با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

اگر دستگیر شدیم .........

روزبه خسروانی

تظاهرات دیروز و سرکوب وحشیانه مردم بار دیگر نشان داد که مسئولان حکومت کودتا در درس گرفتن از تجارب چهارماهه بعد از کودتا ذهنی کُندتر از آن دارند که ما انتظارش را داشته ایم. شاید هم مسئله کُند ذهنی نباشد و مشکل آقایان این باشد که برای خود راه بازگشتی نگذارده اند و یا این که بدتر از آن، با توجه به آن که عقل شان را به دست عده ای نظامی داده اند که از مدیریت اوضاع تنها استفاده از چوب و چماق و سرکوب را بلد هستند، در کنترل وضعیت مملکت آن چنان مانده اند که همه شاهدش هستیم.

در مقابل این همه بی رحمی، هر یک از هموطنان ما خود به یک رهبر، یک رسانه، یک استراتژیست و تاکتیسین تبدیل شده است. مردم اخبار را می شنوند، آنها را به یکدیگر منتقل می کنند، در تاکسی و اتوبوس و در محل کار این اخبار را تحلیل می کنند، وقایع را پیش بینی می کنند و برای آینده برنامه ریزی می کنند. در این روزهای سبز و پربرکت، هر ایرانی معمولی به یک مبارز حرفه ای تبدیل شده است. ما در این چهارماهۀ خجسته تجارب زیادی اندوخته ایم و در عملی کردن درس هایی که فراگرفته ایم از      شیوه های قدیم و جدید مبارزه استفاده کرده ایم؛ ما ایرانی ها از یک طرف اعلامیه چاپ کرده ایم چنان که دهه هاست می کنیم، و از طرف دیگر در فیس بوک و یوتیوب فیلم آپ لود کرده ایم که فناوری اش را به تازگی یاد گرفته ایم.

من نیز مانند همه کسانی که در تظاهرات دیروز شرکت کردند، شاهد دستگیری مردم بودم. حتما هر کس صحنه هایی چند از این دستگیری ها را به چشم خود دیده است، اما صحنه ای که دل من و کسانی را که کنار من در چند صد متری میدان هفت تیر و در خیابان مفتح ایستاده بودند را به درد آورد، دختری بود که دستگیر شده بود و سوار بر موتور به همراه دو نفر پلیس 200  کیلویی (بی اغراق!) به طرف مقصدی نامعلوم برده می شد. دخترک نازنین هیکل ظریفی داشت و دو پلیس چنان او را در میان خود جای داده بودند که کاملا بین آن دو  فشرده شده بود. حال من از دیدن این صحنه واقعا بد شد و تا ساعت ها ذهنم را درگیر کرده بود. مردی که "دختر نامحرم" را آن چنان به خود و همکار خود فشرده می کند، از مسلمانی و حرام و حلال بویی برده است؟

دیروز دستگیرشده ها را که می دیدم، خودم را جای هر یک از آنها می گذاشتم و با خودم فکر می کردم: " به کجا خواهند بردش؟ چه بلایی بر سرش خواهند آورد؟ خانواده اش چه زمان و چگونه از دستگیری عزیزشان مطلع خواهند شد؟ حتما الان قلبش به شدت می تپد. این چند ثانیه دستگیری او را از دنیای پشت سرش جدا کرده است. در همین چنددقیقه او دارد به دنیایی دیگر- دنیای بازداشت شده ها- پا  می گذارد. این "انتقال" حس و حال خاصی دارد.  شاید هم نه، آرامشی عجیب او را فراگرفته گویی که از اطراف خود، از خونی که از چهره اش می آید، از جای درد باتومی که بدنش را می سوزاند، از عربده های گوشخراش نیروهای پلیس و لباس شخصی جدا شده است و تنها دارد در ذهن خود فیلمی را تماشا  می کند که ربط مستقیمی به خودش ندارد......."

مثل هر مشکل دیگری که در زندگی برای آدم پیش می آید، می توان حدس زد تجربه شخصی هر کس در زمان دستگیری با فردی دیگر تشابهات و فرق هایی داشته باشد. اما یک چیز مسلم است؛ هر چقدر دانسته هایمان بیشتر باشد، زودتر بر خود و اوضاع اطراف مان مسلط خواهیم شد. نوشته امروز من در باره یکی از این دانسته هاست که قدرت تطابق ما را با شرایط جدید – دستگیری- افزایش می دهد.

مورس

از دانسته هایی که دلم می خواهد با همرزمانم در میان بگذارم توانایی مورس زدن است. اگر این "سلاح" را در اختیار داشته باشید، محال است بتوانند شما را از بقیه "جدا" کنند، به شرط این که کس یا کسانی که در کنار شما قرار می گیرند نیز به آن مجهز بوده و آن را فرا گرفته باشد. فکرش را بکنید که اگر عزیزان ِ دربند ما که ماه هاست در انفرادی و از روزنامه وکتاب محروم هستند و بی خبر از دنیا و اطراف در تاریکی خبری به سر می برند، مورس بلد بودند چقدر زندگی شان می توانست متفاوت باشد.

نمیدانم الفبای مورسی که در قدیم در تلگراف خانه ها از آن استفاده می کرده اند چگونه بوده است، اما مورسی که زندانی سیاسی از آن استفاده می کند، همان الفبای 32 حرفی خودمان است که با ضربه زدن به دیوار صورت می پذیرد.

چگونه؟

ما برای مورس زدن یک ماتریس 4 در 8 رسم کرده و حروف الفبا را از راست به چپ در آن جای می دهیم. به این صورت:


     

چنان که ملاحظه می کنید، به هر حرف الفبا دو عدد که نشانگر جای آن در جدول ماتریس است تعلق می گیرد، مثلا حرف پ (3و1) و حرف خ (2و1) خواهد بود. اگر ریاضی خوانده اید و با ماتریس آشنایی دارید که لازم به توضیح نیست اما اگر رشته تان ریاضی نباشد، حواس تان باشد که اول عدد چپ را     می خوانید بعد راست را.  پس اگر بخواهیم به طرف مقابل حرف پ را "حالی" کنیم، نخست 1 ضربه و سپس 3 ضربه می زنیم. ضربه زدن می تواند با هر چیزی باشد، دیوار و اجسام جامد آن قدر در انتقال صدا خوب عمل می کنند، که حتی ضربۀ آهسته ناخن شما به دیوار، به راحتی به کسی که در آن طرف دیوار گوشش را به دیوار چسبانده است منتقل می شود.

خوب حالا یاد بگیریم چطور کلمه را منتقل کنیم. فرض کنید می خواهیم به طرف مقابل سلام کنیم. به این شکل ضربه می زنیم:

اول 2 ضربه و 7 ضربه،
سپس 3 ضربه و 4 ضربه،
بعد 1ضربه و 1ضربه،
و آخر سر 4ضربه و 4ضربه .
یعنی اول س، سپس ل، بعد الف و آخر سر م را زده ایم.

برای این که مطمئن شوید طرف مقابل کلمه ای را که شما مورس زده اید، فهمیده است، او باید بعد از هر کلمه، اگر حرف شما را فهمید یک ضربه و اگر نفهمید دو ضربه به دیوار بزند. پس  اگر طرف مقابل در پاسخ شما یک ضربه زد، یعنی آنست که فهمیده و شما می توانید کلمه بعدی را بزنید و اگر دو ضربه زد یعنی این که نفهمیده و شما باید کلمه را دوباره بزنید.

نکته مهم

برای بعضی کلمات مثل "ُسلام" که خیلی استفاده می شوند، سنّت آنست که تنها "س" را بزنید. از آن مهم تر کلمه "خطر" است که فقط برایش "خ" یعنی (1و2) را می زنید. یعنی اول 2 ضربه و بعد 1 ضربه. "خ" یا خطر یعنی این که سریعا باید از دیوار کنار کشید و حالت عادی به خود گرفت، خطری در کمین است.

کلام آخر

فکر نکنید مورس زدن کار دشواری است و یادگیری آن امر پیچیده ای است. هر وقت حوصله داشتید (قبل از رفتن به تظاهرات بعدی!) ماتریس مورس را روی کاغذ رسم کنید و شروع به تمرین کنید؛ زودتر از آن که فکرش را بکنید یادش خواهید گرفت چنان که همه کسانی که مورس یاد گرفته اند آن را در عرض یکی دو روز آموخته اند. شما هم امتحان کنید. اگر سبز هستید، مطمئنا بهره هوشی بالایی دارید و یادگیری مورس برایتان آب خوردن است. مورس را یاد بگیرید و دیگران را به یادگرفتن آن تشویق کنید که -خدای نکرده ،زبانم لال- اگر دستگیر شدید، همیشه راه ارتباطی با دیگران داشته باشید و هرگز تنها نمانید.
به نقل از جنبش راه سبز

جو ملتهب و فضای امنیتی در دانشگاه شیراز پس از حوادث 13 آبان

آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۸/۲۰
در پی یورش نیروهای لباس شخصی و انصار به داخل دانشگاه در روز 13 آبان و نیز ضرب و شتم وحشیانه دانشجویان و بازداشت بیش از 20 دانشجو، جو دانشگاه شیراز به شدت امنیتی شده است.
بنا به گفته خود دانشجویان دانشگاه شیراز فریاد الله اکبر دانشجویان پس از حمله ی این نیروها بلندتر از شب های گذشته به گوش می رسد و دانشجویان پس از دستگیری تعدادی از همکلاسی هایشان در روز 13 آبان، شعارهایی را در حمایت از آنها سر می دهند. لازم به ذکر است که از میان دانشجویان بازداشتی دانشگاه شیراز در 13 آبان، 7 دانشجو تاکنون آزاد نشده و به زندان مخوف عادل آباد منتقل شده اند.
از سوی دیگر دانشجویان بسیجی دانشگاه شیراز پس از صدور چند بیانیه بر علیه تجمع دانشجویان معترض در 13 آبان، روز یک شنبه، مراسمی را با عنوان ”دفاع از حریم ولایت” برگزار کردند. نکته جالب توجه در این مراسم حضور عده ی کثیری از بسیجیان خارج از دانشگاه بود که از میان آنها دانشجویان چهره ی چند تن از افراد لباس شخصی را که در 13 آبان به دانشگاه حمله کرده و دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند، شناسایی کرده اند.
دانشجویان معترض نیز در اعتراض به این حمله ی وحشیانه در روز شنبه با اعتصاب و چیدن سینی های غذا در محوطه دانشگاه اعتراض خود را نسبت به این حمله و بی کفایتی مسئولین دانشگاه در حفاظت از جان دانشجویان اعلام داشتند. در ادامه ی این اعتراض یکشنبه شب بیانیه ای مبنی بر تجمع در صبح روز دوشنبه از سوی دانشجویان معترض در سطح خوابگاه ها پخش شد. به دنبال پخش این بیانیه نیروهای حراست و انتظامات دانشگاه از ساعت 10 صبح با حضور در پردیس دانشگاه شیراز (محل اعلام شده برای تجمع) از تجمع چند نفره دانشجویان جلوگیری کردند. نیروهای حراست حتی از نشستن و ایستادن دانشجویان در چمن ها و محوطه ی پردیس جلوگیری می کردند. از سوی دیگر چند تن از نیرو های حراست، مامور مراقبت از فعالین دانشجویی شناخته شده دانشگاه شیراز شده و آنها را به شدت تحت نظر داشته اند. در نهایت امنیتی شدن بیش از حد فضای دانشگاه باعث تجمع دانشجویان در محوطه ی پردیس دانشگاه شده و دانشجویان به این اقدام حراست اعتراض کردند. در ادامه دانشجویان بسیجی نیز با حضور در محل قصد ایجاد درگیری با دانشجویان معترض را داشتند که این اقدام آنان بی نتیجه ماند.
 

حدود الهی

سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸
گویا در جمهوری اسلامی  بنا را بر این استوار کرده اند که هر جا به آیه ای از قرآن می رسند که می تواند  - ولو به ظاهر -  آنها را چون طنابی از چاه خود کنده درآورد و میخی باشد بر استحکام پای بست خانه، آن آیه را با صدای بلندتر قرائت کنند و آنجا که به آیه ای می رسند که  بندی است بر دستانشان و نافی اقداماتشان، یا نخوانده از کنارش بگذرند، یا اگر کسی شجاعت یافت و بقیه آنها را به پرسشی گرفت، با هزار تفسیر و توجیه ـ بخوانید به حیلتی ـ راه خود هموار کنند.
در خبرها آمده است که جعفری، رییس پلیس آگاهی نیروی انتظامی دو روز پیش از آمادگی پلیس برای اجرای حدود الهی و خصوصا "قطع ید" سارقان خبر داده است و گفته "اجرا نکردن این حدود بزرگ‌ترین منشاء ریشه‌کن نشدن جرائم در کشور است." این سخن اگر در کنار سخنان سه هفته پیش مصباح یزدی در جمع فرماندهان نیروی دریایی سپاه گذاشته شود ضمن پاسخ بسیاری از چراها، دورنمای جمهوری اسلامی مطلوب حاکمان جدید را به تصویر خواهد کشید. مصباح در آن سخنان گفته بود: "در اجراي حدود الهي جاي رافت نيست و همان‌گونه كه نبايد از حدود الهي تجاوز شود، نبايد در اجراي آن‌ها كوتاهي شود."
من با سخنان سردار موافقم که بسیاری از مشکلات جمهوری اسلامی به عدم اجرای حدود الهی باز میگردد. اگر حدود الهی جاری و ساری میشد که امروز "ولایت مطلقه" به وجود نمی آمد که اساسش تجاوز به مرزها و حدود خدایی است. اختیاری که می تواند اصول اولیه شریعت را نیز بنا به مصلحت تخته کند آیا چیزی جز تخطئه خدائی خدا نیست؟ آیا شرک مسلم و روشن نیست؟ اگر حدود الهی جاری می شد که به نیرنگ صندوق های رای ملت را به جرم اعتمادشان مصادره نمی کردید و آن نمی کردید که بیشتر به کار ساحران و شعبده بازان می ماند. آیتی مبین خداوندگاری "ولایت مطلقه"!
 کار به جایی رسیده است که فرمانده سپاه بی محابا از اوجب بودن حفظ نظام اسلامی بر نماز واجب سخن به میان می آورد.سندی بالاتر از اینکه نشان می دهد از اسلام خاکریزی خلق کردید که در پشت آن کمین کنید و دنیایتان را آباد؟ امامان جمعه فرمان قطع ید آفتابه دزدان می دهند و خود از راه ثروت منابع کشور خدایی می کنند. افشاگری های پالیزدار از الطاف الهی بود که قوم ظالمان را به واسطه خود ظالمین رسوا کرد.
 از گلوی ملت پابرهنه و مستضعف می گیرند تا با گشاده دستی های بی حساب در گوشه گوشه دنیا "ولی امر مسلمین" بودن خود را به رخ بکشند. ماجرای 800 میلیون دلاری که آقای احمدی نژاد میخواست بلاعوض به ترکیه دهد و شیخ شجاع  در مناظره با او بدان اشاره کرد و گفت که "مظاهری" رئیس کل بانک مرکزی قربانی عدم تبعیت و میهن پرستی اش شد، دزدی آشکار از بیت المال نیست؟ آقای احمدی نژاد پول ملت را بنا به چه دلیل و مصلحتی میخواست پنهانی به دست دولتمردان ترک دهد؟ دست چه کسانی را میخواهید قطع کنید؟ دست آن که در نان شب زن و فرزند مانده است؟ فراموش کرده اید نهیب ابوذر را که اگر در حکومت اسلامی فردی به قصد پیداکردن کاری برای سیرکردن گرسنگی زن و فرزند از خانه خارج شود، تلاش کند و پیدا نکند، اگر شمشیر برندارد و علیه آن حکومت مبارزه نکند مسلمان نیست. آیا اگر ما مسلمانان راستینی بودیم نمی بایست خلفای ناراست و دروغین را به شمشیری به جایگاه خود می نشاندیم؟
عالیجنابان ! سرداران رشید و فقیهان عادل ! آنکه اعتماد ملتی را به یغما برد، آنکه سرمایه زندگی میلیون ها انسان را دزدید، آنکه سهم چند ساله زندگی مردمانی را تنها به زنده بودن تقلیل داد و سرافکندی در مقابل دیدگان همسایه و قضاوت تاریخ را نصیبشان کرد.آنکه میلیونها تن را آواره و دور از سرزمین مادری کرد؛ آن مسلمانی که مسلمانیش به قدر نجاشی هم نبود و ابولهب شد را چه می کنید؟ آیا در مورد او هم حکمی اجرا خواهد شد تا ریشه مصائب کشور بسوزد؟
از احکام خدا و لزوم اجرای حدود الهی سخن گفتید آنهم سی سال پس از شکل گیری جمهوری ای به نام اسلام؛ آیا در قرآن بشارت نداده کسانی را که سخنان می شنوند و سپس انتخاب میکنند؟ همان آیه ای که با خطی خوش بر دیوار بهارستان نوشته اید. اما در همان مجلسی که قرار بود خانه ملت باشد و در راس امور، تیغ نظارت استصوابی اجازه نمی دهد تا مردم بشنوند و خود انتخاب کنند. هر کس به حاکم نزدیکتر بود دستش را می گیرند و نماینده مردمش می کنند! آیا این  دستگاه نظارتی سدی بر راه اراده پروردگار نیست ؟ آیا آن سیزده میلیون تن - به تعبیر شما ـ هیچ حقی از رسانه ملی ندارند؟ که  نه سخنان مشرکین و مسلمین، بلکه سخنان افرادی چون موسوی و کروبی را بشنوند و خود انتخاب کنند؟ طرفه آنکه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام کتبا از رهبری درخواست زمانی چند دقیقه ای برای  پاسخ دادن به سخنان رئیس جمهور از طریق صداوسیما می کند و دست رد بر سینه اش می خورد. در نظام اسلامی رئیس مجلس خبرگان و رئیس تشخیص مصلحت نظامش هم نامحرمند چه برسد به وعده مطهری و اینکه "کرسی های نظریه پردازی مارکسیسم را مارکسیست ها در دانشگاه ها راه اندازی کنند."
آیا در قرآن نیامده که اگر خون بی گناهی به زمین ریخته شود مثل آن است که خون همه انسانها را برفرش زمین جاری کرده باشی؟ آیا...آیا در قرآن نیامده است که اوفو بالعهد؟ و اوفو بالعقود؟ چرا وعده های اول انقلابتان را فراموش کردید؟ چرا جسم و جان قانون اساسی که مبنا و میثاق میان ما و شما بود را زیر چکمه های استبدادیتان و به اسم تفسیرهای بی حد و حصرتان شکستید؟ آیا اینها آیه های خدا نیستند یا در کتابی که به شما داده اند این بخش از آیاتش را قلم گرفته اند؟
آقایان پاسدار اسلام، در اسلام سنت بر این است که احکام و آداب اول از بزرگان شروع شود تا برای دیگران الگو و عبرت باشد.ما که نمی توانیم مانع "احکام الهی" شویم، اما می توانیم درخواست کنیم که حدود الهی را اول با ابولهب و ابوسفیان آغاز کنید. آقایان پاسدار، اگر حدود اسلامی جاری می شد که شما سالها پیش باید به دست تاریخ سپرده می شدید تا جهانیان برای عبرت گرفتن مجدد از آفات حکومت ناقوس و منبر، شماها را کالبد شکافی می کردند و میخواندند.
به نقل از روزآنلاين

دور نیست، دیر نیست

وبلاگ نگاهي ديگر
آدم می‌ماند چه بگوید و چه بنویسد در این دوران. هجوم رویدادهای داخل کشور به من اجازه فکر کردن عادی و روزمره درباره آنها را هم نمی‌دهند چه رسد به نوشتن مطلبی که در خور شما عزیزان باشد. از روز ۱۳ آبان تا کنون دارم فکر می‌کنم چه بنویسم و از کجای آن همه حضور بنویسم. از آن همه مردم که باتوم خوردند، کشته‌شدند، شکنجه شدند و باز هم آمدند به خیابان تا رای خود را باز طلب کنند بگویم یا از آن دخترکی که از هموطن یوینفرم‌ پوش خود چوب می‌خورد؟ از آنانی بنویسم که زبانی جز نفرت حالی‌شان نمی‌شود یا از آن مردمی که نفرت در برابر بزرگواری‌شان خجل می‌شود؟ از چه بنویسم؟ از که بگویم؟ آدم می‌ماند.
این چند خط نوشتم تا در آرشیو این وبلاگ داشته‌باشم نوشته‌ای درباره این ۱۳ آبان غرور آفرین. هرچند که می‌دانم سال‌ها بعد که بازگردم و نگاه کنم نیز نمی‌توانم لفظی و وصفی برای آنچه شما مردم در این روز کردید بیابم. امان از این گوش‌های کر که جهانیان شنیدند صدای اعتراض شما را از آن سر دنیا اما این‌ها که چوب بر سر شما می‌شکنند هنوز نشنیده‌اند آن را. باز هم فریاد خواهید کشید و بلندتر خواهید گفت در آینده. امیدوارم اگر این جماعت گوش‌ها را با موم پر کرده‌اند لااقل قادر باشند ببینند دهان و صورت خشمگین‌تان را. امیدوارم چماق‌ به دستان روزی باتوم‌شان را در پای شما بیاندازند و در جلوی شما زانو بزنند. دور نیست، دیر نیست.

آسایش ِ دو گیتی

سارا زرتشت

هفت استراتژی برای جنبش ِ سبز

در آمد
13  آبان 88  نشان داد :جنبش سبز وسیع تر شده است  ، شعارها تند تر شده اند . حوصله مردم سر آمده است و  نیروهای ضد شورش کلافه  اند . در یک کلام سبزدهم آبان  هشدار داد که  جنبش سبز می تواند به انقلاب سبز و حتی انقلاب سرخ تغییر مسیر دهد و این  هشدار برای تمام کسانی که ایران را دوست دارند و در آرزوی نابودی ایران نیستند ، جدی است . جنبش سبز باید به خود بیاید  . چه باید کرد ؟

اصل ِ مدارا
مدارا یعنی کسی را تحمل کردن و  طاقت ِ او را داشتن  ، اگر چه او مزاحم ماست  و ما را به درگیری فرامی خواند  و تحمل او هم سخت است . مدارا فضیلتی است که بر میل و سلیقه استوار نیست و در اصل  ، "مهار کردن یک بیزاری ِ شدید " است . آن جا که واکنشِ طبیعی  ، حمله است ،  مدارا رفتاری است غیر ِ طبیعی . آن گاه که حریف به طبیعت ِ آدمی حمله می کند ،  باید مدارا کرد ، یعنی باید  غیر طبیعی بود . به قول حافظ  : آسایش ِ دوگیتی تعبیر این دو حرف است : با دوستان مروت با دشمنان مدارا ! 

بازشناسی ِ حریف
حریف ِ جنبش  سبز ، حکومتی است کاملا ً ایدئولوژیک . بزرگان این حکومت به آنچه می گویند  کاملا ً ایمان دارند . محور اصلی این حکومت ،  فقیهی است که در یک سهل انگاری ِ  تاریخی ، قدرت مطلقه به او تفویض شده است  و خود را  جانشینی خدا بر زمین می داند. برای این فقیه ،  آدمیان دو دسته اند : بندگان یا دشمنان . هر گونه رفتار با آدمیان توجیه فقهی دارد و دیگرانی وجود ندارند . دولت ِ کودتا ، بودجه عمومی کشور و درآمد فراوان ِ نفت را در اختیار دارد و رئیس دولت  برای حفظ ِ قدرت  ، از هیچ کاری بیم ندارد . همراهان ِ این رئیس  یا شاگرادان ناخلف ِ  ماکیاول اند که برای  رسیدن به قدرت به هر شیوه ای متوسل می شوند  و یا شاگردان  ناخوانده  ِ کلاوزویتس  که جنگ را ادامه   سیاست می دانند و سیاست را هم  ادامه  جنگ   .  بدنه  نظامی و امنیتی حکومت ، سپاهی است  که  از فرط عشق بازی  با معشوقه ای به نام اقتصاد  ،  از امنیت ِ کشور غافل شده است و برای ِ   تداوم ِ  این مغازله  ، حتی حاضر به متارکه با همسر قانونی  و گذشتن از فرزندان ِ شده است . برای این حریف  و در آیین  این طایفه کشتار و جنگ هم مشروعیت ِ  فقهی دارد ، هم راهکار علمی و هم  ابزار لازم . تعارف ِ این حریف  یک جمله است : بفرمائید جنگ !

استراتزی های ِ جنبش سبز
جنبش ِ سبز اگر  بر سر سفره  حریف حاضر شود و در زمین او بازی کند  لگد کوب می شود ، پس باید  استراتژی های خود را داشته باشد .  بهترین شیوه برای خاموش کردن ِ آنها جلب ِ ماهرانه  توجه مردم به چیزهای ِ دیگر است . هیچ گاه با آنها به خشونت رفتار نکنید ! تنها با  روکردن ِ حقارت و خنده آوری ِ شان است که می شود بی آبرو و ضعیفشان کرد * .

استراتژی  سکوت :  این استراتژی نیازی به معرفی ندارد . جنبش ِ سبز همزادِ  سکوت بوده است  و با این استراتژی به خوبی  آشناست . بسیاری از موفقیت ها و فراگیری های جنبش سبز  ، از برکت ِ  این استراتژی  است . حریف از این استراتژی بسیار لطمه دیده است و  تیدیل و تضعیف و فراموشی این استراتژی آرزوی ِ بزرگ  اوست . در حال ِ حاضر هیچ آلترناتیو و یا شعار بهتری برای شکستن ِ سکوت در تجمعات بزرگ وجود ندارد . لذا شکستن ِ استراتژی سکوت  ،  بازی در میدان حریف است و اجبار به شنیدن ِ سخنان ِ حریف .  حریفی که با زبان ِ گلوله و زندان و باتوم  سخن می گوید .

استراتژی  خنده : جنبش  سبز باید آستانه  خشم خود را بالا ببرد . خشم مقدمه ی خشونت است و خشونت خواسته  حریف است . در اوج خشونت لبخندی می تواند بنیاد حریف را برکند . لبخند زدن و خندیدن و حتی مهربانی در مقابل ِ کسی که خشونت می ورزد سبب می شود تا فردِ خشن از رفتار خشونت آمیز ِ خود "احساس ِ بدی" داشته باشد . اما خشونت ِ متقابل و هتاکی و توهین  سبب می شود تا  فرد خشمگین ، از رفتار خشونت آمیز ِ خود احساس ِ بهتری داشته باشد و به آن تداوم ورزد و رفتار تند ِ خود را توجیه کند . هنگامی که حریف از شما گریه و یا خشونت و یا توهین می طلبد ، با سلاح ِ خنده می توان او را تضعیف کرد . به قول نیچه :  آن کس که می خواهد از بنیاد بکشد ، خندان است . با خنده می کشند نه با خشم  .

استراتژی ِ معذرت خواهی : ( یا  تبری از گذشته ) : بر اساس ِ یک قانون ِ طبیعی ، انسان ها همه خطاکارند . معصوم انگاری انسان ها مقدمه  خدا انگاری ِ انسان هاست . از طرفی دیگر ، انسان هایی که در عرصه  سیاست فعالند به خاطر ماهیت ِ سیاست  و  خطاهای مهم تری مرتکب می شوند . تبری از خطا به معنای نفی خویشتن نیست به معنای نفی خطا است . معذرت خواهی ، حداقل کاری است که برای جبران خطا می توان انجام داد . معذرت خواهی ، انسان خدانگاری را متزلزل می کند . معذرت خواهی دل ها را نرم می کند و مخالفان را همراه می سازد . جنبش سبز تا کنون از جنبش ِ معذرت خواهی اندکی بهره برده است . اما ظرفیت ِ این استراتژی بسیار است و با بهره گیری کافی ، می تواند معجزه کند .تا کنون  آیت الله منتظری  ،  عبدالکریم سروَ ش و عطالله مهاجرانی - اگر چه به تلویح -  از نظریه  ولایت فقیه و انقلاب ِ فرهنگی و کشتار 67 تبری جسته اند . این کافی نیست . استراتژی معذرت خواهی می تواند به جنبش ِ معذرت خواهی تبدیل شود و دامن ِ خاص و عام را بگیرد . بزرگان ِ جنبش از موسوی و خاتمی و کروبی و نوری و... مجال خوبی ! برای حضور در این بازی دارند . بچه های  وبلاگستان هم  می توانند به خوبی این  جنبش را همراهی کنند و تقویت  و تنفیذ این بازی می تواند به تقدس زدایی از قدرت کمک شایانی بکند و عاقبت به خیری را در دنیا و آخرت به همراه بیاورد .حتی تلاش برای همراه کردن هاشمی رفسنجانی به عنوان قدرتمند ترین شخص دهه های اول انقلاب می تواند زلزله ای در ارکان ِ استبداد ِ دینی ایجاد کند .

استراتژی بی اعتنایی ( یا بی اهمیت سازی ) : محصول  منطقی ِ قدرت ،  تغییر و تاثیر است و  تغییر و تاثیر هم ، شایسته  ِ توجه اند و این  کاملا ً منطقی است . در عوض بی اهمیت سازی  یک سازه  منطقی نیست . بی اهمیت سازی در خصوص ِ  قدرت  ، یعنی  کافی است  تغییر و تاثیر ِ قدرت نادیه گرفته شود . یعنی   اربابان ِ قدرت با بی اعتنایی روبرو شوند . حضورشان ، اعمالشان ، اخبارشان ، گفته هایشان ، سفرهایشان باید یا بی اعتنایی جنبشِ سبز روبرو شود  ،  تا طعم ِ قدرت در کام ِ آنها شیرین نباشد . حتی تجزیه و تحلیل رفتارها و گفتارهای آنان باید کم رنگ و بی اهمیت شود . باید فراموش شوند . حضور  فلان وزیر نامشروع و  یا فلان مسئول نامسئول  در مجامع عمومی باید با بی اعتنایی و یا بی تو جهی روبرو شود . هو کردن محمد رضا شریفی نیا درسالن نمایش ، ترک کردن سالن سخنرانی جواد لاریجانی در آپی ام و درآوردن اشک ِ معاون ِ وزیر ارشاد ، شواهد ِ خوبی برای کارکردِ این استراتزِی هستند . این استراتژی باید آن قدر ادامه یابد و تقویت شود تا به سران قدرت و حتی خود ِ قدرت تسری یابد . این گونه محبوبیت ِ قدرت ِ نامشروع  هم زایل می شود .


استراتژی خنثی سازی : خلاقیت و نبوغ و هنر در جنبش ِ سبز فراوان است . از این  خلاقیت و توانایی و هنر باید در جهت ِ خنثی سازی استراتژی ها و خلاقیت های حریف  استفاده شود تا  "خنثی  سازی " خود به یک استراتژی تبدیل شود . مثلا ً ظهور ِ "جنبش ِ سبز علوی "  نه به لحاظ کمی و نه به لحاظ ِ کیفی خطری برای جنبش سبز محسوب نمی شود و  در چارچوب ِ  استراتژی خنثی سازی  ، می تواند مانند یک فرصت ناب بهره برداری شود . به جای تحلیل مفهومِ موازی سازی و یادآوری سعید امامی و تقبیح تقلید و خوشحالی از این کشف بهتر است با استراتژی خنثی سازی  از این گونه اعمال ِ حریف در جهت ِ مثبت بهره برداری شود . استراتژی خنثی سازی می تواندشامل بسیاری از اعمال حریف شود . بخصوص  شامل ِ اخباری که هر از چند گاهی در صدر نامیمون ِ رسانه های ِ حریف قرار می گیرد . بی اعتنایی به  خزعبلات ِ کیهان و دروغ های ِ ایرنا  به جای ِ باز نشر  آنها نمونه ای از توجه به  استراتژی خنثی سازی است .

استراتژی نفرین : در کشوری مانند ِ ایران که نفوذ دین و ادعیه دینی و مناسکِ مذهبی فراوان است ، استراتژی نفرین می تواند چون یک استراتژی بومی مورد استفاده قرار گیرد . استفاده های حریف از مناسبات ِ مذهبی در منابر و روضه ها و مناسکات ِ مذهبی می تواند با "استراتژی نفرین " خنثی شود . ضمن آن که عنوان ِ   این استراتژی  می تواند  خالق ِ ادبیات ِ جدیدی در دوران ِ اعتراض باشد  و  بانی ِ همراهی لایه های ِ سنتی – مذهبی  را با جنبش سبز باشد . استفاده از تعبیر ِ  "نفرین ِ ظالم " به جای  عبارت " مرگ بر دیکتاتور " نمونه ای از کارکرد ِ این استراتژی است .

 استراتژی ِ تکرار : خوشبختانه جنبش ِ سبز سرشار از بزرگان است و بابت ِ هنر و استعداد و خلاقیت بسیار غنی است . اما این غنا نباید استراتژی تکرار را از جنبش بگیرد . تکرار ِ یک استراتژی فعال و موثر می تواند آن را به فرهنگ ِ عمومی تبدیل کند و عدم ِ تکرار آن می تواند آن را کم تاثیر سازد . به جای آنکه هر روز اکسیون ها و تاکتیک های جدیدی را به جنبش سبز اعلام کنیم، باید استراتژی تکرار ، مشمول اکسیون های موفق شود . تکرار هر کدام از اکسیون های موفق خود یک استراتژی است . امیدوارم این استراتژی مورد توجه  و عنایت ِ خلاقان ِ بزرگور کمپ های مختلف موج سبز  قرار گیرد تا جنبش سبز نا سازگار نشود !

پرهیز از خطاهای ِ استراتژیک :
نوشته طولانی شده است و مجال برای پرداختن به اشتباهای استراتژیک کم شده است . اما ، از آنجا که این گونه خطاها معمولا توسط موثران و بزرگان ِ و فعالان ِ اصلی  جنبش ِ سبز صورت می گیرد ، اشارتی می تواند به آنها کفایت کند . "تحلیل های مطبوعاتی " منحرف کننده  در خصوص  رفتار های خطای دولت ِ کودتا  ، ناخواسته به دولت ِ کودتا مشروعیت می دهد . یعنی جنبش ِ سبز را به گفتمانی  چون گفتمان ِ انتقادی توکلی و لاریجانی تقلیل می دهد . "مچ گیری " از رفتار های اقتصادی و سیاسی  عوامل ِ دولتِ  کودتا نه تنها به آنها مشروعیت ضمنی می دهد و زبان و افکار عمومی را آکنده می سازد بلکه فضای محدود ِ رسانه های جنبش ِ سبز را هم تسخیر می کند . "بازنشر " سوتی های کیهان و دروغ های ایرنا و مزخرفات ِ فلان  نیوز  ، هیچ کمکی به جنبش ِ سبز نمی کند ، بلکه  اهداف ِ رسانه ای حریف را تامین و سیگنال های آن را تقویت می کند . "استراتژی دفاع"  در شرایطی که بهترین دفاع حمله است ،  حرکت ِ جنبش ِ سبز را کند می کند ، حتی کند تر از حد مطلوب و  اما مهم تر از همه "افزایش خشونت " بهترین خدمتی است که می توان به حریف کرد و بدترین سمی است که می تواند قاتل ِ جنبش ِ سبز باشد . چنین مباد .

باری ، سیزدهم ِ آبان نشان داد :جنبش سبز وسیع تر شده است  ، شعارها تند تر شده اند . حوصله  مردم سر آمده است و  نیروهای ضد شورش کلافه  اند . در یک کلام سیزدهم آبان  هشدار داد که  جنبش سبز می تواند به انقلاب سبز و حتی انقلاب سرخ تغییر مسیر دهد و این  هشدار برای تمام کسانی که ایران را دوست دارند و در آرزوی نابودی ایران نیستند ، جدی است . جنبش سبز باید به خود بیاید  . چه باید کرد ؟

به زعم ِ نگارنده -  که همه چیز را فلسفی -  منطقی می بیند – پاسخ ساده است :  تکرارِ  اصل ِ مدارا ، بازشناسی ِ حریف ، اتخاذ ِ استراتژی های ِ سبز و پرهیز از خطاهای استراتژیک  .


پی نوشت  ها : 
1. واژه  استراتژی در این یادداشت  ، گاهی ممکن است جایگزینی برای واژه تاکتیک باشد  . من از این واژه به سیاق ِ نوشته های قبلی ام بهره گرفته ام .
2. * این تعبیر از  "دانشنامه ی روشنگری فرانسه " است   و من  آن را از ترجمه  محمد رضا نیکفر در منبع ذیل بر گرفته ام .
3.  این یادداشت ملهم از باز خوانی  سبز ِ !  کتاب ِ "درآمدی بر روشنگری " نوشته ی  هوبرت شلایشرت است  و در چند بند آن از عبارات ِ این کتاب بهره مند شده ام . باید  درود بفرستم بر  دکتر محمد رضا نیکفر  برای ترجمه  این کتاب .

به نقل از جنبش راه سبز

تكرار تاریخ یا تقلید تاریخ؟

رامین كامران
نوامبر 2009
[این مقاله برای سایت iranliberal.com نوشته شده است و نقل آن با ذكر مأخذ آزاد است]

تكرار تاریخ یكی از تكراری ترین مضامینی است كه در بحث های سیاسی و اجتماعی به كار گرفته میشود و به مناسبت جریانات اخیر ایران نیز مكرراً به گوش همه خورده است. یكی از تكراری ترین جملاتی نیز كه همراه این مضمون عرضه میگردد حرف نیشدار ماركس است كه با دستكاری در جملهٌ هگل گفت وقایع بار اول به صورت تراژدی روی میدهد و بار دوم به صورت كمدی.

ماركس این حرف را در بارهٌ انقلاب 1848 فرانسه زد كه در آن رد «تكرار» انقلاب 1789 را میدید. البته وی تنها ناظری نبود كه شباهت بین این دو واقعه نظرش را جلب كرده بود، دیگران و از جمله توكویل هم كه خاطراتش را از آن دوره نگاشته، بر این شباهت انگشت گذاشته اند. توكویل معتقد بود كه بسیاری از انقلابیان در صدد «تقلید» اسلاف خود در انقلاب كبیر هستند.

برای روشن كردن سهم تكرار و تقلید در وقایع اخیر ایران مقایسه ای با همین انقلاب 1848 بی فایده نخواهد بود.



وجه تاكتیكی

اولین سؤالی كه در باب انقلاب مورد نظر ماركس و توكویل به ذهن خطور میكند این است كه چرا فرانسویان در سال 1848 انقلاب 1830 را كه بیست سالی بیشتر با آن فاصله نداشتند تقلید نمیكردند و رفته بودند به سراغ انقلاب كبیر كه شصت سال قبل واقع شده بود؟ جواب بسیار ساده است، آنها انقلاب 1830 را نیز تقلید میكردند.

این انقلاب هم مرجع آنها بود منتها از بابت تاكتیك های انقلابی. آنچه كه در طول قرن نوزدهم حالت روش انقلاب به سبك فرانسوی را گرفته بود و از ورای كتابهای تاریخ و بیش از آن رمانهای این قرن، به همهٌ دنیا شناسانده شد، عبارت بود از سنگربندی در خیابانهای تنگ و تُرُش پاریس و به چالش گرفتن نیروهای دولتی، حمله به كاخ سلطنتی و احیاناً پارلمان. ریشهٌ این شیوهٌ رودررویی به چند قرن قبل بازمیگشت ولی طی قرن نوزدهم چند بار در سطح وسیع و با برد عظیم تاریخی، تكرار شد كه اولین آنها در 1830 بود.



حال بیاییم سر ایران.

آنچه كه ما امروز در ایران شاهدیم و گاه به تكرار تاریخ حمل میكنیم و برخی اوقات اسباب نگرانی میشمریم در درجهٌ اول تقلید تاكتیكی است. اگر اهالی پاریس با سنگربستن خیابان های باریك این شهر را بند میاوردند، ایرانیان با سرازیر شدن در خیابانهای وسیع است كه در برابر حكومت قدرت نمایی میكنند (این مقایسه را برخی از خبرنگاران نیز متذكر شده اند). ولی تقلید تاكتیكی فقط متوجه است به كارآیی عملیاتی است و به خودی خود هر قدر هم بدخاطره باشد، چندان مایهٌ نگرانی نیست، بخصوص كه امروز شبكهٌ مساجد و حسینیه ها كه در دست دولت است در سازماندهی اعتراضات نقشی بازی نمیكند. به هر حال اشكال انقلاب 57 هم در این نبود كه مردم به خیابان آمدند (كسی كه از خانه انقلاب نمیكند) این بود كه اختیار تظاهرات و از ورای آنها انقلاب، به دست اسلامگرایان افتاد.

به هر حال این تقلید از انقلاب اسلامی كه سرمشقی است در دسترس مردم، نه مایهٌ حیرت است و نه اسباب نگرانی. انقلاب مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت كه مثالهای عمدهٌ جنبش های بزرگ مردمی در قرن بیستم هستند اگر در حافظهٌ جمعی مردم ایران حضور دارند به جزئیات وقایعشان نیست. درگیری ها و كشمكش هایی كه طی این دو واقعهٌ بزرگ صورت گرفته نه به صورت مشخص به یاد كسی مانده و نه حالت الگوی عمل پیدا كرده. در این میان شاید سی تیر قدری استثنأ باشد كه آن هم دو روز مقدمه داشت ولی در حقیقت طی یك روز واقع شد و حالت تظاهرات جمعی و برخورد پیروزمندانه (از نظر سیاسی) با نیروهای انتظامی و ارتشی را داشت. اینكه انقلاب اسلامی با تمامی طول و تفصیلش و هزاران عكس و فیلمی كه از آن باقی مانده است و دائم هم در معرض نمایش است و به هر مناسب به همگان از پیر و جوان عرضه میگردد، در ایران امروز صورت الگوی عمل انقلابی بگیرد بسیار منطقی است. تجربه ایست آشنا كه در نهایت به موفقیت عملی هم انجامیده، مردم به همین ترتیب نظام آریامهری را ساقط كردند. فرجام سیاسی كار حكایت دیگری است كه جدا باید به آن پرداخت.



وجه سیاسی

باز برگردیم به فرانسه. آنچه كه در 1848 از انقلاب كبیر تقلید میشد تاكتیك های مبارزاتی نبود، موضعگیری های كلی سیاسی بود و بخصوص تندروی یا كندروی در برابری طلبی. این بود كه بیش از هر چیز نظر ناظران دوره را گرفت و در جملهٌ ماركس یا اشارات توكویل ثبت شد.

اگر در انقلاب 1848 مسئلهٌ مساوات گرایی موضوع اصلی دعوا شد و باعث گردید تا مواضع رهبران انقلاب كبیر مورد تقلید قرار بگیرد به این دلیل بود كه از 1789 تا آن زمان، علیرغم چند بار تغییر حكومت، مشكل به طریقی كه مورد قبول اكثریت مردم این كشور باشد حل نشده بود. فرانسویان در انقلاب كبیر به برابری سیاسی كه در حق رأی همگانی (مختص مردان) بازتابیده بود، دست یافتند. برابری اقتصادی هم كه خواست برخی گروه های تندرو بود اصلاً هیچگاه جامهٌ عمل نپوشید. ولی همین برابری سیاسی با روی كار آمدن ناپلئون از آنها گرفته شد و پس گرفتنش موضوع جدی دعوا گردید و برای مردان پس از یك قرن كشمكش و برای زنان در میانهٌ قرن بیستم، به طور تثبیت شده حاصل گشت.



دوباره بیاییم سر ایران.

در مورد حاضر باید عكس سؤال قبلی را مطرح كرد و پرسید كه آیا حركت اجتماعی فعلی ایران فقط متوجه به تقلید از انقلاب اسلامی است یا از آن عقب تر هم میرود؟

مسئله درست از اینجاست كه جالب میشود. وقتی دقت كنیم میبینیم كه در اینجا هم مثل مورد فرانسه آنجایی كه پای ابعاد فكری جریان و انتخاب بین گزینه های بنیادی است باید به عقب تر نگاه كرد. عجالتاً اضافه كنم كه نفس انقلاب اسلامی از بابت سیاسی الگوی عمل نمیتواند باشد، به این دلیل ساده كه كوشش برای ایجاد حكومت اسلامی در حكم تحصیل حاصل است. رواج شعارهای اسلامی هم اگر خطری داشته باشد در این است كه جلوی طرح شعار درست را میگیرد نه اینكه حكومت اسلامی را تحكیم میكند. این حكومت در شرایط فعلی از جانب مردم تحكیم شدنی نیست.

روشن است که مشكل اساسی در مورد ایران امروز و فرانسهٌ صد و پنجاه سال پیش اساساً با هم تفاوت دارد. در ایران (بر خلاف فرانسه) مساوات سیاسی كه توسط مجلس دوم در كشور برقرار شد هیچگاه اساساً مورد تعرض قرار نگرفت ، با انقلاب سفید به زنان نیز تعمیم یافت و با انقلاب اسلامی (به دلیل پایین آمدن سن رأی دهی) وسعتی بی سابقه پیدا كرد. مساوات اقتصادی هم در ایران هیچگاه موضوع حركت وسیع اجتماعی نشد، چه رسد كه شعار انقلاب بشود.

از مشروطیت به این سو مشكل اساسی مردم ایران این بوده كه حقوقی را كه اسماً با این انقلاب دورانساز صاحب شده بودند، رسماً اعمال نمایند. در انقلاب اسلامی مشكل واقعی همین بود ولی خمینی توانست آن را به رابطهٌ دین و دولت كه مشكل او بود و نه ملت ایران، پیوند بزند و اسلامی شدن دولت را چارهٌ مشكل مردم وانمود سازد كه نبود. اگر توانست چنین كند فقط از این جهت نبود كه آدم محتالی بود و توطئه كرد و دولتی خارجی زیر بالش را گرفت و... اساساً به دلیل این بود كه مسئلهٌ رابطهٌ دین و دولت در ایران از انقلاب مشروطه به این طرف درست حل نشده بود و معطل چاره بود. متأسفانه با انقلاب 57 مردم ایران نه تنها حاكمیتی را كه اسماً صاحب بوند رسماً از دست دادند بلكه مشكل جدیدی هم به مشكل قبلی شان اضافه شد كه رابطهٌ دین و دولت بود، به اصطلاح عوام قوز بالا قوز شد.

آنچه امروز در ایران موضوع اصلی و بنیادی دعواست (چه در همه جا جار زده بشود و چه نه) مشكل رابطهٌ دین و دولت است كه از انقلاب مشروطیت تا به امروز روی دستمان مانده و هیچگاه نه به طور نظری و نه عملی درست حل نشده. اعادهٌ حاكمیت ملی مشروط است به تعیین درست تكلیف رابطهٌ دین و دولت و بر خلاف مورد اخیر كه لااقل دو دهه طول كشید تا مردم خوب برایشان روشن بشود از چه قرار است، از اساس محل بحث و شك نیست و تكلیفش صد سال پیش حداقل از بابت نظری روشن شده.


بالاخره تكرار یا تقلید؟

چند دهه است كه شاهد بازنگری انقلاب مشروطه و انتشار دوبارهٌ مكتوبات آن دوران هستیم. بی دلیل نیست اگر در میان اسناد و آثار آن زمان بخشی بیشتر مورد توجه قرار گرفته كه مربوط است به مواضع روحانیت و موضعگیری های روحانیان در قبال مشروطیت و حاكمیت ملی. اگر با انقلاب اسلامی موضعگیری های آن دوره، از مورد نوری گرفته تا امثال طباطبایی و نایینی بحث روز شده برای این است كه مشكل مشكل روز شده است. اینجاست كه در حركتهای سیاسی اخیر ایران از جنبش دانشجویی به این طرف، رد تكرار انقلاب اصلی، یعنی انقلابی را كه راهگشای تجدد سیاسی بوده است، میبینیم.

انقلابی كه آستانهٌ ورود هر جامعه به تجدد بوده است، چارچوب گزینه های اساسی در زمینهٌ سیاست است چون دایرهٌ امكانات سیاسی كه با تجدد در برابر هر جامعه گشوده گردیده، در آن به طور خلاصه بیان میگردد. وقتی پس از گذشت سالها به چنین واقعه ای نگاه میكنیم چنین به نظر میاید كه گویی از ابتدا حاوی سرفصلهای تحولات عمدهٌ سیاسی آینده بوده است. اگر در فرانسهٌ سال 1848 بحث مساوات سیاسی و سپس اقتصادی بود كه چاشنی شروع حركت شد و رجوع به انقلاب كبیر را معنی داد، در ایران روشن كردن رابطهٌ دین و دولت و به تبع احیای حاكمیت ملی است كه این رجوع را نه فقط ممكن بلكه لازم ساخته.

همزیستی دین و دولت مسئله ایست به قدمت تاریخ. تجدد این مشكل را خودبخود حل نمیكند بلكه چاره های آنرا به تناسب نظام سیاسی كه برمیگزینیم محدود مینماید. باید چاره ای متناسب با نظامی كه برگزیده ایم به كار ببندیم و اگر موفق نشویم محكومیم كه كوششمان را از سر بگیریم.

آن چیزی كه به تاریخ رنگ تكرار میزند آنقدر مكرر شدن نیست كه ثابت ماندن است، ثابت ماندن مشكلی كه حل نشده و هنوز گریبانگیر ماست. آنچه هم كه سایه ای از تقلید بر رفتار و گفتارمان میاندازد محدود بودن چاره های این مشكل است، ما نیز به همان راه هایی میرویم كه دیگران قبل از ما پیموده اند.

شاید برخی حسرت این را بخورند كه مبارزه ای كه میكنند توسط دیگران شروع شده و افتخار تاریخی طرح اول بار آن نصیب دیگری شده. باید به آنها دلداری داد كه كمتر مشكل تاریخی است كه در بدو طرح گشوده بشود و گشودن مشكل باید بیش از طرحش رضایت خاطر به همراه بیاور

اكبر اعلمي - پیوندهای فامیلی بعضی از مقامات و اشخاص سیاسی در جمهوری اسلامی

بسیاری از ائتلاف ها، یارگیری های موجود، جبهه گیری ها و جناح بندی های سیاسی رایج از جمله در انتخابات مختلف، احزاب، گروههای سیاسی و فراکسیون های مجلس شورای اسلامی، مبتنی بر روابط و مناسبات دوستانه و خویشاوندی است. لاجرم آشنائی با نسبت ها و ارتباطات خانوادگی فعالان سیاسی و صاحبان قدرت، تا حدودی می تواند در تحلیل روابط و مناسبات حاکم بر کشور، انگیزه ها، دلبستگی ها و دسته بندی های سیاسی، تشخیص مبنای منازعات و اختلافات خانوادگی و همچنین شناخت و ارزیابی های ما نسبت به مواضع حال و گذشته بعضی از اشخاص و جریانات سیاسی و حاشیه های امنیت آنان مفید و موثر واقع شود، از اینرو پست حاضر به معرفی بخشی از روابط سببی و نسبی بعضی از مسئولین کشوری و لشکری و فعالان سیاسی اختصاص یافته است: ...


-خانم خدیجه ثقفی، دختر میرزا محمد ثقفی، همسر آیت الله خمینی

-احمد خمینی، مصطفی خمینی، زهرا مصطفوی، صدیقه مصطفوی و فریده مصطفوی، فرزندان آیت الله خمینی

-مرحوم آیت الله مصطفی خمینی بزرگترین فرزند آیت الله خمینی، همسر معصومه حائری ]دختر آشیخ مرتضی حائری و نوه آیت الله عبدالکریم حائری(موسس حوزه علمیه قم)[

-حسین و مریم خمینی فرزندان آیت الله مصطفی خمینی

-مهدی، محمد و علی فرزندان سید حسین خمینی و نوه های مرحوم آیت الله مصطفی خمینی(پسر ارشد آیت الله خمینی)

-سيد احمد خميني، فرزند آیت الله خمینی، همسر خانم فاطمه طباطبايي و داماد آیت الله سلطانی طباطبایی

-فاطمه سلطانی طباطبائی، دختر آیت‌اللـه سلطانی طباطبایی (از علمای قم)، همسر سید احمد خمینی، خواهر سید صادق طباطبائی و خواهر زاده امام موسی صدر و آیت الله سید محمد باقر صدر و دختر خاله خانم زهره صادقی(همسر سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران)

-حسن، یاسر ،علی. زهرا، صدیقه و فریده، فرزندان سید احمد خمینی و نوه های آیت الله خمینی

- حجت الاسلام سيدحسن خمينی، پسر ارشد مرحوم سید احمد خمینی نوه ارشد آیت الله خمينی، همسر خانم ندا موسوی بجنوردی و داماد آیت‌الله سید محمد موسوی بجنوردی، عضو سابق شوراي عالی قضائي، عضو دفتر استفتائات آیت الله خمینی و عضو مجمع روحانيون مبارز)

سيدياسر خميني برادر سید حسن، همسر خانم حورا صدر و داماد سيدمحمد صدر (معاون اسبق وزارت خارجه خاتمی)

-سیدعلی خمینی، کوچکترین پسر سیداحمد خمینی و نوه پسری آیت الله خمینی، داماد آیت الله شهرستانی(داماد و نماینده آیت الله سیستانی در قم) و شوهر نوه آیت‌الله سیدعلی سیستانی

-نرگس، فرشته و احمد فرزندان سید حسن خمینی و نوه های پسری سید احمد خمینی

-زهرا مصطفوی(دبیرکل جمعیت زنان انقلاب اسلامی)، دختر ارشد آیت الله خمینی، همسر محمود بروجردی(معاون آموزش و پرورش در دولت موسوی و سفیر ایران در فنلاند در دوره خاتمی)

-مسیح و لیلی بروجردی فرزندان خانم زهرا مصطفوی و محمود بروجردی و نوه های دختری آیت الله خمینی

-خانم صدیقه مصطفوی، فرزند آیت الله خمینی و همسر مرحوم آیت الله شهاب الدین اشراقی

-زهرا، عاطفه، نفیسه، نعیمه، محمد تقی، علی و مرتضی اشراقی فرزندان خانم صدیقه مصطفوی و آیت الله شهاب الدین اشراقی و از نوه های دختری آیت الله خمینی

-خانم زهرا اشراقی، نوه آیت الله خمینی و دختر خانم صدیقه مصطفوی و مرحوم آيت‌الله شهاب‌الدين اشراقي(داماد آیت الله خمينی)، همسر محمد رضا خاتمی(دبیر سابق حزب مشارکت و برادر سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق)

-خانم نفیسه اشراقی، دختر خانم صدیقه مصطفوی(دختر آیت الله خمینی) و عروس محمد صادق روحانی و نوه دختری آیت الله خمینی

-نعیمه اشراقی، دختر مرحوم آيت‌الله شهاب‌الدين اشراقی و خانم صدیقه مصطفوی(دختر آیت الله خمینی) و عروس آیت الله جلال الدین طاهری(امام جمعه مستعفی اصفهان)

-مرتضی اشراقی، نوه آیت الله خمینی و دختر خانم صدیقه مصطفوی و مرحوم آيت‌الله شهاب‌الدين اشراقی، همسر نوه دختری آیت الله محقق داماد و برادر زن محمد رضا خاتمی

-خانم فریده مصطفوی،دختر آیت الله خمینی و همسر محمد حسن اعرابی(بازاری)

-ليلي بروجردي(رئيس كميته بانوان و جوانان دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام ،وكيل دادگستری، مشاور انتخاباتی و کاندیدای وزارت خارجه محسن رضائی در انتخابات دهم ریاست جمهوری)، دختر زهرا مصطفوی، نوه دختری آیت الله خمینی، همسر عبدالحسين سلطانی طباطبايي(فوق تخصص بيماريهاي قلب و عروق و استاديار دانشگاه تهران و برادر زن سید احمد خمینی)، مادر زن پسر محسن رضائی (فرمانده اسبق سپاه و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات دهم)

-هدی و ضحی طباطبائی، فرزندان خانم لیلی بروجردی و عبدالحسین طباطبائی و نوه های دختری زهرا مصطفوی(دختر آیت الله خمینی)

--هدی طباطبائی، دختر لیلی بروجردی و عبدالحسین طباطبائی، نوه دختری زهرا مصطفوی، عروس محسن رضائی(فرمانده پیشین سپاه و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام) و برادر زاده سید صادق طباطبائی(سخنگوی دولت موقت و حامی محسن رضائی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری)

-مسیح بروجردی، پسر محمود بروجردی و خانم زهرا مصطفوی(دختر آیت الله خمینی)، داماد محمد ميرمحمدی(از اعضای بیت رهبری، نماینده قم در مجالس ششم و هفتم و دبیر کل حزب تمدن اسلامی)

-سید صادق طباطبائی(معاون سیاسی اسبق وزارت کشور در دولت مهدی بازرگان، معاون سیاسی نخست وزیر و سنخگوی دولت موقت و سرپرست نخست وزیری، مشاور محسن رضائی در انتخابات دهم ریاست جمهوری)، فرزند مرحوم آیت الله حاج سید محمد باقر سلطانی طباطبائی ، نوه پسری مرحوم آیت الله حاج سید صدرالدین صدر، خواهر زاده امام موسی صدر ،برادر خانم فاطمه طباطبایی(همسر سید احمد خمینی)، همسر خانم فاطمه صدر ،برادر مرتضی طباطبائی و عموی خانم هدی طباطبائی(عروس محسن رضائی) و همچنین دائی سید حسن و سید یاسر خمینی و پسر خاله زهره صادقی (همسر سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران)

-سید مرتضی طباطبائی(شهردار اسبق تهران قبل از کرباسچی)، برادر سید صادق طباطبائی، همسر فرشته اعرابی(دختر فریده خمینی و نوه دختری آیت الله خمینی)، خواهر زاده امام موسی صدر و عموی هدی طباطبائی و برادر زن سید احمد خمینی

-فاطمه طباطبائی(همسر مرحوم سید احمد خمینی) خواهر صادق طباطبائی، خواهرزاده‌ی امام موسي صدر و دختر خاله خانم زهره صادقی (همسر سید محمد خاتمی)

-خانم فرشته اعرابی، تنها فرزند محمد حسن اعرابی و خانم فریده مصطفوی(دختر آیت الله خمینی)، نوه دختری آیت الله خمینی، همسر سید مرتضی سلطانی طباطبائی(شهردار اسبق تهران قبل از کرباسچی) و دخترخاله خانم لیلی بروجردی (دختر زهرا مصطفوی)

-زهره صادقی همسر سيدمحمدخاتمي خواهرزاده‌ی امام موسي صدر، دخترخاله فاطمه طباطبائی(همسر سید احمد حمینی) و همچنین دختر خاله سید صادق طباطبائی

-سيدمحمد صدر(از طیف موسوم به اصلاح طلب، معاون وزارت کشور موسوی و معاون وزارت خارجه خاتمی) پسرخاله خانم زهره صادقی(همسر سید محمد خاتمی) و همچنین پسر خاله خانم فاطمه طباطبايي(همسر مرحوم سيد احمد خمينی)

-علیرضا و خانم فاطمه خاتمی، فرزندان خانم زهرا اشراقی و محمد رضا خاتمی

-خانم فاطمه خاتمی دختر محمد رضا خاتمی و خانم زهرا اشراقی، عروس سید صادق خرازی(برادر زاده کمال خرازی و سفیر سابق ایران در فرانسه) و برادر زاده محمد خاتمی(رئیس جمهور سابق)

-سيدمحمد خاتمي(از طیف موسوم به اصلاح طلب، نماینده اسبق اردکان در مجلس، وزیر فرهنگ و ارشاد میرحسین موسوی و رفسنجانی، رئیس جمهور سابق و عضو مجمع روحانیون مبارز) فرزند روح‌الله خاتمي، دائی عروس محمد هاشمیان، برادر زن محمد صدوقی، برادر محمد رضا خاتمی، دائی زن خواهر زاده هاشمی رفسنجانی و همسر خانم زهره صادقی

-سیدمحمد رضا خاتمي(از طیف موسوم به اصلاح طلب، معاون اسبق وزارت بهداشت در زمان ریاست جمهوری خاتمی، نايب رييس مجلس ششم و دبيركل جبهه‌ي مشاركت) برادر سيدمحمد خاتمی رييس جمهور سابق و پدر زن پسر سید صادق خرازی


-سیدصادق خرازی(از طیف موسوم به اصلاح طلب، سخنگوی ستاد انتخاباتی خاتمی، معاون اسبق وزارت خارجه و سفیر اسبق ایران در فرانسه در زمان ریاست جمهوری خاتمی)، فرزند سید محسن خرازی ،برادر سید محمد باقر خرازی، برادر زاده سید کمال خرازی، پدر داماد محمدرضا خاتمي و برادر زن حجت الاسلام مسعود خامنه ای فرزند مقام رهبری و همچنین پدر همسر نوه آیت الله خميني و برادرزاده سيدمحمد خاتمی

- حجت الاسلام سیدمحمد باقر خرازی (از طیف موسوم به اصولگرا، دبیرکل حزب الله ایران و مدیر مسئول روزنامه حزب الله) برادر سید صادق خرازی و برادر همسر مسعود خامنه ای فرزند مقام رهبری

-آیت الله سیدمحسن خرازی(از طیف موسوم به اصولگرا و عضو خبرگان رهبری) پدر سید صادق خرازی، برادر سید کمال خرازی و پدر زن سید مسعود خامنه ای فرزند مقام رهبری

-محمدرضا تابش(از طیف موسوم به اصلاح طلب، نماینده اردکان و عضو فراکسیون اقلیت مجلس)، برادر علیرضا تابش(رئیس اسبق دفتر وزیر ارشاد خاتمی) و خواهرزاده ی سید محمد خاتمي(رئیس جمهور سابق)

-سیدكمال خرازي(از طیف موسوم به اصلاح طلب، وزير خارجه خاتمي و رئيس کنونی شوراي راهبردي روابط خارجي منصوب رهبری) عموي عروس مقام رهبری، برادر سید محسن خرازی(از طیف موسوم به اصولگرا و عضو خبرگان رهبری)، عموی سید محمد باقر خرازی(دبیرکل حزب الله ایران)

- حجت الاسلام سیدمسعود خامنه‌اي فرزند مقام رهبری، داماد آیت الله سید محمدباقر خرازی(از طیف موسوم به اصولگرا، دبیرکل حزب الله ایران، از مدرسين حوزه علميه قم و شوهر خواهر سیدصادق خرازي معاون وزير امور خارجه دولت خاتمي)

- حجت الاسلام سید مصطفی خامنه‌ای، فرزند مقام رهبري، داماد عزیز خوشوقت از طیف موسوم به اصولگرا

-محمدحسین خوشوقت(مديركل رسانه ها و مطبوعات خارجي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي خاتمي و مدیر مسئول کنونی سایت فرارو)، فرزند عزیز خوشوقت و برادر زن مصطفی خامنه ای(فرزند مقام رهبری)

- حجت الاسلام محمدي گلپايگاني(رئيس دفتر مقام رهبری)، پدر شوهر خانم بشری خامنه ای دختر مقام رهبری

- حجت الاسلام شیخ علی تهرانی همسر خانم سید بدریه خامنه ای(خواهر مقام رهبری)

-مهدي احمدی(عضو سابق شوراي مركزي طيف شيراز تحكيم و از طیف موسوم به اصلاح طلب)، داماد محسن رضائی

-سید حسن خامنه ای (رییس بازرسی وزارت نفت در دوران هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد)، برادر مقام رهبری و هادی خامنه ای(نماینده مجلس ششم، از طیف موسوم به اصلاح طلب و صاحب امتیاز روزنامه حیات نو)

-حسن خجسته باقرزاده برادر زن مقام رهبری معاون سابق سازمان صدا و سيما در امور صدا، نايب رئيس اتحاديه راديو تلويزيون‌هاي آسيا و اقيانوسيه (ABU) در سال 2007 و معاون نظارت و برنامه ریزی صدا و سیما

-غلامعلی حدادعادل(از طیف موسوم به اصولگرا، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، رييس مجلس هفتم، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم و مشاور مقام رهبری) پدر زن مجتبی خامنه ای فرزند مقام رهبری

- حجت الاسلام هادي خامنه‌ای از طیف موسوم به اصلاح طلب عضو مجمع روحانيون مبارز برادر مقام رهبری

- مریم خاتمی خواهر سید محمد خاتمی و همسر محمد علی صدوقی امام جمعه و نماینده مقام رهبری در استان یزد


- حجت الاسلام محمدعلي صدوقي(نماينده‌ي ولي فقيه و امام جمعه‌ یزد و معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور در دوره محمد خاتمی)، فرزند شهید آیت الله صدوقی، شوهر بی بی مریم خاتمی (خواهر محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران) و پدر زن محمد هاشمیان(خواهر زاده رفسنجانی)

- حجت الاسلام حسين هاشميان امام جمعه سابق رفسنجان، پسر عمو و شوهر خواهر اکبر هاشمی رفسنجانی و پدر داماد حجت الاسلام محمد صدوقی(شوهر خواهر محمد خاتمی)

محمد هاشمیان امام جمعه کنونی رفسنجان و نماینده رفسنجان در مجلس هشتم و رئیس فراکسیون اقلیت، فرزند حسین هاشمیان، خواهر زاده هاشمی رفسنجانی، داماد محمد صدوقی(امام جمعه یزد و شوهر خواهر محمد خاتمی) و شوهر خواهر زاده محمد خاتمی

-علی هاشمی(از طیف موسوم به اصلاح طلب، نماینده رفسنجان در مجلس ششم و مدیرعامل سابق شرکت پسته کرمان) برادر زاده حجت الاسلام هاشمی رقسنجانی*

-محمد هاشمی(از طیف موسوم به اصلاح طلب، عضو شورای مركزي حزب كارگزاران، رئیس سابق صدا و سیما و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام) برادر اکبر هاشمی رفسنجانی

-حسین مرعشی (از طیف موسوم به اصلاح طلب، سخنگوی حزب کارگزاران رئیس دفتر رئیس جمهور و استاندار کرمان در دوران ریاست جمهوری هاشمی، نماینده مجلس ششم و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در دوران خاتمی) برادر عفت مرعشی(همسر حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی) و دائی فائزه، فاطمه، یاسر، محسن و مهدی هاشمی رفسنجانی

-فائزه هاشمی رفسنجانی(از حزب کارگزاران و دبيركل سابق سازمان ملي المپيك) و فاطمه هاشمی(رئیس بنیاد امور بیماریهای خاص و عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه)،خواهران محسن ‏هاشمی(رئیس شرکت متروی تهران)، مهدی هاشمی(مدیر ‏سابق موسسه بهینه سازی سوخت وزارت نفت) و یاسر هاشمی، همگی فرزندان حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی(رئیس اسبق مجلس، رئیس اسبق جمهوری و رئیس کنونی مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) و به ترتیب همسران حميد و سعيد لاهوتی (فرزندان آیت الله حسن لاهوتی)

-سیدمحمد حسینی (اهل کرمان ،از طیف موسوم به اصولگرا، نماینده مجلس پنجم، قائم مقام وزیر علوم و وزیر کنونی ارشاد) برادر سیدمحمود حسینی(از طیف موسوم به اصلاح طلب، عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت مدرس، دبیر سرویس علمی پژوهشی روزنامه سلام و همچنین برادر سیدحمید حسینی(مدیر عامل شرکت مرآت نمایندگی انحصاری "سوپرا"،...و صادر کننده فرآورده هاي نفتي و رئيس هيات مديره اتحاديه صادر کنندگان فرآورده هاي نفتي).

-اسفندیار رحیم مشایی رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی وگردشگری، مشاور و رئیس دفتر احمدی نژاد و پدر زن مهدی پسر احمدی نژاد

-حجت الاسلام مجید انصاری(از طیف موسوم به اصلاح طلب، نماینده مجلس ششم و عضو مجمع تشخیص مصلحت و نماینده سابق خبرگان رهبری)، برادر حمید انصاری (قائم مقام دفتر حفظ آثار امام خمینی)

-مسعود حجاریان کاشانی(معاونت مهندسي وزارت سپاه ،ریاست دانشگاه امام حسين (ع) و معاونت اقتصادي و برنامه ريزي محسن رفیقدوست در بنياد مستضعفان و جانبازان) برادر سعید حجاریان(معاون اسبق وزارت اطلاعات و عضو حزب مشارکت)

- حجت الاسلام سيد علی اکبر محتشمی پور(از طیف موسوم به اصلاح طلب و از اعضای فعال مجمع روحانیون مبارز ، وزیر اسبق وزارت کشور و نماینده مجلس ششم)، پسر عموی همسران مصطفی تاج زاده(خانم فخرالسادات محتشمی پور) و مرتضی رفیقدوست

-مرتضی رفیقدوست(از شرکای فاضل خداداد که در جریان رسیدگی به پرونده 123 میلیارد تومان اختلاس به حبس ابد محکوم شده بود)، برادر محسن رفیقدوست (وزیر سابق سپاه و رئیس اسبق بنیاد مستضعفان و جانبازان) باجناق علی اکبر محتشمی

-مرحوم آیت الله محی الدین فاضل هرندی (قاضی شرع اسبق شهر قائن، قاضی شرع و رئیس اسبق دادگاه انقلاب اسلامی استان سیستان و بلوچستان، نمایندگی مقام رهبری در ستاد مرکز هیات های هفت نفره ،نماینده اسبق مردم اقلید فارس و اصفهان در مجلس شورای اسلامی) دائی حسین صفار هرندی و مصطفی تاجزاده (از طیف موسوم به اصلاح طلب و از اعضای شاخص سازمان مجاهدین خلق و حزب مشارکت)

-سیدمصطفی تاج زاده(از طیف موسوم به اصلاح طلب، عضو سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت و معاون عبدالله نوری وزیر اسبق کشور)، باجناق مرتضی رفیقدوست و خواهر زاده محی الدین فاضل هرندی و پسر دائی حسین صفار هرندی (سردبیر و قائم مقام سابق روزنامه کیهان و وزير سابق ارشاد احمدی ‌نژاد)

-آیت الله احمد جنتی(دبیر شورای نگهبان، عضو مجمع تشخیص مطلحت نظام و عضو خبرگان رهبری)،پدر علی جنتی(معاون سیاسی اسبق وزارت کشور و معاون اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد و سفیر سابق ایران در برخی از کشورهای عربی) و پدر حسین جنتی(مسئول دفتر جنبش مجاهدین خلق در اصفهان و از سران سازمان مذکور که در درگیری با پاسداران کشته شد و فاطمه همسر وی نیز هم اکنون جزء سران مجاهدین خلق در خارج از کشور می باشد)

-آیت الله محمدي عراقي(رييس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي)، داماد مصباح يزدي(عضو مجلس خبرگان رهبري و رييس موسسه ي آموزشي امام خميني)

-علي لاريجاني(فرزند آيت‌الله ميرزا هاشم آملي، متولد نجف، از طیف موسوم به اصولگرا، وزیر اسبق ارشاد اسلامی، رئیس سابق صدا و سیما و نماینده قم و رئیس فعلی مجلس)، داماد شهيد مرتضی مطهری،برادر زن علی مطهری نماینده تهران ،برادر جواد(متولد نجف، معاون اسبق وزارت خارجه و مشاور عالي رييس قوه‌ي قضاييه) و حجت الاسلام صادق(متولد شهر نجف ، عضو سابق شوراي نگهبان و عضو مجلس خبرگان رهبري و رئیس کنونی قوه قضائیه و داماد آیت الله وحید خراسانی) و برادر مجمد باقر(رييس دانشگاه علوم پزشكي تهران) و نیز برادر فاضل لاريجاني(سفیر سابق ایران در کانادا و از دست اندرکار فعلی وزارتخارجه) و برادر زن مصطفی محقق داماد

- حجت الاسلام علی اکبر جمشیدی معروف به ناطق نوری(رئیس اسبق مجلس و وزیر اسبق کشور و رئیس دفتر بازرسی مقام رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام)، داماد رسولی محلاتی( از اعضای دفتر آیت الله خمینی و مقام رهبری)، باجناق عباس آخوندی( معاون اسبق سیاسی وزارت کشور در دوران وزارت ناطق نوری و وزیر مسکن دوران هاشمی رفسنجانی همزمان با ریاست ناطق بر مجلس)، برادر احمد ناطق نوری(نماینده شش دوره مجلس از شهرستان نور و محمود آباد و رئیس فدراسیون بوکس) و باجناق سید محمدعلی شهیدی(مدیر کل وزارتخارجه خاتمی و معاون سابق کنسولی، مجلس و امور ایرانیان وزارت خارجه دوره احمدی نژاد)

-حجت الاسلام پارسا (معاون وزیر اطلاعات در زمان وزارت دری نجف آبادی)، داماد آیت الله مهدوی کنی و باجناق پسر حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری

-مرحوم آیت الله صادق خلخالی، پدر زن حجت الاسلام اسدالله کیان ارثی(نماینده فریدن و فریدون شهر در دوره های اول و ششم مجلس و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز)

ـداوود احمدی‌نژاد (رئیس بازرسی نهاد ریاست جمهوری)، برادر محمود احمدی‌نژاد

ـحسین شبیری(رئیس صندوق مهر رضا)، همسر پروین احمدی نژاد پروین احمدی‌نژاد (عضو شورای شهر تهران و معاون مرکز امور زنان ریاست جمهوری)، خواهر احمدی‌نژاد

-خانم فاطمه كروبی (دبير كل مجمع اسلامی بانوان و رئیس اسبق بیمارستان خاتم الانبیاء)، همسر حجت الاسلام مهدي كروبی(امین الحاج آیت الله خمینی ،سرپرست اسبق امور حجاج ایرانی، رئیس اسبق بنیاد شهید، عضو شورای بازنگری قانون اساسی، رئیس اسبق مجلس و دبیرکل حزب اعتماد ملی)

- مصطفی معين(نماینده اسبق مجلس و وزير اسبق علوم)، داماد آيت الله دستغيب

-مجتبی هاشمي ثمره(رییس سابق ستاد انتخابات کشور، مشاور عالي و دستیار ویژه محمود احمدي نژاد)، خواهر زاده‌ی محمد جواد باهنر(نخست وزیر شهید رجائی) و محمدرضا باهنر(نايب رييس مجلس هفتم و هشتم) و برادر مهدی هاشمی ثمره(معاون بازرسي و مديركل حوزه وزارتي وزارت نيرو) و عبدالحمید هاشمی ثمره(معاون وزارت صنایع) و برادر شوهر خانم قند فروش(مشاور خانواده وزیر کشور)

-محمد حسین موسي‌پور(معاون پارلماني وزير كشور)، داماد خواهر محمدرضا باهنر

-كامران دانشجو(استاندار اسبق تهران، معاون سابق سیاسی وزارت کشور و وزیر کنونی علوم و تحقیقات و فناوری)، برادر فرهاد دانشجو (رئیس دانشگاه تربیت مدرس) و برادر خسرو دانشجو(عضو و سخنگوی شورای شهر تهران)

- حجت الاسلام محمد محمدي‌نيك ري‌شهری (وزیر اسبق اطلاعات، دادستان اسبق ويژه روحانيت، دادستان اسبق كل كشور و سرپرست حجاج ايراني)، داماد آيت‌الله مشكيني

- حجت الاسلام عیسی ولائی(مدیر کل حقوقی ریاست جمهوری خاتمی)، داماد مرحوم آيت الله محمدرضا توسلي محلاتی(رئیس دفتر آیت الله خمینی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام)

-صادق محصولی(وزیر کشور سابق و وزیر رفاه پیشنهادی ایندوره احمدی ‌نژاد، باجناق علی اکبر ولايتي (وزير خارجه اسبق و مشاور مقام رهبری)

-حجت الاسلام سیدابراهیمی رئیسی(معاون اول قوه قضائیه)، داماد حجت الاسلام احمد علم الهدی (امام جمعه مشهد)

-خانم فاطمه جوادی (معاون سابق رئيس‌جمهور و رئيس سازمان محيط زيست)، فرزند اسماعيل واعظ جوادی آملی و برادر زاده آيت‌الله جوادي آملی (از اساتيد حوزه علميه قم)

-آيت الله حائری شيرازی، نوه آيت الله سيد نورالدين حسنی شيرازی، داماد آيت الله خزعلی و شوهر خاله رضازاده (استاندار فارس و رئیس اسبق شركت آب و فاضلاب استان فارس)، پدر محمد حسن حائری

-عبدالله جاسبي(رييس دانشگاه آزاد)،شوهر خواهر علی عباس پور(نماينده تهران و رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در دوره های هفتم و هشتم مجلس)

- حجت الاسلام محمدي عراقي(رييس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي)، داماد آیت اله مصباح يزدي(عضو مجلس خبرگان رهبری و رييس موسسه آموزشي امام خميني).

-سید عطاء الله مهاجرانی(از طیف موسوم به اصلاح طلب و عضو حزب کارگزاران، معاون نخست وزیر در امور حقوقی و پارلمانی و معاون معاون رئیس جمهور در امور حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور در دولت هاشمی رفسنجانی، همسر خانم جمیله کدیور(نماینده مجلس ششم) و شوهر خواهر حجت الاسلام محسن کدیور

-مسعود حجاریان کاشانی(معاون مهندسي وزارت سپاه ،رئیس سابق دانشگاه امام حسين (ع) و معاون اقتصادي و برنامه ريزي محسن رفیقدوست در بنياد مستضعفان و جانبازان)، برادر سعید حجاریان(معاون اسبق وزارت اطلاعات و عضو حزب مشارکت)

-اسفندیار رحیمی مشایی(رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس کنونی دفتر نهاد ریاست جمهوری)، پدر زن پسر محمود احمدی نژاد

-خانم اشرف بروجردی(از طیف موسوم به اصلاحطلب، مدیر کل اسبق امور زنان وزارت کشور و معاون اجتماعی اسبق وزیر کشور در دوره خاتمی)، خواهر علاء الدین بروجردی(از طیف موسوم به اصولگرا، معاون اسبق وزارت خارجه در زمان ولایتی و سه دوره نماینده بروجرد در مجلس و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجالس هفتم و هشتم)

-حسن کامران(نماينده اصفهان در مجالس هفتم و هشتم)، همسر خانم نیره اخوان بیطرف(نماینده اصفهان در دوره های هفتم و هشتم مجلس) و باجناق حسيني (نماينده زابل در مجلس هفتم)

-حجت الاسلام حسن طائب(مسئول اسبق سپاه قم و خراسان، معاون ضد جاسوسی اسبق وزارت اطلاعات در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی و وزارت علی فلاحیان، معاون سابق فرهنگی ستاد مشترك و فرمانده سابق دانشكده فرهنگی دانشگاه امام حسین، معاون سابق هماهنگ ‌كننده دفتر مقام رهبری، فرمانده سابق نیروی مقاومت بسیج و معاون کنونی اطلاعات کل سپاه پاسداران)، داماد حجت الاسلام حسینی معروف به "حسینی اخلاق در خانواده" و باجناق سيد حسين شاهمرادي(رئيس سابق ستاد بقاع متبركه و بناهاي مذهبي و مشاور رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگری)

-حجت الله غنيمي‌فر(مدیر کل سابق امور بین الملل شرکت نفت و معاون کنونی مدیر عامل شرکت ملی نفت در امور سرمایه گذاری)، عموی کریم ارغنده‌پور(عضو شوراي مركزي جبهه‌ی مشاركت)

-سعيد شريعتي(عضو شورای مركزي جبهه‌ی مشاركت) داماد علی شكوری‌راد(نماینده مجلس ششم و عضو شوراي مركزی جبهه‌ی مشاركت)

-محمد قوچاني (سردبیر روزنامه های شرق و اعتماد ملی)، داماد عماد الدین باقی(از اصلاح طلبان و فعالان سیاسی و حقوق بشر(

-علي افشاری(عضو سابق شوراي مركزي تحكيم)، داماد خانم فريبا داوودي مهاجر(روزنامه‌نگار و دبير انجمن روزنامه‌نگاران جوان)، فعلا هر دو مقیم آمریکا هستند.

-مهدی احمدی(عضو سابق شوراي مركزي طيف شيراز تحكيم)،داماد محسن رضائی(فرمانده اسبق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام)

-ناصر ايمانی(از طیف موسوم به اصولگرا و عضو شوراي سردبيری روزنامه‌ رسالت)، شوهر خواهر سعید حجاريان

-محمد بسته‌نگار داماد آیت الله طالقانی و شوهر خواهر خانم اعظم طالقانی

-احمد زيدآبادی(از فعالان طیف موسوم به ملي‌مذهبي‌ها)، داماد محمدمحمدي گرگاني(نماينده دوره‌ي اول مجلس و از اعضای وابسته به طیف موسوم به ملي‌مذهبي‌ها)

به نقل از وبلاگ شخصي اكبر اعلمي

كيهان هميشه در حال ستايش حاكمان در قدرت


به نظر شما تیتر عکس شماره ۴ چه خواهد بود؟
به نقل از چرك نويس

اولین نوشته‌ی علی بعد از آزادی

ابر آبي : این اولین نوشته‌ی علی بعد از آزادی است که خطاب به دوستان و همکلاسی‌هایش و وبلاگ‌نویسان نوشته:
«ای وای بر اسیری کز بند رسته باشد
شرمنده‌ی رفیقان، تنها نشسته باشد
حیف از گل هراسان کز عادت زمستان
با مقدم بهاران پیمان نبسته باشد
یاران به بند مانده «امن یجیب» خوانده
ای وای از بهاری کز برف خسته باشد
یک هفته‌ای می‌شود که آمده‌ام این طرف دیوارهای اوین. این‌قدری که فرصت شده از خبرهای بیرون بشنوم و بخوانم، فهمیده‌ام که چقدر شرمنده‌ی لطف و محبت رفقا هستم و مثل همیشه جز زبان و قلم سرمایه‌ای ندارم که صرف پاسخگویی این محبت‌ها کنم.
همراهان سال‌های دور درس و مشق (یاران دبستانی و دبیرستانی!)
هم‌نفسان دیرین فضای مجازی،
دوستان خوب اهل اندیشه و قلم،
نامه‌ها و نوشته‌هایتان رسید، به موقع هم رسید! ممنونم از همه‌ی محبت‌هایی که روا داشتید و من شایسته‌اش نبودم. کاش بتوانم قدردان این محبت‌ها باشم. این روزها بسیاری از دوستان ما هم‌چنان در آن سوی دیوارها مانده‌اند، که نشان می‌دهد لیاقت و شایستگی‌شان برای حضور در آن فرصت بی‌نظیر معنوی، بسیار بیشتر از مثل منی است. نه که آن‌ها نیاز داشته باشند، ولی ما وظیفه داریم که اگر حال و مجالی بود، به یادی یا فریادی و یا دعایی، هرقدر و هرطور که امکانش بود، به خاطر بیاوریم و مرور کنیم آن نام‌ها و مرام‌ها را.
ما در روزهای اتفاقات بزرگ و سرنوشت‌سازی هستیم. باید قدر این روزها را بدانیم. شاید بسیاری از ما دقیقا ندانیم که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است، برای فرد فرد ما و برای جامعه‌ی ما. اما گرد و خاک‌ها که بخوابد، چشم‌اندازها روشن خواهد شد. در آن زمان خواهیم فهمید که از چه مسیری عبور کرده‌ایم و گفته‌ها و کرده‌های هر یک از ما چه نقش و تأثیری در ترسیم و ترمیم این مسیر داشت.
این روزها می‌گذرد و ما تاریخ می‌شویم و در تاریخ می‌خوانیم این روزهایمان را؛ تا در آن زمان از چه کسی به خوبی یاد شود. بی‌شک کسانی چون شما در آن روز سربلند خواهید بود، به امید و کمک حضرت دوست.
از دور – و با لحاظ همه‌ی ملاحظات شرعی! – همه یا اکثرتان را می‌بوسم و باز از لطفتان ممنونم.»
علی / الپر

تورم هدفمند كردن يارانه‌ها پيش از اجرا، از راه رسيد


سه شنبه, 19 آبان 1388 15:20
ایران اکونومیست: انتظار تورمي در بازار و نگراني برخي توليدكنندگان از ادامه كار، باعث ايجاد تورم چند هفته اخير در بازار شده است كه البته با اجراي اين طرح، مردم تورم بيشتري را تجربه خواهند كرد.

به نقل از ايلنا،قيمت شش گروه كالايي از 11 گروه مورد بررسي بانك مركزي افزايش يافت تا براي سومين هفته متوالي بازار كالاهاي اساسي شاهد افزايش قيمت باشد. اين افزايش قيمت‌ها همزمان شده است با تصويب لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها در مجلس.
بنابرآخرين گزارش بانك مركزي از قيمت خرده‌فروشي برخي مواد خوراكي در تهران،‌ قيمت اقلام گروه كالايي تخم‌مرغ، گوشت مرغ، سبزي‌هاي تازه، ميوه‌هاي تازه،‌ چاي و گوشت قرمز در هفته منتهي به 15 آبان ماه سال جاري افزايش يافت. درصد افزايش قيمت اقلام اين گروه‌هاي كالايي نسبت به هفته قبل از آن به ترتيب 5/ 7، 8/ 5، 8/ 3، يك، 3/ 0 و 2/ 0 بود. به اين ترتيب تخم مرغ باز هم پيشتاز افزايش قيمت در هفته‌هاي اخير است. قيمت تخم‌مرغ نسبت به هفته مشابه ماه قبل 9/ 23 درصد افزايش يافته است. قيمت گوشت مرغ،‌ گوشت قرمز، سبزي‌هاي تازه و چاي نسبت به هفته مشابه ماه قبل نيز افزايش 5/ 10، 4/ 3، 5/ 2 و 3/ 0 درصدي را تجربه كرده است. در اين ميان قيمت ميوه‌هاي تازه نسبت به هفته مشابه ماه قبل كاهش 8/ 10 درصدي يافته است. ضمن اينكه قيمت تخم‌مرغ، گوشت مرغ، گوشت قرمز، قندوشكر و حبوب در هفته منتهي به هشتم آبان‌ماه سال‌جاري نيز افزايش يافته بود.
در هفته منتهي به اول آبان‌ماه هم قيمت هفت گروه كالايي تخم‌مرغ، گوشت مرغ، گوشت قرمز،‌ سبزي‌هاي تازه، قندوشكر،‌ چاي و روغن‌نباتي از 11 گروه كالايي مورد بررسي بانك مركزي به‌طور متوسط 6/ 2 درصد افزايش يافت. اين افزايش ها از دو هفته گذشته و همزمان با تصويب كليات لايحه هدفمندكردن يارانه‌ها و بررسي جزئيات آن در مجلس آغاز شده است و همچنان ادامه دارد. اين در حالي است كه قبل از بررسي اين موضوع در مجلس گزارش‌هاي بانك مركزي نشان از ثبات و حتي كاهش قيمت برخي كالاها داشت به گونه‌اي كه نرخ‌ها پس از افزايش در ماه رمضان در هفته‌هاي پس از ماه مهماني خدا رو به تعديل گذاشته بودند كه به يكباره به هنگام بررسي لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها در مجلس جهت نمودار بار ديگر به سمت بالا تغيير يافت تا قيمت كالاها هفته به هفته با رشد مواجه شوند.
بنابر گزارش بانك مركزي، قيمت تخم‌مرغ در هفته منتهي به هشتم آبان‌ماه سال‌جاري افزايش قيمتي 2/ 5 درصدي داشت تا قيمت آن نسبت به هفته مشابه ماه قبل نيز 3/ 17درصد افزايش يابد. قيمت تخم‌مرغ در هفته منتهي به اول آبان‌ماه سال‌جاري نيز افزايش 6/ 12 درصدي را تجربه كرده بود. اين در حالي است كه در هفته منتهي به 24 مهر ماه سال‌جاري قيمت تخم‌مرغ پس از سه هفته متوالي افزايش قيمت، بالاخره كاهشي 1/ 0 درصدي يافته بود. طي هفته منتهي به 17 مهرماه سال‌جاري، قيمت تخم‌مرغ براي سومين هفته متوالي افزايش يافته بود. بنابر اعلام بانك مركزي ميزان اين افزايش نسبت به هفته قبل از آن 8/ 1 درصد برآورد مي‌شد.
همچنين قيمت تخم‌مرغ در هفته منتهي به 10 مهر ماه سال جاري نسبت به هفته قبل از آن 1/ 2 درصد افزايش يافته است. متوسط قيمت خرده‌فروشي برخي مواد خوراكي در تهران، منتهي به سوم مهرماه سال‌جاري نيز نشان مي‌دهد كه قيمت تخم‌مرغ نسبت به هفته قبل از آن افزايش 3 /2درصدي داشت. درعين‌حال قيمت گوشت مرغ و گوشت قرمز نيز در هفته منتهي به هشتم آبان‌ماه سال جاري به ترتيب افزايش 7/ 1 و 7/ 0درصدي يافت. قيمت اين گروه‌هاي كالايي نسبت به هفته مشابه ماه قبل نيز به ترتيب 1/ 10 و 3/3 درصد افزايش قيمت داشت. قيمت گوشت مرغ و گوشت قرمز در هفته منتهي به اول آبان‌ماه نسبت به هفته قبل از آن به ترتيب افزايش 3/3 و 8/ 0درصدي يافته بود. گروه كالايي قند و شكر و حبوب نيز در هفته منتهي به 8 آبان‌ماه 88، نسبت به هفته قبل از آن به ترتيب 3/ 0 و يك درصد افزايش قيمت داشت. قيمت اين اقلام نسبت به هفته مشابه ماه قبل كاهش 3/ 2 و 8/ 0 درصدي يافت. قيمت قند و شكر در هفته منتهي به اول آبان‌ماه نيز افزايش 2/ 0 درصدي را نسبت به هفته قبل از آن تجربه كرده بود هرچند قيمت حبوب كاهش 7/ 0 درصدي يافته بود.
در همين رابطه محسن بهرامي، معاون سابق وزير بازرگاني كه پيش از آغاز بررسي طرح هدفمند كردن يارانه‌ها نيز افزايش قيمت ناشي از انتظار تورمي را پيش‌بيني مي‌كرد، گفت: بررسي طرح هدفمند كردن يارانه‌ها در مجلس، انتظارات تورمي را در جامعه افزايش داده است بنابراين بازار در شرايط انتظار براي بالا رفتن قيمت‌ها در ‌نتيجه حذف يارانه‌ها، افزايش قيمت را تجربه مي‌كند.
رئيس كميسيون بازرگاني اتاق تهران ادامه داد: با آزادسازي نرخ حامل‌هاي انرژي، بسياري از بخش‌هاي توليدي در حوزه صنعت و كشاورزي از هم‌اكنون به فكر تغيير شغل افتاده‌اند چرا كه بسياري از اين واحدها در شرايط حمايت يارانه‌اي نيز توان رقابت نداشتند بنابراين در حال حاضر تغيير شغل را ترجيح مي‌دهند كه اين مساله باعث كاهش عرضه كالاهاي توليد آنها در بازار و در نتيجه افزايش قيمت خواهد شد.
بهرامي در ادامه تصريح كرد: انتظار تورمي در بازار و نگراني برخي توليدكنندگان از ادامه كار، باعث ايجاد تورم چند هفته اخير در بازار شده است كه البته با اجراي اين طرح، مردم تورم بيشتري را تجربه خواهند كرد زيرا نقدينگي نيز در جامعه افزايش مي‌يابد و افزايش نقدينگي به همراه حذف يارانه‌ها، قيمت‌ها را به شدت افزايش خواهد داد.

آرشیو

برچسب‌ها