد های یا حسین میرحسین دانشجویان سراسر سبز دانشگاه محقق اردبیلی اضطراب عجیبی بر جان صفار هرندی انداخته و او که گویی انتظار چنین حضور عظیمی از مخالفان احمدی نژاد و دیکتاتوری را در سفرش به دانشگاه محقق اردبیلی نداشته , مدام دانشجویان را دعوت به آرامش میکند.
گزارشات و تصاویر و فیلم های تکمیلی متعاقبا ارسال خواهد شد.

دعوت بيش از ۳ هزار دانشجوی دانشگاه تهران از موسوی و کروبی برای حضور در مراسم بزرگداشت روز دانشجو در دانشگاه تهران، اميرکبير


با نزديک شدن به روز ۱۶ آذر بيش از ۳۰۰۰ دانشجوی دانشگاه تهران علی رغم همه فشارهای نهادهای نامشروع قدرت و فضای امنيتی حاکم بر دانشگاه طوماری تهيه و در آن از دو رهبر اصلی جنبش سبز دعوت کرده اند تا در روز ۱۶ آذر با حضور در مقابل دانشکده فنی دانشگاه تهران، يادگاه آن ۳ آذر در خون افتاده به گلوله کودتاچيان سال ۳۲، با حمايت از دانشجويان و جنبش ريشه دار دانشجويی و با توجه به پيوند اعتراضات به نتايج انتخابات با روز دانشجوی سال ۸۸ بر مواضع پيشين خود صحه گذارند و بار ديگر ايستادگی و اعتراض خود را در برابر استبداد اعلام نمايند.

به گزارش خبرنامه اميرکبير در طومار دانشجويان دانشگاه تهران با اشاره به تاريخ استبدادستيزی و ايستادگی دانشجويان آمده است که آقای موسوی شما بارها از خطر شکل گيری يک ديکتاتوری خطرناک هشدار داده ايد و شما آقای کروبی هميشه گفته ايد کنار نخواهيد کشيد و تا پايان راه خواهيد ايستاد، حال در تاريخی ترين روز استبدادستيزی تاريخ ايران و بزرگداشت مظلوم ترين و ايستاده ترين مبارزان راه آزادی و استقلال و دموکراسی با توجه به موقعيت حساس کنونی از شما مصرانه می خواهيم که در ۱۶ آذر گسترده ترين جمع حاميان خود را تنها نگذاريد و با اعلام حضور خود ياور جنبش دانشجويی و رهبرانی شايسته برای جنبش سبز مردم ايران باشيد.

در بخش ديگری از طومار دعوت از کروبی و موسوی آمده است که کودتای ننگين انتخاباتی خرداد ۸۸ و حوادث پس از آن بر همگان ثابت کرد که اگر لحظه غفلت کنند و اگر در مقابل انحرافات کنونی ترديد کنند و نايستند، آينده بسيار تلخ در انتظار ايران است. آينده ای که همه خيانات و جنايات پس از انتخابات در مقابل آن اندکی بيش نخواهد بود. تقلب و حمله به منزل آزادی خواهان و يورش شبانه به کوی دانشجويان و بازداشت های غيرقانونی و توقيف روزنامه ها و حمله باتوم به دستان به جمع مردم و ماه ها بازداشت در سلول های انفرادی و تجاوز به زندانيان و قتل و جنايات بی شمار ديگر نشان داد که کودتاچيان برای حفظ قدرت از هيچ رذالت و رفتار غيرانسانی ابا ندارند و کشتار را نيز روا می دارند و فرش قرمز رسيدن به کاخ قدرتشان را از خون ايرانيان رنگ خواهند کرد.

دانشجويان جمع آوری کننده امضاها گفته اند که بيش از ۹۰ درصد دانشجويان خواهان حضور کروبی و موسوی در دانشگاه تهران هستند ولی محدوديت های موجود مانع از جمع آوری امضا از همه دانشجويان شده است.

دیدار میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با جواد امام و خانواده اش


سه شنبه, ۱۰م آذر, ۱۳۸۸
کلمه:میر حسین موسوی به همراه زهرا رهنورد شب گذشته با حضور در منزل جواد امام با او و خانواده اش دیدار و گفت و گو کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه جواد امام رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در تهران بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد در تاریخ ۲۴ خرداد ماه در منزل خود بازداشت و به مدت ۹۳ روز در زندان اوین بازداشت بود.
امام از جمله کسانی بود که روز ۱۷ مرداد – حدود دو ماه پس از بازداشت – به همراه گروه دیگری از اصلاح طلبان در جلسه ی علنی دادگاه چهارم که هیچ ارتباطی با محاکمه و موارد اتهامات ایشان نداشت آورده شد و مدتی بعد با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
میر حسین موسوی شب گذشته به همراه همسر خود زهرا رهنورد به منزل جواد امام رفت و به گفت و گو با او پرداخت.
رییس ستاد انتخاباتی موسوی در تهران گزارشی از نحوه بازداشت ، مراحل بازجویی در زندان و حضورش در دادگاه دسته جمعی به همراه جمع دیگری از اصلاح طلبان ارائه کرد.امام گفت که حدود دو ماه در انفرادی بوده و درخصوص ۳۰ سال عملکردش در عرصه های مختلف نظام که بخشی از آن در دوران دفاع مقدس و در جبهه ها گذشته مورد بازجویی قرار گرفته است.
مهندس موسوی نیز در این دیدار ضمن تقدیر از تمام چهره های شناخته شده سیاسی که بعد از انتخابات بازداشت شدند گفت:اگر افراد زندان و شرایط آن را تحمل کرده و ایستادگی کردند به دلیل صداقت و اعتقادات قویشان بود.



هک سایتهای صداوسیما توسط معترضین

کلمه: ده ها سایت وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در توسط معترضین هک شدند .
به گزارش آینده نیوز، در میان این سایت ها ، سایت رادیو جوان ، رادیو پیام ، رادیو ورزش ، رادیو تهران و رادیو قرآن و بخش ادبی سایت سازمان صدا و سیما و همچنین سایت برخی از برنامه های این سازمان از جمله جمعه ایرانی قرار دارند.
هکرهای مذکور باقرار دادن تصویر زیر سایتهای صداوسیما را از کارانداختندومسئولان صداوسیما نیز بلافاصله فعالیتهای سایتهای مذکور را متوقف کردند.


رمضان زاده در دادگاه : کلیه ی اتهامات ِ را رد کرد




امروز ، نهم آذر  هشتاد و هشت در شعبه ی 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد .
دكترعباس شیری وکیل دکتر رمضان زاده  در گفتگو با ایسنا، اظهار داشت:”جلسه ی رسیدگی به اتهامات عبدالله رمضان زاده صبح امروز در شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به صورت غیرعلنی برگزار شد جلسه دادگاه حدود چهار ساعت به طول انجامید و بنده و موكلم دفاعیات خود را ارایه كردیم و لایحه دفاعیه نیز به صورت مكتوب به دادگاه ارایه شد.”
شیری عناوین اتهامی موكلش را تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و نگهداری اسناد محرمانه بیان كرد و گفت: “دادگاه فرصت كافی برای دفاع در خصوص اتهامات یاد شده در اختیار اینجانب و موكل قرار داد و دفاعیات لازم به عمل آمد.”
وكیل مدافع رمضانزاده با بیان اینكه موكلش اتهامات مطرح شده در كیفرخواست را رد كرده است، گفت: “بنده نیز در لایحه دفاعیه دلایل حقوقی برای رد موارد اتهامی را ارایه كردم و در پایان از دادگاه صدور حكم برائت را خواستار شدم.”

در جلسه ي مسؤلان دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات مطرح شد : هيچ اصلاح طلبي حق ورود به دانشگاه را ندارد


سلام:در جلسه اي كه يكشنبه هشتم آذر ماه و پس از بيست روز تاخير برگزار شد مصوب شد هيچ كس از اصلاح طلبان به دانشگاه نيايد.
مسئولان دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات مانع ازسخنراني اصلاح طلبان در اين دانشگاه مي شوند.
 به گزارش سلام در جلسه اي كه يكشنبه هشتم آذر ماه و پس از بيست روز تاخير برگزار شد  مصوب شد هيچ كس از اصلاح طلبان به دانشگاه نيايد.درخواست انجمن حدود بيست روز پيش مبني بر برگزاري جلسه اي در روز دهم آذر ماه روز مجلس و قانون گذاري بين دو نفر اصول گرا و دو نفر اصلاح طلب بود.
اكبر اعلمي نماينده ي دوره ي ششم و هفتم,  ابراهيم اميني نماينده دوره ششم و مصطفي كواكبيان نماينده دوره هفتم و هشتم از جمله اصلاح طلباني بودند كه مجال حضور نيافتند. مسؤلان پاسخ مشخصي به علت اين كار ندادند  اما منابع غير رسمي اعلام كرده اند كه مطرح شده است هيچ عضوي از جبهه ي مشاركت و سازمان مجاهدين حق ورود ندارد و اعلمي را فرد رد صلاحيت شده دانسته اند.جالب آنكه كواكبيان را نيز فردي خطاب كرده اند كه صحبت هاي هيجاني مي كند و دانشجويان را تحريك مي كند.
اين بار اول نيست كه در اين واحد دانشگاهي با اين تنگ نظري برخورد مي شود .قبل از انتخوابات نيز براي برگزاري مراسمي كه در آن هنرمندان حامي مهندس موسوي حضور داشته باشند مجوز داده نشد و مجوز برنامه ي مناظره ي دانشجويي نيز بدون هيچ گونه توجيهي ابطال شد.
گفتني است  به علت برخورد هاي تنگ نظرانه و بسيار سخت گيرانه ي مسؤلان اين واحد دانشگاهي هر سه تشكل انجمن اسلامي دانشجويي,  انجمن اسلامي دانشجويان و بسيج دانشجويي از معاونت فرهنگي و واحد نظارت بر تشكل ها گلايه دارند. سال گذشته نيز اجازه ي حضور دكتر كوچك زاده نماينده ي مجلس در برنامه ي بسيج داده نشد.منابع غير رسمي دكتر علي محمد زاده معاونت فرهنگي دانشگاه و مسؤل امور تشكلها و جانشين آقاي جاسبي در جلسه ي شورا و آقاي طيبي نماينده ي نهاد رهبري در دانشگاه ها را از افراد موثر در اين بين ميدانند.

شهردار تهران سکوت خود را شکست : به احمدي نژاد گفتم 50 درصد نامه اي که به خاتمي نوشته اي مي خواهم


گروه اجتماعي:سرانجام محمد باقر قاليباف شهردار تهران با موضع گيري و پاسخ شفاف به  اظهارات احمدي نژاد درباره مديريت مترو،به انتظار افکار عمومي درباره چرايي بدون پاسخ گذاشتن اظهارات اخير احمدي نژاد پايان داد.محمدباقر قاليباف در جلسه ماهانه جامعه  اسلامي مهندسين درمورد اختلاف شهرداري و دولت درباره مترو گفت: اجازه دهيد در اين زمينه سکوت کنم زيرا جز اينکه مردم را بيشتر ناراحت کنيم حاصلي بدست نمي آيد.  قاليباف اضافه کرد: مجلس، سازمان بازرسي و ديوان محاسبات هريک به عنوان يک مرجع گزارشي را ازعملکرد مترو درآورند و لذا حرفهايي که در مورد مترو تهران گفته شده به طور حتم مورد تاييد من نيست و سعي ما اين است که 217 کيلومتر مترو تهران را تا پايان برنامه پنجم برسانيم البته اگر پول باشد.  وي تصريح کرد: در تهران براي هر کيلومتر مترو با واگن، حفاري و ايستگاه 40 ميليارد تومان هزينه شده است و بنده در جلسه اي به احمدي نژاد گفته ام که من هيچ توقعي از شما ندارم و50 درصد همان نامه اي را که شما يک روز به خاتمي،رييس جمهور وقت، نوشته اي را مي خواهم و 50 درصد آن را مي بخشم.  قاليباف با تاکيد بر اينکه دولت براي مترو تهران تاکنون هيچ وقت پولي را از زماني که من آمده ام پيشنهاد نداده افزود:يکبار براي کل ريلي کشور اعتباري داد که ببينيد سهم مترو تهران چقدر بود!؟ که من به مجلس گفتم به داد تهران برسيد و رديف مترو تهران در متمم بودجه جدا شد و به تهران 290 هزار ميليارد رسيد.
وي با بيان اينکه تبصره 13 يکي از بهترين لوايحي است که تاکنون دولت به مجلس ارائه داده، افزود: آن را مي توان جزو کارشناسي ترين کارهاي اصولگرايان برشمرد ولي بايد ديد که در اجرا چگونه عمل شده است. قاليباف با اشاره به موضوع شفاف سازي در حوزه مالي شهرداري تهران گفت: اين موضوع دغدغه تاريخي شهرداري تهران است و همه اذعان مي کنند که در حوزه شفافيت مالي هيچگاه شهرداري به شفافيت امروز نبوده است البته اين موضوع به اين معنا نيست که دزدي نمي شود بلکه نسبت به گذشته که ثبت و ضبطي وجود نداشته يا خيلي ناقص بوده است، امروز اين جابجايي هاي مالي در شهرداري کنترل مي شود.
وي افزود: شهرداري ها بر اساس قانون بايد هزينه و درآمد خود را هر شش ماه يک بار به اطلاع مردم برسانند و از سال 84 تا به امروز همه اين مسائل نه تنها ثبت و ضبط شده بلکه در پايان ارديبهشت ماه هر سال تحويل حسابرسي مي شود.
شهردار تهران با بيان اينکه هيچ پروژه نيمه تمام و بلاتکليفي در شهر تهران وجود ندارد که متعلق به شهرداري باشد گفت: ما سعي کرديم براي پروژه ها زمان بندي مشخصي قرار دهيم، کاري که امروز در مورد مترو انجام مي شود با گذشته قابل قياس نيست و با توجه به اين اقدامات هيچگاه از کارهاي مهم شهر غافل نشده ايم.  قاليباف کوچک سازي شهرداري را يکي ديگر از مسائل در دستور کار شهرداري خواند و اظهار داشت: من به مردم تهران قول داده ام که ظرف 5 سال آينده شهر تهران جزو 10 شهر کلانشهر دنيا باشد و در همين مقام نيز حفظ شود.  قاليباف در بخش ديگري از سخنانش ادامه داد: مهمترين چالشي که امروز وجود دارد اين است که دشمنان ما درصدد هستند بتوانند به نسل جوان ما نشان دهند که انقلاب کارايي لازم براي اداره کشوررا ندارد. لذا بايد طبق فرمايشات رهبر معظم انقلاب که دهه چهارم انقلاب را دهه پيشرفت و عدالت ناميدند با حواشي سياسي سپري نکنيم چرا که تنها دغدغه مردم اين است که اقتصاد و چشم اندازها به کجا مي رود و ما مي ترسيم که اين 10 سال را هم از دست بدهيم که اين بزرگترين شکست براي ما مي شود.  شهردار تهران گفت: واقعا هر کس کشور را به سمت تنش ببرد خيانت مي کند زيرا مردم از دعوا کردن متنفر هستند و کاري ندارند که چه کسي راست و چه کسي دروغ مي گويد چراکه کارهاي بسيار برزمين مانده وجود دارد درحاليکه فرصت خيلي کمي در اختيار داريم. امروز کشور بدنبال احساسات بدون عقلانيت نمي تواند باشد و ما به عقلانيت و ارزشها نيازمنديم.
وي با اشاره به اينکه کارهاي خوبي در شهرداري در زمينه مديريت بحران وپدافند غيرعامل در حال انجام است، گفت: در مورد کندن مداوم آسفالت ها نيز تا زماني که کارها را به صورت ملي و محلي تدوين نکنيم و امورات را به مردم واگذار نکنيم باز هم شاهد مشکل در اين زمينه هستيم.
قاليباف در ادامه در مورد ضرورت وجود احزاب در کشور گفت: من مخالفتي با احزاب ندارم و احزاب مي توانند بسيار به مشکلات کمک کنند اما حزب جاندار تاکنون نداشته ايم وحزب ها قبل از قدرت تشکيل مي شوند و بعد از قدرت هم مي روند اما قطعا احزاب مي توانند به امور کشور کمک کنند اما سوال اين است که چگونه حزبي؟
قاليباف در ادامه گفت: برخي افراد مي گفتند چون محسن هاشمي در مترو است چوب لاي چرخ آن مي گذارد که بنده در شوراي عالي امنيت ملي گفتم که شرکت مترو دو بخش است و محسن هاشمي مدير عامل مترو در حوزه ساخت است و بهره برداري مترو با آقاي ربيعي است و محسن هاشمي در زمينه تاخير مترو هيچگونه دخالتي ندارد، حرف غير مسئولانه نزنيد. مگر من مرده ام که شخصي بيايد و در کار مردم اختلال ايجاد کند؟ هر کس باشد قلمش را خرد مي کنم فقط او را به من معرفي کنيد ، مگر بي غيرت شده ايم.
شهردار تهران تاکيد کرد: راه برون رفت از اين بحرانها اين است که هر زمان توانستيم در هر تصميمي خودمان را نبينيم کارمان درست مي شود وگرنه تبديل به فتنه خواهد شد که اين يکي از خصوصيت بسيجيان و رزمندگان بوده است.
قاليباف با بيان اينکه چالش کارآمدي و مديريت امروز مهمترين چالش ما در کشور است تصريح کرد: ما در منابع انساني و مالي در کشورمان جلوتر از ساير کشورهاي منطقه هستيم ولي در مديريت وضعمان بد است و زياد فرقي نمي کند که اين يا آن جناح مديريت را در دست داشته باشد، اگر در اتاقمان باز بود و کسي مراجعه نکرد اين به معناي قدرت است ولي اگر مردم را پشت در اتاقمان به صف کرديم اين به معناي ذلت و بي عدالتي است.جايي که بايد مديريت کنيم، مديرنيستيم و جايي که متولي نمي خواهد مي مانيم و مديريت مي کنيم.  شهردار تهران در ادامه در پاسخ به سوالي درمورد اينکه چرا برخي رسانه هاي وابسته به شما حتي يک خط هم پس از انتخابات شفاف سازي نکردند گفت: اين موضوع که شايد هر روزنامه اي که وابسته به جايي است مشکلاتي داشته باشد، درست است ولي اينکه روزنامه هاي زيرمجموعه ام شفاف سازي نکرده اند و حتي آن طرفي هم عمل کرده اند اين موضوع را قبول ندارم ولي اگر بخواهند مانند کيهان عمل کنند نه قبول دارم و نه اجازه مي دهم زيرا گاهي اقدامات شما هزينه هاي زيادي را موجب مي شود و اين شجاعت نيست.
قاليباف تصريح کرد: به برخي کارهاي اصولگرايان منتقد هستم، هر انساني ممکن است اشتباه کند و ممکن است روش حمايت من از ولايت با شما و افراد ديگر يکي نباشد. لذا من مي گويم دايره خودتان را تا اين اندازه تنگ نگيريد.
وي افزود: چرا با سخنان رهبر معظم انقلاب گزينشي برخورد مي کنيد، ايشان گفته اند به آقاي هاشمي رفسنجاني اهانت نشود، بنده در سالهاي 71 و 72 جزو منتقدين جدي آقاي هاشمي رفسنجاني بودم لذا بنا نيست حرفهايي را که مي توانيم رودررو بزنيم آنها را بيان نکنيم.ولايتمداري آن است که بايد جايي که نظر مقام رهبري با نظر ما صد درصد مخالف است تبعيت کنيم اما الان اگر خيلي متدين باشيم سکوت مي کنيم، کجاي اين رفتار حزب اللهي است.اينکه بگوييم هرکس درگروه با ماست و هرکس خارج برما، اشتباه است.
وي تصريح کرد: من به رسانه هاي وابسته به شهرداري گفته ام در چالش کشيدن تا جايي پيش برويم که دشمنان انقلاب نتوانند حرف شما را سند کنند و توي سر انقلاب بزنند، بايد اين مرز را رعايت کنند. همچنين به آنان يادآور شده ام که کار خوب دولت را منعکس کنيد و کار اشتباه را هم به چالش بکشيد ولي مرز موجود را هم رعايت کنيد.

به نقل از مردم سالاري

بازداشت میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت



ظهر امروز ماموران امنیتی با حضور در منزل مسکونی میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفترتحکیم وحدت و دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر وی را بازداشت کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر این بازداشت همراه با تفتیش منزل وی بوده است.

این در حالی است که روز گذشته نیز 3 عضو دیگر شورای مرکزی این اتحادیه دانشجویی مهدی عربشاهی، بهاره هدایت و فرید هاشمی به دادگاه انقلاب احضار شده بودند.

از بازداشت عباس حکیم زاده دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت نیز 11 روز می گذرد.

به نظر می رسد افزایش کم سابقه  فشارها بر این مجموعه دانشجویی به دلیل هراس شدید اقتدارگرایان از اعتراضات احتمالی دانشجویان در 16 آذر روز دانشجو است و تلاش می کنند تا با بازداشت و احضار فعالان سرشناس جنبش دانشجویی فضای دانشگاهها را مهار کنند.

جنبش سبز دانشجویی خطاب به مردم : 16 آذر فرزندان خود را تنها نگذارید


سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸
بازداشت میلاد اسدی یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم و همزمان با آن احضار مجدد مهدی عربشاهی، بهاره هدایت و فرید هاشمی سه عضو دیگر شورای مرکزی این تشکل دانشجویی، صدور احکام انضباطی سنگین برای دانشجویان در دانشگاه های دیگر کشور تازه ترین برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالان دانشجویی کشور در دو روز گذشته بود. با این حال صدور بیانیه ها و فراخوان های مختلف از سوی گروه ها و تشکل های دانشجویی به منظور دعوت از مردم کشور برای شرکت در مراسم 16  آذر در دانشگاه ها و در حمایت از زندانیان سیاسی ادامه دارد.

احضارها و دستگیری ها
منابع دانشجویی و حقوق بشری روز گذشته خبر از بازداشت میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم در منزل مسکونی خود دادند. این عضو مرکزی دفتر تحکیم در حالی روز گذشته راهی زندان شد که همزمان با آن و برای دومین بار طی هفته گذشته، دادگاه انقلاب تهران مهدی عربشاهی، بهاره هدایت و فرید هاشمی سه عضو مرکزی دیگر این تشکل دانشجویی را احضار کرده است.
دستگیری و احضار اعضای مرکزی دفتر تحکیم، به دنبال گذشت دوازده روز از بازداشت عباس حکیم زاده دبیر سیاسی این تشکل دانشجویی، برگمانه زنی ها مبنی بر اینکه گردانندگان دولت احمدی نژاد در صدد به تشنج کشاندن دانشگاه ها به منظور سرکوب مقاومت های مردمی هستند، افزوده است.
به نوشته خبرنامه امیرکبیر، احضار و بازداشت اعضای مرکزی دفتر تحکیم در حالی انجام می شود که روز شنبه شماری از دانشجویان عضو انجمن اسلامی طی دیدار با مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی به مناسبت عید قربان، در خصوص گسترش برخوردهای با دانشجویان هشدار داده و تاکید کرده بودند: "برخوردهای اخیر با دانشجویان، حمله به خوابگاه های دانشجویی و بازداشت های پرشمار می رود تا نمایی عادی پیدا کند. متأسفانه فجایع ماه های اخیر سبب شده که مظلومیت های دانشجویان بخصوص حمله به کوی دانشگاه تهران فراموش شود".

اعتراض به حکم زید آبادی و تداوم بازداشت ها
به دنبال گسترش برخوردها با فعالان دانشجویی، از جمله احضار و بازداشت اعضای مرکزی دفتر تحکیم دانشجویی، روز گذشته سازمان دانش آموختگان که هم کنون نه تن از اعضای آن در زندان به سر می برند، با صدور بیانیه ای حکم حبس توام با تبعید برای احمد زیدآبادی، دبیرکل این سازمان و هشت سال حبس برای عبدالله مومنی سخنگوی این سازمان را "شرم آور" خواند و خواستار آزادی بی قید و شرط همه اعضای دربند خود شد.
در بخشی از این>بیانیه آمده است:سازمان ادوار تحكيم وحدت ضمن اعتراض به این حکم غیرقانونی و شرم آور، آزادی دبیرکل و سخنگوی زندانی خود(عبدالله مومنی) و دیگر اعضای در بند سازمان آقایان حسن اسدی زیدآبادی، محمد صادقی، حجت شریفی، کوهزاد اسماعیلی، مهرداد بزرگ، سلمان سیما و خانم نفیسه زارع راخواهان است."
این بیانیه در ادامه با اشاره به سابقه و فعالیت های زیدآبادی، خاطر نشان می کند: "احمد زید آبادی دبیر کل سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم وحدت) برای اهل قلم و سیاست نامی آشناست. روزنامه نگاری شجاع و اخلاق مدار و روشنفکری مومن و میهن دوست. مسلما انسانی با دانش و تخصص و ویژگیهای شخصیتی زید آبادی هر جای دیگر دنیا که بود، قدر می دید و بر صدر می نشست اما در کشوری که نخبه کشی و خرد ستیزی بخشی از فرهنگ سیاسی حاکم بر آن است، دکتر احمد زیدآبادی نه تنها به زندان می افتد بلکه در میان بهت و حیرت محافل حقوقی و سیاسی حکم به تبعید و سلب حقوق سیاسی وی نیز داده می شود. این حکم بار دیگر فقدان حداقلی از حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی را به همگان خاطرنشان کرد."
سازمان دانش آموختگان همچنین دفاع قاطعانه و همه جانبه از دبیرکل دربندش را وظیفه خود دانسته و تاکید کرده است: "سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی[ادوار تحکیم وحدت] وظیفه خود می داند که با تمام توان و با همه امکانات خود از دبیرکل مظلوم و زندانی خود و دیگر اعضای در بند سازمان دفاع کند و خود را تمام قد در کنار احمد زیدآبادی می داند و حکم علیه او را ظلمی فاحش در حق خود تلقی می کند."

به فرزندان دانشجوی خود بپیوندید
با وجود شدت گرفتن برخوردها و امنیتی تر شدن فضا در دانشگاه ها در آستانه روز دانشجو و از سوی دیگر تهدید تلویحی برخی از مسولان نظامی و انتظامی، جنبش سبز دانشجویی متشکل از زنجیره سبز دانشجویان در تمام دانشگاه های آزاد و دولتی درسراسر کشور، مردم را دعوت به شرکت همزمان در بعد از ظهر 16 آذر در مراسم بزرگداشت روز دانشجو کرد.
به گزارش سایت رویدادجنبش سبز دانشجویی طی بیانیه ای ضمن دعوت از مردم سراسر کشور برای حضور گسترده و پرشور در مراسم بزرگداشت روز دانشجو، برنامه های ستاد هماهنگی جنبش دانشجویی را نیز تشریح کرده است.
ستاد هماهنگی جنبش دانشجویی در این بیانیه اعلام کرده: "مراسم سخنرانی شخصیت های سیاسی در هر دانشگاه بزودی اعلام می شود. درصورت عدم امکان دعوت سخنران، دانشجویان سبز هردانشگاه با ابتکارخود مراسم را برگزار می کنند."
دراین بیانیه ضمن تاکید بر نفی هر گونه خشونت در اعتراضات مسالمت جویانه، آمده است: "ازتمام مردم درهمه شهرها دعوت می شود که با پیوستن به فرزندان دانشجوی خود درمراسم امسال دردانشگاه ها، آنان را تنها نگذارند ودرصورتی که کودتاچیان از ورود آنان به محوطه دانشگاه ها ممانعت به عمل آوردند با تجمع اتومبیل دراطراف دانشگاه ها وایجاد ترافیک، تردد.سرکوب گران را با اشکال مواجه سازند وبه این ترتیب دانشجویان را یاری دهند."
در ادامه این بیانیه آمده است: "دانشجویان مراقب هستند که به دام حکومت برای خشونت ورزی نیفتند، اما اگرمزدوران بخواهند به صحن دانشگاه وارد شده و حمله کنند، سد کردن راه آنان و یا بررسی راه های گریز و پخش شدن درسطح شهر از واجبات است."
در پایان این بیانیه می خوانیم: "امسال دانشجویان غیرازبرگزاری مراسم درسطح کشور و دعوت ازاقشار مختلف مردم بخصوص دانش آموزان برای پیوستن به آنان، اولین گام را نیزدردعوت ازنیروهای مسلح برای پیوستن به ملت برمی دارند. این امریکی ازمقدمات شرکت عموم مردم درمراسم سراسری محرم امسال خواهد بود."

اعتراضات وبرخورد کمیته های انضباطی
با وجود گسترش برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالان دانشجویی، طی چند روز گذشته اعتراضات دانشجویی در دانشگاه تهران ادامه داشت و همزمان کمیته های انضباطی در دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه پیام نور مشهد، برای شمار زیادی از دانشجویان احمام سنگین انضباطی صادر کردند.
بعد از ظهر روز گذشته دانشگاه تهران شاهد اعتراض دانشجویان این دانشگاه به تداوم بازداشت شماری از فعالان دانشجویی از جمله احسان دولت شاه، البرز زاهدی و مهرداد بزرگ بود. به نوشته خبرنامه امیر کبیر دانشجویان تجمع مسالمت جویانه خود را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار کردند. دانشجویان معترض با در دست داشتن تصاویری از دانشجویان دربند و سردادن شعارهایی در حمایت از همکلاسی های دربند خود خواستار آزادی هر چه سریع تر آنان شدند.
همین منبع دانشجویی در گزارشی دیگر خبر از احضار دستکم بیست تن از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران که اعضای انجمن اسلامی این دانشگاه را نیز در برمی گیرد، داد. علت احضار این دانشجویان به کمیته انضباطی، اعتراض آنان به حضور دو هفته پیش صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اعلام شده است. از آغاز سال تحصیلی تاکنون حداقل پنجاه دانشجوی دانشگاه تربیت معلم تهران به دلیل شرکت در تجمعات مسالمت جویانه این دانشگاه علیه دولت کودتا، به کمیته انصباطی احضار و بااحکام سنگین انضباطی روبرو شده اند.
در گزارشی مشابه، اخبار حاکی از صدور حکم محرومیت از تحصیل برای دوازده تن از دانشجویان دانشگاه پیام نور مشهد است. علت برخورد با دانشجویان مشهدی اعتراض آنان به حضور هفته گذشته حمید رسایی نماینده حامی دولت کودتا در این دانشگاه ذکر شده است؛ در بین افرادی كه شامل حكم منع از تحصیل به مدت دو نیم‌سال شده اند اسامی دبیر تشکیلات و دبیر كمیته سیاسی انجمن اسلامی این دانشگاه به همراه 4 تن از اعضای فعال این تشكل به چشم می خورد.

سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸
بابک داد، روزنامه نگار، در مصاحبه با روز به ویژگی های تصمیم دولت احمدی نژاد مبنی بر تاسیس ده مرکز غنی سازی و سیاست مبارزه طلبانه دولت در مواجهه با غرب پرداخته است. وی با اشاره به ناکامی مقامات جمهوری اسلامی درکسب حمایت کشورهایی مانند روسیه وچین وحتی برزیل درشورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، واکنش دولت در مذاکرات هسته ای را "کودکانه" می داند. این مصاحبه در پی می آید.

 ایران در پاسخ به قطعنامه شورای حکام  واکنش تندی نشان داده و از تاسیس ۱۰ مرکز غنی سازی جدید و کاهش همکاری ها با آژانس سخن گفته است. این  رویکرد وارد شدن به یک مرحله پرتنش دیگر در رابطه ایران با غرب نخواهد بود؟
در حقيقت واكنش جمهوری اسلامی، بخش ديگري از پرده رفتارهاي نابهنجار دولت در عرصه سياست خارجي است. امروز ايران با اين واقعيت تلخ مواجه شده كه در عرصه هاي جهاني، نمي تواند روي ديپلماسي يارگيري هاي كودكانه خيلي حساب كند. روسيه و چين با همه امتيازاتي كه تابحال از جمهوري اسلامي گرفته اند، وقتي با اين واقعيت روبرو شدند كه اجماع جهاني قانوني بر عليه برنامه اتمي ايران،نسبت به احتمال حمله يكجانبه اسرائيل به تأسيسات هسته اي و بروز يك جنگ فراگير در منطقه، گزينه بهتري است طبيعتابه گزينه مطمئن تر، يعني تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي رأي مثبت دادند و شايد بخشي از عصبانيت دولت و واكنش شتابزده اش هم بابت همين بود كه از روسيه و چين توقع نداشت تنهايش بگذارند. از طرفي آنهمه خرج ودادن  امتياز به برزيل كه عضو شوراي حكام است نتوانست رأي مناسبي براي جمهوري اسلامي بدنبال داشته باشد و ديديم كه برزيل هم "ممتنع" رأي داد. يعني اسير ديپلماسي خاله بازي جمهوري اسلامي نشد و آبروي جهاني خود را هزينه برنامه هاي مشكوك اتمي ايران نكرد. اينها باعث بروز آن واكنش كودكانه از سوي نظام شده كه قطعا شرايط را براي ايران بدتر از قبل خواهد كرد.

به نظر شما از منظر سود ـ فایده، چه دیدگاهی از چنین رویکردستیزجویانه ای می تواند بهره ببرد؟آیا این واکنش تنها یک برخورد احساسی و ناپخته وغیرحرفه ای در سطح روابط بین الملل است؟
دولت مي خواهد با همان لحن پرخاشگرانه اي كه با ملت دربند خود سخن مي گويد، با جامعه جهاني هم حرف بزند. اين واقع بينانه نيست و زبان گفتگو با دنيا شاخ  و شانه كشيدن نيست و جهان چنين ادبياتي را نمي پذيرد. اقدام عجولانه اعلام ساخت ده مركز غني سازي ديگر، علاوه بر اينكه خام دستانه بود، موجب شد دنيا به حرفي كه مدتهاست از سوي ناظران گفته مي شود، برسد. ما می دانیم که اين واكنش تند، ناشی از دلسوزي نظام جمهوری اسلامی براي تأمين انرژي و برق ملت نيست،اما حالا افكار عمومي جهانيان هم به اين سئوال بزرگ برخورد كرده كه اين عصبانيت و واكنش خشم براي تأمين برق و انرژي براي مردم است؟  اگر بله، چرا بديهي ترين حقوق اين مردم را تأمين نمي كنند و به مجرد كمترين اعتراضي، چاقوكش هايشان را به ميان ملت مي فرستند و از كشته، پشته مي سازند؟ در حقيقت اين رويكرد پرخاشگرانه نه تنها منفعتي براي دولت ايران ندارد، بلكه در تأييد سخنان كساني است كه نظام جمهوري اسلامي را در ادعاي دستيابي به انرژي هسته اي "صلح آميز" صادق نمي دانستند و همچنين باعث اجماع بيشتر كشورهاي دنيا بر عليه حاكميت اسلامی مي شود. هرچند اقدام آژانس از جهاتي به سود "مردم" ماست، زيرا بر اساس اخبار موثق، دولت اسرائيل قصد انجام يك حمله سركوبگرانه بر عليه تأسيسات اتمي ايران را داشت كه اين قطعنامه موجب شد اسرائيل  براي حمله بهانه اي نداشته باشد و خطر يك اقدام عجولانه از سوي اسرائيل فعلا به تعويق بيفتد. طبيعتا تعويق هر جنگي به سود "ملت" ماست و از اين بابت، اجماع نهاد قانوني آژانس بر عليه برنامه اتمي ايران، عملا از بروز يك جنگ ناگهاني و دامنگير،البته فعلا، جلوگيري مي كند.

 با این وضعیتی که دولت احمدی نژاد ایجاد کرده آيا از همین اکنون می توان گفت مذاکرات ایران با غرب با شکست مواجه شده است؟
سخنان رئيس مجلس و رئيس دولت كودتايي عملا نشانه اي از قهر كودكانه مقامات جمهوری اسلامی است. كساني كه اين حكومت و بازيها و عشوه هايش را مي شناسند مي دانند اين هم ممكن است در جهت سياست "خريد زمان" باشد. آنچه مسلم است اينكه ايران بلوف زده و قادر نيست در زمان كوتاه، ده مركز تازه براي غني سازي اورانيوم بسازد. اگر واقعا جمهوري اسلامي تا دو ماه ديگر آن 5 مركز غني سازي را كه احمدي نژاد تهديد كرده می تواند به سرعت بسازد و راه اندازي كند، بايد به اين نتيجه رسيد كه ايران قبل از اين قطعنامه، مخفيانه در حال ساختن مراكز تازه غني سازي بوده و با بهانه تازه اي كه روز جمعه بدست آورده، در واقع خبر آن را با نوعي تهديد و شاخ و شانه كشي اعلام كرده است. طبعا ايران دوباره به "عشوه گري" در روند مذاكرات ادامه خواهد داد و واكنش شتابزده و غير عقلاني روز شنبه دولت و مجلس همگي روي قضاوت غربي ها و داوري مردم جهان درباره صداقت مقامات جمهوری اسلامی اثرات مخربي مي گذارد و ممكن است كلاف مذاكرات را از اين هم كه هست پيچيده تر سازد.

آيا این تعبیردرست است که جمهوری اسلامی برای فرار از مسائل داخلی به سمت یک مشکل بسیارجدی خارجی پیش می رود؟ یعنی همان اتفاقی که زمان جنگ رخ داد که عملا با ادامه جنگ ودرحقیقت ادامه یک تنش بزرگ، حکومت به برخورد با مخالفان و تحکیم قدرت خود درداخل سامان داد. آیا می توان گفت که به بن بست کشاندن مذاکرات درهمین مسیر است؟
 اين ساده ترين ارزيابي از اين واكنش ايران است،اما بايد ديد نظامي كه در حال استيصال است و در ضعيف ترين حالت خود قرار گرفته،مي تواند چنان وضعيت خطيري را مديريت كند؟ حاكميتي كه نه به قواي مردمي متكي است، نه مشروعيت ملي دارد، نه مراجع حاضر به پشتيباني از آن هستند و نه بخصوص در جامعه جهاني مي تواند مانند سي سال قبل به عنوان كشور مورد تجاوز واقع شده، چهره مظلومي داشته باشد، بعيد است بتواند از چنین گرداب هولناكي بيرون بيايد. حاكمان جمهوری اسلامی بسيار ترسو تر و ضعيف تر از آنچه اظهار مي كنند هستند. آنها حتي بر سر جزاير سه گانه حاضر نشدند كمترين تنشي با كشور امارات داشته باشند. از طرفي شرايط منطقه خليج فارس امروز بسيار با شرايط همين منطقه در سي سال قبل فرق كرده، حضور آمريكا در دو سوي ايران و بخصوص اين اجماعي كه دارد بر عليه ايران به سرعت شكل مي گيرد، حكومت ايران را با تمام خامي به اين فكر مي اندازد كه شروع هرگونه تنشي در منطقه، قبل از هر چيز يك قرباني بنام ايران خواهد داشت. آنها آنقدر شجاعت ندارند كه با جان خود بازي كنند.  يادمان نرود فرياد خشم آلود مقامات تهران، بيشتر براي پوشاندن ترس آنهاست تا نشاني از قدرتشان باشد.

ادامه چنین روندی چه سناریوهایی را پیش روی مسوولان جمهوری اسلامی برای برون رفت از شرایط موجود می گذارد؟
 حاكمان ايران ممكن است به بهانه جنگي كه خود دارند شعله هايش را مي افروزند، با مخالفان داخلي برخورد كنند اما دامنه اين سركوبها خيلي زود فروكش خواهد كرد و آنها را به نتيجه مطلوبشان نمي رساند. آنها البته اين سايه ترس را بر سر مردم مي گسترند تا بلكه مردم را به بهانه احتمال بروز جنگ از ادامه حق طلبي شان منصرف كنند و يا تقصير را بر معترضان بيندازند. اما اينها در عالم واقعيت دستآوردي است كه حاكمان بدنبالش هستند، ولی "بقا"ي آنها را تضمين نمي كند. حاكمان جمهوری اسلامی به دبنال خريد زمان هستند تا به مرحله اي برسند كه در مذاكره قدرت چانه زني بالاتري از مثلا تبديل اورانيوم 5 به بيست درصدي بيابند و بتوانند به زعم خودشان قدرتهاي جهاني را از پيگيري مسائلي مثل حقوق بشر در ايران پرهيز دهند و در عوض، بقاي حكومتشان را از آن قدرتها مطالبه كنند. بر این اساس
اول اينكه آنها مدتي بر سرعت مخفي كاريهاي هسته اي خود مي افزايند. ممكن است به قاچاق بيشتر مواد لازم دست بزنند و نمايش اقتدار بدهندکه اين البته خيلي كاربردي نيست. توان ايران براي غني سازي محدود است و فقط مي تواند در كارزار تبليغاتي ادعاي سريع تر شدن روند غني سازي را به نمايش بگذارد. دوم اينكه آنها به سرعت به روسيه و چين پيغام خواهند داد و ممكن است بخش ديگري ازمنافع ملي ايرانيان را قرباني لابي هاي پشت پرده خود با شرق كنند. اين هم تا زماني براي جمهوري اسلامي كاربرد دارد كه واقعيت ها از امتيازها و معامله ها پيشی نگيرند. واقعيتي بنام احتمال جنگ خيلي از معامله هاي پشت پرده را بر هم مي زند. چنانكه جمعه اين اتفاق افتاد و روسيه و چين ناگزير شدند به تعهد بين المللي خود متعهدتر  باشند تا به مقامات معامله گر تهران. اماسوم اينكه وضعيت فعلي خيلي هم از نظر مقامات جمهوری اسلامی نامطلوب نيست كه بدنبال راه برون رفت از آن باشند. از نظر حاكمان ايران هنوز تا رسيدن قطعنامه آژانس انرژي اتمي به شوراي امنيت راه زيادي باقي است و تازه اگر نتوانند اعضای شوراي امنيت را با معامله هاي پشت پرده به انفعال بکشانند، يك قطعنامه ديگر صادر مي شود كه دست بالا،احمدي نژاد آن را كاغذ پاره اي مي نامد و امكان اجرايي آن را باور نمی کند. از ديد مقامات جمهوری اسلامی فعلا بهترين كار سركوب اصلاح طلبان و معترضان به بهانه اين اتفاق است. ترقي عضو هيأت مؤتلفه ديروز گفته بود شعارهاي مرگ بر روسيه و مرگ بر چين اصلاح طلبان باعث شد روسيه و چين به قطعنامه آژانس رأي مثبت بدهند! اين يعني شرايط فعلي و قطعنامه آژانس، همين قدر كه ابزار سركوب معترضان را به حكومت داده، خدا را شكر مي كنند و خيلي به بعدش كاري ندارند. اين حكومت نشان داده خيلي اهل آينده نگري نيست، كه اگر بود دچار اين سردرگمي و گرفتاري ها نمي شد.

درچنین وضعیتی دست دوستی دراز کردن به سوی کشورهای امریکای لاتین و انجام سرمایه گذاری هایی که به گفته بسیاری از کارشناسان توجیه اقتصادی ندارد،براساس چه تحلیلی است؟
به عقيده من، حاكماني در شرايط حاكمان امروز ايران، همواره در خلوت خود به چيزي به اسم فرجام خود مي انديشند. به چيزي به اسم احتمال سقوط فكر مي كنند. به هارت و پورتي كه مي كنند نبايد توجهي كرد. در اندرونشان غوغايي است. يكي از گزينه هاي محتوم حاكمان مستأصل و درمانده ايران، فكر كردن به اين سئوال بزرگ است كه بعد از سقوط كجا برويم؟ شايد از اين منظر بتوان حركات عجيب دولت كودتايي در مناسبات ميلياردي با كشورهاي آمريكاي لاتين مثل برزيل و بوليوي و بخصوص ونزوئلا را هضم كرد، وگرنه هيچ منطق اقتصادي براي اين حجم از مبادلات و سرمايه گذاري ايران با آن كشورهاي دور دست توجيه عاقلانه اي سراغ ندارد. فكر مي كنم بهترين جا براي فرار كودتاچيان، جايي امن و دوردست در همان منطقه است. آنها بانكي مطمئن تر از "هوگو چاوز" سراغ ندارند كه بتوانند اموال خود را نزدش بسپارند. در دنيا منطقه اي هم به امني ونزوئلا و بوليوي يافت نمي شود كه اگر كودتاچيان به آنجا بگريزند، دست كشورهايي مثل آمريكا از آنان دور باشد. ايران  عملا نمي تواند با كشورهايي كه هفده ساعت مسير هوايي با كشور فاصله دارند، مناسبات اقتصادي سودبخشي داشته باشد و حتي اگر بنزين را هم بخواهد از ونزوئلا بخرد، آنقدر بايد پول بابت حمل و نقلش بپردازد كه سه برابر قيمت اوليه مي شود. بنابراين وقتي به هفت بار سفر چاوز به تهران و 4 بار سفر احمدي نژاد به كاراكاس مي نگريم، و با توجه به پيشينه هر دوي اينها كه ظاهرا ضد امپرياليسم هستند و هر دو در داخل دچار بحران مشروعيت و مشكلات فراوان، اين نتيجه خيلي بعيدي نيست كه حاكمان ايران  براي روزهاي سخت خود، ياوري بهتر از آقاي چاوز نيافته اند. هرچند با اتفاقاتي كه به سرعت دارد مي افتد، معلوم نيست كودتاچيان بتوانند اين نقشه را عملي كنند و به راحتي زمانهاي پيشين بتوانند پول و اموال يك ملت را بردارند و به آمريكاي لاتين بگريزند. اما آنها متأسفانه مثل خيلي از مسائل ديگر، در اين مورد هم دچار خامي ها و افكار نسنجيده خود هستند و معقول نمي انديشند. آنچه نبايد فراموش كنيم اين است كه اگر حضور مردم در اعتراضات كمرنگ شود و يا بدلايلي خانه نشين شوند، كودتاچيان در اندك زماني كشور را به مخروبه اي تبديل و سپس آن را ترك مي كنند. بايد حضوري مسئولانه داشته باشيم و نگذاريم كشورمان را مانند مزرعه اي به آتش بكشند وبروند. وگرنه در اصل قضيه ديگر ترديدي باقي نيست، اينها رفتني اند .

آرشیو

برچسب‌ها