آیتالله منتظری تنها وجدان بیدار معترض در قدرت
آیت الله منتظری با واقع بینی درک درد و رنج مردم ایران زندگی پر ثمری داشت. او با وجدانی اسوده سر در خاک نمود. تاریخ نام ایت الله منتظری این مرد شجاع و بلندنظر مذهبی را فراموش نخواهد کرد. نقش انسانی و تاریخی او در تابستان سیاه ۶۷ بیاد همه خواهد ماند ...
آیتالله منتظری تنها وجدان بیدار معترض در قدرت، در سال شصت و هفت. این وجدان بیدار مردم مسلمان درسی سال عمرحاکمیت جمهوری اسلامی درگذشت. مرگ او بسیاری از مردم ایران را در غم فرو برد.
سال ۶۷، درد مند و شکسته پس از تحمل "شکنجه نماز"، بخاطر نماز نخواندن به بند عمومی زندان اوین بازگردانده شدیم. بند نه، گورستانی از دردمندان جوان. خمیدگان آن فاجعه شوم. اتاق های خالی از یاران، فوج فوج اعدامیان، شکستگان شکنجه. به غم نشستگان. هر گوشه و کنار زندان حکایت خون و درد بود و یک سوال بی پاسخ، "چه شد ما زنده ماندیم"؟ چگونه شکنجه ها ناگهانی قطع شد؟ چه شد ما را به بند بازگردانند؟ چه شد بقیه افراد بند سه اموزشگاه دختران را برای شکنجه "شکنجه نماز" نبردند؟ چه شد بیش از ان نشکستیم آنچنان فروریزیم چون برگ درختان در پائیز!؟ انچنان که، در بند یک دختران اتفاق افتاد بود. دخترک جوان، برای اینکه ننویسد ««نماز می خوانند» انچه را انان می خواستند، شاهرگ گردنش را زده بود. بعد از بیمارستان دوباره شکنجه اغاز کردند و دوباره و دوباره اورا در بین افراد دیگر بند خوار و خفیف کردند، آنچنان که هنوز پس از گذشت سالیان در رنج و عذاب است. فرومایگان در قدرت، دستشان باز بود برای انچه که می خواستند! چه شد مرگ به سراغ ما نیامد؟! سوال پاسخی نداشت؟! تا ان نامه معرف آیتالله منتظری خطاب به ایت الله خمنی و پاسخ احمد خمینی را در کیهان خواندیم و...
"آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری خلع شد و نامهی احمد خمینی بهعنوان رنجنامه او در روزنامه کیهان چاپ شد. منتظری بعد از خلع قائم مقامی از درس دادن در حوزه برکنار شد"*
. آیتالله منتظری این تنها وجدان معترض در قدرت، بعد از گذشت چندین سال از فاجعه ملی ۱۳۶۷، در «حبس خانگی» بهسر برد. انسانی که وجدان درونی و فردیاش این سرکوب هولناک را تاب نیاورد و با وجودی که در مرکز قدرت بود آشکارا با اصلیترین بانیان آن درافتاد؛ او در کتاب خاطراتش می گوید: "بالاخره به من می گویند: " قائم مقام رهبری، من در این انقلاب سهیم بوده ام، اگر یک نفر بی گناه در این جمهوری اسلامی کشته شود من هم مسئولم"...
با تلاش ایت الله منتظری زندانیان ساسی زن را از سال ۱۳۶۳به بعد اعدام نکردند. زنان بسیاری از سال ۱۳۶۳از تیغ مرگ رهانیده شدند و زنده ماندند در سال ۶۷ برای اینکه زنان مجاهد را اعدام کنند از ایت الله خمینی حکم ویژه اعدامشان را گرفتند. این مرد شجاع مذهبی.- در بین خانواده های زندانیان سیاسی - تنها فرد در قدرت بود که مردم به او اعتماد داشتند. دست یاری به سوی او دراز نمودند. خانواده ها، دست جمعی در سال های درد و حتی در این روزهای سبز به او شکایت می بردند و طلب داد داشتند. او در همه گاه صدای اعتراض مردم شد، ان سال های دور، ان سال های درد و خون، چون امروز انترنتی نبود و سایه ملل مترقی و سازمان ملل بسیار کم رنگ. او صدای حقوق بشر ایران شد.
او تنها فرد مومنی بود که با شهامت در زنده بودن ایت الله خمینی از او انتقاد کرد. حتی چند هفته پیش بر سر غوغای پاره شدن تصویرش سخنش را تکرار کرد و گفت ایت الله خمینی هم خطا کرده و معصوم نیست.
در ماه های اخیر، در اقدامی شجاعانه ایت الله منتظری به آزار بهاییان ایران اعتراض و از حق شهروندی آنان دفاع کرد واین در تاریخ رهبری شیعه بی سابقه است. او همجنین به اعدام های اخیر در کردستان از جمله احسان جوان، اعتراض نمود. نام این مرد مهربان نیک، و در در ردیف مبارزان حقوق بشر در ایران قراردارد.
آیت الله منتظری با واقع بینی درک درد و رنج مردم ایران زندگی پر ثمری داشت. او با وجدانی اسوده سر در خاک نمود. تاریخ نام ایت الله منتظری این مرد شجاع و بلندنظر مذهبی را فراموش نخواهد کرد. نقش انسانی و تاریخی او در تابستان سیاه ۶۷ بیاد همه خواهد ماند. او نمرده است نام بلند او شجاعت و شرافت انسانی اش در بین مردم برای همیشه زنده است.
عفت ماهباز لندن
http://efatmahbaz.blogfa.com
efatmahbas@hotmail.com
زیر نویس
۱*--کتاب فراموشم مکن خاطرات عفت ماهباز
۲-متن خاطرات حسینعلی منتظری
«محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی مدظلهالعالی
پس از عرض سلام و تحیت، به عرض میرساند راجع به دستور اخیر حضرتعالی مبنی بر اعدام منافقین موجود در زندانها، اعدام بازداشت شدگان حادثه اخیر را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهراً اثر سوئی ندارد ولی اعدام موجودین از سابق در زندان. آنها اولاً در شرایط فعلی حمل بر کینه توزی و انتقامجویی میشود و ثانیاً خانوادههای بسیاری را که نوعاً متدین و انقلابی میباشند ناراحت و داغدار میکند و آنان جداً زده میشوند. و ثالثاً بسیاری از آنان سر موضع نیستند ولی بعضی از مسئولین تند، با آنان معامله سرموضع میکنند. و رابعاً در شرایط فعلی که با فشارها و حملات اخیر صدام و منافقین، ما در دنیا چهرهی مظلوم به خود گرفتهایم و بسیاری از رسانهها و شخصیتها از ما دفاع میکنند، صلاح نظام و حضرتعالی نیست که یک دفعه تبلیغ علیه ما شروع شود. و خامثاً افرادی که به وسیله دادگاهها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شدهاند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازهای، بی اعتنایی به همهی موازین قضایی و احکام قضات است و عکسالعمل خوب ندارد.
بالاخره اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز، هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود و بعضی از قضات متدین بسیار ناراحت بودند و به جاست این حدیث شریف مورد توجه واقع شود: قال رسول الله ص «ادرئو الحدود عن المسلمین ما استطعتم فان کان له مخرج فخلوا سبیله فان الامام ان یخطی فی العفو خیر من ان یخطی فی العقوبه». والسالم علیکم و ادام الله ظلکم”.
١٦ ذی الحجه ١٤٠٨ (٩/٥/٦٧)
حسینعلی منتظری»(٢)
... بعد از مدتی یک نامه دیگری از امام گرفتند برای افراد غیر مذهبی که در زندان بودند. در آن زمان حدود پانصد غیر مذهبی و کمونیست در زندان بودند. هدف آنها این بود که با این نامه کلک آنها را هم بکنند و به اصطلاح از شرشان راحت شوند...»(٦)
متن کامل خاطرات حسینعلی منتظری به همراه پیوستها، اتحاد ناشران ایرانی در اروپا(جملات راوی خاطرات زندان است یا...؟)
... اول محرم شد. من آقایان نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نمایندهی اطلاعات بود را خواستم و گفتم الان محرم است، حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید... بعد گفتم اگر امام هم اصرار دارند شما یک عده از آنها را که در زندان شیطنت میکنند و تبلیغ و فعالیت دارند مجدداً با روش صحیح بازجویی کنید و آنها را درست محاکمه کنید و پس از محاکمه اگر محکوم به اعدام شدند، اعدامشان کنید. در این صورت لااقل کسی نمیگوید کسی را که به پنج سال زندان محکوم شده است، جمهوری اسلامی اعدام کرده است. و طبیعی بود که این مسائل به آقای ری شهری و احمد آقا [خمینی] منتقل شود و آنها از این برخوردها و بازخواستهای من ناراحت بودند.
... بعد از مدتی یک نامه دیگری از امام گرفتند برای افراد غیر مذهبی که در زندان بودند. در آن زمان حدود پانصد غیر مذهبی و کمونیست در زندان بودند. هدف آن ها این بود که با این نامه کلک آنها را هم بکنند و به اصطلاح از شرشان راحت شوند...”(٦). خاطرات حسینعلی منتظری اتحاد ناشران ایرانی در اروپا
آیتالله منتظری
ماجرای حد زدن زندانیان سیاسی بهخاطر نخواندن نماز در تابستان سال ۱٣۶۷ با سری اول، دوم و سوم زندانیانی که بیشتر از گروههای اکثریت و حزب توده بودند تمام شد و خوشبختانه شرایط در این زمینه، به نفع بقیهی زندانیان بند عادی شد و آنها را برای زدن حد نماز صدا نکردند. یکی از مهمترین دلایش شاید درگیریهای درون حاکمیت در بیرون از زندان بود که مهمترین نمود آن اعتراض علنی آیتالله منتظری در مورد کشتار زندانیان سیاسی به آیتالله خمینی بود. آیتالله منتظری در آن مقطع نایب آیتالله خمینی بود اعتراضهای او سبب آن گردید ابتدا وی را در قم ممنوعالمنبر کردند، طوری که حتی از تدریس در حوزهی علمیه قم هم محروم شد. سپس او را در خانهاش حبس کردند
آیتالله منتظری این تنها وجدان معترض در قدرت، بعد از گذشت بیستسال از فاجعه ملی سال ۱٣۶۷، همچنان در «حبس خانگی» بهسر میبرد. آیتالله منتظری انسانی است که وجدان درونی و فردیاش این سرکوب هولناک را تاب نیاورد و با وجودی که در مرکز قدرت بود آشکارا با اصلیترین بانیان آن درافتاد؛ اگرچه بهقیمت از دست دادن قدرت مسلم رهبری ایران برایش تمام شد. ** کتاب فراموشم مکن
سال ۶۷، درد مند و شکسته پس از تحمل "شکنجه نماز"، بخاطر نماز نخواندن به بند عمومی زندان اوین بازگردانده شدیم. بند نه، گورستانی از دردمندان جوان. خمیدگان آن فاجعه شوم. اتاق های خالی از یاران، فوج فوج اعدامیان، شکستگان شکنجه. به غم نشستگان. هر گوشه و کنار زندان حکایت خون و درد بود و یک سوال بی پاسخ، "چه شد ما زنده ماندیم"؟ چگونه شکنجه ها ناگهانی قطع شد؟ چه شد ما را به بند بازگردانند؟ چه شد بقیه افراد بند سه اموزشگاه دختران را برای شکنجه "شکنجه نماز" نبردند؟ چه شد بیش از ان نشکستیم آنچنان فروریزیم چون برگ درختان در پائیز!؟ انچنان که، در بند یک دختران اتفاق افتاد بود. دخترک جوان، برای اینکه ننویسد ««نماز می خوانند» انچه را انان می خواستند، شاهرگ گردنش را زده بود. بعد از بیمارستان دوباره شکنجه اغاز کردند و دوباره و دوباره اورا در بین افراد دیگر بند خوار و خفیف کردند، آنچنان که هنوز پس از گذشت سالیان در رنج و عذاب است. فرومایگان در قدرت، دستشان باز بود برای انچه که می خواستند! چه شد مرگ به سراغ ما نیامد؟! سوال پاسخی نداشت؟! تا ان نامه معرف آیتالله منتظری خطاب به ایت الله خمنی و پاسخ احمد خمینی را در کیهان خواندیم و...
"آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری خلع شد و نامهی احمد خمینی بهعنوان رنجنامه او در روزنامه کیهان چاپ شد. منتظری بعد از خلع قائم مقامی از درس دادن در حوزه برکنار شد"*
. آیتالله منتظری این تنها وجدان معترض در قدرت، بعد از گذشت چندین سال از فاجعه ملی ۱۳۶۷، در «حبس خانگی» بهسر برد. انسانی که وجدان درونی و فردیاش این سرکوب هولناک را تاب نیاورد و با وجودی که در مرکز قدرت بود آشکارا با اصلیترین بانیان آن درافتاد؛ او در کتاب خاطراتش می گوید: "بالاخره به من می گویند: " قائم مقام رهبری، من در این انقلاب سهیم بوده ام، اگر یک نفر بی گناه در این جمهوری اسلامی کشته شود من هم مسئولم"...
با تلاش ایت الله منتظری زندانیان ساسی زن را از سال ۱۳۶۳به بعد اعدام نکردند. زنان بسیاری از سال ۱۳۶۳از تیغ مرگ رهانیده شدند و زنده ماندند در سال ۶۷ برای اینکه زنان مجاهد را اعدام کنند از ایت الله خمینی حکم ویژه اعدامشان را گرفتند. این مرد شجاع مذهبی.- در بین خانواده های زندانیان سیاسی - تنها فرد در قدرت بود که مردم به او اعتماد داشتند. دست یاری به سوی او دراز نمودند. خانواده ها، دست جمعی در سال های درد و حتی در این روزهای سبز به او شکایت می بردند و طلب داد داشتند. او در همه گاه صدای اعتراض مردم شد، ان سال های دور، ان سال های درد و خون، چون امروز انترنتی نبود و سایه ملل مترقی و سازمان ملل بسیار کم رنگ. او صدای حقوق بشر ایران شد.
او تنها فرد مومنی بود که با شهامت در زنده بودن ایت الله خمینی از او انتقاد کرد. حتی چند هفته پیش بر سر غوغای پاره شدن تصویرش سخنش را تکرار کرد و گفت ایت الله خمینی هم خطا کرده و معصوم نیست.
در ماه های اخیر، در اقدامی شجاعانه ایت الله منتظری به آزار بهاییان ایران اعتراض و از حق شهروندی آنان دفاع کرد واین در تاریخ رهبری شیعه بی سابقه است. او همجنین به اعدام های اخیر در کردستان از جمله احسان جوان، اعتراض نمود. نام این مرد مهربان نیک، و در در ردیف مبارزان حقوق بشر در ایران قراردارد.
آیت الله منتظری با واقع بینی درک درد و رنج مردم ایران زندگی پر ثمری داشت. او با وجدانی اسوده سر در خاک نمود. تاریخ نام ایت الله منتظری این مرد شجاع و بلندنظر مذهبی را فراموش نخواهد کرد. نقش انسانی و تاریخی او در تابستان سیاه ۶۷ بیاد همه خواهد ماند. او نمرده است نام بلند او شجاعت و شرافت انسانی اش در بین مردم برای همیشه زنده است.
عفت ماهباز لندن
http://efatmahbaz.blogfa.com
efatmahbas@hotmail.com
زیر نویس
۱*--کتاب فراموشم مکن خاطرات عفت ماهباز
۲-متن خاطرات حسینعلی منتظری
«محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی مدظلهالعالی
پس از عرض سلام و تحیت، به عرض میرساند راجع به دستور اخیر حضرتعالی مبنی بر اعدام منافقین موجود در زندانها، اعدام بازداشت شدگان حادثه اخیر را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهراً اثر سوئی ندارد ولی اعدام موجودین از سابق در زندان. آنها اولاً در شرایط فعلی حمل بر کینه توزی و انتقامجویی میشود و ثانیاً خانوادههای بسیاری را که نوعاً متدین و انقلابی میباشند ناراحت و داغدار میکند و آنان جداً زده میشوند. و ثالثاً بسیاری از آنان سر موضع نیستند ولی بعضی از مسئولین تند، با آنان معامله سرموضع میکنند. و رابعاً در شرایط فعلی که با فشارها و حملات اخیر صدام و منافقین، ما در دنیا چهرهی مظلوم به خود گرفتهایم و بسیاری از رسانهها و شخصیتها از ما دفاع میکنند، صلاح نظام و حضرتعالی نیست که یک دفعه تبلیغ علیه ما شروع شود. و خامثاً افرادی که به وسیله دادگاهها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شدهاند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازهای، بی اعتنایی به همهی موازین قضایی و احکام قضات است و عکسالعمل خوب ندارد.
بالاخره اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز، هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود و بعضی از قضات متدین بسیار ناراحت بودند و به جاست این حدیث شریف مورد توجه واقع شود: قال رسول الله ص «ادرئو الحدود عن المسلمین ما استطعتم فان کان له مخرج فخلوا سبیله فان الامام ان یخطی فی العفو خیر من ان یخطی فی العقوبه». والسالم علیکم و ادام الله ظلکم”.
١٦ ذی الحجه ١٤٠٨ (٩/٥/٦٧)
حسینعلی منتظری»(٢)
... بعد از مدتی یک نامه دیگری از امام گرفتند برای افراد غیر مذهبی که در زندان بودند. در آن زمان حدود پانصد غیر مذهبی و کمونیست در زندان بودند. هدف آنها این بود که با این نامه کلک آنها را هم بکنند و به اصطلاح از شرشان راحت شوند...»(٦)
متن کامل خاطرات حسینعلی منتظری به همراه پیوستها، اتحاد ناشران ایرانی در اروپا(جملات راوی خاطرات زندان است یا...؟)
... اول محرم شد. من آقایان نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نمایندهی اطلاعات بود را خواستم و گفتم الان محرم است، حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید... بعد گفتم اگر امام هم اصرار دارند شما یک عده از آنها را که در زندان شیطنت میکنند و تبلیغ و فعالیت دارند مجدداً با روش صحیح بازجویی کنید و آنها را درست محاکمه کنید و پس از محاکمه اگر محکوم به اعدام شدند، اعدامشان کنید. در این صورت لااقل کسی نمیگوید کسی را که به پنج سال زندان محکوم شده است، جمهوری اسلامی اعدام کرده است. و طبیعی بود که این مسائل به آقای ری شهری و احمد آقا [خمینی] منتقل شود و آنها از این برخوردها و بازخواستهای من ناراحت بودند.
... بعد از مدتی یک نامه دیگری از امام گرفتند برای افراد غیر مذهبی که در زندان بودند. در آن زمان حدود پانصد غیر مذهبی و کمونیست در زندان بودند. هدف آن ها این بود که با این نامه کلک آنها را هم بکنند و به اصطلاح از شرشان راحت شوند...”(٦). خاطرات حسینعلی منتظری اتحاد ناشران ایرانی در اروپا
آیتالله منتظری
ماجرای حد زدن زندانیان سیاسی بهخاطر نخواندن نماز در تابستان سال ۱٣۶۷ با سری اول، دوم و سوم زندانیانی که بیشتر از گروههای اکثریت و حزب توده بودند تمام شد و خوشبختانه شرایط در این زمینه، به نفع بقیهی زندانیان بند عادی شد و آنها را برای زدن حد نماز صدا نکردند. یکی از مهمترین دلایش شاید درگیریهای درون حاکمیت در بیرون از زندان بود که مهمترین نمود آن اعتراض علنی آیتالله منتظری در مورد کشتار زندانیان سیاسی به آیتالله خمینی بود. آیتالله منتظری در آن مقطع نایب آیتالله خمینی بود اعتراضهای او سبب آن گردید ابتدا وی را در قم ممنوعالمنبر کردند، طوری که حتی از تدریس در حوزهی علمیه قم هم محروم شد. سپس او را در خانهاش حبس کردند
آیتالله منتظری این تنها وجدان معترض در قدرت، بعد از گذشت بیستسال از فاجعه ملی سال ۱٣۶۷، همچنان در «حبس خانگی» بهسر میبرد. آیتالله منتظری انسانی است که وجدان درونی و فردیاش این سرکوب هولناک را تاب نیاورد و با وجودی که در مرکز قدرت بود آشکارا با اصلیترین بانیان آن درافتاد؛ اگرچه بهقیمت از دست دادن قدرت مسلم رهبری ایران برایش تمام شد. ** کتاب فراموشم مکن
خاطرات عفت ماهباز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران