با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

گزارش کامل و سانسور نشده از برگزاری همایش "سبزها و دین" در دانشگاه تهران: همين شروع جنبش سبز يعني سرانجام!



همايش "سبزها و دين" با حضور گسترده اساتيد و دانشجويان علوم انساني به خصوص جامعه شناسي و علوم سياسي در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد. به گزارش نوروز، در اين همايش دكترحسن محدثي، دكتر سيد محمدامين قائميراد، جواد كاشي، و سارا شريعتي و عمادالدين باقي به ايراد سخنراني و ارائه مقاله پرداختند و ابعاد حوادث بعد انتخابات با تمركز بر نقش دين در جنبش سبز وتحليل اجتماعي از اقدامات و فعاليت هاي اين جنبش را بررسي كردند.
پایگاه اطلاع رسانی نوروز گزارش سانسور نشده سخنرانی این اندیشمندان را به نظر خوانندگان می رساند:

حسن محدثی: اگر جنبش سبز بخواهد بين ديندار و غيرديندار تفاوت قائل شود ديگر موفق نيست
دکترحسن محدثي جامعه شناس و عضو هيات علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، در همايش سبزها و دين كه متمركز به بررسي ابعاد حوادث پس از انتخابات بود، با ارائه مقالهاي در زمينه زايش دين سبز به توصيف مباني اين مقاله و تحولات پس از انتخابات و تاثير آن در حوادث اخير پرداخت.
وي در ابتداي بحث خود با ارائه توضيحي در خصوص زايش دين جديد گفت: برخي از افراد در ضمن اين حوادث اعضاي اين جنبش را ديندار و گروهي ديگر غير ديندار ميدانستند. حال بايد به اين مسئله پرداخت كه به صورت كلي اين جنبش چه رابطهاي با مقوله دين دارد.
وي افزود: در ايران معاصر به صورت كلي چهار نوع نگاه به مقوله دين را تجربه كرديم. ابتدا دين سرخ كه در تعريف آن بايد گفت ديني كه ما را به دفاع از زندگي و دستاوردها و شرف خود ترغيب كرد كه در تفكرات حضرت امام خميني و شريعتي آنقدر تسري پيدا كرد كه حتي يك ماركسيست را همچون گلسرخي به اين ارزشها پايبند كرد.
وي ادامه داد: تجلي دين سرخ در زمان دفاع مقدس و دفاع از كشور بروز پيدا كرد كه در بعد انقلاب نيز بر اساس اين نوع دين همگرايي ويژهاي در بين آحاد مردم ايران به وجود آمد اما بعد از انقلاب و با توجه به اختلافاتي كه ميان گروههاي سياسي بر سر مسائل ديني و اجتماعي كشور به وجود آمد، اين همگرايي جاي خود را به واگرايي داد و با كشته شدن كساني همچون مطهري، آيتالله مفتح، آيتالله طالقاني كه در شرايط انقلاب پرورده شده بودند و داراي تفكراتي انعطافپذير و باز بودند اين قضيه بيشتر خود را نشان داد.
دکتر محدثی افزود: در ادامه دين سياه شكل گرفت كه اين دين شكلي دستگاهي به خود گرفت و خود را نگهبان شريعت انسانها دانست. ديني كه ميخواهد نظام ديني سنتي را در نظام مدرن ايجاد كند و آمرانه و با استفاده از زور ارزشهاي ديني را اشاعه دهد.
وي تمركز اصلي بحث خود را دين سبز كه همان مقوله زايش دين جديد است را مطرح كرد و افزود: دين سبز در نظر متفكران غربي به معني حفاظت از محيط سبز و مقولههاي زيستي است كه ما فعلا هنوز زود است به اين مقوله برسيم. چرا كه در بحث حفاظت از انسانهاي خود كماكان مشكل داريم.
وي در تشريح جزئيات دين سبز گفت: دين سبز ديني است كه ديندار و غيرديني را از يكديگر جدا نميكند و براي غيرمسلمانان همان حقوقي را قائل است كه براي يك مسلمان قائل شده است.
محدثي ادامه داد: نظام مورد علاقه اين دين كثرتگرايي است و با جامعه مدرن و تحولات جهاني همسو باشد و اگر جنبش سبز بخواهد بين ديندار و غيرديندار تفاوتي قائل شود اين جنبش ديگر موفق نيست.
وي كه در خصوص رابطه جنبش سبز و دين سخن ميگفت به ادبيات و مواضع مطرح شده متفاوت در مورد ميزان دينداري اعضاي جنبش سبز اشاره كرد و افزود: عدهاي ميگويند كه جنبش سبز كاملا ديني و برخي ميگويند كه به دنبال براندازي نبوده است چرا كه سران آن از نزديكان امام بودهاند
حسن محدتی افزود: در مقابل گروهي معتقدند كه اين جنبش جنبشي ضد دين است چرا كه چند نفر در روز قدس روزهخواري كردهاند و ميخواهند دين را از سياست جدا كنند اما همراهي روحانيون و مراجع خلاف اين امر را ثابت ميكند.
وي زايش دين جديد را امري متاثر از شرايط كشور دانست و افزود: اين دين بايد به ارزشهاي پايدار خود وفادار باشد و ديني است كه بتواند آزاديهاي زيادي را براي اعضاي خود فراهم كند و بيشتر به خاطر اين مسائل است كه من اين دين را دين سبز مينامم.

سيدمحمدامين قائميراد: در شرايط قبض گفتمان ديني هر لحظه حاكميت منافقي را توليد ميكند
در ادامه اين همايش دكتر سيد محمدامين قائميراد جامعهشناس و عضو هيات علمي دانشگاه تهران با ارائه مقالهاي تحت عنوان قبض گفتمان ديني و انفجار گفتمانهاي ديني به تكثر و چند صدايي بودن اعضاي جنبش سبز اشاره كرد و گفت: گفتمان ديني در نوع خود كاربرد و كاركرد و ارائه تصويري از خود و ديگري در هر جامعهاي است.
وي با اشاره به سبقه گفتمان ديني در جريان انقلاب ايران گفت: بعد از انقلاب گفتمان ديني شكل بازي را به خود ديد به طوري كه اكثر افراد روشنفكران و دانشگاهيان حق تفسير مسائل ديني و سياسي را در گروههاي مختلف داشتند و گفتمانهاي ديني متفاوت اجازه داشتند كه گفتمانهاي ديني ديگر را تفسير كنند و مردم اجازه استفاده از تمامي ظرفيتهاي تفسير و نقد را داشتند. اما بعد از انتخابات شاهد نقض گفتمان رسمي ديني و پس از آن انفجار خردهگفتمانهاي ديني بوديم.
وي در تشريح جزئيات انفجار خردهگفتمانهاي ديني گفت: گفتمان رسمي ديني كه به شكل گفتمان حاكميت ايران است پس از انتخابات اجازه تفسير گفتمان رسمي را نداد كه با توجه به مكانيزمي كه از قبل وجود داشت شرايط نقد گفتمانهاي ديني ديگر از بين رفت و فضا كاملا بسته شد و با توجه به اينكه در جنبش سبز ديندار در كنار غيرديندار و جامعهاي چند صدايي در بين اين جنبش به وجود آمده بود، شاهد خردهگفتمانهاي ديني بوديم كه از اساس برخي از آنها با هم متفاوت بودند.
وي اضافه كرد: در اين شرايط مكانيزمي جا افتاد كه هر لحظه منافقي جديد را به وجود ميآورد. زيرا در شرايط قبض گفتمان ديني هر لحظه حاكميت منافقي را توليد ميكند.
وي افزود: در اوايل انقلاب منافقين كه همان گروه سركرده از سوي منافقين بودند به عنوان منافق اصلي شناخته ميشدند. پس از آن روشنفكران بعد اصلاحطلبان تندرو و بعد از آن اصلاحطبان ميانهرو و بعد از آن خود اصلاحطلبان منافق شدهاند و الان نيز اصولگرايان تندرو يا كجانديش منافق ميشوند و يقه كساني همچون دكتر توكلي و افروغ و فردا هم حتما يقه كساني همچون لاريجاني و باهنر گرفته ميشود.
وي با تاكيد بر اينكه گفتمان رسمي ديني در كشور دچار تضعيف شده است، گفت: جنبش سبز يك جنبش متكثر و چند صدايي است چرا كه در اوايل انقلاب ما يك شعار را ميگفتيم اما امروز هركسي براي خود يك شعار را ميگويد و نسبت دينداري اعضاي اين جنبش با هم بسيار متفاوت است و نميتوانيم دينداري اعضاي اين جنبش را با سران آن تحليل كنيم.
دكتر قائميراد آينده اين جنبش و نسبت با ديني بودنش را امري اقتضائي و نامشخص خواند و افزود: وضعيت كنوني در جنبش سبز انفجار خردهگفتمانهاي ديني است و شايد با چندين آينده روبرو باشيم.
اما به صورت كلي آينده مطلوب آن است كه به تعاملهاي گفتمانهاي ديني دست يابيم كه متاثر از اقناع عمومي باشد و از قدرتي برخوردار باشد كه بتواند تداوم يك گفتمان واحد را در يك جامعه چند صدايي ايجاد كند.

عمادالدين باقي: جنبش سبز اگر به قدرت هم نرسد پيروز است
عمادالدين باقي در همايش سبزها و دين كه به تحليل حوادث پس از انتخابات ميپرداخت با ارائه مقالهاي تحت عنوان حقوق بشر و مجازاتهاي اسلامي تفاوت جنبش سبز با مخالفانش را در اعتقاد و التزام قلبي و عملي به قانونمندي و حقوق بشر و شهروندي خواند و افزود: پيروزي اين جنبش در گرو پايبندي به اين مسائل است و اگر اين جنبش به قدرت هم نرسد باز پيروز است. مشروط بر آنكه به شعارهاي حقوق بشري و شهروندياش متعهد بماند و اگر به قدرت برسد مغلوب است در صورتي كه از مسير ناديده گرفتن قانون و اخلاق بشري به قدرت برسد.
عمادالدين باقي توسل به خشونت را برخلاف روش و هدف جنبش معرفي كرد و ادامه داد: توسل به خشونت برخلاف اخلاق و منش حقوق بشري و شهروندي است و همان كاري است كه مخالفان انجام ميدهند.
وي به تخريب اموال عمومي كه آن را به اين جنبش تسري ميدهند گفت: پرتاب سنگ وتخريب اموال عمومي اگر در مواردي رخ داده است قطعا كار معدود عناصر افراطي بوده و يا سناريوي مخالفان جنبش براي بدنام كردن آن و توجيهتراشي سركوب بوده است.
باقي خطاب به رهوران و رهروان اين جنبش گفت: بايد صراحتا و پيوسته با توسل به خشونت از هر طرف كه باشد رهبران اين جنبش مخالفت كنند تا دست برنامهريزان خشونت باز شود. توسل به خشونت دقيقا همان چيزي است كه قدرتطلبان ميخواهند و در برابر خشونتورزان ما بايد روش گاندي را اتخاذ كنيم و اين تنها راه شكست كساني است كه ميخواهند با منطق زور ،زندان و تفنگ حكومت كنند.
اين فعال حقوق بشر پيروزي مخالفان جنبش سبز يا جنبش اصلاحطلبي را در گرو احترام به قانون و حقوق بشر خواند و افزود: اگر آنها اين قاعده را رعايت كنند حتي در صورتي كه به زيانشان باشد آنها پيروز واقعي خواهند بود كه در اين صورت ما شاهد يك بازي برد برد خواهيم بود. زيرا هر دو جريان عمده سياسي كشور در اين زمينه پيروز خواهند شد و سود اصلي را در اين قضيه مردم ميبرند.
وي با تاكيد بر اينكه جنبش سبز از اين پس بايد تكليف خود را با مسائل باريكتر و بنيادين حقوق بشر مشخص كند گفت: رعايت حقوق زندانيان، منع شكنجه، آزادي بيان همگي جزو منشور حقوق بشر هستند كه پيشتازان اين جنبش حمايت خود را با آن اعلام كردند اما همين موضوعات هم داراي جنبههاي پيچيدهتري است كه پاسخ دادن به آنها ساده نيست.
فعال حقوق بشر در بخش ديگري از سخنان خود به يكي از مهمترين مسائل حقوق بشري يعني مقوله اعدام نيز گريزي زد و با تاكيد بر اينكه بايد مواضع رهبران و نخبگان جامعه نسبت به مقوله اعدام مشخص شود گفت: اهميت تاكيد من در اين نكته از آنجا ناشي ميشود كه چه بسا كساني كه موافق و مدافع حقوق بشر هستند اما اعدام در جرايم از اين راه هم قبول دارند. اينگونه نيست كه هر كس با اعدام موافقت كند، مخالف حقوق بشر است.
وي تاكيد كرد: بايد مواضع رهبران جنبش در اين زمينه مشخص شود به اين خاطر كه به اعتقاد من بحث اعدام نهايت حقوق بشر است.
وي افزود: بنابراين بايد اصلاح قانون مجازات اسلامي از اهداف گروههاي مدني باشد و براي اين كار لازم است با تصويري از مجازاتهاي اسلامي صورت گيرد كه وجود فقهاي بزرگ و علماي برجستهاي كه در سطح رهبران يا حاميان اين جنبش قرار دارند ميتواند موجب اطمينان، درايت اصول و ضوابط اجتهاد در اين زمينه باشد.

دكتر کاظمی: نبايد برداشتهاي رسمي از دين از سوي رهبران جنبش را به مردم تحميل كرد
دكتر کاظمی در سخناني تحت عنوان دين در جامعه جنبشي اظهار كرد: مفهوم نابرابري يا بيعدالتي و مفهوم تقاضا براي تغيير اوضاع دو مولفهاي هستند كه ميتوانند وجود جنبشها را توجيه كنند.
وي با اشاره به اينكه در همه جوامع نابرابري و بيعدالتي وجود دارد اما در همه اين جوامع جنبشها به وجود نميآيند، توضيح داد: وقتي از يك دستگاه ايدئولوژيك صحبت ميشود در جامعه ما اين دستگاه ايدئولوژيك دين است و به همين منظور دين با جنبشهاي اجتماعي ارتباط دارد.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه در برخي مواقع نابرابري جنبش را ميخشكاند، گفت: در صورت نبودن دسترسيهاي گفتماني برابر ممكن است جنبشي ايجاد نشود.
او به برداشتي از دين اشاره كرد كه مردم را به سكوت دعوت ميكند و گفت: برداشت دين نيز مردم را به اعتراض فرا ميخواند.
كاظمي با بيان اينكه جامعه جنبشي چيزي بيشتر و فراتر از جنبشهاي اجتماعي است، گفت: جامعه جنبشي نه خوب است و نه بد. اما اين جامعه در مقابل جامعه سازمانيافته قرار ميگيرد كه نمونهاش آمريكا است و در آن سازمانهاي متعدد فعاليت ميكنند، عضو دارند و در رابطه با احزاب هستند.
وي با بيان اينكه در جامعه ما مسير تغييرات از مسيرهاي اجتماعي مقدور و ممكن است تصريح كرد: وقتي تشكلهاي نهادمند برای بيان عقايد نباشند طبيعي است كه شكلهاي ديگري براي بيان اين عقايد به وجود ميآيد.
به گفته اين جامعهشناس در جامعه ايران كه سازمانيافته نيست جامعه جنبشي از برخي لحاظ به ما كمك ميكند. در جامعه ما اساسا تفكيك بين جامعه مدني و جامعه سياسي ايجاد نشده است تا دولت بخواهد وارد جامعه مدني شود. از اين رو جامعه ما يك جامعه متداخل است.
كاظمي ادامه داد: جامعه ما جامعهاي باز است و دسترسيهاي گفتماني نه كاملا بسته و نه كاملا باز است به طوري كه به لحاظ قانوني دسترسي گفتماني ممنوع است اما باز هم به اشكال مختلف دسترسي وجود دارد.
او با بيان اين مطلب كه به دليل سازماني نبودن كشور ما حزب نيز در كشورمان وجود ندارد گفت: جامعه ما جامعه قطعهقطعه شده است و گروههايي متفاوتي به وجود آمدند كه البته مطالباتشان قطعه قطعه نيست و سنتهاي ديني راحتتر از ارزشهاي مدرن عمل ميكند.
او به طرح اين پرسش كه چرا دين در پرداختن به جامعه ايران مهم است گفت: دين در جامعه ما بخشي از دستگاه ايدئولوژيك محسوب ميشود
كاظمي تصريح كرد: وقتي اكثريت سكوت ميكنند نقش الهيات سكوت مهم ميشود و غالب كردارهاي معناساز به نحوي با گزارههاي ديني گره خورده است و ريشه اين معناسازي خارج از رابطه با قدرت نيست.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه جدال بر سر تفسير دين از مدتها قبل شروع شد و مجاهدتهاي زيادي نيز انجام شد تا فضايي ايجاد شود كه افراد اجازه بيان تفاسير مختلف داشته باشند گفت: يك زمان اگر اسلام را سياسي تفسير ميكرديم غيرديني بوديم و حال اگر اسلام را غيرسياسي تفسير كني، غيرديني هستي.
به عقيده اين جامعهشناس مشكل اين نيست كه اعتراضي ايجاد شده و دولت نميپذيرد مشكل اين است كه گروهي اصلا اعتراض را نميفهمند و نميدانند كه چرا بايد اعتراض كنند.
كاظمي با بيان اينكه نبايد برداشتهاي رسمي از دين از سوي رهبران جنبش را به مردم تحميل كرد، گفت: بايد به دل جامعه رفت و ديد كه مردم چه برداشتي از جنبش و از دين دارد.
وي با بيان اينكه جنبش سبز جنبشي ديني نيست گفت: اينكه دين چه جايگاهي در جنبش دارد را مهم نميدانم چرا كه جنبش سبز جنبشي اجتماعي است اما اينكه با اين جنبش چگونه برخورد می کنند مهم است. از يك طرف تخريب ميشود كه جنبش ديني نيست و دينداران نبايد به سمتش بروند و از سوي ديگر تفسير رهاييبخش از اسلام مردم را به جنبش دعوت ميكند.
اين استاد دانشگاه جنبش موجود را جنبشي بيسر و بدون رهبر مشخص عنوان كرد و گفت: اين جنبش چند گفتماني است و تكگفتماني نيست و هنوز گفتمان خود را صورتبندي نكرده و در حال صورتبندي گفتمانش است.
او با بيان اين مطلب كه نهادهايي در جنبش به كار گرفته ميشوند ميتوانند ديني باشند و ميتوانند نباشند گفت: اينكه از روز قدس و عاشورا و ... استفاده ميشود بحث جديدي نيست و اينكه مسجد از كاربري صرف مذهبي كاربري سياسي پيدا كند ايرادي ندارد و در جامعهاي كه دولت امكان فعاليت نهادهاي سازمانيافته را منع كرده از مسجد استفاده ميشود.
وي با اشاره به اينكه هر جا امكان تجمعي باشد از سوي جنبش سبز مورد استفاده قرار ميگيرد گفت: جنبش سبز به دنبال پيش بردن اهداف در غالبهاي تعريفشده است و استفاده از مسجد در زمان شاه نيز بود اما آيا ديني بود يا غيرديني؟ به همان مقدار الان درباره استفاده از مسجد ميتوان گفت كه ارتباطي به ديني و غيرديني بودن ندارد.
كاظمي در پايان گفت: همين شروع جنبش سبز يعني سرانجام.

جواد كاشي: در جنبش سبز ادعاهاي گزاف بلاموضوع است
جواد كاشي با بيان اين كه هر جا امر سياسي شكل ميگيرد مسبوق به امري الهي است گفت: ميتوان هم در نظم مستقر و هم در اراده دگرگوني صورتي از مفاهيم الهي جستوجو كرد و البته اين در تضاد با سكولاريسم نيست.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه الهيات نظم و الهيات اعتراض را بايد از هم جدا كرد تصريح كرد: صورت مستقر نظم مسبوق به صورتي از نظم الهي است و در الهيات نظم دو صورت از خدا وجود دارد يك خدا در واقعيت عيني تجسم پيدا كرده است و اين بيشتر براي كساني است كه از نظم موجود نفع ميبرند. براي اين گروهها خدا پايين آمده و اراده اين افراد تداوم اراده خداوند است.
وي ادامه داد: بيخود نيست كه شخصيتها كم و بيش دانسته يا نادانسته احساس خدايي ميكنند چرا كه خداوند به نحوي براي آنها در جهان واقعي تجسم كرده است. اين خدا باند مشخص و هواداران معيني دارد و دشمنان معيني هم دارد به طوري كه صف دشمنان و دوستان مشخص است. اين افراد مدعي هستند كه خدا را مستقيم ميبينند و ميشنوند و او در هر باد موافقي كه بوزد احساس ميكنند.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: يك خداي ديگر در الهيات نظم خداي انتزاعي است براي كساني كه احساس بيگانگي و جدايي از جامعه ميكنند. اين افراد يا خدا را انكار ميكنند و يا اعتراض ميكنند كه اگر اعتراض نكنند و همچنان بخواهند در پرتو خدا باشند او را به آسمان پرتاب ميكنند و خدا را از جهان بيگانه ميسازند در اين صورت جهان به يك جعل مطلق تبديل ميشود كه به شرط پشت كردن به اين جعل محسوس ميشود به آن خدا رسيد و گرنه هر تعلقي به اين جهان نشانه دوري از آن خدا است.
به گفته كاشي يك برداشت از خدا هم است كه برايش گاه خدا وجود دارد و گاه وجود ندارد. اين خدا خداي اميد و وعده است.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه ما امروز بدونشك در جامعه ايران با الهيات اعتراض مواجهيم تصريح كرد: اين الهيات در رويارويي با يك الهيات نظم قرار گرفته است و برخي ادبيات دوره قبل از انقلاب مثل شاملو و شريعتي به واسطه بازيابي الهيات اعتراض دوباره خوانده ميشود.
وي ادامه داد: البته 30 سال كه از انقلاب گذشته آنقدر مهم است كه بگوييم اين الهيات اعتراض كنوني با آن الهيات اعتراض تفاوت ماهوي جدي هم دارد. 30 سال پيش ماجرا اين بود كه جامعهاي كه 80 درصدش روستايي بودند در يك فرآيند سريع توسعه آن را معكوس كردند به طوري كه امروز در نقطه مقابل آن توسعه ايستادهايم.
وي با بيان اينكه جهان عيني در آن دوره از هم گسيخته بود، گفت: الهيات اعتراض 30 سال پيش الهيات اعاده يك نظم از دست رفته بود و الهيات اعتراض به دنبال يك نظم بود.
اين استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به اينكه الهيات اعتراض 30 سال پيش به شدت راديكال بود گفت: آن اعتراض به دنبال اين بود كه صورتبنديهاي ناهنجار موجود را به طور كامل از بين ببرد و به همين جهت به محض پيروزي انقلاب همه داعيه داشتند كه به سرعت نظم برقرار شود و گفتوگوها و اعتراضها پايان يابد.
كاشي گفت: آنچه كه روح اعتراض امروز را با آن روز متفاوت ميكند، اين است كه جنبش امروز به دنبال اين نيست كه نظم اصيل از بين رفته را برقرار كند بلكه معتقد است نظمي وجود دارد كه اين نظم تنگ و بسته است و گشودگي آن را ميخواهد. اين الهيات الهيات گشودگي است و خدا در آن مظهر نظم اصيل نيست به طوري كه جهان در كنار خدا معتبر است.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: اگر اين جنبش مسالمتجو است به اين خاطر است كه چيزي در مقابلش نيست كه بخواهد چيزي از بنياد از جا بكند. با آنچه كه هست ارتباط برقرار ميكند اما چيزهاي بسيار زيادي ميخواهد به آن بيفزايد.
كاشي با بيان اينكه تنوع و گوناگوني در جنبش سبز تابع يك روح واحد است افزود: اين روح واحد اجازه به تنوع ميدهد و امكان درك تنوع در آن وجود دارد.
به عقيده اين جامعهشناس جنبش اهداف خيلي عميق و آرماني ندارد و بيش از اينكه ويرانگر باشد استحالهبخش است و ادعاهاي گزاف را بلاموضوع ميكند و به جاي اينكه به نحو خشونتبار به ادعاهاي گزاف شمشير بكشد آنها را كنار ميگذارد. البته اين جنبش با جنبش 30 سال پيش شباهتهاي زيادي هم دارد.

سارا شريعتي: جنبش سبز یک جنبش وسيع شهروندي است
سارا شريعتي در این نشست به بررسي جامعهشناختي تحولات اخير پرداخت و گفت: جنبش سبز احتياج به وقت بيشتري براي تحليل دارد چرا كه اين جنبش جوان است و چند ماه بيشتر از به وجود آمدن آن نميگذرد.
وي با بيان اينكه هماكنون در مرحله توصيف شرايط هستيم ادامه داد: از اين رو بايد از داوري يا پيشگويي پرهيز كنيم يا قاطعانه پيشگويي نكنيم.
اين فعال مدني افزود: مشاهده من اين است كه با يك جريان اعتراضي وسيع روبرو هستيم كه به مناسبت انتخابات امكان بروز پيدا كرده است. ما بايد نقطه جريانات اعتراضي را بشناسيم و ببينيم كه چطور در انتخابات بروز كرده است به همين خاطر نياز به يك الگوي مطالعاتي خاص ايران داريم.
شريعتي افزود: جهش وسيع و سريع ارتباطات دموكراتيزاسيون نقش زنان، نقش دين و جوان بودن جامعه تحولاتي را به وجود آورده و به نظر ميرسد كه سرعت جامعه با ساختارها و نهادها يكي نيست.
وي با بيان اينكه وقتي جامعه ديناميك است و نهادها نميتوانند آن را همراهي كنند يك تنش جدي به وجود ميآيد گفت: در اين شرايط جامعه ميخواهد كه انفجار يا اعتراض خود را نشان دهد و جامعه نيازمند بازتعريف خود است كه در اين شرايط ماجراي انتخابات به وجود ميآيد.
به گفته شريعتي چون اين حوادث مديريت نشد و با خشونت روبرو شد به يك جنبش اجتماعي تبديل شد كه البته ترجيح ميدهم نامش را يك جنبش وسيع شهروندي بگذارم.
اين فعال مدني با بيان اينكه ايدئولوژي واحدي حاصل اين جنبش نيست، گفت: اين جنبش جنبشي غيرنهادينه و اعتراضي است كه اعتراضش را به يك شكل واحد يعني به خيابان آمدن نشان ميدهد و يك كنش جمعي معناساز است كه با خواست مشاركت بيشتر اجتماعي فعاليت ميكند.
شريعتي خاطر نشان كرد: طبيعت اين جنبش و اولين ويژگي آن اين است كه داراي سه تضاد است يكي تضاد متن جامعه با نظام به آن نحوي كه در جامعه تحولاتي رخ داد و نظام مستقر با آن همراهي نكرده است؛ ديگر تضادهاي درون خود نظام است بر سر اينكه چه كسي بيشتر به اصول پايبند است و موضوع ديگر تضاد در جامعه است كه گاه شكل و بوي طبقاتي نيز پيدا ميكند.
او با بيان اين مطلب كه جنبش سبز امروز خودش را با كنش جمعي و تضادهايش معرفي ميكند نه با اهدافش اظهار كرد: آنچه كه در آمدن به خيابانها به عنوان رسانه ميبينيم اين است كه جنبش خودش را با اهدافش معرفي نميكند و چون داراي دغدغههاي متمركز و واحدي نيست بسيار ديناميك و پويا بوده و داراي يك مديريت مشخص نيست. اين نداشتن مديريت واحد ميتواند مزيتها و در عين حال كاستيهايي را به جنبش تحميل كند.
شريعتي به طرح اين پرسش كه حال دين دراين ماجرا چه جايگاهي دارد گفت: نبايد جنبش را بين دينداران و بيدينان تقسيم كنيم. ما احتياج به جامعهشناسي داريم نه دينشناسي. به طوري كه بايد به جاي دين به سراغ حاملان دين در جامعه برويم و ببينيم كه هر كس رنگ خودش را به دين ميدهد و برداشت خودش را دارد.
وي در اين باره كه چرا از نمادهاي ديني در جنبش سبز استفاده شده است گفت اولين دليل اين است كه زبان ديني، زبان عمومي جامعه است و ديگر آنكه زبان دين زبان مشروع است و همچنين ايجاد مصونيت ميكند.
وي با بيان اينكه ديني كه با نظم موجود يكي شود دين اميد نيست گفت: دين هم ميتواند مشروعيتبخش باشد و هم معترض به طوري كه ميبينيم دين كاركرد اعتراضي خودش را در جريان جنبش سبز پيدا ميكند.
اين فعال سياسي تصريح كرد: شايد زود باشد كه از ايدئولوژي در اين جنبش صحبت كنيم. جنبش هماكنون در مرحله جنيني خودش است و همه گروهها را نيز درخود جاي داده است.
شريعتي با بيان اين عقيده كه جنبش سبز محصول تحول اجتماعي است نه محصول ديني جديد يا اسلام جديد گفت: اگر انتخابات هم پيش نميآمد حتما به يك مناسبت ديگر اين جنبش بروز ميكرد و اين اجتنابناپذير بود كه جامعه از خلال موضوع انتخابات بتواند خود را بازتعريف كند.
او همچنين تاكيد كرد كه اين غليان و جنبش اجتماعي بايد مديريت شود و هدف داشته باشد تصريح كرد: اين جنبش همانطور كه براي جامعه يك ضرورت بوده براي نظام هم يك فرصت است البته اگر نگويند تهديد، چرا كه از خلال آن زنگ خطري به صدا درميآيد كه نظام متوجه شود كه بايد به نگاهي كه از متن جامعه برخاسته توجه كند و متوجه تحولات اجتماعي و چند صدايي جامعه شود.
شريعتي با تاكيد بر اينكه اين زنگ خطر يك بار بيشتر براي نظام به صدا درنميآيد گفت: ما نبايد به دنبال شبيهسازي با انقلاب يا اصلاحات برويم چرا كه اين جنبش حركتي بي بديل است.

مهاجرانی: آمریکا به دنبال دموکراسی در ایران نیست ؛ فقط دولت های ضعیف می خواهد

عصر ایران - عطا الله مهاجرانی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد کشورمان با نگارش مطلبی در روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن، خواستار عذرخواهی آمریکا از مردم ایران شد.
به گزارش عصر ایران ، وزیر فرهنگ دولت اصلاحات نوشت: 20 سال پیش از گفت وگوهای اخیر آمریکا و ایران در شهر ژنو ، مقاله ای را در روزنامه اطلاعات تحت عنوان " مذاکرات مستقیم" منتشر کردم. در آن دوره ، سخن گفتن درباره مذاکره ایران و آمریکا یکی از حریم های ممنوعه بود؛ بنابراین با انتشار آن مقاله، نه تنها از سوی محافظه کاران  بلکه از سوی دوستان اصلاح طلبم نیز به شدت مورد انتقاد قرار گرفتم ولی در پی مرور زمان نظر آنها -که اکثرشان هم اکنون در زندان هستند- تغییر کرد.
در ادامه این مطلب می خوانیم: اما هم اکنون قصد دارم دیدگاه خود را در این زمینه از زاویه دیگری مطرح کنم. هنگامی که آن مقاله را در روزنامه اطلاعات نوشتم معاون رئیس جمهوری وقت هاشمی رفسنجانی بودم ولی هم اکنون به عنوان یک روزنامه نگار و  داستان نویس به این موضوع می پردازم.

در 30 سال گذشته مدام شنیده ایم که دیوار بزرگ بی اعتمادی میان ایران و آمریکا وجود دارد که نشان دهنده اختلافات میان دو کشور است و دلیل اصلی این بحران نیز نبود اعتماد میان دو دولت ایران و آمریکاست.
سوال اصلی این است چگونه می توانیم این دیوار ضخیم را از میان برداریم و دوباره اعتماد سازی کنیم.  اگر خواهان تحقق این هدف باشیم  نیازمندیم  از  برخی پروتکل ها خلاص شویم و بازی با الفاظ را متوقف کنیم.
 
مهاجرانی اضافه می کند: معتقدم اگر تمایل داریم به حقیقت برسیم می بایست آماده تحمل برخی از کلمات تلخ نیز باشیم ؛ تلخی واقعیت بهتر از شیرینی توهم است.
 
وی در بخش دیگری از مطلب خود نوشته است: در گذشته کشور ما ، بسیار شبیه به زمین فوتبال بود و دو بازیگر اصلی یعنی آمریکا و انگلیس، در سرنوشت ایران نقش اصلی را داشتند. چه کسی است که می تواند نقش آمریکا و انگلیس را در نابودی آزادی و دموکراسی در ایران فراموش کند یا ببخشد؟من اکنون نیز معتقد نیستم که آمریکا و انگلیس به دنبال دموکراسی در ایران هستند؛ آنها خواهان کشورهایی ضعیف در منطقه خاورمیانه اند.
 
مهاجرانی در ادامه با اشاره به تحولات سیاسی اخیر در ایران نوشت: جنبش سبز در ایران نشانه ای روشن از خواست ایرانیان برای اجرای شعارها و اهداف فراموش شده خود است چه آنکه ما در سایه انقلاب اسلامی دانستیم آنچه را که نمی دانستیم.
 
وزیر اسبق ارشاد همچنین اضافه کرده که انقلاب اسلامی واکنش به استبداد خانواده پادشاهی در ایران بود. استبدادی که از سوی آمریکا ، غرب و حتی روسیه و چین مورد حمایت قرار گرفت.
 
وی در انتهای مطلب خود در توضیح پیشنهاد خلاص شدن از پروتکل ها و الفاظ خواستار عذرخواهی امریکا از ملت ایران شده و نوشته است: هم اکنون چرا آمریکا پیام عذرخواهی را برای ملت ایران نمی فرستد و از کودتای علیه مصدق عذر نمی خواهد؟

فیض‌الله عرب‌سرخی: "تا آخر پای اعتقاداتم می‌ایستم"


سه‌شنبه، 26 آبان 1388
فیض‌الله عرب‌سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از میرحسین موسوی به دلیل حضور در منزلش و دلجویی از همسر و دخترانش تشکر کرد.

ساجده عرب‌سرخی، دختر فیض‌الله عرب سرخی از ملاقات امروز با پدرش خبر داد و گفت: "امروز من، مادرم و خواهرم به اتفاق دخترانمان به دیدار پدر رفتیم و متاسفانه همچنان در انتخاب افراد ملاقات شونده اعمال نظر می‌کنند. در این ملاقات روحیه پدرم هم چون گذشته بسیار خوب بود و از ما خواست به جای او از مهندس میرحسین موسوی که در غیابش به منزل ما سر زده و پای درد و دل خانواده نشسته است بسیار تشکر کنیم."
ساجده عرب‌سرخی همچنین در خصوص برگزار نشدن دادگاه پدرش در روز دوشنبه گفت:‌ "روز یکشنبه دادستان به پدرم گفته بود که جلسه دادگاه دوشنبه برگزار نخواهد شد. اما روز دوشنبه قاضی و مسولان مربوطه در دادگاه حاضر شدند که پدرم را به دادگاه نبردند و جلسه دادگاه لغو شد." وی با بیان اینکه به نظر می‌رسد بین خودشان ناهماهنگی و اختلاف وجود دارد، گفت: "پدرم در ملاقات گفت که در حال نوشتن دفاعیات خود است و تنها به مسایل مربوط به خود می‌پردازد."
فیض‌الله عرب‌سرخی در این دیدار تاکید کرده که است که «‌پای اعتقاداتمان هستیم و تا آخر هم پای آن می‌ایستیم.»
برگرفته از: پارلمان‌نیوز

موسوی خوئینی: تا زمان آزادی زندانیان و جلب رضایت مردم انتظار سکوت نداشته باشید

علی اکبر موسوی (خوئینی)نماینده مجلس ششم و دبیرکل پیشین سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) خطاب به کودتاچیان گفت:تا زمان آزادی زندانیان وجلب رضایت مردم انتظار سکوت وبی عملی نداشته باشید.
به گزارش موج سبز آزادی، وی که به مناسبت ۱۷نوامبر روز جهانی دانشجو در اجتماع راهپیمایان حامل طومار سبز در واشنگتن سخن می‌گفت؛ با اشاره به سرکوب و کشتار دانشجویان چک در سال ۱۹۳۹ و بعدها در یونان اظهار داشت: سرنوشت امروز کسانی که در این کشورها پاسخ دانشجویان و مردم خود را با زبان گلوله وزندان دادند باید مایه عبرت سایر مستبدین باشد.
این عضو سابق فراکسیون دانشجوئی مجلس ششم با گرامیداشت یاد شهدای جنبش دانشجوئی و جنبش سبز چنین ادامه داد: امروز در شرایطی کنار هم جمع شده‌ایم که در داخل کشورمان ؛ دولت برآمده از کودتای نظامی از جمله بهترین نیروها وجوانان کشورمان رابه بند کشیده است. ازمیان تشکل‌هایی مثل سازمان ادوار تحکیم؛ فعالین دانشجوئی؛ جبهه مشارکت ایران؛ سازمان مجاهدین انقلاب؛ زنان؛ روزنامه‌نگاران؛ گارگران و سایر فعالین در میان بازداشت‌شدگان حضور دارند. اما اخیرا سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) به عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای پشتیبان جنبش دانشجوئی وسبز دوباره آماج حملات ناجوانمردانه کودتاگران قرار گرفته است.
در شب ۱۳آبان حسن اسدی؛ محمد صادقی ۲عضو شورای مرکزی پس از یورش به منازلشان بازداشت شدند و متعاقبا حجت شریفی؛ نفیسه زارع؛ کوهزاد اسماعیلی و موسی ساکت از اعضای سابق شورای مرکزی و سیاستگذاری و نیز دبیران شعب استانی آن را دستگیر کردند. آخرین نمونه این هجمه حکم سیاه و ناعادلانه ۸سال زندان برای عبدا… مومنی سخنگوی این سازمان بود که بدون وکیل اختیاری و رعایت ضوابط دادرسی عادلانه و نیز شرایط جسمی و فشارهای غیرقانونی وارده بر این عضو سازمان صادر شده و قابل اجرا نیست. این درحالی است که احمد زیدآبادی دبیرکل این تشکل نیز ماهها پس از تحمل فشار همچنان بدون دلیل در زندان به سر می برد.
براستی دلیل این همه انتقام جوئی از این سازمان برای چیست؟ از آنجا که شخصا سالها در این تشکل حضور داشته ام میتوانم برای شما از دلایل آن سخن بگویم. این سازمان خوشنام که از سالیان قبل با مجوز رسمی وزارت کشور فعالیت نموده همواره مدافع حقوق دانشجویان؛معلمان؛زنان؛کارگران وروزنامه نگاران بوده است. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری سهم به سزائی در متقاعد نمودن جمعیت خاموش ایرانی به شرکت در انتخابات داشته است که علی الظاهر جرم بزرگی است!.
پس از انتخابات نیز همگام با انبوه ایرانیان معترض به تقلب‌های انتخاباتی همواره پشتیبان رهبران و نمادهای جنبش مردمی سبز بوده و یورش به منازل آنان نیز درست پس از دیدار ایشان با مهدی کروبی وپس از صدور بیانیه دعوت به شرکت در راهپیمائی ۱۳آبان صورت گرفته است. راهپیمائی که به رغم برخورد خشن پلیسی و امنیتی با راهپیمایان و مهدی کروبی ونیز حصر میرحسین موسوی صدها هزار معترض در خیابان های تهران ودیگر شهرها و دانشگاهها ؛قدرت جنبش سبز را به اثبات رساند.
موسوی خوئینی در ادامه سخنانش گفت: اما سوال اینجاست: نقش ماایرانیان به ویژه دانشجویان و دانش آموختگان درخارج کشور برابر کودتاچیان چیست؟ آیا می‌توانیم در برابر رنج و سختی خانواده‌های زندانیان و هموطنانمان بی تفاوت باشیم؟ ما در برابر خونهای ریخته شده و زندانیان مسئولیم. به نظرم کشور ما در برهه و پیچ تاریخی مهم عبور از استبداد زدگی قرار گرفته -استبداد؛ استبداد است؛ ولی اگر رنگ دینی هم داشته و از احساسات مذهبی هم برای سرکوب خود استفاده کند به مراتب خطرناک تر خواهد بود.
وی افزود، در عین حال مواجهه با استبداد دینی امکان پذیر نیست مگر با کمک نواندیشان دینی که در تاسیس یا ادامه این نظام نقش داشته اند.امری که اروپا وآمریکا سالها قبل توسط افراد آزاداندیش‌تر کلیسا مقابل حاکمیت مطلق وقت آن را طی نمودند. امروز یکی از مهمترین ضرورت های فضای خارج کشور در برابر کمک به هموطنان مان؛ ایجاد انسجام بیش از پیش ایرانیان؛ مخصوصا میان جامعه تحصیل کرده و دانشجوست.
ما مسئولیت داریم به دلیل فضای خفقان داخل؛ مدافع حقوق تضییع شده خود و هموطنانمان باشیم. که البته تحقق این امر در دنیای امروز بدون فعالیت سیستماتیک و شبکه ای امکان پذیر نیست. و این موضوع هم بدون گفتگوی فراگیر ایرانیان عملی نخواهد بود. با وجود چنین شبکه ای برخاسته از نسل دانشجویان ودانش آموختگان ایرانی؛صدای دولت کودتا نخواهد توانست به نمایندگی از اکثریت ایرانیان در مجامع بین المللی طنین انداز شود؛ همچنان که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد صدای ایرانیان معترض بسیار بلندتر از دولت کودتا بود ودولتی که سال گذشته در همان ایام از برنامه خود در دانشگاه کلمبیا برای خود در دنیا تبلیغات راه انداخته بود؛ امسال دربه در به دنبال هتل اقامت خود می‌گشت! دولت کودتا باید متوجه این امر باشد نمیتواند خواسته ها وآمال اکثریت ملت ایران را نمایندگی کند و اکثریت قشر آگاه ایرانی میتوانند صدای مردم را به گوش جهانیان برسان.

در رم اتفاق افتاد - ابراهيم نبوي

سه شنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۸
اعظم سادات، همسر احمدی نژاد، دعوت برلوسکونی را برای شام نپذیرفت، وی گفت: " اگر خانوم تون باشه من می آم، ولی اگر تهنایی باشین، واسه ما خوبیت نداره." اعظم سادات فراحی در گفتگو با خبرنگار نشریه " ایل کوچینا" شرکت کرد.

ایل کوچینا: به عنوان یک ایتالیایی می خواستم بگویم عینک تان قشنگ است.
اعظم سادات: اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن فی هذه الساعة و فی کلّ ساعة ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و مؤیداً، حتّی تسکنه ارضک طوعاً و تمتّعه فیها طولاً. مرگ بر اسرائیل غاصب و درود بر شهدای اسلام و مسلمین. عینک اینجانبه توسط برادر احمدی نژاد رئیس جمهور خریداری گردید و مارک است.
ایل کوچینا: به عنوان همسر رئیس جمهور ایران چه احساسی دارید؟
اعظم سادات: تا چشم دشمنان اسلام کور بشه، علی الخصوص زهرا رهنورد و فائزه هاشمی و فاطمه هاشمی و هرکی دلش می خواست بشینه روی این صندلی، الهی بحق زهرا سلام الله علیه که خدا بزند به کمرشان.
ایل کوچینا: برای خوانندگان ما خیلی جالب است که بدانند آقای احمدی نژاد در خانه چه شخصیتی دارد؟
اعظم سادات: ما چند ساله توی خونه ندیدیم شون، ایشون مثل یک خدمتگذار برای ملت می مونه، و شب ها دیر می آد خونه، و به محض دخول هم کپه مرگش رو می ذاره.
ایل کوچینا: آیا شما هم در مسائل سیاسی حضور فعال دارید؟
اعظم سادات: من در اینجا به تمام جهانیان می گم که زنان مسلمان ایران در صحنه مبارزه با استکبار جهانی حضور دارند، البته اگر خواهر شوهرشان بیخودی و بدون هیچ سوادی و دلیلی خودش را نیندازد وسط و وارد شورای شهر نگردد.
ایل کوچینا: گفته می شود که در انتخابات اخیر ایران، تقلب صورت گرفته و جنبش سبز در اعتراض به این انتخابات به خیابانها ریختند و دختری به اسم ندا نیز کشته شد، شما در مورد ندا چه احساسی دارید؟
اعظم سادات: من به عنوان یک زن ایرانی به اروپایی های باصطلاح خارجی می گویم که بیخودی ورندارند علیه اسلام حرف مفت بزنند، بلکه اسلام در اروپا شهیدی به نام مروه الشربینی داشته که عکس شهید مروه را همسرم به اینجانبه داد که حالا سووال من این است که شما چرا قاتل این زن را مجازات نمی کنید؟ هان؟
ایل کوچینا: قاتل مروه الشربینی به حبس ابد محکوم شده، در مورد قاتل ندا چه اتفاقی افتاده است؟
اعظم سادات( به مترجم): این زنیکه راست می گه؟
مترجم: بله، راست می گه، جوابش رو چی بدم؟
اعظم سادات: مسائل داخلی اسلام به هیچ کسی مربوط نیست، چه ندا چه مروه الشربینی، همینو بگو تا دهنشو جر ندادم.
ایل کوچینا: علت شرکت شما در کنفرانس غذا در ایتالیا چیست؟
اعظم سادات: نه که خیلی برخورد خوبی با آقامون در نیویورک کردین که بدبخت بیچاره دو روز فحش خورد و عکس اش به عنوان وانتد روی وانت چسبوندن، انتظار داشتین بیاد اینجا که این دفعه هم بهش فحش بدین؟ من به جای ایشون اومدم. به ایشون گفتم، صد بار شما رفتین، یک بار هم اینجانبه، بخصوص که من در مورد همه غذاها تخصص کافی دارم، هم غذا هم ترشی و هم مرباجهات، چیزی که عوض دارد گله ندارد.
ایل کوچینا: شما برای اجلاس جهانی غذا چه پیشنهادی دارید؟
اعظم سادات: ما چند برنامه که از دستورات اسلام هست و برای حل مشکلات غذایی جهان لازم است متذکر می شوم، اول اینکه کم بخور همیشه بخور نه اینکه دائم بری پای یخچال هر چی اون توئه بخوری، ثانیا، غذاتو هورت نکش، دلم غژغژ می کنه، ثالثا قاشق رو نزن به دندونت، اعصابم می ریزه به هم، موقع غذا خوردن هم اینقدر حرف نزن، دارم تا وسط معده تو می بینم.
ایل کوچینا: با توجه به فقر غذایی در جهان چه برنامه ای پیشنهاد می کنید؟
اعظم سادات: ما هماهنگ کردیم، بیشترین گرسنگان در غزه و لبنان( بجز بیروت که خودم عکسای زناشو دیدم) هستند که اگر اسرائیل را از روی نقشه حذف کنیم آنها هم به یک نان و نوایی می رسند و از این حالت درمی آید که با گلوله های آتشین مردم گرسنه را خلع سلاح کنند.
ایل کوچینا: آیا شما ملاقاتی هم با دیگر سران اجلاس مثل خانم سوزان مبارک داشتید یا نه؟ 
اعظم سادات: سوسن خانوم گفتن که فردا واسه شام بریم سراغ شون با خانومای رهبران کشورهای اسلامی، تا حالا هم باهاشون 56 تا عکس گرفتم.
ایل کوچینا: شما بدون سروصدا به محل اجلاس آمدید، آیا بخاطر ترس از اعتراض ایرانیان مقیم ایتالیا چنین کاری کردید؟ 
اعظم سادات: بقول آقامون دروغگو ترسوئه و ترسو کسی یه که حاضر نمی شه از حق ملت دفاع کنه و کسی که از حق ملت دفاع نمی کنه خیانت می کنه... من جمله شون رو دقیق به خاطر ندارم، ولی من بخاطر ترس از ایرانیان نبود که سرزده اومدم ایتالیا، وگرنه نمی رفتم سفارت، می رفتم هتل چند ستاره.
ایل کوچینا: چه چیزی از رم را به تهران می برید؟
اعظم سادات: الحمدالله در این پنج سال هر چی لازم داشتیم احمدی نژاد آورده و هیچ نیازی به غربیان نداریم که سوغاتی بخریم، مثل بعضی هایی که به اسم نوشتن کتاب برای اوشون به سفر حج رفتند و خدا می دونه چه ها آوردند. ظاهرش که اینه که ایشون طرفدار اسلام هستند، ولی خدا می دونه که در دل هر کسی چی می گذره.

سادات نامبارک
خبرش از دیروز روی سایت خواندنیهاست، یکی هم نمی رود اصلاحش کند. تازه، سایت خواندنیها یک لشکر متفکر و صاحب نظر دارد، از جمله خانم الهه بقراط، شاهین فاطمی، احمد احرار، صدرالدین الهی و غیره. لطفا اصلاح کنید. نوشته است " همسر محمود احمدی نژاد برای شرکت در در نشست سازمان فائو با عنوان «امنيت غذايی و دسترسی زنان به منابع » که به ریاست «سوزان مبارک » - همسر حسنی مبارک ، رئیس جمهور پیشین مصر که به دست تروریستهای اسلامی کشته شد -از روز دوشنبه 25 آبان ماه در ایتالیا تشکیل شده ، به آن کشور سفر کرده است." جهت توضیح عرض می شود که حسنی مبارک هنوز توسط تروریست های اسلامی کشته نشده است، آن کسی که بوسیله تروریست های اسلامی کشته شده انور سادات بود، زنش هم سوزان مبارک نبود، بلکه جهان سادات بود .

کهریزکولا

کهریزک جایی است که مدتهاست تعطیل شده، اما همچنان قربانی می دهد.
زندانی کهریزک: کسی است که در اثر شکنجه مننژیت می گیرد و کشته می شود.
زندانبان کهریزک: کسی است که رهبری او را متخلف می داند و از او قدردانی می کند.
متخلف کهریزک: کسی است که در جنایت دست دارد، ولی اسم ندارد.
پزشک کهریزک: کسی است که مجروحان را نجات می دهد و خودش خودکشی می کند.
رئیس زندان کهریزک: یک سردار است که فعلا رفته گل بچیند.
قاضی کهریزک: کسی که دستور می دهد و قرار است دیگران مجازات شوند.
کهریزکولا: نوشابه ای است که در کهریزک بطور طبیعی مصرف نمی شود.

مناجات

مناجات( متجاوزان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی تهران بزرگ) اعلام کرد که حادثه تجاوز به یک زن 32 ساله توسط شش نفر از متجاوزان به یک صورت دیگری اتفاق افتاده است. سردار احمد روزبهانی، رییس پلیس امنیت اخلاقی ناجا در مورد تجاوز دسته جمعی به یک زن متاهل در روز سیزدهم آبان اعلام کرد: " روز گذشته ماموری را برای پیگیری این موضوع به پاکدشت فرستادم که امروز اعلام کرد قضیه اصلا آنچه که اعلام‌شده نبوده است." دیروز سردار علیپور، پس از ده روز که این واقعه رخ داده بود، گفت: " اصلا از چنین حادثه ای خبر ندارم." روزبهانی نیز اعلام کرد که " پس از مطالعه پرونده، موضوع را تشریح می‌کنم." روزبهانی گفت، این پرونده یک میلیون صفحه دارد و خواندنش ممکن است هفده سال طول بکشد و به همین دلیل بعدا که خواندن پرونده را تمام کرد، نظرش را می گوید. وی اظهار داشت، من با وجود اینکه پرونده را نخواندم می دانم که مساله به آن صورتی که همه می دانند نبوده است، اما چون پرونده را نخواندم نمی دانم به چه صورتی است.

سردار روزبهانی گفت: موضوع تجاوز 180 درجه( یا احتمالا 360 درجه) با آنچه گفته شده فرق می کند. وی در پاسخ خبرنگاری که پرسیده بود، چه فرقی می کند؟ گفت: من پرونده را نخواندم که ببینم چه فرقی می کند، اما می دانم که 180 درجه فرق می کند. سردار روزبهانی گفت این افراد باید اعدام شوند، البته من نمی دانم که مساله چیست، ولی در هر حال این افراد باید اعدام شوند. وی گفت: " تجاوز وقتی رخ می‌دهد که یک یا چند نفر، زنی را به ‌زور بربایند و به او تجاوز کنند، اما این که دختر و پسری با هم دوست بوده و با هم رابطه نامشروع هم داشته‌اند، اما به‌دلیل اینکه پسر پس از مدتی گفته، نمی‌خواهد با دختر ازواج کند، آن دختر به پلیس مراجعه و اعلام کرده به او تجاوز شده است، تفاوت دارد." وی در پاسخ به یکی از خبرنگاران که گفته بود، زن مورد تجاوز متاهل بوده و اگر هم متاهل نباشد، یک زن نمی تواند با شش نفر ازدواج کند، گفت: من هنوز در این مورد خبر ندارم، ولی می دانم که تجاوز با ازدواج فرق می کند. خبرنگاران گفتند: نازبشی، چه جوری فهمیدی؟ روزبهانی گفت: مامانم گفته است.

شاهد صادق

به نظر من هرکسی به یک شکل اعتراض می کند و هرکسی به یک شکل نظرش را می گوید، یک نویسنده ممکن است با ننوشتن نظرش را بگوید و یک نقاش ممکن است به پاشیدن رنگ روی بوم نظرش را نشان بدهد، یا مثلا یک بچه ممکن است ناراحتی اش را از کسی که فشارش می دهد با جیش کردن بروز دهد، به هر حال همه یک جور اعتراض نمی کنند. در جلسه علنی دیروز مجلس شورای اسلامی، زمانی که علی مطهری در مورد صادق محصولی سردار میلیاردری که با استفاده از رانت دولتی و قدرتش در سپاه میلیاردر شده است، سخن می گفت، صادق محصولی به سخنان وی اعتراض کرد و از جلسه خارج شد. وی در پاسخ به این سووال که چرا در هنگام سخنرانی از جلسه خارج شدی؟ گفت: برای تجدید وضو.

وقتي حاكمان چپاول مي كنند، چپاولگران حكومت مي كنند! - بابك داد

ايران اسير است!
پريروز جمعه دوباره يك تجاوز گروهي در باقر شهر رخ داد تا از يادمان نرود چهارشنبه قبل يعني سيزدهم آبان هم شش مرد از جمله دو مأمور انتظامي به يك خانم خانه دار در قيامدشت ورامين تجاوز كرده بودند. اما با همه اينها، چرا اين فجايع از يادمان مي روند؟ و چرا ما را تكان نمي دهند؟ و چرا باعث هيچ واكشني نمي شوند؟ و اگر هم بشوند، چه واكنشي مي توان داشت؟
خبر را بخوانيد:
جام جم- روز جمعه ماموران پاسگاه انتظامی 211 قلعه‌نو حوالی باقرشهر هنگام گشتزنی در بیابان‌های منطقه با مشاهده زن جوانی که هراسان در حال فرار بود به تحقیق از وی پرداختند که معلوم شد او 2 ساعت پیش وقتی به قصد عزیمت به منزل خود سوار یک خودروی مسافربر شخصی شده، 2 سرنشین خودرو با تهدید چاقو او را به بیابان‌‌های منطقه منتقل کرده و در این محل 3 نفر دیگر نیز به آنها ملحق شده و همگی زن جوان را مورد آزار و اذیت قرار داده و پول‌ها و طلاهای او را نیز به سرقت برده‌اند... منبع آگاه به «جام جم» گفت : با دستگیری تبهکاران و اعتراف صریح آنها به جرم شیطانی، 4 نفر از آنان با تشخیص دادرس شعبه بدون قید و شرط آزاد شدند و فقط یکی از متهمان به بازداشتگاه منتقل شد که او نیز با پرداخت 20 میلیون تومان به یک وکیل و ارائه کپی کارت ملی، زمینه آزادی خویش را فراهم ساخت و بلافاصله، بازداشتگاه را ترک کرد.
اين قرار ملت ما و "جمهوري اسلامي" نبود. قرار نبود انقلاب سال 57 به جايي برسد كه امروز رسيده است. وقتي هنوز كساني از حكومت و "جمهوري اسلامي" دفاع مي كنند؟ اين همه فجايع كافي نيست تا بفهميم چيزي بنام جمهوري اسلامي قادر به اداره كشوري با تنوع ايران ما نيست؟ چرا برخي خود را به خواب مي زنند؟ و چرا هنوز اصرار دارند حتي اگر صالحان، ثروت و قدرت را در اختيار بگيرند، تبديل به فاسدان نمي شوند؟ بزرگان بايد مراقب باشند "دفاع از جمهوري اسلامي"، در اذهان عمومي دفاع از چپاولگراني تلقي نشود كه امروز خاك كشور را به توبره كشيده اند. وگرنه حاصل حكومت مطلقه، چيزي بهتر از اين نخواهد بود كه عده اي در خيابان، به زنان و دختران تجاوز كنند و ملت را خفقان گرفته باشد.
امروز در كشور حاكمان به چپاول مشغولند و چپاولگران حكومت مي كنند. هر پنج مرد متجاوز را آزاد كرده اند و آن وقت دهها تن از شهروندان، فعالان، دانشجويان و روزنامه نگاران را فقط براي حق خواهي، و گاهي بدون هيچ دليلي دستگير و زنداني كرده اند و براي ضمانت آزادي شان گاهي تا پانصدميليون وثيقه طالبه مي كنند. حال آنكه از متجاوزان به نواميس، چون سربازان پياده همين نظام هستند، كپي كارت ملي هم كافي است! و بقيه را هم بدون هيچ شرطي آزاد مي كنند. ديگر چه جاي ترديد مانده، كه اين نظام براي بقايش به امثال قمه كشها و لاتها و متجاوزان نواميس نيازمندتر است تا به مراجع تقليد و نخبگان و رأي ملت!
حقيقت اين است، كشور ما در تصرف مشتي چپاولگر است كه در حال قورت دادن تمام اين سرزمين هستند. در طنزي كه امروز خواندم از قول سپاه پاسداران خطاب به نمايندگان مجلس نقل شده: اگر رأي اعتماد ندهيد، سهام مجلس را هم مي خريم و شما را بيرون مي اندازيم! سپاه پاسداران سوراخ دعا را يافته و به گمان پاسداران، با پول و سرمايه داري مي توان بر دنيا حكومت كرد. با پول مي توان در لبنان و عراق و فلسطين و افغانستان و حتي در قلب اروپا بحران سازي كرد. پس براي رسيدن به پول و ثروتي كه بتوان يك جهان را به سخره گرفت، سپاه پاسداران همه مرزهاي ديني و اخلاقي و سياسي را درنورديده و به زودي مالك تمام خاك ايران مي شود. به زودي سهام ايران را هم مي خرند و اگر بخواهيم واقع بين باشيم، روزي اخطاريه اي قانوني به در خانه هايمان مي فرستند كه هرچه سريعتر خاك اختصاصي سپاه (ايران سابق!) را ترك كنيد! اينجا ديگر بيشه شيران و مهد دليران نيست و من و شما در ملك شخصي عده اي گرگ خونريز و غاصب فقط يك بيگانه ايم! و اينگونه همه ما ايرانيان، در سرزمين خويش بيگانه مي شويم. ايران در اسارت است و اسارت شاخ و دم ندارد.
باري! قرار ملت با "جمهوري اسلامي" اين نبود. بايد طرحي نو دراندازيم. قرار اين نبود!

قطعنامه اتحادیه بین المللی روزنامه نگاران:رهبر ایران دستور آزادی روزنامه نگاران را بدهد


اعضای کمیته اجرایی و کارکنان فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران شنبه و یکشنبه در لندن گردهم آمدند تا با بررسی وضعیت مطبوعات  از رهبر جمهوری اسلامی بخواهند نسبت به آزادی هرچه سریعتر همکاران شان در ایران اقدام کند.اعضای این کنفدراسیون همچنین خواستار فک پلمپ دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران  و رفع تمام محدودیت ها برای فعالیت های آزاد رسانه ای و سفر روزنامه نگاران به داخل و خارج ایران  شدند.
اعضای کمیته اجرایی این نهاد بین المللی با بی سابقه خواندن میزان محدودیت های ایجاد شده برای روزنامه نگاران پس از کودتای انتخاباتی در خردادماه "نسبت به نقض آزادی مطبوعات در ایران و تقبیح دستگیری های خودسرانه و بازداشت روزنامه نگاران" به شدت اعلام نگرانی و خواستار تجدید نظر اساسی حکومت ایران در این روند شدند.
فراخوانی که این نهاد صنفی به همین منظور برای تمام اعضای خود در سطح جهان ارسال کرده و خواستار حمایت آنان شده بود با استقبال گسترده نهادهای صنفی در کشورهای آسیای شرقی، آسیای میانه و جهان عرب، اروپا و آمریکای لاتین مواجه شده است.آقای "جیم بومهلا" رئیس فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران در خصوص این همبستگی گسترده با روزنامه نگاران ایرانی در لندن گفت: "این مسئله همبستگی جهانی روزنامه نگاران  برای تضمین آزادی همکارانشان در ایران را نشان می دهد".
فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران (IFJ) دارای بیش از 600 هزار عضو در بیش از 123 کشور جهان است.فهرست نهادها، انجمن ها و سندیکاهای روزنامه نگاری و مطبوعاتی که به همبستگی با روزنامه نگاران ایرانی پرداخته و در اجلاس لندن این همبستگی را در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی امضا کرده اند به شرح زیر است:
اتحادیه روزنامه نگاران سوئد - فدراسیون روزنامه های سراسری هندوستان - انجمن صنفی روزنامه های کانادا - اتحادیه رسانه ها، هنر و سرگرمی استرالیا - اتحادیه ملی روزنامه نگاران بریتانیا - اتحادیه روزنامه نگاران برکینافاسو - انجمن روزنامه نگاران مترقی ترکیه - فدراسیون روزنامه نگاران نپال - انجمن روزنامه نگاران موریتانی - اتحادیه مهندسی، چاپ و ساخت زلاندنو - انجمن روزنامه نگاران کویت - انجمن روزنامه نگاران بلژیک - انجمن روزنامه نگاران هلند - انجمن خبرنگاران جامائیکا - اتحادیه روزنامه نگاران قبرس - اتحادیه روزنامه نگاران دانمارک - انجمن روزنامه نگاران باسکی -  فدراسیون روزنامه نگاران اسپانیا -انجمن روزنامه نگاران آلمریا - انجمن روزنامه نگاران تنریف - انجمن روزنامه نگاران بحرین - انجمن روزنامه نگاران هنگ کنگ - اتحادیه کارگری روزنامه نگاران ژاپن - اتحادیه های مطبوعاتی اتریش - اتحادیه روزنامه نگاران روسیه - اتحادیه روزنامه نگاران آلمان - فدراسیون روزنامه نگاران در امریکا لاتین و حوزه دریای کارائیب - انجمن ملی روزنامه نگاران فیلیپین - انجمن روزنامه نگاران لهستان - اتحادیه روزنامه نگاران بلغارستان -  انجمن روزنامه نگاران امارات - اتحادیه ملی روزنامه نگاران سومالی -  اتحادیه ملی روزنامه نگاران نپال - سندیکای روزنامه نگاران فلسطین - سندیکای روزنامه نگاران مراکش - اتحادیه روزنامه نگاران عراق - سندیکای روزنامه نگاران کردستان عراق - اتحادیه ملی روزنامه نگاران الجزایر - اتحادیه روزنامه نگاران سودان - سندیکای روزنامه نگاران یمن - انجمن صنفی مطبوعات اردن - انجمن روزنامه نگاران عمان - انجمن روزنامه نگاران لیبی - اتحادیه ملی سردبیران مطبوعات مکزیک.

پاسخ آیت‌الله منتظری به نامه مادر حسین نورانی‌نژاد

دوشنبه، 25 آبان 1388
آیت‌الله منتظری، در پاسخ به نامه تظلم‌خواهی مادر حسین نورانی‌نژاد، رییس دربند کمیته اطلاع‌رسانی جبهه مشارکت ضمن ابراز امیدواری نسبت به آزادی وی، برای این مادر رنج‌کشیده نیز آرزوی صبر و بردباری کرده است. متن نامه «زهرا رضا» و پاسخ آیت‌الله منتظری به این شرح است:

‏‏بسم‌الله الرحمن الرحيم
‏محضر مرجع عاليقدر تقليد حضرت آيت الله حسينعلى منتظرى‏ ‏سلام عليكم ‏
آنچه در تاريخ تشيع به مثابه نقطه عطفى همواره محل اميد و اعتماد و‏ ‏همراهى و همدلى خلق الله با مراجع بوده و خواهد بود، حمايت و‏ ‏تظلم خواهى از آنانى است كه بر ايشان جفايى رفته است‌. تاريخ‏ ‏حوزه ها و مراجع سرشار از ايستادگى حضرات ايشان براى احقاق‏ ‏حق مظلومين بوده است‌. در اين راه حتى مواردى نيز يافت مى‎شود كه‏ ‏وارثان فقه جعفرى در برابر اجحافى كه بر ديگر برادران مسلمان از‏ ‏مذاهب ديگر و يا حتى غير مسلمانان رفته همانگونه كه از ائمه هدى‏ ‏آموخته اند، خروشيده اند و تا احقاق حقوق تضييع شدگان از اداى‏ ‏تكليف غافل نبوده اند.
همانگونه كه مستحضريد در ايام انتخابات رياست جمهورى و‏ ‏خصوصا پس از اعلام نتايج‌، شك و ترديد در صحت و سقم نتيجه‏ ‏اعلام شده‌، التهابات و تظاهراتى آفريد كه تبعات و عواقب آن‏ ‏همچنان روشن و دامنه دار است‌. در اين ميان عده اى روانه زندانها و‏ ‏انفراديها شدند كه شرح قصه آن در حكم شرح واضحات و توضيح‏ ‏بديهيات است‌.
‏‏آنچه اين قلم را به عريضه نويسى و استمداد حمايت از محضر‏ ‏حضرات علما وامى دارد شرح جفايى است كه بر يكى از فرزندان اين‏ ‏وطن ميرود؛ فرزندم حسين نورانى نژاد اكنون نزديك به 60 روز است‏ ‏كه در زندان انفرادى كه از مصاديق شكنجه است به سر مى‎برد. البته‏ ‏زندان انفرادى براى جوانى كه نامش را از امام سر به نيزه اش به يادگار‏ ‏دارد، محل ذكر و توكل است.
اما آيا حبس بى آنكه تفهيم اتهامى‏ ‏صورت بگيرد و بى آنكه جرمى در كار باشد و بى آنكه وكيلى به حكم‏ ‏قانون و شرع رخصت دفاع بيابد، جز اجحاف و مكافات بى دليل نام‏ ‏ديگرى دارد؟ ‏حضرات مراجع مستحضر باشند، از آن روز كه اين جوان را كه‏ ‏همواره خاطره كميل خواندنهايش و برگزار كردن مراسمهاى مذهبى‏ ‏در ماههاى محرم و رمضان‌، در فضاى ذهنى دوستان و خانواده اش‏ ‏بكر و تازه است به حبس برده اند، لحظه اى نياسوده ايم و بارها و بارها‏ ‏به صاحبان قضا مراجعه نموده ايم كه البته گفتار آرام دادستان محترم‏ ‏تهران ، بارقه اميدى در دلهاى خسته ما روشن نموده است‌‌. اما اين كجا‏ ‏و رهايى كجا؟ ‏
‏اكنون كه نااميد و دلشكسته شكايت خويش را به حضرت شما عرضه‏ ‏مى‎داريم‌، به دادگرى حضرت احديت‌، ايمانمان محكمتر شده و با‏ ‏خود مى‎گوئيم اگر فقهاى فقه جعفرى و مراجع عظام تقليد تشيع بر‏ ‏حال اين شيعه حضرت مرتضى (ع ) تفقد نكنند و او را كه به تبعيت از‏ ‏امام معصومش مددرسان دربندان‌، دلشكستگان و محرومان بود و به‏ ‏شهادت اسناد و مدارك چه بسيار محجورانى كه به واسطه‏ ‏دستگيريهاى حسين‌، اكنون دست دعا به درگاه الهى دارند، به حال‏ ‏خود رها كنند، آنگاه چه بايد كرد؟ هرچند قاعده لطف الهى بيشك‏ ‏جوانى پاك نهاد و دستگير محرومان را به واسطه اهل كرامت‌،‏ ‏مرحمت خواهد كرد و قلب شكسته مادرى چشم به راه بيشك محل‏ ‏نزول رأفت است‌، كه پروردگار خود مى‎فرمايد: من در دلهاى شكسته‏ ‏خانه دارم. ‏
‏استمداد مادرى پريشان از زعماى شيعه نه چيزى غريب است‌، و‏ ‏رحمت مراجع نسبت به مادرى كه به واسطه هجران فرزندى پاك‏ ‏نهاد، هر شب به سيل اشك ره خواب مى‎زند نه امرى بعيد. ‏ ‏باشد كه با استعانت حضرات‌، آب رفته به جوى بازگردد و كلبه احزان‏ ‏مادرى گلستان شود. ‏
‏زهرا رضا
مادر حسين نورانى نژاد
‏‏1388/8/17
‏‏پاسخ آيت‌الله‌ منتظرى‌:
‏‏باسمه تعالى ‏
‏حضور محترم خانم زهرا رضا دامت توفيقاتها
‏پس از سلام و تحيت، اوضاع پيش آمده براى كشور بسيار‏ ‏تأسف آور است‌. فجايع اخير نقطه سياهى در كارنامه مسئولين‏ ‏امر است‌، كه هيچ توجيهى عقلى و منطقى ندارد. ‏ ‏اينكه به حركت آرام مردم و اعتراض آنان عنوان اغتشاش بدهيم‏ ‏مسأله را حل نمى كند. فقط يك راه قابل قبول است و آن برگشت‏ ‏از راه اشتباه و جبران آن مى‎باشد.
آزاد كردن زندانيان سياسى‏ ‏اولين اقدامى است كه مسئولين امر بايد هرچه زودتر عملى كنند‏ ‏وگرنه خسارتهاى دنيوى و اخروى فراوان در پى خواهد‏ ‏داشت . حتى يك ساعت سلب آزادى مردم بى گناه گناهى است‏ ‏بزرگ.‏ ‏
اميد است مسئولين به وظائف خويش توجه نمايند، و خدا به‏ ‏جنابعالى صبر و اجر عنايت فرمايد. "انما يوفى الصابرون‏ ‏اجرهم بغير حساب ". ‏ ‏
والسلام عليكم
حسين‌على منتظرى
‏‏1388/8/23‏‏

قاضی 3بار حکم آزادی زیدآبادی را به زندان فرستاده است!

نوروز : چند روز پس از توديع وثيقه برای احمد زيد آبادی، وی همچنان در زندان اوين به سر می برد و آزاد نشده است.
به گفته مهديه محمدی،همسر زيد آبادی، پيرعباسی، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در اين باره به او گفته که تاکنون سه بار حکم آزادی زيد آبادی را به زندان فرستاده است.
مهديه محمدی می گويد: "قاضی شعبه بيست و شش به من و وکيل مدافع احمد زيد آبادی گفته است که تاکنون سه بار نامه آزادی زيد ابادی را برای مسوولان زندان اوين ارسال کرده است، اما زندان اوین مانع آزادی او می شود. من می خواهم بدانم اين " زندان " کيست و چيست که می تواند حکم قاضی را اجرا نکند و مانع آزادی همسرم شود؟ اينها چه کسانی هستند که قانون را به راحتی زير پا می گذارند؟ زندان اين قدرت غيرقانونی را از کجا آورده است؟ او می افزايد: قاضی پرونده از هفته پيش تاکنون چند جور حرف زده اند. يکشنبه هفته پيش به ما گفتند وثيقه بياوريد. دوشنبه وقتی نامه کارشناسی سند را به دادگاه ارائه داديم گفتند که فعلا دست نگه داريد! سه شنبه به ما گفتند شرمنده هستيم تا فردا دست نگه داريد. چهارشنبه گفتند که هنوز نامه از ثبت نيامده است. شنبه اين هفته گفتند نامه از ثبت آمده است و نامه آزادی اش را هم همين امروز می فرستيم. قاضی اين پرونده يا استقلال ندارد و يا آدم متزلزلی است که چنين رفتار می کند.

عیادت حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی از مرجع عالیقدر - 25/08/1388



حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی عصر امروز با حضور در بخش مراقبتهای ویژۀ بیمارستان و مرکز قلب تهران از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی(مدظله العالی) عیادت  و با معظم له برای دقایقی کوتاه صحبت کردند. در این دیدار که آقایان حجت الاسلام و المسلمین دکتر رهامی و حجت الاسلام و المسلمین دکتر شکوری نیز حضور داشتند، جناب آقای کروبی ضمن گفتگو با  مرجع عالیقدر برای ایشان آرزوی سلامتی و بهبودی کامل نمودند.

تشكیك نزدیكان پزشك كهریزك در ادعای خودكشی وی



درحوادث انتخابات وی كه پزشك سرباز وظیفه بوده 4 بار به بازداشتگاه كهریزك اعزام شد و به معاینه و تجویز دارو برای بازداشت شدگان پرداخت. اما مرگ امیر جوادی فر و در ادامه مرگ محسن روح الامینی روند قضایا را دگرگون ساخت
در پی انتشار شایعه خودكشی دكتر رامین پوراندرجانی، ‌برخی نزدیكان وی با ارسال مستندانی ادعای سایت اصلاح‌طلب نوروز و سایت اصولگرای جهان مبنی بر خودكشی این پزشك جوان را زیرسؤال بردند.

به گزارش خبرنگار «آینده»، دیروز سایت نوروز خبری منتشر كرد كه در آن ادعا شده بود دكتر رامین پوراندرجانی خودكشی كرد. سایت نوروز منبع خبر خود را اعلام نكرده است، اما با اطمینان خبر از خودكشی وی داده است. اما دوستان و آشنایان وی كه در جریان وقایع چند ماه اخیر درباره او بوده اند با شاره به مستنداتی معتقدند كه وی خودكشی نكرده است.
به گفته این افراد اعتقاد به عدم خودكشی وی از كنار هم گذاشتن چند مطلب و شناخت طولانی از وی ایجاد شده است كه در ادامه مطلب به برخی از این دلایل اشاره خواهد شد.

بیوگرافی
رامین پوراندرجانی در 19 خرداد سال 62 در تبریز متولد شد. در سال 1373 در سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان پذیرفته شد و 7 سال در آن جا مشغول به تحصیل بود. در سال 1380 در رشته پزشكی دانشگاه اردبیل با رتبه 1069 كشوری پذیرفته شد. سپس به دانشگاه تبریز انتقال یافت و در سال  1387 فارغ التحصیل شد. از سوابق و افتخارات وی می توان به كسب رتبه اول در شعر دانش آموزی سال 75، رتبه اول استانی جشنواره خوارزمی سال 1378، برگزاری نمایشگاه توانمندی های دانش آموزان سمپاد تبریز در سال 1378، تسلط به زبان های انگلیسی و فرانسوی و چند مقاله علمی پژوهشی پزشكی اشاره كرد.
خدمت سربازی
در سال 1387 و پس از فراغت از تحصیل به خدمت سربازی اعزام و به عنوان پزشك وظیفه نیروی انتظامی در بهداری فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ (فاتب) در میدان انقلاب مشغول به انجام وظیفه شد. همچنین در فروردین 1388 به مدت 1 ماه به بهداری ناجا در منطقه مرزی سیستان و بلوچستان اعزام شد. دكتر پوراندرجانی پس از بازگشت به تهران به عنوان پزشك وظیفه یك روز در هفته در ساعات اداری به بازداشتگاه كهریزك اعزام می شد. در حوادث پس از انتخابات نیز  4 بار به آن‌جا اعزام شد و به معاینه بیماران و نوشتن دستورات دارویی پرداخت، اما اجرای دستورات پزشكی بر عهده مسئولین بازداشتگاه و بهیار همراه قرار داشت كه كشیك 24 ساعته بازداشتگاه بوده اند.

شروع ماجرا
پس از حوادث انتخابات و علی رغم آن كه وی پزشك سرباز وظیفه بوده 4 بار به بازداشتگاه كهریزك اعزام شد و به معاینه و تجویز دارو برای بازداشت شدگان پرداخت. اما مرگ امیر جوادی فر روند قضایا را دگرگون ساخت و در ادامه مرگ محسن روح الامینی و افراد پس از آن، ابعاد مسئله را گسترده‌تر كرد.

نخستین بار از سوی سایت نوروز و بدون ذكر منبع خبر، خودكشی وی اعلام شد. اما این احتمال با توجه به روحیه تسلیم ناپذیر وی، اعتقادات مذهبی، وابستگی عاطفی و احساس مسئولیت دربرابر خانواده و مكالمات شب فوت با خانواده و دوستان كه همگی حاكی از سلامت و روحیه خوب وی بود، غیرممكن است.
نكته جالب آن كه در خبر اولیه نوروز حتی اسم ایشان به اشتباه  "پورارزجانی" ذكر شده بود و برخی جزئیات دیگر نیز نادرست بوده‌اند.این در حالی است كه سایت جهان نیز به انتشار خبر خودكشی آن مرحوم اقدام كرد

مطهري در جمع خبرنگاران: مرگ پزشك كهريزك بايد از سوي كميته پيگيري شود

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: مجلس

نماينده مردم تهران در جمع خبرنگاران در مورد اعلام احكام مقصران كهريزك و تاثير آن در ايجاد آرامش در جامعه گفت: پرداختن به اين موضوع و اعلام نتيجه دادگاه‌ها طبعا در قانع شدن مردم موثر خواهد بود.
به گزارش خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، علي مطهري در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالي درمورد مرگ مشكوك پزشك كهريزك و اينكه مجلس در اين زمينه چه اقدامي خواهد كرد، گفت: مسائل مربوط به كهريزك، كوي دانشگاه و مجتمع سبحان از سوي كميته‌اي كه مسوول پيگيري آن هستند بررسي مي‌شود و بايد اين مساله را نيز پيگيري كنند، البته بهتر است درمورد جزييات، خبرنگاران از اعضاي كميته سوال كنند.
وي در پاسخ به اين سوال كه چرا گزارش كميته بررسي كننده بازداشتگاه‌ها گزارش خود را به مجلس نداده است؟ اظهار كرد: گزارش تقريبا آماده است، اما راجع به اينكه چه زماني قرائت شود در حال تصميم‌گيري هستند.
مطهري همچنين در پاسخ به سوال ديگري مبني بر اينكه چقدر برخورد با مقصران كهريزك سبب ايجاد آرامش در جامعه مي‌شود، گفت: آن طوري كه مسوول مربوطه صحبت كرده است گفتند كه اين پرونده در مرحله نهايي است، البته پرداختن به اين موضوع و اعلام نتيجه‌ دادگاه‌ها طبعا در قانع شدن مردم موثر خواهد بود.

پزشكیان:پیگیر علت مرگ پزشك كهریزك هستیم

عضو كمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی با اشاره به مرگ مشكوك پزشك بازداشتگاه كهریزك گفت: از پزشكی قانونی خواسته‌ایم علت مرگ مشكوك پزشك كهریزك را اعلام كند.
به گزارش خانه ملت در پی مرگ مشكوك پزشك كهریزك مسعود پزشكیان روز سه‌شنبه در حاشیه جلسه‌علنی با حضور در جمع خبرنگاران با بیان این مطلب كه این موضوع در جلسه كمیسیون بهداشت و درمان مطرح شد گفت: همكلاسی‌های وی و دانشجوهای رشته پزشكی در جستجو علت مرگ وی هستند و پی‌گیری‌هایی داشتند.
وی گفت: این پزشك به شكل شیفتی از سوی نیروی انتظامی در بازداشگاه كهریزك كار می‌كرده است.
پزشكیان با بیان این كه از طریق دادگاه در واحدهای قضایی درپی علت مرگ مشكوك وی هستیم گفت: از پزشكی قانونی خواسته‌ایم علت مرگ این پزشك را اعلام كنند.
وی به عنوان یك پزشك تاكید كرد سكته قلبی با سن و سال وی جوردر نمی‌آید.
این عضو فراكسیون امام (ره) در پاسخ به سوالی در مورد صدور قرار التزام برای سردار رادان در مورد تخلفات كهریزك گفت: من از مسائل حقوقی سردرنمی‌آورم اما مردم باید اجرای عدالت را احساس كنند.
به گفته وی مشكل جامعه با این حكم‌ها حل نخواهد شد با كار كارشناسی فضای جامعه را به سوی عدم تنش پیش برد و به گونه‌ای این عمل كرد كه با واقعیات همخوانی داشته باشد.

آيت‌الله صانعي:دروغگويى مصيبت ‌روزگار ‌ماست - روزنامه حيات نو

گروه داخلي- آيت‌الله‌العظمى يوسف صانعى با بيان اينکه دروغ گفتن افراد نشانه ضعف آنان است ،اظهار کرد: امروز بزرگترين مصيبتى که ما با آن روبرو هستيم دروغ گويى است متأسفانه عمل و گفتار برخى‌ها دروغ است و طورى هم دروغ مى‌گويند که اصلا باکى ندارند که ديروز خلاف اين را گفته‌اند. اين مرجع تقليد در ديدار اعضاى انجمن اسلامى دانشگاه هنر با بيان اينکه افزايش و تشديد مشکلات نشانه ضعف است، گفت: مطمئن باشيد که زحمات و خون دل خوردن‌هاى ملت، خصوصا دانشگاهيان عزيز به نتيجه خواهد رسيد و اين بر اساس منطق قرآن است که مى‌فرمايد. (وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ إِن کُنْتُم مُؤْمِنِينَ)». وى با بيان اينکه دروغ گفتن افراد نشانه ضعف آنان است، افزود: امروز بزرگترين مصيبتى که ما با آن روبه‌رو هستيم دروغ‌گويى است متأسفانه عمل و گفتار برخى‌ها دروغ شده است و طورى هم دروغ مى‌گويند که اصلا باکى ندارند که ديروز خلاف اين را گفته‌اند. به گفته آيت‌الله صانعي، دروغ گويى خصلت آدم‌هاى ستمگر است، آنها وقتى مى‌بينند که زير پايشان دارد خالى مى‌شود تن به دروغ مى‌دهند و متوسل به دروغ مى‌شوند. آيت‌الله صانعى با اشاره به اينکه در روايات ائمه معصومين (عليهم السلام) نيز دروغ گويى افراد نشانه ضعف آنان عنوان شده است، گفت: کسى که مردم او را دوست داشته باشند و حرف‌هاى او را بپذيرند، هيچگاه براى اثبات خود دروغ نمى‌گويد. او با توصيه دانشجويان به مطالعه سيره حضرت امام در شيوه مبارزه‌، خاطرنشان کرد:امروز اگرچه يک عده در دروغ‌گويى هنرمند شده‌اند اما در نقطه مقابل ياران امام هستند با شناختى که من از آنها دارم هيچ‌گاه در اعتقاداتشان عقب نشينى نخواهند کرد هرچند ممکن است در برخى موارد و مسائل کاستى‌هايى هم باشد.

اين مرجع تقليد در ادامه سخنان گفت: در برخى روايات در باب قتل آمده است: فقط شش روز مى‌شود متهم به قتل را بازداشت کرد حالا برخى‌ها تعبير به يکسال هم‌ کرده‌اند که من نمى‌خواهم وارد آن بحث بشوم اما امروز براى جرم‌هاى تعزيرى سه ماه و پنج ماه و بيشتر طرف را بازداشت مى‌کنند، ممنوع‌الملاقات مى‌کنند، در سلول انفرادى نگهدارى مى‌کنند . آيت الله صانعى با بيان اينکه در احقاق حق نبايد تسليم فشارها شد و نبايد کوتاه آمد ادامه داد: ما شيعه هستيم و اسوه ما در صبر و پافشارى بر حق ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين هستند. در احقاق حق و جلوگيرى از تضييع حقوق مردم بايد افرادى چون امام، شهيد بهشتي، شهيد مطهري، شهيد رجايى و شهيد همت‌ها و شهيد باکرى‌ها را مد نظر قرار دهيم. وى تصريح کرد: فراموش نکنيم که تملق و تبليغ از ظلم حرام است، آنجا که ترويج ظلم است نبايد حضور پيدا کنيم جامعه را بايد آگاه کرد و متوجه باشيد که طرح برخى قضايا براى سرگرم کردن ملت است تا مشکلاتى همانند فقر و بيکارى و اعتياد و نا هنجارى‌هاى اجتماعى ديگر فراموش شود. لذا لازم است که هم مراقب مشکلات باشيد و هم به دنبال احقاق حق و جلوگيرى از تضييع شدن آن. اين مرجع تقليد راه برون رفت از اين مشکلات را عنصر آ گاهى بخشى به جامعه عنوان کرد و گفت: منطق اسلام آگاهى است اما عده‌اى امروز برخلاف منطق اسلام و قرآن که مى‌فرمايد (يخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ) تلاش مى‌کنند مردم ناآگاه باشند. مى‌خواهند مردم در ظلمات جهل باقى بمانند و به همين دليل است که فشار بر آگاهان جامعه خصوصا انسان‌هاى صالح و وارسته و على الخصوص محيط‌هاى دانشگاهى تشديد مى‌شود اما شماها در حد توان خودتان جامعه را نسبت به مسائل و مشکلات مو جود آگاه کنيد. آيت الله صانعى در پايان اين ديدار و با بيان اينکه احقاق حق و مبارزه با تلاش يک روز و دو روز بدست نمى‌آيد خطاب به دانشجويان گفت: مطمئن باشيد که خون شهداء اثر مى‌گذارد و پاکى‌هاى امام سلام الله عليه و يارانش که تعدادى از آنان شهيد شدند و عده‌اى باقى مانده‌اند در کنار مبارزات وزحمات و خون دل خوردن‌هاى ملت خصوصا دانشگاهيان عزيز به نتيجه خواهد رسيد و اين بر اساس منطق قرآن است که مى‌فرمايد. (وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ إِن کُنْتُم مُؤْمِنِينَ)».

چین هم ایران را به اوباما فروخت!

آینده-باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، روز سه‌شنبه پس از دیدار با همتای چینی خود در پکن از توافق چین درباره این که ایران باید نشان دهد برنامه هسته‌ای‌اش صلح‌آمیز و شفاف است خبر داد.

باراک اوباما همچنین در نشست خبری خود در کنار هو جین‌تائو، رئیس جمهور چین، گفت: «به توافق رسیدیم که جمهوری اسلامی ایران باید جامعه بین‌الملل را مطمئن سازد که برنامه هسته‌ای این کشور صلح‌آمیز و شفاف است».
به نظر می‌رسد تأکید رئیس جمهور آمریکا بر شفافیت از سوی تهران متأثر از جدیدترین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران باشد که روز دوشنبه گذشته منتشر شد.
آژانس انرژی اتمی در گزارش خود پس از اشاره به تأسیسات غنی‌سازی فردو در نزدیکی شهر قم می‌گوید در نامه‌ای از ایران خواسته است که به‌روشنی جواب دهد که «آیا تأسیسات مشابهی که ساخته شده باشد یا در حال ساخت باشد دارند یا خیر»، اما جمهوری اسلامی تاکنون پاسخ روشنی به این پرسش نداده است.
آژانس زیر نظر محمد البرادعی همچنین در گزارش خود اشاره می‌کند که ایران هنوز باید به چندین سؤال در مورد زمان‌بندی و اهداف تأسیسات فردوی قم پاسخ دهد.
باراک اوباما در نشست خبری خود در پکن همچنین اشاره کرد: «ایران این فرصت را دارد که نیات صلح‌جویانه خود را اثبات کند، اما اگر نتواند از این فرصت بهره بگیرد، با پیامدهایی روبه‌رو خواهد شد».
آقای اوباما همچنین با تأکید بر همکاری چین و آمریکا در زمینه پرونده ایران افزود اعضای شورای امنیت سازمان ملل در برابر «تهدید ایران دارای تسلیحات هسته‌ای» متحد و یکپارچه هستند.
تأکید بر همکاری چین و آمریکا در حالی است که روسیه نیز روز دوشنبه اعلام کرد که برخلاف برنامه‌ریزی‌های قبلی به دلیل «مشکلات فنی» قادر به راه‌اندازی رآکتور هسته‌ای نیروگاه بوشهر تا پایان سال جاری نیست. این چندمین بار است که روسیه راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر در جنوب ایران را عقب انداخته است.
رئیس جمهور روسیه نیز روز یک‌شنبه پس از دیدار با باراک اوباما در سنگاپور از روند گفت‌وگوی ایران با جامعه بین‌الملل در مورد پرونده هسته‌ای ابراز نارضایتی کرد.

سیدمحمد خاتمی:مسئولان انتظار نداشته باشند که فقط آنچه مورد تایید آنهاست بیان شود



در دیدار با دانشجویان دانشگاه‌های تهران
سیدمحمد خاتمی:مسئولان انتظار نداشته باشند که فقط آنچه مورد تایید آنهاست بیان شود/کاش حاکمیت از موسوی می‌خواست مدیریت جنبش را برعهده بگیرد/سئوال مردم در مورد نتیجه انتخابات با انکار و سرکوب از بین نمی‌رود

پارلمان‌نیوز: رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه امروز کسانی که برای انقلاب زحمت کشیده‌اند در  یك جنگ روانی و ایجاد فضای امنیتی به عنوان دشمن و منحرف معرفی می‌شوند، تاکید کرد:«با هدایت این اعتراض آرام و مدنی در مسیر صحیح بسیاری از امور اصلاح خواهد شد و ای کاش حاکمیت خود از آقای موسوی برای هدایت این جنبش در مسیرصحیح دعوت می‌کرد.»
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز» به نقل از روابط عمومی دفتر حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی، وی در دیدار با جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاههای تهران،صنعتی شریف،علامه طباطبایی و امیركبیر گفت:«از دیدار شما عزیزان خیلی خوشحالم؛معتقدم دیگران هم که در این نظام مسئولیت دارند چه خوب است حرف‌های همه را بشنوند.»
سید محمد خاتمی تصریح کرد:«اگر ما بخواهیم جامعه را اداره کنیم باید رابطه را گسترده‌تر و وسیع‌تر کنیم نه اینکه از کانال‌های خاص این ارتباط وجود داشته باشد و مسئولان نباید انتظار داشته باشند که  فقط آنچه مورد تایید آنهاست بیان شود؛چون اگر آنها همه حرف‌ها را بشنوند شاید اصلاحات بزرگی در کار ایجاد شود.»
رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه «این جلسات می‌تواند گره گشا و راه گشا باشد»، اظهار داشت:« با این حال متاسفانه برگزاری این جلسات محدودیت دارد كه امیدوارم شاهد گشایش در این زمینه باشیم.»
رئیس بنیاد باران یادآور شد:«متاسفانه این محدود کردن‌ها سبب شده است كه احیاناً عکس‌العمل‌هایی که ما و شما  نمی‌پسندیم در دانشجویان و دیگر بخش‌های جامعه پیدا شود.»
خاتمی ادامه داد:« وقتی دانشجویان می‌بینند کسانیکه آنها می‌خواهند به دانشگاه بیایند، نمی‌توانند بیایند و حق ندارند صحبت کنند و دیگرانی می‌آیند و حرف‌هایی می‌زنند که مطابق برداشت اکثریت دانشجویان نیست با آنها برخوردهایی می‌شود که مورد قبول ما نیست.»
رئیس‌جمهور سابق کشورمان با طرح این سئوال که «منشا این مسائل چه بوده و چرا این چنین شده است؟»، گفت:«اگر شعاری در متن جامعه مطرح می‌شود که اکثریت جامعه نمی‌پسندند فوری نگوییم بیگانگان و دشمنان دخالت كرده‌اند. البته در فضای ناسالم دشمن هم سوء استفاده خواهد كرد ولی بعضی رفتارها عکس العملی است نسبت به رفتارها و سیاست‌هایی که اعمال شده است و اگر این سیاست‌ها نبود مطمئنا چنین عکس‌العمل‌هایی‌نبود.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدنها در ادامه اظهار داشت:«اگر افراط و تفریط در جامعه پیش می‌آید معقول این است ما علل و عوامل پیش آمدن اینها را ببینیم و اگر واقعا دلسوز هستیم، در صدد حل آنها برآییم.با معلول برخورد کردن سبب می‌شود مشکل بسط پیدا کند و گسترش یابد.»
سیدمحمد خاتمی ادامه داد:« اگر حرکت و اعتراض آرام و مدنی، حق مسلم و قانونی مردم است، اگر در مسیر خود هدایت بشود می‌تواند اصلاح‌کننده بسیاری از امور باشد.»
وی هشدار داد:«اگر با این حرکت و اعتراض مدنی برخورد شود، ممکن است اعتراض مدنی به آن گستردگی وجود نداشته باشد ولی چون اصل تقاضا و طلب در جامعه وجود دارد و مورد سرکوب قرار گرفته است بصورت‌های دیگری بروز و ظهور پیدا می‌کند که آن وقت همه در این زمینه زیان می‌کنند.»

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:«در همین انتخابات اخیر اشتیاق همه اقشار بخصوص جوانان سبب شد انتخابات با شکوهی صورت بگیرد که اگر این امر نبود انتخابات شکوه نداشت و فراگیری حضور مردم در صحنه انتخابات نبود.»
خاتمی با یادآوری این نکته که «نتیجه انتخابات مورد سئوال بسیاری از افراد جامعه بود»،افزود:«این سئوال با انکار آن از بین نمی‌رود یا امر باطل با فریاد کردن آن درست نمی‌شود، با برچسب زدن خائن،با برانداز و سرکوب کردن او، سئوالی در جامعه از بین نمی‌برد.»
رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:«باید بررسی کرد و دید که آیا این سئوال درست است یا خیر؟»
رئیس بنیاد باران سپس گفت:«مردم سالم‌ترین و نجیبانه‌ترین حركت را از خود نشان دادند كه نشانه بلوغ در رشد این ملّت است،صدها هزار نفر از مردم بسیار آرام و بدون ساماندهی آمدند و اعتراض ساده‌ای کردند ولی متأسفانه حوادثی كه بدنبال آن پیش آمد سبب افزایش بی اعتمادی شد و نیز منشاء پیدایش یك نوع رگه‌هایی از حركت‌هایی كه سرانجامش معلوم نیست چگونه شود. هنوز هم راه برای درمان خدشه‌دار شدن اعتماد بخش‌های مهمی از جامعه بسته نیست.»
رئیس‌جمهور سابق کشورمان تاکید کرد:«همه تلاش من در این مدت چه در زمان مسئولیت و بعد از آن این بوده که به این موضوع بپردازم که جنبش ایرانی یک حرکت خلق‌الساعه نیست، یک التهاب عاطفی نیست که با یک انگیزه روانی به وجود بیاید و مثلا با ترس از بین برود، بلکه بسیار عمیق و گسترده‌ است اگر این را درک کنیم و بفهمیم کجا هستیم می‌توانیم به سوی آینده روشن حركت مطمئن داشته باشیم.»

وی تصریح کرد:«مردم ما زندگی می‌خواهند، می‌خواهند تأمین مالی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داشته باشند، همه این خواست‌ها را همه جوامع دارند، ولی در ورای این ؛ یک نوع وجدان عمومی وجود دارد؛ واقعا مردم ما آزادی می‌خواهند منظورم از آزادی ولنگاری نیست، بلكه به خاطر رنجی كه از استبداد كشیده‌اند می‌خواهند حاكم بر سرنوشت خود باشند و انقلاب اسلامی را كه گشاینده این راه است بزرگ می‌دارند.»
رئیس بنیاد باران با یادآوری این نکته که «نقش روشنفکر، گسترش گفتمان آزادی به صورت آگاهانه در جامعه است»، گفت:« خواسته دیگر ملت ما  استقلال است، چون از استعمار و وابستگی به بیگانه لطمه دیده‌اند.»
خاتمی خواسته دیگر مردم ایران را پیشرفت ایران عنوان کرد و افزود:« کشور ما به دلیل مسائل تاریخی و استبدادزدگی به هر حال کشوری جهان سومی است و ایران و ایرانی نمی‌خواهد عقب افتاده باشد چرا که ایرانی شایسته پیشرفت است.»
رئیس دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه «ما آزادی، استقلال و پیشرفت می‌خواهیم»، اظهار داشت:«البته در عمق وجدان همه ما عدالت خواهی وجود دارد، عدالت هم به معنی عام کلمه است، گرچه از همه اینها سوء استفاده شده است.»
وی یادآور شد:«عدالت برای مدتی به خاطر غلبه تفکر سوسیالیستی در جامعه ما فقط بصورت اقتصادی و آن هم اقتصاد مصرفی به حساب آمده و در این اواخر هم که از اقتصاد مصرفی فراتر رفته بصورت اقتصاد صدقه‌ای در آمده است، در حالیکه عدالت خیلی وسیع تر از اینهاست.»
خاتمی جنبه‌های مختلف عدالت را علاوه بر عدالت اقتصادی،عدالت سیاسی، عدالت قضایی، عدالت اجتماعی و عدالت حقوقی عنوان کرد.
رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در بخش دیگری از سخنانش گفت:«ما ملتی دارای سابقه،فرهنگ و سنت هستیم و ریشه ما در آن سنت است. ریشه سنت ما به شدت تحت تاثیر اسلام است و اسلام بر آن اثر گذاشته است.»

وی افزود:«در عمق وجدان ما فرهنگ اسلامی سازنده هویت تاریخی ما بوده حتی غیر مسلمانان، چرا که در تمدن اسلامی غیر مسلمان‌ها هم نقش مهمی داشته‌اند.»
رئیس بنیاد باران تصریح کرد:«ما یک هویت تاریخی داریم كه اسلامی است.»
وی ادامه داد:« وقتی این هویت با خواست تاریخی همسو شد، آن وقت می‌تواند معجزه بیافریند؛همچنانکه در انقلاب اسلامی معجزه آفرید یعنی خواست تاریخی با هویت تاریخی آزادی‌خواهی، استقلال‌طلبی پیشرفت‌خواهی، عدالت خواهی با گرایش اسلامی که در جامعه وجود داشت مومنان و دیگران را به صحنه آورد.»
خاتمی در بخش پایانی سخنانش باردیگر به مسائل روز اشاره کرد و گفت:«امروز همان آدم‌هایی که برای انقلاب زحمت کشیده‌اند، مورد جفا قرار می‌گیرند و با یك جنگ روانی و ایجاد فضای امنیتی به عنوان دشمن و منحرف معرفی می‌شوند و با آنها برخورد می شود البته هر نظامی با کسانی که قصد براندازی دارند باید برخورد کند ولی با خود افراد که درون نظام هستند نباید چنین برخوردی کرد.»
وی تاکید کرد:«دور افراد خط کشیدن و دایره خودی را محدود کردن و بخش‌های مهمی از جامعه را خارج از دایره خودی معرفی کردن بی‌انصافی است.این رفتارها باعث می‌شود اصل مساله زیر سئوال برود.»
رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:«جمهوری اسلامی که مردم می‌خواستند جمهوری بود که خواست‌های تاریخی مردم را برآورده سازد، آزادی، استقلال،پیشرفت و انتقاد و آزاد بودن انتخابات جزء مشخصات آن جمهوری بود.»
سیدمحمد خاتمی با تاکید بر اینکه «ما باید روی اصول و معیارهای خودمان بایستیم»، گفت:«البته نمی‌خواهیم خشونت باشد، می‌خواهیم طوری باشد که مردم به نظام اعتماد داشته باشند، حکومت به مردم اعتماد داشته باشد که متاسفانه این امر لطمه دیده است و این برای ما مشکل است و بیشتر هم دست حاکمیت است که آنرا تغییر بدهد.»
وی تصریح کرد:«نمی‌شود فضای دانشگاه را بست، دانشگاه باید نقد کند انتقاد کند و آزاد باشد، دخالت نیروهای خارج از دانشگاه در دانشگاه غلط است.»
رئیس بنیاد باران یادآور شد:« چیزهایی مورد غفلت قرار گرفته است؛ شعار ما در انتخابات تغییر بود، هم تغییر فضای جامعه و هم تغییر نحوه مدیریتی که در جامعه است چرا که ما معتقدیم این نحوه مدیریت منابع مادی ملی دینی و اجتماعی جامعه لطمه می‌زند. این تغییر دقیقاً در جهت آرمانهای انقلاب و مصالح ملّت و تقویت نظام است.»
وی افزود:«با این روش مدیریت نتیجه کار هم معلوم است، این نتیجه باید تغییر کند، آن‌وقت این همه هزینه بپردازیم برای تداوم همین روش و اگر کسی گفت این کارهایی که می‌شود بر خلاف مصالح انقلاب و کشور و خلاف موازین قانون اساسی و مصلحت تک تک افراد است باید تغییر بکند، او را برانداز معرفی کنیم؟»

رئیس‌جمهور سابق کشورمان یادآور شد:«امروز در جامعه مشکلات فراوانی وجود دارد، روز‌به‌روز عرصه بر طبقات محروم تنگ می‌شود، اتفاقا یکی از راه‌هایی که ما معتقد بودیم این بود که وضع مملکت به صورتی در بیاید که جامعه ما از نظر اقتصادی، حیثیت بین‌المللی،موقعیت بالاتری پیدا بکند.»
خاتمی تاکید کرد:« همه باید تلاش کنیم جامعه از این وضعیت امنیتی-نظامی بیرون بیاید.صحبت کردن نباید هزینه داشته باشد.»
وی افزود:«اگر ما بخواهیم در عرصه حضور داشته باشیم باید انتخابات هم از نظر ضوابط و هم از نظر اجرا طوری باشد که اطمینان‌بخش باشد و اگر نباشد دیگر حضور ما معنا ندارد، بر فرض که، مردم را دعوت کنم به حضور در انتخابات؛ چه کسی پای صندوق‌ها می‌آید؟اگر دلشان می‌سوزد و  ما هم می‌خواهیم مردم بیایند باید وضعیت سیاسی و نحوه برگزاری انتخابات تغییر کندو ایت تغییر دقیقا در چارچوب قانون اساسی و نیز معیارهای اصیل انقلاب اسلامی مردم است،ما مردم‌سالاری به معنای واقعی‌اش را می‌خواهیم كه انقلاب نوید آن را داد.»
سیدمحمد خاتمی با بیان اینکه تغییر فضا به نفع همه است، خاطر نشان کرد:«کاش حاکمیت می‌گفت آقای موسوی بیا به صحنه و این جنبش را مدیریت کن که جنبش از مسیر خودش منحرف نشود نه اینکه این همه محدودیت ایجاد شود و این حجم ناسزا گفته شود.»
در این دیدار  از سوی دانشجویان بر ضرورت حفظ وحدت و تعامل هرچه بیشتر رهبران جنبش سبز تاکید شد.
سپس دانشجویان خواستار تبیین هرچه بیشتر اصول و مطالبات این جنبش از سوی رهبران جنبش و علی الخصوص سید محمد خاتمی شدند.

در این دیدار همچنین چگونگی مقاومت و مبارزه در مقابل جریان ضد اصلاحات در شرایط کنونی و نحوه اگاهی بخشی و ارتباط با توده مردم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

کسانی که فریاد جمهوری ایرانی سر میدهید ، پرستو را تنها نگذارید .

پرستوی جوانی که یک دهه است بیرق به خاک افتاده ای را بر دوش میکشد و هر سال ، بغض فرو خورده اش را در سرکوبی به وسعت بی رحمی جلادان ، باز بر دل نهاده و کوچ کرده است تا سال بعد . پرستو ، یادگار داریوش و پروانه است . دو عزیزی که عمری را در راه جمهوری ایرانی به مبارزه گذراندند و در آخر هم به چاقوی آنکه با رمز یا زهرا بر پیکرشان میکوبید ، جاودان شدند .
قاتلانی که وضو گرفته بودند چون قتل این خسته گان سالخورده را جهادی عظیم میدانستند در راه نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیهی . قاتلانی که فرمان از منادیان همان پسوند اسلامی گرفتند و البته مزدوران مواجب گیری که در پای بقای ضحاک زمان ، خود نیز فدای باند بازیها شده و خط خوردند .
این مراسم روز یكشنبه اول آذر، در منزل این شهیدان واقع در خیابان هدایت؛ كوچه شهید مرادزاده، پلاك 18 از ساعت 3 تا 5 بعد از ظهر برقرار خواهد بود.

شيرين عبادی: انقلاب ۱۳۵۷ يک انقلاب عليه زنان بود

واشنگتن، 16 نوامبر (تلویزیون واشنگتن)— شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل، در گفتگوئی با روزنامه آلمانی فرانکفورتر روندشا، که امروز منتشر شد گفت زنان در ايران در خط مقدم مخالفان حکومت ايران قرار دارند و دليل اصلی آن قوانينی است که پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ عليه زنان در ايران وضع شد.
عبادی گفت: «در بسياری سوالات مطرح در جامعه، زنان در خط مقدم قرار دارند. يک دليل مشخص برای اين امر بسياری قوانين مدنی وضع شده در سال اول انقلاب ۱۳۵۷ است. بعضی اوقات من حتی اين گمان را دارم که انقلاب سال ۵۷ صراحتا يک انقلاب عليه زنان بود.»
وی در ادامه گفت قاطعانه مخالف اعلاميه اسلامی حقوق بشر است که در سال ۱۳۵۸ در قاهره عقد شد است، زيرا حقوق بشر تنها در يک قالب جهانی می‌توانند معنی دار باشد.
وی گفت: «تصويب يک اعلاميه يهودی يا بودائی يا مسيحی حقوق بشر برای من بی معنی است. با يک تفسير درست از اسلام میتوان هم مسلمان بود، و هم به حقوق بشر جهانی، اعتقاد داشت.»
وی در قسمت ديگری از اظهارات خود گفت که فعلا در خارج از کشور باقی می‌مانند، چرا که به گمان وی از خارج بهتر میتواند صدای مردم ايران را منعکس کند.

منبع: روزنامه فرانکفورتر روندشا

تحصن دانشجویان دانشگاه بين المللي قزوين در صحن دانشگاه و حمایت از یار در بندشان " یاشار دارالشفاء "

آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۸/۲۶

به دنبال اعتراضات گسترده دانشجويان دانشگاه بين المللي قزوين در سخنراني رسايي و مفتضح شدن وي , دانشجویان معترض سالن را ترک کردند و با تجمع در مقابل دانشکده ی فنی تحصن خویش را با شعار " دولت کودتا، استعفا استعفا " آغاز کردند . آنها با بالا بردن عکس هایی از " یاشار دارالشفاء " دانشجوی سابق این دانشگاه و دبیر اسبق تشکل اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط وی شدند . این فعال دانشجویی که در جریان تظاهرات مردمی 13 آبان بازداشت شده بود هم اینک در زندان اوین به سر می برد و دانشجویان با شعار " یاشار دارالشفاء آزاد باید گردد "، " زندانی سیاسی آزاد باید گردد " و ... خواستار آزادی یار دبستانی خویش و دیگر عزیزان در بندشان شدند .

باز شناسی جنبش سبز در شرایط جدید-حشمت اله طبرزدی

تا زمانی که الزامی نباشد دست به قلم نمی برم. اما اگر این الزام وجود داشته باشد از ان پرهیز نخواهم کرد.من در این نوشتن ها،همواره به عنوان یک نویسنده ی مبارز و متعهد می نویسم. نوشتن را برای نوشتن نمی خواهم،بلکه برای راهیابی به شرایط بهتر در مسیر مبارزه می خواهم.به بیان دیگر من یک نویسنده ی عامل هستم.بین اندیشه و عمل از راه نوشتن پیوند می زنم. از راه نوشتن نظریه پردازی می کنم و از راه عمل،نظریه ام را محک می زنم. گمانم بر این است که نظر ورزی و عمل گرایی دو حالت از یک فرایند هستند. این دو در یک زمینه ی مشترک قرار دارند. نوشتن ،فعل ذهن کمال یافته است که این ذهنیت از عمل ورزی که تحقق عینی ان است بیرون می رود اما به وجه اگاهانه به ان بر می گردد.از ذهنیت محض به سمت واقع بینی رو می اورد و دادو ستدی منطقی در یک فرایند اما بین چند حالت متفاوت به وجود می اورد.

تظاهرات 13 آبان با دو شاخصه ی اصلی را پشت سر گذاشتیم.شاخصه ی اول رو اوری مجدد حکومت گران به خشونت بود.چند روز پیش از 13 آبان خامنه ای زمینه ی خشونت را معین کرده بود. از یک سو مخالفت با انتخابات را جرم بزرگ نامیده بود و از دیگر سو با صراحت نارضایتی خود از خط خوردن شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل در تظاهرات سبز ها رابیان نمود. البته این در شرایطی بود که حکومت گران در حال مذاکره با دولت امریکا برای رسیدن به یک توافق هسته ای و همه جانبه بودند و این هم طنز تلخ روز گار ما است!

در هر حال رویکرد جدید رژیم ناشی از چند پارامتر مهم بود. اول این که عدم سرکوب در روز 27 شهریور یا روز قدس موجب این شده بود که چند ملیون از سبز ها به خیابان بریزند و عراقی یکی از فرماندهان ارشد سپاه از روی نا پختگی یا دلیل دیگری که ما از ان بی خبر هستیم ،اعتراف کرد که بیش از 2 میلیون در روز قدس دست به تظاهرات زدند. پارامتر دوم این بود که رژیم روز 13 آبان را روز حیثیت خودش در مقابل امریکا قلمداد می کند که به زعم او مردم به خیابان می ایند تا شعار مرگ بر امریکا بگویند و تنفر خود از شیطان بزرگ را اعلام نمایند. اگر به مردم اجازه می داد تا در مقابل سفارت امریکا بیایند اما شعار صلح و دوستی با امریکا سر بدهند در ان صورت دنیا به حکومت گران ایرانی اعلام می کرد که معلوم شد که مردم ایران بر خلاف قلیلی از حکومت گران ،نه تنها با امریکا دشمنی ندارد، بلکه دولت و ملت امریکا را دوست خود می داند و با حکومت ،بحران افرین حاکم بر ایران موافقت ندارد. برای رژیمی که 30 سال است مشروعیت خود را در دشمنی ظاهری با امریکا می داند این اقدام به مفهوم مرگ سیاسی بود. پس از تظاهرات میلیونی پیشگیری کرد که شاهد این کابوس وحشتناک نباشد.

پارامتر سوم برای خشونت ورزی حکومت در مقابل مردم این بود که می دانست به دلیل عدم تعطیلی و نیز صنفی بودن این روز(روزی که به دانش اموزان و حد اکثر دانشجویان تعلق داشته است)ممکن است همچون روز قدس جمعیت چند میلیونی به خیابان ها سرازیر نشود و به این دلیل سرکوب ان ها راحت تر باشد. این کار موجب می شود که نه تنها خواست خامنه ای محقق گردد و مردم فرصت پیدا نکنند بر روی شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائل خط بکشند،عاملی خواهد شد که در تظاهرات های بعدی مردم از ترس سرکوب شدید ،کمتر به خیابان بیایند و به مرور جنبش ضعیف شده و در یک فرصت مناسب با بازداشت کروبی و میر حسین پرونده ی جنبش سبز نیز بسته شود. این البته مطلوب حکومت است و در تبلیغات پس از 13 آبان و توسط اصحاب کیهانی رژیم این خط امنیتی-تبلیغی البته با مقداری عجله در یش گرفته شد. تا ان جا که خبر گزاری های دولت تقلبی در یک رسوایی اشکار تعداد شرکت کنندگان در تظاهرات را پانصد نفر اعلام کردند.گویا کیهان این رقم را تا 3 هزار نفر افزایش داد! البته ان ها نا کامی خود مبنی بر اوردن 3 میلیون بسیجی در روز 13 آبان برای تظاهرات را با این خشونت و تبلیغات دروغین پس از ان مخفی کردند. برای این که در ان روز حتا نتوانستند 50 هزار از نیرو های موظف را در جلوی سفارت صف کنند.این شکست بزرگ رژیم است.

ان طرف سکه را نیز باید دید. پس از اعلام نتایج انتخابات به یک باره چندین میلیون در سطح کشور به خیابان ها ریختند. این جمعیت چند میلیونی تا روز 30 خرداد به اعتراضات کاملا مسالمت امیز ادامه دادند. روز 30 خرداد و پس از دستور سرکوبی توسط شخص خامنه ای و کشتار و بازداشت و تجاوز و شکنجه،به صورت طبیعی بخشی از جمعیت کنار کشید و در خیابان نیامد. اما جنبش ادامه یافت.تا روز قدس فرا رسید و روحانیون و اصلاح طلبان به صورت گسترده برای شرکت در این روز با مردم هم نوا شدند.اما به مرور اتفاقی جدید افتاد که کمتر دیده ام کسی به ان اشاره کند. این اتفاق جدید عبارت بود از رادیکال تر شدن شعار های جنبش و در نتیجه حضور گسترده تر اپوزسیون و مردم ناراضی از کلیت حکومت در جنبش و عقب نشینی بخشی از اصلاح طلبان به ویژه روحانیون از شرکت در ان.وقتی بخشی از روحانیون و اصلاح طلب ها دریافتند که از یک سو شرکت در جنبش هزینه دارد و قرار نیست به زودی دولت احمدی کنار بکشد و دولت موسوی مستقر شود و مردم نیز شعار جمهوری ایرانی و جانم فدای ایران می دهند،ترجیح دادند ترمز ها را بکشند و به ارامی از حرکت باز ایستند.حجم مخالفت ها و مخالف خوانی های دو ماهه ی اول جنبش با سه ماهه ی اخیر را مقایسه کنید تا در یابید که اصلاح طلب ها و نیز برخی از فرصت طلب ها با چه سرعتی خود را کنار کشیده و حتا خاتمی ،موسوی،کروبی،منتظری و صانعی را تنها گذاشتند.در راس این طیف فرصت طلب شخصی چون هاشمی رفسنجانی است که به محض این که به او اجازه ندادند در روز قدس خطبه بخواهند خودش را کنارکشید.

اما مردم ناراضی از کلیت حکومت و به ویژه اپوزسیون که در روز های اول بر این گمان بود که ممکن است این یک دعوای خانوادگیباشد ،به مرور به میدان امد و در روز 13 آبان این حضور به اوج خود رسید. در واقع اطمینان مخالفین به مرور جلب شد و در پشت سر جنبش قرار گرفتند.زیرا از یک سو دریافتند که این یک جنبش سکولار است که به صورت خودجوش شعار جمهوری ایرانی سر می دهد و از دیگر سو این میدان افراد و گرو ه های با تجربه و هزینه داده را می طلبد.این موازنه روز به روز به نفع جنبش سکولاروساختار شکن در تغییر است و به همین دلیل موجب گردیده که اصلاح طلبان در مقابل ساختار شکنان مواضع انتقادی تندی را اتخاذ نمایند. البته لازم است بگویم که این تغییر شرایط از یک سو به دلیل سرکوب شدید از جانب حکومت بوده و از دیگر سو خواست تاریخی ملتی است که اماده بوده از هر فرصتی برای بیان خواسته های قانونی خود استفاده نماید.

در عین حال مردم معترض که اینک و پس از تظاهرات 13 آبان ،دامنه ی اعتراضات را باردیگر به شهر های بزرگ کشانیدند،همواره در تلاش هستند که از حاشیه ی امنی که اصلاح طلبان و یا مناسبت های حکومتی در اختیار ان ها قرار می دهند، بهره برده و هزینه ی کمتری بپردازند.16 آذر روزی است که حکومت ان روز را به عنوان روز دانشجو پذیرفته است. در این روز انتظار می رود در تمامی دانشگاه ها اعم از ازاد و دولتی اعتراضات گسترش پیدا کند.با کنار کشیدن بخشی از اصلاح طلب ها و پیروان ان ها ممکن است هزینه های جنبش افزایش یابد و به همین دلیل گروهی بر این باور هستند که برای این که دست حکومت برای خشونت بیشتر بسته باشد و نتواند از توده ها زهر چشم بگیرد ،بهتر است که این اعتراضات بیشتر در درون دانشگاه ها و در تهران به ویزه در دانشگاه تهران متمرکز شود.البته اگر کسانی چون موسوی،کروبی،خاتمی و سایر اصلاح طلبانی که امکان حضور ان ها در دانشگاه وجود دارد ،بتوانند به عنوان سخنران در دانشگاه های سراسر کشور ،حضور یابند،بیش از پیش جنبش را تقویت خواهد کرد.بنابر این با محور قرار دادن تظاهرات دانشگاهی در روز 16 آذر و امادگی برای روزهای اعتراضی محرم و به ویژه راهپیمایی سرنوشت ساز 12 و 22 بهمن ،می توان بر بنیه ی مردمی جنبش افزود.در همین راستا باید از پایداری سازنده ی کسانی چون کروبی،موسوی و خاتمی سپاسگزار بود.

شاخصه ی دوم تظاهرات 13 آبان،تند شدن شعار ها بود. بخشی از این رادیکالیسم مدنی، امری طبیعی است. برای این که به خواسته های ملی و بنیادین مرجوع است و نمی توان ان را منع کرد. بلکه حق مردم است. مثل شعار جمهوری ایرانی و جانم فدای ایران. اما بخش دیگر ان نتیجه ی برخورد های حکومت با مردم است.برای این که مطالبات مردم در هر اندازه و به هر نوع که اعلام شود،سرکوب می شود. اشکار ترین نمونه ی ان ،تظاهرات سکوت 25 خرداد است که فقط 8 نفر در ان روز کشته شدند. پس این رادیکالیسم نتیجه ی قهری عمل حکومت در مقابل تظاهرات مسالمت امیز است.ضمن این که می بایست از بیان نظرات مختلف در این زمینه برای پر بارتر کردن جنبش استقبال کرد اما نباید موضوع را بیش از ان که هست مهم جلوه داد. مهم این است که جنبش راه مسالمت را ادامه دهد. اما در باره ی شعار های محوری ،باید مردم را ازاد گذاشت و نظرات خود را بر ان ها تحمیل نکرد. همان گونه که کروبی عملا چنین راهی را گزینش کرده و تلاش نکرده است نظرات خود را بر جنبش تحمیل کند.

انچه اهمیت دارد تداوم این جنبش است. خوشبختانه تداوم ان، قدرت تصمیم گیری را از حاکمان سلب کرده و در بین ان ها در مواجهه با جنبش ،شکاف بزرگی ایجاد کرده است.در جبش البته ریزش هایی وجود داشته است. فرصت طلب ها،کسانی که گمان می کردند با چند تظاهرات میلیونی قدرت از احمدی به موسوی انتقال خواهد یافت و صنفی که برای رسیدن به هدف حاضر نبوده هزینه بدهد و همواره موج سواری کرده است،از جمله ی این ریزش کنند گان بوده اند. گروههای احساسی و کم اگاه نیز در همین طبقه قرار می گیرند. اما همزمان با ان طبقات اجتماعی بیشتری به جنبش می پیوندند. با اعدام های اخیر باید انتظار داشت،اقوام نیز در یابند که اگر حرکت نکنند،خشونت گران به سراغ ان ها نیز خواهند رفت. به راستی چه الزام حقوقی ایجاب می کرد که احسان فتاحیان در چنین شرایطی اعدام شود؟ فردی که حکم اولیه ی او نه اعدام ن بلکه 10 سال حبس بود.ایا این کار به مفهوم سیاست تبعیض قومی اشکار حکومت نیست که اگر مردم در تهران تظاهرات کردند انتقام ان را از یک کرد کرمانشاهی بگیرند؟

با تصویب قانون یارانه ها بخش هایی از طبقات اجتماعی دریافته اند که اگر به حرکت در نیایند تا چند ماه دیگر از هستی ساقط خواهند شد. در مقابل،البته سرداران حاکم ماندگاری خود را در خشونت ورزی بیشتر خواهند دید. اما یادمان باشد که عمر خشونت کور کوتاه خواهد بود.ان ها می خواهند از طریق اعمال خشونت بیشتر ما را بترسانند تا از ترس مرگ دست به خودکشی بزنیم. ولی ایا چنین کاری عاقلانه است؟

در بدترین شرایط برای ما ،ان ها قادر خواهند شد که از گسترش دامنه ی جنبش جلوگیری کنند ولی ما نیز اگاه هستیم که فرصت های زیادی در پیش رو داریم تا جنبش را گسترده تر کنیم.اگر حتا رژیم بتواند از تظاهرات های میلیونی در روز 22 بهمن،چهارشنبه سوری،سیزده بدر و سالگرد 22 خرداد،30 خرداد و 18 تیر سالم بدر رود اما با تحریم های همه جانبه ی انتخابات های پیش رو چه خواهد کرد؟

طبقه ی متوسط شهری پرچم مبارزه ی دموکراتیک با رژیمی عقب مانده و سرکوبگر را در دست گرفته و بنا ندارد ان را زمین بگذارد. پس نباید از طرح مطالبات واقعی از ترس خشونت های بیشتر یا ریزش نیرو ها نگران بود.برای این که طرح مطالبات واقعی موجب اطمینان توده ها به این جنبش خواهد شد.به تعبیر یکی از نویسندگان هوشمند نمی توان با شعار یا حسین میر حسین، میلیون ها هم میهن غیر شیعی را جذب جنبش کرد. اما با شعار دموکراسی خواهی و جمهوری ایرانی می توان به همه ی هم میهنان ایرانی اطمینان داد که ایران متعلق به همه ی ایرانیان است.

آرشیو

برچسب‌ها