با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

سالگرد فروهرها: آزمونی برای جنبش سبز - رضا علامه

اطلاعیه کوتاه زیر که به امضای پرستو و آرش فروهر انتشار یافته را آزمونی برای جنبش سبز می‌دانم تا نشان دهد تا چه میزان به ریشه‌های درد حساس است:
[هم میهنان، یازده سال از فاجعه قتل داریوش و پروانه فروهر می‌گذرد. ما فرزندان همیشه داغدر را در بزرگداشت آن دو سردار میهن تنها مگذارید.
زمان: یکشنبه یکم آذرماه، از چهار و نیم تا هفت بعد از ظهر
مکان: خیابان سعدی شمالی، خیابان هدایت، کوچه شهید مردزاده، پلاک 22.]
جنبش سبز در هیئت رشد یافته‌ی اکنونی اش نمی تواند آرش و پرستو فروهر را در سالگرد جنایتی که به اعتراف خود رژیم اسلامی به دست مقامات رسمی همین رژیم انجام گرفت تنها بگذارد. جنایاتی از این دست البته نه با پاره پاره کردن تن زنده نامان، داریوش و پروانه فروهر اغاز شد و نه با آنان پایان گرفت. تاریخ سی ساله‌ی تسلط دین فروشان بر میهن ما از این صفحات خونین بسیار دارد. و درست به دلیل مکرر در مکرر بودن این جنایات می‌توان ادعا کرد که آدمکشی یکی از خصیصه‌های ذاتی این رژیم است. و اگر ما برای جنبش سرافراز سبز اعتباری تاریخی قائل باشیم باید بپذیریم که این جنبش برای مقابله با پلیدی‌های این رژیم، از جمله جنایاتی از همین دست، شکل گرفته است.
تا این لحظه که این یادداشت را می‌نویسم جائی ندیده‌ام که شخصیت‌هائی که در موقعیت رهبری این جنبش قرار گرفته‌اند به این دعوت به حق فرزندان فروهرها پاسخ مثبت داده باشند اما این واقعیت تامل برانگیز نباید موجب شود که جنبش سبز را از حرکت در روز یکشنبه باز دارد چرا که رهبران این جنبش از آغاز تا کنون بیش از اینکه پیشاپیش آن گام زده باشند به دنبال آن کشیده شده‌اند.
فرصت سازی و استفاده‌ی آگاهانه از امکانات موجود تا کنون یکی از ویژگی‌های چشمگیر پویندگان جنبش سبز بوده است. شما جوانانی که با حماسه آفرینی‌های مکررتان چشم جهانیان را خیره کرده‌اید بیائید با همصدائی با آرش و پرستو فروهر در روز یکشنبه آینده به روشنی نشان دهید که خواست تاریخی‌تان بسیار والاتر از رای چپاول شده‌تان در مضحکه‌ی انتخابات گذشته است.

هشدار به دانشجویان سبزاهداف فرستادگان کودتا از سفر به شهرستانها و دانشگاه ها - از صفحه فيسبوك مير حسين موسوي

1. تحریک دانشجویان سبز و وادار کردن آنها به خشونت و شعارهای توهین آمیز

2. مظلوم نمایی و ایجاد بدبینی نسبت به سبزها

3. اثبات این که سبزها انحصار طلب هستند و تقویت روحیه مقابله و سرکوب در میان دانشجویان بسیجی

4. هشیار باشیم، هدف جنبش سبز، خفه کردن... هیچ صدایی نیست، بلکه ایجاد بستری برای بیان همه عقاید است؛ حتی عقاید افرادی از این قبیل! 

پس پیروزی ما با خاموش کردن صدای کسی محقق نمیشود

مبارزه ی بی خشونت یک "مبارزه" است و هدفش شکست دادن حریف است و نه تسلیم شدن

تاکید بر مبارزه ی بی خشونت به معنی تسلیم در برابر ستمگری و ناجوانمردی نیست. مبارزه ی بی خشونت همانطور که از نامش پیداست یک «مبارزه» است و هدفش شکست دادن حریف است و نه شکست خوردن. اگر این نکته برای همگان جا بیافتد آن گاه با راحتی خاطر و با اطمینان به نفس بیشتر خواهند کوشید از شیوه های مبارزه ی بدون خشونت استفاده کنند. کسی که از شیوه های مبارزه ی بی خشونت استفاده می کند باید همیشه به یاد داشته باشد که در حال مبارزه است و نباید ذره ای در اراده و امیدش به پیروزی خللی وارد شود.

مبارزه ی بی خشونت به معنی خلع سلاح کردن کردن دشمن مسلح است. به معنی بی اثر کردن آن چه او آن را قدرت می پندارد و تنها ویژگی برتری اوست. مثلا من مطمئنم که پول انداختن دانشجویان در برابر نیروهای گاردی تاثیری بسیار قوی در تاثیر بر وجدان گروهی از آن ها داشته است. سبزها باید بکوشند تا می توانند شیوه های جذب نیروهای شستشوی مغزی داده شده را بیابند.

مبارزه ی بی خشونت زمینه ی شستشوی مغزی و جذب نیروی جدید برای کودتاچیان را نیز از بین می برد. همچنین اگر سبزها نیروی متمرکز شده ای را متوجه نافرمانی های مدنی (ترافیک سبز، خاموشی سبز، اعتصاب، اختلال در تولید کودتاچیان، تحریم، و ...) و جذب نیروهای بلاتکلیف و یا سرخورده بکنند حتما صبح پیروزی نزدیک تر خواهد شد.

در زیر چند شیوه ی واکنش مسالمت آمیز به خشونت تقدیم می شود
بر گرفته از ترجمه کاربر بالاترین (اینجا)

عدم خشونت مبتنی بر ارتباط است:
۱. هدف شما باید منطقی باشد. شما باید به اینکه منصف هستید اعتقاد داشته باشید و درضمن باید بتوانید این را به حریفتان منتقل کنید.
۲. تا جای ممکن به چشم طرف نگاه کنید و تماس دو چشم را حفظ کنید.
۳. حرکات ناگهانی انجام ندهید. آرام حرکت کنید. هرگاه مقدور است، قبل از اینکه کاری بکنید به حریفتان بگویید قصد دارید چه کنید. هیچ چیز تهدید‌آمیز، بحران‌زا و یا خصمانه نگویید.
۴. از به زبان آوردن نکات واضح و بدیهی خجالت نکشید. خیلی ساده بگویید: "تو داری سرم داد می‌زنی"، یا ‌"دستم را شکستی!" [در اصل "دستم را درد آوردی" است ولی فکر کنم شکستی بیشتر بدرد کاربرد در ایران بخورد!].
۵.  کسی که در روند انجام عمل خشن است انتظارات و پیش‌‌داوری‌های زیادی در مورد اینکه حریفش چگونه رفتار خواهد کرد دارد. اگر بتوانید خلاف این انتظارات رفتار کنید، به طرزی غیر تهدید‌گر شما می‌توانید جریان امور را که قرار بود به عمل خشونت آمیز ختم شود را متوقف کنید.
۶. سعی کنید که با قسمتِ خوب شخصیت حریفتان دوست شوید! حتی وحشی‌ترین و عقده‌ای‌ترین افراد بین ما هم لااقل جرقه‌ای از انسانیت در وجود دارند که فرد موردِ هجوم می‌تواند آن را پیدا کند و با آن ارتباط برقرار کند.
۷. در مقابل خشونت فیزیکی قفل نکنید! شما باید بسته موقعیت تصمیم درست بگیرید. بهترین قاعده این است که به محکم‌ترین شکل مقاومت کنید تا جایی که منجر به بالا رفتن خشم و خشونت نشود. 

۸. حریف را به حرف زدن وادارید و به آنچه می‌گوید گوش دهید. او را تشویق کنید در مورد آنچه اعتقاد دارد، آنچه از آن می ترسد یا آرزو می کند صحبت کند. با او جدل نکنید، ولی در ضمن این احساس را ندهید که با سخنان بی‌رحمانه و غیراخلاقی‌(اش) موافقید. گوش کردن از آنچه می‌گویید مهم‌تر است -- سعی کنید طرف را به حرف زدن در آورید و خونسردی خود را حفظ کنید.
حالا شاید این‌ها خیلی برای مورد ایران معصومانه به نظر برسه. ولی قطعا می‌شه این‌ها رو به تناسب وضع در ایران تغییر داد و به‌قول حکومتیان «بومی‌سازی» کرد! یا موارد دیگری به آنها افزود.

برگرفته از وبلاگ حرف حساب 

فيلم مصاحبه دوم مير حسين موسوي با سايت كلمه


براي ديدن فيلم اين مصاحبه با كيفيت عالي به لينك زير مراجعه كنيد :
مصاحبه ويدتويي دوم موسوي با سايت كلمه

همچنين لازم به توضيح است كه متن مصاحبه در پست هاي قبلي موجود مي باشد . اما باز در اينجا به سمع و نظر شما مي رساند كه مشروح اين مصاحبه به شرح زير است :

- کلمه : ۱۳  آبان امسال مردم با برخورد های خشن و بی سابقه نیروهای نظامی و انتظامی مواجه شدند.وحجم نیروهایی که برای مقابله با تظاهرات مردم به کار گرفته شد بسیار عظیم بود به نظر شما چه نتیجه ای را از این اقدام می خواستند بگیرند؟آیا به آن نتیجه رسیدند؟ کلا ۱۳ آبان امسال را چطور ارزیابی می کنید؟ و چه نتایجی حاصل شد؟

۱۳آبان امسال با نحوه شرکت مردم درخیابان ها وحضور در صحنه به یک خاطره بزرگ برای مردم ما تبدیل شد.در اوایل  انقلاب مراسم و روزهای گوناگونی داشتیم. به تدریج به دلیل تکرار زیاد،‏‎ٌعدم نوآوری و دور شدن از مبدا و منبع چه بسا انگیزه هایی که برای آن روزها و مراسم بود دور شدیم و فراموش کردیم چه فضایی در کشور حاکم بوده و ارزشهای بنیادی که منجر به این مراسم و اتفاقات می شد را از یاد بردیم.
جریانات رخ داده در انتخابات و پس از آن منجر یه این شد که تک تک این روزها چه آنها که تاریخی هستند و چه آنها که متعلق به تاریخ انقلاب اسلامی هستند نماد جدید پیدا کرده دوباره باز تعریف و باز تفسیر شوند که بسیار مهم است.
 

۱۳ آبان یاد آور سه حادثه بود که در بیانیه [اخیر] گفته شد. مهمترین آن اشغال لانه جاسوسی و گرفتن سفارت خانه آمریکا توسط دانشجویان خط امام بود. دلایل آن هم روشن است. مساله کودتای ۲۸ مرداد و نوع فعالیت های آمریکا در حمایت از رژیم شاه سرکوب و کشتن مردم و غارت اقتصادی کشور که در یک نمونه آن خرید وسیع اسلحه در آن زمان بود. موضوع دیگر حضور چند ده هزار مستشار آمریکایی در کشورما که به ایران بعنوان بخشی از خاک آمریکا نگاه می کردند و هر کار که می خواستند انجام می دادند.
من به ذهنم می آید اگر به جای آمریکا انگلیس یا روسیه بود هم این اتفاق بر ضد روسیه و انگلیس رخ می داد. مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند. تسخیر سفارت آمریکا واکنشی نسبت به این مساله بود. بخصوص بعد از بردن شاه به آمریکا و پس از آن جنایاتی که مرتکب شده بود. مردم احساس عصبانیت و نارضایتی کرده و سفارت را گرفتند.توجه به ریشه های تاریخی این روز(۱۳ آبان) در طول سالیان گذشته کمی تضعیف گردید.

من برداشتم این است که درست است در این مدت با آمریکا قطع رابطه داشتیم و شاید دیگر فعالیت آمریکا جلوی چشم و ذهن جوانان نبود اما مردم ما همچنان به بنیاد ها توجه دارند.دوست دارند که کشورشان مستقل باشد و بیگانگان حضور نداشته باشند.برای همین وجه مشترک وذهنیت همه مردم که  در ۱۳ آبان به خیابان آمدند به این مساله بر می گشت.

لشکرکشی حکومت علیه مردم
متاسفانه دخالت هایی در این قضیه (راهپیمایی ۱۳ آبان) صورت گرفت.جدا کردن مردم از یکدیگرو اعمال محدودیت برای راه سبز و جنبش سبز وضعیت تازه ای را بوجود آورد.
در درجه اول آنچه که در خیابان ها دیده شد یک لشکر کشی عظیم علیه مردم بود. من در طول تاریخ انقلاب چنین صحنه ای را ندیده بودم که این همه نیرو در جاهای حساس چیده باشند.

صبح ۱۳ آبان که از خانه به سمت فرهنگستان بیرون آمدم شاهد یک آرایش نیروی بسیار متراکم روبروی دانشگاه تهران و همه خیابان های منتهی به خیابان آیت الله طالقانی و نقاط مرکزی شهر بودم.
همان لحظه که مردم هنوز جمع نشده بودند وآن اتفاقات نیفتاده بود به ذهنم رسید که اگر امروز یک نفر هم به خیابان نیاید این یک پیروزی برای راه سبز امید است.(آوردن آن همه نیرو) نشان می دهد چه خوفی از آن دارند و جنبش سبز چه عظمتی در خود دارد.
اگر واقع بینانه نگاه کنیم نباید نظام از این مساله بترسد. مسیردر کشوری که به نام اسلام اداره می شود ویک انقلاب بزرگ را از سر گذرانده نباید از این راه باشد که با ترساندن مردم کشور را اداره کند.

13 آبان، شهامت مردم هدف قرار گرفت
انقلاب اسلامی اتفاق افتاد که به مردم شهامت بدهد .مردم در انقلاب اسلامی از زمین سربرداشتند وچشم در چشم جهانیان دوختند.در خودشان شهامت را کشف کردند.این شهامت بود که به ما قدرت داد در ۸ سال دفاع مقدس مقابل همه نیروها بایستیم و با دادن شهدای بسیار یک میلیمتر از خاک کشور را واگذار نکنیم. در طول انقلاب سرمایه بزرگتر از این نداریم.
اولین برداشت از آن آرایش نیرو در ۱۳ آبان این است که مفهومی جز ایجاد ترس نمی تواند داشته باشد و سرمایه  بزرگ (شهامت مردم) مورد تهدید و هدف قرار دادند. درحالیکه اگربخواهیم یک ملت و کشور سرفراز و پیشرفته داشته باشیم باید بر این مساله (شهامت) تاکید کنیم و بایستیم.این همان چیزی است که در ۱۳ آبان مورد هدف قرار گرفت.
اما اگر بپرسیم آیا این هدف برای آنها حاصل شد؟ به نظر من حاصل نشد.

حضور گسترده نیروها و بعد آن ضرب و شتم ها که در تصاویر و سایت ها منتشر شد و شاهد های بی شمار داشت مردم را اذیت کرد. به مردم خسارت وارد کردند اما مردم نترسیدند.شما اگر صحنه خیابان ها را ببینید مردم را کتک می زنند اما مردم فرار نمی کنند بلکه می روند آن طرف خیابان شعار خود را می دهند.
نتیجه بعدی این نوع برخوردها (برخورد خشن) این است که عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود که راه سبز بر آن تاکید داشته است.پایبندی بر قانون اساسی و اجرای همه اصول قانون اساسی بدون دخالت واعمال سلیقه  در کشور است که باید به آن توجه داشت.

ما پایبند به قانون اساسی هستیم
اگر بخواهیم اجماع قابل توجهی برای تغییر مطلوب در کشور به سمت اهداف خوبی که تعریف شده را بین خود حفظ کنیم و پایبندی خود را به این مساله نشان دهیم باید این حداقل ( پایبندی به قانون اساسی ) را حفظ کنیم و بسیار ضروری است که بگوییم ما پایبند به قانون اساسی هستیم.
مردم توجه کنند که هرچه در مقابل آنها خشونت کنند آنها نباید اسیر خشونت و احساسات شوند.برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت ابراز عقاید در جامعه ضروری است.

انقلاب شده که ما به اصول پایبندی داشته باشیم.انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را بعنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم.
از نظر روش هم با مردم به اجماع رسیده ایم و این خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیر خشونت آمیز باشد.باید این اجماع را حفظ کنیم  و در این راه خداوند کمک خواهد کرد.


- کلمه : طرح هدفمند کردن یارانه ها اکنون در کشور مطرح است و بحث مخالفت و موافقت ها زیاد بوده است.نگرانی هایی هم بین کارشناسان وجود دارد با توجه به تجربیات اجرایی که شما داشته اید نظرتان در مورد نتایج این طرح چیست؟

طرح هدفمندسازی یارانه ها اسم مثبتی دارد .در این اصطلاحی که به کار می برند تایید می کنند که پرداخت یارانه ها اجتناب ناپذیر است و از سوی دیگر می گویند که می خواهیم یارانه ها را هدفمند کنیم. اما در برخی استدلال ها که برای یارانه شده و ما را به بیراهه می برد این است که برخی به گونه ای حرف می زنند که گویی یارانه مضر و زشت است در حالیکه اینگونه نیست.

این لایحه افزایش قیمت هاست
در همه اقتصادهای جهان یارانه پرداخت می شود. اصل اما این است که چگونه یارانه داده شود که بهترین حاصل را برای کشور داشته باشد.برخی از کشورهای پیشرفته پرداخت یارانه را به شکل وسیع در اقتصاد خود دارند.ما هم از این مساله جدا نیستیم.
باید به کسانیکه استدلال می کنند یارانه کلا بد است و باید حذف شود گفت که اشتباه می کنند. مشکل هدفمند کردن یارانه ها در محتوای خود لایحه ای است که به مجلس داده شد.این لایحه درواقع بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است.

زمانیکه ما نفت فراوان داریم و به خاطر آن امتیازات نسبی در کشور بدست می آوریم (در اینجا بحث قیمت وفروش ارزان و گران آن مطرح نیست) به دلیل آنکه نفتی که دولت می فروشد با قیمت بین المللی متفاوت است نباید به این اختلاف قیمت  به چشم یارانه نگاه کند.این دید اشتباه است.این اختلاف قیمت در کالاهای داخلی هم وجود دارد.
اگر با این منطق به مساله هدفمند کردن یارانه ها نگاه کنیم باید به این سمت میل کنیم که پیوند ارگانیک بین اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی  ایجاد کنیم.در چنین حالتی انتظار است اگر قیمت حامل های انرژی  برخی کالاها و خدمات را افزایش دهیم آیا  بقیه بخش های اقتصاد خود را متاثر از اقتصاد بین الملل و قیمت جهانی می کنیم؟

ذائقه مردم تلخ خواهد شد
می توان این سوال را مطرح کرد که آیا حاضر هستیم اتومبیل تولید داخل را به قیمت خارج بفروشیم یا حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم و میانگین قیمت های داخل را بر این اساس تنظیم کنیم.
نمی توان از یک طرف اقتصاد کشور را متاثر از قیمت بین المللی و قیمت نفت خلیج فارس کنیم و از طرف دیگر این فاصله در بخش های دیگر را حفظ کنیم. به طور مثال تورم ۲۵ درصدی در سال گذشته به معنای از دست دادن یک چهارم قدرت خرید مردم بود .خوب ببینیم میانگین تورم در جهان و کشورهایی که از نظر اقتصادی موفق بودند چگونه بوده است؟

دولت می تواند از این زاویه به مسایل نگاه کند که بیشتر خدمات و کالاهایی که به مردم ارائه می دهد یا حقوقی که به مردم داده می شود و تنظیم کالای اقتصادی مردم هیچ تناسبی با وضعیت بیرون از کشور ندارد.به همین دلیل بالا بردن یکباره قیمت ها و حدف یارانه در مقابل پرداخت ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان برای هر فرد اشتباه بزرگی است که انجام می دهیم .
یقینا  این اقدام اثرش را بر زندگی مردم خواهد گذاشت و ذائقه مردم تلخ خواهد شد و ممکن است شاهد مشکلات اساسی امنیتی اجتماعی و اقتصادی در کشور در سطح روستاها مردم مستضعف جامعه و در سطح تولید باشیم.
در همین رابطه من به یاد دارم که در اوایل انقلاب زمانیکه بحث قیمت پایین نفت در داخل کشور مطرح می شد معتقد بودیم از این اختیار نسبی برای ایجاد رقابت قوی در سطح جهان و اقتصاد خود استفاده کنیم.نمی خواهم بگویم هیچ نوع سیاست تعدیل یا سیاست در جهت تنظیم یارانه ها و اقتصاد نداشته باشیم اما همه این ها می تواند به صورت یک بسته سیاستی و از هم جدا نباشد.

زمانیکه قیمت حامل انرژی در کشور را بالا ببریم اثرش را در زندگی و سفره های عادی مردم خواهد گذاشت که باید تاثیر آن بر  آموزش هزینه بهداشت و درمان و... را ارزیابی کرد.

این طرح منجر به افزایش فساد می شود
اکنون باید دید آیا مقدمات لازم برای اینکه از این سیاست ها تاثیر کمتر ببینیم تدارک دیده ایم؟ یا صرفا با پخش پول و در آمد ناشی از این سیاست ها چشم دوخته ایم. در این صورت نمی توان بر مشکلات غلبه کرد. نرخ تورم بالا فایده این برنامه ها را از بین می برد و ما را با وضعیت خطرناکی مواجه می کند.
آنچه که بنده را نگران می کند نبود یک برنامه جامع همراه با نظارت دقیق مجلس است. دولت تلاش بسیار کرده که در آمد ناشی از بالا بردن قیمت حامل های انرژی را (من این  اسم را به جای هدفمند سازی یارانه به کار می برم) به صورت کلی و در یک سر فصل کلی در اختیار بگیرد. احساس می کنم این مساله منجر به آشفتگی و فساد گسترده در جامعه خواهد شد.

در حال حاضر مشاهده می کنیم دولت و کسانیکه در اجرا هستند حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند. گاهی اختلاف مجری با یک دستگاه دیگر که نظر دولت را ندارد  منجر به انجام ندادن کار می شود.نمونه آن مترو است.مترو جز، ضرورت های اصلی برای رفت و آمد است. با افزایش قیمت بنزین وسایل رفت و آمد عمومی مانند مترو را تقویت کند اما به دلیل اختلافات سیاسی و اختلافات سلیقه ای شاهد هستیم چند سال را از دست داده ایم و مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند.

برای اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها کافی است دولت با یک بخش خوب و با یک بخش بد باشد.به یک قسمت پول می دهد و به قسمت دیگر نمی دهد.
ضرورت برنامه ریزی در کشور این است که سلایق شخصی افراد را که گاهی به صورت اقرار آمیز و ملایم وجود دارد کنترل شود.از اولین ضروریت ها و وظابف برای تشکیل مجالس در دوران مشروطیت تا به امروز این بوده که کنترل و ضابطه مند کردن هزینه و در آمد دولت را نظارت کند.در جمهوری اسلامی و قانون اساسی نیز بیش از گدشته به این نقش مجلس توجه شد.

مردم نمی دانند 300 میلیارد دلار در این 4 سال کجا هزینه شد
اکنون اگر این بودجه (در آمد حاصل از حذف یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی) از نظارت دقیق مجلس خارج بماند نتیجه حاکم شدن سلیقه شخصی  و ریخته و پاش فراوان است.
هنوز مردم در جریان حساب ذخیره ارزی و نحوه خرج کرد آن نیستند.اینکه چطور از حساب ذخیره هزینه شده شفاف نبوده و مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ندارند.این مسایل هنوز برای مردم جای سوال است و یا اینکه دولت موظف بوده طبق برتامه چهارم قیمت ها را در هر سال به صورت متوازن افزایش دهد و تمهیداتی بیندیشد که افزایش قیمت ها بر زندگی مردم اثر گذار نباشد.این اقدامات انجام نشده و یک باره این طرح را به میان کشیده اند.

بنده کلا به این لایحه بد بین هستم. البته برای کمتر شدن هزینه های مردم فکر می کنم مجلس با مقاومت باید حداقل نظارت خود بر هزینه ها را تثبیت کند تا اینکه از این بودجه برای عامه پروری یا تزریق پول در یک بخش ویژه مواجه نشویم. این مساله مهمی است که مردم و دست اندرکاران  که در مجلس هستند یاید نسبت به آن حساس باشند که این مساله کوچکی نیست.
 

یادش بخیر، آن روزها ما بسیجی بودیم

شنبه, ۳۰م آبان, ۱۳۸۸
ابراهیم حسن بیگی، نویسنده برجسته ادبیات دفاع مقدس در یادداشتی نوشت:
یادش بخیر، آن روزها ما بسیجی بودیم؛ بسیج ۲۰ میلیونی مستضعفان که پادگان و سلاح و مهمات نداشت. فرمانده اش آنقدر افتاده حال بود که وقتی توی جمع بچه ها می آمد، کسی نمی فهمید او فرمانده بسیج است. یک بار که فرمانده را با اتومبیل ژیانی که داشتم به منزلش رساندم، تازه فهمیدم فرمانده بسیج ما در یک خانه قدیمی مستاجر است و نیت کرده اگر پولی به دست آورد یک موتورسیکلت گازی بخرد چون موقع راه رفتن ترکش توی رانش اذیتش می کند. آن روزها فرمانده بسیج مستضعفان، خودش یکی از مستضعفان بود. یادش بخیر، آن روزها که بسیجی بودیم، قلب رئوفی داشتیم؛ آنقدر رئوف که توی جبهه، دشمن مجروح عراقی را کول می کردیم تا پشت جبهه به درمانگاهی برسانیم و جانش را نجات دهیم.
خون کثیف دشمن دست و صورت و لباس های ما را آلوده می کرد اما ما عضو بسیج مستضعفانی بودیم که می گفتند؛ باید حتی به دشمنان خود هم رحم کنیم چون دشمن هم بنده خدا است و همنوع تو است و او زمانی با تو دوست می شود که تو به او لبخند بزنی و نه او را به قصد کشت کتک بزنی یا وقتی مجروح است بر جراحتش بیفزایی. آن روزها عده یی بودند که می گفتند بسیج باید اسلحه یی، باتومی، سیم بکسلی، دسته بیلی، چیزی به عنوان سلاح داشته باشد، اما آن روزها ما حاضر نشدیم در قامت یک پاسبان شهربانی ظاهر شویم البته بی سلاح هم نبودیم.
اسلحه سازمانی ما «الله اکبر» بود. گاهی سلاح ما یک پیت نفت خالی بود که از پیرزنی تنها می گرفتیم تا در صف بلندی بایستیم و برای او نفت تهیه کنیم. گاهی هم سلاح ما کوپن های اعلام شده پیرمردی بود که توان ایستادن در صف و گرفتن ارزاق کوپنی را نداشت و ما بسیجی ها به جای او می ا یستادیم چون ما خود را بسیج مستضعفان می دانستیم. طوری وانمود می کردیم که این کوپن ها یا پیت نفت مال خودمان است چون دوست داشتیم جز خدا کسی نفهمد که کار بسیج مستضعفان خدمت به خلق مردم و نیازمند جامعه است. یادش بخیر، آن روزها که عضو بسیج مستضعفان بودیم چقدر به روستا می رفتیم با یک ماشین لندکروز جهاد سازندگی.
پشت ماشین را از قند و شکر و روغن و چای پر می کردیم. مردم روستا دورمان جمع می شدند. فکر می کردند ما آمده ایم به آنها فقط مقداری قند و شکر و چای بدهیم، اما ما آمده بودیم به آنها آب و برق و روشنایی هم بدهیم و اگر لازم بود مدرسه و درمانگاه هم بسازیم. در ازدواج جوان ها ریش سفیدی کنیم، در اختلافات زن و شوهرها وساطت کنیم و خلاصه ما آن روزها مثل آچار فرانسوی هر پیچ و مهره یی را باز می کردیم. دوست نداشتیم مثل انبر کلاغ گیر، هی گیر بدهیم و گرهی را باز نکنیم.
آن روزها بسیج مستضعفان مثل پلیس ۱۱۰ امروز بود که هر کسی می ترسید سراغ ما می آمد. هر کسی نگران بود آدرس ما را می پرسید. هر کسی امنیت و آرامش می خواست به دنبال ما می گشت. آن روز بسیج مستضعفان آنقدر خالص و پاک بود که حضرت امام آن را لشگر مخلص خدا نامید؛ لشگر مخلص خدا که امام هم خود را عضوی از آن می دانست و می گفت من هم یک بسیجی هستم. بسیج مستضعفانی که امام نه فرمانده بلکه یکی از اعضای آن بود، بسیجی نبود که کاری کند مردم از او بترسند. چهر ه اش مهربان و مظلوم بود.
محل رجوع مردم دردمند و گرفتار و مستضعف بود. جایی بود که به مردم امنیت و آسایش می داد. اگر کسی می دانست بغل دستی اش یک بسیجی است سعی می کرد خود را به او بچسباند و از او فاصله نگیرد تا معلوم شود او کنار یک بسیجی نشسته است؛ کنار ابرمردی که همه هستی اش را فدای مردمش، فدای انقلاب اسلامی اش و فدای امامش کرده بود.
آن روزها افتخار یک بسیجی این بود که دیناری از بیت المال خرج خودش و خانواده اش نکند. افتخارش این بود که به یاری مردم بشتابد. مقابل قلدران و زورگویان بایستد و از حق مردم دفاع کند.
یادش بخیر، آن روزها که بسیجی بودیم وقتی پنجم آذر سالروز تاسیس بسیج که می شد، همسایه ها برایمان شاخه گل می آوردند. ما لباس های نومان را می پوشیدیم و بین مردم می رفتیم و به بسیجی بودن مان افتخار می کردیم و ما هم به دیدار خانواده های شهدای بسیج می رفتیم و برای آنها گل می بردیم.
و حالا پس از گذشت ۳۰ سال از آن روزها باید گفت صد سال به این روزها که در روی پاشنه اش نمی چرخد و یادی از بسیج مستضعفان ۲۰ میلیونی آن روزها نمی شود.
منبع: اعتماد

سردار نقدی: اگر بگوييم بسيجيان در سياست دخالت نکنند يعنی مردم دخالت نکنند !


ايلنا: مسول سازمان بسيج مستضعفين معتقد است اگر بگوييم بسيجيان در سياست دخالت نکنند يعنی مردم در سياست دخالت نکنند. به گزارش خبرنگار ايلنا سردار سرتيپ پاسدار محمدرضا نقدی صبح امروز در نشست خبری که در آستانه سی امين سالروز تشکيل سازمان بسيج مستضعفين برگزار شد به تشريح فعاليت های ۳۰ ساله بسيج و برنامه های آتی اين سازمان پرداخت. وی با بيان اينکه ۳۰ سال پيش سازمان بسيج مستضعفين به فرمان امام (ره) تشکيل و به ايشان شجره طيبه از اين نهاد ياد کردند گفت: انقلاب در دهه اول عمر خود با توطئه‌های گروهک‌های مسلح سازمان يافته و هدايت شده از خارج مرزها و نيز پس مانده‌های رژيم سابق در داخل روبرو شد. اندکی بعد با تجاوز نظامی عراق که با حمايت های گسترده دولت‌های بيگانه همراه بود مواجه بود. رييس سازمان بسيج مستضعفين ادامه داد: بسيج با پيوستن به قدرت دفاعی و نيروهای نظامی کشور توانست صحنه‌ها و حماسه‌هايی بيافريند که امروز از آن به دفاع مقدس ياد می‌شود.
وی با بيان اينکه دهه اول انقلاب به رزم، شهادت هزاران شهيد گذشت به اقدامات منافقين و گروهک‌های معاند در شهادت افرادی همچون شهيد رجايی ، دستغيب ، مطهری و باهنر اشاره کرد و گفت: در برخورد با اين اقدامات بزرگترين محققان ، مدرسان و اخلاقيون ما را از ما گرفتند اما بسيج بود که توانست در ادامه توطئه ها را خنثی کند.
سردار نقدی از فعاليت های بسيج به اطلاعات ۳۶ ميليونی ياد کرد و گفت: در آن زمان ما هنوز دستگاه اطلاعاتی منسجم و امروزين نداشتيم.
وی ادامه داد: هنوز عرق جنگ با عراق خشک نشده بود که تهاجم ديگری از سوی استکبار عليه کشورمان آغاز شد که آن تهاجم فرهنگی بود دشمن که از حمله نظامی طرفی نبسته بود و در حمله نظامی دست از پا درازتر بر می‌گشت طريق ديگری را برای تسخير جغرافيای ذهن و روح مردم ما آغاز کرد.
رييس سازمان بسيج مستعضفين اظهار داشت: در اين دوره نيز حضور سازمان يافته ملت که تجلی آن در بسيج بود به صحنه آمده و با برگزاری يادوارهای شهدا و يادمان‌های دفاع مقدس و اقدامات ديگری به مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن دست زدند.
سردار نقدی در ادامه افزود: ناکامی دشمن در عرصه فرهنگی نيز موجب شد تا مجددا ساز جمله نظامی را کوک کند.
وی افزود: در اين راستا ابتدا تجاوز به افغانستان و عراق را عملا آغاز کردند و سپس به اشغال ساير کشورهای اطراف ايران با توافق حاکميت آنها اقدام کردند که بدين ترتيب دور تا دور ايران حضور يافتند و عملا ما را محاصره کرده اند به اين که اميد که مردم ما با يک حمله کوچک آماده تسليم خواهند شد.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين ادامه داد: اما در اين زمينه نيز دشمن با حضور سازمان دهی شده بسيج در غالب گردان های عاشورا ، الزهرا و هسته های بسيج مواجه شد همچنين ۱ ميليون واحدهای سازمان يافته نيروهای مسلح در کنار مهندسان بسيجی در عرصه تسليحات خواب را از چشم دشمن ربوده است.
وی با اشاره به توسعه صنايع دفاعی و ساخت پيشرفته ترين سلاح ها و تجهيزات نظامی به صورت بومی در داخل کشور افزود: مجموعه اين حرکات در اين عرصه نيز خواب را از چشم دشمن ربوده و ايران را به باز دارندگی قابل قبولی رساند به طوری که دشمن دست از پا درازتر اين صفحه را نيز واگذار کرد.
سردرا نقدی با اشاره به درماندگی آمريکا در عرصه های مختلف از جمله اقتصاد تاکيد کرد: امروز آمريکا به دريوزگی افتاده برای حفظ موقعيت خود کاسه گدايی بدست گرفته است که اين امر از نتايج مقاومت های ۳۰ ساله بسيج و ملت ايران است.
اگر امروز بحث تهاجم فرهنگی ديگر مطرح نيست به معنای آن نيست که حضور در عرصه های جهاد فرهنگی را کنار گذاشته ايم زيرا حضور ها کماکان ادامه دارد و در مقابله با تهديدات فرهنگی آمادگی خود را حفظ می کند.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين با اعلام رويکرد اين سازمان در دهه چهارم انقلاب گفت: با تثبيت نظام و امنيت ملی در مقابل تهديدات استکبار، ما حرکت برای سازندگی، جهاد علمی و از سوی ديگر تهذيب، خودسازی و خدمت به مردم را در دستور کار داريم.
وی با بيان اينکه ما تمام آحاد مردم را جزء بسيج می‌دانيم، گفت: از همه مردم درخواست می‌کنيم تا در جهت ايده‌پردازی به سازمان بسيج کمک کنند تا حرکت بزرگی را شروع کنيم.
وی همچنين پس از نشست خبری در خلال پاسخ به سوالات خبر نگاران نسبت به سوال خبرنگار راديو در خصوص بازسازی چهره‌ بسيج پس از حوادث انتخابات اخير گفت: ما امروز درگير يک تهاجم بزرگ رسانه‌ای از سوی غرب هستيم و هر کاری که بسيج انجام دهد حتی در عرصه سازندگی به راحتی با هجمه‌ رسانه‌های غربی روبه‌رو می‌شود.
سردار نقدی ادامه داد: در اين زمينه بايد در مقابل صدها و هزاران پايگاه اطلاع‌رسانی آن‌ها و باورپذيری اين گزارشات غلط مصونيت ايجاد کنيم. علاوه بر اين تهاجم متقابل را در دستور کار داريم يعنی در اين عرصه چنان آمريکا را مورد تهاجم قرار می‌دهيم که اشکش در بيايد.
سردار نقدی گفت: همان‌گونه که آن‌ها در عرصه‌ جنگ عليه ايران در دوران دفاع مقدس تسليم پيروزی ما شدند در عرصه‌ رسانه‌ای نيز تهاجمی را سازمان می‌دهيم که در راستای اجرای آن رسوا شوند.
وی در پاسخ به سوال ديگری مبنی بر نحوه فعاليت‌های سازمان بسيج مستضعفين اظهار داشت: سازمان بسيج در اين دهه حول محور توسعه و پيشرفت کشور عمل خواهد کرد.
سردار نقدی در خصوص تعداد بسيجيان کشور اظهار داشت: ما همه مردم را بسيجی می‌دانيم ولی عده‌ای که تا به حال در بسيج ثبت‌نام کرده‌اند نزديک به عددی هستند که امام فرموده است.البته اين آمار تنقيح نشده است
وی همچنين در پاسخ به سوالی مبنی بر اين‌که برخی معتقدند بسيج سياسی شده است، اظهار کرد: بسيج يک عنصر مردمی است و ديانت مردم نيز عين سياست‌شان است. ما اگر بگوييم بسيجيان در اين زمينه دخالت نکنند بايد بگوييم مردم دخالت نکنند. ضمن اين‌که بسيج يک ارگان نظامی نيست و در مرکزيت خود نيز آن‌جايی وارد مسائل سياسی می‌شود که بحث نظام و ضدنظام و انقلاب و ضدانقلاب وجود داشته باشد.
مسول سازمان بسيج مستضعفين اضافه کرد:در بحث گرايش‌ها، اقشار مختلف بسيج برای رای دادن آزاد هستند و ما به شکل سازمان‌يافته وارد مسائل جناحی نمی‌شويم.
همچنين خبرنگاری در خصوص همکاری بسيج با ادارات دولتی سوالی مبنی بر اينکه که آيا اين مداخله در دولت محسوب نمی‌شود پرسيد که وی پاسخ داد: وقتی بسيج در جنگ حضور يافت جريان موازی ارتش و سپاه نبود بلکه در امتداد اين نيروها و به کمک آنها شتافت در آن زمان نه‌تنها هيچ‌کس اين امر را مداخله بسيج تعبير نکرد بلکه همه می‌گفتند که بسيج در جبهه‌ها حماسه‌آفرينی می‌کند و پس از جنگ نيز زمانی که بسيج در ريشه‌کن کردن فلج اطفال به همکاری با وزارت بهداشت شتافت مداخله‌ای صورت نگرفت.
خبرنگار ديگری با بيان اينکه برخی معتقدند بسيج ابزار گروه خاصی در کشور شده است نظر سردار نقدی را در اين زمينه پرسيد که وی گفت: من اين تعبير را قبول ندارم زيرا بسيج زير بار حرف زور آمريکا و عراق نرفت حال چه کسی می‌خواهد بسيج را زير بار حرف خود ببرد از طرف ديگر افرادی که در اين تشکل حضور دارند مستقل‌الرای‌ترين افرادند و زير بار حرف کسی نمی‌روند.
سردار نقدی افزود: البته ممکن است اين انسان‌های آزاده (اعضای بسيج) نظراتی نيز داشته باشند که برای برخی خوشايند نباشد همانطور که در خيلی از جاه‌ها بسيجيان اقداماتی کرده و حرف‌هايی زده‌اند که برخلاف نظر افراد صاحب نفوذ بوده است.
وی همچنين تصريح کرد: گشت بسيج محلات نيز جزء فعاليت‌های محوری ما در دهه جاری نخواهد بود.
مسول سازمان بسيج مستضعفين در پاسخ به سوالی ديگر درباره اظهارات آيت‌الله العظمی مکارم شيرازی در ديدار رييس سازمان بسيج مستضعفين با مراجع تقليد مبنی بر لزوم آسيب‌شناسی اقدامات بسيج، اظهار کرد: من اين فرمايش آيت‌الله العظمی مکارم شيرازی را دال بر هوشياری يک مرجع می‌دانم اما متاسفانه برخی رسانه‌ها آن بخش از صحبت‌های ايشان را که از حماسه‌های بزرگ بسيجيان گفتند، ناديده گرفتند و تنها همين يک جمله را تيتر کردند. ما در جلسات خودمان نيز شديدتر از اين‌ها اقدامات‌مان را نقد می‌کنيم زيرا سازمان زنده و پويا نياز به آسيب‌شناسی دارد و اگر دائما مرکزيت سازمان‌مان تحليل‌های به‌روزی نداشته باشد، سيل آن را خواهد برد.
وی در پايان به بيان مهمترين اولويت امروز بسيج پرداخت گفت: توليد فکر و انديشه خلاق برای حرکت بسيج در بستر جديد و ارتباط گسترده با مردم جهت اخذ نظرات از آن جمله است .

حكم اعدام محمدرضا علي زماني، از متهمان اعتراضات پس از انتخابات تاييد شد



30 آبان 1388



کمیته گزارشگران حقوق بشر - علي‌زماني كه در جلسه دوم دادگاه‌هاي علني، بدون حضور وكيل مدافع انتخابي مورد محاكمه قرار گرفته بود، توسط قاضي صلواتي رئيس شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به اعدام محكوم و با اعتراض وي، حکم مزبور به دادگاه تجديدنظر ارسال شد.
طبق اخبار رسيده، صبح امروز دادگاه تجديدنظر، تاييد اين حكم را به علي‌زماني ابلاغ كرده است.
در متن كيفرخواست صادره عليه علي‌زماني آمده است:" آقای محمدرضا علی‌زمانی فرزند اسماعیل 37 ساله اهل و ساکن اسلام‌شهر متهم است به: 1- محاربه از طریق عضویت و فعالیت مؤثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ایران؛ 2- توهین به مقدسات؛ 3- فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ 4- تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی کشور و 5- خروج غیرقانونی از کشور. "
علي‌زماني درحالي به عنوان يكي از متهمان اعتراضات پس از انتخابات محکوم شده كه زمان بازداشت وی اسفندماه 87 بوده و هيچ‌گونه دخالتي در رويدادهاي پس از انتخابات نداشته است.
تاكنون براي 5 تن از متهمان حوادث پس از انتخابات، حكم اعدام صادر شده است.
دادگاه‌هاي تجديدنظر در روزهاي گذشته نه تنها احكام دادگاه بدوي را كاهش نداده‌اند، بلكه در بسياري از موارد، احكام صادره را تشدید کرده اند.

کميته گزارشگران حقوق بشر
Committee of Human Rights Reporters

موسوی: کشوری که به نام اسلام اداره می شود نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کند


شنبه, ۳۰م آبان, ۱۳۸۸


انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را بعنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم. انقلاب اسلامی اتفاق افتاد که به مردم شهامت بدهد.مردم در انقلاب اسلامی از زمین سربرداشتند وچشم در چشم جهانیان دوختند.در خودشان شهامت را کشف کردند.این شهامت بود که به ما قدرت داد در 8 سال دفاع مقدس مقابل همه نیروها بایستیم و با دادن شهدای بسیار یک میلیمتر از خاک کشور را واگذار نکنیم.در طول انقلاب سرمایه بزرگتر از این نداریم.


کلمه:میر حسین موسوی در دومین مصاحبه ویدیوئی –اینترنتی با  ” کلمه”  درباره اتفاقات رخ داده در ۱۳ آبان امسال و لایحه هدفمند سازی یارانه ها و نگرانی های کارشناسان در مورد تبعات اجرای طرح سخن گفته است.

موسوی در این گفت و گو همچنان بر پایبندی به قانون اساسی به عنوان نقطه اشتراک حداقلی اعضای جنبش سبز تاکید کرده و معتقد است:گرچه در ۱۳ آبان علیه مردم لشگر کشی کردند اما ؛مردم توجه کنند که هرچه در مقابل آنها خشونت کنند آنها نباید اسیر خشونت و احساسات شوند. برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت ابراز عقاید در جامعه ضروری است؛
((((فایل تصویری مصاحبه فوق نیز تا دقایقی دیگر بر روی سایت قرار خواهد گرفت))))

به گزارش “کلمه “متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
××۱۳آبان امسال مردم با برخورد های خشن  و بی سابقه نیروهای نظامی و انتظامی مواجه شدند وحجم نیروهایی که برای مقابله با تظاهرات مردم به کار گرفته شد بسیار عظیم بود به نظر شما چه نتیجه ای را از این اقدام می خواستند بگیرند؟ آیا به آن نتیجه رسیدند؟  کلا ۱۳ آبان امسال را چطور ارزیابی می کنید؟ و چه نتایجی حاصل شد؟
۱۳آبان امسال  با نحوه شرکت مردم درخیابان ها وحضور در صحنه به یک خاطره بزرگ برای مردم ما تبدیل شد. در اوایل انقلاب مراسم و روزهای گوناگونی داشتیم. به تدریج به دلیل تکرار زیاد ‏‎ٌعدم نوآوری  دور شدن از مبدا و منبع چه بسا انگیزه هایی که برای آن روزها و مراسم بود دور شدیم و فراموش کردیم چه  فضایی در کشور حاکم بوده و ارزشهای بنیادی که منجر به این مراسم و اتفاقات می شد را از یاد بردیم.
××بعد ازانتخابات روزهای تاریخی انقلاب باز تعریف و باز تفسیر شدند
جریانات رخ داده در انتخابات و پس از آن منجر یه این شد که تک تک این روزها چه آنها که تاریخی هستند و چه آنها که متعلق به تاریخ انقلاب اسلامی هستند نماد جدید پیدا کرده دوباره باز تعریف و باز تفسیر شوند که بسیار مهم است.
۱۳ آبان یاد آور سه حادثه بود که در بیانیه گفته شد. مهمترین آن اشغال لانه جاسوسی و گرفتن سفارت خانه آمریکا توسط دانشجویان خط امام بود. دلایل آن هم روشن است. مساله کودتای ۲۸ مرداد و نوع فعالیت های آمریکا در حمایت از رژیم شاه سرکوب و کشتن مردم و غارت اقتصادی کشور که در یک نمونه آن خرید وسیع اسلحه در آن زمان بود . موضوع دیگر حضور چند ده هزار مستشار آمریکایی در کشورما که به ایران بعنوان بخشی از خاک آمریکا نگاه می کردند و هر کار که می خواستند انجام می دادند.
××مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند

من به ذهنم می آید اگر به جای آمریکا انگلیس یا روسیه بود هم این اتفاق بر ضد روسیه و انگلیس رخ می داد.مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند. تسخیر سفارت آمریکا واکنشی نسبت به این مساله بود.بخصوص بعد از بردن شاه به آمریکا و پس از آن جنایاتی که مرتکب شده بود.مردم احساس عصبانیت و نارضایتی کرده و سفارت را گرفتند.توجه به ریشه های تاریخی این روز(۱۳ آبان) در طول سالیان گذشته کمی تضعیف گردید.
من برداشتم این است که درست است در این مدت با آمریکا قطع رابطه داشتیم و شاید دیگر فعالیت آمریکا جلوی چشم و ذهن جوانان نبود اما مردم ما همچنان به بنیاد ها توجه دارند.دوست دارند که کشورشان مستقل باشد و بیگانگان حضور نداشته باشند.برای همین وجه مشترک وذهنیت همه مردم که  در ۱۳ آبان به خیابان آمدند به این مساله بر می گشت.
××۱۳ آبان در خیابان علیه مردم لشکر کشی کردند
متاسفانه دخالت هایی در این قضبه (راهپیمایی ۱۳ آبان) صورت گرفت. جدا کردن مردم از یکدیگرو اعمال محدودیت برای راه سبز و جنبش سبز وضعیت تازه ای را بوجود آورد.
در درجه اول آنچه که در خیابان ها دیده شد یک لشکر کشی عظیم علیه مردم بود.من در طول تاریخ انقلاب چنین صحنه ای را ندیده بودم که این همه نیرو در جاهای حساس چیده باشند.
صبح ۱۳ آبان که از خانه به سمت فرهنگستان بیرون آمدم شاهد یک آرابش نیروی  بسیار متراکم روبروی دانشگاه تهران و همه خیابان های منتهی به خیابان آیت الله طالقانی و نقاط مرکزی شهر بودم.
همان لحظه که مردم هنوز جمع نشده بودند وآن اتفاقات نیفتاده بود به ذهنم رسید که اگر امروز یک نفر هم به خیابان نیاید این یک پیروزی برای راه سبز امید است.(آوردن آن همه نیرو) نشان می دهد چه خوفی از آن دارند و جنبش سبز چه عظمتی در خود دارد.

×× کشوری که به نام اسلام اداره می شود نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کند
اگر واقع بینانه نگاه کنیم نباید نظام از این مساله بترسد. مسیردر کشوری که به نام اسلام اداره می شود ویک انقلاب بزرگ را از سر گذرانده نباید از این راه باشد که با ترساندن مردم کشور را اداره کند.
انقلاب اسلامی اتفاق افتاد که به مردم شهامت بدهد. مردم در انقلاب اسلامی از زمین سربرداشتند وچشم در چشم جهانیان دوختند. در خودشان شهامت را کشف کردند. این شهامت بود که به ما قدرت داد در ۸ سال دفاع مقدس مقابل همه نیروها بایستیم و با دادن شهدای بسیار یک میلیمتر از خاک کشور را واگذار نکنیم. در طول انقلاب سرمایه بزرگتر از این نداریم.
اولین برداشت از آن آرایش نیرو در ۱۳ آبان این است که مفهومی جز ایجاد ترس نمی تواند داشته باشد و سرمایه  بزرگ (شهامت مردم)مورد تهدید و هدف قرار دادند. درحالیکه اگربخواهیم یک ملت و کشور سرفراز و پیشرفته داشته باشیم باید بر این مساله (شهامت)تاکید کنیم و بایستیم. این همان چیزی است که در ۱۳ آبان مورد هدف قرار گرفت.
اما اگر بپرسیم آیا این هدف برای آنها حاصل شد؟ به نظر من حاصل نشد.
×× عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود
حضور گسترده نیروها و بعد آن ضرب و شتم ها که در تصاویر و سایت ها منتشر شد و شاهد های بی شمار داشت مردم را اذیت کرد. به مردم خسارت وارد کردند اما مردم نترسیدند. شما اگر صحنه خیابان ها را ببینید مردم را کتک می زنند اما مردم فرار نمی کنند بلکه می روند آن طرف خیابان شعار خود را می دهند.
نتیجه بعدی این نوع برخوردها (برخورد خشن)این است که عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود که راه سبز بر آن تاکید داشته است. پایبندی بر قانون اساسی و اجرای همه اصول قانون اساسی بدون دخالت واعمال سلیقه  در کشور است که باید به آن توجه داشت.
برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت در جامعه ضروری است.
اگر بخواهیم اجماع قابل توجهی برای تغییر مطلوب در کشور به سمت اهداف خوبی که تعریف شده را بین خود حفظ کنیم و پایبندی خود را به این مساله نشان دهیم باید این حداقل( پایبندی به قانون اساسی ) را حفظ کنیم و بسیار ضروری است که بگوییم ما پایبند به قانون اساسی هستیم.
مردم توجه کنند که هرچه در مقابل آنها خشونت کنند آنها نباید اسیر خشونت و احساسات شوند.برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت ابراز عقاید در جامعه ضروری است.
انقلاب شده که شجاعت  داشته باشیم و آزادی را بخواهیم

انقلاب شده که ما به اصول پایبندی داشته باشیم.انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را بعنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم.
خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیرخشونت آمیزباشد
از نظر روش هم با مردم به اجماع رسیده ایم و این خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیر خشونت آمیز باشد.باید این اجماع را حفظ کنیم  و در این راه خداوند کمک خواهد کرد.

××طرح هدفمند کردن یارانه ها اکنون در کشور مطرح است و بحث مخالفت و موافقت ها زیاد بوده است.نگرانی هایی هم بین کارشناسان وجود دارد با توجه به تجربیات اجرایی که شما داشته اید نظرتان در مورد نتایج این طرح چیست؟
طرح هدفمندسازی یارانه ها اسم مثبتی دارد.در این اصطلاحی که به کار می برند تایید می کنند که پرداخت یارانه ها اجتناب ناپذیر است و از سوی دیگر می گویند که می خواهیم یارانه ها را هدفمند کنیم.اما در برخی استدلال ها که برای یارانه شده و ما را به بیراهه می برد این است که برخی به گونه ای حرف می زنند که گویی یارانه مضر و زشت است در حالیکه اینگونه نیست.
در همه اقتصادهای جهان یارانه پرداخت می شود.اصل اما این است که چگونه یارانه داده شود که بهترین حاصل را برای کشور داشته باشد.برخی از کشورهای پیشرفته پرداخت یارانه را به شکل وسیع در اقتصاد خود دارند.ما هم از این مساله جدا نیستیم.
باید به کسانیکه استدلال می کنند یارانه کلا بد است و باید حذف شود گفت که اشتباه می کنند.
هدفمند کردن یارانه ها بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است
مشکل هدفمند کردن یارانه ها در محتوای خود لایحه ای است که به مجلس داده شد.این لایحه درواقع بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است.
زمانیکه ما نفت فراوان داریم و به خاطر آن امتیازات نسبی در کشور بدست می آوریم (در اینجا بحث قیمت وفروش ارزان و گران آن مطرح نیست) به دلیل آنکه نفتی که دولت می فروشد با قیمت بین المللی متفاوت است نباید به این اختلاف قیمت  به چشم یارانه نگاه کند.این دید اشتباه است.این اختلاف قیمت در کالاهای داخلی هم وجود دارد.
اگر با این منطق به مساله هدفمند کردن یارانه ها نگاه کنیم باید به این سمت میل کنیم که پیوند ارگانیک بین اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی  ایجاد کنیم.در چنین حالتی انتظار است اگر قیمت حامل های انرژی  برخی کالاها و خدمات را افزایش دهیم آیا  بقیه بخش های اقتصاد خود را متاثر از اقتصاد بین الملل و قیمت جهانی می کنیم؟
آیا حاضر هستیم حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم؟
می توان این سوال را مطرح کرد که آیا حاضر هستیم  اتومبیل تولید داخل را به قیمت خارج بفروشیم یا حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم و میانگین قیمت های داخل را بر این اساس تنظیم کنیم.
نمی توان از یک طرف اقتصاد کشور را متاثر از قیمت بین المللی و قیمت نفت خلیج فارس کنیم و از طرف دیگر این فاصله در بخش های دیگر را حفظ کنیم.به طور مثال تورم ۲۵ درصدی در سال گذشته به معنای از دست دادن یک چهارم  قدرت خرید مردم بود.خوب ببینیم میانگین تورم در جهان و کشورهایی که از نظر اقتصادی موفق بودند چگومه بوده است؟
دولت می تواند از این زاویه به مسایل نگاه کند که بیشتر خدمات و کالاهایی که به مردم ارائه می دهد یا حقوقی که به مردم داده می شود و تنظیم کالای اقتصادی مردم هیچ تناسبی با وضعیت بیرون از کشور ندارد.به همین دلیل بالا بردن یکباره قیمت ها و حدف یارانه در مقابل پرداخت ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان برای هر فرد اشتباه بزرگی است که انجام می دهیم .
با اجرای لایحه هدقمند سازی یارانه ها ذائقه مردم تلخ خواهد شد
یقینا  این اقدام  اثرش را بر زندگی مردم خواهد گذاشت و ذائقه مردم تلخ خواهد شد و ممکن است شاهد مشکلات اساسی امنیتی اجتماعی و اقتصادی در کشور در سطح روستاها مردم مستضعف جامعه و در سطح تولید باشیم.
در همین رابطه من به یاد دارم که در اوایل انقلاب زمانیکه بحث قیمت پایین نفت در داخل کشور مطرح می شد معتقد بودیم از این اختیار نسبی برای ایجاد رقابت قوی در سطح جهان و اقتصاد خود استفاده کنیم.نمی خواهم بگویم هیچ نوع سیاست تعدیل یا سیاست در جهت تنظیم یارانه ها و اقتصاد نداشته باشیم اما همه این ها می تواند به صورت یک بسته سیاستی و از هم جدا نباشد.
زمانیکه قیمت حامل انرژی در کشور را بالا ببریم اثرش را در زندگی و سفره های عادی مردم خواهد گذاشت که باید تاثیر آن بر  آموزش هزینه بهداشت و درمان و… را ارزیابی کرد.
اکنون باید دید آیا مقدمات لازم برای اینکه از این سیاست ها تاثیر کمتر ببینیم تدارک دیده ایم؟یا صرفا با پخش پول و در آمد ناشی از این سیاست ها چشم دوخته ایم. در این صورت نمی توان بر مشکلات غلبه کرد.نرخ تورم بالا فایده این برنامه ها را از بین می برد و ما را با وضعیت خطرناکی مواجه می کند.
دولت حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند

آنچه که بنده را نگران می کند نبود یک برنامه جامع همراه با نظارت دقیق مجلس است.دولت تلاش بسیار کرده که در آمد ناشی از بالا بردن قیمت حامل های انرژی را (من این  اسم را به جای هدفمند سازی یارانه به کار می برم) به صورت کلی و در یک سر فصل کلی در اختیار بگیرد.احساس می کنم این مساله منجر به آشفتگی و فساد گسترده در جامعه خواهد شد.
به دلیل اختلافات سیاسی و سلیقه ای  مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند
در حال حاضر مشاهده می کنیم دولت و کسانیکه در اجرا هستند حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند.گاهی اختلاف مجری با یک دستگاه دیگر که نظر دولت را ندارد  منجر به انجام ندادن کار می شود.نمونه آن مترو است.مترو جز، ضرورت های اصلی برای رفت و آمد است.با افزایش قیمت بنزین وسایل رفت و آمد عمومی مانند مترو را تقویت کند اما به دلیل اختلافات سیاسی و اختلافات سلیقه ای شاهد هستیم چند سال را از دست داده ایم و مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند.
برای اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها کافی است دولت با یک بخش خوب و با یک بخش بد باشد.به یک قسمت پول می دهد و به قسمت دیگر نمی دهد.
ضرورت برنامه ریزی در کشور این است که سلایق شخصی افراد را که گاهی به صورت اقرار آمیز و ملایم وجود دارد کنترل شود.از اولین ضروریت ها و وظابف برای تشکیل مجالس در دوران مشروطیت تا به امروز این بوده که کنترل و ضابطه مند کردن هزینه و در آمد دولت را نظارت کند.در جمهوری اسلامی و قانون اساسی نیز بیش از گدشته به این نقش مجلس توجه شد.
اکنون اگر این بودجه(در آمد حاصل از حذف یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی )از نظارت دقیق مجلس خارج بماند نتیجه حاکم شدن سلیقه شخصی  و ریخته و پاش فراوان است.
مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ندارند

هنوز مردم در جریان حساب ذخیره ارزی و نحوه خرج کرد آن نیستند.اینکه چطور از حساب ذخیره هزینه شده شفاف نبوده و مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ندارند.این مسایل هنوز برای مردم جای سوال است و یا اینکه دولت موظف بوده طبق برتامه چهارم قیمت ها را در هر سال به صورت متوازن افزایش دهد و تمهیداتی بیندیشد که افزایش قیمت ها بر زندگی مردم اثر گذار نباشد.
این اقدامات انجام نشده و یک باره این طرح را به میان کشسده اند.
به لایحه هدفمند سازی یارانه ها بد بین هستم
بنده کلا به این لایحه بد بین هستم. البته برای کمتر شدن هزینه های مردم فکر می کنم مجلس با مقاومت باید حداقل نظارت خود بر هزینه ها را تثبیت کند تا اینکه از این بودجه برای عامه پروری یا تزریق پول در یک بخش ویژه مواجه نشویم. این مساله مهمی است که مردم و دست اندرکاران  که در مجلس هستند یاید نسبت به آن حساس باشند که این مساله کوچکی نیست.

نامه سرگشاده رخشان بنی‌اعتماد

دوربینم را چند روزى امان دهید تا گزارشى بی‌پرده پیش رویتان بگذارم!

ترسى ندارم که در وانفساى این دوران پرتوطئه به هر تهمتى منتسب شوم. ترسى ندارم که به جرم مشوش کردن اذهان عمومی، متهمم کنید ولى نمی‌توانید منکر شوید که من یک مادرم، نه فقط مادر تندیس و بارانم,، مادر همه جوانانى که از سال‌هاى دور از دریچه فیلم‌هایم، مادران خود را در قالب شخصیت‌هاى طوبا، گیلانه، فروغ، نرگس، سیما و... دیده‌اند.

مادر همه آنانى که در همه این سال‌ها مرا به حریم خلوتشان پذیرفتند و از رنج‌ها و فریادهاى فروخورده‌شان گفتند و گفتند تا بتوانم جانمایه دردهایشان را در فیلم‌هایم تصویر کنم. به حرمت یک عمر اعتماد همه مخاطبانم، این حق را بر خود قائلم که به دادخواهى مادرانى که در این شرایط بحران زده، بی‌پناه و دست از همه جا کوتاه یا در سوگ‌ جوانان از دست رفته‌شان خاک بر سر گرفته‌اند یا حیران و وحشت‌زده به دنبال پیدا کردن ردى از جگر گوشه‌هایشان در شهر سرگردانند، این نامه سرگشاده را بنویسم که، هیچ قانونی، هیچ مصلحتی، هیچ سیاستى نمی‌تواند توجیه این درد بر مادران این سرزمین باشد. در شرایطى که هیچ رسانه‌اى براى خبررسانى واقعیت‌ها و هیچ مسوولى پاسخگوى دلهره‌هاى کشنده خانواده‌ها نیست، چگونه می‌توان از خبر یا توهم مرگ و رنج دختران و پسران دستگیر شده بر خود نلرزید. دوربینم را چند روزى امان دهید تا گزارشى بی‌پرده پیش رویتان بگذارم، شاید به واقع نمی‌دانید که زیر پوست شهر چه می‌گذرد.
منبع: میدان زنان

ابطحی به ۶ سال زندان محکوم شد

شنبه, ۳۰م آبان, ۱۳۸۸
کلمه:در حالی که برخی رسانه‌ها شایعه آزادی ابطحی را منتشر کرده‌اند، دختر حجت‌الاسلام محمدعلی ابطحی در گفتگو با «آینده»، این شایعه را تکذیب کرد.
این رسانه ها نوشته بودند: ” ابطحی شب گذشته آزاد شده، ولی بازجوها از وی و خانواده اش درخواست کرده اند که خبر این آزادی را اعلام نکنند و با کسی نیز دیدار نداشته باشد.”
به گفته وی، صبح امروز پنج تن از مأموران به همراه محمدعلی ابطحی به خانه وی رفته و با حضور وی به بازرسی از منزل پرداخته و سپس عازم دادگاه شده‌اند و در این دادگاه محمدعلی ابطحی به واسطه پنج اتهام موجود در کیفرخواست وی، به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
با توجه به صدور حکم، قرار است وکیل محمدعلی ابطحی فردا برای تعیین قرار وثیقه و ایجاد زمینه آزادی وی به مراجع قضایی مراجعه کند.
با این وصف غیر از اولین جلسه دادگاه متهمان انتخابات که محمد علی ابطحی سخنانی را تحت عنوان اعترافات بیان کرد، تنها یک جلسه دادگاه در مورد وی در روز ۱۳ آبان‌ ماه برگزار شده است.
گفتنی است وکلای متهمان حوادث پس از انتخابات امیدوارند با توجه به وعده‌های مسئولان عالی قضایی احکام بدوی صادر شده در مرحله تجدیدنظر تقلیل یابد .

آرشیو

برچسب‌ها