با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

عباس میلانی: نمی‌توانند جلوی تظاهرات برای منتظری را بگیرند

۱۳۸۸/۱۰/۰۱
راديو فردا : خبر درگذشت آیت الله منتظری با واکنش هایی در ایران و سایر کشورهای جهان روبرو شد.

عباس میلانی استاد علوم سیاسی و مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه استانفورد آمریکا، در گفت و گو با رادیو فردا، می گوید با درگذشت آیت الله منتظری، موج جنبش سبز فرو نمی نشیند.

عباس میلانی، ابتدا درباره مراتب آشنایی‌اش با آیت الله منتظری چنین می گوید:

من اول بار که خدمت ایشان رسیدم در زندان اوین در بند یک در سال ۱۹۷۷ بود. من شش ماه در آن بند بودم و در این شش ماه ایشان، آیت الله طالقانی و دیگران بودند ولی شخصیت ایشان همان وقت معلوم بود که اصلح همه این آقایان است. برای اینکه وقتی فضا باز شد و به این‌ها اجازه نماز جمعه داده شد، ما دیدیم که پیش نمازی که انتخاب کردند، آیت الله منتظری بود. یعنی حتی دو سال و نیم قبل از انقلاب، در جمع رهبران بعدی انقلاب معلوم که اصلح و اعلم ایشان هستند.
آقای میلانی، از آنجا که آیت الله منتظری هنگامی دار فانی را وداع می گوید که از نقطه نظر سیاسی اوضاع کشور دستخوش جدال‌های لفظی پس از انتخابات است و ماجراهای اعتراض‌های مردم و سرکوبی ها؛ با توجه به اینکه ایشان درباره نتایج اعلام شده انتخابات هم موضعگیری کرده بود، به نظر شما نبود ِ ایشان در پیوند با رخدادهای ایران حس خواهد شد؟

من فکر می کنم در کوتاه مدت حتما حس خواهد شد برای اینکه شخصیت ایشان شخصیت بسیار برجسته‌ای بود از لحاظ فقهی و نفوذش در روحانیت و وقتی که صحبت می کرد در هرحال برای رژیمی که ادعای دنباله روی از فقه شیعه را دارد، صحبت بالاترین مرجع شیعه نمی تواند بدون دشواری باشد. ولی در دراز مدت به گمان من فقدان ایشان تاثیری نخواهد گذاشت، خاطره ایشان زنده خواهد بود. دلیلش هم اینست که این جنبش، جنبشی نیست که به یک شخص وابسته باشد یا حتی رهبری واحدی داشته باشد. همین چند روز پیش با یک روزنامه آلمانی از ساخت اینترنتی رهبری صحبت کردم، که در مفهوم واقعی، جنبش نه تنها از اینترنت استفاده می کند بلکه مثل اینترنت که رهبر واحدی ندارد و مرکز واحدی ندارد، رهبری‌اش افقی است و نه عمودی. به همین خاطر هیچ یک نفری نمی تواند این جنبش را به گمان من از حرکت باز دارد. علت دیگرش هم اینست که ریشه اساسی جنبش فعلی، یک تضاد اساسی است که بین مردم و رژیم وجود دارد. مردم می خواهند زندگی عادی قرن بیست و یکی داشته باشند و رژیم می خواهد با احکامی که متعلق به اعصار قدیم است، بر آنها حکومت کند. مردم خودشان را عاقل و بالغ می دانند و این رژیم آنها را صغیر می داند و فکر می کند که ولایت لازم دارند.

آیت الله منتظری همیشه در طول این شش ماه گذشته به عنوان یک ناظر و مرجع تقلید اظهار نظر کرده و خودش را هیچ گاه به عنوان بخشی از این جنبش به شمار نیاورده است. اما آقای کروبی و آقای موسوی روز دوشنبه را به عنوان روز عزای عمومی اعلام کردند. فکر می کنید این مخالفان دولت به پشتیبانی آقای منتظری تکیه می کردند؟

من فکر می کنم که حتما به حمایت آیت الله منتظری هم مستحضر بودند و هم متکی بودند. ولی این به آن معنا نیست که اگر این حمایت نباشد این دو نفر می توانند طعمه رژیم شوند.

من فکر می کنم حمایت آیت الله منتظری به این لحاظ اهمیت داشت که خود ایشان مستحضر به حمایت مردم بودند. آخوندهای درباری امروز که طرفداران رژیم هستند و هر روز به زبانی واقعا شگفت انگیز تر از لحاظ تعریف و تمجید از رژیم صحبت می کنند و از آقای خامنه‌ای صحبت می کنند، می بینیم که آن تاثیر را ندارد برای این که آنها از حمایت مردمی برخوردار نیستند. حمایت آیت الله منتظری به این لحاظ اهمیت داشت که مستحضر به حمایت مردم بود. نمونه شخصیت ایشان نمونه‌ای است که در تاریخ ما خواهد ماند و نقش بسیار مهمی خواهد داشت. ما نداریم یا واقعا کم داریم کسی که تا دو قدمی قدرت رسیده باشد -آنچنان که آیت الله منتظری جانشین آقای خمینی قلمداد شود- و بعد ببیند که جوان‌های مردم را در زندان اعدام دسته جمعی می کنند، حاضر نشود حتی برای چند ماه سکوت کند. تمام این جبروت سیاسی را که این آقایان فعلی برایش آن هر کاری می کنند، می توانست از آن خود داشته باشد، ولی همه را واگذاشت برای اینکه معتقد بود حق را باید گفت.

در میان مخالفان ایشان در زمان حیات از جمله رهبر جمهوری اسلامی پیام تسلیت فرستادند. چنانچه هنگام برگزاری مراسم برای ایشان، احساسات عمومی بخواهد دچار یک جوششی شود، آیا فکر می کنید کسانی که امروز در راس قدرت هستند و با نظرات آیت الله منتظری مخالف اند، اجازه دهند تظاهرات برگزار شود؟

من فکر نمی کنم رژیم بتواند جلویش را بگیرد. اتفاقا اگر اعلامیه هایی هم می دهند دقیقا برای این است که از معرکه پس نمانند ولی در واقع همین رژیم است که الان ۲۵ سال است که ایشان را عملا در حبس و حصر نگاه داشته بود.

میرحسین موسوی از ریاست فرهنگستان هنر برکنار شدمیرحسین موسوی از ریاست فرهنگستان هنر برکنار شد

علی معلم جایگزین میرحسین موسوی شد
جنبش راه سبز (جرس): محمد محمديان، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي خبر از برکناری میرحسین موسوی از ریاست فرهنگسرای هنر و جایگزینی علي معلم دامغاني داد.

وی گفت: اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي در جلسه امشب خود ميرحسين موسوي را از رياست فرهنگستان هنر بركنار و علي معلم دامغاني را جايگزين وي كردند.

محمدیان به خبرگزاری نیمه دولتی فارس گفت که در اين جلسه اعضاي شورا همچنين مهدي كلهر، مصطفي رحماندوست و جهانگير الماسي را به عنوان اعضاي فرهنگستان هنر انتخاب كردند.

قم در برابر قم : دومین شکست حکومت در بسیج مردم

یک روز بعد از اجتماع چندصد هزار نفری مردم ایران در جریان خاکسپاری آیت الله منتظری که با شعارهای محکم علیه ی رهبر حکومت و نظام استبدادی در ایران همراه بود، حکومت کودتا کوشید نیروهای خود در این شهر را به میدان بیاورد. «پاسخ» حکومت به اجتماع بزرگ مردم را می توان در عکس های خبرگزاری غیررسمی دولت کودتا - فارس - مشاهده کرد. این دومین شکست حکومت در بسیج نیرو در کمتر از یک هفته بود. در اجتماع هواداران دولتی، هر چند از مردم خبری نبود، اما تقاضای «قاطعیت» حرف اصلی بود ...


اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
سه‌شنبه  ۱ دی ۱٣٨٨ -  ۲۲ دسامبر ۲۰۰۹

اخبار روز: یک روز بعد از اجتماع چندصد هزار نفری مردم ایران در جریان خاکسپاری آیت الله منتظری که با شعارهای محکم علیه ی رهبر حکومت و نظام استبدادی در ایران همراه بود، حکومت کودتا کوشید نیروهای خود در این شهر را به میدان بیاورد. «پاسخ» حکومت به این اجتماع بزرگ که برخی خبرگزاری ها شرکت کنندگان در آن را تا یک میلیون نفر ارزیابی کرده بودند را می توان در عکس های خبرگزاری غیررسمی دولت کودتا - فارس - که در ادامه آمده است، مشاهده کرد. این دومین شکست حکومت در بسیج نیرو بود، آن ها هفته ی گذشته در تهران تنها به برگزاری اجتماع محقرانه ای شده بودند. اجتماع هواداران حکومت در تهران و قم، نشان داد که حکومت کودتا، افکار عمومی را هم در پایتخت و هم در «ام القرای اسلامی» کاملا باخته است.
در اجتماع هواداران دولتی، هر چند از مردم خبری نبود، اما تقاضای «قاطعیت» حرف اصلی بود. شرکت کنندگان در این اجتماع بار دیگر خواهان برخوردهای خشن تر و سخت تر با رهبران و فعالان جنبش مردم ایران و از جمله اعلام عدم صلاحیت ایت الله صانعی و «تخریب سنگرهای منافقین» در قم شدند.
گزارش خبرگزاری فارس از اجتماع طرفداران دولت را در زیر می خوانید:

مردم قم در اعتراض به هتک حرمت به مقدسات با برگزاری تظاهراتی این اقدامات را که در حاشیه مراسم تشییع جنازه آیت‌الله منتظری صورت گرفت، محکوم کردند.
از ساعت ۱۵ و ٣۰ دقیقه بعد از ظهر امروز جمع گسترده‌ای از مردم قم با تجمع در مقابل بیت امام راحل در قم با سردادن شعارهای مختلف آمادگی خود را در حمایت همه‌جانبه از مقام عظمای ولایت اعلام کردند و یک صدا فریاد زدند: «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست».
همچنین شرکت‌کنندگان در این تجمع که در اعتراض به هتک حرمت نسبت به مقدسات ایران اسلامی در حاشیه تشییع حسینعلی منتظری، از سوی منافقان جدید صورت گرفته است، با سردادن شعارهای «ما پیرو ولایتیم، فداییان رهبریم»، «وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد»، «سبز فقط سبز علی لعنت به سبز اموی» و «رهبر اگر فرمان دهد، جان را نثارش می‌کنیم» از مسئولان خواستند که اقدامات لازم را در برخورد با ساختار‌شکنان داشته باشند.
بر اساس این گزارش در این تجمع اعتراض‌آمیز اعم از کسبه و بازاریان، روحانیون، بسیجیان و دیگر اقشار قم حاضر شده‌اند.

*سنگرهای منافقین در قم باید تخریب شود ‌
یکی از فضلای حوزه علمیه قم در جمع هزاران نفر از مردم قم که در اعتراض به هتک حرمت به مقدسات در حاشیه مراسم تشییع حسینعلی منتظری در قم سخن می‌گفت، اظهار داشت: سنگرهای منافقین در قم باید تخریب شود.
احمد پناهیان گفت: مردم قم به خاطر پیام رهبر معظم انقلاب اجازه دادند که این مراسم تشییع با عزت برگزار شود.
پناهیان تاکید کرد: کسانی که برای هفتم و چهلم این مرحوم نقشه کشیده‌اند که در قم برنامه‌های خود را دنبال کنند، با دست خود گور خود را کنده‌اند.
وی بیان داشت: آیت‌الله خامنه‌ای زمانی که به عکس امام اهانت شد، فرمودند ملت خشمگین شدند و حق هم داشتند، ولی امروز در شهر قم به عکس «ولی» ما اهانت نکردند، بلکه به خود «ولی» ما اهانت کردند، ما به تشییع جنازه این پدر کاری نداشتیم اما به آنها گفتیم اگر بخواهید به ولی ما اهانت کنید، ما تحمل نخواهیم کرد.
پناهیان تاکید کرد: کسانی که در برابر ولایت ایستاده‌اند، سیاهی لشکر آمریکا هستند و جزو ایادی آمریکا محسوب می‌شوند.
وی گفت: این حرکت یک حرکت خودجوش مردمی است و اهانت‌های این عده ملت را بیدار کرده است.
پس از سخنان پناهیان مردم قم با سردادن شعارهای «الله اکبر»، «ما ذوالفقار حیدریم فداییان رهبریم»، «مسئولان قضایی، مسئول انتظامی، اقتدار اقتدار» و ... خواستار برخورد با ساختار‌شکنان شدند.
‌مردم قم پس از تجمع در مقابل بیت امام راحل در قم، از مسیر خیابان ارم رهسپار حرم مطهر حضرت معصومه(س) شده و در ادامه حرکت خود به سمت بیت صانعی و منتظری در قم حرکت کردند.
تظاهر‌کنندگان قمی ضمن ابراز انزجار از توهین به مقدسات اعلام کردند که دیگر به کسی اجازه سوء استفاده از فضای شهر قم را به بهانه برگزاری مراسم هفتم و چهلم مرحوم منتظری در قم را نمی‌دهند.

*عدم صلاحیت مرجعیت صانعی را اعلام کنید
تظاهرکنندگان قمی در ادامه حرکت اعتراض آمیز خود نسبت به هتک حرمت مقدسات در حاشیه تشییع حسینعلی منتظری پس از تجمع در مقابل بیت یوسف صانعی در قم به سردادن شعارهایی علیه وی پرداختند و فریاد زدند« شهر مقدس قم جای منافقین نیست».
همچنین در ادامه این تجمع حاضران در مراسم نسبت به امضای طوماری در مقابل بیت یوسف صانعی خطاب به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به شرح زیر اقدام کردند: ما مردم انقلابی و طلاب حوزه علمیه قم از جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه می‌خواهیم همانگونه که بارها در مواقع حساس به نقش تاریخی و انقلابی خود عمل کرده است نسبت به اعلام عدم صلاحیت مرجعیت شیخ یوسف صانعی اقدام کرده و شر این فتنه را از سر مسلمانان کم کند.

*فتنه‌گران دستگیر و محاکمه شوند
مردم قم در پایان تظاهرات خود با صدور بیانیه‌ای که در جمع تظاهرکنندگان در مقابل بیت حسینعلی منتظری قرائت شد، اعلام کردند: حادثه غمبار حرمت شکنی جریان فتنه در ماجرای تشییع جنازه آیت‌الله منتظری قلب هر انسان با ایمانی را می‌فشرد و فریاد انا لله و انا الیه راجعون را بر زبانش جاری می‌کند و در عین حال برخورد کریمانه و بزرگ منشانه مقام معظم رهبری و ناجوانمردی دشمنانش، انگشت حیرت بر لب انسان‌های منصف می‌نشاند.
در ادامه این بیانیه تاکید شده است: همگان به خاطر دارند که آقای منتظری پس از عزل از قائم مقامی رهبری توسط حضرت امام خمینی(ره) تاکنون همواره مخالفت آشکار خود را با نظام جمهوری اسلامی، آن یار سفر کرده و جانشین برحقش با بنان و بیان ابراز کرده است که فقط دو نمونه آن در ۱٣ رجب ۱٣۷۶ و ۱۴ تیر ٨٨ پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم تحقق یافت.
در این بیانیه آمده است: همو بود که قبح مصاحبه با رادیو و تلویزیون‌های بیگانه را شکست و با عنوان مرجع تقلید علیه نظام و رهبری با آنان به گفتگو نشست. میزان این همکاری را می‌توان در پیام کاخ سفید به مناسبت درگذشت او نظاره‌کرد. با این حال حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای دامت برکاته به خاطر سوابق قبل از انقلاب اسلامی وی و فرزند شهیدش نه تنها با ارسال پیام به تجلیل از آقای منتظری پرداخت بلکه به تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) دستور فرمودند هر جا که بیت وی برای دفن مایل است در اختیارشان قرار گیرد و از ایشان تجلیل شایسته به عمل آید و بنابر این همه شبکه‌های سیمای جمهوری اسلامی به انعکاس پیام معظم‌له و زمان و مکان تشییع جنازه آقای منتظری پرداختند.
در ادامه این بیانیه تصریح شده است: اما پاسخ این برخوردهای کریمانه چه بود؟ سبز اموی با حضور موسوی و کروبی و حمایت مستقیم یوسف صانعی در جلوی صدها نفر از زائران و مجاوران حرم مطهر حضرت معصومه(س) و در مرکز تشیع به نایب امام زمان(عج) و نظام اسلامی و سایر مراجع معظم تقلید آشکارا توهین کرده و تشیع جنازه آقای منتظری را به میتینگ سیاسی مبدل کردند. آیا پس از این ماجرای غم‌انگیز دیگر کسی می‌تواند ادعا کند که جناح رهبری و نظام اسلامی راه را برای خاطیان نگشوده است.

*قضایای اخیر باید ریشه‌یابی شود
در این بیانیه آمده است: آیا مقلدان مذهبی و فرزندان ایشان در برابر این برخورد کریمانه رهبری و هتاکی خائنانه سران فتنه وظیفه‌ای ندارند و از خود نمی‌پرسند چرا عبدالله نوری که فرمانده تخریبگران بیت آقای منتظری بوده اکنون سردمدار برگزاری مراسم ایشان شده است. آیا اگر اندک کسانی در گذشته با اغواگری‌های سبز امومی ویران فتنه دچار توهم شده‌اند اکنون هم می‌توانند ادعا کنند که در تردید باقی‌ مانده‌اند.
در این بیانیه اضافه شده است: علمای بزرگوار و متدینین و غیور شهر خون و قیام به خوبی می‌دانند اگر حرمت کسی که مردم به عنوان نائب امام زمان(عج) با او بیعت کرده‌اند شکسته شود، برای دیگر مراجع بزرگوار و علمای گرانقدر نیز حرمتی باقی نخواهند گذاشت. حال این پرسش مهم مطرح است که ریشه‌های این قضایا در کجاست؟ متاسفانه آقای هاشمی رفسنجانی پس از ارسال نامه‌ای تعجب آور به مقام معظم رهبری و سپس سکوت معنا دار در برابر ناآرامی‌های پس از انتخابات دهم سرانجام در خطبه‌های نماز جمعه مورخ ۲۶ تیر ٨٨ بر خلاف جایگاه خود و به جای حمایت از سخنان رهبری و فصل‌الخطاب دانستن آن به جانبداری از قانون‌شکنان و فتنه‌انگیزان پرداخت که مورد انتقاد دلسوزان نظام و روحانیت قرار گرفت و سرانجام با موضع‌گیری شدید اعضای مجلس خبرگان رهبری مجبور به بیان مواضع دوپهلویی شد، اما در سخنرانی ۱۴ آذر ٨٨ مشهد به تکرار همان ادعاها پرداخت و آتش تهیه اغتشاشات ۱۶ آذر را فراهم ساخت. لکن با هشیاری دانشجویان غیرتمند این دسیسه نیز ناکام ماند.

*بدون حمایت هاشمی افراد تاریخ مصرف گذشته نمی‌توانند علم‌دار فتنه‌گری باشند
در این بیانیه تاکید شده است: مقام معظم رهبری در دیدار با خیل عظیم روحانیون حوزه به تاریخ ۲۲ آذر جناح سلم برای خاطیان گسترده و تکرار فرمودند: «اعتقاد به جذب حداکثری و دفع حداقلی است، اما بعضی خودشان اصرار دارند در اینکه از انظام فاصله بگیرند». شگفت آنکه آقای هاشمی رفسنجانی به جای استقبال از این سخنان وحدت آفرین در دیدار با اندکی از همفکران خود به تاریخ ۲۵ آذر ٨٨ مطالب گذشته خود را تکرار کرد که به راستی این بیانات به چه معنا است و چرا ایشان آرامش برای این کشور نمی‌پسندند. آیا بدون پشتوانه حمایتی وی افراد تاریخ مصرف گذشته‌ای چون خاتمی، کروبی، موسوی و یوسف صانعی می‌توانند علمدار فتنه‌گری باشند و هتاکان و حرمت شکنان به ادامه اغتشاش و آشوب تشویق گردند؟
در بخش دیگری از این بیانیه تاکید شده است: از مراجع عظام تقلید و علمای اعلام و مسئولان حوزه که در همه مقاطع انقلاب اسلامی پشتیبان نظام اسلامی بوده‌اند تقاضا داریم ضمن روشنگری این فاجعه سیاه برای ملت ایران و محکومیت شدید این اقدامات دین ستیزانه حکم شرعی عوامل این حادثه سران فتنه را روشن فرماید. از جامعه مدرسین نیز می‌خواهیم همانطور که بارها در مواقع حساس به نقش تاریخی و انقلابی خود عمل کرده‌اند نسبت به عدم اعلام صلاحیت مرجعیت شیخ یوسف صانعی اقدام کنند و از دستگاه قضایی انتظار داریم با عمل به وظایف قانونی خویش و پاسخ به مطالبه عمومی مردم نسبت به دستگیری و محاکمه فتنه گران اقدام نماید.

 
 
 
 
 

درگیری خونین در سیرجان ، ۵ کشته و ده‌ها زخمی

سه شنبه , ۱ دی , ۱۳۸۸ خبرگزاری ایسما - اخبار ایران :
به گزارش خبرگزاری ایسما صبح امروز هنگام اجرای حکم اعدام دو نفر در ملاء عام در سیرجان درگیری شدیدی بین مردم و مامورین نیروی انظامی شهر سیرجان روی داد و مردم با شعار و پرتاب سنگ به سوی نیروهای امنیتی موفق به نجات دو مرد محکوم به اعدام شدند.
گزارش ‌ها حاکی‌ از آن است که این دو نفر، ظهر امروز در حال خروج از سیرجان در روستای اکبر آباد، زنده دستگیر شدند. مدیر روابط عمومی دادگستری کل استان کرمان اعلام کرد: این دو اعدامی که صبح امروز هنگام اجرای حکم در ملاء عام بوسیله بستگانشان ربوده شده بودند، حدود ساعت ۱۲ ظهر دریکی از روستاها ی اطراف سیرجان زنده دستگیر شدند. به گفته آقای خالقی بنا بر حکم استانی مراسم اعدام دستگیر شدگان عصر امروز در ملاء عام در سیرجان اجرا شد.
همزمان با اعلام خبر دستگیری دو اعدامی ربوده شده و انتشار خبری نسبت به احتمال اجرای حکم اعدام در محل قبلی، جمع کثیری از مردم سیرجان در محل حضور یافتند. به دنبال حضور مردم در محل اعدام (بهشت زهرای سیرجان)؛ نیروهای ویژه دادگستری و همچنین نیروی ضد شورش  در محل مستقر شده اند.
به گفته شاهدان عینی همزمان با ورود کامیون حامل محکومین و ورود دادستان و فرمانده نیروی انتظامی سیرجان مردم به خودروی آنها و همچنین کامیون حمله کرده و مسئولین شهرستان و مامورین نیروی انظامی را مورد ضرب و شتم قرار دادند. همزمان با این حرکت، نیروی انتظامی و گارد ضد شورش اقدام به پرتاب گاز اشک آور به سوی مردم کردند که موجب درگیری میان مردم شد. به دنبال این درگیری ها مامورین نیروی انتظامی اقدام به شلیک تیر هوایی و سپس شلیک مستقیم به سوی مردم کردند.
به گقته منابع آگاه از سیرجان در این درگیری ها ده ها تن زخمی و حداقل ۵ نفر کشته شده اند و همچنین تعدادی از خودروهای نیروی انتظامی توسط مردم به آتش کشیده شده است.

به گزارش خبرگزاری ایسما به نقل از کمیته گزارشگران حقوق بشر محمود امیری مقدم سخنگوی حقوق بشر ایران در این رابطه گفت: اعدام در ملاء عام اقدامی وحشیانه از جانب مقامات حکومتی برای ایجاد جو وحشت بین مردم است. مردم سیرجان با این اقدام خود نشان دادند که حکومت قرون وسطائی و مجازات وحشیانه را دیگر نمیپذیرند.” وی افزود: “واقعه امروز سیرجان نشان میدهد که حکومت ایران تضعیف شده است، اما ما نگران اقدامات تلافی جویانه نیروهای حکومتی بر علیه مردم سیرجان هستیم.”

گزارش تصويري از سفر احمدي نژاد به شيراز


 
 
 

پروژه براندازی نرم توسط زنان هنرمند ایرانی ، در سراسر دنیا رسما و شرعا کلید خورد


 
براندازی نرم و مخملی توسط زنان هنرمند ایرانی در سراسر جهان کلید خورد
واقعا این چه دولتی و حکومتی است که از شله زرد نذری هم میترسد
عاشورای امسال عاشورای سه حسین سبز است
یا حسین - حسینعلی - میرحسین
 
مواظب باشیم
کارناول شادی در ظهر عاشورا توسط سید علی خامنه ای هدایت خواهد شد !

اختصاصي از فرداي ايران - ما همه مسلمانيم اما ...


آخر كه را مي خواهيد گول بزنيد . جيره خوارانتان كه با شما هستند چه باوري به شما داشته باشند يا نه . مي ماند مردمان آزاده ايران كه محال است با تمامي كوششهاي بي دريغ شما دروغگويان در وارونه جلوه دادن حقايق پشيزي ارزش براي حرفهايتان قائل باشند .
هتك حرمت به كه و به چه ؟؟؟ ما هتك حرمت مي كنيم يا شما كه به خود اجازه مي دهيد با آن ياوه سرايي ها و اراجيفي كه مي گوئيد به هر كس و هر چيزي انگ بچسبانيد كه بيشتر برازنده خود شما است تا ما . ما به حضرت معصومه و يا شعائر اسلامي هتك حرمت مي كنيم يا شماياني كه حتي از مقدس ترين اعتقادات مردم به عنوان حربه اي بر عليه همان مردم استفاده مي كنيد .
بيائيد اندكي بيشتر فكر كنيم آن چيزهايي كه مي گوئيد را آيا خودتان قبول داريد يا نه ؟؟؟ آي بلندگوهاي ياوه سراي بي منطق ، ما راست مي گوئيم يا شما . آيا اعمال ننگينتان در بي احترامي به مراجع و مقدسات و حمله به مردم در مساجد و بهشت زهرا و دانشگاه ها هتك حرمت است يا صداقت و راستگويي ما كه مي گوييم :

خامنه اي قاتله   ولايتش باطله ؟؟؟؟؟

مگر دروغ مي گوئيم ؟ آيا كسي كه فرمان به قتل مسلمانان مي دهد . كسي كه پشت جرياني كودتايي بر عليه مسلمانان مي ايستد و نابخرادانه از آن دفاع مي كند مي تواند ولي مسلمين باشد . كسي كه سواد حوزوي و علمي اش در قياس با بسياري از علماي قم حتي به پشيزي نمي ارزد چگونه مي تواند مولاي آن علما و عقلا باشد . كسي كه با داشتن صدها مشاور و راهنما هنوز بلد نيست حتي يك قرآن ساده را درست و بدون اشتباه بخواند چگونه مي تواند مطلقا بر جان و مال من يا شما ولي باشد . دوستان و برادران ديني و اسلامي ، ما همه مسلمانيم و اگر كوردلانه و ناآگاهانه در اين اسلام نباشيم با خواندن نص صريح قرآن درمي يابيم كه :

كسي كه يك انسان را بكشد گويي تمامي انسانها را كشته است و كسي كه انساني را نجات دهد تمامي بشريت را نجات داده است .

حال از شما مي پرسم آيا با دستور مستقيم يا غير مستقيم آقاي خامنه اي و يا حمايتهاي بي دريغ ايشان از جانيان مستقر در وزارت اطلاعات و ديگر ارگانهايي كه روزگاراني براي دفاع از ما به وجود آمدند چند نفر كشته شدند ؟؟؟ چند نفر ناپديد شدند ؟؟؟


با استفاده از عمال و مزدوران اين مرد متكبر به چه اشخاص و چه حرمتهايي بي احترامي شد ؟؟؟ مسجد ضرار بيت ايشان است يا حسينيه مرحوم منتظري ؟؟؟ مسجد ضرار آيا نشستن پاي صحبتهاي اراجيف بافاني چون منصور ارضي است يا دفتر آيت اله صانعي ؟؟؟


مي خواهيم كه را گول بزنيم ؟ بعد از فوت آيت اله خميني آيا كم بودند مراجعي چون آيت اله گلپايگاني و اراكي كه بسيار اصلح تر و اعلم تر از اين شخص بودند براي ولايت فقيه ؟ اصلا آيا لازمه ولايت اجتهاد و مرجعيت نبود كه در سال پاياني زندگي آيت اله خميني با حربه هاي همين آقاي خامنه اي و دوستانشان آن را از قانون اساسي حذف كردند ؟ آيا دسيسه همين اشخاص نبود براي حذف فيزيكي يا تخريب شخصيتي بسياري از بزرگان كه يا اكنون در سينه قبرستانها آرميده اند يا در كنج زندانها هستند يا خانه نشين شده اند و يا آواره كشورهاي ديگر .


برادران و خواهران مسلمان و هموطنان كمي بيشتر فكر كنيم . در اين كه از اسلام و مقدسات بايد دفاع كرد كه شكي نيست . اما نه به قيمت زير پا گذاشتن انسانيت و وجدانيات . ما هر يك پيش از مسلماني انسانيم و چون ساير انسانهاي كره زمين داراي حق و حقوقي ، آيا هيچ كدام از ما مي پذيرد كه كسي به دليل داشتن عقايدي ديگر و مخالف ما ، جان و مال و ناموس ما را مورد تطاول قرار دهد ؟؟؟ آيا مي پذيريم كسي به فرزندان ما به خاطر دفاع از عقايد خود تجاوز كند و آنها آنچنان شكنجه كند تا بميرند ؟؟؟


اينها را كه مي گويم فرض را بر اين گرفتم كه ما راه را اشتباه مي رويم و اين جلادان به درست . كه به همان خداي محمد (ص ) كه شك ندارم دفاع از جائر و ظالم و انساني كه حتي در عقلانيت و حقانيت او بسيار جاي شك است جايز نيست كه هيچ ، بايد بر عليه او برخاست و از حقوق مظلومان و ستمديدگان ضلم و جور او نيز دفاع كرد .


برادران و خواهران هم ميهن و هم كيش و هم آئين ، ما ساليان سال است كه محرم را به پاسداشت بزرگمرد عاشورا در سوگ مي نشينيم . آيا يك بار انديشيده ايم حسين (ع) براي چه قيام كرد ؟؟؟؟


اين سوالي است كه خوب است هر يك جوابي بيابيم براي آن و آيا اين حكومت مسمي به اسلام نزديك نيست به كردار امويان ؟؟؟
كمي بيشتر بيانديشيم !


01/10/88
فرداي ايران

اختصاصی جرس / احضار اعضای دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران به دفتر پی گیری وزارت اطلاعات

تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۸۸
محمد توسلي ، ابوالفضل بازرگان، سيد امير خرم و علي اكرمي تاکنون بازنگشته اند
جنبش راه سبز (جرس): محمد توسلي ، ابوالفضل بازرگان، سيد امير خرم و علي اكرمي ،اعضاي دفتر سياسي نهضت آزادي ايران به دفتر پيگيري وزارت اطلاعات احضار شده اند.
به گزارش خبرنگار جرس، اعضای دفتر سیاسی نهضت آزادی که عصر امروز به دفتر پی گیری وزارت اطلاعات مراجعه کرده اند ، تاکنون بازنگشته اند.

استقبال ۴۰ نفره از احمدی نژاد در شیراز

تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۸۸
پارچه نوشته‌های اعتراضی در دست مردم
جنبش راه سبز (جرس): امروز احمدی‌نژاد در حالی به شیراز سفر کرد که تلویزیون استانی فارس بر خلاف همیشه از صبح برای پوشش سفر استانی وی برنامه پخش کرد ,
در فرودگاه شیراز تنها چهل نفر به پیشباز احمدی نژاد آمده بودند و در مسیر مدرس، پیرنیا، گلستان، ورزشگاه حافظیه ،همین شمار ،احمدی‌نژاد را همراهی می‌کردند.

این در حالی است که سخنران در ورزشگاه حافظیه اعلام کرد احمدی‌نژاد به دلیل استقبال زیاد (!) یک ساعت و نیم دیرتر به ورزشگاه می‌آید. در ورزشگاه حافظیه نیز پر بود از دانش‌آموزان و کارکنان بخش‌داری های استان و کارکنان کارخانه  IT، به گونه‌ای که بسیاری از آنان پارچه نوشته‌های مدرسه و اداره متبوع خود را در دست داشتند. در حالی که صدا و سیمای مرکز فارس اقدام به پخش تصاویر به صورت «کلوزآپ» کرده و از از نشان دادن همه‌ جمعیت خودداری کرد.

براساس گزارش وب سایت خود نویس، جمعیت به گونه ای بود که تنها بخشی از ورزشگاه پر شده و بخش بزرگی ورزشگاه ده‌هزار نفره‌ حافظیه خالی بود.

بسیاری از مردم نیز پارچه نوشته های اعتراضی چون :«۸۰۰ خانواده، هشت ماه بدون حقوق» و «دوازده ماه است که حقوق نگرفته‌ایم.» در دست داشتند پیش از آمدن احمدی نژاد مداح در ورزشگاه معترضان را بی غیرت، منافق و... خواند و از خدا خواستاری نابودی آنان شد. نا گفته نماند به دلیل آنکه شیراز پس از تهران بیشترین معترضان در کشور را دارد و البته سرکوب در شیراز از همه کشور سنگین‌تر است سازمان‌های استان همه‌ تلاش خود برای زیاد نشان دادن جمعیت به کار گرفتند.

تعرض لباس شخصی ها به دفاتر آیت الله العظمی منتظری و آیت الله صانعی

تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۸۸
مراسم سوم و شب هفت آیت الله العظمی منتظری به دلایل امنیتی برگزار نخواهد شد
جنبش راه سبز (جرس): احمد منتظری اعلام کرد: مراسم سوم و هفتم درگذشت آیت الله العظمی منتظری، بدلائل امنیتی برگزار نخواهد شد.

به گفته او، در پی حمله نیروهای لباس شخصی به دفتر آیت الله العظمی منتظری و منزل فرزندش پس از مراسم تشییع و تدفین در روز دوشنبه درقم، خانواده چنین تصمیمی گرفته اند.

براساس گزارش ها شب گذشته، پس از برگزاری مراسم تشییع و تدفین این مرجع تقلید شیعه، گروهی از لباس شخصی‌ها با حمله به بیت آیت الله العظمی منتظری، پارچه‌های سیاه نصب شده و عکس‌های وی را کنده و شیشه‌های بیت او را شکستند.

دفتر آیت‌الله صانعی هم شب گذشته مورد حمله مشابهی قرار گرفت و تابلوی دفتر وی از سوی لباس شخصی‌ها پایین کشیده شد و مهاجمان به سر دادن شعار علیه آیت الله صانعی پرداختند.

شیشه‌های منزل سعید منتظری، فرزند آیت الله العظمی منتظری هم که در مجاورت بیت ایشان قرار دارد نیز از سوی لباس شخصی‌ها شکسته شده است.

این اقدامات هیچگونه واکنشی از سوی پلیس نداشت.
احمد منتظری، فرزند ارشد آیت‌الله العظمی منتظری، در این زمینه به رادیوفردا گفت که پس از آن که مجلس بزرگداشت آیت‌الله منتظری به دفتر وی منتقل شد، نیروی انتظامی به مردم اجازه ورود به این دفتر را نمی‌داد، اما پس از چندی با مذاکره با نیروی انتظامی مجلس ختمی در دفتر برگزار شد.

به گفته او، در همین زمان انصار حزب‌الله به سمت دفتر حمله‌ور شدند که گرچه ابتدا با ممانعت نیروی انتظامی روبه‌رو شدند، اما پس از چندی موفق به حضور در مقابل دفتر شدند و اقدام به شکستن شیشه‌های دفتر آیت‌الله منتظری کردند.

احمد منتظری حضور باشکوه و میلیونی مردم در مراسم تشییع آیت‌الله العظمی منتظری به رغم تبلیغات مسموم ۲۰ سال اخیر علیه وی را عامل اصلی عصبانیت و اقدامات این گروه در شامگاه دوشنبه ارزیابی کرد و با اشاره به این که نیروی انتظامی اقدامی در جلوگیری از گروه مهاجم انجام نداد، از نحوه برخورد نیروی انتظامی انتقاد کرد.

وی موضوع حمله لباس‌شخصی‌ها به دفتر آیت‌الله صانعی را تأیید کرد و گفت که متأسفانه مهاجمان تابلوی دفتر این مرجع تقلید شیعه را پایین کشیده‌اند.

فرزند آیت الله منتظری، دلیل احتمالی این برخورد را اقامت میرحسین موسوی و مهدی کروبی در شب قبل از مراسم تشییع در بیت آیت‌الله صانعی عنوان کرد.

احمد منتظری تصریح کرد: برای احتراز از درگیری‌های احتمالی و صدمه خوردن مردم «اعلام کرده‌ایم که مراسم سوم و شب هفت برگزار نخواهیم کرد، ولی اگر در شهرستان‌ها گروه‌هایی موفق به برگزاری مراسم شدند در آن شرکت خواهیم کرد.

هیات بزرگ عزاداری میدان محسنی تعطیل شد

تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۸۸
جنبش راه سبز (جرس): وب سایت آینده از تعطیلی هیات عزاداری عاشقان حسین(ع) در میدان محسنی تهران خبر داده است.
یكشنبه شب گذشته بعد از درگذشت آیت‌الله منتظری تجمع اعتراض‌آمیزی از شمال میدان محسنی شكل گرفت كه به سمت جنوب حركت می‌كردند و در طول مسیر و رسیدن به هیات عزاداران عاشقان حسین(ع) (خیابان شاه نظری) ، شعارهایی در حمایت از میر حسین موسوی سر میدادند.

براساس گزارش وب سایت آینده در پی این اقدام ماموران جهت ادامه مراسم و برقرار بودن این هیات از مسئولان آن خواستار تعهداتی از جمله تامین امنیت منطقه، عدم راه‌اندازی دسته‌های سینه‌زنی و زنجیر زنی درخیابان و تعطیلی و پایان كار هیات تا ساعت 9 شب شدند و اعلام كردند درغیر این صورت از ادامه كار این هیات ممانعت بعمل می‌آید.

پذیرفتن این تعهدات كه از سوی مسئولان وعزاداران این هیات عملی نبوده ومسئولان هیات مجبور به جمع كردن هیات و پرچمهای عزاداری شوند. و در نهایت تمامی نمادهای عزاداری از این منطقه از جمله پارچه نوشته ها و پارچه های سیاه جمع آوری شده است.

تعطیلی این هیات در حالی صورت گرفت كه هر ساله برای عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) برپا می‌شود و یكی از بزرگترین هیات‌ها به لحاظ جمعیت عزادار در منطقه به شمار می‌رود.
در پی این اقدام شعارهایی از برخی پشت بام‌های منطقه به گوش می‌رسید.

برخی منابع از عدم برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله حسین توسط این هیات تا اطلاع ثانوی و بسته بودن در محل برگزاری مراسم این هیات مردمی خبر دادند.

يورش مزدوران حكومتي به عكس هاي سهراب اعرابي در غياب مادر سهراب

آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۱۰/۱
مزدوران حكومتي يك شنبه شب از فرصت نبودن مادر شهيد سهراب اعرابي در خانه اش استفاده كرده و كليه عكس هاي سهراب را كه مادراين شهيد بر سر درمنزل نصب كرده بود باوحشيگري كنده و با خود مي برند . هنگامي كه مادر سهراب به منزل برميگردد و با اين صحنه روبرو ميشود شروع به اعتراض ميكند و فرياد ميزند :” بچه ام را كشتيد چرا عكسهاي او را ميكنيد و ميبريد؟.”
لازم به توضيح است كه پاره كردن عكس هاي شهدا و شكستن سنگ قبر شهدا از شيوه هاي رايج حكومت ننگين آخوندي ميباشد . 


مردم شيراز براي احمدي نژاد پشيزي هم ارزش قائل نشدند

آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۱۰/۱
خبرنگار آژانس ايران خبر , شيراز : امروز احمدي نژاد درحالي وارد استاديوم حافظيه شد كه اساساً كسي از او استقبال نكرد.مردم در يك تودهني آشكار به رئيس جمهور دولت كودتا, طبق معمول روزانه كارهاي عادي و جاري خود را انجام دادندوبراي حضور او در شيراز, پشيزي هم ارزش قائل نشدند.
گاها مردمي كه از محل رد ميشدند با صداي بلند ميگفتند : احمدي نژاد فقط دروغ تحويل مردم ميدهد.
دراين سخنراني فقط توانسته بودند عده ايي از اطراف و اكناف براي دادن شعارهاي حكومتي بسيج كنند . 


«راهپیمایی هواداران دولت در قم و حمله تازه به دفتر آيت الله یوسف صانعی»



۱۳۸۸/۱۰/۰۱ 
دهها تن از طرفداران دولت و رهبر جمهوری اسلامی ایران روز سه شنبه در واکنش به شعارهای مطرح شده عليه آيت الله علی خامنه ای در جريان مراسم خاکسپاری آيت الله حسينعلی منتظری، تجمعی را در مقابل منزل این مرجع تقلید برگزار کرده و به دفتر آيت الله يوسف صانعی نیز حمله کردند.

خبرگزاری های نزديک به دولت ايران که خبر اين تجمع را گزارش داده اند تعداد تظاهر کنندگان را مشخص نکرده اند. اما وب سایت «نوروز» نزدیک به حزب مشارکت می گوید: «نزدیک ۱۰۰۰ نفر از نيروهای بسيجی و لباس شخصی با حمله به دفتر آيت الله صانعی ضمن فحاشی و ضرب و شتم افراد نزديک به دفتر ايشان، اقدام به شکستن شيشه ها و چسباندن عکس آيت الله خامنه ای کردند.»

«نوروز» اضافه کرده است: در اين ميان نيروی انتظامی با حمايت از اين گروه آشوبگر از دخالت مردم در دفاع از بيت آيت الله صانعی جلوگيری کرد.

خبرگزاری مهر  نیز در این زمینه گزارش داده که «عده ‌ای نيز اقدام به سنگ‌پرانی به سوی دفتر آيت الله صانعی» کرده اند که با «دخالت نيروهای انتظامی جلوی اين حرکت گرفته شد.»

خبرگزاری مهر همچنین نوشته است: در اين تجمع، تظاهر کنندگان شعارهايی همچون «حزب فقط حزب الله، سيد علی روح‌الله»، «شهر مقدس قم جای منافقين نيست»، «حزب الله بيدار است، از فتنه‌گر بيزار است» را سر می دادند.

سایت «نوروز» همچنین نوشته است: طرفداران دولت بر اساس مجوزی که از فرمانداری استان قم دريافت کرده اند، فردا از ميدان امام خمينی در قم تا محل دفتر  آیت الله صانعی و  آیت الله منتظری به راهپيمايی خواهند پرداخت.

در بيانيه ای که در همین زمینه خبرگزاری فارس به تجمع کنندگان روز سه شنبه نسبت داده است، آمده که طرفداران دولت از « جامعه مدرسين» حوزه علميه قم خواسته اند تا «نسبت به عدم اعلام صلاحيت مرجعيت» آيت الله يوسف صانعی اقدام کنند.

اين درخواست در حالی مطرح می شود که آيت الله يوسف صانعی در فهرست مراجع تقليد معرفی شده از سوی جامعه مدرسين حوزه علميه قم قرار ندارد. در جريان تحولات پس از مرگ آيت الله اراکی، جامعه مدرسين حوزه علميه قم فهرستی از مراجع را منتشر کرد که آيت الله علی سيستانی، مرجع شيعيان در نجف، و آيت الله منتظری در آن قرار نداشتند.

آيت الله يوسف صانعی از جمله روحانيون اصلاح طلبی است که از جنبش اعتراضی علیه نتيجه انتخابات دهم ریاست جمهوری حمايت می کند و مورد خشم طرفداران دولت قرار گرفته است.

در بخش ديگری از بيانيه طرفداران دولت در قم، از قوه قضاييه ايران خواسته شده است تا نسبت به «دستگيری و محاکمه فتنه گران اقدام» کند.

طی ماه های اخير طرفداران دولت بارها از مقام های قضايی ايران خواسته اند تا ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، رهبران معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوری، را بازداشت کنند.

«سکوت جايز نيست»


در حالی که طرفداران آيت الله خامنه ای در واکنش به شعارهای مطرح شده عليه وی در روز تشیيع پيکر آيت الله منتظری دست به تظاهرات زده اند، آيت الله ميرزا حسينعلی نوری همدانی، از روحانيون طرفدار دولت، گفته است که سکوت در برابر شعارهای مطرح شده در روز دوشنبه در قم «جايز نيست.»

آيت الله نوری همدانی همچنين گفته است: شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ايران» و «استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی» دهن‌کجی به نظام، «اسلام و آرمان‌های امام راحل است».

از سوی دیگر، به گزارش خبرگزاری «فارس» حجت الاسلام احمد پناهيان، از روحانيون طرفدار دولت در قم، نيز با اشاره به واکنش ها به «پاره کرده عکس آيت الله خمينی»، در جریان تظاهرات روز سه شنبه گفته است: «امروز در شهر قم به عکس ولی ما اهانت نکردند، بلکه به خود ولی ما اهانت کردند.»

طبق اين گزارش، آقای پناهيان در مراسم تظاهرات طرفداران دولت در قم، گفته است: کسانی که برای هفتم و چهلم آيت الله منتظری نقشه کشيده‌اند که در قم برنامه‌های خود را دنبال کنند، «با دست خود گور خود را کنده‌اند.»

وی همچنين گفته است که «سنگرهای منافقين در قم بايد تخريب شود.»

در جریان مراسم تشیع آیت الله منتظری که با حضور صد ها هزار نفر برگزار شد، شعارهای علیه آیت الله خامنه ای سر داده شد. از جمله این شعارها «مرگ بر دیکتاتور» « خامنه ای قاتله ولايتش باطله» و «این ماه، ماه خون است، یزید سرنگون است» می توان اشاره کرد.
 

مصاحبه آیت الله منتظری با تلویزیون آمریکا(ای بی سی) در سال 1357

مصاحبه معظم له با خبرنگار رادیو و تلویزیون آمریکا ( ای بی سی )
                                                 بسم الله الرحمن الرحیم
  س حضرت آیت الله ، به نظر شما در حال حاضر در ایران به چه چیز نیازمند هستید ؟
   ج : در حال حاضر رفع هر گونه استبداد و فشار بر ملت و باز یافتن آزادی و شخصیت برای ملت مورد نیاز ما است.
  س _ در شرایط کنونی که یک دولت نظامی روی کار آمده فکر می کنید اگر از طرف رهبران دینی دستور جهاد داده شود با موفقیت روبرو خواهد شد ؟
  ج : فعلأ که چنین دستوری داده نشده ولی اگر از طرف مراجع دینی چنین دستوری داده شود با موفقیت همراه خواهد بود چون ارتش ما از همین مردم مسلمان تشکیل می شود و جز عده کمی بقیه به عقاید دینی پایبند می باشند و برای مراجع دینی احترام قائلند . البته ممکن است در آغاز ، امر را برعده ای مشتبه کنند  و با مشکلاتی مواجه شویم ولی در دراز مدت  به صف ملت خواهند پیوست .
  س ممکن است بفرمایید پس اکنون ارتشی که اکثرأپشتوانه مذهبی دارند پس چرا دست به کشتن برادران مسلمان خود می زنند ؟
   ج : آنهایی که دست به کشتار می زنند عده قلیلی هستند از کسانی که هنوز تحت تأثیر تبلیغات رژیم مانده اند  و گرنه آنهایی که حقیقت را شناخته اند یا به صف ملت ملحق شده و یا حداقل دست به برادر کشی نمی زنند
  س _ حضرتعالی آیا امکان پیروزی بر چنین رژیمی را بدون خونریزی پیش بینی می کنید ؟
  ج : اگر ابر قدرتها... دست از حمایت رژیم موجود بردارند به خواست ملت که همان خواست روحانیت می باشد توجه کامل شود هرگز خونریزی نمی شود و خواست ایشان جز با تشکیل جمهوری اسلامی متکی به آراء عمومی تأمین نخواهد شد .
  س _ آیا شرکت در حکومت یاد شده برای همه افراد مقدور است ؟
   ج : بلی برای همه مقدور است و اقلیتهای مذهبی هم حقوقشان محفوظ و محترم می باشد و روابط چنین حکومتی با سایر کشورها حسنه خواهد بود .
  س _ به نظر شما کدام بخش از قوانین و یا فرهنگ اسلامی در رژیم موجود صدمه خورده و یا بکلی نابود شده ؟
  ج : در نظام موجود یک روز هم قانون و فرهنگ اسلام به تمام معنی الکلمه پیاده نشده ، توجه دارید که فرهنگ اسلام قابل تفکیک و تجزیه نمی باشد .
  س _ در صورت جایگزین شدن حکومت اسلامی به جای حکومت فعلی به چه نوع اصلاحاتی دست خواهید زد ؟
   ج : واضح است به اقدامات اساسی و زیر بنایی که فعلأ مجال بیان آنها نیست دست خواهیم زد .
  س _ جهادی که قبلأ گفته شد ممکن است از طرف علمای دین اعلام شود کیفیت و شرایطش چیست ؟
   ج : تا کنون چنین امری پیش نیامده ، در صورت لزوم و اعلام آن شرایطش از طرف رهبران مذهبی بیان خواهد شد .
  س _ اگر رژیم فعلی تغییر کند و یک دولت اسلامی روی کار بیاید موضع و خط مشی سیاسی اجتماعی شما در قبال ایالات متحده آمریکا چیست ؟
   ج : دولت اسلامی اصولأ با تمام دولتهای غرب و شرق روابط حسنه خواهد داشت .
  س _ آیا شما پیامی برای مردم دنیا دارید که توسط ما به آنها برسانید ؟
  ج : پیام من به ملتهای دنیا این است : در زمانی که هر ملتی حق دارد سرنوشت خودش را به دست خویش تعیین کند آیا ملت مسلمان ایران این حق را نخواهد داشت که سرنوشتش را خود تعیین نموده و دیگران برای او تصمیمی نگیرند ؟ آیا روا است که جنبش عظیم اسلامی را درایران که بدون اتکا به قدرتهای شرق و غرب در جریان است و به قیمت از دست دادن هزاران کشته و تحمل خسارتهای مادی فراوانی تمام می شود نادیده گرفته و هیچگونه حمایتی از آن به عمل نیاید ، بدینوسیله من از تمام مردم جهان می خواهم که با ملت مسلمان ایران هم صدا شده و نهضت اصیل آنها را در سطح جهانی تأیید و یاری کنند و این احساسات و عواطفی را که مردم ما با خون خود امضا می کنند نادیده نگیرند .

  این بخشی از مصاحبه معظم له در تاریخ 19/8/1357 یعنی سه ماه قبل از پیروزی انقلاب بود، شاید برایتان جالب باشد که بدانید من این مصاحبه را بدون تاریخ برای یکی از بستگان خواندم، او شک نکرد که مصاحبه مربوط به روزهای اخیر است!!!

مصاحبه عبدالله شهبازي با بي. بي. سي - حوادث جاري و آينده تحولات سياسي ايران

يادداشتهاي پراكنده : متن حاضر، گفتگويي است با آقاي اميد پارسانژاد، خبرنگار راديو BBC فارسي. اين گفتگو در عصر چهارشنبه 25 آذر 1388/ 16 دسامبر 2009 انجام گرفت و روز بعد با عنوان «گفتگو با عبدالله شهبازي در مورد آينده بحران سياسي ايران» پخش و در وبگاه BBC فارسي منتشر شد. [1]
گفتگوي فوق با اين مقدمه آغاز شده است:
«تنش سياسي در ايران در روزهاي اخير به حدي بالا گرفته است که هر روز عده‌اي از احتمال وقوع "حادثه‌اي مهم" سخن مي‌گويند، عالي‌ترين مقامات اطلاعاتي و امنيتي از وجود پرونده‌هاي قضايي عليه رهبران جنبش اعتراضي مخالف دولت خبر داده‌اند و حملاتي بي‌سابقه به اکبر هاشمي رفسنجاني، مردي که سال‌ها "شخص دوم" نظام جمهوري اسلامي محسوب مي‌شد، انجام مي‌شود.
در مورد اين فضا، نقش آيت‌الله علي خامنه‌اي در آن، ماهيت کانون‌هايي که گفته مي‌شود اين حملات را سازمان‌دهي مي‌کنند و احتمالات آينده، با عبدالله شهبازي، مورخ و تحليل‌گر سياسي، در ايران گفت و گو کرده‌ايم.
آقاي شهبازي به دليل فعاليت‌ها و اعتقادات گذشته و حالش و آن چه در سال‌هاي اخير عليه برخي از قدرتمندترين چهره‌هاي سياسي و نظامي ايران منتشر کرده، چهره‌اي خبرساز بوده است. او در گذشته مديريت مؤسسه‌هاي مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي و مطالعات تاريخ معاصر ايران را به عهده داشته است.»
مصاحبه زير متن کامل همان گفتگوست با ويرايش من و افزوده‌هايي براي روشن‌تر شدن مباحث. 

- آقاي هاشمي رفسنجاني در سخنراني که اخيراً در مشهد داشتند، گفتند بسياري از برخوردهايي که اتفاق مي‌افتد، سپاه پاسداران انجام مي‌دهد يا بازداشت‌هايي که انجام مي‌گيرد، با اطلاع يا با موافقت آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر ايران، نيست. نظر شما در اين مورد چيست؟
شهبازي: واقعيت همان است که آقاي هاشمي رفسنجاني گفتند. براي مثال، من رفتار آيت‌الله خامنه‌اي در قبال حوادث اخير را با رفتار ايشان در ده سال پيش مقايسه مي‌کنم؛ زماني که آقاي خاتمي به قدرت رسيدند. ما در آن زمان هم شاهد بوديم همان کانون‌هايي که امروز در پس اين ماجراها هستند، پس از ماجراي کوي دانشگاه حمله و تهاجم شديد، و به اعتقاد من سازمان‌يافته، را براي ساقط کردن آقاي خاتمي شروع کردند. اگر به ياد داشته باشيد، نوعي هماهنگي بود ميان سازمان صدا و سيما، که آن موقع آقاي علي لاريجاني رياست آن را به دست داشت، روزنامه کيهان که آقاي شريعتمداري در رأس آن بود، و کانون‌هايي در سپاه پاسداران که آن زمان در رأس آن‌ها سردار ذوالقدر بود که مرد قدرتمند سپاه محسوب مي‌شد. حمله شديدي شروع شد به آقاي خاتمي و فضاي خيلي عجيبي ايجاد شد شبيه به فضاي امروز؛ در حدي که خواست برکناري آقاي خاتمي هم مطرح شد. اما اين فضا يک هفته هم دوام نياورد. آيت‌الله خامنه‌اي در اوّلين نماز جمعه بعد از اين حوادث، که [در 8 مرداد 1378] در مصلاي تهران برگزار شد، حمايت خيلي خيلي جدّي کردند از آقاي خاتمي.
در واقع، تهاجم وسيع و سازمان‌يافته کانون فوق، که مي‌توانست يا به آشوب داخلي منجر شود يا به ساقط کردن آقاي خاتمي، با موضع‌گيري آقاي خامنه‌اي مهار شد. هفته‌نامه اکونوميست در سرمقاله شماره بعدش با دقت و تيزبيني به اين مسئله توجه کرد و نوشت: حادثه عجيبي که در هفته اخير اتفاق افتاد اتحاد پنهاني است که ميان آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر ايران، و رئيس‌جمهور، سيد محمد خاتمي، صورت گرفته. [براي اطلاع بيش‌تر بنگريد به اين تحليل]
ولي اين بار ديديم که همان موج، ولي با وسعت خيلي بيش‌تر، عليه آقاي موسوي [و آقايان خاتمي و کروبي و سازمان‌ها و رجال معروف به "اصلاح طلب" مانند آقاي بهزاد نبوي] آغاز شد ولي آيت‌الله خامنه‌اي، برخلاف انتظار خيلي‌ها از جمله خود من، موضعي را که آن زمان در حمايت از آقاي خاتمي گرفتند اين بار نگرفتند. 
مجموع تحولات نشان مي‌دهد کانون‌هايي هستند که فشار مي‌آورند تا سمت و سوي تحولات ايران را به سمتي که مورد نظر خودشان هست پيش ببرند. نيروهاي مقابل هم تلاش مي‌کنند که خواست آن کانون‌ها تحقق پيدا نکند. به نظر من، صحبت آقاي هاشمي رفسنجاني در اين چارچوب قابل تبيين است. 
- ولي در مقايسه با دوره اصلاحات به‌نظر مي‌رسد که اين بار تقريباً در هر مرحله‌اي خود آقاي خامنه‌اي هستند که ابتدا به مسائل ورود کردند. يعني ايشان اوّلين مقامي بودند که [نتيجه] انتخابات را تأييد کردند، اوّلين کسي بودند که امکان ابطال انتخابات را رد کردند، نسبت به ادامه تظاهرات خياباني اوّلين بار ايشان در نماز جمعه هشدار دادند، يا همين مسائل اخير که بر سر اهانت به تصوير آيت‌الله خميني در ايران درگرفته، بعد از سخنراني اخير ايشان اوج گرفته و به‌نظر مي‌رسد که تا آستانه برخورد قضايي با آقايان موسوي و کروبي در حال پيش‌ رفتن است.
شهبازي: کاملاً درست است. اين پديده حيرت‌انگيزي است که حداقل خود بنده به عنوان يک تحليل‌گر سياسي نمي‌توانستم تصورش را بکنم. تصوّر من اين بود که با ورود آيت‌الله خامنه‌اي به عرصه همان تعادل ساختاري که آن زمان ايجاد شد ايجاد مي‌شود و مسائل حل‌و‌فصل مي‌شود. توقع و آرزوي من و خيلي‌هاي ديگر همين بود. ولي ديديم که سير حوادث در جهت عکس قضيه حرکت کرد.
- به کانون‌هايي اشاره کرديد و گفتيد که در دوران اصلاحات هم فعال بودند. به‌نظر مي‌رسد منظور شما همان کانون‌هايي است که در گذشته از آن‌ها با عنوان "اطلاعات موازي" ياد مي‌شد. آيا اين کانون‌ها الان در مراکز رسمي قدرت قرار گرفتند و مثلاً وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران را در اختيار دارند يا هنوز از حاشيه عمل مي‌کنند؟
شهبازي: اصطلاح «اطلاعات موازي»، که کاربرد وسيعي پيدا کرده، بيش‌تر مربوط به زماني است که، به‌ويژه پس از ماجراي «قتل‌هاي زنجيره‌اي»، نوعي رقابت بين اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات درگرفت. بعضي اين طرح را پيش کشيدند که «وزارت اطلاعات» بايد به «سازمان اطلاعات» تبديل شود. بعضي به متمرکز بودن سيستم اطلاعاتي کشور انتقاد داشتند و الگوهايي مثل بريتانيا يا آمريکا و ساير کشورها يا حتي اسرائيل را مثال مي‌زدند که در آن‌ها سازمان اطلاعاتي يکپارچه و يکدست نيست بلکه سازمان‌هاي موازي وجود دارد و اين کار از نظر امنيتي ضريب خطر [نفوذ] را کم مي‌کند.
الان در کشور سازمان‌هاي اطلاعاتي متعدد وجود دارد که حيطه وظايف‌شان مشخص است. اما شما نمي‌توانيد اين‌ها را به عنوان کانون‌هاي محرک در حوادث سياسي اخير در نظر بگيريد؛ چون دستگاه‌هاي اطلاعاتي يا نهادهاي سياسي يکدست نيستند؛ نه از نظر تفکر نه از نظر عملکرد.
در واقع، ما با طيف وسيعي از نيروهاي اقتدارگرا مواجه هستيم که در نهادهاي مختلف ذينفوذ هستند؛ در دستگاه قضايي، در بعضي سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي، در روزنامه‌هايي مثل کيهان، جوان يا وطن امروز ذينفوذ هستند يا در سايت‌هاي اينترنتي فعال هستند. آن‌چه اين‌ها را به هم وصل مي‌کند نوع خاص تفکرشان است. آن‌ها تلقي خاصي از حکومت ديني دارند که باعث شده عليه جناحي که در پيرامون آقايان مهندس موسوي و کروبي و خاتمي و ديگران شکل گرفته منسجم و يکپارچه شوند.
مسئله ديگر، مقاومت گروهي مقتدر از مديران کشور است. بعضي از اين مديران داراي پيشينه نظامي [يا اطلاعاتي و امنيتي] هستند. اين‌ مقامات نظامي [و امنيتي سابق] در دوران [رياست‌جمهوري] آقاي هاشمي رفسنجاني به‌تدريج وارد دستگاه اجرايي [و فعاليت‌هاي اقتصادي] شدند و نوعي «شِبه اليگارشي» را شکل دادهاند. اين‌ها از صعود مهندس موسوي احساس خطر کردند. يعني احساس کردند مهندس موسوي، با آن پيشينه و پشتوانه و خوشنامي [در زمينه مديريت منضبط دولتي و مبارزه با فساد مالي]، اگر به قدرت رسد ممکن است محدوديت‌هايي ايجاد کند و آن امتيازات، مثلاً پيمانکاري‌هاي عسلويه و ساير پيمانکاري‌هاي عظيم دولتي، از بين برود. در ايران، هم در دوره قاجاريه، هم در دوره پهلوي و هم در دوره جمهوري اسلامي، هميشه رانت‌هاي حکومتي منبع ثروت‌هاي هنگفت بوده. در قرن نوزدهم، در دوران قاجاريه، همين بود. اگر به پيشينه خانواده‌هاي ثروتمند دوران قاجاريه، که بعداً اليگارشي دوران پهلوي را شکل دادند، نگاه کنيد، مي‌بينيد که منشاء ثروت آن‌ها رانت‌هاي حکومتي بوده. اين سنت، که از قرن نوزدهم وجود داشت، در جمهوري اسلامي تداوم پيدا کرد.
بنابراين، در کنار آن اراده سياسي که از بالا وجود داشت، يک اراده اجتماعي هم از سوي اين گروه، قشر يا طبقه (اسمش را هر چه بگذاريم) به اضافه آن تفکر شبه توتاليتر، که تلقي ديگري از حکومت ديني را برنمي‌تابد، در مجموع يک آميختگي ايجاد کرد که حوادث اخير را پديد آورد. بنابراين، نمي‌توان [عوامل ايجاد اين حوادث را] به سادگي به اين يا آن سازمان منتسب کرد.
-  گفتيد که هدف اصلي اين کانون‌ها آقاي موسوي و اطرافيان ايشان هستند، اما مي‌بينيم که به خصوص اخيراً حملاتي که به آقاي هاشمي رفسنجاني مي‌شود به هيچ وجه کم‌تر از حملاتي که به ديگران مي‌شود نيست. آقاي هاشمي رفسنجاني اصولاً شخصيت قدرتمندي در جمهوري اسلامي محسوب مي‌شود. از نظر شما منشاء و مبناي قدرت ايشان چيست و آينده حملاتي را که عليه او آغاز شده و در حال اوج گرفتن است چه مي‌بينيد؟
شهبازي: منشاء قدرت آقاي هاشمي رفسنجاني بازمي‌گردد به تيزبيني و درايت او که از قبل از انقلاب وجود داشته است. اگر شما به تاريخچه زندگي ايشان مراجعه کنيد، در بين شاگردان امام خميني، در حوزه تفکر نظري شخصيت‌هاي برجسته‌اي مثل [آقاي منتظري و] آقاي مطهري را داشتيم و در حوزه پراتيک (عمل) سياسي آقاي بهشتي و آقاي رفسنجاني را. اين دو نفر پراگماتيست‌ترين و عمل‌گراترين شاگردان امام خميني در حوزه سياست بودند. با رفتن آقاي بهشتي، آقاي رفسنجاني توانست در دوران جنگ و پس از آن «دولتمردي عمل‌گرايانه» را، بر مبناي آن بينشي که امام خميني داشتند از حکومت اسلامي، در عمل پياده کند. ايشان در طرح بسياري از مسائل پيشگام بودند. مثلاً، زماني که به ضرس قاطع مي‌گفتند ما چيزي به‌نام اقتصاد اسلامي به شکل مدوّن داريم، اوّلين کسي که به صراحت گفت ما چيزي به‌نام اقتصاد اسلامي [به صورت تئوري مدوّن و قابل اجرا و تحقق] نداريم، و تجربه مي‌کنيم و اگر چيز خوبي از آب درآمد همان «اقتصاد اسلامي» خواهد بود، آقاي رفسنجاني بود. مجموعه اين زيرکي‌ها به ايشان جايگاه خاصي بخشيد. نقش تعادل‌بخش ايشان در تعارض‌هاي سياسي جايگاه آقاي هاشمي را به جايگاهي خيلي خاص و برجسته بدل کرد [در حدي] که کسي اين روزها را نمي‌توانست پيش‌بيني کند.
اما در مورد آينده اين ماجرا: هجمه سازمان‌يافته و وسيعي را، که با صحبت‌هاي آقاي محسني اژه‌اي و هم‌زمان اشاره تلويحي آقاي احمدي‌نژاد از روز 17 آذر و پس از آن با صحبت‌هاي آقاي مصلحي، وزير اطلاعات، و اخيراً هم صحبت‌هاي آقاي [صادق] لاريجاني، رئيس قوه قضائيه، آغاز شده، تهاجم براي فشار تحليل مي‌کنم نه حرکتي که پشتوانه اجرايي قوي داشته باشد.
از روز اوّل که اين حرف‌ها آغاز شد، به خصوص با صحبت‌هاي آيت‌الله خامنه‌اي، اين تصوّر، حتي در خود من هم، پديد آمد که ما از فردا شاهد دستگيري‌ها و فشارهاي شديد خواهيم بود. ولي در سياست امروز ايران معمولاً حرف آخر را اوّل مي‌زنند و تير آخر را اوّل شليک مي‌کنند. شما مي‌بينيد که بعد از انتخابات بگيروببندها و برخوردهاي شديد شروع شد ولي بعد فضا بازتر شد. بعد از صحبت‌هاي اخير توقع معقول اين بود که بايد فشارهاي شديد شروع شود و به‌قول معروف "اين بساط جمع شود." ولي مي‌بينيم چنين اتفاقي نيفتاد. بنابراين، نتيجه مي‌گيريم که اين‌ها مجموعه فشارهايي است براي ايجاد موج، براي اين‌که در نهايت با اينگونه تهديدها و ارعاب‌ها موج اعتراض‌ها مهار شود؛ در حالي‌که به اعتقاد من پاسخ برعکس مي‌دهد. 
در واقع، اگر بخواهيم يک الگوي حکومت‌گري را [به عنوان مدلي براي ايران] در نظر بگيريم، به دنياي امروز که نگاه کنيم، به شکل ساده شده، دو الگو بيش‌تر نمي‌بينيم: يکي، الگوي چين است. [حکومت‌گران چيني] در ميدان تين آن من دانشجوها را با تانک له مي‌کنند و با لودر جنازه‌ها را چال مي‌کنند. البته، آن‌ها [برخلاف ما] در عرصه مبارزه با فساد نيز همين قاطعيت را دارند و حتي اگر يک عضو کميته مرکزي فاسد باشد به دارش مي‌زنند. آن‌ها با اين روش حکومت خودشان را نگه داشته‌اند. الگوي ديگر را در بقيه دنيا مي‌بينيم که در طول تاريخ نيز عموماً اين‌طور بوده. طبق اين الگو، شما اجازه مي‌دهيد نيروهاي مخالف حرف خود را آزادانه بيان کنند و اگر اعتراضي دارند به اعتراضات‌شان رسيدگي مي‌شود.
آقاي محمديان، رئيس نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه‌ها، در صحبت‌هاي اخيرشان گفتند، طبق برآوردهايي که کرده‌اند، يا آمارهايي که گرفته‌اند يا تخمين‌هايي که زده‌اند، «هفتاد در صد دانشگاهيان هوادار نامزدي غير از آقاي احمدي‌نژاد بوده‌اند.» مشخص است که اکثريت اين‌ها طرفدار آقاي مهندس موسوي بوده‌اند. هفتاد در صد دانشگاهيان، که شامل دانشجويان و اساتيد مي‌شود، رقم کمي نيست. اگر جامعه دانشگاهي ايران را چهار ميليون نفر در نظر بگيريم رقمي حدود سه ميليون نفر مي‌شود. سه ميليون نفري که نخبگان و فرهيختگان درجه اوّل کشورند.
در تحليل‌هاي اخير اين تعريض را زياد ديده‌ايم که اگر اکثر تهراني‌ها به آقاي موسوي رأي داده‌اند، روستائيان نداده‌اند؛ يا اين تعبير که «همه ايران تهران نيست!»
اين تصوّر غلط است. همان توازن آراء که در تهران وجود داشت در روستاها و شهرستان‌ها هم، با کم و بيش تفاوت، وجود داشت. زيرا در ايران فاصله شهر و روستا خيلي بهم ريخته و چنين نيست که روستائيان با شهرنشين‌ها يا اهالي شهرهاي ديگر با تهراني‌ها از نظر سليقه سياسي و فرهنگي خيلي متفاوت باشند. در سي سال اخير شهر و روستا به شدت آميخته شده. در تجمعي که اخيراً در ماجراي پاره شدن عکس امام خميني در تهران برگزار شد، تلويزيون جمعيت اندکي را نشان داد. اين جمعيت را در ميدان فلسطين گرد آورده بودند که ميدان کوچکي است و اخيراً قسمت جنوبي آن هم تخريب شده. در اين ميدان جمعيتي حدود سه هزار نفر را توانستند جمع کنند.
زماني که با اين صراحت مي‌پذيرند در تهران ده – پانزده ميليون نفري حاميان جدّي ندارند و در دانشگاه‌ها نيز هفتاد در صد، يعني رقمي حدود سه ميليون نفر، هوادار موج معترض به نتايج انتخابات و عليه آقاي احمدي‌نژاد هستند، حق طبيعي اين مردم است که اعتراض خود را بيان کنند؛ حتي اگر فرض ‌کنيم کل معترضين فقط همان سه ميليون دانشگاهي باشند که آقاي محمديان گفته‌اند.
کانون‌هاي اقتدارگرا اين را نمي‌خواهند و به اين دليل مي‌کوشند عنصر تعادل‌بخشي را که در سياست ايران حضور دارد، يعني آقاي رفسنجاني، را نيز حذف کنند و حکومت را به سمت يکپارچه شدن بيش‌تر ببرند تا آن الگويي که از حکومت ديني در ذهن دارند محقق شود.
الگويي که از حکومت ديني در ذهن اين افراد است در دهه چهل شمسي/ دهه 1960 ميلادي شکل گرفته و بسيار متأثر است از الگوي حکومت‌هاي مارکسيستي. مارکسيسم در دهه 1340 بر کانون‌هايي که سعي مي‌کردند دانش جديد را وارد علوم ديني کنند، مانند طلاب مدرسه حقاني در قم، تأثيرات عميق گذاشت. اين تأثيرات الزاماً به اين معنا نيست که طلاب مارکسيست شدند، [که البته بعضي مارکسيست شدند يا از مارکسيسم متأثر شدند] ولي در تقابل با مارکسيسم بعضي نظريات را جذب کردند. يکي از اين تأثيرات، شيفتگي به اقتصاد دولتي بود و ديگري شيفتگي به حکومت‌گري مارکسيستي که همان «اتاتيسم» etatisme [اقتدار تام حکومت] است که در تئوري‌هايي مثل ديکتاتوري پرولتاريا تجلي پيدا مي‌کرد. بخشي از اين طلاب، الگوي حکومت ديني را از اتاتيسم مارکسيستي اخذ کردند. حکومت حزب واحد و نظام تک‌حزبي و تبعيت مطلق فرد از تشکيلات از مباحثي است که در قالب قرائت خاصي از دين بر اين افراد تأثيرات ژرف گذارد. آن‌ها مي‌خواهند اين الگو را تحقق بخشند و لازمه‌اش اين است که کانون‌هايي را که اين الگوها را برنمي‌تابند، از جمله آقاي رفسنجاني را، حذف کنند. علت تهاجم به آقاي رفسنجاني اين است ولي بدان معنا نيست که در پس اين هجمه اراده اجرايي قوي وجود دارد و مي‌توانند موفق شوند. موجي است که مي‌آيد و احتمالاً رد مي‌شود.
- بسياري از تحليل‌گران مي‌گويند که مشکل اراده وجود ندارد، بلکه تعداد مخالفان و گستردگي آن‌ها در حدي است که سرکوب ممکن نشده است. اما از طرف ديگر، همه منابع ثروت، نهادهاي حکومتي و قدرت سرکوب در اختيار حکومت است. اين تحليل‌گران نتيجه مي‌گيرند که نوعي بن بست به وجود آمده و هيچ کدام از دو طرف زورش به طرف مقابل نمي‌رسد. با توجه به تجربه تاريخي و مطالعات تاريخي که داريد، به نظر شما چنين وضعيتي چطور مي‌تواند برطرف شود يا تغيير کند؟
شهبازي: وضعيت فعلي يک وضعيت ترديد و عدم قاطعيت است. تعبير من اين است: "يا زنگي زنگ يا رومي روم". بالاخره بايد مشخص شود. آقاياني که مي خواهند اين موج را مهار کنند يا سرکوب کنند، بالاخره بايد راه خودشان را مشخص کنند. يا بايد مدل چيني را بپذيرند يا مدلي را که در تمام دنيا و در تمام تاريخ وجود داشته است. اين ترديد را من در زمان انقلاب، هم به عنوان کسي که شخصاً در حوادث بودم و هم به عنوان مورخ، ديدم. شاه نيز اين ترديد را داشت. يک جور دودلي و نوسان بين اعمال خشونت و مماشات. اين ترديد و عدم قدرت تصميم گيري را من امروز هم مي بينم.
- دليلش چيست؟
شهبازي: دليلش شايد به ساختار فرهنگي ما برگردد. يعني ما نه به اندازه صدام ديکتاتور هستيم و نه به اندازه بعضي جوامع ديگر دمکرات. در واقع، شايد يک دليل فرهنگي داشته باشد.

سردار رادان: تدابير امنيتی خاص برای تاسوعا و عاشورا پيش‌بينی شده‌است، فارس

خبرگزاری فارس: جانشين فرمانده انتظامی گفت: با هماهنگی‌ به عمل آمده تدابير امنيتی خاص برای برقراری نظم و امنيت روزهای تاسوعا و عاشورا تدارک ديده شده است.
سردار احمدرضا رادان در حاشيه سفر به اردبيل در گفتگو با خبرنگار فارس در اردبيل اظهار داشت: در اين ايام با هماهنگی همياران محرم نظم و امنيت آيين‌های عزاداری و حضور دستجات عزا برقرار می‌شود.
وی وظيفه نيروی انتظامی را در اين ايام در دو بعد انتظامی و ترافيکی برشمرد و گفت: در بعد انتظامی سعی می‌کنيم امنيت دستجات عزاداری را با کمک نيروهای مردمی و همياران محرم برقرار کنيم و در بعد ترافيکی نيز مقررات مربوط به تسهيل عبور و مرور برای عزاداران تدارک ديده شده است.
وی ادامه داد: برای همياران محرم آموزش‌های لازم داده شده و نيز کاور و تجهيزات مورد نياز واگذار شده تا نقطه اتصال نيروی انتظامی و هيئت‌های مذهبی باشند.
رادان اظهار داشت: در اين ايام وضعيت خاص امنيتی در مرزهای شرقی مورد توجه ماست و مرزبانان اين منطقه در آماده‌باش هستند و وظايف خود را به خوبی انجام می‌دهند.
جانشين فرمانده انتظامی افزود: به صورت ويژه کارهای خاص و هماهنگی‌های اطلاعاتی انجام شده و با هوشياری مردم و توجه هيئت‌های مذهبی اميدواريم در اين ايام اتفاق خاصی رخ ندهد.
وی خاطرنشان کرد: برای آسايش مردم از هيئت‌های مذهبی خواسته شده در اين ايام و در ساعات پايانی شب بلندگوها را خاموش کنند و بدون بلندگو به عزاداری بپردازند و در مسيرهای حرکت خود اجازه عبور به بقيه داده شود مگر اين که پليس بنا به تشخيص برای عبور هيئت‌ها نقطه‌ای را مسدود کند.
رادان از برخی انحرافات که زمينه سوء‌استفاده بيگانگان و دشمنان را فراهم می‌کند پرده برداشت و گفت: اعمالی چون قمه‌زنی يکی از اين انحرافات است که بزرگان و متدينين جامعه نسبت به دوری از آن تاکيد دارند اما عده‌ای همچنان به انجام آن اصرار دارند در حالی که اين رفتار زمينه تبليغ ضد دينی و اسلامی را در رسانه‌های بيگانه فراهم می‌کند.
وی يکی ديگر از مصاديق انحراف و ضربه‌ زدن به چهره دين را ترويج و تبليغ زنجيرهای تيغی در بين عزادارن حسينی اعلام کرد و اظهار داشت: پليس با چنين مظاهری که زمينه سوء‌استفاده دشمن و انحراف در دين را به وجود می‌آورد برخورد شديد و قاطع خواهد داشت و با اماکن توزيع و توليدکننده نيز به شدت برخورد خواهد شد.
رادان در ادامه وضعيت استان اردبيل را در باب انتظامی و مرزبانی وضعيت قابل قبول و خوبی اعلام کرد و افزود: اين امر به لطف خداوند و همکاری مردم و همت پرسنل محقق شده است و بايد در ادامه اين مسير و حفظ اين امنيت و آرامش و جلوگيری از تهديدات نرم دشمن بصيرت دينی داشته باشيم که پرسنل نيروهای انتظامی به اين عامل بيش از ديگران نيازمند است.
جانشين فرمانده انتظامی با بيان اين که با امکانات موجود می‌شود بسياری از ماموريت‌ها و وظايف را به خوبی انجام داد و تصريح کرد: اين امر با احساس مسئوليت و شناخت دقيق مسايل و اتفاقات پيرامونی امکان‌پذير است.
وی با تاکيد بر رفتار و برخورد هوشمندانه نيروی انتظامی با مردم و ارباب رجوع گفت: مردم انتظار دارند پليس برخورد توام با رافت و قاطع داشته باشد و ما در نيروی انتظامی نهضت عملی کردن اين گونه رفتار را راه‌اندازی کرديم و با تشکيل کارگاه‌های آموزشی مختلف سعی داريم اين رفتار را تمرين و اصلاح کنيم.
اين مقام انتظامی کشور ادامه داد: برخورد هوشمندانه با جرايم و مجرمان بايد طوری باشد که مجرم از کرده خود پشيمان شود و به نظر می‌رسد پليس موفق پليسی ست که جای لبخند زدن و برخورد قاطع را به خوبی می‌داند و به آن آگاه است.
رادان در ادامه از تدوين طرح جامع مرز خبر داد و اظهار داشت: در اين طرح مرز‌ها بر اساس حساسيت‌های منطقه‌ای اولويت‌بندی شده‌ است که مرز جنوب شرقی، شمال غربی و مرز دريايی هرمزگان و بوشهر در اولويت است.
جانشين فرمانده انتظامی ادامه داد: به فراخور تهديدها و آسيب‌ها برای ساير مرزهای کشور نيز برنامه‌ريزی‌های لازم صورت گرفته به طوری که در مرزهای استان اردبيل در سال‌های اخير اقدامات اساسی در بخش تامين نيروی انسانی و تجهيزات پيشرفته انجام شده است.
وی گفت: با تشکيل سازمان مرزبانی سعی داريم با تمام توان و مجهز کردن هنگ‌ها و پاسگاه‌های مرزی به امکانات پيشرفته و الکترونيکی، نگهبان صادق و حقيقی مرزهای آبی و خاکی کشورمان باشيم.
رادان در زمينه حضور لباس شخصی و دخالت انها در برخی تجمعات اخير خاطرنشان کرد: ما در قالب ماموريت پرسنلی نيروهای استفاده‌کننده از لباس شخصی و سری را داريم اما دخالت در امور لباس شخصی از سازمانی که وظيفه نداشته است اساساً محل و مورد ايراد است.
وی از برخورد با افراد و گروه‌های خودسر در اغتشاشات اخير خبر داد و اظهار داشت: با افراد خودسر که بدون ماموريت وارد عمل شده‌اند برخورد شده و عده‌ای از آنها دستگير شده‌اند.
جانشين فرمانده انتظامی همکاری و رابطه کاری پليس با بسيج را بسيار نزديک و مستحکم توصيف کرد و گفت: هماهنگی بسيج و نيروی انتظامی يک هماهنگی خوب و در حد عالی است و معمولاً برای خدشه‌دار کردن اين هماهنگی عده‌ای وارد عمل شده ولی ما از وجود بسيجيان مخلص در بسياری از ماموريت‌های خود استفاده می‌کنيم.
وی به برخی سياه‌نمايی‌های ماه‌های اخير در اهانت به پليس و بسيج اشاره کرد و افزود: اين سياه‌نمايی‌ها که گاه از حد خود خارج شده يکی از تهديدات نرم دشمن بود که سعی کرد با شايعه‌سازی و رفتارهای غير اخلاقی فضای جامعه را ملتهب کند اما موفق به اين کار نشد.

«رهبری»، با دست خالی، در برابر درون پاشیده رژیم و جنبشی که ادامه دارد

انقلاب اسلامي : خامنه ای که خود دست خویش را خالی کرده است نه می تواند عامل اتحاد شود و نه «اختلافات جدی» در رژیم را مدیریت کند:
 
    اخبار وگزارشات به دست آمده از لایه های مختلف درونی رژیم ولایت مطلقه فقیه، حاکی از آنندکه شرایط به غایت سختی برای کودتاچیان به وجود آمده است. خامنه ای و مافیاهای نظامی – مالی روزهای بسیار سختی را دارند می گذرانند.
   بنا بر گفتگوهائی که در درون بیت رهبری جریان دارند و گفت و شنودهای سیاستمداران وابسته به حاکمیت، اختلافات بوجود آمده در لایه های مختلف مافیاها سبب شده اند که فشارهای وارده بر حاکمیت، افزایش یابند. این فشارها را می توان به چند دسته مشخص تقسیم کرد:
1- فشار ناشی از اختلافات درون گروهی:
    رژیم حاکم بر ایران سالهاست که با اختلافاتی که قدرت و بهره گیری از امکانات بیشتر در آن نقش اساسی را دارد، روبرو است. گروههای حامی حاکمیت که در حفظ قدرت در ید ولی فقیه، نقش تعیین کننده را دارند، تا هنگام برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد، با وجود اختلافها،  در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند و جبهه متحد اصولگرایی را پیرامون شعار  پیروان خط امام و رهبری  تشکیل داده بودند. این گروهها اکثرا در جریان کودتای انتخاباتی در کنار یکدیگر قرارگرفته  و از آن حمایت کردند.
    در پی تقلب بزرگ در انتخابات و پیش آمدن درگیری ها، جنبش عمومی ملت ایران آغاز گرفت و  اختلاف ها در این جبهه به وجود آمد.  برخی از گروهها، با تأمل در جنبش های گذشته،  به این نتیجه رسیدند که کار به جای خطرناکی رسیده و اگر دست به اقدامی نزنند، به احتمال زیاد، دیگر راه بازگشتی باقی نخواهد ماند. لذا کوشیدند دست به ایجاد حکومت ائتلافی بزنند و اختلافات را به گونه ای حل و فصل و وحدتی را بر قرار کنند. ترکیب حکومت احمدی نژاد می گوید که این کوشش کامیاب نشده است. سخن احمدی نژاد، در مصاحبه تلویزیونی، در این باره که سرکوزی ناگزیر است، کوشنر وزیر خارجه فرانسه را تحمل کند چون، حکومت او ائتلافی است، هرچند گویای بی اطلاعی کامل او است، اما پاسخ منفی به آن دسته از گروهها است که در پی تشکیل حکومت ائتلافی هستند .
    در میان دسته ها و احزاب و جمعیت های این جبهه، گروههایی پیش قدم در این کار شدند. و گروههایی کاملا  با این کار مخالف بودند و گروههائی که وسط بازی می کردند:
● احزاب و گروههایی که به ایجاد وحدت تمایل دارند و خواستار آرامش در جامعه هستند، عبارتند از:
- جمعیت هیات موتلفه اسلامی که خود در سه کودتای سالهای قبل شرکت داشت و در جریان اعتراضات مردمی بعد از 22 خرداد متوجه وخامت اوضاع شد. علاوه بر آن مطلع شد که با بر سر کار آمدن احمدی نژاد عنقریب داشته های خود را نیز از دست خواهد داد.  لذا پیش قدم شد تا مگر مصالحه ای  را به سامان رساند.
- گروههای همسو و جامعه اسلامی مهندسین که رابطه ای بسیار نزدیک با گروه یاد شده در بالا دارند.  این گروه ها نیز متوجه وخامت اوضاع شدند و در کنار هیات موتلفه و جامعه روحانیت مبارز تلاش کردند با حل اختلافات در درون رژیم، جامعه را به سوی آرامش سوق دهند. از این گروه ها،  افرادی مانند مرتضی نبوی و محمد رضا باهنر با حبیب الله عسگر اولادی از موتلفه اسلامی همگام شدند.
- گروه اصولگرایان مستقل و ترقیخواه: این گروه که در مجلس نیز نمایندگانی در اختیار دارد به همراه گروههای یاد شده فوق تلاش داشتند تا با توافق بر سر اصولی در کنار دیگر گروهها شدت عمل دولت و برخی احزاب وابسته به انها را کنترل نمایند.  احمد توکلی که در حال حاضر از نمایندگان مخالف دولت و رییس مرکز پژوهش های مجلس است در این گروه قرار گرفته است .
- گروه سه گانه لاریجانی – قالیباف – محسن رضایی نیز از جمله گروههای اصولگرایی هستند که در این بین نیز طرحی در رابطه با وحدت میان گروهها تدوین نموده و سعی کردند تا با موافق کردن گروههای تند رو، دو طرف را با یکدیگر آشتی دهند.
- جامعه روحانیت مبارز که تشکیل شده از روحانیون حامی نظام ولایت و برخی ازروحانیون میانه رو و تا حدی نزدیک به اصلاح طلبان  نیز در کنار گروههای فوق، کوشید کنترل اوضاع را در دست گیرد.  مهدوی کنی و ناطق نوری و ... از جامعه،  کوشیدند با همفکری هاشمی رفسنجانی عضو این جامعه، میان دو طرف آشتی برقرار کنند.
● در طرف دیگر، جبهه اصولگرایی قرار دارد. دسته ها و احزابی که می کوشند نشان دهند که در جامعه هیچ بحرانی وجود ندارد و همه چیز سر جای خود هستند. در این جبهه، گروههای زیر قرار گرفته اند :
- رایحه خوش خدمت – گروه وابسته به احمدی نژاد که به جرات می توان گفت حتی خود خامنه ای را نیز قبول ندارد. اعضای این گروه سعیشان بر این است که مدت باقیمانده از عمر حکومت، هر آنچه را که می توانند به دست آورند و بر داشته ها و امکانات خود بیفزایند.
      افراد این گروه در سالهای اخیر به سرعت مدارج ترقی مالی و سیاسی را طی کرده اند. به گونه ایکه برخی از چهره های این گروه که در سالهای قبل در هیچ جای کشور، مقامی نداشتند، حالا در برخی معاونت ها و وزارتخانه ها و مقامات بالا قرار گرفته اند.
- جمعیت  ایثارگران انقلاب اسلامی – گروهی وابسته به نهاد نظامی سپاه پاسداران که در کنار دخالت در امور نظامی و امنیتی و اطلاعاتی به شدت در امور سیاسی فعال است.  این گروه که با بر سر کار آمدن احمدی نژاد به قدرت بالایی دست یافته در کار آنست که در سالهای باقی مانده  از حکومت احمدی نژاد،  تا می تواند بر داشته های خود بیفزاید. دلخواهش اینست که بعد از احمدی نژاد نیز کسی چون او را به ریاست رساند. لذا حاضر به هیچ مصالحه ای، حتی با گروههای وابسته به این جبهه نیست.
- گروه انصار حزب الله -  وضعیت این گروه نیز مشخص است این گروه در کنار یاران احمدی نژاد سالهاست که در حال چاپیدن اموال و امکانات کشور می باشد. بنابراین هیچ موافقتی با بر قرار شدن اتحاد میان گروهها و احزاب و سیاسیون رژیم را  ندارد.  زیرا  این گروه و دیگرگروههای فوق به خوبی می دانند که در صورت انجام مصالحه، بسیاری از مقامات را از دست خواهند داد .
 
2- فشار شدید نیروهای نظامی برای برخورد سخت با مردم:
    برخی از سران سپاه بر فشار برای دریافت مجوز از خامنه ای برای سرکوب مردم افزوده اند. این دسته از سران سپاه  به خوبی می دانند با توجه به نوع عملکرد چندین ساله گذشته خود هر وضعیتی که قدرت مطلقه را  حتی تعدیل کند، موقعیت آنان بخطر می اندازد. لاجرم برخی از آنها بازنشسته می شوند. علاوه بر این، پرونده های خورد و بردهای مالی و نقش آنها در سرکوبهای خونین و دستگیریها و بازجویی ها، موضوع تعقیب قضائی می شوند.
   از این رو،  برخی از سرداران به شدت فشار می آورند اجازه داده شود مشت آهنین سپاه و بسیج و... بکار افتد.  خود بحران و مسئله می سازند و آن را دست آویز فشار بر خامنه ای برای گرفتن مجوز سرکوب می کنند. در هفته های اول جنبش، خامنه ای نیز موافق سرکوب شدید بود. با شروع پائیز، سران سپاه و واواکی ها او را متقاعد کردند که النصر بالرعب او موفق شده است.  برای جلوگیری از جنبش مردم در 16 آذر، تمام تدابیر را بکار بردند: موج دستگیری ها پیش از 16 آذر، برقرار کردن سانسور کامل، دیوار کشی بر گرد دانشگاهها برای جلوگیری از پیوستن مردم به جنبش دانشجوئی و ممنوع کردن خبرنگاران از تهیه گزارش و بکار انداختن حداکثر قوای سرکوب و دادن اجازه وحشیانه ترین ضرب و جرح ها،  بی نتیجه شدند و 16 آذر روز جنبش همگانی شد. محسنی اژه ای خط و نشان می کشد و خانواده را تهدید می کند و... اما وقتی تمام توان سرکوب رژیم بکار افتاد و کاری از پیش نبرد، از تهدید محسنی اژه ای چه کاری ساخته می شود؟ کاری ساخته نیست از جمله به دلیل  فشار بدنه سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی بر خشونت طلبان رو بشدت است. افراد سپاه می پرسند: چرا باید بخاطر احمدی نژاد در انتخابات تقلب صورت بگیرد و اعتراضات مردم بدان شدت سرکوب شود و سپاه و بسیج لقب خون ریز و مزدور و... بگیرند و مافیاها بر خورد و برد خود بیفزایند؟  اعتراضاتی که سپاه به احمدی نژاد، به این و آن مناسبت می کند، از جمله بخاطر کاستن از شدت فشار بدنه سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی است.
 
3 - فشار شدید نیروهای مخالف در  جهت منزوی کردن «رهبر»:
    در طرف مقابل، نیروهای مخالف قدرت کامل «رهبر» هستند که با برگزاری تجمعات، فشار زیادی را بر خامنه ای و حامیان سیاسی وسپاهی وی وارد می سازند.  این فشار بحدی است که به جرات می توان گفت مایه فلج شدن دولت (رهبر و سه قوه)  شده است .
    این گروههای سیاسی که در واقع مورد حمایت مردم واقع شده اند به خوبی دریافته اند که اگر کوچکترین عقب نشینی ای از خواسته های مردم در برابرنظام انجام دهند به سرعت از سوی مردم برکنار خواهند شد و حمایت آنان را از دست خواهند داد. همانگونه که محسن رضایی، با وجود سابقه اش، با اعتراض به تقلب بزرگ، اندک حسن ظنی در مردم برانگیخت او چون رفتار دوپهلو در پیش گرفت، بیش از پیش مطرود شد.
 
4- فشار کشورهای خارجی برای کسب هر چه بیشتر امتیازات به دلیل عدم مشروعیت دولت و «رهبر»:
    در ماههای اخیر، مشاهده می شود که اکثر سران کشورهایی که تا قبل از انتخابات تا حدی با دولت و رهبر میانه خوبی  داشتند، در پی جنبش مردم و سلب شدن کامل مشروعیت از رژیم،  به این نتیجه رسیده اند که رژیم پایدار نیست و آنها می توانند از این رژیم امتیاز کسب کنند. حکومت احمدی نژاد و خامنه ای نیز چاره ای به جز امتیاز دادن به آنها  را ندارند.  با وجود این، ادامه جنبش مردم سبب شده است که دولتهای باج گیر، فکر بعد از رژیم را هم بکنند. یکچند از آنها می دانند که با بر سرکار آمدن یک دولت مردمی، امتیازهای داده شده، بازپس گرفته خواهند شد. اینست که رژیم مافیاها می کوشد به غرب و شرق بگوید اگر برای مردم ایران نکبت است، برای همه آنها نعمت است. سخن ژنرال پترائوس، فرمانده قوای امریکا در خاورمیانه، بازگو کردن همان حقیقتی است که 30 سال است بنی صدر تکرار می گوید. او می گوید: احمدی نژاد و دیگر رهبران رژیم بهترین کارگزاران امریکا در منطقه هستند. زیرا همان کاری را به بهترین وجه انجام می دهد که منافع امریکا در منطقه، انجامش را ایجاب می کند.
       با وجود این، بخاطر حمایت کامل افکار عمومی جهان از جنبش مردم ایران، سازش در زیر و ستیز در رو، مشکل شده است. ایران تهدید به مجازات اقتصادی و جنگ می شود،  اما جنبش  مردم ایران در 16 آذر جهانیان را از این واقعیت آگاه کرد که اینگونه فشارها از بیرون، بسود جنبش مردم ایران نیست.
انقلاب اسلامی: بموقع است که اظهارات احمدی نژاد و پترائوس را، در پایان این گزارش از ایران بیاوریم:
 
* احمدی نژاد: اسناد داریم که امریکا می خواهد مانع ظهور امام زمان شود:
 
◄ در 13 آذر 88، در اصفهان، احمدی نژاد  به حضور نیروهای آمریکایی در خاک عراق اشاره کرد و گفت: درست است که این مستکبران، به دنبال نفت و ثروت این کشور هستند، اما در زیر همه اینها یک استدلال برای خود دارند و بر اساس آن عمل می‌کنند. البته آن را در خبرها افشا نمی‌کنند. ما اسناد آن را به دست آوردیم که آنها معتقدند یکی از خاندان پیامبر اکرم در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشکاند. آنها همه این نقشه‌ها را کشیده‌اند که جلوی ظهور حضرت را بگیرند و می‌دانند ملت ایران زمینه‌ساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود.
   شرق و غرب ما در آتش در جنوب‌مان ناوهای دشمن و در شمال ایران شاهد تبلیغات دشمن هستیم و ایران مانند گلستان در وسط آتش است. آنها برنامه‌ریزی کرده‌اند که ایران را نابود کنند. در حالی که همه سیاست‌گذاران و تحلیل‌گران برنده واقعی خاورمیانه را ایران می‌دانند.
انقلاب اسلامی: این اظهارات که گویای سخافت فکر احمدی نژاد هستند، وقتی در پرتو اظهارات ژنرال پترائوس، مورد تأمل قرار گیرند، واقعیتی را بازگو می کنند: در همان حال که رژیم مافیاها بهترین عامل سیاست امریکا در سرتاسر آسیای میانه و خاورمیانه هستند، بقصد منصرف کردن مردم از واقعیت، بدین گونه ساخته های ذهنی  ابلهانه، توسل می جویند. پترائوس گفته است:
 
*ژنرال پترائوس: احمدی نژاد و دیگر رهبران ایران بهترین عوامل در خدمت منافع امریکا در منطقه هستند:
 
◄ در 7 دسامبر 2009 (16 آذر 88)، ژنرال پترائوس، فرمانده قوای امریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی، گفته است: احمدی نژاد بهترین عامل امریکا در خلیج فارس است. او با تهدید کشورهای خلیج فارس، با برنامه اتمی خود،  ناگزیر می کند به سلاح امریکائی مجهز شوند.
      پرزیدنت احمدی نژاد و رهبران ایران همچنان بهترین عوامل فرماندهی امریکا در منطقه هستند. آنها در بخش غربی خلیج فارس نگرانی های عظیم بوجود آورده اند. در سال های گذشته شاهد تلاش های کنونی ایران در آموزش و تسلیح و نیز پشتیبانی مالی از گروه های افراطی در عراق، غزه، لبنان و تا حدودی حتی در غرب افغانستان نبودیم.  همین تلاش ها، نقش چشمگیری متمایل کردن بیشتر کشورهای منطقه به آمریکا داشته اند.
      او ادامه داد: بسیاری از کارشناسان
بر این نظر هستند که ایران قادر به ایجاد 10  مرکز غنی سازی اورانیوم نیست.
 
دو علامت از علامتهای مرگ رژیم: یکی دو بار اجرای یک صحنه، در آذر ماه، با فاصله 29 سال: پاره کردن عکس خمینی و دیگری تحقیر توکلی با چادر کردن بر سر او:
 
   یکچند از طراحان و مجریان ماجرای مشهد و پاره کردن عکس ها در 7 آذر و 23 آذر  59 همان کسانی هستند که  طراح و مجری «پاره کردن عکس خمینی در 21 آذر 88  هستند:
 
* هدف نخستین، توطئه گرفتن فرماندهی کل قوا از رئیس جمهوری در سخت ترین روزهای جنگ بود:
 
● در 10 مهر 59، معامله پنهانی در پاریس، میان فرستادگان خمینی و ریگان، بر سر آزاد نکردن گروگانهای امریکائی تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا، انجام گرفت.
● در روزهای سخت جنگ و با وجود نیاز شدید ارتش به اسلحه و قطعات یدکی در 12 مهر، رجائی گفت: ما اسلحه امریکائی نمی خواهیم. در 14 مهر، هاشمی رفسنجانی، در مصاحبه با فرستاده لوموند، همین سخن را تکرار کرد.
● یک روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری امریکا، در 12 آبان، متنی در مجلس به امضاء می رسید برای گرفتن فرماندهی کل قوا از رئیس جمهوری.
در 13 آبان 59 (4 نوامبر 1980) ریگان به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شد.  هم برای این که گروگانها همزمان با ادای سوگند ریگان آزاد شوند و هم برای آنکه عرصه را بر رئیس جمهوری تنک کنند و هم برای این که بدون فوت وقت، خمینی را در برابر بنی صدر قرار دهند و به قول حسن آیت، مردم را از بنی صدر جدا کنند، استبدادیان دست به یک رشته صحنه سازیها زدند:
● در کارنامه 8  آذر 59، بنی صدر از مصاحبه حسین خمینی با روزنامه اطلاعات بر ضد، رئیس جمهوری، سخن گفته. روز بعد، او متوجه شد فریبش داده اند. مصاحبه دومی با انقلاب اسلامی کرد.  او گفت: احمد خمینی او را که در آبادان بود، به تهران احضار کرد. او را به بالین خمینی برد. او پدر بزرگ را منقلب یافت. پرسید چه شده است؟ خمینی به او گفت: بنی صدر می خواهد مرا از بین ببرد!  و باز او گفت: من در جلسات اینها (سران حزب جمهوری اسلامی) بودم  و شنیدم که می گفتند: نصف ایران برود، بهتر از آنست که بنی صدر پیروز بشود.
● بهشتی در دانشگاه گفته بود: امام ناخوش بود و فرماندهی کل قوا را به بنی صدر واگذاشت. او اصلی از قانون اساسی را که به عزل رئیس جمهوری مربوط می شد، برای دانشجویان، «توضیح» داده بود.
 
* دو صحنه سازی یکی در مشهد و دیگری در اصفهان:
 
● در 7 آذر 59، به دعوت دفاتر همآهنگی مردم با رئیس جمهوری مشهد، شهید لاهوتی و آقای احمد سلامتیان، در اجتماع مردم مشهد سخن گفتند.
- احمد سلامتیان گفته است: «در شرایط کنونی برای پیروزی بر دشمنان خارجی و استبداد داخلی و محو خودکامگی و انحصارطلبی، بیش از هر زمان احتیاج به اجرای قانون اساسی داریم. آنهایی که مخالف اجرای قانون اساسی هستند، درصدد تشنج برمی آیند.  من مطمئن هستم کسانی که الان در اینجا شلوغ می کنند، بعد از ختم جلسه شما در صدد برمی آیند که در خیابان ها به راهپیمایی بپردازند  و شعار بدهند. (خبرگزاری پارس که روز شمار جنگ تنظیم شده توسط دستگاه تبلیغاتی رژیم آن را نقل کرده است)
- شهید لاهوتی، خطاب به گروهی عکس بدست و ناسزا بر زبان، گفته است: «اینها عوامل امریکا هستند. به این مزدوران اجنبی پاسخ ندهید. اینها عوامل ستون پنجم دشمن هستند.»
     بدین قرار، بنا بر روز شمار جنگ که رژیم انتشار داده است، نه در سخنان سلامتیان و نه در سخنان لاهوتی، کلمه ای توهین آمیز نسبت به روحانیت وجود نداشته است. با وجود این، دیر نپائید که واقعیت از پرده برون افتاد. و او در زندان معامله کنندگان با ریگان و بوش، شهید شد و سلامتیان ناگزیر از مهاجرت گشت.
● احمد سالک، آن زمان فرمانده سپاه اصفهان بود و در چند ترور از جمله ترور بحرینیان دست داشت. رئیس جمهوری، سلامتیان را مأمور رسیدگی به این قتل ها کرد. حاصل تحقیق این شد که سالک در جنایتها دست دارد. به فشار رئیس جمهوری، پرونده به دادگاه رفت و هرگز موضوع رسیدگی نشد.
    اجتماع مشهد و تظاهرات اصفهان فرصتی در اختیار او و حزب جمهوری اسلامی گذاشتند که صحنه بسازند. صحنه ساختند که در مشهد، لاهوتی و سلامتیان در سخنرانی های خود به روحانیت توهین کرده اند و به دنبال آن، عکس های منتظری و بهشتی را طرفداران بنی صدر پاره کرده اند و بر ضد روحانیت شعار داده اند. و در اصفهان، طرفداران بنی صدر عکس خمینی را پاره کرده اند.
   به دنبال صحنه سازی مشهد، هاشمی رفسنجانی  و خامنه ای در مجلس قال راه انداختند. و کسانی که امروز قربانیان همین صحنه سازی ها هستند، آن روز، بسا بی اطلاع از معامله استبدادیان مجریان نظر کسانی بودند که امروز، همان صحنه را بر ضد آنها می سازند: در صدا و سیما، عبدالله نوری و عطریان فر، در روزنامه جمهوری اسلامی، میر حسین موسوی.
● در 23 آذر 59، در اصفهان، مردم شهر دست به تظاهراتی بسود رئیس جمهوری زدند. این بار، احمد سالک، بدستور زمینه چینان کودتائی که در خرداد 60  بعمل در آمد، ماجرائی را جعل و انتشار داد: تظاهر کنندگان طرفدار بنی صدر به زنی که عکس خمینی را در دست داشت حمله کردند و عکس خمینی را پاره کردند. ماجرای ساختگی در روزنامه جمهوری اسلامی انتشار یافت و دست آویز کارزار تبلیغاتی شد.
 
*دستیاران خمینی نه توانستند قم را بر انگیزند و نه مردم کشور را و 27 آذر روزی تعیین کننده گشت:
 
● به صحنه نمایش آوردن «خشم مردم»، زمینه شد برای این که 4 امام جمعه، مدنی امام جمعه تبریز و طاهری امام جمعه اصفهان و دست غیب امام جمعه شیراز و صدوقی امام جمعه یزد روز 27 آذر را روز، تعطیل و اعتراض عمومی اعلان کردند.  وقتی این اعلان از رادیو و تلویزیون پخش شد، بنی صدر در جبهه بود. فرماندهان نظامی که می دانستند هدف از صحنه سازیها، از کار خارج کردن رئیس جمهوری است، نگران شدند و این نگرانی را با رئیس جمهوری در میان گذاشتند. اما رئیس جمهوری گفته بود هیچ بهتر از این نمی شود. من خود در اجتماع مردم تهران شرکت می کنم و مردم را از هویت صحنه سازان و هدف آنها آگاه می کنم، می دانست که خمینی نتوانست قم را با خود همراه کند و مردم نیز به جنبشی خودجوش دست نزده اند. بنا بر این، تعطیل و راه پیمائی را ممنوع خواهد کرد. از این رو، به فرماندهان گفت: آقای خمینی تعطیل و اجتماع مردم را لغو خواهد کرد.
● هشدار  24 آذر 88 جعفری دو اطلاع مهم در بر دارد: 
1 – پیشاپیش، اطلاع حاصل شده بود که حزب جمهوری اسلامی قطعنامه ای را آماده کرده بود که در اجتماع 27 آذر به «تصویب مردم» برساند. مراجع قم از صحنه سازی و این قطعنامه مطلع شده و
2 -  آیت الله گلپایگانی، مرجع تقلید پر نفوذ، نامه ای به خمینی می نویسد. متن آن نامه‌ محکم و مستدل که شفاهی برای روزنامه انقلاب اسلامی خوانده شد به قرار زیر بود:
     «حضرت آیت‌الله خمینی دامه توفیقاته، وقتی کشور با جنگ خارجی روبروست و ریاست جمهوری آقای بنی‌صدر ارتش را بازسازی کرده و تهاجم نیروهای اشغالگر را متوقف و بخشی از اراضی اشغالی را پس گرفته و به خوبی جبهه‌های جنگ را هدایت کرده است، تضعیف ایشان، تضعیف اسلام و جمهوری اسلامی است و اگر شما اجازه بدهید اولین رئیس‌جمهور بدست عده قلیلی که درصدد تضعیف و برکناری ایشان هستند در کار خود موفق بشوند، دیگر چه کسی حاضر به پذیرش مسئولیت است. من مصراً از شما می‌خواهم که خود جلو این اعمال را بگیرید که در غیر اینصورت من مسئول هستم که خودم نظر شرع را اعلام کنم
● در 26 آذر، یعنی 19 روز پس از ماجرای مشهد و 3 روز پس از جعل حادثه پاره کردن عکس خمینی در اصفهان و پس از آنکه تحریکها اثر نکردند و مردم به جنبش برنخاستند و قم نیز به قلم آیت الله گلپایگانی اعتراض کرد،  خمینی دانست که از راه مردم نمی تواند رئیس جمهوری را روانه کند. این شد که دفتر او اطلاعیه ای انتشار داد و، در آن، از قول او به مردم سفارش شد: اگر به عکس من هم اهانت شد، مردم عکس العمل نشان ندهند. از این رو، 27  آذر روز ماندگاری در تاریخ ایران شد: مردم ایران وسیله قدرتمدارها برای استقرار استبداد نمی شوند.
● روزی بعد از صدور اطلاعیه دفتر خمنی، آیت الله خادمی، روحانی طراز اول اصفهان، گفته است: « این عمل رادیو و تلویزیون هم که این تبلیغات را کرده، توطئه بوده است. و الا کسی عکس امام را پاره نکرد. بیش از 100 عکس امام آنجا بود و هیچکس اعتراض نکرد. فقط پائین یک عکس امام پاره شده بود که آن را در تلویزیون نشان دادند تا فساد راه بیاندازند. الحمد الله جلو آن گرفته شد».
● در کارنامه 8 آذر 59، بنی صدر نوشته است: «من گفتم تحقیق کردند و معلوم شد که سه مقام دولتی هم که در محل هستند و یکی از آنها - بطوری که در گزارش روز جمعه خواهم گفت - به نزد من آمد، گفت: آن جریان بطور کلی ساختگی بود و ربطی به سخنرانی ها نداشت
● در کارنامه 14 آذر 59، بنی صدر در باره کسانی که در صحنه سازی مشهد دست داشته اند، نوشته است:
      « در جلسه با استانداران، استاندار خراسان گفت که بله اینها که به طرفداری شما آمدند و در آنجا صحبت کردند، در واقع، به شما ضربه زده اند. من به او گفتم مطابق گزارشی که به من رسیده است، خود شما و مخصوصا  معاون شما (1) نقش اساسی در وضعیتی که بوجود آمده، داشته اید. از پله ها که پائین آمدیم، کسی از مسئولین استان آمده بود که می خواست استاندار هم او را نبیند و چندین گزارش را به من داد که خواندم. متأسفانه (گزارشها) حکایت از این داشت که معاون استاندار و یک شخص دیگری در کمیته مشهد، بازیگران اصلی آن صحنه بوده اند. و او گفت: در صورتی که امام ما را احضار کند، فقط در محضر ایشان حاضر است حقیقت را آن طور که واقع شده است، به عرضشان برساند»
1 – استاندار، حسن غفوری فرد بود. آن زمان، هیأت مؤتلفه در حزب جمهوری اسلامی بود و بعد که حزب منحل شد، غفوری فرد از گردانندگان مؤتلفه شد. معاون او نیز شخصی به اسم میر ابوطالبی بود که در حال حاضر، سفیر ایران در فرانسه است.
 
* بخشی از نامه ای که بنی صدر به  خمینی به تاریخ 11 آذر در باره ماجرای مشهد (پاره کردن عکس) نوشته است:
 
2 -  ناگزیر خواهند کوشید جبهه داخلی ما را بهم بریزند. شما می فرمائید که این جانب حرفهائی را زده ام که نمی باید می زدم . اما اگر توجه کنیم به آنچه در قم شد و موجب بیانات شما گشت و آنچه در مشهد واقع شد که از شعار دهندگان عکس و فیلم گرفته اند و حرفهائی که امروز در مجلس زده شد و در رادیو و تلویزیون زده می شود، همه حکایت از آن دارد که توطئه شومی در حال تدارک است. اینست که روی صحبت دیشب احمد آقا،  با پیشنهاد زیر موافقت فرمائید:
1 – یک هیأتی مأمور بشود تحقیق کند ببیند در قم و مشهد قطعنامه نویس و قطعنامه خوان و شعار بده چه کسانی بوده اند.
2 – یک هیأتی مأمور مطالعه وضع زندانها بشود و وضع دادرسی ها.
انقلاب اسلامی : بدیهی است خمینی با تشکیل شدن هیأت موافقت نکرد و چون دید از حرکت خود جوش مردم خبری نیست، دفترش اطلاعیه داد و در آن، از قول او، آمد: «اگر به عکس من هم اهانت شد، مردم عکس العمل نشان ندهند. نه آن زمان و نه بعد از آن، موفق نشدند مردم را از بنی صدر جدا کنند. حسن آیت گفته بود اگر نتوانستیم مردم را از بنی صدر جدا کنیم، بنی صدر را از مردم می گیریم. این شد که کودتای خرداد 60 را تدارک کردند.
 
* احمد سالک اینک چه کاره است و نقش او در صحنه سازی پاره کردن عکس خمینی چیست؟
 
● از صحنه سازان پاره کردن عکسهای منتظری و بهشتی و خمینی، خامنه ای اینک «رهبر» جمهوری اسلامی است. احمد سالک، فرمانده سپاه اصفهان آن روز، امروز یکی از طراحان و مجریان کودتای انتخاباتی 22 خرداد 1388 ، است. او در «بیت رهبر» سایه مجتبی فرزند خامنه ای و همآهنگ کننده سازمانهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی رژیم و سخنگوی روحانیت مبارز تهران است. در خور یادآوری است که وی بمدت 9 سال فرمانده سپاه قدس بوده است. طرفه این چنین کسی یکی از اعضای هیأت 3 نفری بود که شورای نگهبان برای رسیدگی به اعتراض موسوی و کروبی و محسن رضائی به تقلب در انتخابات بود.
● با فاصله 29 سال، در 21 آذر 88، صحنه پاره کردن عکس ساخته شده است. از همکاران امروز احمد سالک دو بردار، یکی شیخ حسن و دیگری شیخ حسین ابراهیمی است. سالک و این دو زمانی در دستگاه منتظری بودند اما  بعد از  «برکناری منتظری»، بخاطر لو دادن افتضاح ایران گیت و کشتار زندانیان، از او بریدند و به ایران گیتی ها پیوستند و اینک در دستگاه خامنه ای، به جنایت و خیانت و فساد مشغول هستند.
● بنا بر معمول، در تاریخ 22 آذر، سپاه بیانیه تهدید آمیز صادر کرد و مجلس مافیاها خواستار مجازات پاره کنندگان عکس شد و خامنه ای بار دیگر، کروبی و موسوی و... را تهدید.
● حسن خمینی نیز بیانیه صادر کرده و گفته است: عمل پاره کردن عکس کار دانشجویان نیست.
     گرچه صحنه سازان بکار خود ادامه می دهند، اما شکست آنها مسلم است. و این شکست، یکی از علائم مرگ رژیم است چرا که این واقعیت را باز می گوید که جامعه ایرانی  استبداد حاکم و روشهایش را شناخته است و این رژیم توانا به تحریکش آنهم برای ارضای زورپرستان مروج کیش شخصیت نیست. رفتار نسل جوان در قبال چادر بر سر توکلی کردن، علامت دیگری از علامتهای مرگ رژیم است:
 
 
* علامتی دیگر از علامتهای مرگ رژیم: مردان جوانی که چادر و روسری بر سر عکس گرفتند و انتشار دادند به فریاد گفتند که دیگر این استبداد نمی تواند بر این کشور حکومت کند:
 
◄ در 16 آذر،  مجید توکلی در جمع دانشجویان سخن گفت. در نقد ولایت فقیه و رهبری خامنه ای سخن گفت. مأموران رژیم دستگیرش کردند . بر او، لباس زنانه پوشاندند. خبرگزاری فارس، متعلق به سپاه، بر عکسی از بنی صدر روسری نقاشی و دو تصویر را در کنار یکدیگر انتشار داد.
     بار اولی که رژیم این دروغ را ساخت، بنی صدر، در پاسخ پرسشی گفت: به پایگاه هوائی با لباس زنانه نمی شد وارد شد. من با لباس نظامی وارد پایگاه شدم. اما کذابان ارسطو زده اند و طرز فکر خود را باز می گویند. از دید زورپرستان حاکم ، لباس نظامی علامت قدرت و فخر است اما زن دون انسان است و لباس او علامت ضعف و دونی است. چون فکر می کند طرز فکر مردم نیز همینطور است، این دروغ را می سازد و انتشار می دهد.  از دید من، لباس زن، لباس کرامت و منزلت والای زن است. هرگاه برای آمدن به صحنه اصلی مبارزه بخاطر افشای روابط ارگانیک ریگانیسم و خمینیسم لازم می شد، لباس زنانه نیز می پوشیدم.
      جامعه تحول می کرد و استبدادیان در طرز فکر واپس مانده خود مانده بودند. جنبش همگانی نیز عقول بسته آنها را نگشود. این بار با چاپ دو عکس، به مردان جوان، فرصتی دادند تا بگوید منزلت و کرامت و حقوق زن را قدر می شناسد. فراوان جوان، چادر و روسری بر سر،  عکس گرفتند و انتشار دادند و بدین کار گفتند: در پی تغییر دادن نظام اجتماعی از نیم بسته به باز و طرز فکرها هستند چنان که انسانها، از زن و مرد، در کرامت و منزلت و حقوق انسان، برابری جویند.
     این رفتار، علامتی از علامتهای مرگ است زیرا حاکمیت ارسطو زده ها بر چنین نسلی، قابل بقا نیست.
 
اسلامی که حکومت را صاحب اختیار مطلق مردم می کند و آن را مقدم بر نماز و روزه و حج و...، می گرداند، مطلوب مردم ایران نیست:
 
◄ در 17 آذر 88، به گزارش ایلنا، محمد خاتمی گفته است: «وضعیت کنونی جنگ میان اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نیست. در حال حاضر بسیاری از اصولگرایان هم از این وضع ناراحتند، امروز حتی اصولگرایان عاقل را نیز حذف می‌کنند که این دیدگاه خطرناکی است».
در مصاحبه ای از امام راحل سئوال شد که این جمهوری اسلامی که شما می‌گوئید چیست؟ امام فرمودند، پاسخ روشن است:«جمهوری به همان معنایی است که همه عالم قبول دارند.»
این دیدگاه امام راحل از آن جهت حائز اهمیت  است  که انقلاب ما برای تحمیل رژیمی که از بالا فقط از مردم اطاعت بخواهد نیست، بلکه متناسب با دستاوردی است که بشر در طول تاریخ داشته و همچنین و آن ظرفیتی که اسلام دارد؛ این نظامی که عرضه می‌شود با این معیارها سازگار است که همان معیار مردم سالاری باشد که تجلی آن در جمهوری است و امام هم تاکید می‌کنند به همان معنایی که در دنیا هست.»
«ما در ایران با توجه به تجربه تاریخی که داشتیم نه تنها نمی‌خواهیم و نمي توانيم سکولاریسم را بپذیریم بلکه می‌خواهیم تمام مزایایی را که بشر در طول تاریخ داشته و برای آن قربانی‌هایی داده است را داشته باشیم»، وی اظهار داشت:« ما آزادی‌ها، حرمت انسان حقوق انسان، پیشرفت جامعه، توسعه همه جانبه کشور، رهایی از سلطه بیگانگان و استبداد را می‌خواستیم و مي خواهيم؛ در عین حال مي خواهيم یک سلسله معیارهای معنوی که اتفاقا غیبت آن در دنیای مدرن و دنیای امروز باعث مشکلاتی برای بشر امروز شده است را داشته باشیم.»
    خاتمی نصف حقیقت را می گوید: درست است که خمینی در نوفل لوشاتو گفت: مقصود از جمهوری اسلامی، همین جمهوری است که در غرب هست. بیشتر از این، او گفت: ولایت با جمهور مردم است. اما چون قدرت را از آن خود دید، گفت: 35 میلیون بگویند بله من می گویم نه و دم از ولایت مطلقه فقیه زد.  و باز، اسلامی که در انقلاب ایران، راهنمای جنبش همگانی شد، بیان آزادی بود، وسیله حاکمیت مطلق یک گروه مافیائی بر ملت نبود.  در آن اسلام، اصل بر این بود که «دین شما شما را و دین من مرا». یعنی دین می باید از قدرت، خاصه دولت، رها باشد. دین روشی برای انسان است و نه وسیله ای برای توجیه دولت، حتی دولت حقوق مدار.  پس خاتمی می باید وسط بازی را رها کند و سخن شفاف بگوید: «ما نمی توانیم سکولاریسم را بپذیریم» آیا بمعنای قبول ولایت فقیه از مطلقه و غیر آنست؟ اگر نه، آیا بمعنای «جمهوری اسلامی» منهای ولایت فقیه است؟ اگر پاسخ او آری است، پس او از درک خواستی که در جنبش مردم ایران ابراز می شود، بی اطلاع است. مردمی که در جریان انقلاب ایران، اسلام بمثابه بیان آزادی را تجربه کرده اند،  دیگر نه می خواهند و نمی می توانند اسلام دولتی را بپذیرند. می خواهند از دولت، در آنچه به اسلام و دیگر باورهای مردم مربوط می شود، خلع ید شود. آزادی باور، بمثابه یک حق پذیرفته شود.
      تجربه به مردم ایران مسلم کرده است دین دولتی عامل  فساد دین و دولت هر دو است و دولت دینی نیز ناممکن است. زیرا قدرتی که دولت است در قید دینی که بیان حقوق و استقلال و آزادی انسان باشد، نمی ماند و همانطور که مشاهده می کنیم دین را وسیله استبداد مطلقه می کند. اگر خمینی بعدا به صراحت دم از ولایت مطلقه فقیه زد، بدین خاطر بود که دولت دینی ناممکن بود و دین دولتی هم ولایت مطلقه رأس قدرت را ناگزیر می کرد:
◄ بیانات جدید حضرت "آیت الله" سردار محمد علی جعفری!:
   تا به حال، تصور می شد که تنها «رهبر» می تواند حکم به تعطیل برخی از اصول یا فروع دین دهد.  اما  اینک سردار جعفری نیز  دم از تقدم ولایت فقیه بر نماز و روزه می زند.
   اما اگر «فرمانده کل» سپاه  به خود جرأت می دهد،  بدین خاطر است که خمینی گفته است:
      «حکومت که شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول‌الله است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام نماز و روزه و حج است ( صحیفه نور،ج20،ص452
در جمله خمینی سه مسئله مشخص است
1 - حکومت شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول‌الله است.
2 - یکی از احکام اولیه اسلام است .
3 - مقدم بر تمام احکام نماز و روزه و حج است .
    نخستین پرسشی که این قول خمینی بر می انگیزد، اینست: چه نسبتی میان ولایت مطلقه فقیه و براحکام نماز و روزه و حج دارد که سبب شده است این ولایت مقدم بر احکام نماز و روزه و حج بگردد؟ چه مزاحمتی ممکن است میان آن ولایت و این احکام وجود داشته باشد که چنین تقدمی ضرور گردد؟  این پرسش، پرسش کننده را از این واقعیت آگاه می کند که نسبت میان ولایت مطلقه فقیه و احکام نماز و روزه و حج، نسبت قدرت با این عبادتها است. چرا که تنها قدرت می تواند با احکام نماز و روزه و حج، ناسازگار شود. بنا بر قول خمینی، در صورت ناسازگاری، البته قدرت است که حاکمیت پیدا می کند و می تواند نماز و روزه و حج را، تا زمانی که لازم می بیند، ملغی کند. بدین قرار، بنا بر قول خمینی نیز، تضاد دولت بمثابه قدرت با دین قطعی است و دولت دینی ناممکن است. در عمل نیز، ولایت فقیه بر جان و مال و ناموس مردم نیز مقدم و مسلط است. هر زمان نیاز رژیم ولایت فقیه ایجاب کند، خون و ناموس و مال مردم هدرند.  چون حفظ نظام از تقدم مطلق برخوردار است، رهبر و مأموران او می توانند دروغ بگویند و هرعمل دیگری را که دین ممنوع کرده است مرتکب شوند. زبان رسمی قدرت دروغ است و در ولایت فقیه، توجیه دینی نیز پیدا می کند. همانطور که دستگیر کردن و به دستگیر شدگان تجاوز کردن و کشتن نیز توجیه دینی پیدا می کند.
     و هر بیان قدرتی بر یک رشته تقدم ها بنا می گیرد. چنانکه ولایت مطلقه فقیه بر تقدم ولایت مطلقه فقیه بر احکام دین و تقدم اسلام بر ایران
( ملی گرائی کفر است) و تقدم و حاکمیت مرد بر زن و تقدم مکتبی بر غیر مکتبی و تقدم شیعه بر سنی و تقدم مسلمان بر غیر مسلمان و... بنا می گیرد. اگر در قرآن، حتی در مقام قیاس مسلمان با غیر مسلمان، اصل بر عمل صالح است، در ولایت مطلقه فقیه اصل بر اندازه «ذوب شدن در ولایت فقیه» است.  بیان های قدرت دیگر، از جمله در بیان قدرت رأسی از مثلث زور پرست که به امریکا وابسته است، ایران بر اسلام مقدم است. بسا نسبت این دو بهم، نسبت تضاد است. از زمان کودتای رضا خانی تا امروز، یعنی در طول 90 سال، نسلهای ایرانی را  دو استبدادی نفله کردند که یکی بر تقدم ایران بر اسلام و دیگری بر تقدم اسلام بر ایران، بنا گرفته اند.  زمان آنست که دین از قید دولت برهد و اصل  بر «دین تو تورا و دین من مرا باشند» و  حقوق ملی و استقلال و آزادی ایران و انسان و حقوق انسان، مبنای تفاهم و همبستگی ایرانیان با یکدیگر شوند.
◄ برای این که بدانیم تقدم ولایت فقیه تنها بر احکام نماز و روزه و حج نیست و مطلق است، ادعای آذری قمی را باز می آوریم:
    «ولی فقیه تنها نیست که صاحب اختیار بلامعارض در تصرف در اموال و نفوس مردم می‌باشد، بلکه اراده او حتی در توحید و شرک ذات باری‌تعالی نیز موثر است و اگر بخواهد می‌تواند حکم تعطیل توحید را صادر نماید و یگانگی پروردگار را در ذات و یا در پرستش محکوم به تعطیل اعلام دارد» ( روزنامه رسالت،19 تیر 68 ).
      بدین قرار،
1 -  ولی فقیه... صاحب اختیار بلامعارض در تصرف در اموال و نفوس مردم می‌باشد.
2- اراده او در توحید و شرک ذات باری‌تعالی موثر است. می‌تواند حکم تعطیل توحید را صادر کند. یگانگی پروردگار را در ذات و یا در پرستش محکوم به تعطیل اعلام دارد.
     اما دینی که به قدرت تقدم مطلق ببخشد و هرگاه مصلحتش اقتضاء کرد توحید را هم تعطیل کند، آئین شرک به تعبیر آقای منتظری نیست، آشکارا انکار دین است. آن امر واقعی که در تاریخ استمرار داشته است، این امر است: چون قدرت بنا را بر تقدم ها می گذارد، انکار دین و مرام و آئینی می شود که از آن مشروعیت می گیرد. چنانکه گفتار و کردار خامنه ای و دیگر مسئولان دولت ولایت مطلقه فقیه انکار روز مره اسلام هستند: تقلب بزرگ در انتخابات، سرکوب سبعانه اعتراض کنندگان، حاکم کردن مافیاهای نظامی – مالی بر کشور،  رواج دادن فسادها و نابسامانی ها و آسیبهای اجتماعی،  آلت فعل قدرتهای امریکا و اسرائیل و انگلستان شدن در منطقه و...
    طی 30 سال، دین را زیر و رو کردند. چنانکه دیگر هیچ نه معلوم احکام دین کدامها هستند. رژیم خود را در خطر می بیند. اینست که اعتبار احکام دین نیز بسا یک روز نیز بر جا نمی ماند. صبح حکم دین وضع و عصر لغو می شود.
انقلاب اسلامی: چون ولایت مطلقه فقیه بر احکام دین مقدم شد، قدرت فساد گستر می شود و هیچ قلمروئی از فساد مصون نمی ماند:
 
* «وزیران» و دیگر مقامات رژیم  دزدان علم نیز هستند و تشت رسئوائیشان از بام دنیا افتاده است:
 
◄ در 19 آذر 88 (10 دسامبر 2009) مجله علمی نیچر (به نقل از دویچه وله)  دزدیهای علمی جدید مقامات رژیم را علنی کرد:
● وزیر آموزش و پرورش حکومت قبلی احمدی‌نژاد، وزیر راه و معاون او، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیر فرهنگستان علوم متهم‌اند، مقالات دیگران را به نام خود چاپ کرده‌اند.
● نیچرابتدا به افشای تقلب حمید بهبهانی‌، وزیر راه و ترابری، و کامران دانشجو، وزیر علوم حکومت احمدی‌نژاد، می پردازد. نیچر با اشاره به این موضوع که کامران دانشجو رئيس ستاد انتخابات ریاست جمهوری در سال جاری و حمید بهبهانی استاد راهنمای دوره‌ی دکترای محمود احمدی‌نژاد بود، می‌نویسد، مجلس کمیسیونی را مسئول بررسی ۴ مقاله‌ی دانشجو کرد، اما هیچ نتیجه‌ی رسمی در انتها گرفته نشد. دانشجو مبرا شد و مجید شهراوی، از دیگر نویسندگان مقالا‌ت مورد نظر، و برخی از اعضای این کمیسیون ادعا کردند که این مقالات حاوی مطالب جدیدی هم هستند. در مورد مقاله‌ی بهبهانی نیز تحقیقی صورت نگرفت و وی گفت، به این دلیل که تنها قسمت‌هایی از این مقاله مشابه مقالاتی از دیگر نویسندگان بوده این مقاله تقلبی علمی نبوده و این اتهام «نامشروع» است.
● نیچر به مقاله‌ «مقاومت جاده‌های آسفالته» یا Asphalt-road resistance می پردازد که به قلم حسن زیاری، معاون وزیر راه و محمد خبیری، یکی از دانشجویان مقطع PHD در دانشگاه علم و صنعت، در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است. نیچر می‌گوید بخش‌های بسیاری از این مقاله از روی مقاله‌ای از دانشمندان پاکستانی کپی‌برداری شده که در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسیده است.
حسن زیاری اخیراً از سوی کامران دانشجو به ریاست دانشگاه پیام نور تهران منصوب شده است.
● مورد دیگر مربوط به دو مقاله می‌شود که موضوع آنها "تقویت استحکام جاده‌های آسفالته" یا strenghthening asphalt roads است. نویسنده‌ی این دو مقاله آقایان بهبهانی، زیاری و شمس نوبخت، دانشجوی مقطع "پی اچ دی" هستند که این مقالات را در سال ۲۰۰۸ به چاپ رسانیده‌اند. نیچر ضمن ضمیمه‌کردن لینک‌های مربوطه می‌گوید، هر کدام از این دو مقاله در بخش‌های متعدد و زیادی از روی سه مقاله‌ای که پیش از این از سوی نویسندگانی دیگر به چاپ رسیده‌اند کپی‌برداری شده‌اند.
  نیچر تصریح می‌کند که بهبهانی و زیاری به درخواست نیچر برای ارائه‌ی توضیح تا کنون پاسخ نداده‌اند.
● مورد دیگر مربوط به مقاله‌ای می‌شود که در آن شبیه‌سازی‌های آلودگی هوا در ایران بررسی شده است. این مقاله در سال ۲۰۰۸ چاپ شد و یکی از نویسندگان آن محمدعلی کی‌نژاد، یکی از ۳۷ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مهندس محیط زیست در دانشگاه سهند صنعتی تبریز است. به گفته‌ی نیچر، این مقاله نیز «تقریبا به طور کامل از روی مقاله‌ای در مورد شبیه‌‌سازی آلودگی هوا از کنفرانسی در مجارستان» کپی‌برداری شده است.
● مورد دیگر مربوط به مقاله‌ای است که یکی از مؤلفان آن علیرضا علی‌احمدی، وزیر آموزش و پرورش در دولت قبلی محمود احمدی‌نژاد، است. نیچر می‌گوید،‌جملات و پاراگراف‌های زیادی از مقاله‌ای که
علی‌احمدی از جمله نویسندگان آن در سال ۲۰۰۶ بود و موضوع آن مربوط به شبکه‌های ذخایر یا supply networks می‌شود با سه مقاله‌‌ای که در سال‌های ۲۰۰۴، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ از سوی نویسندگانی دیگر نوشته‌شده‌اند همخوانی دارد.
  میکا اوجالا، مؤلف یکی از مقالاتی که از روی آن کپی‌برداری شده از دانشگاه تمپر فنلاند می‌گوید، به نظر او این موضوع اتفاقی نبوده است.
● در اوایل سال جاری آکادمی ملی علوم آمریکا یکی از بخش‌های کتابی در یک کارگاه علمی آمریکایی ـ ایرانی، منتشره در سال ۲۰۰۳ را به دلیل تقلب و کپی‌برداری حذف کرده است. این بخش را حسن ظهور، دبیر فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، نوشته که عنوان آن "تأثیر ارزش‌های اخلاقی در ارتقای علم" یا The impact of moral values on the promotion of science بوده است.

آرشیو

برچسب‌ها