با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

نامه سرگشاده مدرسین و طلاب قم و نجف به رییس و نمایندگان مجلس خبرگان

سایت مدرسین و طلاب  قم و نجف  :
رياست و اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری
به استحضار می رساند:
جای انکار نیست که  نظام جمهوری اسلامی در حال حاضر یکی از سخت ترین شرایط دوران خود را از آغاز تاسیس، تا کنون می گذراند. اعتماد عمومی نسبت به نهادهای مدیریتی نه تنها متزلزل که کاملا سلب و منتفی شده است. قسمت عمده ای از نسل نخستین انقلاب و یا فرزندان آنها کشته، زخمی و یا در زندان هستند. صدای گریه و شیون مادران داغدیده و بستگان زندانیانی که پس از مدت ها انتظار دیدار عزیزانشان، حکم محکومیت طویل المدة آنان را از طریق رسانه ها می شوند شب و روز به گوش میرسد. ناله ها تبدیل به فریاد شده اند و دیگر قوه قهریه برای فرو بردن خشم عمومی امکان پذیر نمی باشد.
روحانیت وجهه مردمی خود را به کلی از دست داده است، مردم آنان را دیگر به جای آنکه معلم اخلاق بدانند، پلیس، نظامی و حتی چاقوکشان شهر می دانند. ارکان اصلی انقلاب از تریبون رسمی به غارت بیت المال، خیانت و عامل اجنبی معرفی شده اند، لب فروبسته و در خانه نشسته اند. کسانی که مردم انقلاب را همراه با نام امام خمینی(ره) ونام آنان شنیده و تا مغز استخوانشان کرده بودند و حتی سلامتی و تمامیت جسمانیشان را به گفته آنان در جبهه های جنگ به امید رستگاری و وصول به نعیم بهشتی، از دست داده بودند، اینک آنان را یا در زندان می بینند و یا پشت در زندان چشم به راه فرزندانشان. خاندان بهشتی، راست قامتی که می گفت: ((ما عاشقان خدمتیم نه تشنگان قدرت))، امروز در هجران عزیزشان لحظه ها را سپری می کنند.
 دانشجویان، متخصصان، متفکران و دیپلمات های شناخته شده کشورمان در پاسخ به ندای وجدانشان همچون اصحاب کهف که از دست دقیانوس دیکتاتور زمان به غار پناه بردند و سر بر سنگ نهادند، چاره ای جز جلای وطن ندیده، خانه و خانمان را ترک کرده و رنج غربت را تحمل می کنند. اینها همه در کنار شیوع پدیده ویرانگر اعتیاد، فقر و فحشا و ناامنی بگونه ای که هیچکس ناموسش را از تجاوز اراذل و اوباش در آمان نمی بیند و سر راحتی بر بستر  نمی نهد و.............
عامل اصلی را در کجا باید یافت؟
 
اینک شما آقایانی که از قیف بسیار تنگ و باریک شورای نگهبان گذشته اید و بر کرسی مجلس خبرگان رهبری تکیه زده اید بدانید و آگاه باشید که گناهی که شما دراین مقطع تاریخی مرتکب شده و می شوید هرگز نزد ملت بخشودنی نیست. مگر اینکه حداقل یکبار هم که شده است نظام را از فروپاشی و کشور را از ویرانی و اضمحلال با انجام وظیفه شرعی، قانونی و ملی خود نجات دهید.
برای اینکه شما را به وظایفتان یاد آور شویم، توجهتان را به موادی از قانون اساسی ایران، خونبهای شهیدان انقلاب اسلامی جلب می نماییم.
 اصل ۵
در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده‏دار آن می‌گردد.
 
اصل ۱۰۹ - شرایط و صفات رهبر
1.    صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.
2.    عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.
3.    بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی‏ تر باشد مقدم است.
 
اصل ۱۱۱ - برکناری رهبر
هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود. یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود بر کنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم است. در صورت فوت یا کناره‏گیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند، در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند. تا هنگام معرفی رهبر، شورایی مرکب از رییس جمهور، رییس قوه قضاییه و یکی از فقهای شورای نگهبان انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام، همه وظایف رهبری را به طور موقت به عهده می‌گیرد و چنانچه در این مدت یکی از آنان به هر دلیل نتواند انجام وظیفه نماید، فرد دیگر به انتخاب مجمع، با حفظ اکثریت فقهاء، در شورا به جای وی منصوب می‌گردد. این شورا در خصوص وظایف بندهای ۱ و ۳ و۵ و ۱۰ و قسمت‏های (د) و (ه) و (و) بند ۶ اصل یکصد و دهم، پس از تصویب سه چهارم اعضاء مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام می‌کند. هر گاه رهبر بر اثر بیماری یا حداکثر دیگری موقتا از انجام وظایف رهبری ناتوان شود، در این مدت شورای مذکور در این اصل وظایف او را عهده‏دار خواهد بود.
با قرائت مجدد مواد فوق اینک شما را مخاطب قرار داده و در مرئی و منظر حق متعال که اقرب از حبل الورید است از شما می پرسیم: آیا وظیفه کنونی شما فقط اینست که در جلسات این مجلس به تملق و چاپلوسی بپردازید؟ و یا چپیه بر عنق افکنان همچون عوام به موعظه تحت منبر رهبر بنشینید و سر تکان دهید؟ و یا قلمدان کشیده و گفته های مکرر او را قند مکرر دانسته و به کتابت ادمه دهید؟ تاریخ شما را محاکمه می کند!!
آقایان!!
رهبری که شما ناظر بر احوال او هستید به دلایل زیر صلاحیتش مخدوش و یا لااقل زیر سئوال رفته است. شما مکلف به رسیدگی هستید و پس از اثبات او را عزل و نظام اسلامی را از خطر سقوط نجات دهید:
1-    ادعای مرجعیت فتوا پس از فوت آیت الله اراکی علیرغم عدم واجدیت شرائط، و سقوط از عدالت وتقوا (موضوع مذکور در اصل پنجم)  
2-    کشف غیر واجد بودن مدیریت و مدبریت (موضوع مذکور در اصل پنجم قانون اساسی). دلایل فقدان این شرط به قرار اوضاع و احوال ملت ایران در شرائط کنونی و منفوریت ایشان در انظار عامه است.
3-    نصب افراد غیر صالح و واجد شرایط در سمتهایی که زیر نظر ایشان است. از جمله نصب افرادی نا آشنا به امور قضائی در راس قوه قضائیه. لازم به ذکر است که در اصل 157 قانون اساسی آمده است: ((.... یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبر را برای مدت پنج سال به عنوان رییس قوه قضاییه تعیین می‌نماید که عالی ترین مقام قوه قضاییه است)).و بی تردید شرط آگاه به امور قضائی غیر شرط اجتهاد است. ایشان در این مدت افرادی را برای این سمت انتخاب کردند که حتی یک بار هم پایشان به دادگستری باز نشده بود و برانی محض بوده اند. توجیه انتخاب این گونه افراد در آغاز انقلاب روشن و بدیهی است ولی در زمان حاضر جهتی ندارد، مگر اینکه ایشان افراد مطیع بی چون و چرا را فقط تحمل می کنند و از این جهت در فقر نیروی انسانی گرفتارند که تمام قوا را به یک خاندان اختصاص می دهند.
4-    دخالت های خارج از حدود اختیار در مسائل قضائی ،تقنینی و اجرائی.
5-    دولتی کردن نهاد مردمی و سنتی حوزه های منوره قم ومشهد .
6-    به ذلت کشیدن حکیمان ،فقیهان و عالمان بزرگ حوزه علمیه و تحت فشار قراردادن آنان برای تایید های بی چون و چرا از روش خود.
7-    تایید فسق علنی رئیس جمهور در مناظره تلوزیونی. اتهام زدن در ملا عام درحالی که او نتواند پاسخ بگوید یقینا از مصادیق بارز فسق است. ولی رهبر در نماز جمعه تایید کرده است.
8-    خروج از بی طرفی اعضای شورای نگهبان و منجر شدن این امر به جریانات پس از انتخابات و عدم توجه رهبر و عدم عزل آنان. ایشان نه تنها عزل نکردند بلکه آنان را به سمتهای مهمتری نظیر ریاست قوه قضائیه منصوب ساختند. امری شبیه به سخره گرفتن مردم است که شخصی که در نزد مردم مورد متهم به خروج از بی طرفی و عدم انجام وظیفه است به ریاست قوه ای قرار می دهند که به شکایت همان مردم رسیدگی کند!!
9-    دخالت مستقیم فرزندان ایشان در حمله بی رحمانه به مردم در روزهای 25 خرداد و روز عشورا.
10-                       وادار ساختن عوامل اطلاعات به توهین به عکس امام و هتک حرمت امام حسین برای متهم ساختن مخالفین خود.
11-                       دخالت مستقیم در قتلهای زنجیره ای (دلیل این امر ابقای دری نجف آبادی در پستهای قضائی و نماز جمعه اراک است ومانع شدن از مجازات قاتلین وجانیان است).
12-                       تایید وپشتیبانی از سعید مرتضوی و دستور به رئیس قوه قضائیه وقت از عدم تغییر او از دادستنانی.
13-                       سید ابراهیم رئیسی معاون قوه قضائیه بوده است و اتفاقات زندان کهریزک در قلمرو مسئولیت وی رخ داده است. به امر رهبر ایشان به معاونت رئیس جدید نیز ابقا می شود.
14-                       نادیده گرفتن پرونده فرزندان افرادی مانند مقتدائی ،دری نجف آبادی و منتظری گلپایگانی به خاطر چاپلوسی پدرانشان.
15-                       نظامی ساختن و خشونت آمیز کردن فضای سیاسی کشور. کشور امروز تحت مدیریت عده قمه بدست می گردد.
ماخواستار رسیدگی به این امور و پاسخ مستدل وقانع کننده و اقدام مقتضی هستیم.
مدرسین و طلاب قم و نجف

۳۱ سال بعد از آن رویای برباد رفته : بار دیگر، ۲۲ بهمن سرنوشت ساز



• اگر چه سرکوب تا به امروز کاراترین وسیله ی حکومت در مقابله با معترضین بوده است، اما رژیم کودتا در سالگرد انقلاب، در سرکوب مستقیم و خونین مخالفین با دشواری بزرگی مواجه است
• ۳۱ سال بعد از آن روز زمستانی که مردم با رویای این آزادی؛ پادگان ها و مراکز استراتژیک حکومت سلطنتی را فتح کردند، تحقق این رویا یک بار دیگر واقعی و در دسترس شده است ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
سه‌شنبه  ۱٣ بهمن ۱٣٨٨ -  ۲ فوريه ۲۰۱۰

 ۲۲ بهمن در تاریخ کشور ما یک بار به روزی سرنوشت ساز تبدیل شد و اینک مجموعه ی شرایط به سمتی پیش می رود تا بعد از سی و یک سال، به روز سرنوشت ساز دیگری تبدیل شود. مصافی که از هشت ماه پیش بین مردم و حکومت کودتا درگرفته است، به دلایل متعدد در روز ۲۲ بهمن به نقطه ای تعیین کننده می رسد، نه به آن معنا که مردم و یا دیکتاتور، می توانند کار را یک سره کنند. به آین معنا که این روز، روزی است که یکی از دو طرف باید برتری خود را بر دیگری تامین کند.

حکومت برای روز ۲۲ بهمن تدارک گسترده ای دیده و قصد دارد سالگرد انقلاب را به گفته ی خود به ادامه ی «حماسه ی (جعلی) ۹ تیر» تبدیل کند و بر «فتنه ی سبز» نقطه ی پایان گذارد. علاوه بر تبلیغات رعب آوری که با هدف ترساندن مردم صورت می گیرد و با اعمال خشونت های غیرانسانی و از جمله اعدام مخالفین تکمیل شده است، سازماندهی های گسترده ای صورت گرفته تا برتری هواداران حکومت در ۲۲ بهمن بر هواداران جنبش دموکراتیک مردم ایران تامین شود.
ارزیابی ها این است که اگر حکومت موفق شود روز ۲۲ بهمن «خیابان» را در اختیار و کنترل خود بگیرد، دوران دشوار و سختی برای جنبش دموکراتیک در ایران فرا برسد و با انسجام بیشتر در صفوف کودتا، تشدید همه جانبه ی سرکوب ها و از جمله اعدام های بیشتر، مخالفین تحت فشارهای طاقت فرسا قرار بگیرند.
سران و کارگزاران حکومت هر چند نقشه های دقیقی هم برای این موفقیت کشیده و همه ی عوامل را محاسبه کرده باشند، اما عاملی وجود دارد که اصولا غیرقابل محاسبه است، یعنی مردم! تصمیم و اراده ی مردم می تواند در موقع خود حساب شده ترین نقشه ها و سازماندهی ها را به طور غیرقابل باوری باطل کند. در هشت ماهه ی گذشته در همه ی مواردی که مردم تصمیم به حضور در خیابان ها گرفته اند، از ۱٣ آبان تا روز قدس، روز دانشجو و بالاخره روز شش دی (عاشورا)، حکومت نتوانست مانع حضور آن ها در خیابان بشود و دلیلی نیست که در روز ۲۲ بهمن بر این اراده چیره شود. دلایل بیشتری وجود دارد که روز بیست و دو بهمن را به بزرگترین نمایش اعتراضی در ایران تبدیل سازد.

خلاف ادعاهای فرماندهان نظامی کودتا، در مورد جلوگیری از «خودنمایی فتنه ی سبز» در روز ۲۲ بهمن، این تهدیدها از هر زمان توخالی تر به نظر می رسند. اگر چه سرکوب تا به امروز کاراترین وسیله ی حکومت در مقابله با معترضین بوده است، اما رژیم کودتا در سالگرد انقلاب، در سرکوب مستقیم و خونین مخالفین با دشواری بزرگی مواجه است. ۲۲ بهمن سالروز انقلاب است و مراسم آن به طور عادی در برابر دوربین های تلویزیونی جهان و نمایندگان و سفرای کشورهای خارجی صورت می گیرد. برای کودتاچیان آسان نخواهد بود در چنین شرایطی به سرکوب خشونت آمیز معترضان، نظیر سرکوب آن ها در روز عاشورا، اقدام کنند. این محدودیت ها هم خطر سرکوب را کمتر می کند و هم به مردم فرصت می دهد که خواست ها و مطالبات خود را به گوش همه ی جهانیان برسانند.
فراخوان ها برای حضور مردم در روز ۲۲ بهمن به گسترده ترین سطح خود رسیده اند. از رهبران رسمی جنبش سبز، تا احزاب سیاسی و همه ی نیروهای دموکرات کشور، تا تک تک مردمی که می توانند صدای خود را به اطرافیانشان برسانند، اعلام کرده اند ۲۲ بهمن روز حضور مردم در خیابان است. چنین عزمی، در هیچ یک از اعتراضات قبلی وجود نداشته است و این خود نشانه ی آن است که معترضین می خواهند و مصمم اند طلسم قدرت کودتا را با حضور قدرتمندانه ی خود باطل کنند و ضربه ای کاری بر آن وارد آورند.

۲۲ بهمن، سالگرد انقلاب، استثنایی ترین فرصت بعد از ۲۲ خرداد برای آن است که مردم از همه ی تلاش های هشت ماهه ی خود، از خون هایی که داده اند و رنج هایی که برده اند، پاسداری کنند، امیدها و آرزوهای حکومتگران برای سرکوب اعتراضات را نقش بر آب سازند، ضربه ای کاری و تعیین کننده بر پیکره ی حکومت کودتا وارد آورند، صفوف آن را بیشتر از گذشته به هم بریزند، یک گام بزرگ به جلو بروند و برتری روحی – روانی خود بر دشمن را تامین کنند.

از هم اکنون هشدارهای گوناگونی راجع به شعارها و مطالبات مردم در این روز داده می شود و نگرانی از «رادیکال» بودن و یا شدن خواسته ها، در برخی از فراخوان ها به چشم می خورد. تجربه اما نشان داده است هیچ نیرویی قادر نیست، خواست خود را به اراده ی مردم تبدیل کند. شعارهایی که مردم در این هشت ماه گام به گام مطرح کرده اند و مطالباتی که پیش کشیده اند، از دل تجربه و زندگی خود آن ها بیرون آمده است و در ۲۲ بهمن نیز تکرار خواهد شد و ادامه خواهد یافت. مردم همان شعارهایی را فریاد خواهند کرد که تشخیص می دهند آن ها را بیشتر و بهتر به هدف بزرگ آن ها یعنی «آزادی» نزدیک می کند.

٣۱ سال بعد از آن روز زمستانی که مردم با رویای این آزادی؛ پادگان ها و مراکز استراتژیک حکومت سلطنتی را فتح کردند، تحقق این رویا یک بار دیگر واقعی و در دسترس شده است. فرصتی تاریخی به دست آمده است تا گام بزرگی در این جهت برداریم تا سایه شوم کابوسی که به جای آن رویا بر ما تحمیل شد را از کشور و جامعه ی خود دور کنیم. ۲۲ بهمن ۱٣٨٨ فرصتی است برای یک پیروزی استراتژیک بر دیکتاتور خون آشام در ایران.

میرحسین موسوی : انقلاب تمام نشده هنوز استبداد وجود دارد !

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد
شبکه جنبش راه سبز (جرس): میرحسین موسوی می گوید:بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه فجر که هر ساله برگزار می شود در حقیقت برای هشیاری وبرای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشه های استبداد است. او همچنین هشدار داد: غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد  
میرحسین موسوی در گفت و گویی تفصیلی به ۱۰ سوال سایت کلمه در مورد، اهداف اصیل انقلاب اسلامی، اقدامات قوه قضائیه، عملکرد سوء اقتصادی، بسته شدن فضای رسانه ای کشور، برپایی راه پیمایی و تجمع و برنامه های جنبش سبز پاسخ گفته است.

موسوی در این گفتگو که در آستانه ۲۲ بهمن ماه مصادف با سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی انجام شد از دست دادن مشروعیت را عامل اصلی فروپاشی حکومت مستبد شاهنشاهی دانسته است و تأکید کرد که امروز مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است و عدم سازگاری مردم با دروغ، تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد. مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانید:

در آستانه سی و یکمین سال انقلاب اسلامی هستیم. آیا می توانیم از یادآوری و بزرگداشت روزهای پیروزی انقلاب استفاده ای برای امروز خودمان ببریم؟
در مقدمه لازم میدانم سی و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را به همه ملت و به همه خانواده های شهیدان و جانبازان و رزمندگان و ایثارگران تبریک بگویم. تحلیل انقلاب اسلامی هنوز پایان نیافته. هزاران کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم نوشته می شود. آنچه امروز جالب است که انتخابات اخیر و حوادث بعد از آن دوباره انقلاب اسلامی را در معرض نقد های جدیدی قرار داده است.

بعضی از این نقد ها بیشتر به مشابه سازی گرایش دارند، بعضی از آن ها روی تفاوت ها و مشابهت ها تاکید می کنند و بعضی دنباله ریشه های نهضت سبز در انقلاب اسلامی هستند.به هر حال این نقد ها فوق العاده مفید اند به ویِژه برای نسل جوان که شور اصلی حرکت سبز از آنهاست. عوامل گوناگونی دست به دست هم داد تا با شرکت یکپارچه ملت ما به ویِژه تهیدستان جامعه و رهبری درخشان حضرت امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. مطالب بسیاری در این زمینه می توان گفت ولی آنچه بسیار مفید است همان اول این گفتگو به آن اشاره کنم آن است که در سال ۵۷ همه مردم یکپارچه در صحنه انقلاب بودند.این وحدت در صفوف آنقدر عمیق بود که حتی پادگان های نظامی را در بر گرفت. عکس ادای احترام همافران و افسران نیروی هوایی در۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به حضرت امام به عنوان یک سند تاریخی از این نظر اهمیت فوق العاده ای دارد. در روز های منتهی به پیروزی انقلاب ما دو گروه اقلیت و اکثریت در خیابان ها نداشتیم، بلکه به دلیل آنکه حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی ریشه های مشروعیت بخش خود را به طور کامل در آن سال ها از دست داده بود حتی در پادگان ها هم زیر پایش خالی شده بود، در آن برهه حتی گروه های شناسنامه دار سیاسی تمایزات خود را از دست داده بودند و از روی رضایت یا عدم رضایت با حرکت توده های میلیونی و شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی همراه شدند.

می توان گفت فروپاشی رژیم شاهنشاهی اجتناب ناپذیر بود؟
رژیم مشروعیت خود را به طور کامل از دست داده بود. البته کشتارهای خیابانی در تسریع این روند نقش عظیم داشت؛ مخصوصا کشتار هفده شهریور تعیین کننده بود. اگر کمی دورتر برویم می توان به قطع و یقین گفت که اگر پهلوی ها به میراث مشروطیت خیانت نمی کردند رژیم شاهنشاهی با اصالت رای مردم و نقشی که قانون اساسی مشروطه بر عهده شاه گذارده بود، می توانست مثل بعضی از کشورها ادامه پید اکند. در این زمینه از همان اول به حکومت پهلوی ها تذکرات جدی داده شد و حتی کسانی مثل شهید مدرس تا پای جان در این زمینه مقاومت کردند. ولی همه این مقاومت ها و تذکرات بی فایده بود و به فاصله کمی از انقلاب مشروطیت نظام استبدادی این بار در شکل شبه تجدد گرایانه باز تولید شد. استمرار نسبتا طولانی پهلوی ها در حکومت نشان می دهد که در انقلاب مشروطیت ریشه های استبداد خود کامگی بطور کامل از بین نرفت و این ریشه ها در قالب های فرهنگی،‌اجتماعی و ساختهای اجتماعی به حیات خود ادامه دادند. بنده یادم هست که رژیم شاه در آن سالها از یک عکس برای تبلیغات بسیار استفاده می کرد و آن عکس یک رعیتی بود که به زمین افتاده بود و کفشهای شاه را می بوسید. این عکس از نظر آنها نشان پیوند شاه و ملت بود و عاقلان البته در این عکس چیزهای دیگری می دیدند.

عواملی که باعث بازتولید رژیم های استبدادی در ایران می شد آیا با انقلاب اسلامی از بین رفته است؟
در سالهای اول انقلاب اسلامی اکثریت مردم قانع شده بودند که انقلاب همه ساختارهایی را که می توانست منجر به استبداد و دیکتاتوری شود از بین برده است و من هم یک نفر از این جمع بودم. ولی الان چنین اعتقادی ندارم. امروز هم عوامل و ریشه هایی را که منجر به دیکتاتوری می شود می توان شناسایی کرد و هم مقاومت در مقابل بازگشت به این دیکتاتوری را که باید گفت مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است. عدم سازگاری مردم با دروغ و تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد. همان طور که بسته شدن فضای مطبوعاتی و رسانه ای و پر شدن زندانها و کشتن بیرحمانه مردم در خیابانها که به صورت مسالمت آمیز احقاق حقوق خود را خواستارند نشان دهنده حضور ریشه های استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است.

مردم دنبال آزادی و عدالت هستند و متوجه اند که دستگیری ها و اعدام ها با اغراض سیاسی و در تعارض با قانون اساسی و قوانین رایج صورت می گیرد. آنها از رژیم شاهنشاهی نفرت دارند و در عین حال متوجه اند که با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عده ای به کام مرگ فرستاده شوند. تا امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت و تقلب دفاع کرده به قوه قضاییه دستمریزاد بگوید. برای او مهم نیست که شایعات گسترده ای برا ی اعتراف گیری های غیر قانونی وجود دارد و برای او مهم نیست که این افراد ربطی به جریانات انتخابات ندارند . مهم برای او اعدام برای زهر چشم گرفتن است. او از قدرت تکوینی اثربخشی خون بیگناهان غافل است و نمی داند سیل خون شهیدان، رژیم شاه را از بین برد. مردم اعتقاد به استقلال و آزادی و جمهور اسلامی را از انقلاب دارند.

همان طور که مقاومت دلیرانه ملت و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس ناشی از همین تغییرات بنیادینی بود که انقلاب اسلامی در روحیه مردم پدید آورده بود. بیاد داشته باشیم که از جنگهای روس با ایران تا آخر دوران شاه در مراحل مختلف بخشهایی از خاک کشورمان در جنگها و بحران ها و بازی های سیاسی توسط همین شاهان از دست رفته بود و دفاع جانانه هشت ساله دفاع مقدس این مدار خطرناک و خار کننده را در هم شکست. اکنون هم در صفوف سبز مردم و مرعوب نشدن آنها و پایداریشان بر سر حقوق خودشان ادامه همان مقاومت دفاع مقدس و همان روحیه آزاد منشانه قوام آمده در سال ۵۷ را می بینیم. از سوی دیگر امروز وقتی دیده می شود که دروغ از سوی دولت و صدا و سیما و روزنامه های وابسته، سکه رایج است؛ وقتی ملت ما می بیند که عملا این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده های قوه قضاییه حکم می رانند و در حقیقت این قوه قضاییه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است، به این نتیجه می رسیم که ما در اول انقلاب زیاد خوش بین شده بودیم.

بنده امروز به شهادت رسیدن مردانی چون بهشتی و مطهری و دیگر شهدای انقلاب اسلامی را ناشی از ادامه ریشه ها ی استبداد شاهی می دانم که هنوز بطور کامل از کشور ما ریشه کن نشده بود. به همین دلیل بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه فجر که هر ساله برگزار می شود در حقیقت برای هشیاری وبرای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشه های استبداد است. امروز مردم برای نیل به عدالت و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در صحنه حضور دارند و باید بدانیم که ملت ما در این راه صدها هزار شهید داده است.

انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خود گذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است و به عکس آگاهی و ایستادگی بر سر میراث اصلی و آرمانهای انقلاب اسلامی مطالبه جدی آزادی و عدالت ما را از گذشته ای سیاه به آینده ای روشن عبور می دهد و باقیمانده تفاله های خود کامگی را از بین می برد و زمینه را برای زیستن در فضای آزاد توأم با احترام به تنوع و تکثر و آزادی اندیشه ها و کرامت ذاتی انسان فراهم می سازد. بنده اعتقاد دارم، آن قرائت از اسلام که مردم را خس و خاشاک و بزغاله و گوساله می نامد و مردم را قسمت قسمت می کند تا عده ای بجان عده ای دیگر بیفتند، متاثر از فرهنگ شاهنشاهی است. سزاوار بود که قوه قضاییه بجای اعدام چند جوان و نوجوان، که شایعات جدی در مورد نحوه اعتراف گیری از آنها وجود دارد، به این ریشه ها توجه می کرد.

گر چه همانطور که اشاره کردم ما کاملا از قوه قضاییه قطع امید کرده ایم و قوه قضاییه ای که فرزند فرهیخته،‌ آزادیخواه و مومن شهید بهشتی و آزایخواهان دیگر امثال او را زیر عکس پدرش در راهروهای دادسراها می نشاند،‌ خیلی از اهداف تعریف شده انقلاب دور شده است.
امروز زندانها را پاکترین فرزندان ملت پر کرده اند؛ از دانشجویان و اساتید و دیگر اقشار. مطابق فرمول های مندرس شده ای به دنبال پرونده سازی برای آنها هستند با پرونده هایی مالی یا جنسی یا جاسوسی. در حالی که منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان ها مشغول جولان هستند. آنها به جای آنکه دنبال جاسوسان واقعی باشند انسان های شریف و مؤمن را به جاسوسی متهم می کنند. جا دارد در اینجا بنده از همه مشاوران پاک و فداکار و فرهیخته خود که همگی دستگیر شده اند و در محبس عدالت آقایان گرفتارند دفاع نمایم و شرمندگی خود را از اینکه کنار آنها نیستم ابراز کنم. این روز ها شبی نیست که بنده به امام و شهید بهشتی و دیگر شهیدان عزیز فکر نکنم و با آنها نجوا نکنم که شما چه می خواستید و امروز ما به کجا رسیده ایم. از مشاوران خود نام نبردم تا احترام خود را به همه زندانیان سیاسی ابراز کرده باشم. ایران نام و فداکاری همه این عزیزان را حفظ خواهد کرد.

آیا از ظهور و بروز روحیه استبدادی در رفتار مسؤلان می توانید مثال بیاورید؟
نفوذ این روحیه و باقی مانده آثار رژیم مستبد تاریخی را در همه جا در کنار روحیه برآمده از آگاهی و آزادگی می توان دید. ولی شاید برترین نمونه را در به هم خوردن روابط منطقی و قانونی ارکان نظام مشاهده می کنیم. الان به طور واضحی دیده می شود که زور مجلس در مواردی که جزء وظایف آن است به دولت نمی رسد. این فقط گفته مخالفان دولت نیست. اصول گرایان منصف و آگاه از این مسئله می نالند. عدم پاسخ گویی در موارد اعلام شده دیوان محاسبات عمومی، روشن نبودن نحوه فروش نفت و شیوه های هزینه کردن آن، بی اعتنایی به برنامه چهارم و ویران کردن دستگاه برنامه ریزی برای فرار از حساب و کتاب و الخ موارد بسیار روشنی از برگشت ما حتی به ماقبل پهلوی ها است. جای دوری نرویم. چند روز پیش بعضی از رسانه ها نقل کردند که وزیری در اعتراض به سوال خبرنگاران در مورد حقوق معلمان گفته است به کسی ربط ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند. شما شبیه این گفته ها را از مسئولان دیگر و همچنین از نیروهای امنیتی می توانید بشنوید.

همچنین در حالی که در مجلس به دلیل جنایات بی سابقه در کهریزک گزارش داده شده است. یکی از مسئولین می گوید مسئله کهریزک بی خود بزرگ شده است. نمونه بارز دیگر این روزها نحوه ارتباط قوه قضاییه با باصطلاح ضابطین خودش است. باید دید قاضی ها فرمان می دهند و تصمیمی می گیرند یا نیروهای انتظامی و امنیتی؟ قوه قضاییه ای که در قانون اساسی به صورتی قوی بر استقلال آن تأکید شده است امروز باید دید که اختیاراتش تا چه حد است؟ تا چه مقدار شأن و منزلت آن مراعات می شود؟ به نظر من یکی از مظاهر بارز ادامه روحیه استبدادی را در مظلوم واقع شدن قوه قضاییه و مجلس می توان مشاهده کرد. آیا امروز قوه قضاییه و قوه مقننه می توانند از همه اختیاراتی که قانون اساسی برای آنها تعیین کرده است، استفاده کنند. مشابهتی که انتخابات ها هم با انتخابات آن دوره پیدا می کند یکی دیگر از این نشانه ها است. شما شیوه رای گیری مجالس اول انقلاب را با الان مقایسه کنید تا ببینید ما به جلو حرکت کرده ایم یا به گذشته؟

از مطالبات همیشگی جامعه که در شعارهای تشکل های سیاسی بازتاب داشته است عدالت اجتماعی، بویژه عدالت اقتصادی بوده است. گاهی دیده شده است که آزادی و عدالت در مقابل هم قرار داده شده اند. میتوان گرایش خاصی را در جنبش سبز تشخیص داد….
مردم در مشروطیت عدالت می خواستند و از دل عدالت، خواست آزادی هم متولد شد تا آنجا که تاریخ اندیشه بشری نشان می دهد خواست عدالت همیشه مطرح بوده است حتی بعضی از حکما و اندیشمندان عدالت را جمع همه فضیلت ها و یا مادر همه فضیلت های دیگر دانسته اند. من گمان نمی کنم که ما مجبور باشیم میان عدالت و آزادی یکی از آنها را انتخاب کنیم. بطور عینی و ملموس شما توجه کنید که خط فقر هشتصد و پنجاه هزار تومانی و وجود توأمان تورم و بیکاری، دارند درخواست آزادی را محدود می کنند.

درست در همین نقطه است که طمع سیطره و مهار خواستهای آزادی خواهانه مردم بروز و ظهور پیدا می کند. در کوچکتر شدن سفره مردم است که توزیع سیب زمینی و اقتصاد صدقه ای برای جلب آرا و خواسته های مردم مورد توجه قرار می گیرد. بررسی وضعیت موجود کشور نشان می دهد که امروز گره خوردن خواست برای عدالت بویژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سیاسی یک ضرورت است.
در سالهای قبل از انقلاب، دفاع نیروهای انقلابی و جامعه دانشگاهی از اقشار ضعیف یک اصل بود و متصف بودن به همنشینی باکارگران و حقوق بگیران و اقشار مستضعف یک افتخار بحساب می آمد. به نظر بنده از نکاتی که همه ما باید به ان توجه کنیم حمایت از منافع اقشار زحمت کش است، البته نه برای آنکه از این اقشار به صورت ابزاری استفاده شود بلکه با این قصد که سرنوشت جنبش با سرنوشت همه آحاد ملت بویژه دو قشری که تولید اقتصادی و تولید علمی دارند یعنی کارگران و معلمان ودانشگاهیان گره بخورد. بنده به دلیل آنکه مشکلات حاد سیاسی باعث شده است مشکلات اقشار پایین دست جامعه و حقوق آنان کمتر مورد توجه قرار گیرد، ناراحت هستم. وقتی معیشت مردم سامان پیدا می کند، هم ریشه های آزادی در جامعه عمیق تر می شود و هم وحدت و رشد و شکوفایی مردم بیشتر می شود.

امروز کسانی که مسئول شور بختی مردم و عقب ماندگی ملی ما هستند و کسانی که مسئول تورم و بیکاری و ویرانی اقتصاد کشور هستند، مسئول تعطیلی پروژه های بزرگ و عقب ماندگی ما از رقیبان در منطقه هستند، با تزریق مسکّن ها و سیاست های بی سر و ته ولی عوام فریبانه سعی می کننداز این وضعیت استفاده کنند. کافی است ببینید باسهام عدالت و حقوق بازنشستگان و شیوه غلط اجرای اصل ۴۴ چه بلایی به سر مملکت آورده اند. سرنوشت برنامه چهارم و بودجه سال آینده مایه نگرانی جدی است.
مخصوصا با ندانم کاری هایی که منجر به افزایش خطر تحریم ها شده است. به هر حال باید گفت که اقشار مستضعف جامعه که دل در ارزش های اسلامی دارند بالقوه خواستار تحقق اهدافی هستند که جنبش سبز نیز بدنبال آن است. کسانی که خواستار اجماع ملی برای تغییراند باید بیشتر با اقشار تهی دست گره بخورند و از منافع آنها دفاع بکنند گذشته از آن، امروز به دلیل سرنوشت ساز بودن تصمیمات و سیاست های اقتصادی همه باید به اخبار و تحلیل های اقتصادی حساسیت نشان بدهند. این روزها حجم اخبار اقتصادی و اجتماعی درمقایسه با اخبار سیاسی بسیار اندک است و در این زمینه اطلاع رسانی کمی صورت می گیرد.

عده ای عبور از قانون اساسی را حلال مشکلات کشور می بینند. آیا به نظر شما این راه حل واقعی مسائل ماست؟
انشاالله همه ما برای اصلاح به میدان آمده ایم، نه برای انتقام گیری و یا کسب قدرت و یا ویران گری. راه حل های گذر از قانون اساسی دارای اشکالات فراوان و جدی است. اولین آنها عدم توانایی صاحبان چنین خواسته ای برای جلب نظر اکثریت ملت ماست. بدون جلب نظر این اکثریت و حتی باید بگویم، بدون ایجاد یک اجماع نباید منتظر یک تحول اساسی و معنا دار باشیم. برای همین بعضی از شعارهای معطوف به عبور از قانون اساسی موردسوء ظن مردم متدین ونهادهای سنتی است و متاسفانه باید گفت، گاهی شعارهای افراطی در این زمینه بیشتر از افراط کاری های اقتدارگرایان به جنبش آسیب می رسانند. اینکه شما مخالف خرافه گرایی و تحجر هستید یک خواست خوب و اساسی است.

ولی اینکه وسط معرکه بحث هایی به میان کشیده شود که با اعتقادات و دین و ایمان مردم ناسازگاری دارد، مشکوک است. دلیل بعدی برای ابتر بودن عبور از قانون اساسی آن است که با این راه حل، ما به پرتاب در تاریکی دعوت می شویم. اگر ما این ریسمان اتصال را که حاصل زحمات و تلاش های نسلهای گذشته ماست از دست بدهیم به قطعات ریز ریز بی خاصیت تبدیل خواهیم شد. طبیعی است که دنبال آن رویگردانی عامه مردم از این آشفتگی و حرکت در تاریکی را شاهد باشیم. کسانی که اهداف مبتنی برعبور از قانون اساسی را دنبال می کنند ممکن است امروز بلندگوهای بزرگی را در اختیار داشته باشند ولی در بطن جامعه اهداف آنها با سوء‌ظن جدی روبرو است. مخصوصا که در کنار منادیان عبور از قانون اساسی خواسته و نخواسته آنها بعضی از چهره های منفور شاهی حضور دارند که به صورت فرصت طلبانه ای کینه خود را به مردم و انقلاب به نمایش می گذارند. کسانی که تئوریسین های شاهی را در برنامه های خود علم می کنند ظاهرا یادشان رفته است که مردم حافظه بسیار خوبی دارند. بهرحال هر کس به اندازه وزن اجتماعی خود میتواند انتظار مقبولیت را داشته باشد و نه بیشتر.

شعارهایی امروز مفید است که یا بصورت مشخص به تبیین اهداف جنبش کمک کند و یا همدلی عامه مردم را در کنار نخبگان و طبقات میانه جلب کند.همه باید بدانند که ۲۲ بهمن و انقلاب اسلامی را اکثریت قاطع مردم ما متعلق به صدها هزار شهید می دانند و تاریخ و منش ملت ما با زنجیره ای از این شهدا در شهر و روستا به دیروز انقلاب متصل اند.
هفت ماه برنامه کانال های کشورهای دیگر که متأسفانه به دلیل بستن فضای رسانه ای کشور و انحراف صدا و سیما اهمیت پیدا کرده اند، اثراتی داشته اند. ولی این اثرات ضعیف تر از آن هستند که مردم از منافع ملی خود و خواسته های دینی و تاریخی شان دست بردارن، همچنانکه نباید همچون حربه ای برای اتهام و سرکوب واقعیت های جامعه مورد بهره برداری قرار گیرند. به نظر من تلاش برای سوق دادن مردم بسوی شعارهای محدود و از پیش تعیین شده ،اهانت به مردم است و باید شعارها از بطن حرکت های مردمی و بصورت خود جوش و غیر آمرانه بجوشد. همانطور که در سال ۵۷ شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به صورت طبیعی از دل مردم جوشید.

آیا صرف تکیه بر قانون اساسی راه را برای آینده نمی بندد؟
بنده جایی گفته ام که قانون اساسی وحی منزل نیست و همانطور که سال ۶۸ یکبار تغییر پیدا کرد می توان با توجه به نیازهای فکری مردم و مطالبات مردم و تجربیات ملی گام های مهمی در جهت کارآمدسازی بیشتر آن برداشت. منتهی باید بداینم که صرف داشتن یک قانون خوب مسئله را حل نمی کند. ما باید به طرف سازو کارهایی حرکت کنیم که امکان نقض و تخطی از قانون هزینه های گزافی برای نقض کنندگان آن در هر سطح و مرتبتی داشته باشد.
به نظر بنده جمهوری اسلامی منهای قانون اساسی بی معنا است، و ما علاوه بر مراقبت جهت عدم نقض قانون اساسی،‌اجرا نشدن و یا کمتر توجه کردن به بخشهایی از قانون اساسی را هم باید نوعی نقض قانون اساسی بحساب بیاوریم. برای همین، خواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک خواست راهبردی است از طرف دیگر هم به همین دلیل باید به کسانی که علاقه مند به بقای جمهوری اسلامی هستند بگوییم اگر بخشهای قابل ملاحظه ای از قانون اساسی بویژه فصل سوم آن مورد بی اعتنایی قرار گیرد بطور قهری بدیل های دیگری برای نظام ظهور خواهد کرد. همه باید بدانیم، عدم رعایت حقوق اساسی مردم که در قانون اساسی آمده است و هم چنین به رسمیت نشناختن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود به ابطال این میثاق ارزشمند ملی خواهد انجامید. به طور مثال آن کسانی که جاسوسی و تجسس را در جامعه تبدیل به یک رویه عادی کرده اند، خواسته و ناخواسته تیشه به ریشه نظام می زنند. آن کسانی که رسانه ها را محدود کرده اند و صدا و سیما را در انحصار خواسته های خود قرار داده اند، به سستی پایه های جمهوری اسلامی کمک می کنند.
در بیانیه شماره ۱۷ اشاره به نهرهایی داشتم که اگر وارد رودخانه گل آلود و طغیانی بشوند می توانند جریان آنرا بتدریج آرام و روشن گردانند. یکی از آن نهرهای روشن می تواند این باشد که رسما اعلام شود که قرار است همه به قانون اساسی برگردیم.

به عنوان سوال آخر در مورد راهپیمایی ها و تجمعات نظرتان را بیان بفرمایید
راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز، حق مردم است، زنان و مردان و جوانان و میانسالان و سالخوردگان به نظر من مردم در اصل هیچ کینه ای نسبت به نیروهای انتظامی و بسیج ندارند چرا که آنها را نیز از خود می دانند. درگیری موقعی پیش می آید که این نیروها در مقابل حرکت آرام مردم قرار می گیرند از هزاران عکس و فیلم های کوتاه مردمی که درعاشورا و یا روزها ی دیگر گرفته شده می توان فیلم مستندی ساخت تا معلوم شود که درگیری ها و فضای تند دنبال آن چگونه ایجاد شده است. به هر حال انچه توصیه بنده به نیروهای انتظامی و بسیج است، مهربانی و ملاطفت با مردم است و توصیه من به طرفداران جنبش سبز آن است که تمایز خود را با بقیه مردم، چه کم و چه زیاد ،کم کنند. این نهضت از میان مردم برآمده و متعلق به مردم است. همه به شدت باید مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه باشند. اما هدف نهایی خودمان را درهیچ مرحله ای نباید از یاد ببریم و آن ساختن ایرانی پیشرفته و مستقل و آزاد و متحد است. این هدف تنها با همکاری همه زنان و مردان و همه اقشار ملت و همه اندیشه ها و سلیقه ها امکان پذیر است. جا دارد بگویم، وقتی می گوییم ایران باید همه ایرانیان داخل و خارج علاقمند به اعتلای این سرزمین و فرهنگ دیرینه و باورهای دینی، آسمانی و رحمانی آن را در نظر بیاوریم و انشاالله حرکت سبز در هیچ مرحله ای دست از روش های مسالمت آمیز و اخلاقی خود در مبارزه برای احقاق حق ملت دست برنخواهد داشت. این حرکت از انتخاب رنگ سبز رنگ اهل بیت پیامبر به عنوان اسلام رحمانی و دوستی و محبت و وحدت همیشه استفاده کرده است. جنبش سبز به کرامت ذاتی انسانی و حق تنوع عقاید و اندیشه و آزادی بیان احترام می گذارد و از همه جنبش هایی که اهداف آنها بهروزی و رشد ملت و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت ما و نیز عدالت اجتماعی است استقبال می کند و آنها را از خود جدا نمی داند.

آیا شما نماینده و سخن گویی در خارج دارید؟
در جنبش سبز هر شهروند یک رسانه است و راه سبز هیچ نماینده و سخن گویی در خارج ندارد. یکی از زیبایی های فضای سبز آن است که همه حرفهای خود را می زنند و این حرکت در یک فضای تعامل گسترش می یابد. بنده هم به عنوان یک همراه نظرات و پیشنهادات خودم را در این فضا مطرح می کنم.

گاهی در سایتها و فیس بوک و نظایر آن از شما نقل قولهایی می شود. تا چه اندازه این مطالب مورد تأیید شماست؟
مطالب بنده با امضاء و در سایتهای محدودی منعکس می شود و من وبلاگ شخصی و امثال آن ندارم. نقل قولهایی که اشاره کردید از جمله عوارض اجتناب ناپذیر فضای مجازی است و ارتباطی با من ندارد.

رهبران جنبش سبز به مردم خیانت نکرده اند : هشدار خاتمی به خامنه ای !

سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
روز آنلاین : محمد خاتمی،در تازه ترین سخنان خود از برخوردهای خشونت آمیز با مردم و "آزادی مطلق خشونت گران" به شدت انتقاد کرد و از رهبر جمهوری اسلامی خواست، رهبر همه مردم باشد.
رئیس جمهور سابق ایران که در جمع اعضای شورای مرکزی خانه احزاب سخن می گفت،ضمن دادن هشدار نسبت به "گرایش رهبری به یک جناح خاص" گفت: ما قانون اساسی و اسلام را می خواهیم؛ می خواهیم رهبری که در چارچوب قانون اساسی جایگاه مهمی دارد، رهبر همه کشور و همه مردم باشد.
 بر اساس گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیاد باران، خاتمی "تعلق یافتن رهبری نظام به یک جناح سیاسی را جفا به آیت الله خمینی، انقلاب و اسلام" دانسته و تصریح کرده است که اگر سیاست ها و رفتارهایی وجود دارد که این تلقی در جامعه پدید می آید، باید این سیاست ها و روش ها عوض شود.

ولایت دروغ
سخنان محمد خاتمی در حالی منتشر می شود  که طی روزها و هفته های اخیر، شایعاتی درباره سازش پشت پرده رئیس جمهور سابق ایران با آیت الله خامنه ای منتشر شده بود. این شایعات که رسانه های حامی محمود احمدی نژاد بدان دامن میزدند حکایت از این داشت که خاتمی در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی، دولت محمود احمدی نژاد را به رسمیت شناخته است.
هر چند این قضیه از سوی خاتمی تکذیب شد اما هفته گذشته مجله ایراندخت مدعی شد که خاتمی در نامه خود به رهبری عنوان کرده که "جریان اصلاح‌طلب و ما، دولت موجود را به رسمیت  می‌شناسیم اما باید جلوی تندروی‌ها را گرفت. تندروی هم در این سو وجود دارد هم درآن سو."
این مجله نوشته بود خاتمی در نامه خود تاکید کرده که بهتر است از هاشمی‌رفسنجانی بخواهیم جریان حکمیت را رهبری کند. خاتمی به جریان اصلاحات و ریشه‌های خط امامی آن نیز اشاره و تصریح کرده که "این جریان قابل حذف نیست". او از همین زاویه خواستار آزادی زندانیان سیاسی و گشودن فضای سیاسی شده است.
براساس گزارش "روز" میرحسین موسوی و مهدی کروبی از چنین نامه ای اطلاعی نداشتند و موسوی خوئینی ها، عضو مجمع روحانیون مبارز و مدیر مسول روزنامه توقیف شده سلام نیز با ابراز بی اطلاعی از وجود چنین نامه ای گفته بود که در مجمع روحانیون مبارز نوشتن چنین نامه ای مطرح نشده و در صورت مطرح شدن، قطعا مورد مخالفت قرار می گرفت.
اما دیروز محمد خاتمی، به تکذیب شایعات مطرح شده در محتوای نامه پرداخت و اعلام کرد: "بعضی ها ولایت دارند که دروغ بگویند، «فلانی نامه نوشته» یا «در نامه فلان چیز آمده»؛ در حالی که نه اصلا کسی از محتوای آن خبر دارد و نه اصلا چنین چیزهایی وجود داشته است."
خاتمی با تاکید بر اینکه رهبران جنبش سبز به مردم پشت نکرده اند، تصریح کرده است که انتشار این گونه شایعات "روش غلط و شیطنت آمیزی است که با هدف مأیوس کردن مردم انجام می شود، تا بگویند چهره هایی که مورد توجه مردم بوده اند به آنها پشت کرده اند، که چنین چیزی نیست."
رئیس جمهور سابق ایران، کسانی را که درباره محتوای این نامه به گمانه‌زنی پرداخته بودند، متهم به تلاش برای ایجاد اختلاف میان رهبران معترضان به نتایج انتخابات در ایران کرده و ادامه داده: "همان ها می‌خواهند با جوسازی فضا را به گونه‌ای جلوه دهند ‌که افرادی که این افتخار را داشتند که مورد توجه مردم بوده‌اند با هم اختلاف دارند و بگویند که اینها با هم اختلاف دارند که اصلا این طور نیست."

با برانداز نمی شود هر رفتاری کرد
وی در بخش دیگری از سخنانش، با بیان اینکه "مردم حق دارند اعتراض کنند و اطمینان پیدا کنند که رأی آنها موثر است" به صدور احکام اعدام برای بازداشت شدگان اشاره کرده و گفته است: "پاسخ اعتراض مدنی و انتقاد از فشار و سرکوب زندان و احیاناً اعدام نیست. اینها بحران را افزایش می‌دهد و تمایل به خروج از چارچوب‌ها را تقویت می‌کند."
به گفته خاتمی "مسائل اجتماعی با فشار و سخت گیری حل نمی شود" و "نمی‌شود گفت هر کس اعتراض دارد برانداز است و با او باید با سختی رفتار کرد."
رئیس دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه "معتقدم با برانداز هم نمی‌شود هر رفتاری را کرد" ابراز امیدواری کرده با مردم با خشونت رفتار نشود.
وی همچنین گفته است: "کدام دستی است که ضدیت با همه چیز دارد و سعی می‌کند خواست‌های نادرست خود را پشت سر مقدسات پنهان بکند و در واقع امام، رهبری و نظام را در مقابل جریانات قرار دهد؟ اوست که با انقلاب دشمنی می‌کند، نه ما."
خاتمی مهم‌ترین اعتراض اصلاح‌طلبان را در شرایط کنونی اعتراض به نقض قانون اساسی دانسته و گفته: "اگر این نقض توسط جریان‌ها و گروه‌هاست که بد است و اگر توسط حکومت است که بدتر است."
او در عین حال یاد آور شده اینکه "امروز می‌گوییم قانون اساسی مبنا است، معنایش این نیست که قانون اساسی امری مافوق بشری است، بلکه به این معنی است که با روش مردمی تدوین و تصویب شده و مبنای نظام جامعه قرار گرفت."
خاتمی با تاکید بر اینکه "اسلام و جمهوری اسلامی که ما می‌خواستیم این نبود که حکومت تحت نظارت مردم نباشد"، گفت: "اسلامی که در جمهوری اسلامی آمده اسلامی نیست که حق مردم را نشناسد، آزادی‌های مردم را به رسمیت نشناسد وعدالت را نخواهد و این اسلام هیچ سنخیتی با اسلام انقلاب اسلامی ندارد."
وی همچنین جمهوری اسلامی و مردم‌سالاری را بدون وجود احزاب و تشکل‌ها ممکن ندانسته و خواستار آزادی احزاب در کشور شده است.
خاتمی گفته: "آزادی که ما می‌گوییم آزادی بیان، آزادی اندیشه و بیان کردن اندیشه و به صحنه آوردن آن اندیشه است و اینکه از مردم خواسته شود در مورد آن اندیشه نظر بدهند."
رئیس بنیاد باران سپس به تاریخ یک‌صد ساله مبارزه مردم ایران برای نیل به مردم‌سالاری و ضدیت با حاکمیت خودکامگان اشاره کرده و افزوده است: "در عصر حاضر نیز حکومت‌هایی که متکی به مردم نیستند خود به خود متکی به بیگانه می‌شوند."
خاتمی همچنین بر لزوم شرکت گسترده مردم در راهپیمایی 22 بهمن تاکید کرده است: "چقدر خوب بود همه عزیزانی که امروز در زندان هستند در جمع ما بودند و همه با هم در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن شرکت می‌کردیم."

ابراهیم نبوی : ختنه سوران در نوفل لوشاتو

سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
به نوشته خبرگزاری ها، محمود احمدی نژاد به حرم آیت الله خمینی رفت و در حالی که کفش هایش را درآورده بود، حرم امام را زیارت کرد. به گفته خبرگزاری فارس احمدی نژاد با تعدادی از مردمی که در حرم بودند به گفتگوی صمیمانه پرداخت. در این فاجعه تعدادی از حاضران در حرم مسموم و تعدادی از آنان زخمی شدند. یکی از کسانی که با احمدی نژاد گفتگوی صمیمانه می کرد، پس از پایان این دیدار به بیمارستان منتقل شد.

قم لرزید
حجت الاسلام شجونی، کاشف اولیه کاخ اشرف پهلوی که سی سال قبل موفق شده بود دست به امداد غیبی بزند و کلیه اموال شمس پهلوی را در عرض یک هفته غیب کند، در یک برنامه تلویزیونی کلیه چیزهایی را که معمولا کسی جلوی دوربین نمی گوید بیان کرد. وی در این گفتگو بخش های مهمی از ادبیات معاصر را ضایع کرد. همزمان با همین واقعه قم لرزید. حجت الاسلام پورمحمدی در مورد ارتباط زلزله قم و اظهارات شجونی گفت " نباید توهم توطئه داشت." یکی از آگاهان پس از شنیدن این جمله، سیخ سیخ به حجت الاسلام پورمحمدی نگاه کرد. وی پرسید: " پورمحمدی! خودتی؟"

امنیتی شدن فضای تهران در آستانه 22 بهمن

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
شبکه جبش راه سبز (جرس): از ابتدای هفته جاری و در آستانه آغاز دهه فجر، جشن پيروزی انقلاب عظيم ملت ايران در سال ۵۷، نيروی انتظامی در اقدامی بی سابقه و غير قابل توجيه، فضای شهر تهرات را امنيتی کرد.
به گزارش وبسایت امروز، بنابر مشاهدات به عمل آمده از سطح شهر تهران، از روز شنبه، نيروی انتظامی با به حرکت درآوردن يگان های ويژه خود در سطح شهر تهران، ضمن عبور از خيابان های اصلی شهر و توقف های کوتاه در ميادين و اماکن پر رفت و آمد، نيروهای مجهز به تجهيزات کامل خود را به رخ مردم و رهگذران می کشد.

اين اقدام در حالی صورت می گيرد که در اين ايام هيچگونه اعتراض و تظاهراتی در تهران وجود نداشته و هيچگونه دعوتی نيز در اين ارتباط به عمل نيامده است. همچنين تلاقی اين اقدام غيرقابل توجيه با آغاز جشن های سی ويکمين سالگرد پيروزی انقلاب، که قاعدتاً فضايی شاد و عاری از خشونت و ارعاب را در سطح شهرها اقتضا می کند، آن را نامقبول تر جلوه می دهد.
گفته می شود از آنجا که نيروهای امنيتی و نظامی، از اعمال خشونت نسبت به معترضين در روز ۲۲ بهمن ماه عاجز بوده و شرايط راهپيمايی عظيم مردم در آن روز، امکان هر گونه برخورد قهرآميز را ناممکن می سازد، استراتژی اين نيروها بر آن قرار گرفته است که تا قبل از روز ۲۲ بهمن با اقداماتی از قبيل به رخ کشيدن نيروهای يگان های ويژه در سطح شهرها، تشديد محاکمه دستگير شدگان اعتراضات اخير و صدور احکام شديد در قبال آنان و در صورت امکان، اجرای برخی از اين احکام تا قبل از ۲۲ بهمن، صدور بيانيه های تهديد آميز از سوی نهادهای نظامی و انتظامی مبنی بر اعمال برخورد با معترضين در روز ۲۲ بهمن، بمباران تبليغاتی از جانب رسانه به اصطلاح ملی و مطبوعات وابسته به جريان اقتدارگرا برای منفعل و نااميد کردن مردم و تبليغ اين ادعا که جنبش سبز به انتهای خط رسيده است و در روز ۲۲ بهمن به اضمحلال کامل خواهد رسيد؟! و ... از وسعت حضور اقشار مختلف مردمی که همچنان به اهداف اوليه و متعالی انقلاب معتقد بوده و نسبت به شرايط کنونی مديريت کشور شديداً معترضند، در راهپيمايی روز ۲۲ بهمن بکاهند و با بزرگنمايی حضور تعداد اندک طرفداران خود در راهپيمايی آن روز، (همانند آنچه در روز ۹ دی رخ داد و حضور حداکثر سيصدهزار نفری را، سه ميليون نفر معرفی کردند) اهداف تبليغاتی دروغين خود را پی بگيرند.
علی رغم تمامی اين تدابير، اخبار و گزارش ها، حکايت از آمادگی گسترده اقشار مختلف مردم برای شرکت در راهپيمايی سالگرد پيروزی انقلاب اسلامی و سردادن شعارهايی منطبق بر روح آزادی خواهانه و استقلال طلبانه انقلاب بهمن ۵۷ دارد.

اعلام آمادگی احمد منتظری برای شرکت در مناظره صدا و سیما

سه شنبه, ۱۳م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه: به دنبال محدودیت های اعمال شده در مراسم چهلمین روز درگذشت آیت الله العظمی منتظری، احمد منتظری ضمن محکوم کردن دستگیری جمعی از جوانان در این مراسم از مردم به خاطر شرایط بد برگزاری مراسم چهلم عذر خواهی کرد
احمد منتظری در بیانیه ای که امروز منتشر کرد، همچنین عملکرد صدا و سیما را مورد انتقاد قرار داد و خواستار برگزاری مناظره ای برای پاسخ دهی به اتهاماتی شد که از طریق این رسانه به پدرش زده شده است .متن این بیانیه مهم به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
“من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق”
با سلام و عرض ادب خدمت مراجع معظم تقلید، علمای اعلام، دانشگاهیان و دیگر اقشار مردم شریف ایران ومقلدین و دوستداران مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه) که با حضور گرم خود یک بار دیگر یاد آن فقید سعید را گرامی داشتند.
بر خود لازم می دانم به خاطر حضور تسلی بخش و مهربانانه‌‌‌ شما در مراسم چهلمین روز رحلت آن فقیه عالیقدر، به‌رغم وجود همه محدودیت های تحمیل شده،‌ از همه عزیزان تشکر ‌نمایم. متاسفانه به دلیل همین محدودیت ها و کمبود امکانات نتوانستیم به نحو شایسته و بایسته در خدمت شرکت‌کنندگان باشیم. جای بسی تاسف است که برای اربعین شخصیت دوم انقلاب اسلامی اجازه نداشتیم مسجد و یا حسینیه ای برای یک روز در اختیار داشته باشیم و حتی از زدن چادر در کوچه‌ مجاور بیت و دفتر جلوگیری شد و مهمانان گرامی با سرما مواجه گردیدند. این در حالی است که حسینیه‌ شهدا که در مجاورت بیت است و از اموال شخصی ایشان ساخته شده است، متاسفانه بعد از ۱۲ سال همچنان پلمب شده و بلااستفاده مانده است.

خبرهایی از اوین؛ آزاد شدگان از زندانیان سخن می گویند

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
یاسمن تهرانی 
شبکه جنبش راه سبز(جرس): این روزها اوین حال و هوای دیگری دارد. اشک و لبخند با هم آمیخته است. مادران منتظری که با بی صبری چشم به اوین دوخته اند تا این در بی روح باز شود و عزیزشان از قفس آزاد شود. شب گذشته بیش از 50 تن دیگر آزاد شدند.
مادر با دیدن فرزندش نقش بر زمین شد و پیکرش آنچنان می لرزید که اشک همه مردم منتظر را در آورد.

خلجی آزاد شد

چشمها به اوین دوخته بود که ناگاه در زندان باز شد و روحانی که صورت سفیدش در نور کم سوی جلوی زندان اوین هم دیده می شد، از دربیرون آمد. مردم که برای زندانیان صلوات می فرستادند با دیدن او که نامش را نمی دانستند اما حدس می زدند که زندانی نامداری است، سوت و کف و فریاد را همراه صلواتشان کردند و او برای مردم دستی از سر خوشحالی تکان داد. این روحانی حجه الاسلام خلجی بود.

رئیس مجلس:۲۲ بهمن روز مانورهای سیاسی نیست

سه شنبه, ۱۳م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه:رئیس مجلس تاکید کرد: ۲۲ بهمن روز امام خمینی (ره) است روز پاسداری از خون شهدا و روز صیانت از آرمان‌های انقلاب است و نه میدان مانورهای سیاسی که بیگانگان در امواج آن عمارت عنکبوتی بسازند.
به گزارش ایلنا، در جلسه علنی روز سه شنبه علی لاریجانی در نطق پیش از دستور ضمن گرامی داشت ورود حضرت امام(ره) به میهن اسلامی و آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی و درود بر روح بلند آن پیشوای بی‌نظیر و شهدای عظیم‌الشان انقلاب‏، اظهار داشت: انقلاب اسلامی که در بعد داخلی و چه خارجی آنقدر صاحب درخشندگی است که مطالعه همه جوانب آن در ظرف زمانی ۳۱ ساله ممکن نگردید.
وی ادامه داد: از مختصات نادر این حرکت عظیم ویژگی و خصوصیات معمار آن است که مرجعی صاحب سر و بصیرت و عارفی بزرگ و فیلسوفی عمیق و سیاستمداری تیزهوش است.

اطلاعیه دادسرای تهران؛ یک گام عقب نشینی

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
بهار یکتا
شبکه جنبش راه سبز( جرس) : دادسراى عمومى و انقلاب تهران در واكنش به انتقادها در باره اعدام دو متهم به "محاربه" اطلاعیه ای برای تنویر افکار عمومی! صادر كرد. در این اطلاعیه بر خلاف خبر هفته پیش هیچ اشاره ای به نقش رحمانی و زمانی در تظاهرات اعتراضی بعد از انتخابات نشده است.
بر اساس اطلاعیه جدید دادسرای انقلاب اتهام زمانی و رحمانی برنامه ریزی برای ایجاد آتش سوزی در دو امامزاده، تلاش برای ایجاد انفجار در حسینیه ارشاد و مسجد النبی نارمک در تهران، دریافت دستورالعمل ساخت مواد منفجره از اعضای انجمن پادشاهی از طریق ای میل و چت، نگهداری و آزمایش مواد منفجره، تبلیغ علیه نظام و دین و توزیع مقالات رهبر گروه انجمن پادشاهی میان بستگان و دوستان خود می باشد.

این در حالی است که در طی ماههای گذشته همواره جمهوری اسلامی تلاش داشت این دو را در ارتباط با رویدادهایی اخیر معرفی کند و تشکیل دادگاه آن دو در کنار فعالان سیاسی و روزنامه نگاران بهترین گواه است. با نگاهی به اطلاعیه هفته پیش این دادسرا می توان این همانند سازی را دید آنجا که می نویسد: "در پی اغتشاشات و اقدامات ضدانقلابی و ساختارشکنانه ماه های اخیر به خصوص در روز عاشورا، شعب دادگاه های انقلاب اسلامی تهران به اتهامات تعدادی از متهمان رسیدگی و ۱۱ نفر را به اعدام محکوم کردند. در همین راستا حکم دو نفر از این تعداد به نام‌های محمدرضا علی‌زمانی و آرش رحمانی‌پور که به تایید دادگاه تجدیدنظر تهران رسیده بود، سحرگاه امروز پنج شنبه اجرا شده و محکومان به دار مجازات آویخته شدند".

بیانیه نیروی انتظامی :آماده‌باش کامل ناجا برای ۲۲ بهمن

سه شنبه, ۱۳م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه: نیروی انتظامی در بیانیه‌ای تاکید کرد که این نیرو با بهره‌گیری از تمام توان و ظرفیت خود و آماده‌باش کامل در سراسر کشور و در کنار مردم، نظم و امنیت لازم برای برگزاری هر چه باشکوه‌تر مراسم دهه فجر و به ویژه راهپیمایی ۲۲ بهمن را فراهم می‌کند.
به گزارش ایسنا در این بیانیه که به مناسبت دهه فجر صادر شده، آمده است: نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با عرض تبریک این ایام مبارک به محضر صاحب امر (عج)، مقام معظم رهبری و امت مسلمان ایران عزیز، ضمن حضور در برنامه‌های این ایام، اعلام می‌دارد با بهره‌گیری از تمام توان و ظرفیت خود و آماده‌باش کامل در سراسر کشور و در کنار مردم نظم و امنیت لازم برای برگزاری هر چه با شکوه‌تر مراسم دهه فجر و به ویژه راهپیمایی ۲۲ بهمن را فراهم آورد و انشاالله با پشتیبانی مردم عزیز شاهد پایانی بر فتنه‌آفرینی‌های اخیر و نومیدی دشمن خواهیم بود.

رخشان بنی اعتماد جایزه خود را تقدیم مادران عزادار کرد

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
شبکه جنبش راه سبز (جرس): رخشان بنی اعتماد کارگردان برجسته ایرانی جایزه خود را تقدیم مادران عزادار کرد.
پنجمين دوره جشنواره جهانی «حفظ ميراث سينما» که به يادبود پدر سينما تک فرانسه «هانری لانگ لوا» نامگذاری شده است، در شهر ونسن فرانسه با حضور بزرگان سينمای جهان روز گذشته اول فوريه به کار خود پايان داد.
بزرگانی از عالم سينما هم چون کلوديا کارديناله و ماريزا برونسون و کارگردانان شناخته شده ای چون جان پيير موکه، کلود پينوتو و ولاديمير کوسما آهنگساز برجسته در اين جشنواره معتبر حضور داشتند. رخشان بنی اعتماد کارگردان نامدار و برجسته سينمای ايران برای مجموعه آثار سينمايی اش توانست جايزه معتبر «هانری لانگ لوا» را از آن خود کند. او هنگام دريافت جايزه خود از رئيس جشنواره ونسن اعلام کرد: «من اين جايزه را تقديم می کنم به تمام مادران عزادار وطنم».
طی پنج سال گذشته اين دومين بار است که چنين جايزه ای به يک کارگردان سينما تعلق می گيرد.

متکی:مردم نتایج انتخابات را پذیرفتند زیرا پی بردند که در محاسبات خود اشتباه کرده بودند!

سه شنبه, ۱۳م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه: وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با شبکه «سی ان ان» با رد ادعاهای رسانه های غربی مبنی بر تقلبی بودن انتخابات بار دیگر بر صحت و منصفانه بودن انتخابات ریاست جمهوری ایران تاکید کرد.
به گزارش فارس «فرید زکریا» مجری برنامه «جی پی اس» شبکه «سی ان ان» در ویژ ه برنامه یی که در «داووس» سوئیس تهیه شده بود، با «منوچهر متکی» وزیر امور خارجه ایران درباره مساله هسته یی ایران و انتخابات ریاست جمهوری این کشور مصاحبه یی را انجام داد.
زکریا در ارتباط با منصفانه بودن انتخابات ریاست جمهوری ایران به منوچهر متکی گفت؛ شما می دانید میلیون ها نفر از مردم ایران معتقد نیستند که انتخابات ریاست جمهوری ایران منصفانه بوده است و اینکه مردم ایران به خیابان ها آمدند و اعتراضاتی را برپا کردند. این عقیده من نیست، اینها عقاید ایرانیان میهن پرستی است که بر این باورند؟ متکی در این باره تصریح کرد؛ وقتی نتایج انتخابات اعلام شد، اکثر مردم و تقریباً تمامی مردمی که به نتایج انتخابات اعتراض داشتند، به خانه هایشان رفتند و تنها تعداد کمی از آنها تا امروز به خشونت های خود ادامه دادند.
مجری شبکه سی ان ان سپس در ادامه گفته های متکی اعلام کرد مردم به خانه های خود رفتند چون به سمت آنها شلیک شد. متکی با رد این ادعای زکریا تصریح کرد که نه ، اصلاً این طور نبوده است. مردم نتایج انتخابات را پذیرفتند زیرا به این مساله پی بردند که در محاسبات خود اشتباه کرده بودند.
متکی در خصوص برنامه هسته یی ایران نیز گفت؛ ما به ارتباط خود ادامه می دهیم؛ به ارتباط های قانونی با آژانس و به فعالیت های خود تحت بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی، و در عین حال فعالیت های خود را بر اساس قانون ادامه می دهیم و من فکر می کنم شما درباره جدیدترین پیشرفت هایی که در این زمینه صورت گرفته، اطلاع دارید. ما برای سال آینده به اورانیوم مرغوب برای ایزوتوپ های پزشکی در رآکتور تهران نیاز داریم و همچنین از پیش به آژانس و آن کشورهایی که سوخت هسته یی در اختیار دارند، اعلام کردیم که آنها باید نیازهای ما را بر اساس قوانین و ضوابط برآورده سازند.

معاون قوه قضاییه: ۹ نفر دیگر هم بزودی اعدام می‌شوند

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
پرونده فرزندان هاشمی به دادسرای تهران ارجاع شده است
شبکه جنبش راه سبز (جرس):معاون اول قوه قضائیه از اعدام 9 نفر دیگر در روزهای آینده  و "تدابیر لازم " برای جلوگیری از اعتراضات در راهپیمایی 22 بهمن خبر داد .
معاون اول قوه قضائیه در اظهاراتی خلاف اطلاعیه دادسرای  تهران مبنی بر عدم حضور آرش رحمانی و محمد زمانی  دو فردی که چندی پیش اعدام شدند در اعتراضات اخیر نیز گفت: دو نفری كه اعدام شده و 9 نفر دیگر كه به زودی اعدام خواهند شد قطعا در جریان آشوب‌های اخیر دستگیر شدند و هر كدام به یكی از جریان‌های ضد انقلاب مرتبط بوده و با انگیزه نفاق و براندازی نظام در اغتشاشات حضور یافته‌اند.

انتقال فتنه‌گران بااتوبوس وحقوق در۲۲بهمن!

سه شنبه, ۱۳م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه:سایت آینده نوشت: روزنامه جوان که اخیرا با نقل اخبار اختصاصی و محرمانه کاملا راست! و غیر دروغ، همزمان با فیلترینگ سایتهای اصلاح‌طلب به ارگان اعلام مواضع اصلاح‌طلبان تبدیل شده، از برنامه فتنه گران برای انتقال افراد شهرستانی جهت حضور در راهپیمایی ۲۲بهمن تهران خبر داد.
این سایت مدعی شد: جریان فتنه در آخرین اقدام خود برای انجام اغتشاش به نیروگیری از حاشیه های شهر تهران مبادرت کرده اند.اخیرا تعدادی از عوامل جریان فتنه ضمن حضور در برخی محلات و کارخانجات حاشیه شهر تهران اقدام به جذب آنان جهت شرکت در تجمعات و اغتشاش در ۲۲ بهمن و چهارشنبه سوری پرداخته و از آنان خواستار دریافت شماره حساب برای واریز پول شده اند.
این افراد همچنین وعده داده اند در صورتی که دستگیر شوند از آنان حمایت خواهند کرد.
به نوشته این سایت طیف رادیکال دوم خرداد و حامی میرحسین موسوی در جلسات استانی خود از برنامه ریزی ای سخن به میان آورده اند که به موجب آن،ساماندهی نیرو از استان ها برای راهپیمایی ۲۲ بهمن از مهمترین آن ها می باشد و اخیراً برخی اصلاح طلبان رادیکال در جلسات خود در برخی شهرها از هواداران خود درخواست نموده اند تا برای شرکت در راهپیمایی یوم الله۲۲بهمن به تهران سفر نمایند.
یک منبع بسیار آگاه هم اظهار داشته:بنا شده است که شهرستان های نزدیک به تهران بیشترین حجم اعزام نیرو به تهران را داشته باشند.

عضو شورای نگهبان : ولایت ولی فقیه ربطی به مردم ندارد

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
شبکه جنبش راه سبز (جرس): عضو مجلس خبرگان رهبري تصريح كرد: ولايت پيامبر و امام در اختيار مردم نيست و ولايت ولی فقيه نيز به مردم مربوط نمي‌شود.

به گزارش ایسنا، آيت ‌الله مومن، عضو مجلس خبرگان رهبري در ادامه سسله نشست‌هاي تبيين علمي موضوع ولايت فقيه در جمع طلاب گفت: مومن ادامه داد: ولايت پيامبر از ناحيه و اختيار و راي مردم نيست بلكه خدا اين منصب را قرار داده و مردم نيز چون بنده خدا هستند بايد دستورهاي خدا را اطاعت كنند.
اين عضو مجلس خبرگان رهبري هم‌چنين با انتقاد از كساني كه مي‌ گویند مردم حق حاكميت دارند و خودشان بايد رهبر را انتخاب كنند تصريح كرد: اين حرف خلاف واقع است و ولايت پيامبر و امام در اختيار مردم نيست و ولايت ولايت فقيه نيز به مردم مربوط نمي‌شود.
وي در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به اين مطلب كه ولايت ولي امر از طرف خداست تصريح كرد: ما نبايد مطرح كنيم كه پس وظيفه مجلس خبرگان رهبري چيست؟ خبرگان رهبري نمي‌گويد كه ما به اين فقيه ، ولايت داديم .
اظهارات این عضو شورای  نگهبان در حالی است که بر طبق اصل 56 قانون اساسی "حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاص قرار دهد"

تخلف وزارت نفت به دیوان محاسبات گزارش می‌شود

سه شنبه, ۱۳م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه: عضو هیات رئیسه مجلس با بیان اینکه عدم ارائه متمم بودجه واردات بنزین تخلف از قانون است، گفت: در صورتی که وزارت نفت متمم را به مجلس ارائه نکند این موضوع را به دیوان محاسبات گزارش می کنیم.
عسگر جلالیان در گفتگو با مهر با اشاره به گذشت ۱۱ ماه از سال و عدم ارائه متمم بودجه واردات بنزین و گازوئیل از سوی وزارت نفت به مجلس، گفت: تاکنون وزارت نفت به تکالیف قانونی خود در این باره عمل نکرده است.
نماینده مردم کنگان با بیان اینکه عدم ارائه متمم تاکنون سوالاتی را از طریق نمایندگان در مجلس مطرح کرده است، بیان کرد: وزارت نفت تاکنون چندین مرتبه متعهد به ارائه این متمم بودجه شده؛ ولی تاکنون به تعهد خود عمل نکرده است.
این عضو کمیسیون انرژی مجلس با تاکید بر اینکه عدم ارائه متمم تخلف از قانون است، اظهار کرد: در صورتی که وزارت نفت این متمم بودجه را به مجلس ارائه نکند، موضوع را به دیوان محاسبات کشور گزارشی می دهیم.
دلایل وزیر نفت برای عدم ارائه متمم بودجه واردات بنزین
مسعود میرکاظمی وزیر نفت، آذرماه امسال در جمع خبرنگاران در مورد عدم ارائه متمم بودجه واردات بنزین با اشاره به بند ۶۱ قانون بودجه سالجاری مجلس، گفته بود: برای عدم اجرای این بند قانونی از ابتدای سالجاری تاکنون، دلایل مختلفی وجود دارد.
به گفته وی ابتدای امسال حدود ۲٫۷ میلیارد لیتر بنزین در کارت هوشمند سوخت خودروها وجود داشت که وزارت نفت مکلف به تامین این میزان بنزین بوده است.

اختصاصی جرس / فشار شدید بازجویان به دکتر یزدی برای تعطیلی کامل نهضت آزادی

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
شبکه جنبش راه سبز (جرس):به نقل از اطلاعاتی  از زندان اوین وگفته های زندانیان آزاد شده ،ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی تحت فشار شدید بازجویان قرا دارد اما درعین حال از روحیه ای مناسب وقوی برخوردار است واز درون سلولش در بسیاری از اوقات روز صدای تلاوت قرآن می آید.
به گزارش جرس  ابراهیم یزدی به رغم سن بالا وبیماری سرطان از فردای عاشورا بازداشت شده و هیچ گونه تماسی با خانواده خود غیراز یکبار که داروهایش را طلب کرده بود نداشته است.  این درحالی است که طی مدت بعد از انتخابات  یزدی سه روز که در بیمارستان بستری بود نیز تحت بازداشت بود که به سرعت آزاد شد.اما  پس ازعاشورا با اینکه وضعیت حال دبیر کل نهضت وخیم تر از گذشته است وی بیش از یک ماه است که در انفرادی حضور دارد و هیچ ملاقاتی نه با وکیل نه با خانواده خود نداشته است.

چند سوال از شیخ محمد یزدی

سه شنبه, ۱۳م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه:هرچند یکی از نزدیکان شیخ محمد یزدی با این استدلال که رئیس جامعه مدرسین در زمان انتخاب رهبری عضو مجلس خبرگان رهبری نبوده است، تلاش یزدی برای رهبری آیت‌الله گلپایگانی را تکذیب کرد اما چند سئوال مهم وجود دارد که انتظار می‌رود رئیس جامعه مدرسین به این سئوالات پاسخ دهد.
پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، با هدف شفاف‌سازی و نه فتنه‌سازی که از سوی نزدیکان یزدی به آن متهم شده است این سئوالات را مطرح می‌کند و انتظار دارد که رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هر چه سریعتر برای رفع شدن ابهامات به آن پاسخ دهند:
۱- آقای یزدی آیا تائید می‌کنید در زمان انتخاب رهبری؛ شما که از اعضای شورای نگهبان بودید در حاشیه این اجلاس تلاش گسترده‌ای را برای رهبری آیت‌الله گلپایگانی انجام داده‌اید؟
۲-آیا در آن زمان نامه‌ای به آقای آذری قمی نوشته‌اید؟
۳- نقش شما در ماجرای ۹۹ نفر چیست؟

مجمع روحانیون :شرکت در راهپیمایی 22 بهمن با پرهیز از شعارهای انحرافی

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۸۸

حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را به رسمیت بشناسید
شبکه جنبش راه سبز (جرس): مجمع روحانيون مبارز با صدور بيانيه‌اي به مناسبت فرارسيدن دهه فجر و سي‌و‌يكمين سالگرد پيروزي انقلاب ، ضمن بيان آرمان‌ها و اهداف اين و نقد اوضاع فعلي و با اشاره به در راهپيمايي 22 بهمن، تاكيد كرد: با کمال متانت و با تکیه بر شعارهای بنیادین برآمده از متن انقلاب و وجدان مردم همچون استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و پرهیز از شعارهای انحرافی، در اين راهپيمايي شركت مي‌كنيم.
در بخشي از اين بيانيه آمده است:
انقلاب شگفت انگیز اسلامی که پس از طی راهی پرحادثه و با فراز و نشیب در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، نشان عظمت و ظرفیت دین خدا در تأمین آزادی، عزت و استقلال یک ملت و نیز شایستگی مردمی است که در تاریخ صاحب افتخارات بزرگی بوده اند. درود خداوند بر این ملت بزرگ و بر رهبر و بنیانگذار والا قدرش حضرت امام خمینی(س) که مظهر ایمان، اقتدار، سربلندی و آزادی این ملت بوده است و سلام بر روان پاک همه شهیدانی که انقلاب و ملت را وامدار خود کرده اند و رحمت خدا بر دلهای پاک ایثارگران، آزادگان، خاندان سربلند شهیدان و همه زنان و مردان آزاده ای که همواره و فداکارانه در عرصه سرنوشت حضور داشته اند و خواهند داشت.

گفت و گوی‌ کلمه با میرحسین موسوی پیرامون مسایل مهم کشور

سه شنبه, ۱۳م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه: مهندس میرحسین موسوی در گفت و گویی تفصیلی به ۱۰ سوال کلمه در مورد، اهداف اصیل انقلاب اسلامی، اقدامات قوه قضائیه، عملکرد سوء اقتصادی، بسته شدن فضای رسانه ای کشور، برپایی راه پیمایی و تجمع و برنامه های جنبش سبز پاسخ گفته است.
به گزارش خبرنگار «کلمه»، مهندس موسوی در این گفت و گو که در آستانه ۲۲ بهمن ماه مصادف با سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی انجام شد از دست دادن مشروعیت را عامل اصلی فروپاشی حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی دانسته است و تأکید کرد که امروز مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است و عدم سازگاری مردم با دروغ، تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد.
مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانید:
در آستانه سی و یکمین سال انقلاب اسلامی هستیم. آیا می توانیم از یادآوری و بزرگداشت روزهای پیروزی انقلاب استفاده ای برای امروز خودمان ببریم؟
در مقدمه لازم میدانم سی و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را به همه ملت و به همه خانواده های شهیدان و جانبازان و رزمندگان و ایثارگران تبریک بگویم. تحلیل انقلاب اسلامی هنوز پایان نیافته. هزاران کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم نوشته می شود. آنچه امروز جالب است که انتخابات اخیر و حوادث بعد از آن دوباره انقلاب اسلامی را در معرض نقد های جدیدی قرار داده است.
بعضی از این نقد ها بیشتر به مشابه سازی گرایش دارند، بعضی از آن ها روی تفاوت ها و مشابهت ها تاکید می کنند و بعضی دنباله ریشه های نهضت سبز در انقلاب اسلامی هستند.به هر حال این نقد ها فوق العاده مفید اند به ویِژه برای نسل جوان که شور اصلی حرکت سبز از آنهاست. عوامل گوناگونی دست به دست هم داد تا با شرکت یکپارچه ملت ما به ویِژه تهیدستان جامعه و رهبری درخشان حضرت امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. مطالب بسیاری در این زمینه می توان گفت ولی آنچه بسیار مفید است همان اول این گفتگو به آن اشاره کنم آن است که در سال ۵۷ همه مردم یکپارچه در صحنه انقلاب بودند.این وحدت در صفوف آنقدر عمیق بود که حتی پادگان های نظامی را در بر گرفت. عکس ادای احترام همافران و افسران نیروی هوایی در۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به حضرت امام به عنوان یک سند تاریخی از این نظر اهمیت فوق العاده ای دارد. در روز های منتهی به پیروزی انقلاب ما دو گروه اقلیت و اکثریت در خیابان ها نداشتیم، بلکه به دلیل آنکه حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی ریشه های مشروعیت بخش خود را به طور کامل در آن سال ها از دست داده بود حتی در پادگان ها هم زیر پایش خالی شده بود، در آن برهه حتی گروه های شناسنامه دار سیاسی تمایزات خود را از دست داده بودند و از روی رضایت یا عدم رضایت با حرکت توده های میلیونی و شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی همراه شدند.
می توان گفت فروپاشی رژیم شاهنشاهی اجتناب ناپذیر بود؟
رژیم مشروعیت خود را به طور کامل از دست داده بود. البته کشتارهای خیابانی در تسریع این روند نقش عظیم داشت؛ مخصوصا کشتار هفده شهریور تعیین کننده بود. اگر کمی دورتر برویم می توان به قطع و یقین گفت که اگر پهلوی ها به میراث مشروطیت خیانت نمی کردند رژیم شاهنشاهی با اصالت رای مردم و نقشی که قانون اساسی مشروطه بر عهده شاه گذارده بود، می توانست مثل بعضی از کشورها ادامه پید اکند. در این زمینه از همان اول به حکومت پهلوی ها تذکرات جدی داده شد و حتی کسانی مثل شهید مدرس تا پای جان در این زمینه مقاومت کردند. ولی همه این مقاومت ها و تذکرات بی فایده بود و به فاصله کمی از انقلاب مشروطیت نظام استبدادی این بار در شکل شبه تجدد گرایانه باز تولید شد. استمرار نسبتا طولانی پهلوی ها در حکومت نشان می دهد که در انقلاب مشروطیت ریشه های استبداد خود کامگی بطور کامل از بین نرفت و این ریشه ها در قالب های فرهنگی،‌اجتماعی و ساختهای اجتماعی به حیات خود ادامه دادند. بنده یادم هست که رژیم شاه در آن سالها از یک عکس برای تبلیغات بسیار استفاده می کرد و آن عکس یک رعیتی بود که به زمین افتاده بود و کفشهای شاه را می بوسید. این عکس از نظر آنها نشان پیوند شاه و ملت بود و عاقلان البته در این عکس چیزهای دیگری می دیدند.
عواملی که باعث بازتولید رژیم های استبدادی در ایران می شد آیا با انقلاب اسلامی از بین رفته است؟
در سالهای اول انقلاب اسلامی اکثریت مردم قانع شده بودند که انقلاب همه ساختارهایی را که می توانست منجر به استبداد و دیکتاتوری شود از بین برده است و من هم یک نفر از این جمع بودم. ولی الان چنین اعتقادی ندارم. امروز هم عوامل و ریشه هایی را که منجر به دیکتاتوری می شود می توان شناسایی کرد و هم مقاومت در مقابل بازگشت به این دیکتاتوری را که باید گفت مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است. عدم سازگاری مردم با دروغ و تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد. همان طور که بسته شدن فضای مطبوعاتی و رسانه ای و پر شدن زندانها و کشتن بیرحمانه مردم در خیاباها که به صورت مسالمت آمیز احقاق حقوق خود را خواستارند نشان دهنده حضور ریشه های استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است. مردم دنبال آزادی و عدالت هستند و متوجه اند که دستگیری ها و اعدام ها با اغراض سیاسی و در تعارض با قانون اساسی و قوانین رایج صورت می گیرد. آنها از رژیم شاهنشاهی نفرت دارند و در عین حال متوجه اند که با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عده ای به کام مرگ فرستاده شوند. تا امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت و تقلب دفاع کرده به قوه قضاییه دستمریزاد بگوید. برای او مهم نیست که شایعات گسترده ای برا ی اعتراف گیری های غیر قانونی وجود دارد و برای او مهم نیست که این افراد ربطی به جریانات انتخابات ندارند . مهم برای او اعدام برای زهر چشم گرفتن است. او از قدرت تکوینی اثربخشی خون بیگناهان غافل است و نمی داند سیل خون شهیدان، رژیم شاه را از بین برد. مردم اعتقاد به استقلال و آزادی و جمهور اسلامی را از انقلاب دارند. همان طور که مقاومت دلیرانه ملت و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس ناشی از همین تغییرات بنیادینی بود که انقلاب اسلامی در روحیه مردم پدید آورده بود. بیاد داشته باشیم که از جنگهای روس با ایران تا آخر دوران شاه در مراحل مختلف بخشهایی از خاک کشورمان در جنگها و بحران ها و بازی های سیاسی توسط همین شاهان از دست رفته بود و دفاع جانانه هشت ساله دفاع مقدس این مدار خطرناک و خار کننده را در هم شکست. اکنون هم در صفوف سبز مردم و مرعوب نشدن آنها و پایداریشان بر سر حقوق خودشان ادامه همان مقاومت دفاع مقدس و همان روحیه آزاد منشانه قوام آمده در سال ۵۷ را می بینیم. از سوی دیگر امروز وقتی دیده می شود که دروغ از سوی دولت و صدا و سیما و روزنامه های وابسته، سکه رایج است؛ وقتی ملت ما می بیند که عملا این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده های قوه قضاییه حکم می رانند و در حقیقت این قوه قضاییه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است، به این نتیجه می رسیم که ما در اول انقلاب زیاد خوش بین شده بودیم.
بنده امروز به شهادت رسیدن مردانی چون بهشتی و مطهری و دیگر شهدای انقلاب اسلامی را ناشی از ادامه ریشه ها ی استبداد شاهی می دانم که هنوز بطور کامل از کشور ما ریشه کن نشده بود. به همین دلیل بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه فجر که هر ساله برگزار می شود در حقیقت برای هشیاری وبرای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشه های استبداد است. امروز مردم برای نیل به عدالت و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در صحنه حضور دارند و باید بدانیم که ملت ما در این راه صدها هزار شهید داده است.
انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خود گذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است و به عکس آگاهی و ایستادگی بر سر میراث اصلی و آرمانهای انقلاب اسلامی مطالبه جدی آزادی و عدالت ما را از گذشته ای سیاه به آینده ای روشن عبور می دهد و باقیمانده تفاله های خود کامگی را از بین می برد و زمینه را برای زیستن در فضای آزاد توأم با احترام به تنوع و تکثر و آزادی اندیشه ها و کرامت ذاتی انسان فراهم می سازد. بنده اعتقاد دارم، آن قرائت از اسلام که مردم را خس و خاشاک و بزغاله و گوساله می نامد و مردم را قسمت قسمت می کند تا عده ای بجان عده ای دیگر بیفتند، متاثر از فرهنگ شاهنشاهی است. سزاوار بود که قوه قضاییه بجای اعدام چند جوان و نوجوان، که شایعات جدی در مورد نحوه اعتراف گیری از آنها وجود دارد، به این ریشه ها توجه می کرد.
گر چه همانطور که اشاره کردم ما کاملا از قوه قضاییه قطع امید کرده ایم و قوه قضاییه ای که فرزند فرهیخته،‌ آزادیخواه و مومن شهید بهشتی و آزایخواهان دیگر امثال او را زیر عکس پدرش در راهروهای دادسراها می نشاند،‌ خیلی از اهداف تعریف شده انقلاب دور شده است.
امروز زندانها را پاکترین فرزندان ملت پر کرده اند؛ از دانشجویان و اساتید و دیگر اقشار. مطابق فرمول های مندرس شده ای به دنبال پرونده سازی برای آنها هستند با پرونده هایی مالی یا جنسی یا جاسوسی. در حالی که منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان ها مشغول جولان هستند. آنها به جای آنکه دنبال جاسوسان واقعی باشند انسان های شریف و مؤمن را به جاسوسی متهم می کنند. جا دارد در اینجا بنده از همه مشاوران پاک و فداکار و فرهیخته خود که همگی دستگیر شده اند و در محبس عدالت آقایان گرفتارند دفاع نمایم و شرمندگی خود را از اینکه کنار آنها نیستم ابراز کنم. این روز ها شبی نیست که بنده به امام و شهید بهشتی و دیگر شهیدان عزیز فکر نکنم و با آنها نجوا نکنم که شما چه می خواستید و امروز ما به کجا رسیده ایم. از مشاوران خود نام نبردم تا احترام خود را به همه زندانیان سیاسی ابراز کرده باشم. ایران نام و فداکاری همه این عزیزان را حفظ خواهد کرد.
آیا از ظهور و بروز روحیه استبدادی در رفتار مسؤلان می توانید مثال بیاورید؟
نفوذ این روحیه و باقی مانده آثار رژیم مستبد تاریخی را در همه جا در کنار روحیه برآمده از آگاهی و آزادگی می توان دید. ولی شاید برترین نمونه را در به هم خوردن روابط منطقی و قانونی ارکان نظام مشاهده می کنیم. الان به طور واضحی دیده می شود که زور مجلس در مواردی که جزء وظایف آن است به دولت نمی رسد. این فقط گفته مخالفان دولت نیست. اصول گرایان منصف و آگاه از این مسئله می نالند. عدم پاسخ گویی در موارد اعلام شده دیوان محاسبات عمومی، روشن نبودن نحوه فروش نفت و شیوه های هزینه کردن آن، بی اعتنایی به برنامه چهارم و ویران کردن دستگاه برنامه ریزی برای فرار از حساب و کتاب و الخ موارد بسیار روشنی از برگشت ما حتی به ماقبل پهلوی ها است. جای دوری نرویم. چند روز پیش بعضی از رسانه ها نقل کردند که وزیری در اعتراض به سوال خبرنگاران در مورد حقوق معلمان گفته است به کسی ربط ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند. شما شبیه این گفته ها را از مسئولان دیگر و همچنین از نیروهای امنیتی می توانید بشنوید.
همچنین در حالی که در مجلس به دلیل جنایات بی سابقه در کهریزک گزارش داده شده است. یکی از مسئولین می گوید مسئله کهریزک بی خود بزرگ شده است. نمونه بارز دیگر این روزها نحوه ارتباط قوه قضاییه با باصطلاح ضابطین خودش است. باید دید قاضی ها فرمان می دهند و تصمیمی می گیرند یا نیروهای انتظامی و امنیتی؟ قوه قضاییه ای که در قانون اساسی به صورتی قوی بر استقلال آن تأکید شده است امروز باید دید که اختیاراتش تا چه حد است؟ تا چه مقدار شأن و منزلت آن مراعات می شود؟ به نظر من یکی از مظاهر بارز ادامه روحیه استبدادی را در مظلوم واقع شدن قوه قضاییه و مجلس می توان مشاهده کرد. آیا امروز قوه قضاییه و قوه مقننه می توانند از همه اختیاراتی که قانون اساسی برای آنها تعیین کرده است، استفاده کنند. مشابهتی که انتخابات ها هم با انتخابات آن دوره پیدا می کند یکی دیگر از این نشانه ها است. شما شیوه رای گیری مجالس اول انقلاب را با الان مقایسه کنید تا ببینید ما به جلو حرکت کرده ایم یا به گذشته؟
از مطالبات همیشگی جامعه که در شعارهای تشکل های سیاسی بازتاب داشته است عدالت اجتماعی، بویژه عدالت اقتصادی بوده است. گاهی دیده شده است که آزادی و عدالت در مقابل هم قرار داده شده اند. میتوان گرایش خاصی را در جنبش سبز تشخیص داد….
مردم در مشروطیت عدالت می خواستند و از دل عدالت، خواست آزادی هم متولد شد تا آنجا که تاریخ اندیشه بشری نشان می دهد خواست عدالت همیشه مطرح بوده است حتی بعضی از حکما و اندیشمندان عدالت را جمع همه فضیلت ها و یا مادر همه فضیلت های دیگر دانسته اند. من گمان نمی کنم که ما مجبور باشیم میان عدالت و آزادی یکی از آنها را انتخاب کنیم. بطور عینی و ملموس شما توجه کنید که خط فقر هشتصد و پنجاه هزار تومانی و وجود توأمان تورم و بیکاری، دارند درخواست آزادی را محدود می کنند.
درست در همین نقطه است که طمع سیطره و مهار خواستهای آزادی خواهانه مردم بروز و ظهور پیدا می کند. در کوچکتر شدن سفره مردم است که توزیع سیب زمینی و اقتصاد صدقه ای برای جلب آرا و خواسته های مردم مورد توجه قرار می گیرد. بررسی وضعیت موجود کشور نشان می دهد که امروز گره خوردن خواست برای عدالت بویژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سیاسی یک ضرورت است.
در سالهای قبل از انقلاب، دفاع نیروهای انقلابی و جامعه دانشگاهی از اقشار ضعیف یک اصل بود و متصف بودن به همنشینی باکارگران و حقوق بگیران و اقشار مستضعف یک افتخار بحساب می آمد. به نظر بنده از نکاتی که همه ما باید به ان توجه کنیم حمایت از منافع اقشار زحمت کش است، البته نه برای آنکه از این اقشار به صورت ابزاری استفاده شود بلکه با این قصد که سرنوشت جنبش با سرنوشت همه آحاد ملت بویژه دو قشری که تولید اقتصادی و تولید علمی دارند یعنی کارگران و معلمان ودانشگاهیان گره بخورد. بنده به دلیل آنکه مشکلات حاد سیاسی باعث شده است مشکلات اقشار پایین دست جامعه و حقوق آنان کمتر مورد توجه قرار گیرد، ناراحت هستم. وقتی معیشت مردم سامان پیدا می کند، هم ریشه های آزادی در جامعه عمیق تر می شود و هم وحدت و رشد و شکوفایی مردم بیشتر می شود.
امروز کسانی که مسئول شور بختی مردم و عقب ماندگی ملی ما هستند و کسانی که مسئول تورم و بیکاری و ویرانی اقتصاد کشور هستند، مسئول تعطیلی پروژه های بزرگ و عقب ماندگی ما از رقیبان در منطقه هستند، با تزریق مسکّن ها و سیاست های بی سر و ته ولی عوام فریبانه سعی می کننداز این وضعیت استفاده کنند. کافی است ببینید باسهام عدالت و حقوق بازنشستگان و شیوه غلط اجرای اصل ۴۴ چه بلایی به سر مملکت آورده اند. سرنوشت برنامه چهارم و بودجه سال آینده مایه نگرانی جدی است.
مخصوصا با ندانم کاری هایی که منجر به افزایش خطر تحریم ها شده است. به هر حال باید گفت که اقشار مستضعف جامعه که دل در ارزش های اسلامی دارند بالقوه خواستار تحقق اهدافی هستند که جنبش سبز نیز بدنبال آن است. کسانی که خواستار اجماع ملی برای تغییراند باید بیشتر با اقشار تهی دست گره بخورند و از منافع آنها دفاع بکنند گذشته از آن، امروز به دلیل سرنوشت ساز بودن تصمیمات و سیاست های اقتصادی همه باید به اخبار و تحلیل های اقتصادی حساسیت نشان بدهند. این روزها حجم اخبار اقتصادی و اجتماعی درمقایسه با اخبار سیاسی بسیار اندک است و در این زمینه اطلاع رسانی کمی صورت می گیرد.
عده ای عبور از قانون اساسی را حلال مشکلات کشور می بینند. آیا به نظر شما این راه حل واقعی مسائل ماست؟
انشاالله همه ما برای اصلاح به میدان آمده ایم، نه برای انتقام گیری و یا کسب قدرت و یا ویران گری. راه حل های گذر از قانون اساسی دارای اشکالات فراوان و جدی است. اولین آنها عدم توانایی صاحبان چنین خواسته ای برای جلب نظر اکثریت ملت ماست. بدون جلب نظر این اکثریت و حتی باید بگویم، بدون ایجاد یک اجماع نباید منتظر یک تحول اساسی و معنا دار باشیم. برای همین بعضی از شعارهای معطوف به عبور از قانون اساسی موردسوء ظن مردم متدین ونهادهای سنتی است و متاسفانه باید گفت، گاهی شعارهای افراطی در این زمینه بیشتر از افراط کاری های اقتدارگرایان به جنبش آسیب می رسانند. اینکه شما مخالف خرافه گرایی و تحجر هستید یک خواست خوب و اساسی است.
ولی اینکه وسط معرکه بحث هایی به میان کشیده شود که با اعتقادات و دین و ایمان مردم ناسازگاری دارد، مشکوک است. دلیل بعدی برای ابتر بودن عبور از قانون اساسی آن است که با این راه حل، ما به پرتاب در تاریکی دعوت می شویم. اگر ما این ریسمان اتصال را که حاصل زحمات و تلاش های نسلهای گذشته ماست از دست بدهیم به قطعات ریز ریز بی خاصیت تبدیل خواهیم شد. طبیعی است که دنبال آن رویگردانی عامه مردم از این آشفتگی و حرکت در تاریکی را شاهد باشیم. کسانی که اهداف مبتنی برعبور از قانون اساسی را دنبال می کنند ممکن است امروز بلندگوهای بزرگی را در اختیار داشته باشند ولی در بطن جامعه اهداف آنها با سوء‌ظن جدی روبرو است. مخصوصا که در کنار منادیان عبور از قانون اساسی خواسته و نخواسته آنها بعضی از چهره های منفور شاهی حضور دارند که به صورت فرصت طلبانه ای کینه خود را به مردم و انقلاب به نمایش می گذارند. کسانی که تئوریسین های شاهی را در برنامه های خود علم می کنند ظاهرا یادشان رفته است که مردم حافظه بسیار خوبی دارند. بهرحال هر کس به اندازه وزن اجتماعی خود میتواند انتظار مقبولیت را داشته باشد و نه بیشتر.
شعارهایی امروز مفید است که یا بصورت مشخص به تبیین اهداف جنبش کمک کند و یا همدلی عامه مردم را در کنار نخبگان و طبقات میانه جلب کند.همه باید بدانند که ۲۲ بهمن و انقلاب اسلامی را اکثریت قاطع مردم ما متعلق به صدها هزار شهید می دانند و تاریخ و منش ملت ما با زنجیره ای از این شهدا در شهر و روستا به دیروز انقلاب متصل اند.
هفت ماه برنامه کانال های کشورهای دیگر که متأسفانه به دلیل بستن فضای رسانه ای کشور و انحراف صدا و سیما اهمیت پیدا کرده اند، اثراتی داشته اند. ولی این اثرات ضعیف تر از آن هستند که مردم از منافع ملی خود و خواسته های دینی و تاریخی شان دست بردارن، همچنانکه نباید همچون حربه ای برای اتهام و سرکوب واقعیت های جامعه مورد بهره برداری قرار گیرند. به نظر من تلاش برای سوق دادن مردم بسوی شعارهای محدود و از پیش تعیین شده ،اهانت به مردم است و باید شعارها از بطن حرکت های مردمی و بصورت خود جوش و غیر آمرانه بجوشد. همانطور که در سال ۵۷ شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به صورت طبیعی از دل مردم جوشید.
آیا صرف تکیه بر قانون اساسی راه را برای آینده نمی بندد؟
بنده جایی گفته ام که قانون اساسی وحی منزل نیست و همانطور که سال ۶۸ یکبار تغییر پیدا کرد می توان با توجه به نیازهای فکری مردم و مطالبات مردم و تجربیات ملی گام های مهمی در جهت کارآمدسازی بیشتر آن برداشت. منتهی باید بداینم که صرف داشتن یک قانون خوب مسئله را حل نمی کند. ما باید به طرف سازو کارهایی حرکت کنیم که امکان نقض و تخطی از قانون هزینه های گزافی برای نقض کنندگان آن در هر سطح و مرتبتی داشته باشد.
به نظر بنده جمهوری اسلامی منهای قانون اساسی بی معنا است، و ما علاوه بر مراقبت جهت عدم نقض قانون اساسی،‌اجرا نشدن و یا کمتر توجه کردن به بخشهایی از قانون اساسی را هم باید نوعی نقض قانون اساسی بحساب بیاوریم. برای همین، خواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک خواست راهبردی است از طرف دیگر هم به همین دلیل باید به کسانی که علاقه مند به بقای جمهوری اسلامی هستند بگوییم اگر بخشهای قابل ملاحظه ای از قانون اساسی بویژه فصل سوم آن مورد بی اعتنایی قرار گیرد بطور قهری بدیل های دیگری برای نظام ظهور خواهد کرد. همه باید بدانیم، عدم رعایت حقوق اساسی مردم که در قانون اساسی آمده است و هم چنین به رسمیت نشناختن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود به ابطال این میثاق ارزشمند ملی خواهد انجامید. به طور مثال آن کسانی که جاسوسی و تجسس را در جامعه تبدیل به یک رویه عادی کرده اند، خواسته و ناخواسته تیشه به ریشه نظام می زنند. آن کسانی که رسانه ها را محدود کرده اند و صدا و سیما را در انحصار خواسته های خود قرار داده اند، به سستی پایه های جمهوری اسلامی کمک می کنند.
در بیانیه شماره ۱۷ اشاره به نهرهایی داشتم که اگر وارد رودخانه گل آلود و طغیانی بشوند می توانند جریان آنرا بتدریج آرام و روشن گردانند. یکی از آن نهرهای روشن می تواند این باشد که رسما اعلام شود که قرار است همه به قانون اساسی برگردیم.
به عنوان سوال آخر در مورد راهپیمایی ها و تجمعات نظرتان را بیان بفرمایید
راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز، حق مردم است، زنان و مردان و جوانان و میانسالان و سالخوردگان به نظر من مردم در اصل هیچ کینه ای نسبت به نیروهای انتظامی و بسیج ندارند چرا که آنها را نیز از خود می دانند. درگیری موقعی پیش می آید که این نیروها در مقابل حرکت آرام مردم قرار می گیرند از هزاران عکس و فیلم های کوتاه مردمی که درعاشورا و یا روزها ی دیگر گرفته شده می توان فیلم مستندی ساخت تا معلوم شود که درگیری ها و فضای تند دنبال آن چگونه ایجاد شده است. به هر حال انچه توصیه بنده به نیروهای انتظامی و بسیج است، مهربانی و ملاطفت با مردم است و توصیه من به طرفداران جنبش سبز آن است که تمایز خود را با بقیه مردم، چه کم و چه زیاد ،کم کنند. این نهضت از میان مردم برآمده و متعلق به مردم است. همه به شدت باید مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه باشند. اما هدف نهایی خودمان را درهیچ مرحله ای نباید از یاد ببریم و آن ساختن ایرانی پیشرفته و مستقل و آزاد و متحد است. این هدف تنها با همکاری همه زنان و مردان و همه اقشار ملت و همه اندیشه ها و سلیقه ها امکان پذیر است. جا دارد بگویم، وقتی می گوییم ایران باید همه ایرانیان داخل و خارج علاقمند به اعتلای این سرزمین و فرهنگ دیرینه و باورهای دینی، آسمانی و رحمانی آن را در نظر بیاوریم و انشاالله حرکت سبز در هیچ مرحله ای دست از روش های مسالمت آمیز و اخلاقی خود در مبارزه برای احقاق حق ملت دست برنخواهد داشت. این حرکت از انتخاب رنگ سبز رنگ اهل بیت پیامبر به عنوان اسلام رحمانی و دوستی و محبت و وحدت همیشه استفاده کرده است. جنبش سبز به کرامت ذاتی انسانی و حق تنوع عقاید و اندیشه و آزادی بیان احترام می گذارد و از همه جنبش هایی که اهداف آنها بهروزی و رشد ملت و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت ما و نیز عدالت اجتماعی است استقبال می کند و آنها را از خود جدا نمی داند.
آیا شما نماینده و سخن گویی در خارج دارید؟
در جنبش سبز هر شهروند یک رسانه است و راه سبز هیچ نماینده و سخن گویی در خارج ندارد. یکی از زیبایی های فضای سبز آن است که همه حرفهای خود را می زنند و این حرکت در یک فضای تعامل گسترش می یابد. بنده هم به عنوان یک همراه نظرات و پیشنهادات خودم را در این فضا مطرح می کنم.
گاهی در سایتها و فیس بوک و نظایر آن از شما نقل قولهایی می شود. تا چه اندازه این مطالب مورد تأیید شماست؟
مطالب بنده با امضاء و در سایتهای محدودی منعکس می شود و من وبلاگ شخصی و امثال آن ندارم. نقل قولهایی که اشاره کردید از جمله عوارض اجتناب ناپذیر فضای مجازی است و ارتباطی با من ندارد.

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

بهترین پل ارتباطی با توجه به اختلال در شبکه اطلاع رسانی : الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور را با شدت شروع کنیم .

بر بام خانه همدیگر را فریاد میزنیم . اسم رمز ما ، برای هر که میخواهد الله اکبر باشد و برای هر که میخواهد مرگ بر دیکتاتور . بگذار صدایت را بشنوم . بگذار صدایم را بشنوی . روز بزرگی در راه است و دعوت میخواهد . دعوتت میکنم با فریادهای رمزمان . دعوتم کن به اسم رمزمان . ساعت 22 ، سراسر کشور . االله اکبر . الله اکبر . مرگ بر دیکتاتور .

ابراهیم نبوی : اسب تروا در میدان آزادی


تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۸
حکومت تلاش فراوانی را بخرج می دهد که روز 22 بهمن را بدون دردسرهای سبز و بدون حضور میلیونی مردم برگزار کند. با فرض این اصول که:

اول: ما بی شماریم و خودمان می دانیم که در صورت امکان حضوری عظیم در خیابان می توانیم فضا را به دست بگیریم، باید در راهپیمایی رسمی که مجوز دارد، با تعدادی فراوان حاضر شویم و در نتیجه بتوانیم حضوری درخشان را برای جنبش سبز تثبیت کنیم. این حضور در شرایط کنونی اهمیتی بسیار دارد، عزیزان ما در خطر اعدام، زندان و فشارهای سنگین هستند و اگر حضور ما عظیم باشد، حکومت چاره ای جز عقب نشینی نخواهد داشت.

دوم: ما می دانیم که بخش وسیعی از کسانی که روز 22 بهمن برای راهپیمایی می روند و حامی دولت یا حکومت هستند، بصورت سازماندهی شده و اتوبوسی در جمع حاضر شده و مطمئنا صفوف اول راهپیمایی را بخود اختصاص خواهند داد. اما آنها نیز صرفا بنا به وظیفه و تحت فشار می آیند و به همین دلیل صفوف آنان مشخص و روشن خواهد بود.

سوم: دولت مجبور است که موضع دعوت کننده داشته باشد تا تظاهرکنندگان بیشتری را به خیابان بکشاند. به همین دلیل حدس ما این است که دولت از یکی دو روز دیگر چهره مثبت می گیرد و در صدا و سیمای دروغ خود دائما تبلیغ خواهد کرد.

چهارم: دولت در هر حال، چه ما جمع بزرگی باشیم و چه خودشان در گروهی کم شمار بیایند، تلاش خواهد کرد نتیجه 9 دی را به مردم قالب کند و بگوید که میلیونها نفر به طرفداری از نظام به خیابان رفته اند، بنابراین کسی توانایی سوء استفاده از جمع ما را نخواهد داشت.

پنجم: دقت کنیم که مجموعه ای از تفکرات مخالف سبزها، از وزارت اطلاعات گرفته تا برخی جریانهای تندروی اپوزیسیون، دوست ندارند که سبزها به عنوان جریان غالب معترضین در کشور حضور یابند.

ششم: اگر جمع معترضان سبزپوش، در تمام شهرهای کشور، و ایرانیان در تمام شهرهای جهان، به خیابان بیایند، دولت نمی تواند براحتی جمعیت حاضرین را مال خود کند، به همین دلیل وسعت حضور در همه جا لازم و ضروری است.

با فرضیات فوق، پیشنهاد می کنم مدلی فرض کنیم مانند جنگ تروا. یعنی در ساعت مناسب به محلهای برگزاری مراسم برویم، و بدون اینکه ماهیت خود را آشکار کنیم، تا یک زمان مشخص، مثلا تا لحظه آغاز سخنرانی سخنران اصلی مراسم، از نشانه های سبز استفاده نکنیم و سپس به یکباره همه نشانه های سبز را بر پیشانی و سر و دست بنشانیم. در این حال سبزها می توانند بسرعت همدیگر را یافته و کنترل مراسم و شعارها را در دست بگیرند. موارد زیر را به عنوان نکات احتیاطی پیشنهاد می کنم:

1) نشانه های سبز، مانند سربند، مچ بند، روسری، پلاکارد، تصویر شهدا، تصویر رهبران جنبش، یا هر وسیله تبلیغاتی دیگری را در لباس خود، که زمستانی و احتمالا جادار است پنهان کنیم، در مورد خانمهای چادری این امکان بیشتر فراهم است. با توجه به اینکه توصیه می شود نشانه های خود را پس از پایان مراسم دور بیاندازید، سعی کنید از نشانه های دم دست، مثل تکه پارچه یا عکس های چاپ شده استفاده کنید.

2) اگر ته ریش دارید لازم نیست آن را اصلاح کنید و در این چند روز کوتاهش کنید، و اگر قرار است با مانتو و روسری بروید سعی کنید کمترین توجه را جلب کنید، مانتوروسری عادی و چادرمشکی و لباس معمول بهترین حالت است، قبل از راه افتادن در آینه نگاه کنید و سعی کنید به نظر یک حزب اللهی معمولی برسید که می خواهد برای راهپیمایی دهه فجر برود. یادتان باشد که مهم ترین موضوع تشکیل جمعیت عظیم است، بعد از تشکیل جمعیت عظیم همه چیز حل است، در آن حالت نیز علاوه بر استفاده از ماسک، از نشانه های سبز هم استفاده کنید.

3) دادن شعارهای تند در جمع عظیم مشکلی را حل نمی کند، آنچه مهم است تکرار نکردن شعارهای متمرکز دولتی، یا تغییر دادن شعارها( مرگ بر روسیه به جای مرگ بر آمریکا، مرگ بر دیکتاتور به جای مرگ بر منافق) یا دادن شعارهای واحد است، به همین دلیل آمادگی احتمالی و داشتن شعار جایگزین موثر و مفید است، مثل راهپیمایی روز قدس.

4) جز روابط خانوادگی و قرارهای خانوادگی هیچ قراری که نشانه تشکیلاتی بودن رفتار است از خودمان نباید بروز بدهیم. اصولا وقتی ما می دانیم باید چه کاری بکنیم، هیچ نیازی به سازماندهی نداریم. سازماندهی در شرایط پلیسی ممکن است فقط یک نقطه ضعف باشد تا یک نقطه قوت، مهم ترین نیاز ما هشیاری فردی است.

5) از پلاکاردهای دست ساز استفاده کنیم و در صورت امکان در هنگام راهپیمایی شعارنویسی کنیم. البته این کار باید در حالتی صورت بگیرد که همگان با ما همراهی کنند. یادتان باشد که نیروهای امنیتی در وسط جمعیت حضور دارند و در صورتی که بخواهید جمعیت را رهبری کنید، شما را شناسایی و دستگیر می کنند.

6) پس از پایان راهپیمایی، حتی در صورت مواجهه با یک راهپیمایی بسیار عظیم و هیجانزده شدن، ابتدا نشانه های سبز را از خود دور کنید و بعد از مسیر عادی و بدون جلب توجه دیگران بسرعت به خانه برگردید. اگر از جمعیت عکس گرفتید، در هنگام برگشت سعی کنید عکس نگیرید تا توجه بیشتر را جلب نکنید.

7) از هر گونه ماجراجویی پرهیز کنید، اگر عکاس و فیلمبردار خوبی هستید، لزومی ندارد نشانه سبز داشته باشید، اگر آدم سرشناسی هستید، سعی کنید کاملا معمولی باشید و اگر سابقه حضور در راهپیمایی قبلی دارید، مواظب باشید تا شناسایی نشوید. مهم ترین مساله رفتار غیر متعارف است. براساس یک قانون قدیمی کسی که مبارزه غیرعلنی می کند، مبارزه علنی نباید بکند، به همین دلیل نکات احتیاطی را رعایت کنید.

8) مهم ترین مساله این است که خودتان را بدون جلب هیچ توجهی به مرکز اصلی جمعیت برسانید، در آنجا هم سعی کنید که تشخیص بدهید چه کسانی از سبزها هستند و همراه با شما. یک آغاز غیرقابل شناسایی می تواند یک آغاز توفانی باشد، مثلا به محض اینکه سخنران اولین جمله را آغاز کرد، همه با هم و زیر لب " هیس" بگوئید، و بعد از وزن صدای همراهان تشخیص بدهید دور و برتان چه خبر است، سپس می توانید نشانه های سبز را هوا کنید. یادمان باشد که ما بی شماریم، ما در همه کشور اکثریت مردم هستیم و ما برای به دست آوردن حق مان دست به یک جنبش مسالمت آمیز زده ایم.

9) به فرضیه شورش فکر نکنید، شما فقط برای نشان دادن یک حضور گسترده و عظیم و سبز که باعث به هم ریختن نطق سخنران و پرت شدن حواس او بشود، به خیابان می روید. شما نه می خواهید تلویزیون را بگیرید، نه قصد دارید شهر را تسخیر کنید، شما فقط برای نشان دادن یک حضور گسترده به خیابان می روید. به همین دلیل حتی در صورتی که احساس کردید، همه چیز رو به یک انقلاب حرکت می کند، هیجان زده نشوید.

10) شما فقط از زمان آغاز سخنرانی تا پایان آن می توانید سبز باشید، قبل و بعد از آن شما یک شهروند معمولی هستید که برای بزرگداشت انقلاب به خیابان رفته اید. در جیب تان هیچ چیز مشکوکی نگذارید، و بدون دلیل ماجراجویی نکنید و سالم به خانه برگردید.

11) کار اصلی ما جنگ روانی است نه جنگ خیابانی، ما باید اثبات کنیم اکثریت با ماست و رای ما را دزدیده اند( در تظاهرات ظاهر و حاضر شویم) و بعد از تظاهرات عکس و خبر و نوشته های مان را برای دیگران و بخصوص رسانه های مستقل بفرستیم.

ما وارد جنگی بزرگ برای رسیدن به آزادی شده ایم، مردم در این جنگ پناه ما هستند، مردم ما هستیم، بهترین راه برای جدال با لباس شخصی هایی که خودشان را به هزار چهره درمی آورند این است که چهره از آنان نهان کنیم. مثل مه بیائیم، مثل نسیم بیائیم و ناگاه مثل توفان همه جا را در اختیار بگیریم، توفانی سبز.

آرشیو

برچسب‌ها