با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

گزارش کمیته ویژه مجلس ارزش قرائت ندارد!


عصرایران: یک عضو کمیسیون ویژه بررسی حوادث بعد از انتخابات، با اشاره به گزارش آماده شده از این کمیته برای قرائت در صحن مجلس گفت: این گزارش آنقدر قلع و قمع و دچار جرح و تعدیل شده است که ارزش قرائت در صحن مجلس را ندارد.

وی که با خبرنگار ما گفت و گو می کرد یادآور شد: در گزارش کمیته ویژه پیرامون مسایل بعد از انتخابات و تحقیقات بازداشتگاه کهریزک تنها به بیان مسایل کلی اکتفا شده و نه به جرمی اشاره شده و نه به مجرمی.

وی با بیان اینکه گزارش کمیته ویژه حداکثر 5 صفحه است خاطرنشان کرد: احتمالا در هفته جاری این گزارش یا در صحن علنی یا در جلسه غیرعلنی مجلس قرائت می شود اما نکته قابل توجهی در آن گنجانده نشده و تنها به کلی گویی پرداخته شده است.

این نماینده مجلس ادامه داد: برخی از اعضای کمیته به شدت به دنبال گنجاندن جرایم و مجرمان در گزارش کمیته بودند اما در نهایت عده ای از اعضای کمیته ویژه اقدام به جرح و تعدیل گزارش کردند و تاکید داشتند نباید نام کسی در گزارش برده شود.

حمایت قاطع جبهه مشارکت ایران اسلامی از راه حل های پنجگانه مهندس موسوی


یکشنبه, ۱۳م دی, ۱۳۸۸
کلمه:جبهه مشارکت ایران اسلامی در حمایت از راه حل های ارائه شده در بیانیه شماره ۱۷ مهندس میرحسین موسوی بیانیه ای صادر کرد.
به گزارش نوروز، متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حل و یا کاهش بحران بزرگی که کشور امروز به آن گرفتار است نیازمند فکر، اراده و دلسوزی انسانهای بزرگی است که چشم ملت در تنگنای گرفتاریها به آنها دوخته شده است.
بیانیه شمارۀ ۱۷ مهندس میرحسین موسوی پاسخی به این نیاز مبرم و عاجل ملت و کشور ایران است و در صورتی که بخوبی توسط مخاطبانش دریافت و درک شود و به راه حل های حداقلی آن عمل شود می تواند موجبات امید و بهروزی را برای کشور فراهم بیاورد. تحلیل شفاف و هوشمندانه ای که از واقعیت های موجود جامعه و کشور در این بیانیه ارائه شده است خود نشان دهندۀ آن است که راه حل های حداقلی نیز واقع بینانه و بر اساس نگاهی روشن ارائه شده است.
همانطور که در مقدمه آن بیانیه آمده است اولین قدم، پذیرش وجود یک بحران جدی در کشور است. این بحران دارای دو مولفۀ متصل به هم است، یکی بی صداقتی، عدم شفافیت و ناکارآمدی دولت و در نتیجه ویرانگر بودن نقش آن در مسیر توسعه برنامه ریزی شده و مورد اجماع نهادهای سیاستگذار و دیگری برگزاری انتخاباتی ناسالم و اعلام نتایجی غیرواقعی برای آن.
مردمی که از دولت حاکم راضی نبودند چشم داشتند که بتوانند با رأی خود در انتخابات، هدایت کشور را در مسیر درست قرار دهند، اما همان دولت امانت رأی مردم را پاس نداشت و تلاش آنها را بی حاصل گذاشت. جنبش سبز که پیش از انتخابات برای روی کار آوردن دولتی کارآمد، قانونگرا و صادق شکل گرفت پس از برگزاری انتخابات با اعتراض به نتایج غیرواقعی اعلام شده تداوم و گسترش یافت. بنابراین انتقال نقطه ثقل مطالبات جنبش از مولفۀ دوم به مولفۀ اول در حقیقت انتقال از فرع به اصل است هرچند معنای آن غفلت از همان فرع نیز نیست.
این جنبش اگر چه در طی هفت ماه گذشته دوران سختی را پشت سر گذاشته، اما حرکت رو به جلوی آن هرگز متوقف نشده است و این توفیق حاصل نشده است مگر با پایمردی و اتحاد تمامی اعضاء و رهبران جنبش.
حضور گسترده و خودجوش مردم در مسیر میدان امام حسین(ع) تا میدان آزادی که در خود استعاره ای از امتداد این دو نام بزرگ را داشت در روز عاشورا برای آنان که مسأله انتخابات را تمام شده می دانستند بهت آور بود. بهت آنان بزودی تبدیل به هراس و عصبانیت شد و وقتی از ابزار رسمی سرکوب خود ناامید شدند درصدد استفاده از حربۀ “مردم علیه مردم” افتادند.
تهییج بخشی از مردم علیه ادعای دروغ و ساختگی حرمت شکنی عاشورا، قدم اول آنان بود. استفاده از این حربه برای یک حکومت یعنی سوزاندن و ویران کردن همه چیز برای بقای خود.
ما بخوبی دریافته ایم که بیانیه اخیر مهندس موسوی با درک چنین تهدیدی برای ملت و کشور و براساس تعهد عمیق ایشان به مصالح و منافع ملی صادر شده و در آن تعدادی از راه حل هایی که می تواند اوضاع آشفتۀ کنونی را به نفع ملت بهبود ببخشد ارائه شده است.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با اعتماد کامل به مسیری که مهندس موسوی پیش پای ملت ایران گشوده است حمایت قاطع خود را از راه حل های ایشان اعلام کرده و بر همراهی خویش با ایشان در این مسیر تأکید مجدد می نماید. ما امیدوار هستیم که حسن نیت مهندس موسوی با پاسخی شایسته مواجه شده و همگی شاهد بازگشت آرامش به کشور، براساس اجرای بدون تنازل قانون اساسی و ادارۀ امور بر مبنای عقل و خرد و رعایت حقوق ملت، باشیم.

باز هم خبرگزاری فارس در تدوین تصاویر دسته گل به آب داد


عكس هاي اونجوري : تصویر زیر از تظاهرات میلیونی(!!) حامیان ولایت و دولت توسط خبرگزاری فارس تدوین شده
در تصویر زیر می‌توانید زوم کنید و بخش پایین تصویر که کادر قرمز کشیده شده را نگاه کنید و متوجه خواهید شد که در زیر تصویر مردم به سمت بالا می‌روند و در کمی بالاتر مردم به سمت پایین می‌آیند که واقعا شاهکاری هنریست

برای درک این موضوع تصویر را دریافت کنید و روی تصویر زوم کنید :


فرازهایی از صحیفه نور امام خمینی/ احمد شریفی


صحیفه امام، ج‏۱۲، ص: ۴۰۸:
“اگر بنا باشد که سپاه پاسداران به طور هرج و مرج کار بکنند، هر که، هر جا چهار نفر باشد برود به مردم تعرّض بکند و مال مردم را- خداى نخواسته- بگیرد، این پاسدار اسلام نمى‏شود، این طاغوت است به صورت دیگر درآمده. مگر طاغوت چى بود؟ طاغوت همین بود که جان و مال مردم در امان نبود در زمان او. اگر بنا باشد که جان و مال مردم در این زمان هم از قواى انتظامیه در امان نباشد، این همین طاغوت است، منتها با صورت دیگر آمده بیرون و طاغوتى که به صورت مسلم بیرون بیاید، خطرش از آن طاغوت بدتر است. این منافق است. عذاب منافقها بیشتر از عذاب کفار است”‏
صحیفه امام، ج‏۱۱، ص: ۱۷۴:
“من به شما دوستان اکیداً اخطار مى‏کنم که هر کس عکس این جانب را پاره کند یا بسوزاند و به من ناسزا بگوید و اهانت کند کسى حق ندارد به او تعرض کند و از من طرفدارى کند. امروز در صددند ایجاد غائله کنند و شماها را به جان هم بیندازند. باید با کمال خونسردى و آرامش از کنار آنان بگذرید و تعرض به آنان و مقابله به مثل خلاف رضاى خداوند و از محرمات بزرگ شرعیه است. خداوند همه ما را از شرور شیاطین حفظ فرماید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.”
صحیفه امام، ج‏۱۱، ص: ۱۷۷
“من این را اعلام مى‏کنم که اگر کسى به من سَبّ بکند، فحش بدهد، عکس من را پاره کند، احدى حق ندارد که به او تعرض بکند. حرام است تعرض کردن به کسى که به من سَب کند، به من فحش بدهد، عکس مرا پاره کند، مرا بزند، هر کارى بکند. احدى حق ندارد در این وقتى که ما گرفتار هستیم در این مصیبت بزرگ، با او مقابله کند تا اینکه به زد و خورد برسد و غائله ایجاد بشود. امروز آرامش ما مى‏خواهیم. غائله نباید ایجاد”

حکم انتصاب سید محمد خاتمی به سمت مدیریت روزنامه کیهان
بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
“جناب حجت الاسلام آقاى سید محمد خاتمى- دامت افاضاته‏
از آنجا که مطبوعات کشور در ساختن جامعه نقش مؤثرى را ایفا مى‏نمایند، جنابعالى را به خاطر شایستگى و لیاقتى که در اداره این گونه امور دارید، به سرپرستى روزنامه کیهان، که مربوط به مستضعفین است، منصوب مى‏نمایم. و البته متوجه هستید که مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند؛ و آزادیها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسى به بهترین وجه تأمین شود و بیطرفى حفظ گردد. امید است به یارى خدا و با همکارى کارمندان متعهدتان روزنامه را در راه تحقق بخشیدن به آرمانهاى انقلاب اسلامى اداره نمایید. از خداى تعالى توفیق همکاران را در این راه مسألت دارم.”
راستی الان کیهان دست کیه؟
صحیفه امام، ج‏۱۹، ص: ۴۳
“روحانیون نباید کارى کنند که شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما باید نهى از منکر و امر به معروف باشد، و الّا به استاندار بگوییم تو باید این کار را بکنى، و الّا بگوییم از اینجا برو، این اولًا تضعیف دولت است و از آن گذشته موجب مى‏شود که مردم از روحانیون متنفر شوند. این موضوعات را باید کاملًا در نظر داشته باشیم.”

برگرفته از وبلاگ احمد شریفی زمیدانی

روایت نماینده شیراز از پلمپ مسجد قباو جلوگیری از ورود آیت‌الله دستغیب به شیراز

یکشنبه, ۱۳م دی, ۱۳۸۸
کلمه:عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس با محکوم کردن پلمپ مسجد قبای شیراز گفت:«مسئولین دست از این اقدامات تند و افراطی بردارند و اجازه بدهند آرامش حاکم شود.»
احمدرضا دستغیب در گفتگو با«پارلمان‌نیوز»، در خصوص اتفاقات شب گذشته در مسجد قبای شیراز که بنا به دستور شورای امنیت استان فارس، مسجد قبا پلمپ و از سفر آیت‌الله دستغیب از تهران به شیراز ممانعت به عمل آمده است، اظهار داشت:«در روزهای اخیر عده‌ای به مسجد قبا که از پایگاه‌های مبارزاتی مردم در زمان رژیم سابق بوده حمله کرده، شیشه‌های مسجد را شکستند و بی‌حرمتی روا داشتند.»
وی با بیان اینکه در ادامه این حرکات ساختارشکنانه، عده‌ای هم به منزل آیت‌الله سیدعلی محمد دستغیب حمله کرده و موجبات بی‌حرمتی به بیت معظم و شریف ایشان را فراهم کردند، تصریح کرد:«متاسفانه شورای تامین استان حکم داده است مسجد قبا تخلیه و در اختیار نیروی انتظامی قرار گیرد.»
نماینده اصلاح‌طلب مردم شیراز ادامه داد:« پیرو این قضیه اصحاب مسجد و مردم شیراز تا نیمه‌های شب در مسجد حضور داشتند و حاضر نبودند مسجد را تخلیه کنند که در نهایت به ناچار مسجد تخلیه و نیروی انتظامی مسجد را پلمپ کرد.»
وی ادامه داد:«شب گذشته از سفر آیت‌الله دستغیب نماینده مجلس خبرگان به شیراز هم ممانعت شده و ایشان را به اجبار از هواپیما پیاده کرده و مانع رفتن ایشان به شیراز شدند.»
دستغیب گفت:«این رفتارها در شان نظام جمهوری اسلامی و شیوه برخورد با یک عالم متقی و مبارز انقلابی نیست و امیدواریم مسئولین و مقامات کشور در راستای حفظ آرامش سریعتر اقداماتی را انجام دهند که خدایی ناکرده موجب اشتباهات بیشتر نشود.»
عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس تاکید کرد:«مردم شیراز بسیار نگران و ناراحت این برخوردها با نماینده خبرگان هستند و از اینکه مسجد پلمپ و به بیت آیت‌الله دستغیب حمله شده بسیار ناراحت هستند.»
وی خاطر نشان کرد:«این رفتارها موجب جریحه‌دار شدن عواطف مردم شده که ما آنها را به صبر و خویشتنداری فرا می‌خواینم و از مسئولین می‌خواهیم این رفتارهای افراطی و تند را متوقف کنند.»

سروش محلاتي : حكومت اسلامی قیام مسلحانه را سركوب می‌كند، ولی اگرمردم رویگردان شوند،حق استفاده از زور ندارد

در منابع اهل سنت حكومت براساس قهر و غلبه و به اتكای زور و فشار مشروع است، ولی از نظر مبانی شیعه امامت در عصر حضور مبتنی بر نصب خاص و نص الهی است و در عصر غیبت نیز فقیه با تقوا و توانمند برای رهبری جامعه تعیین شده است و در هیچ شرایطی كسی كه از این شرایط برخوردار نیست نمی تواند به اتكای زور كسب مشروعیت كند

آينده نيوز : از نظر تاریخی مسلم و قطعی است كه حضرت علی بعد از قتل عثمان با « بیعت آزاد » مردم قدرت را بدست گرفت و در این راه هیچ گونه فشار و تحمیلی بر مردم وارد نكرد و مردم برای ابراز موافقت یا اظهار مخالفت با دولت آن حضرت كاملا آزاد بودند و حضرت فرمود بیعت باید به صورت علنی و كاملا آزادانه صورت گیرد و در پاسخ به كسانی كه می گفتند اجازه دهید برخی عناصر ناراحت را به زور وادار به بیعت كنیم فرمود : هرگز! آنها را آزاد بگذارید.
حجت الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی در گفتگویی به تشریح مبانی نقش مردم در حاكمیت از منظر اسلام پرداخته و ضمن روشن كردن نقش مردم در حاكمیت گفت: آنچه امروز به عنوان منكر شناخته می شود و برخی می خواهند كاری كنند كه كسی جرات تفوه به آن رانداشته باشد یك مطلب كاملا عادی و بلكه واضح در دوره تاسیس جمهوری اسلامی و دهه اول از عمر آن بوده است ! واقعا موجب شرمندگی است كه برخی از شخصیت های برجسته نظام این مطب را واضح مطرح كنند و با خشم و پرخاشگری عده ای از مقامات رسمی كشور مواجه شوند! عقلای قوم نباید این آفت را كوچك تلقی كنند.
به گزارش خبرنگار آینده، این استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در ابتدای سخن خود به تفاوت نظر شیعه و سنی در این موضوع  پرداخته و گفت: وضع این مساله در فقه و كلام اهل سنت با فقه و كلام شیعه كاملا متفاوت است در منابع كلامی اهل سنت نصوص فراوانی وجود دارد كه حكومت براساس قهر و غلبه و به اتكای زور و فشار مشروع است لذا بسیاری از علمای آنان « زور » را به عنوان مبدا مشروعیت نظام سیاسی و حاكمیت پذیرفته اند... ولی از نظر مبانی شیعه امامت در عصر حضور مبتنی بر نصب خاص و نص الهی است و كسی كه از مقام عصمت برخوردار است از طرف خداوند به امامت نصب می شود و در عصر غیبت نیز بنا بر نظریه معروف و مشهور « نصب عام » وجود دارد یعنی فقیه با تقوا و توانمند برای رهبری جامعه تعیین شده است و لذا در هیچ شرایطی كسی كه از این شرایط برخوردار نیست نمی تواند به اتكای زور كسب مشروعیت كند.
وی سپس به بررسی تفاوت نصب الهی و به دست گرفتن قدرت اشاره كرده و گفت: نكته دوم این است كه « نصب الهی » كه مبنای مشروعیت است با « بدست گرفتن قدرت » و تصدی حكومت چه نسبتی دارد به تعبیر دیگر كسی كه « منصوب » است به چه « شیوه » و از « چه راهی » می تواند « قدرت » را بدست گیرد...
با این مقدمه خواستم توضیح داده باشم كه تاكید بر نقش مردم حتی به عنوان « تنها راه مشروع » برای « تصدی حكومت » به معنی نفی نصب الهی نیست بلكه باید معلوم كرد كه امام معصوم در عصر حضور و یا فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت « با چه شیوه ای » می خواهد حكومت را اداره كند به اتكای خواست مردم و یا به اتكای زور و قهر و در شرایطی كه فرضا مردم او را نمی پذیرند تشكیل حكومت تحمیلی جایز است
سروش محلاتی در ادامه با اشاره به دوران حكومت حضرت علی علیه السلام به نقش مردم در حكومت آن حضرت توجه كرده و گفت: از نظر تاریخی مسلم و قطعی است كه حضرت علی بعد از قتل عثمان با « بیعت آزاد » مردم قدرت را بدست گرفت و در این راه هیچ گونه فشار و تحمیلی بر مردم وارد نكرد و مردم برای ابراز موافقت یا اظهار مخالفت با دولت آن حضرت كاملا آزاد بودند... حتی ابی مخنف نقل می كند كه حضرت فرمود بیعت باید به صورت علنی و كاملا آزادانه صورت گیرد و حضرت در پاسخ به كسانی كه می گفتند اجازه دهید تا برخی عناصر ناراحت را به زور وادار به بیعت كنیم فرمود : هرگز! آنها را آزاد بگذارید : لست ارید ذلك منه علی كره خلو سبیله ... مفاد روایات این است كه « تنها یك راه » برای تصدی حكومت حضرت وجود دارد و آن یك راه هم « حضور مردم » است والا حضرت از راه دیگری مثل اكراه و اجبار اقدام نمی كند. ... در روایت دیگر به نقل سید مرتضی حضرت فرمود : طبق دستور پیامبر اكرم من شمشیر نمی كشم تا اینكه خود مردم از روی رغبت و میل به سراغم بیایند : اوصانی ان لا اجرد سیفا بعده حتی یاتینی الناس طوعا یعنی استفاده از شمشیر و زور برای تسلط بر اوضاع و بدست گرفتن قدرت برای حضرت ممنوع بوده است.
وی به این نكته اشاره می كند كه این نظریه نه تنها در فقه اخیر بوده است بلكه سابق بر این نیز روی آن مباحثی مطرح بوده است: این نظریه در فقه و كلام شیعه نظریه ای سابقه دار است ... اجمالا می دانم كه برخی از متكلمین و فقهای بسیار بزرگ ما از هزار سال قبل تاكنون همین نظر را داشته اند مثل سید مرتضی علم الهدی كه شاگرد شیخ مفید است و بر شیخ طوسی مقدم است رساله ای در این موضوع تالیف كرده كه در جلد سوم رسائل ایشان چاپ شده است .
ایشان در آن رساله می گوید اساس « تكلیف انسان » بر « اختیار » است . یعنی انسانها باید در فضای آزاد و به اتكای قدرت اختیار و انتخاب خود تصمیم بگیرند و اقدام كنند چرا كه اگر اختیار از انسانها سلب شود(تكوینا) و آنها با زور و اكراه وادار به كاری شوند نه كار خوبشان ثواب دارد ونه كار بدشان عذاب و عقاب دارد. اساسا تكلیف مبتنی بر اختیار است . سید مرتضی پس از این مقدمه نتیجه می گیرد كه امام حق ندارد سلب اختیار از مردم كند و با زور و فشار بر انسانها حكومت كند حكومت تحمیلی با فلسفه تكلیف و تكامل اختیاری بشر منافات دارد.
ایشان در ادامه به تفاوت معنای بغی در معارف اسلامی با سركوب مردم اشاره كرده و گفت: سركوب بغی به معنی شورش مسلحانه برای براندازی حكومت مشروع است . این گونه شورش ها كه توسط گروه های خاص اتفاق می افتد مثل شورشیان جنگ جمل ربطی به لزوم رضایت عامه مردم ندارد. ادعای ما این است كه حكومت اسلامی هر چند در برابر قیام مسلحانه می ایستد و آن را سركوب می كند، ولی اگر توده های مردم از حكومت رویگردان شوند و دست از حمایت آن بردارند حاكم اسلامی برای تثبیت موقعیت خود حق ندارد از زور و فشار استفاده كند...لذا فرق است بین امثال طلحه و زبیر كه حضرت علی(ع) با شمشیر در برابر شمشیر آنها مقاومت كرد با بسیاری از مردم كوفه كه پس از چندی از پشتیبانی از حكومت علوی منصرف شدند حضرت در برابر آنها از شمشیر استفاده نكرد.
سروش محلاتی در پاسخ به این سوال كه آیا امكان تغییر حاكم در حكومت اسلامی وجود دارد؟‌گفت: در عصر غیبت كه دوره « نصب عام » است، چنین چیزی امكان پذیر است البته جابجائی قدرت دوگونه است گاه یك حاكم صلاحیت خود را از دست می دهد ... در این صورت فرد واجد صلاحیت دیگری جایگزین می شود و گاه یك حاكم در حالی كه امتیازات خود را از دست نداده، حمایت مردم را از دست می دهد و مردم گرایش به فرد دیگری كه او هم شرایط حاكم شدن را داراست پیدا می كنند. به عقیده برخی از فقهای بزرگ مثل شهید اول اگر چنین اتفاقی بیفتد، حاكم اول باید از سمت خود كناره گیری كند. حتی شهید تصریح می كند كه اگر حاكم اول از نظرعلم یا تقوی ترجیح بر دیگران داشته باشد، ولی وقتی پشتوانه مردمی را از دست می دهد فرد دیگری جایگزین او می شود.
سروش محلاتی به نظریات امام راحل و نظر قانون اساسی اشاره نموده و گفت: حضرت امام خواست مردم و لزوم رعایت آن در حكومت را یكی اصول حكومت از دیدگاه اسلام می دانستند. حضرت امام می فرمود كه با روی كار آمدن رضاخان سه اصل مورد قبول اسلام پایمال شد اول اصل عدالت در حاكم دوم اصل آزادی مسلمانان در رای به حاكم و سوم اصل استقلال كشور... در این كلام حضرت امام غیر از « ظلم » حكومت « زور » را هم با اصول اسلام منافی دانسته اند زیرا مسلمانان باید از آزادی در رای به حاكم برخوردار باشند.
از نظر قانون اساسی روشن است كه تنها راه تصدی حكومت توسط مجتهد جامع الشرایط انتخاب خبرگان است و خبرگان هم نمایندگان مردم اند. در این جهت تردیدی نیست، ولی آنچه كه جالب است بدانید این است كه در هنگام تدوین و تصویب قانون اساسی در مجلس خبرگان این مساله بخصوص مطرح بود كه هیچ مجتهدی حق ندارد كه از « راه تحمیل » قدرت را به دست گرفته و به رهبری نظام تكیه كند و حتی در آن هنگام در اصل پنجم قانون اساسی تصریح شد كه مجتهدی جامع الشرایط كه « اكثریت مردم » او را به رهبری شناخته و « پذیرفته » باشند ولایت را برعهده دارد...در همان مجلس شهید آیت اله دستغیب حكومت دیكتاتوری را حتی اگر در راس آن امام باشد نفی می كند و می گوید : « حكومت امام و ولی امر وقتی است كه اكثریت مردم بخواهند اگر آنها با زور و قهر حكومت كنند این حكومت شیطانی و دیكتاتوری است » ببینید یك فقیه با تقوا مثل آیت اله دستغیب حكومت امام را هم اگر متكی بر نظر اكثریت مردم نباشد « شیطانی » می نامد!
سروش محلاتی در پاسخ به این سوال كه تكلیف كسانی كه بین مشروعیت و مقبولیت تفاوت قائلند چه می شود و نظر آنها درباره نقش مردم چیست گفت: بنده نمی خواهم در اینجا درباره این اصطلاح وارد بحث شوم بنظر من اینگونه اصطلاحات كه در كلام و در فقه ما ریشه ندارد بیشتر باعث آشفتگی بحث ها می شود و ما را به هدف نزدیك نمی كند بهرحال با صرف نظر از مناقشه در این تفكیك عرض می كنم كه حتی بر مبنای این تفكیك هم می توان پرسید كه آیا وقتی ولی امر منصوب از مقبولیت در نزد مردم برخوردار نیست حق دارد كه با زور حكومت كند یعنی جواز اعمال حاكمیت مشروط به رضایت و خواست مردم است یا حاكم به هر وسیله می تواند اوضاع را به دست گیرد ولو با كودتا و یا با سركوب مردم و با استفاده از قوه قهریه .آقای مصباح یزدی از كسانی است كه در بسیاری از آثار خود بر این تفكیك تاكید می كند ولی ایشان هم كه نقش مردم را در مشروعیت نفی می كند قبول دارد كه حاكم منصوب حق استفاده از زور را ندارد.
ایشان در خاتمه نظر آیت الله خامنه ای در موردنقش مردم در حكومت اسلامی را بیان داشته و گفت: حضرت آیت الله خامنه ای در این باره نظرات روشنی دارند. تعبیراتی كه در این باره از زبان و قلم ایشان صادر شده است در كمتر جای دیگری می توان نظیر آن را پیدا كرد . تعبیر ایشان این است (در اسفند ماه 1377 ) این طور فرمودند كه : اگر مردم حكومتی را نخواهند در حقیقت حكومت مشروعیت ندارد. از نكات اختصاصی كه در فرمایشات ایشان مطرح شده این است كه اگر مردم حكومتی را نپذیرند و نخواهند « ولایت » صدق نمی كند ولایت وقتی است كه هم شخص ولی دارای صفات خاصی باشد و هم رابطه نزدیكی و صمیمیت و پذیرش بین مردم و حاكم وجود داشته باشد . این مطلب را در عید غدیر سال 1376 مطرح فرمودند .یكی دیگر از مباحث بسیار صریح ایشان سخنرانی شان دركنفرانس اندیشه اسلامی در همان سالهای اول برقراری جمهوری اسلامی است كه با شفافیت اعلام كردند نظام بدون رای مردم مشروعیت ندارد و نمی توان از اجبار استفاده كرد.

طنزي تلخ : جشنواره دانش‌آموزان حامله‌! - اختصاصي گاف نيوز

* خبر: دولت دوره راهنمایی تحصیلی را از سیستم آموزش و پرورش حذف می‌كند.
    * حاجی‌بابایی وزیر آموزش آموزش و پرورش:«من از ازدواج دانش‌آموزان دختر خوشحال می‌شوم»
    * علی مطهری نماینده مجلس هشتم ازدواج موقت را راهی برای حل مشكلات جنسی نوجوانان عنوان كرد.

گفتگوی خبرنگار اعزامی گافنیوز به یكی از دبیرستان‌های دخترانه جدید برای انجام گفتگویی درباره ورزش
ما: سلام دخترم. كلاس چندمی؟
دانش‌آموز: اجازه آقا سلام... اول دبیرستان.
ما: چند سالته؟
دانش‌آموز: 13 سال.
ما: دخترم موضوع گزارش ما ورزش هست. شما الان چرا اینقدر اضافه وزن داری؟
دانش‌آموز: آقا اجازه ما كه اضافه وزن نداریم... تازه زنگ ورزش كه دو ساله حذف شده به جاش درس اخلاق داریم.
ما: خب درسته. ولی بالاخره آدم باید ورزش كنه یا دست كم كمتر بخوره كه اینقدر چاق نشه.
دانش‌آموز: آقا اجازه ما كه چاق نیستیم.
ما: چاق هستی دیگه دخترم... صبح چی خوردی؟
دانش‌آموز: نون و پنیر با شكلات و  تخم مرغ عسلی و تی‌تاپ و هندونه و یه آبنبات چوبی موزی و یه لیوان شیر و سیب قرمز.
ما: خب خیلیه دیگه. نه؟
دانش‌آموز: آقا اجازه ما كه همه شو نخوردیم. همه‌ش دو لقمه نون و پنیر خوردیم كه فشارمون اومد پایین و مامانمون بهمون شكلات داد. بعد كه حالمون خوب شد خواست تخم مرغ عسلی بده كه تا یه قاشق خوردیم بهمون عق نشست. بعد خواستیم تی‌تاپ بخوریم كه تا یه گاز زدیم هوس هندونه كردیم اما تا یه قاچ خوردیم، بالا آوردیم و بعد واسه این كه حالمون بهتر بشه و دیگه گریه نكنیم، خاله‌مون آبنبات موزی چوبی داد كه خیلی دوست داریم، اما گفت به شرطی كه شیرمون رو هم بخوریم. سیب هم كه هر روز می‌خوریم كه پسر بشه.
ما: پسر بشه؟! چی پسر بشه؟
دانش‌آموز: آقا اجازه بچه‌مون دیگه. ولی معلممون میگه اینا بی‌فایده‌اس و بچه هفت‌ماهه دیگه جنسش عوض نمیشه...
ما: مگه تو حامله‌ای؟!
دانش‌آموز: آره... مگه چیه؟
ما: معلمهات هم می دونن؟
دانش‌آموز: آره... پس چی. تازه سر صف هم تشویقم كردند و قراره هفته دیگه با منتخب حامله‌های مدارس منطقه بریم پیش وزیر آموزش و پرورش كه بهمون جایزه بدن. آقا اجازه... اینقدر این مریم توفیقی كه همسایه‌مونن حسودیش میشه كه نگو. هر كارم می كنه نمی‌تونه حامله بشه. خانم بهداشتمون می‌گه حتما دختر تو اجاقت كوره كه بعد سه بار شوهر كردن هنوز نتونستی بچه دار شی. اجازه آقا ما نمی دونیم به این تنبلا چطوری نمره می دن كه تا كلاس چهارم میرسن.
ما: پس الان تو توی مدرسه‌تون شاگرد اولی؟
دانش آموز: نه آقا مگه الكیه... من شاگرد چهارمم. شاگرداولمون غنچه صالحی هست كه خود آقای مطهری هم یه بار بهش توی جشنواره متعگان برتر دبیرستان‌های تهران جایزه دادن. پونزده سالشه ولی تا الان سه شكم زاییده و هشت بار ازدواج موقت كرده. خانوممون میگه غنچه تو گل بدی دیگه چی می‌شی! قراره بره مدرسه استعدادهای درخشان...
ما: اون وقت شما چطوری اینهمه فعال هستین با این سن و سال؟
دانش‌آموز: مدرسه بهمون كمك می‌كنه. هر مدرسه‌ای یه دفتر مخصوص "محب" داره كه ...
ما: محب؟ محب یعنی چی؟
دانش‌آموز: آقا اجازه میمش مال مطهریه ح مال حاجی و ب واسه بابایی. معنی هم داره. محب یعنی كسی كه خیلی دوست داره و مهربونه. خانم فارسی‌مون گفته.
ما: خب این دفتر چه كار می‌كنه؟
دانش‌آموز: مشكلات جنسی نوجوانان رو به طریقه آقای مطهری و آقای حاجی بابایی حل می‌كنه. یعنی ترتیب ازدواج موقت دخترها با پسرهای منطقه رو می‌ده. نمره هم داره.
ما: راضی هستی؟
دانش‌آموز: آره... ولی امتحانش یه خورده سخته.
ما: در آینده می‌خوای چه كاره بشی؟
دانش‌آموز: آقا اجازه... معلم.
ما: معلم همین درس؟!
دانش‌آموز: نه آقا... این درس خیلی سنگینه پدر معلم‌ درمیاد. می‌خوام معلم تاریخ بشم. از وقتی دولت پادشاها رو از كتاب تاریخ حذف كرده كتاب تاریخمون شده 15 صفحه. اینقدر خوش به حال معلممونه كه نگو!
ما: نظر پدر و مادرت چیه؟
دانش‌آموز: بابامون میگه من آخرش این مطهری رو با دستای خودم خفه می‌كنم ولی مامانمون مهربونه. می‌گه من نابغه‌ام. چون تا پارسال من اشكالای درسی‌مو از اون می‌پرسیدم الان اینقدر پیشرفت كردم كه مامانم اشكالاتش رو از من می‌پرسه!
ما: ممنون. پیامی برای خواننده‌ها نداری؟
دانش‌آموز: نه. فقط تو رو خدا به پسرها بگین خجالت بكشن و اینقدر ترقه بازی كنن. آدم حواسش نیست یهویی سقط می‌كنه توی امتحان می‌افته. بعضی ها انگار نه انگار كه بابایی شدن.

راه آهن انتخاباتی شیراز تعطیل شد!


تاريخ انتشار: 13 دی 1388
آينده نيوز : راه آهن انتخاباتی تهران شیراز كه هفته قبل از انتخابات با تبلیغات سنگین صداوسیما بصورت نیمه تمام افتتاح شده بود در سكوت خبری تعطیل شد.
به گزارش ایسنا، مهندس ناصر بختیاری ـ مدیرعامل شركت قطارهای مسافری رجا در پاسخ به سوال ایسنا مبنی بر اینكه چرا حركت قطار در این مسیر متوقف شده است؟ گفت: این موضوع به مسائل زیرساختی مربوط می‌شود كه بخشی از آن برعهده راه‌آهن و بخش اعظم آن برعهده معاونت ساخت وزارت راه و ترابری است.
وی با بیان اینكه در بعضی تونل‌های این مسیر اقداماتی در حال انجام است، تصریح كرد: تعطیلی موقت است و به‌منظور تكمیل تونل‌ها انجام شده و پس از پایان عملیات تحویل داده شود.
به گزارش ایسنا، شهرام یارمند - معاون وزیر راه و ترابری - نیز با بیان اینكه خط آهن اصفهان ـ شیراز از خردادماه به‌طور موقت به راه‌آهن جمهوری اسلامی تحویل داده شده است، اعلام كرد: این خط از نظر ایمنی هیچ مشكلی ندارد و هم‌اكنون نواقص آن در حال رفع است كه پس از تكمیل پنج درصد از عملیات باقی‌مانده و رفع نواقص به‌طور كامل تحویل داده می‌شود.
وی همچنین درباره عدم حركت قطار طی مدت اخیر در خط آهن اصفهان ـ شیراز، اظهار كرد: لاینینگ دو تونل در این خط به‌طور كامل انجام نشده بود كه هم‌اكنون درحال برطرف كردن مشكلات و نواقص است.

افزایش سرعت قطار اصفهان ـ شیراز از فروردین ماه
حمید بهبهانی ـ وزیر راه و ترابری كه خردادماه در افتتاح اولیه این پروژه حضور داشته است، درباره وضعیت راه‌آهن شیراز ـ اصفهان به ایسنا گفت: از فروردین ماه سرعت قطار در مسیر شیراز ـ اصفهان به سطح سرعت میانگین كشوری خواهد رسید.
وی تصریح كرد: برای افزایش سرعت قطار در مسیر شیراز و اصفهان نیازمند زمان بودیم چون سیستم ریلی هم مانند اتومبیل است، یك اتومبیل نو هم توصیه می‌شود ابتدا آب‌بندی شود.

استفاده بیش از 13 هزار نفر از خط آهن اصفهان ـ شیراز
این در حالی است كه مهندس قدرت‌الله نجفی - معاون ساخت و توسعه راه آهن - روز گذشته از جابه جایی بیش از 13 هزار مسافر در این مسیر خبر داد و گفت: با عبور 40 قطار از راه‌آهن اصفهان ـ شیراز در 7 ماه گذشته، بیش از 13 هزار مسافر در این مسیر جابه‌جا شده‌اند.
وی با بیان اینكه پروژه راه‌آهن اصفهان ـ شیراز با عوامل بازدارنده‌ زیادی مواجه بوده است، گفت: پیدایش مسائلی چون سستی و فرسودگی پیش‌بینی نشده در برخی از لایه‌های سنگی و تونل‌ها، وجود موانع و معارضان و هزینه بالای تملك اراضی موجب پیدایش نقاط بحرانی و تغییر مسیرهایی در واریانت مسیر ایستگاه شیراز شده است.
نجفی با بیان اینكه راه‌آهن شیراز ـ اصفهان با سرعت بالایی ساخته شده است، افزود: اعتبارات لازم برای اجرای این طرح متناسب با سرعت اجرای پروژه نبوده كه تاثیر منفی در راندمان عملیات اجرایی و بازدهی كار داشته است.
وی با اشاره به اینكه در قانون بودجه سال 88، پایان سال 89 به عنوان زمان خاتمه طرح ذكر شده است، گفت: بهره‌برداری از این محور از 13 خرداد سال جاری آغاز شده كه تا پایان ماه گذشته بیش از 40 قطار از این محور استفاده كرده‌اند.
وی خاطرنشان كرد: بخش عمده عملیات اجرایی راه‌آهن اصفهان ـ شیراز تا پایان دی‌ماه سال جاری به اتمام می‌رسد و براساس برنامه زمانبندی مسیر اصفهان تا ایستگاه موقت صدرا در دهه فجر كاملا آماده است.
بر اساس این گزارش پیش از توقف حركت قطارها در این مسیر به منظور تعمیر، در ماه دو قطار از مسیر مشهد به شیراز عبور می‌كرد و مسافرانی كه قصد سوارشدن قطار در اصفهان را داشتند بایستی كل هزینه بلیت مشهد ـ شیراز را كه بیش از 25 هزار تومان بود پرداخت می‌كردند در حالی كه هزینه طی كردن مسیر اصفهان ـ شیراز از طریق جاده بسیار كمتر بود.
در این راستا مدیرعامل رجا به ایسنا گفت: قیمت بلیت قطار در بخش خصوصی توسط این بخش پیشنهاد می‌شود و پس از بررسی و تعدیل توسط رجا هیات مدیره راه آهن آن را تصویب می‌كند.
مدیرعامل راه آهن در پاسخ به این سوال كه آیا قطارهای مسیر مشهد ـ شیراز دولتی است؟ اظهار كرد: مسیر شیراز ـ مشهد در گذشته قطارهای شش تخته واگن پارس كه دولتی بود با قیمت بلیت 26 هزار و 450 حركت می‌كرد و برای مسیر اصفهان - مشهد سهیمه محدودی در نظر گرفته شده بود كه قیمت بلیت آن 20هزار و 500 تومان بود.
گفتنی است به‌رغم خالی بودن قطار در مسیر اصفهان ـ شیراز سهمیه‌ای در نظر گرفته نشده بوده و مسافران متقاضی بلیت مسیر اصفهان -شیراز بایستی بلیت را با همان قیمت مشهد شیراز خریداری می‌كردند.
وی افزود: بنا به درخواست‌های مكرر مردم مبنی بر تغییر قطارها، دو هفته پیش از توقف حركت قطارها در این مسیر، قطارهای چهار تخته پلور سبز به كار گرفته شدند كه قیمت بلیت برای مسیر شیراز ـ مشهد 38 هزار و هشتصد هزار تومان، مسیر اصفهان ـ مشهد 30 هزار تومان بود.
بختیاری تصریح كرد: اگرچه قیمت بلیت این قطار به صورت مبدا -مقصد تعیین شده بود اما با توجه به مسافت كوتاه بین استان اصفهان - شیراز سهمیه محدودی برای این مسیر در نظر گرفته شده بود كه طبق آن بلیت مسیر اصفهان شیراز به مسافران با قیمت 11 هزار و 400 تومان عرضه می‌شد.
هر چند از ابتدای افتتاح این پروژه برخی انتقاداتی را درباره آن طرح كردند اما در حال حاضر سوال این است كه وعده‌ها در زمینه راه‌اندازی مجدد آن و استفاده ایمن مردم از آن محقق خواهد شد و آیا آرزوی دیرینه مردم بخشی از كشور برای استفاده از ایمن‌ترین وسیله حمل و نقل یعنی حمل و نقل ریلی برآورده می‌شود یا خیر؟

آغاز اعتصابات سراسري دانشگاه ها

جمعی از دانشجویان دانشگاه های کشور با انتشار بیانیه هایی نسبت به سرکوب خونین مردم در روز عاشورا، و حملات روزهای گذشته به دانشگاه‌های مختلف واکنش نشان دادند. دانشجویان در این بیانیه ها ذکر کرده‌اند که چاره ای جز این نیست که تا آزادی کامل هم دانشگاهی های در بندشان و رسیدگی به جنایات صورت گرفته در حق دانشجویان همه کلاسها و امتحانات را تعطیل کنند.

در 11 دي ماه دانشجويان امير كبير بيانيه اي منتشر كردند كه طي آن اعلام كردند بر سر كلاس درس نمي روند و بر سر جلسه امتحانها حاضر نمي شوند :

 جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با انتشار بیانیه ای نسبت به سرکوب خونین مردم در روز عاشورا، و حملات روزهای گذشته به دانشگاه‌های مختلف واکنش نشان دادند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان در این بیانیه ذکر کرده‌اند که چاره ای جز این نیست که تا آزادی کامل هم دانشگاهی های در بندشان همه کلاسها و امتحانات را تعطیل کنند.

همچنين در پی حمله وحشیانه نیروهای اراذل و اوباش سازماندهی شده به همراهی نیروهای بسیج به دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در روز سه شنبه، ۸ دی، دانشجویان دانشگاه علم و صنعت بیانیه ای در این زمینه منتشر کردند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در بیانیه خود ضمن محکوم کردن ورود نیروهای سازماندهی شده حکومت از خارج دانشگاه و حمله به دانشجویان، اعلام کردند که تا اطلاع ثانوی کلاس‌های درس را تحریم کرده و به اعتراض مسالمت آمیز خود ادامه خواهند.


بر اساس گزارشهاي دريافتي از خبرنامه امير كبير دانشگاه هاي مشهد هم در پي دستگيري جمع زيادي از دانشجويان كه تا كنون تعداد آنها به 210 عدد رسيده و ضرب و شتم شديد دانشجويان توسط اراذل و اوباش و انصار حزب اله ، روزهاي پنج شنبه و شنبه تجمعات اعتراضي برگزار كردند كه وجود درگيري ها و دستگيري هاي جديدي در آنجا به گوش مي رسد .


دانشگاه هاي تهران ، شريف ، خواجه نصير ، آزاد شهركرد ، آزاد شهريار ، كرمان ، سنندج  و اراك نيز شاهد اجتماعات و درگيري هاي زيادي در اين چند روزه بوده اما خبري از اعتصاب سراسري از آنها دريافت نشده است .


همچنين بر اساس اطلاعاتي كه از فيسبوك و تويتر معترضين به دست آمده اكثرها با اعلام اعتصابات سراسري در تمامي دانشگاه هاي كشور همگام با اعتصابات دانشگاه هاي تهران خبر مي دهند .

حسن یوسفی اشکوری : همه خشونت ها، از طرف حاکمیت بوده

یکشنبه ۱۳ دى ۱۳۸۸
روزآنلاين : حسن یوسفی اشکوری، از جمله روحانیون نواندیش و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی است. او پس از حضور در کنفرانس برلین،متهم به ارتداد شد و چند سالی را در زندان به سر برد، ضمن آنکه دادگاه ویژه روحانیت اورا خلع لباس کرد. وی که اکنون مدتی است برای کارهای مطالعاتی در خارج از کشور به سر می برد،در مصاحبه با روزبه بررسی جنبش سبز پرداخته و از جمله گفته است: "روشهای مبارزه جنبش سبز پس از این برای جنبشهای مدنی و مسالمت جو و دموکرات جهان الگو خواهد بود."وی همچنین ضمن تاکید بر اینکه تاکنون هر چه خشونت بوده،از طرف حاکمیت دیده شده،می گوید: "خشونت و توسل به  روشهای نابردبارانه فقط به سود سرکوبگران است و حتی می تواند دامی بر سر راه جوانان پر شور باشد."این مصاحبه در پی می آید.

حدود شش ماه از آغاز جنبش سبز می گذرد. در این شش ماه، بسیاری درباره ریشه های این جنبش سخن گفته اند: عده ای آن را به مطالبات اولیه مردم در زمان انقلاب نسبت می دهند، عده ای آن را اعتراضی به نتایج رسمی اعلام شده در انتخابات می دانند که با برخوردهای حاکمیت عمق پیدا کرد و برخی آن را خیزش ملت، بعد از شکست اصلاحات می دانند.از نظر شما، ریشه های جنبش سبز را در کجا باید جست و جو کرد؟
مواردی که شما به عنوان ریشه یابی جنبش اخیر مشهور به "جنبش سبز" بر شمردید، در تعارض با هم نیستند و حتی می توان گفت همپوشانی دارند. واقعیت این است که در چرایی این رخداد غیر منتظره، می توان ریشه ها را تا صد سال پیش و جنبش مشروطه پیش برد و ملاحظه کرد. مگر غیر از این است که مردم سبزپوش، آزادی، دموکراسی، رعایت حقوق بشر و برابری را طلب می کنند؟ از صدسال پیش این خواسته ها و لوازم آنها مورد خواست مردم بوده اما هیچگاه در حد مطلوب تحقق نیافته است. نه دولتهای برخاسته از انقلاب مشروطه در این زمینه ها چندان کامیاب بودند و نه نظام برآمده از انقلاب اسلامی ا توانست این آرمانها را به عمل نزدیک کند.به طور خاص می توان اشاره کرد تنها امکان طرح مطالبات و امکان اندک تغییری در ساختار حقیقی قدرت، انتخابات ادواری مجلس و ریاست جمهوری بود که آن هم در انتخابات دهم ریاست جمهوری به کلی مسدود شد. مردمی که به رغم آگاهی شان از امکان تقلب گسترده به پای صندوق های رأی رفتند و به کاندیدای مطلوب تر رأی دادند اما این بار نه تنها با تقلب متعارف و قابل پیش بینی بلکه با یک تحقیر ملی مواجه شدند و همین احساس تلخ در مردم و به ویژه جوانان انگیزه نیرومندی پدید آورد تا به اعتراض گسترده برخیزند. در واقع این اعتراض بزرگ بازتاب طبیعی آن تقلب بزرگ و تحقیر ملی بزرگ بود. به هرحال این جنبش حامل تمام خواسته های برآورده نشده ملت ایران  است که البته با اعلام نتایج شگفت و غلط انداز انتخابات اخیر آغاز شد و از این رو تداوم یافته و بعید است این بار بدون نتیجه باز ایستد.

راهکارهای جنبش سبز برای مبارزه مدنی، شامل چند روش خاص بوده است: حضور در خیابان ها به مناسبت های مختلف، اسکناس نویسی، دیوار نویسی، پخش اعلامیه ها و استفاده از امکانات دنیای مجازی. روش های اتخاذ شده از سوی جنبش سبز را چگونه ارزیابی می کنید و تا چه حد آن ها را موفق می دانید؟ تصور می کنید این روش ها می توانند جنبش سبز را به سوی موفقیت رهنمون سازند؟
هر جنبشی و به طور کلی هر مبارزه ای به تناسب هدف و استراتژی خود و با توجه به مجموعه امکانات و مقدورات، تاکتیک ها و راهکارهایی برای وصول به پیروزی انتخاب می کند. روشهایی که جوانان و فعالان جنبش مدنی کنونی برگزیده اند در مجموع درخشان و مفید و مؤثر بوده است. از تکبیرهای شبانه تا اسکناس نویسی و به ویژه ارسال فیلم رخدادها بوسیلة موبایل و انتشار بهینه از اینترنت و شاهراه دنیای مجازی. دو عنصر در این روشها بسیار مؤثر بوده است. یکی استفاده از هنر ( به ویژه در خارج از کشور) و دیگری استفاده از موبایل برای فیلمبرداری؛ این دو روش پیام جنبش را در سطح جهان پراکند و تراژدی جنبش را در همه جا عیان ساخت و مردم جهان را به تحسین و حمایت مردم مسالمت جو وادار کرد. بنابراین به نظرم استفاده یا ابداع این روشها بسیار هوشمندانه بوده و فکر می کنم فقط از نبوغ ایرانی و استعداد جوانان و دختران و پسران با فکر و فرهنگ ایرانی چنین کارهایی ممکن بوده است. احتمالا این روشها پس از این برای جنبشهای مدنی و مسالمت جو و دموکرات جهان الگو خواهد بود. در عین حال پس از این الگو ها و روشهای دیگری نیز ابداع خواهد شد.

یکی از بحث هایی که همواره درباره جنبش سبز مطرح می شود، بحث مطالبات این جنبش است. پیش از مراسم تحلیف، شاید مطالبه اصلی همان بحث ابطال انتخابات بود که در شعارها و بیانیه ها هم مطرح می شد. اکنون اما این بحث کمتر مطرح می شود و هر کسی از ظن خود، خواسته ای را مطرح می کند. عده ای بحث سرنگونی جمهوری  اسلامی را مطرح می کنند وبعضی دیگر سخن از بازگشت به "خط امام" می گویند.  فکر می کنید اصولا می توان مطالبات جنبش سبز را در حال حاضر به طور مشخص بیان کرد؟
چنانکه گفتم، خواسته های جنبش در سطح کلانش روشن است اما همیشه مطالبات از یک خواسته مشخص آغاز می شود و با برآمدن یا نیامدن آنها خواسته های دیگر مطرح می شود. به ویژه در رژیم های استبدادی و در جامعه ای که در آن مطالبات برآورده نشده و خشم فروخفته و متراکم وجود دارد، خواسته زمانی معین در هردو صورت انجام و یا سرکوب، به طرح خواسته های بعدی و رادیکال تر منتهی خواهد شد. به گمانم اگر موسوی هم رئیس جمهور می شد، انفجاری از مطالبات برآورده نشده در طول دوران اصلاحات رخ می داد. اما روشن است که این خواسته ها در نهایت نه در چهارچوب قانون اساسی فعلی به کمال حاصل می شد و نه موسوی و کروبی قادر بودند در چهارچوب خط امام به آنها عمل کنند. با این همه خواسته هایی چون ابطال انتخابات و پی گیری مطالبات در چهارچوب قانون اساسی، به ویژه اجرای کامل قانون و احیای بخش ملت قانون یک خواسته مرحله ای مناسب و معقول برای جنبش سبز و رهبران آن بوده و هست.

مساله مهم دیگر، بحث رهبری جنبش سبز است. در حال حاضر عده ای آقایان موسوی وکروبی ـ و شاید با کمی اغماض آقای خاتمی ـ را رهبران این جنبش می دانند و عده ای دیگر، آنان را "رهبران نمادین" می دانند. نظر شما درباره رهبری این جنبش چیست؟
واقعیت این است که در طول بیش از شش ماه جنبش دارای رهبری متمرکز نبوده و نیست. روشن است که، حتی به اعتراف مکرر آقایان موسوی و کروبی، این مردم بودند که از سپیده دم 23 خرداد 88 با حضور قدرتمند خود در خیابانهای تهران، کروبی و موسوی و حتی خاتمی را به میان خود آورند و به آنان انگیزه و قدرت دادند تا به جنبش خودجوش اعتراضی بپیوندند و وفادار بمانند. در عین حال این نیز راست است که پایداری آنان نیز، هم به مردم امنیت نسبی داد و هم امید را در آنها زنده نگهداشت. نمی توان نقش این بزرگواران را به  رهبری نمادین فروکاست، اما رهبری و سازماندهی جنبش تا کنون در دست جوانان و شبکه های گسترده اجتماعی و مردمی بوده و هست و البته همین رهبری مردمی و غیر متمرکز جنبش، موجب تقویت و تداوم آن بوده و هست.

اگر در حال حاضر آقایان موسوی و کروبی را به عنوان رهبران ـ یا حتی سخن گویان ـ این جنبش بپذیریم، باید اذعان کرد که شکاف قابل توجهی میان مطالبات رهبری جنبش با بدنه آن به چشم می خورد. این شکاف در شعارهایی چون "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" و یا "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" خود را عیان کرد، زیرا هم آقای موسوی و هم آقای کروبی با سر دادن چنین شعارهای مخالف بودند و قآ هدف خود را بازگشت به "عصر طلایی امام" می دانند. فکر نمی کنید این شکاف، می تواند لطماتی به جنبش وارد سازد؟
ببینید. این یک اصل عقلایی و تجربی است که اگر یک جنبش شعارها و خواسته های مرحله ای و شدنی خود را به درستی مشخص نکند، آسیب می بیند و چه بسا شکست می خورد. به نظر من با توجه به چگونگی و چرایی جنبش اخیر و نیز با توجه به کسانی که به هرحال رهبران و سخنگویان جنبش معرفی شده اند و سبزها هم پیوسته "یا حسین، میر حسین" می گویند، حامیان صادق و غیر برانداز جنبش نباید شعارهایی بدهند که نتیجه ای جز بهانه دادن به سرکوبگران ندارد. آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و حامیان حلقه اول آنان در انتخابات، به هردلیل، نه تنها برانداز جمهوری اسلامی نیستند که تصور می کنند در چهارچوب قانون اساسی و نظام می توانند گامهایی در تغییر اوضاع و خروج از بن بست فعلی بردارند. حداقل این است که، به رغم تجربه دوران اصلاحات، مجالی به این رهبران اصلاح طلب داده شود تا شاید این بار طلسم اصلاحات به طور جدی و مؤثر تری شکسته شود. فراموش نکنیم که اکنون نه زمان، زمان خاتمی است و نه حاکمیت و رهبری در آن شرایط قرار دارند و نه مردم و جامعه در حال و هوای ده سال پیش هستند. جنبش قدرت مردمی می تواند رئیس جمهور یا مجلس اصلاح طلب را به اجرای خواسته ها و مطالبات ملی وادار کند. در هشت سال دوران خاتمی چنین جنبش جدی و مردمی وجود نداشت. در عین حال طرح شعارهای ساختارشکنانه این فایده را دارد که سطح مطالبات را ارتقا می دهد و چه بسا در صورت عدم تمکین حاکمیت، رهبران را با خود همراه کند.

شما در یک ارزیابی کلی، نحوه رفتار آقایان موسوی و کروبی را در به پیش بردن جنبش سبز چگونه ارزیابی می کنید؟ فکر میکنید نقاط ضعف و قوت این دو در راهبری جنبش سبز چگونه بوده است؟
تا کنون موسوی و کروبی و خاتمی در مجموع خوب و سنجیده و مؤثر عمل کرده اند. باید اعتراف کنم که من هرگز نمی توانستم تصور کنم که این آقایان تا این اندازه مقاومت کنند و به شعارهای دوران انتخابات وفادار بمانند و به هرحال به اقتدار و تزویر نه بگویند. این هم از برکات شرایط جنبشهای احتماعی و یا به معنایی انقلابی است که افراد مستعد را از هر گروه و جمعیتی، ولو از درون حاکمیت استبدادی، به مقاومت و مداومت می کشاند. البته نقطه قدرت این آقایان در حال حاضر این است که از نظام برآمده  و خود را در چهارچوب نظام و گفتمان انقلاب اسلامی تعریف کرده اند و همین امر به آنان این امکان را می دهد که حق اعتراض و تحول خواهی را برای خود محفوظ دارند و در نهایت مبارزه قانونی و مسالمت جو ممکن گردد. تاریخ نیز نشان می دهد که، به رغم تصور بسیاری، همواره اصلاحات و تغییرات تدریجی بوسیلة عناصر انشعابی نظام نامطلوب حاکم انجام شده و انجام شدنی است. شاید بتوان گفت نقطه ضعف اساسی این سخنگویان این است که از یک سو بیشتر تابع حامیان و شعارهای خیابانی اینانند و کمتر دست به ابتکار می زنند و از سوی دیگر تا کنون جز خواستة ابطال انتخابات خواسته های دقیق و روشن خود را از حاکمیت اعلام نکرده اند. کلیات نیز مشکلی حل نمی کند. روشن است که اگر بنا به گفتگو و  تعامل و در نهایت مصالحه با حاکیت باشد، باید مطالبات مرحله ای دقیق و معین باشد. گرچه حاکمیت حداقل تا اطلاع ثانوی راه هر نوع گفتگو و مصالحه را بسته است اما در شرایط دیگر ممکن است تن به تعامل و تفاهم بدهد. در عالم سیاست "هرگز نمی شود"، وجود ندارد.

یکی از بحث هایی که تقریبا از همان روزهای آغازین جنبش سبز وجود داشته،بحث به خشونت کشیده شدن این جنبش است. عده ای معتقد بودند با توجه به شدت خشونت اعمال شده از سوی حاکمیت و حضور جنبش سبز در خیابان ها، این احتمال وجود دارد که جنبش به خشونت کشیده شود. گرچه به نظر می رسد این اتفاق نیفتاده است. چه عاملی باعث شده تا در مقابل این حجم عظیم خشونت حاکمیت، جنبش هم چنان بر مشی مسالمت آمیز خود باقی بماند؟
نام و مضمون و روش این جنبش مدنی و یا سبز است و بنابراین به مقتضای این  منش و روش، فعالان و کارگزاران این جنبش نوین نمی توانند و نمی باید به خشونت متوسل  شوند و گرنه نقض غرض خواهد بود. تا کنون هرچه خشونت و تخریب بوده است، از سوی حاکمیت بوده و حداقل بانی و محرک صاحبان سلاح و قدرت بوده اند که بی پروا و بدون بیم از قانون و اخلاق و شرع هر چه خواسته اند گفته و کرده اند. نمونه آخر آن خشونت ددمنشانه در روز عاشوراست که به راستی در تاریخ ایران و تشیع بی سابقه است. این سینه چاکان ولایت حتی حرمت بیت محترم رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام را نیز حفظ نکردند. فکر می کنم مردم و جوانان سبز تا کنون بلوغ فکری و سیاسی و تعالی اخلاقی خود را نشان داده و به همین دلیل در حد توان از خشونت دوری جسته و به راه خود رفته اند. همین بلوغ موجب استمرار عدم خشونت از سوی سبزها است. همه می دانند خشونت و توسل به  روشهای نابردبارانه فقط به سود سرکوبگران است و حتی می تواند دامی بر سر راه جوانان پر شور باشد. تجربه نشان می دهد که مبارزه، مقاومت، مداومت و شکیبایی سرانجام  بر ارتش ها و سر نیزه ها چیره خواهد شد. به ویژه در فرهنگ ایرانی ـ شیعی مظلومیت حقانیت می آورد و زمانی که به واقع حقانیت هم باشد، دیگر مظلومیت معجزه خواهد کرد و کاری می شود کارستان. با این همه امکان دارد که جفاها و خشونت های روز افزون و بی انتهای حاکمیت به ظهور خشونت در شماری از طرف مقابل منتهی شود که قطعا نامطلوب خواهد بود. گرچه دفاع حق مشروع هر انسانی است و شرع اسلام نیز چنین دفاعی را مجاز دانسته است اما به گمانم در هیچ حالتی نباید به خشونت متوسل شد. به هزار یک دلیل. یکی این است که از دل خشونت، دموکراسی و حقوق بشر بیرون نمی آید. تجربه انقلابها این را نشان می دهد.

به نظر می رسد در جنبش سبز، هرگونه گفت و گوی مستقیم  یا شاید معامله با طرف مقابل ـ حاکمیت ـ تقیبح شده است. آیا شما نیز چنین خصلتی در این جنبش می بینید یا خیر؟
من هم می بینم و می شنوم که کسانی هر نوع گفتگو و مصالحه با حاکمیت را مذموم می شمرند که این فکر به دلیل عدم آگاهی از مبانی و لوازم جنبش مدنی و مسالمت جو و مدرن است؛ احتمالا هنوز رسوبات دوران انقلابی گری در برخی از ما مانده است. اما واقعیت این است که اپوزیسیون قانونی و مدنی باید بتواند با رقیب گفتگو کند و در نهایت به مصالحه مرضی­الطرفین برسد. من اکنون یکی از ضعفهای رهبران سبز را در این می دانم که نتوانسته اند حتی برنامه گفتگو را تدوین کنند. آمادگی برای گفتگوی شفاف و مصالحه  از یک سو ابزار کار و پیشرفت مرحله به مرحله جنبش است و از سوی دیگر از توان و حقانیت جنبش و رهبران آن حکایت می کند. اینکه حاکمیت تن به مذاکره نمی دهد دقیقا به دلیل ضعف و عدم اعتماد به نفس است. به هرحال گفتگو و مصالحه نه تنها تابو نیست بلکه ابزار کار جنبش است و باید رهبران و برنامه ریزان به جد به آن توجه کنند. به ویژه رهبرانی که خود را از ارکان وفادار نظام و متعهد به قانون اساسی می دانند، نمی توانند از مذاکره و گفتگو برای تأمین خواسته های مردم تن بزنند.

برخی منتقدان می گویند جنبش سبز عملا نتوانسته است به خواسته های خود برسد. شما چه فکر می کنید؟
اگر به تجارب جنبشهای مشابه در جهان و نیز اهمیت و اهداف چنین جنبشی توجه کنیم،  نه تنها جنبش نمرده است بلکه هنوز در آغاز راه هستیم و احتمالا راه درازی در پیش داریم. اگر هدف اعتراضات اخیر را فقط ابطال انتخابات بدانیم، طبعا منتفی است اما در این بیش از شش ماه، اهداف ارتقا پیدا کرده است و در آینده نیز پیش تر خواهد رفت. گرچه در پی "جنبش رأی من کجا است؟"، بعید است که دولت کودتایی دهم بتواند بیش از یک سال دوام بیاورد. به هرحال جنبش تا همین جا هم به دستاوردهای مهمی رسیده است که به راستی شگفت انگیز است. به ویژه در خارج از کشور این دستاوردها بیشتر به چشم می آید. نباید نا امید بود و باید با استواری و برنامه و شکیبایی به پیش رفت.

جنبش سبز، جنبشی است که از همه گروه ها و اقشار جامعه در آن حضور دارند. شاید بتوان گفت به نوعی بسیاری از تابوها و خط کشی ها در این جنبش شکسته شد. اعضای جنبش به قومیت، مذهب، جنسیت، سن، دسته بندی سیاسی و ... توجهی ندارند. برخی این ناهمگونی را برای جنبش خطرناک می دانند. نظر شما درباره این تنوع جنبش سبز چیست؟
به گمان من این کم رنگ شدن مرزهای قومی، مذهبی، جنسیتی و فرهنگی در جنبش سبز نه تنها بی اشکال است، بلکه از نقاط قوت آن است و به طور کلی باید گفت که جنبش مدنی و حقوق بشری و دموکراتیک نمی تواند جز این باشد. در یک جنبش مدنی و مدرن هر نوع تبعیض و نابرابری تحت هر عنوان و بهانه محکوم و ناموجه است. البته درست است که در چنین جبهه ای فراگیر و متکثر و متنوع، تنوع دیدگاهها و خواسته ها نیز وجود دارد و ممکن است برای رهبران تجمیع این مطالبات دشوار باشد اما به هرحال همه باید برای زیست جمعی تمرین بکنند و یاد بگیرند که در یک واحد جغرافیایی به نام ایران چگونه زندگی کنند و حقوق حقه یکدیگر را محترم بشمارند.

شش ماه از آغاز جنبش سبز می گذرد. در این مدت جنبش راهکارهایی را آزموده و به مسیرهای مختلفی رفته است. از نظر شما قدم های بعدی جنبش باید چگونه باشد؟ برای رسیدن به هدف، اکنون چه مسیری را باید در پیش گرفت؟
این برعهدة رهبران و برنامه ریزان جنبش است که از تمام راههای مدنی برای انتقال پیام اعتراضی خود به حاکمیت و بسیج حامیان خود استفاده کنند. هنوز تمام راههای طی شده قابل تکرار و تداوم است مانند راهپیمایی (به ویژه در 22 بهمن)، حمل نمادهای سبز و انتشار بیانیه ها و طرح خواسته ها. در ادامه، تدارک اعتصابات هدفمند و برنامه ریزی شده یکی از اقدامات مؤثر تواند بود. اما مهم تر از همه استفاده از ابزار مدنی گفتگو با حاکمیت از موضع اقتدار و قانونگرایی، اقدامی کارساز خواهد بود. البته تعیین زمان و موقعیت مناسب برای گفتگو و تعامل با حاکمیت با رهبران جنبش است. هرچند که در چشم انداز نزدیک امکان چنین تعاملی به چشم نمی خورد، اما رهبران نظام نشان داده اند که در شرایط مرگ و زندگی از "تئوری بقا" پیروی کرده اند.     

ابراهيم نبوي : جامعه مندرسین

شنبه ۱۲ دى ۱۳۸۸

روزآنلاين : در پی تشکیل اجلاس یک نفره آیت الدنا لاستیکعلی یزدی، و همچنین پس از مشورت حجت الاسلام شکرعلی مصباح یزدی، جامعه مندرسین حوزه علمیه قم، 25 ثانیه پس از تلفن مشکوکی از یک بیت مشکوک، به یک اجلاس 23 ثانیه ای دست زده و اعلام کرد " مرجعیت 16 ساله آیت الله شیخ یوسف صانعی از همین دیروز ظهر باطل شده است." این جامعه مندرسین، اعلام کرد که با تجربیاتی که آیت الله یزدی در لاستیک دنا به دست آورده است، مرجعیت مثل لاستیک می ماند و اگر ثلمه یا سوراخی طی واقعه عاشورا یا قبل از آن وارد آن شود، باعث خروج باد و از بین رفتن مرجعیت می گردد. این جامعه مندرسین اعلام کرد که از این پس شرط پذیرش مراجع تقلید شامل موارد زیر خواهد بود.

اول، براساس حدیث جدید الاحداث " فاما من کان من الفقهاء، حافظا لمشنگ، مخالفا لصندوق، صائنا لتفنگ، مطیعا لامرالبوق، فللعوام عن یقلدوه"( ترجمه: و اما در مورد فقها، باید حافظ رئیس جمهور باشند، با رای مردم در صندوق انتخابات مخالف باشند، از نظامیان حمایت کنند، و مطیع بوق و هر چه رهبری می فرماید باشند، پس عوام باید از آنها تقلید کنند.) مراجع تقلیدی که از این پس با موارد فوق مخالفت کنند، مرجع محسوب نمی شوند.

دوم، مراجع و روحانیونی از این پس رسمیت دارند که مردم را بزغاله و گوساله خوانده و در صورت شنیدن بع بع و مع مع با چماق محکم توی سر آنها بزنند.

سوم، مراجع تقلید باید یا با لاستیک باد شوند و واردات نمایند یا شکر وارد کنند و بر حسب رژیم حاکم میزان شکرشان را رعایت کنند.

چهارم، از آنجا که حکومت دینی حکومتی است که هر ماه یک مرجع را مثل حضرت آیت الله صانعی از مرجعیت ساقط، به یک مرجع بزرگ مثل آیت الله مرحوم منتظری توهین و اعضای خانواده اش را دستگیر کرده، به دفتر و مسجد یک مجتهد مثل آسیدعلی محمد دستغیب حمله کند و یک روحانی مثل آیت الله جوادی آملی را از اخبار حذف کند، از این پس صدور حکم مرجعیت توسط ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، و شعبه آن در قم، یعنی جامعه مندرسین حوزه علمیه قم انجام می شود.

پنجم، مراجع تقلید و آیات عظام از این پس باید کلاس های درس خود را در میادین شهر برگزار و با صرف ساندیس و گاز اشک آور از شاگردان پذیرایی نمایند.

ششم: با توجه به اینکه مداحان و روضه خوانان از این پس حکم جهاد و قتل مخالفان را صادر و خودشان در روز روشن آنرا اجرا می کنند، از این پس مراجع حق صدور هیچ حکمی را ندارند و فقط برای پذیرایی از دولت حق دارند به وزرا چای بدهند.

این احکام تا دو هزار سال دیگر معتبر است و اگر زودتر از آن چیزی اتفاق افتاد کسی مسوول آن نیست. در همین راستا حجت الاسلام اکبرین اعلام کرد که " جامعه مدرسین در میان روحانیان قم جایگاهی ندارد."



شریعتی و یزدی

خدا رحمت کناد مرحوم دکتر شریعتی را که هزار خدمت به اسلام و مسلمین کرد و یک اشتباه، و خدای حفظ کناد آیت الله یزدی را که هزار خیانت به اسلام و مسلمین کرد و یک کار درست، اشتباه دکتر شریعتی این بود که برای از بین بردن حکومت شاه، شیعه و روحانیت شیعه را تبدیل به اسلحه کرد تا با آن حکومت شاه را نابود کند، در حالی که همین دکتر شریعتی هزاران کتاب نوشته بود که مردم را آگاه کرده بود. آیت الله یزدی هم هزار اشتباه کرد که یکی از آنها این بود که تشیع و روحانیت شیعه را تبدیل به چماق کرد تا مردم را و سایر روحانیون را با آن سرکوب کند و در نتیجه تمام روابط مفید و درستی را هم که روحانیون با مردم داشتند از بین برد. البته آیت الله یزدی یک کار درست هم در زندگی کرد که از آن نمی توان چشم پوشید و ای کاش در زندگی فقط همین یک کار را می کرد و آن این بود که لاستیک دنا وارد کرد تا مردم بتوانند با آن مسافرت بروند و خوش بگذرانند، پس هر کسی می تواند هم اشتباه کند و هم کار درست، حالا چرا این همه اشتباه می کند، خدا عالم است.



مورالس! عجله نکن!

این آمریکای لاتینی ها هم مثل کرمانی ها مهمان نواز هستند و مثل آبادانی ها زود پسرخاله می شوند. حالا چه عجله ای است این همه بسرعت تصمیم می گیرد؟ اوو مورالس اعلام کرد که " سال جدید در ایران سفارتخانه می زنیم." به نظرم مورالس چون خبرهای ایران را ندارد، دارد در تصمیم گیری عجله می کند.

اول، ممکن است به جای زدن سفارتخانه بولیوی در ایران لازم بشود که یک پادگان اشرف در لاپاز درست کنند که کلا محمود و همه دوستان باهم بروند آنجا سالسا برقصند و نی بنوازند، اگر قرار است اینجوری پول دربیاورند، شاید احداث یک هتل- پادگان به نفع شان باشد.

دوم، احتمال دارد که اگر اوضاع به همین شکل پیش برود، و ریزش نیرو در میان برادران اسگل شخصی دولت ادامه پیدا کند، یواش یواش همین مورالس به عنوان لباس شخصی دولت مورد استفاده قرار بگیرد، و در آن صورت نیازی به سفارتخانه نیست، چون به لباس شخصی ها شام و اتاق تا قبل از بازگشت به شهرستان می دهند.

سوم، کلا عجله کار شیطان است، بهتر است آدم هر کاری می خواهد بکند اول تا هزار بشمارد بعد آن کار را انجام بدهد.



سحابی و موسوی، حمایتت می کنیم

بیانیه موسوی منتشر شد، بسیار بقاعده و نیکو. به نظر من بیانیه بسیار موثری بود، اصولا بیانیه موثر بیانیه ای است که وقتی آدم آن را می خواند دلش خنک نشود، عصبانی و خشمگین نشود، احساس نکند حالش سرجا آمده، احساس نکند باید بزند همه جا را نابود کند، بلکه باید احساس کند که یک اتفاق جدیدی افتاده یا ممکن است بیافتد. موسوی هم دقیقا همین کار را کرد. به عبارت دیگر موسوی خواسته های جنبش سبز را به عنوان خواسته های خودش مطرح کرد نه خواسته های یک رئیس جمهور که می خواهد بقدرت برسد، و در حقیقت جنبش را در یک اندازه دراز مدت دید و نه کوتاه مدت.

البته برادران جوش خواهند آورد، شریعتمداری سرود " اعدام باید گردد" را خواهد خواند. بعضی از آقایان دوباره از پررویی سبزها تعجب خواهند کرد، ولی اینها همه افه و اداست، حکومت مثل گدای شب جمعه گرفتار دو زار و ده شاهی است، بیخودی فکر نکنیم این اداهای الدرم و بلدرم شان واقعی است. دارند از ترس می میرند، اگر ما راهی برای حل بحران بگوئیم توپ می افتد به میدان آنها، در نتیجه هم آنها باید تصمیم بگیرند، هم کلی ریزش نیرو برایشان ایجاد می شود.

از طرف دیگر عزت الله سحابی یک نامه بسیار دلنشین و شیرین برای ایرانیان خارج از کشور نوشت که به نظر من حرف دل خیلی از ماهاست، حرفی که باید همین حالا هم زد. گفتن این حرف هم لزومی ندارد به فردا بیافتد. از این نامه باید حمایت کرد و آن را یک راه برای پیش رفتن دانست.

موسوی در نامه خودش پنج خواسته اصلی را مطرح کرده است، این پنج خواسته اصل کلام جنبش سبز است:

اول، مسوولیت پذیری دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه

دوم، تغییر قانون انتخابات

سوم، آزادی زندانیان سیاسی و اعاده حیثیت از آنها

چهارم، آزادی مطبوعات و رسانه ها

پنجم، به رسمیت شناختن حق اجتماعات قانونی

در حقیقت این پنج خواسته یعنی همان خواسته هایی که جنبش سبز دارد. مهم ترین تاثیر این بیانیه بر فضای سیاسی ایران ایجاد شفافیت در جنبش سبز است

اول، این بیانیه تکلیف رهبران داخل و رهبران بیرون از ایران را روشن کرد و نشان داد که رهبری جنبش فقط از داخل کشور ممکن است.

دوم، این بیانیه شکافی بزرگ میان نیروهای راست میانه و تندروهای حامی دولت انداخته و می اندازد و فشار را از روی سبزها به شانه حکومت و بخصوص دولت منتقل می کند.

سوم، این بیانیه راههای ممکن را به مردم نشان می دهد و توهمات آوانتوریست های فرصت طلب را کمرنگ می کند.

بمب خبری میرحسین موسوی در جهان رسانه ها

سهرابستان : تا قبل از روز عاشورا همه مردم دنیا می دانستند که یک جریان اعتراضی در ایران وجود دارد، ولی حوادث روز عاشورا، خشونت وحشیانه حکومت با بشهادت رسانیدن 38 نفر از یک طرف، و مقابله جانانه مردم با قاتلین فرزندانشان از طرف دیگر، دنیا را با این واقعیت مواجه کرد که رژیم ایران رفتنی است و دیگر هیچ قدرتی در دنیا نمی تواند مانع و سد راه اراده مردم ایران شود.
علیرغم اینکه اروپا و آمریکا و بسیاری از دیگر کشورها سرگرم تدارک جشنهای سال نو مسیحی بودند ولی اخبار جنایات عاشورا در رأس تمام خبرها قرار گرفته و میلیونها انسان در سراسر جهان به هر وسیله ممکن اتفاقات مربوط به ایران را دنبال نمودند. ولی بیانیه میرحسین موسوی بمثابه یک بمب خبری عمل کرد. در شرایطی که اولین روز سال نوی مسیحی اختصاص به جشنها و مراسم مربوطه دارد، و هیچ خبری بجز خبرهای مربوط به کریسمس توان خودنمائی ندارد و بغیر از پیامهای تبریک، حتی اظهارات مهمترین رؤسای جمهور دنیا و افراد قدرتمند نیز نمی تواند این قاعده را برهم بزند، بیانیه میرحسین همانند یک استثناء همه قواعد خبری چنین روزی را بر هم زده و تقریباً همه روزنامه های مهم دنیا و خبرگزاریها و شبکه های خبری و رادیو تلویزیونهای دنیا این خبر را بعنوان خبر اول خود پوشش داده و به تفسیر آن پرداختند.
جهان تازه متوجه شده است که جنبش سبز نه تنها زندگی مردم ایران را متحول خواهد کرد، بلکه این جریان آزادیخواهی، تأثیر شگرفی بر صلح جهانی خواهد داشت. در حالیکه سموم ناشی از تفکرات طالبانی و تفسیرهای خونین و جنایتکارانه از اسلام در رگهای جوامع اسلامی در حال مسموم کردن مسلمانان است، طلوع یک تفسیر رحمانی و مترقی از اسلام، پدید آمدن جامعه ای اسلامی که قائل به گفتگوی تمدنها و همزیستی مسالمت آمیز همه مردم دنیا در کنار یکدیگر است، امیدی تازه در دنیا برای کشف یک پادزهر بر علیه طالبانیسم بوجود آورده است.
آنچه بیش از حد توجه دنیا را بخود جلب کرد، روح انسانی و صلح طلبانه بیانیه میرحسین بود که با توجه به خشونتهای بیسابقه در روز عاشورا و حرمت شکنی حکومت در چنین مناسبت مذهبی مهمی و ریختن خون انسانهای بیگناه، دور از انتظار بود. در کشورهای جهان سوم چنانچه هر رهبر سیاسی یک دهم چنین مردم مصمم و دلاوری پشت سر خود داشته باشد، اولین ایده اش فتح سنگرهای حریف و فرمان حمله خواهد بود، ولی میرحسین با ذکاوت و قلب پاک خود نشان داد که او را می توان در رده رهبران بزرگ و نامدار جهان جای داد که عقلانیت سیاسی و پایبندی به اصول دموکراسی را بر هر گونه خشونتی ترجیح می دهد. چنین ندائی واقعاً در منطقه خاورمیانه و کشورهای جهان سوم بی نظیر و کاملاً جدید است.
تیتر برگزیده همه رسانه ها تقریباً بنوعی تقدیر از فداکاری و آمادگی این رهبر جنبش سبز برای تقدیم جانش در راه مردم ایران است و این رسانه ها در تفسیر خبر، از راهکارهای ارائه شده توسط مهندس موسوی برای برون رفت از بحران بعنوان یک آزمون بسیار عمیق و ریشه ای برای حکومت جمهوری اسلامی نام برده و خواسته های وی را بدیهی ترین و ابتدائی ترین اصول انسانی و دموکراسی دانسته و اظهار نظر نموده اند که چنانچه جمهوری اسلامی حتی حاضر نباشد چنین اصول بدیهی را بپذیرد، ضدیت خود با آزادی و دموکراسی را اثبات نموده و خود را در برابر وجدان جامعه بشری قرار خواهد داد. آنها میرحسین موسوی را فردی بسیار با هوش و دارای مشاورانی زیرک می دانند که توانسته بر چنین اصولی پافشاری نموده و از حکومت بخواهد که حداقل به مفاد قانون اساسی مورد قبول خودش (!) عمل نموده و آزادیهای اساسی مصرح در قانون اساسی را تأمین نماید.

اهمیت فراوانی دارد که این انعکاس گسترده جنبش سبز در رسانه های دنیا را در داخل کشور و برای مردم سبزمان نیز اطلاع رسانی نمائیم تا بدانند که جامعه انسانی تا چه حدی نسبت به سرنوشت دموکراسی خواهی در ایران حساس است و چگونه آنرا پیشرفتی برای صلح جهانی می داند.

آمریکا
لس انجلس تایمز: رهبر اپوزیسیون سرکوب را محکوم می کند

سی ان ان: موسوی قسم می‌خورد هر هزینه ای را برای مبارزه بدهد

وال استریت جورنال: رهبر اپوزیسون ایران آماده برای شهادت

بلومبرگ: موسوی می‌گوید آماده است برای تغییر در ایران جان خود را بدهد


استرالیا
سیدنی مورنینگ هارالد: موسوی حاضر است در راه اپوزیسیون جان خود را بدهد

دیلی تلگراف: موسوی خواستار پایان سرکوب

انگلیس
گاردین: موسوی آماده است برای اصلاحات جان خود را بدهد

ایندپندنت: موسوی به ایران می گوید «من در راه آرمان خود می‌میرم»

کانادا
رادیو کانادا: موسوی آماده‌ام جانم را در راه اصلاحات بدهم

هلند
فولکس کرانت : موسوی آماده شهادت برای مردمش

دی تلگراف: موسوی آماده شهادت برای مردمش

آلمان
دی سایت: موسوی آماده شهادت

دی ولت: موسوی آماده شهادت

اشپیگل: موسوی می‌خواهد در صورت نیاز شهید شود

فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ: موسوی برای شهادت درنگ نخواهد کرد 

اطریش
استرایش۲۴: موسوی آماده است برای مردمش شهید شود

سوئیس
تاگس انسایگه: موسوی آماده شهادت

بلیک: موسوی «آماده ام برای حقوق مردم جان خود را بدهم»

اسپانیا

ال موندو: موسوی «من آماده ‌ام برای حقوق مردم شهید شوم»

ال پاییس: موسوی می‌گوید فقدان او جنبش را متوقف نمی‌کند


ایتالیا
ال جیورناله: موسوی خواستار آزادی دستگیرشدگان / من ترسی ندارم برای مردمم جان بدهم


لا استامپا: ایران, موسوی حکومت تهران را به چالش می کشد / آماده شهادت برای مردم


سیکولو ۱۹ : موسوی «من ترسی ندارم برای مردمم شهید شوم» / ما تسلیم نخواهیم شد و جنبش ادامه خواهد داشت

 ایل سول: ایران، موسوی رژیم را به چالش می کشد / ترسی از شهادت برای مردم ندارم

فرانسه
لوموند: در ایران، موسوی طرحی ۵ ماده‌ای برای پایان بحران پیشنهاد می دهد

پاریزین: موسوی رهبر اپوزیسیون، خواستار پایان سرکوب است


فیگارو: موسوی آماده شهادت
 

تلویزیون فرانس آ: موسوی دوباره به صحنه آمد و هراسی از مرگ ندارد


فنلاند
هلزینکی سانومات: رهبر اپوزیسیون در ایران حتی برای مرگ آماده است 

سوئد
داگنزنی هیتر: موسوی به رژیم ایران اخطار میدهد







کارنامه خشونت جمهوری اسلامی: ۲۲ خرداد تا ۶ دی ۱۳۸۸

خبرگزاری هرانا - حقوق شهروندی، اندیشه وبیان: پس از کشتار عاشورا که آخرین آمار کشته‌شدگان آن، بر اساسا بولتن محرمانه ایرنا به نقل از وب‌سایت جرس ۳۷ نفر بوده است، فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که «دیگر دوره مدارا تمام شده است و هر کس در تظاهرات‌ غیرقانونی شرکت کند، با وی برخورد شدیدتری در مقایسه با گذشته خواهد شد». (الف، ۹ دی ۱۳۸۸)

به گزارش رادیو فردا، نگاهی به کارنامه خشونت حکومت جمهوری اسلامی در دوره پس از انتخابات تصور مقامات جمهوری اسلامی را از «مدارا» روشن می‌کند. اگر خشونت‌های صورت گرفته مدارا تلقی شود، باید منتظر اعدام‌های دسته‌جمعی خیابانی، بار دیگر کشتار وسیع زندانیان، به تیر بستن هزاران معترض در خیابان، ترورهای گسترده فعالان سیاسی و بمب‌گذاری‌های دولتی در مراکز پرجمعیت برای متهم کردن مخالفان با هدف حفظ نظام و ولایت فقیه بود.

حجم کم‌سابقه خشونت‌ها

خشونت کم‌سابقه حکومت در برخورد با مخالفان خود در خیابان‌ها و بازداشتگاه‌های قانونی و غیرقانونی در ماه‌های اخیر تنها در دوره منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ و حوادث اوایل دهه شصت قابل مشاهده بود. حکومت در روزهایی که احساس کند کنترل اوضاع دارد از کف می‌رود دستور تیر مستقیم می‌دهد.


بازداشتی‌ها نیز بدون استثنا مورد ضرب و شتم و هتاکی قرار گرفته‌اند، از جوان بی‌نام و نشان بازداشت شده در خیابان به شکل تصادفی تا سخنگوی دولت خاتمی (نگاه کنید به عکس‌های اتومبیل رمضان‌زاده که بدون هیچ تلاشی برای پاک کردن آن با آثار خون در خودرو به خانواده او تحویل داده شده است: سایت امیرکبیر، ۷ مرداد ۱۳۸۸).

فهرست کوتاهی از این قساوت‌ها بدین قرارند:

* آویزان شدن از پا: این امر مشخصاً در مورد رامین آقازاده قهرمانی ذکر شده؛ وی ۱۵ روز بعد از این که با پای خود برای اثبات بی‌گناهی‌اش رفته بود، با بدنی که آثار شکنجه بر آن نمایان بود، از زندان آزاد می‌شود و پس از دو روز بر اثر جراحات وارده جان می‌بازد: سایت نوروز، شش مرداد ۱۳۸۸؛ افرادی دیگری نیز پس از آزادی جان سپرده‌اند: علیرضا داوودی در اصفهان، سایت رادیوزمانه، ۲۵ مرداد ۱۳۸۸؛ محمود رئيسی‌ نجفی بر اثر ضرب و شتم جان می‌بازد، سحام نیوز، ۱۱شهریور ۱۳۸۸

* محروم کردن افراد از آب تا حدی که زندانیان از کاسه‌ توالت و گودی کف زمین آب نوشیده‌اند، محروم کردن افراد از دستشویی تا حدی که افراد در کانتینرهای کوچک و سوله‌ها قضای حاجت کرده‌اند، تجاوز جنسی به جوانان (نوروز، ۸ شهریور ۱۳۸۸)؛ مورد ترانه‌ موسوی که از هاله‌ ابهام بیرون آمده است: نگاه کنید به نامه‌ کروبی در این مورد؛ گزارش ادرار کردن بر روی زندانیان، تجاوز مکرر، مالیدن مدفوع به صورت آنان، لخت کردن آنها در برابر هم و درخواست تجاوز به یکدیگر از سوی بازجویان از زبان رضای ۱۵ ساله، تایمز آن‌لاین؛ ۲۲ اوت ۲۰۰۹

* ریختن بنزین روي بدن زندانیان و ساعت‌ها نگاه داشتن آنها در هوای گرم تابستاني در زير آفتاب (بیانیه‌ حزب مشارکت، ۷ مرداد ۱۳۸۸)

* خرد کردن دندان‌های افراد، زدن افراد تا حد مرگ با باتون برقی، زنجیر و کابل به طور مکرر که به مرگ افراد نیز منجر شده است ( و بعد مرگ‌ها به بیماری مننژیت نسبت داده شده است)

* رها کردن زخمی‌ها به حال خود (سایت روز، ۸ تیر ۱۳۸۸)

* تجاوز با باتون و شيشه نوشابه و نیز تجاوز جنسی به برخی از بازداشت‌شدگان: يکی از اعضای کميته ويژه مجلس برای بررسی حوادث پس از انتخابات، پارلمان‌نيوز، ۴ شهریور ۱۳۸۸؛ گزارش یک فعال رسانه‌ای، نوروز، ۴ شهریور ۱۳۸۸؛ مصاحبه‌های ابراهیم شریفی و مریم صبری با رادیوفردا، اول مهر ۱۳۸۸)، شکستن صورت و انگشتان دست (امیرکبیر، ۴ شهریور ۱۳۸۸)

* پرتاب افراد از پشت بام و کشتن افراد به این طریق (پنج نفر به این طریق کشته شده‌اند که فیلم آن در یوتیوب موجود است) یا هل دادن افراد از طبقات به سمت پایین (یک دختر در دانشگاه همدان)

* کتک زدن وحشیانه‌ افراد برای گرفتن اقرار و اعلام معذرت‌خواهی از رهبری برای نگذاشتن صفت معظم در برابر مقام رهبری (مورد احمد زیدآبادی به نقل از همسرش؛ خبرنامه‌ گویا، اول مهر ۱۳۸۸)

* بردن افراد زندانی برای اعدام و ترساندن افراد تا حد مرگ (گزارش مریم صبری از دوران زندان وی، رادیوفردا، اول مهر ۱۳۸۸)

* شکستن دنده‌ افراد (مورد عیسی سحرخیز به نقل از خانواده‌ وی و برخی مقامات حکومتی که با وی دیدار داشته‌اند).

* ترور از پیش طراحی شده (تیراندازی به سوی خواهرزاده‌ میرحسین موسوی؛ عاشورای ۱۴۳۱)*

* رد شدن با اتومبیل از روی مردم در روز عاشورای ۱۴۳۱ که منجر به قتل چندین نفر شد. (فیلم آن در یوتیوب موجود است)

* شلیک به مردم با تفنگ ساچمه‌ای که گاه تا ۱۲۰ زخم در بدن ایجاد می‌کند.

این موارد به روشنی در گزارش برخی آزادشدگان و خانواده‌های مقتولین به چشم می‌خورد.

برخی از مقتولین با باتون ضربه‌ مغزی شده‌اند. (مورد حسین اکبری، خبرنامه‌ گویا، ۷ مرداد ۱۳۸۸؛ مورد علیرضا افتخاری، خبرنگار، سایت مردمک، ۸ مرداد ۱۳۸۸) در مواردی افراد پس از تیر خوردن مورد ضرب و شتم واقع شده‌اند، به گونه‌ای که علاوه بر تیرخوردگی ساق دست، پهلو و کمر، آثار کبودی در پشت گردن و زخمی عمیق در پشت سر وجود داشته که داخل آن را با پنبه پر کرده بودند، بازویی که تیرخورده بوده، شکستگی کامل داشته و روی صورت هم بینی به نظر شکسته می‌نمود (مورد امیرحسین طوفان‌پور، گویانیوز، ۸ مرداد ۱۳۸۸). یکی از کشته‌شدگان در اصفهان (حسین اختر زند) از طبقه‌ سوم به پایین پرتاب شده بود (اخبار روز، ۷ مرداد ۱۳۸۸). یکی دیگر از کشته‌شدگان در نماز جمعه با ضربه‌ باتون دچار سکته‌ مغزی می‌شود (مورد مصطفی کیارستمی، نوروز، ۹ مرداد ۱۳۸۸). بسیاری نیز با گلوله‌ مستقیم بسیجیان و نیروهای لباس شخصی در خیابان کشته شده‌اند (مثل سجاد قائد رحمتی، داود صدری، اشکان سهرابی، ناصر امیرنژاد، ندا آقاسلطان، مهدی کرمی، یعقوب بروایه، مسعود هاشم‌زاده، میثم عبادی، بهزاد مهاجر: سایت رادیوفردا، ۱۱ تیر ۱۳۸۸؛ سایت نوروز، ۲۵ تیر ۱۳۸۸). افرادی نیز در درگیری‌های خیابانی به‌واسطه‌ ضربات باتون و کابل به قتل رسیدند (مثل حسین طهماسبی).

اعضای فعال ستادهای انتخاباتی تا ماه‌ها پس از انتخابات مورد بازداشت و ضرب و جرح و حتی قتل واقع شده‌اند. امیر اسلامیان، عضو ستاد کروبی در یاسوج، حدود شش ماه پس از انتخابات کشته شد و جسد این جوان در اواسط آذر ۱۳۸۸ در حوالی روستای محل سکونت خود روستای «چراخ وال» واقع در شهرستان بوکان پیدا شد. (جرس، ۱۳ آذر ۱۳۸۸)

بنا به گزارش خانواده‌ها، به زندانیان مجروح تیر خلاص زده شده است. برادر کیانوش آسا وضعیت برادرش را این گونه توصیف می‌کند: «کیانوش روز ۲۵ خردادماه حوالی میدان آزادی با اصابت تیر به پهلویش زخمی شد . بر اساس گفته شاهدان او فقط یک گلوله خورده بود، اما به راحتی دست و پا و گردنش را تکان می‌داد و حتی سرش را برمی‌گرداند. کیانوش را از محل دور می‌کنند و با آمبولانس به بیمارستان منتقل می‌کنند. ما روز سوم تیرماه جسدش را شناسایی کردیم، و جسد او چهار روز بعد از زخمی شدنش به پزشکی قانونی منتقل شده بود، یعنی روز ۲۹ خردادماه. اما وقتی جسد او را در پزشکی قانونی شناسایی کردیم علاوه بر جای گلوله در کمرش، یک گلوله هم وارد گردنش شده بود که به احتمال ۹۰ درصد علت مرگش هم همین گلوله اصابت شده در گردنش بود، نه گلوله کمرش.» (مصاحبه با رادیوفردا، ۲۸ مرداد ۱۳۸۸)

فشار بر خانواده‌ها

خانواده‌های کشته‌شدگان و زندانیان در امان نبوده‌اند و مورد بازداشت و تهدید واقع شده‌اند. نامزد ندا آقاسلطان و برادر کیانوش آسا تنها برخی از نمونه‌های بازداشت اعضای خانواده کشته‌شدگان هستند. حتی مادران عزادار امکان گردهمایی در یک پارک عمومی را بدون دخالت ماموران پیدا نکرده‌اند و بعضا به طور گروهی (۱۵ تن از آنان) یک‌باره بازداشت شده‌اند. (موج سبز، ۱۴ آذر ۱۳۸۸) حد بالای رفتار غیرانسانی حکومت با خانواده‌های کشته‌شدگان درخواست پول برای تحویل اجساد به آنها بوده است. از خانواده‌های قربانیان تیراندازی‌های خیابانی نیز درخواست پول گلوله شده بود. همچنین یکی دیگر از اعضای خانواده قربانیان را به عنوان گروگان بازداشت می‌کردند تا مراسم نگیرند و به کسی خبر ندهند.

شکنجه و تجاوز

چند گزارش در مورد بازداشتگاه‌ها از زبان بازداشت‌شدگان عمق فاجعه یعنی شکنجه‌ها و تجاوزها و قتل زندانیان را بیان می‌کند: «دو هفته در بازداشت لمپن‌ها» (سایت موج سبز آزادی، ۱۹ مرداد ۱۳۸۸)، «در کهریزک آب را می‌لیسیدیم» (سایت روز، هفت مرداد ۱۳۸۸)، «مشاهدات یک شاهد عینی از فجایع کشتارگاه کهریزک» (موج سبز آزادی، ۲۰ مرداد ۱۳۸۸)، «گزارش تکان‌دهنده يک پزشک از يک مورد تجاوز جنسی در زندان» (خبرنامه گویا، ۲۹ مرداد ۱۳۸۸) و «رفتارهای شنیع با یک روحانی منتقد». (نوروز، ۲۲ مرداد ۱۳۸۸) در زمان بازداشت نیز رفتارهایی غیرانسانی با بازداشتی‌ها صورت گرفته است: «يک مادر و دختر بازداشتی در حضور هيئتت نمايندگان مجلس گفته‌اند که وقتی بازداشت شده‌اند به آنها گفته شده خم شوند و دو مرد داخل ون و در تمام طول مسير روی کمر آنها نشسته‌اند. هاله سحابی هم که در آن ديدار حضور نداشته و در آن زمان هنوز در بند ۲۰۹ نگهداری می‌شده بعدها گفته همراه او دختری بازداشت شده که يک مامور مرد لباس‌شخصی داخل ماشين روی پای او نشسته بوده است». (از بازداشتگاه بسيج تا بند قرنطينه؛ خاطرات يک دختر بازداشتی، ميدان زنان، هفت شهریور ۱۳۸۸)

خشونت بی‌سابقه در انظار عمومی

گرچه این سطح از خشونت در دوران آیت‌الله خمینی در ملاء عام و در دوران آیت‌الله خامنه‌ای در زندان‌ها رخ داده بود، در بیست سال حکومت خامنه‌ای، علی‌رغم در کار بودن دستگاه سرکوب وی در همه حال و بی‌رحمی همیشگی وی و منصوبانش تاکنون به صحنه‌ عمومی نیامده بود. ظاهرا احساس خطر حکومت در بالاترین مرحله قرار داشته است. (عراقی، فرمانده‌ سپاه محمد رسول‌الله وضعیت حکومت را در روزهای پس از انتخابات «قرمز» اعلام می‌کند: خبرگزاری فارس، هفت مرداد ۱۳۸۸)

عدم تحویل اجساد

به گزارش هیأت منتخب نامزدها برای حمايت از آسيب‌ديدگان، اسامی ۶۹ نفر از معترضين کشته شده و دست‌کم ۲۴۵ معترض بازداشت‌شده اعلام شده است. (علیرضا بهشتی، رادیوفردا، ۲۰ مرداد ۱۳۸۸) پیکر منجمد بسیاری از کشته‌ها به خانواده‌ها تحویل داده نشده و پس از چندین هفته نگهداری در سردخانه‌های صنعتی توسط ماموران امنیتی دفن شده‌اند. روز ۲۱ تير از میان جوازهای دفن صادر شده در قبرستان بهشت زهرا ۲۸ جواز بدون ذکر نام و نام خانوادگی صادر شده و همگی در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده‌اند. ۲۴ تيرماه نيز ۱۶ جواز دفن با شرايط فوق صادر شده است. (نوروز، ۳۰ مرداد ۱۳۸۸)

خشونت کور و گسترده

زندان گوآنتانامو علی‌رغم بدنامی‌اش در مقایسه با کهریزک بر اساس گزارش‌هایی که از آنجا منتشر شده مدینه‌ فاضله است. در زندان گوآنتانامو به هیچ زندانی‌ای تجاوز جنسی نشده است؛ در ابوغریب زندانیان را از آب و غذا محروم نمی‌کردند و هر چند ساعت برای تنبیه جمعی آنها با باتوم و کابل و زنجیر به جان‌شان نمی‌افتادند؛ پیکر بی‌جان زندانیان گوآنتانامو و ابوغریب با دندان‌های خرد شده و صورت له شده و بدن‌های کبود و شکاف خورده به خانواده‌های آنها تحویل داده نشده است (گزارش حسین علایی در مورد محسن روح‌الامینی از قول پدر وی، سایت ایران امروز، سوم تیر ۱۳۸۸؛ همچنین گزارش‌های مربوط به مرگ سهراب اعرابي، محمد كامراني و امير جوادی: سایت موج سبز آزادی، ۲۷ تیر ۱۳۸۸؛ محمدجواد پرنداخ، دانشجوی اصفهانی، موج سبز آزادی، شش شهریور ۱۳۸۸) .

رژیم جمهوری اسلامی و نیروهای بسیجی آن به اسرای بعثی تا این حد از خشونت روا نداشته است. با اعدامی‌های سال‌های دهه‌ شصت نیز پیش از اعدام چنین رفتارهایی نشده بود. این رفتارها بر این نکته گواهی دارند که حکومت صرفا با اتکا بر قوای قهریه و نظریه «برد بر اساس ایجاد رعب و وحشت» امیدوار به بقای خود است و به هیچ وجه نمی‌خواهد یا نمی‌تواند اعتماد عمومی را بازگرداند. حکومتی که خود را دارای آینده و مستقر می‌بیند تا این حد به خشونت کور و گسترده علیه شهروندان معمولی دست نمی‌زند.

آیت الله صانعی چه می گوید؟

هم ميهن : جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که آیت الله یزدی، رییس اسبق قوه قضاییه یکی از چهره های پرنفوذ آن بی شمار می رود، در اقدامی بی سابقه آیت الله یوسف صانعی را «فاقد ملاک های لازم برای تصدی مرجعیت» اعلام کرد. این در حالی است که رساله عملیه این مرجع تقلید نواندیش در سال 1372 منتشر شده و هم اکنون بسیاری از مردم در مسایل دینی خود از ایشان تبعیت می کنند.
بسیاری از ناظران دلیل مخالفت علنی و بی سابقه جامعه مدرسین با مرجعیت آیت الله صانعی را به مواضع سیاسی ایشان پیش و پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مرتبط می دانند.
اقدام بی سابقه در تاریخ مرجعیت شیعه
این گمان به ویژه از آن رو تقویت شد که در پی درگذشت آیت‌الله العظمی منتظری و در شرایطی که بسیاری از مقلدان ایشان به دنبال مرجع جانشین بودند، شعارهای مردمی در تشییع پیکر آیت‌الله منتظری حکایت از آن داشت که بسیاری آیت‌الله صانعی را جانشین آیت‌الله منتظری می‌دانند.
این شعارها نقطه آغاز حملات سامان یافته حامیان دولت به دفاتر آیت‌الله صانعی در قم، مشهد، تهران و بسیاری از شهرهای ایران شد.
آیت‌الله یوسف صانعی متولد سال ۱۳۱۶ هجری شمسی است. ایشان در دوران حیات بنیان گذار جمهوری اسلامی از مقامات ارشد قضایی محسوب می شد و پس از کناره‌گیری از مناصب حکومتی در اواسط دهه ۶۰ به قم بازگشت و به تدریس و تحقیق در حوزه علمیه قم ادامه داد.
با این همه برخی دیگر از ناظران، علاوه بر پذیرش تاثیر حب و بغض های سیاسی، دلیل اصلی مخالفت با آیت الله صانعی را فتواهای پیشرو و نواندیشانه ایشان در مورد مسایل مبتلابه جامعه می دانند.
مروری بر فتاوی آیت الله یوسف صانعی به روشن شدن این بحث کمک می کند:
دیه زن و مرد برابر است.
دیه مسلمان و غیر مسلمان برابر است.
سن بلوغ دختران سيزده سال قمرى است. (اغلب مراجع سن بلوغ دختران را 9 سال می دانند)
اجرای حدود (سنگسار، قطع يد و حد محارب) در زمان غيبت ممنوع است.
ازدواج دوم مرد بدون رضايت زن اول ممنوع است.
زنان می توانند عالی ترين مقامات سياسی را نيز عهده دار شوند.
عامه کفار، حتا حربی آنان که به خاطر اسلام و اعتقاد مسلمانان با آنان نمی جنگند بلکه برای جهات دیگری می جنگند، معاند دینی نمی باشند و نجس نیستند.
در صورتی که مردی بمیرد و هیچ وارثی جز همسرش نداشته باشد، تمام اموال وی به زن به ارث می رسد. (این در حالی است که طبق قانون ایران؛ اگرمردی فوت کند و هیچ وارثی جز همسرش نداشته باشد فقط یک چهارم اموال شوهر به او ارث می رسد و بقیه اموال شوهر متعلق به دولت خواهد بود.)

آرشیو

برچسب‌ها