تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۸۸
شبکه جنبش راه سیز (جرس): سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به دنبال بیانیه قبلی خود که پس از وقایع تلخ روز عاشورا منتشر شد، بیانیه دیگری صادر کرد و طی آن همگان را به استقامت و پایداری خستگی ناپذیر و تحمل و مدارا و تمسک به روش های مسالمت آمیز و مدنی فراخواند.
متن این بیانیه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُم وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ(اعراف: 85-86)
از حقوق مردم مكاهيد و در زمين پس از اصلاح آن تباهكارى مكنيد. اين براى شما بهتر است، اگر ايمان داشته باشيد. از ارعاب و ترساندن مردم و بازداشتن مؤمنان به خداوند از پیمودن راه خدا و تحریف و کج جلوه دادن آن دست بدارید و به ياد آريد آنگاه كه اندكى بوديد پس شما را بسيار گردانيد و بنگريد كه سرانجام تباهكاران چگونه بود.
ملت شریف ایران
در روز عاشورای حسینی، حرمت ماه حرام به سادگی شکسته شد و بر اثر حمله و سرکوب عزاداری اعتراضی مردم در تهران و چند شهر بزرگ کشور دهها تن کشته و زخمی و صد ها تن دستگیر شدند.
بلا فاصله پس از این فاجعه موج گسترده دستگیری ها آغاز شد و با انسداد کامل تمامی مجاری اطلاع رسانی مستقل،کلیه رسانه های رسمی و غیر رسمی در اختیار و طرفدار اقتدار گرایان حاکم تبلیغات سهمگین و بی سابقه ای را برای تغییر صورت مسئله و تحریف حقیقت آغاز کردند. در پی این فاجعه، تظاهرات حکومتی در محکومیت آن چه که شکستن حرمت روز عاشورا و اهانت به امام حسین نامیده شد، درحالی برگزار گردید که در قم و مشهد و شیراز و اصفهان و نجف آباد و ...، حسینه ها و تکایا و مساجد هدف حمله و تخریب گسترده لباس شخصی ها واقع شد و عزاداران حسینی به جرم طرفداری از مرجعیت دینی و جنبش سبز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. آنان در اهانت به روز عاشورا و ضرب و شتم مردم بیگناه به نام دفاع از اسلام و امام حتی حرمت مرجعیت دینی و بیت و خانواده امام را نیز نگاه نداشتند و با حمله به بیوت مراجع در قم و مشهد و حمله به حسینیه امام خمینی در جماران مردم را مورد ارعاب و ضرب و شتم قرار دادند تا میزان پایبندی خود را به دین و شرع و مقدسات و بدیهی ترین اصول انسانی آشکار سازند. دامنه این هتاکی تا آنجا ادامه یافت که خواستار خلع مراجع مسلم تقلید از مقام مرجعیت شدند. گویی که مرجعیت امتیازی در اختیار ایشان است که به هر کس که بخواهند بدهند و هرکسی را که نخواهند از آن محروم کنند.
امروز بیش از آن که بیان جزئیات این حرمت شکنی ها و پرده دری ها اهمیت داشته باشد، اهداف و مقاصد نهفته در پس آن مهم و قابل توجه است.
چند روز پیش از عاشورا آقای مهندس موسوی هشدار داد که ماجرایی از جنس کارناوال عصر عاشورا در حال شکل گیری است و خواستار هشیاری بیشتر مردم در این زمینه شد. آن پیش بینی در روز عاشورا با به خشونت کشاندن عزاداری اعتراضی و تبلیغات سهمگین و وارونه و یکسویه پس از آن توسط رسانه ملی و رسانه های در اختیار، به وقوع پیوست. آنان که از برپایی غائله پاره شدن عکس امام طرفی نبسته بودند، با کشتن و مجروح کردن دهها انسان بی گناه در ماه حرام کوشیدند مردم را به واکنش و برخورد فیزیکی و آشوب بکشانند تا با چند عکس و فیلم، نه برای ریخته شدن خون انسان ها و مجروح ساختن مردم در ماه حرام، بلکه برای یکی دو صحنه مشکوک صوت و کف، عزا و ماتم عمومی اعلام کنند و با تحریف صورت مسئله و فضاسازی های تبلیغاتی، زمینه های ذهنی لازم را برای برخوردهای خشونت بارتر آماده سازند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن تسلیت مضاعف به ملت ایران به مناسبت ماه محرم و فجایع روز عاشورا و جان باختن تعداد زیادی از هموطنانمان در تهران شهرستان ها ونیز اهانت به ساحت مرجعیت، لازم می داند بر نکات زیر تأکید کند:
جنبش سبز جنبشی خودجوش برآمده از متن جامعه ایران با تمام خصوصیات و ویژگی های آن است. مهم ترین ویژگی های این جنبش سبز عبارت است از:
1- این جنبش همانند جامعه ای که از آن سربرآورده ماهیتاً باورمند به دین و ارزش ها و تعالیم دینی است. این ویژگی را به روشنی می توان در چهره رهبران اصلی جنبش با سابقه دینداری و انقلابی و نیز در نمادها، گفتمان و شعارهای اصلی جنبش مشاهده کرد. رهبران جنبش سبز نه تنها هیچ تضادی میان دینداری و آزادی و برخورداری انسان ها از حقوق اساسی خود نمی بینند، بلکه دین را مدافع آزادی و کرامت انسان می دانند. ویژگی مذکور، خصوصاً حضور اقشار مذهبی درجنبش سبز و برخورداری آن از حمایت کانون های دینی درسطح مرجعیت، برخورد با این جنبش را برای اقتدارگرایانی که برای حفظ منافع و موقعیت خود نقاب دینداری و شریعتمداری به چهره زده اند، سخت دشوار ساخته است.
این ویژگی اقتدارگرایان حاکم را که همواره با سوء استفاده از اعتقادات دینی جامعه، مخالفان خود را با برچسب بی دینی به آسانی از صحنه به در برده اند، به شدت عصبانی و نگران ساخته است. آنان به پشتوانه انحصار رسانه ای، در قدرت خویش در برخورد با حرکت هایی که با اعتقادات جامعه زاویه داشته باشد، هیچ تردیدی ندارند. نگرانی آن ها از این است که اکنون با حرکتی مواجه شده اند که از موضع دین ادعاهای متظاهرانه آنان را در حمایت از دین به چالش کشیده و ماهیت خودکامانه آنان را آشکار ساخته است. آثار نگرانی و عصبانیت اقتدار گرایان را می توان در حساسیت شدید آنان به رنگ سبز که برای ایرانیان مفهومی مذهبی و دینی دارد، و نیز شعارهای الله اکبر، یا حسین میرحسین و ... به روشنی مشاهده کرد. آنان به خوبی در یافته اند برای شکست جنبش سبز راهی جز این ندارند که پیش از هرچیز این ویژگی را از جنبش بستانند. غائله پاره شدن عکس امام که البته بی نتیجه ماند برای ضربه زدن به همین نقطه قوت جنبش شکل گرفت و سناریوی رسوای کنونی نیز با هدف ایجاد تردید در اذهان عمومی و به خصوص اقشار سنتی نسبت به التزام جنبش به اعتقادات دینی در حال اجراست. بنابراین هرگونه حرکت و یا موضعی درجهت نفی و انکار التزام جنبش به اعتقادات دینی و یا تضعیف آن، خواسته یا ناخواسته در جهت تحقق اهداف اقتدارگرایان و آسیب پذیر کردن جنبش در برابر سناریوها و طرح های شیطنت آمیز و فتنه انگیز آنان عمل می کند.
2- جنبش سبز بر محور تضاد آمریت و آزادی شکل گرفته است. خواسته اصلی و محوری جنبش نفی استبداد و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت مصرح در قانون اساسی است. لایه ها و اقشار مختلف اجتماعی با گرایش ها و مطالبات مختلف با توافق بر خواسته مشترک و حداقلی نفی مناسبات آمرانه و احترام به آزادی و حقوق شهروندی این جنبش را شکل داده اند. اقتدارگرایان حاکم می کوشند با دمیدن در تضادهای فرعی و یا تصنعی نظیر تضاد دینداری و بی دینی، استقلال و وابستگی، دینداری و آزادی، آزادی و امنیت و ... افکار عمومی جامعه را از این محور و مطالبه اصلی منحرف ساخته و نیروهای فعال در جنبش رابه تضادهای فرع و یا تصنعی مشغول کنند. بنابراین هرگونه تحرکی به نام جنبش سبز که با طرح مسائل فرعی، مطالبه اصلی آن را تحت الشعاع قرار دهد و موجب انحراف افکار عمومی و و تفرق انرژی جنبش از این خواسته اصلی شود آگاهانه یا نا آگاهانه در خدمت تقویت مواضع اقتدارگرایان حاکم عمل می کند.
3- جنبش سبز، جنبشی ملی و استقلال خواه است. هیچ تضادی میان آزادی خواهی و استقلال طلبی و التزام به منافع و هویت ملی خود نمی بیند. اصرار و پایفشاری جنبش سبز بر نفی استبداد و استیفای حقوق اساسی ملت مصرح در قانون اساسی، موجب بی توجهی و کاهش حساسیت جنبش به مرزهای منافع و مصالح ملی نمی شود. جنبش سبز در پی گیری مطالبات و آرمان های خود بر پاهای خویش ایستاده است و هیچ چشمداشتی به یاری و حمایت بیگانه ندارد، بنابراین متهم کردن جنبش به همراهی و همکاری بیگانگان یک اتهام رسوا است. بیگانگانی که با یک دلار بالا و پایین شدن قیمت نفت مواضعشان به سادگی می تواند تغییر کند، اگر قرار باشد در این میان با طرفی زد و بند کنند با کسانی زد و بند می کنند که نفت را در اختیار دارند نه با آنان که جز مطالبات مشروع و حق طلبانه و آرمان های الهی و انسانی چیزی در دستان خود ندارد. اقتدارگرایانی که خود برای رابطه با بیگانگان به هر اقدامی دست زده و به هر تحقیر و تنازلی تن داده اند اکنون می کوشند، اتهام همکاری و همراهی با بیگانگان را متوجه جنبش کنند. حفظ حساسیت های ملی و استقلال طلبانه در شعارها و نمادها، بی تردید اقتدارگرایان را در تحقق این خواسته ناکام خواهد ساخت.
4- یکی از مهم ترین ویژگی های جنبش سبز ملت ایران، مطالبات مشخص، متواضعانه، ملموس و قابل دستیابی آن است. آقایان موسوی، کروبی و خاتمی با درکی عمیق از تجارب تاریخی است که اجرای بی تنازل قانون اساسی و تأمین حقوق شهروندی و آزادی های سیاسی، اجتماعی ملت، مصرح در قانون اساسی، آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی، اصلاح قانون انتخابات، تضمین برگزاری انتخاباتی آزاد، و دلجویی و جلب رضایت آسیب دیدگان حوادث اخیر را به عنوان اصلی ترین خواسته جنبش اعلام کرده اند. این ویژگی، جنبش سبز را از شورش ها و اغتشاشات کور و بی هدف از یک سو و حرکت های دارای اهداف ایده آلیستی و دست نیافتنی بیگانه با واقعیات و به سرعت مستهلک شونده از سویی دیگر، متمایز می سازد. مطالبات جنبش سبز با ویژگی های فوق نقطه مشترک وکانون وفاق تمامی گرایش ها و اقشار اجتماعی بوده و برای جامعه قابل فهم و ملموس است. دقیقاً به همین علت است که جنبش سبز از ظرفیت زیادی برای جلب همدلی و همراهی همگان حتی بدنه مخالفان عنود خویش برخوردار است. اقتدارگرایان حاکم این ویژگی را به روشنی در یافته اند و از آن جا که به علت گرایش های تمامت خواهانه و انحصار طلبانه خود قادر به پاسخگویی به این مطالبات نیستند، به پشتوانه انحصار رسانه ای می کوشند تا اصل انتساب این مطالبات به جنبش سبز را انکار و طرفداران جنبش سبز را به هرج و مرج طلبی و افراطی گری متهم سازند.
5- جنبش سبز جنبشی مدنی،اصلاحی با گفتمان مسالمت آمیز است. جنبش سبز در واقع صورت اجتماعی شده حرکت اصلاحی است و ماهیتاً خصلتی اصلاحی دارد. رمز موفقیت جنبش در اهداف اصلاحی و گفتمان و روش های مسالمت آمیزی است که برای تحقق اهداف خود برگزیده است. منطق جنبش سبز منطق حذف و نفی و یا برد و باخت نیست. جنبش سبز بیش از هر چیز به نهادینه شدن مبانی و اصولی عقلانی می اندیشد که همگان با تن دادن بدان از آزادی و حقوق برابر بهره مند باشند. قدرت و بالندگی جنبش سبز را باید در راهپیمایی سه میلیونی سکوت دید، نه در برخوردهای فیزیکی خیابانی. جنبش سبز آن گاه تحسین و احترام و اعجاب همگان را برانگیخت و اقتدارگرایان را به وحشت انداخت که سه میلیون انسان بدون کمترین تنش و تشنج و یا تخریب و خشونت و یا شعارها و فریادهای کینه توزانه روان پریشانه با سکوت، ساعت ها در خیابان ها حضور یافتند و تنها جمله «رأی من کجاست» این سکوت را می شکست. این ویژگی ها، اقتدارگرایان را در برخورد با جنبش سبز به شدت نگران و گرفتار تضاد و دوگانگی کرده است. آنان می دانند حربه خشونت و سرکوب در برخورد با یک جنبش اجتماعی مسالمت آمیز، قانونی و ضد خشونت نه تنها بی اثر است، بلکه چه در سطح داخلی و چه در سطح جهانی کارکردی معکوس داشته و به جنبش صبغه ای مظلومانه می بخشد و به این ترتیب نقطه قوت دیگری را برای جنبش فراهم می اورد.
باید به این حقیقت توجه داشت رمز ماندگاری نهضت حسینی نه در جنبه های نظامی بلکه در ویژگی حق طلبانه توام با مظلومیت این نهضت نهفته است. تمسک به خشونت صرفنظر از این که با ماهیت جنبش سبز و مشی اصلاحی آن تعارض دارد، خواسته و مطلوب اقتدار گرایان است و دست ایشان را در توسل به سرکوب شدید تر و خشونت عریان باز می گذارد. فرایند انحرافی عبور از گفتمان مسالمت آمیز به گفتمان خشونت و افراطی گری نه تنها به سود جنبش سبز نیست بلکه به اقتدارگرایان این امکان را می دهد تا به پشتوانه انحصار رسانه ای و تبلیغات سهمگین و یک جانبه خود، بخش هایی از جامعه را نسبت به ادامه همراهی با جنبش دچار تردید کنند. علاوه براین بسط و گسترش خشونت، به اقتدارگرایان کمک می کند تا تضاد آمریت و آزادی را به تضاد کاذب امنیت و آزادی تبدیل کرده، جامعه را برسر دوراهی انتخاب میان امنیت و آزادی قرار دهد.
بی دلیل نیست که اقتدارگرایان حتی به قیمت ضعیف نشان دادن خود در حفظ امنیت جامعه حاضر می شوند منافقین مرده را از گور درآورند و با تبلیغ همراهی و ارتباط آن ها با جنبش سبز قتل و ترور و آتش سوزی ها و اغتشاش هایی را که ماهیتی روشن دارند به ایشان نسبت دهند. به راستی میان یک جنبش مدنی مسالمت آمیز که خواهان اجرای بی تنازل قانون اساسی است با یک فرقه خشن و کینه توز که دستش به خون عزیزترین فرزندان این کشور آغشته است، چه نسبتی وجود دارد و این تشابه سازی های رسوا با چه هدفی صورت می گیرد؟تجربه تاریخی روشن ملت ایران بیانگر این واقعیت است که استبداد طلبان همواره برای منصرف ساختن جامعه از مطالبه حقوق و آزادی های مشروع خویش و وادار ساختن آنان به اطاعت و تمکین، به دو حربه دین و امنیت متوسل شده اند. آنان همواره با دامن زدن به هرج و مرج و ناامنی و کشتار و سوء قصد های مشکوک کوشیده اند جامعه را در پیگیری مطالبات آزادیخواهانه خود دچار تردید کنند. اگر اقتدارگرایان در القای این تضاد موفق شوند آنگاه انتخاب جامعه از پیش روشن خواهد بود. بنابراین هرگونه تشویق به مقابله به مثل در برابر اقدامات خشونت بار و سرکوب گرانه اقتدارگرایان و در نتیجه ایجاد احساس ناامنی و نگرانی درجامعه، نقش آفرینی و بازیگری در سناریویی است که آنان طراحی و کارگردانی می کنند. رمز بالندگی و موفقیت جنبش سبز حفظ ویژگی های مظلومیت، حق طلبی، تعهد به ارزش های دینی و ملی به عنوان ماهیت اصلی خود و باطل السحر خناسان اقتدارگرایی است که برای منافع خود تمسک به هر دروغ و تزویری را مشروع و موجه می دانند. اگر این آگاهی و هشیاری در فعالان و بدنه جنبش سبز نهادینه شود، چیزی جز بالندگی، گسترش، فراگیری و تقویت امید به آینده در انتظار جنبش نخواهد بود.
برای درک اهمیت و صحت نکات فوق نیازی به استدلال ها و بحث های پیچیده نیست، مشاهده تجارب ارزشمند ماه های گذشته ونیز آن چه که در روزهای کنونی شاهد هستیم بهترین شاهد و دلیل بر درستی نکات مذکور است. براساس شواهد و قرائن موجود ستاد عملیات روانی اقتدارگرایان حاکم، گروه هایی رابرای جهت دادن اعتراضات به سوی شعارهای انحرافی نظیر شعارهای ضد نظام، و سلطنت طلبانه و نیز تشویق تظاهر کنندگان به درگیری های فیزیکی آماده کرده است. آنان در برخی از طراحی های خود موفق بوده و البته در برخی دیگر ناکام مانده اند. برخی از شعارهای طراحی شده ایشان علیه امام، انقلاب و اصل نظام و یا در دفاع از سلطنت طلبان با بی اعتنایی مردم روبرو شده است. در عین حال آنان بعضاً در تحریک و تشویق بخش کوچکی از جوانان خشمگین از خشونت عریان و سرکوب، و وادار ساختن ایشان به واکنش های خشن و شعارهای عکس العملی تا حدودی موفق عمل کرده اند.
در چنین شرایطی هشیاری و آگاهی در حفظ و حراست از مرزهای هویتی و خط مشی و اهداف و مطالبات راستین جنبش سبز امری ضروری و حیاتی است. در صورت تقویت این هوشیاری و آگاهی می توان مطمئن بود که خشونت اقتدارگرایان حاکم به حربه ای علیه ایشان بدل خواهد شد. اقتدارگرایان تنها در گرد و غبار و غوغای ساختگی ناشی ازبرخی مظاهر خشونت طلبانه است که قادر خواهند بود فجایع و جنایات انجام شده را تحت الشعاع قرار داده، پنهان سازند. در غیر این صورت کسانی که ظرف چند ساعت یک تیم منافقین را شناسایی و پشت دوربین تلویزیون می نشانند، چگونه می توانند ادعا کنند که افراد ناشناسی که هرگز شناخته نخواهند شد روز روشن مردم را در خیابان ها به گلوله می بندند و یا با خود رو زیر می گیرند و در عین حال انتظار داشته باشند مردم این ادعا های سخیف را باور کنند؟ تنها در فضایی غبار آلود و پرتنش و سراسر حادثه و خشونت است که می توان امید داشت این واقعیات تلخ و نیز موج گسترده و غیر قانونی دستگیری رهبران و فعالان سیاسی تحت الشعاع مسائل بزرگنمایی شده کمرنگ یا به فراموشی سپرده شود.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران تأکید می کند رمز موفقیت جامعه آگاه ایران در دستیابی به مطالبات مشروع و قانونی خویش استقامت و پایداری خستگی ناپذیر و تحمل و مدارا و تمسک به روش های مسالمت آمیز و مدنی است. هرگونه شتابزدگی و انتظار تحقق زود رس مطالبات، خواه ناخواه زمینه استقبال از افراطی گری و گرفتار آمدن به نقشه های شیطانی را فراهم آورده نهایتاً به یأس و سرخوردگی جامعه از پیگیری مطالبات خویش خواهد انجامید.
سازمان دستگیری های گسترده و غیرقانونی دانشجویان، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی را محکوم کرده اطمینان دارد این گونه اقدامات نه تنها هرگز قادر به متوقف ساختن یک جنبش خود جوش و گسترده مدنی نخواهد بود بلکه با ایجاد نارضایتی بیشتر در اقشار مختلف اجتماعی به تقویت آن خواهد انجامید.
سازمان همچنین ضمن محکوم کردن مجدد اقدام اقتدارگرایان در کشتار و اعمال خشونت عریان و بی سابقه علیه مردم در روز عاشورا و شکست حرمت ماه حرام، همگان را به هوشیاری و آگاهی در مقابل فتنه گری ها و شیطنت های اقتدارگرایان و حساسیت و توجه بیش از پیش به رفتارهای افراطی به دور از درایت و عقلانیت فرا می خواند.
متن این بیانیه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُم وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ(اعراف: 85-86)
از حقوق مردم مكاهيد و در زمين پس از اصلاح آن تباهكارى مكنيد. اين براى شما بهتر است، اگر ايمان داشته باشيد. از ارعاب و ترساندن مردم و بازداشتن مؤمنان به خداوند از پیمودن راه خدا و تحریف و کج جلوه دادن آن دست بدارید و به ياد آريد آنگاه كه اندكى بوديد پس شما را بسيار گردانيد و بنگريد كه سرانجام تباهكاران چگونه بود.
ملت شریف ایران
در روز عاشورای حسینی، حرمت ماه حرام به سادگی شکسته شد و بر اثر حمله و سرکوب عزاداری اعتراضی مردم در تهران و چند شهر بزرگ کشور دهها تن کشته و زخمی و صد ها تن دستگیر شدند.
بلا فاصله پس از این فاجعه موج گسترده دستگیری ها آغاز شد و با انسداد کامل تمامی مجاری اطلاع رسانی مستقل،کلیه رسانه های رسمی و غیر رسمی در اختیار و طرفدار اقتدار گرایان حاکم تبلیغات سهمگین و بی سابقه ای را برای تغییر صورت مسئله و تحریف حقیقت آغاز کردند. در پی این فاجعه، تظاهرات حکومتی در محکومیت آن چه که شکستن حرمت روز عاشورا و اهانت به امام حسین نامیده شد، درحالی برگزار گردید که در قم و مشهد و شیراز و اصفهان و نجف آباد و ...، حسینه ها و تکایا و مساجد هدف حمله و تخریب گسترده لباس شخصی ها واقع شد و عزاداران حسینی به جرم طرفداری از مرجعیت دینی و جنبش سبز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. آنان در اهانت به روز عاشورا و ضرب و شتم مردم بیگناه به نام دفاع از اسلام و امام حتی حرمت مرجعیت دینی و بیت و خانواده امام را نیز نگاه نداشتند و با حمله به بیوت مراجع در قم و مشهد و حمله به حسینیه امام خمینی در جماران مردم را مورد ارعاب و ضرب و شتم قرار دادند تا میزان پایبندی خود را به دین و شرع و مقدسات و بدیهی ترین اصول انسانی آشکار سازند. دامنه این هتاکی تا آنجا ادامه یافت که خواستار خلع مراجع مسلم تقلید از مقام مرجعیت شدند. گویی که مرجعیت امتیازی در اختیار ایشان است که به هر کس که بخواهند بدهند و هرکسی را که نخواهند از آن محروم کنند.
امروز بیش از آن که بیان جزئیات این حرمت شکنی ها و پرده دری ها اهمیت داشته باشد، اهداف و مقاصد نهفته در پس آن مهم و قابل توجه است.
چند روز پیش از عاشورا آقای مهندس موسوی هشدار داد که ماجرایی از جنس کارناوال عصر عاشورا در حال شکل گیری است و خواستار هشیاری بیشتر مردم در این زمینه شد. آن پیش بینی در روز عاشورا با به خشونت کشاندن عزاداری اعتراضی و تبلیغات سهمگین و وارونه و یکسویه پس از آن توسط رسانه ملی و رسانه های در اختیار، به وقوع پیوست. آنان که از برپایی غائله پاره شدن عکس امام طرفی نبسته بودند، با کشتن و مجروح کردن دهها انسان بی گناه در ماه حرام کوشیدند مردم را به واکنش و برخورد فیزیکی و آشوب بکشانند تا با چند عکس و فیلم، نه برای ریخته شدن خون انسان ها و مجروح ساختن مردم در ماه حرام، بلکه برای یکی دو صحنه مشکوک صوت و کف، عزا و ماتم عمومی اعلام کنند و با تحریف صورت مسئله و فضاسازی های تبلیغاتی، زمینه های ذهنی لازم را برای برخوردهای خشونت بارتر آماده سازند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن تسلیت مضاعف به ملت ایران به مناسبت ماه محرم و فجایع روز عاشورا و جان باختن تعداد زیادی از هموطنانمان در تهران شهرستان ها ونیز اهانت به ساحت مرجعیت، لازم می داند بر نکات زیر تأکید کند:
جنبش سبز جنبشی خودجوش برآمده از متن جامعه ایران با تمام خصوصیات و ویژگی های آن است. مهم ترین ویژگی های این جنبش سبز عبارت است از:
1- این جنبش همانند جامعه ای که از آن سربرآورده ماهیتاً باورمند به دین و ارزش ها و تعالیم دینی است. این ویژگی را به روشنی می توان در چهره رهبران اصلی جنبش با سابقه دینداری و انقلابی و نیز در نمادها، گفتمان و شعارهای اصلی جنبش مشاهده کرد. رهبران جنبش سبز نه تنها هیچ تضادی میان دینداری و آزادی و برخورداری انسان ها از حقوق اساسی خود نمی بینند، بلکه دین را مدافع آزادی و کرامت انسان می دانند. ویژگی مذکور، خصوصاً حضور اقشار مذهبی درجنبش سبز و برخورداری آن از حمایت کانون های دینی درسطح مرجعیت، برخورد با این جنبش را برای اقتدارگرایانی که برای حفظ منافع و موقعیت خود نقاب دینداری و شریعتمداری به چهره زده اند، سخت دشوار ساخته است.
این ویژگی اقتدارگرایان حاکم را که همواره با سوء استفاده از اعتقادات دینی جامعه، مخالفان خود را با برچسب بی دینی به آسانی از صحنه به در برده اند، به شدت عصبانی و نگران ساخته است. آنان به پشتوانه انحصار رسانه ای، در قدرت خویش در برخورد با حرکت هایی که با اعتقادات جامعه زاویه داشته باشد، هیچ تردیدی ندارند. نگرانی آن ها از این است که اکنون با حرکتی مواجه شده اند که از موضع دین ادعاهای متظاهرانه آنان را در حمایت از دین به چالش کشیده و ماهیت خودکامانه آنان را آشکار ساخته است. آثار نگرانی و عصبانیت اقتدار گرایان را می توان در حساسیت شدید آنان به رنگ سبز که برای ایرانیان مفهومی مذهبی و دینی دارد، و نیز شعارهای الله اکبر، یا حسین میرحسین و ... به روشنی مشاهده کرد. آنان به خوبی در یافته اند برای شکست جنبش سبز راهی جز این ندارند که پیش از هرچیز این ویژگی را از جنبش بستانند. غائله پاره شدن عکس امام که البته بی نتیجه ماند برای ضربه زدن به همین نقطه قوت جنبش شکل گرفت و سناریوی رسوای کنونی نیز با هدف ایجاد تردید در اذهان عمومی و به خصوص اقشار سنتی نسبت به التزام جنبش به اعتقادات دینی در حال اجراست. بنابراین هرگونه حرکت و یا موضعی درجهت نفی و انکار التزام جنبش به اعتقادات دینی و یا تضعیف آن، خواسته یا ناخواسته در جهت تحقق اهداف اقتدارگرایان و آسیب پذیر کردن جنبش در برابر سناریوها و طرح های شیطنت آمیز و فتنه انگیز آنان عمل می کند.
2- جنبش سبز بر محور تضاد آمریت و آزادی شکل گرفته است. خواسته اصلی و محوری جنبش نفی استبداد و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت مصرح در قانون اساسی است. لایه ها و اقشار مختلف اجتماعی با گرایش ها و مطالبات مختلف با توافق بر خواسته مشترک و حداقلی نفی مناسبات آمرانه و احترام به آزادی و حقوق شهروندی این جنبش را شکل داده اند. اقتدارگرایان حاکم می کوشند با دمیدن در تضادهای فرعی و یا تصنعی نظیر تضاد دینداری و بی دینی، استقلال و وابستگی، دینداری و آزادی، آزادی و امنیت و ... افکار عمومی جامعه را از این محور و مطالبه اصلی منحرف ساخته و نیروهای فعال در جنبش رابه تضادهای فرع و یا تصنعی مشغول کنند. بنابراین هرگونه تحرکی به نام جنبش سبز که با طرح مسائل فرعی، مطالبه اصلی آن را تحت الشعاع قرار دهد و موجب انحراف افکار عمومی و و تفرق انرژی جنبش از این خواسته اصلی شود آگاهانه یا نا آگاهانه در خدمت تقویت مواضع اقتدارگرایان حاکم عمل می کند.
3- جنبش سبز، جنبشی ملی و استقلال خواه است. هیچ تضادی میان آزادی خواهی و استقلال طلبی و التزام به منافع و هویت ملی خود نمی بیند. اصرار و پایفشاری جنبش سبز بر نفی استبداد و استیفای حقوق اساسی ملت مصرح در قانون اساسی، موجب بی توجهی و کاهش حساسیت جنبش به مرزهای منافع و مصالح ملی نمی شود. جنبش سبز در پی گیری مطالبات و آرمان های خود بر پاهای خویش ایستاده است و هیچ چشمداشتی به یاری و حمایت بیگانه ندارد، بنابراین متهم کردن جنبش به همراهی و همکاری بیگانگان یک اتهام رسوا است. بیگانگانی که با یک دلار بالا و پایین شدن قیمت نفت مواضعشان به سادگی می تواند تغییر کند، اگر قرار باشد در این میان با طرفی زد و بند کنند با کسانی زد و بند می کنند که نفت را در اختیار دارند نه با آنان که جز مطالبات مشروع و حق طلبانه و آرمان های الهی و انسانی چیزی در دستان خود ندارد. اقتدارگرایانی که خود برای رابطه با بیگانگان به هر اقدامی دست زده و به هر تحقیر و تنازلی تن داده اند اکنون می کوشند، اتهام همکاری و همراهی با بیگانگان را متوجه جنبش کنند. حفظ حساسیت های ملی و استقلال طلبانه در شعارها و نمادها، بی تردید اقتدارگرایان را در تحقق این خواسته ناکام خواهد ساخت.
4- یکی از مهم ترین ویژگی های جنبش سبز ملت ایران، مطالبات مشخص، متواضعانه، ملموس و قابل دستیابی آن است. آقایان موسوی، کروبی و خاتمی با درکی عمیق از تجارب تاریخی است که اجرای بی تنازل قانون اساسی و تأمین حقوق شهروندی و آزادی های سیاسی، اجتماعی ملت، مصرح در قانون اساسی، آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی، اصلاح قانون انتخابات، تضمین برگزاری انتخاباتی آزاد، و دلجویی و جلب رضایت آسیب دیدگان حوادث اخیر را به عنوان اصلی ترین خواسته جنبش اعلام کرده اند. این ویژگی، جنبش سبز را از شورش ها و اغتشاشات کور و بی هدف از یک سو و حرکت های دارای اهداف ایده آلیستی و دست نیافتنی بیگانه با واقعیات و به سرعت مستهلک شونده از سویی دیگر، متمایز می سازد. مطالبات جنبش سبز با ویژگی های فوق نقطه مشترک وکانون وفاق تمامی گرایش ها و اقشار اجتماعی بوده و برای جامعه قابل فهم و ملموس است. دقیقاً به همین علت است که جنبش سبز از ظرفیت زیادی برای جلب همدلی و همراهی همگان حتی بدنه مخالفان عنود خویش برخوردار است. اقتدارگرایان حاکم این ویژگی را به روشنی در یافته اند و از آن جا که به علت گرایش های تمامت خواهانه و انحصار طلبانه خود قادر به پاسخگویی به این مطالبات نیستند، به پشتوانه انحصار رسانه ای می کوشند تا اصل انتساب این مطالبات به جنبش سبز را انکار و طرفداران جنبش سبز را به هرج و مرج طلبی و افراطی گری متهم سازند.
5- جنبش سبز جنبشی مدنی،اصلاحی با گفتمان مسالمت آمیز است. جنبش سبز در واقع صورت اجتماعی شده حرکت اصلاحی است و ماهیتاً خصلتی اصلاحی دارد. رمز موفقیت جنبش در اهداف اصلاحی و گفتمان و روش های مسالمت آمیزی است که برای تحقق اهداف خود برگزیده است. منطق جنبش سبز منطق حذف و نفی و یا برد و باخت نیست. جنبش سبز بیش از هر چیز به نهادینه شدن مبانی و اصولی عقلانی می اندیشد که همگان با تن دادن بدان از آزادی و حقوق برابر بهره مند باشند. قدرت و بالندگی جنبش سبز را باید در راهپیمایی سه میلیونی سکوت دید، نه در برخوردهای فیزیکی خیابانی. جنبش سبز آن گاه تحسین و احترام و اعجاب همگان را برانگیخت و اقتدارگرایان را به وحشت انداخت که سه میلیون انسان بدون کمترین تنش و تشنج و یا تخریب و خشونت و یا شعارها و فریادهای کینه توزانه روان پریشانه با سکوت، ساعت ها در خیابان ها حضور یافتند و تنها جمله «رأی من کجاست» این سکوت را می شکست. این ویژگی ها، اقتدارگرایان را در برخورد با جنبش سبز به شدت نگران و گرفتار تضاد و دوگانگی کرده است. آنان می دانند حربه خشونت و سرکوب در برخورد با یک جنبش اجتماعی مسالمت آمیز، قانونی و ضد خشونت نه تنها بی اثر است، بلکه چه در سطح داخلی و چه در سطح جهانی کارکردی معکوس داشته و به جنبش صبغه ای مظلومانه می بخشد و به این ترتیب نقطه قوت دیگری را برای جنبش فراهم می اورد.
باید به این حقیقت توجه داشت رمز ماندگاری نهضت حسینی نه در جنبه های نظامی بلکه در ویژگی حق طلبانه توام با مظلومیت این نهضت نهفته است. تمسک به خشونت صرفنظر از این که با ماهیت جنبش سبز و مشی اصلاحی آن تعارض دارد، خواسته و مطلوب اقتدار گرایان است و دست ایشان را در توسل به سرکوب شدید تر و خشونت عریان باز می گذارد. فرایند انحرافی عبور از گفتمان مسالمت آمیز به گفتمان خشونت و افراطی گری نه تنها به سود جنبش سبز نیست بلکه به اقتدارگرایان این امکان را می دهد تا به پشتوانه انحصار رسانه ای و تبلیغات سهمگین و یک جانبه خود، بخش هایی از جامعه را نسبت به ادامه همراهی با جنبش دچار تردید کنند. علاوه براین بسط و گسترش خشونت، به اقتدارگرایان کمک می کند تا تضاد آمریت و آزادی را به تضاد کاذب امنیت و آزادی تبدیل کرده، جامعه را برسر دوراهی انتخاب میان امنیت و آزادی قرار دهد.
بی دلیل نیست که اقتدارگرایان حتی به قیمت ضعیف نشان دادن خود در حفظ امنیت جامعه حاضر می شوند منافقین مرده را از گور درآورند و با تبلیغ همراهی و ارتباط آن ها با جنبش سبز قتل و ترور و آتش سوزی ها و اغتشاش هایی را که ماهیتی روشن دارند به ایشان نسبت دهند. به راستی میان یک جنبش مدنی مسالمت آمیز که خواهان اجرای بی تنازل قانون اساسی است با یک فرقه خشن و کینه توز که دستش به خون عزیزترین فرزندان این کشور آغشته است، چه نسبتی وجود دارد و این تشابه سازی های رسوا با چه هدفی صورت می گیرد؟تجربه تاریخی روشن ملت ایران بیانگر این واقعیت است که استبداد طلبان همواره برای منصرف ساختن جامعه از مطالبه حقوق و آزادی های مشروع خویش و وادار ساختن آنان به اطاعت و تمکین، به دو حربه دین و امنیت متوسل شده اند. آنان همواره با دامن زدن به هرج و مرج و ناامنی و کشتار و سوء قصد های مشکوک کوشیده اند جامعه را در پیگیری مطالبات آزادیخواهانه خود دچار تردید کنند. اگر اقتدارگرایان در القای این تضاد موفق شوند آنگاه انتخاب جامعه از پیش روشن خواهد بود. بنابراین هرگونه تشویق به مقابله به مثل در برابر اقدامات خشونت بار و سرکوب گرانه اقتدارگرایان و در نتیجه ایجاد احساس ناامنی و نگرانی درجامعه، نقش آفرینی و بازیگری در سناریویی است که آنان طراحی و کارگردانی می کنند. رمز بالندگی و موفقیت جنبش سبز حفظ ویژگی های مظلومیت، حق طلبی، تعهد به ارزش های دینی و ملی به عنوان ماهیت اصلی خود و باطل السحر خناسان اقتدارگرایی است که برای منافع خود تمسک به هر دروغ و تزویری را مشروع و موجه می دانند. اگر این آگاهی و هشیاری در فعالان و بدنه جنبش سبز نهادینه شود، چیزی جز بالندگی، گسترش، فراگیری و تقویت امید به آینده در انتظار جنبش نخواهد بود.
برای درک اهمیت و صحت نکات فوق نیازی به استدلال ها و بحث های پیچیده نیست، مشاهده تجارب ارزشمند ماه های گذشته ونیز آن چه که در روزهای کنونی شاهد هستیم بهترین شاهد و دلیل بر درستی نکات مذکور است. براساس شواهد و قرائن موجود ستاد عملیات روانی اقتدارگرایان حاکم، گروه هایی رابرای جهت دادن اعتراضات به سوی شعارهای انحرافی نظیر شعارهای ضد نظام، و سلطنت طلبانه و نیز تشویق تظاهر کنندگان به درگیری های فیزیکی آماده کرده است. آنان در برخی از طراحی های خود موفق بوده و البته در برخی دیگر ناکام مانده اند. برخی از شعارهای طراحی شده ایشان علیه امام، انقلاب و اصل نظام و یا در دفاع از سلطنت طلبان با بی اعتنایی مردم روبرو شده است. در عین حال آنان بعضاً در تحریک و تشویق بخش کوچکی از جوانان خشمگین از خشونت عریان و سرکوب، و وادار ساختن ایشان به واکنش های خشن و شعارهای عکس العملی تا حدودی موفق عمل کرده اند.
در چنین شرایطی هشیاری و آگاهی در حفظ و حراست از مرزهای هویتی و خط مشی و اهداف و مطالبات راستین جنبش سبز امری ضروری و حیاتی است. در صورت تقویت این هوشیاری و آگاهی می توان مطمئن بود که خشونت اقتدارگرایان حاکم به حربه ای علیه ایشان بدل خواهد شد. اقتدارگرایان تنها در گرد و غبار و غوغای ساختگی ناشی ازبرخی مظاهر خشونت طلبانه است که قادر خواهند بود فجایع و جنایات انجام شده را تحت الشعاع قرار داده، پنهان سازند. در غیر این صورت کسانی که ظرف چند ساعت یک تیم منافقین را شناسایی و پشت دوربین تلویزیون می نشانند، چگونه می توانند ادعا کنند که افراد ناشناسی که هرگز شناخته نخواهند شد روز روشن مردم را در خیابان ها به گلوله می بندند و یا با خود رو زیر می گیرند و در عین حال انتظار داشته باشند مردم این ادعا های سخیف را باور کنند؟ تنها در فضایی غبار آلود و پرتنش و سراسر حادثه و خشونت است که می توان امید داشت این واقعیات تلخ و نیز موج گسترده و غیر قانونی دستگیری رهبران و فعالان سیاسی تحت الشعاع مسائل بزرگنمایی شده کمرنگ یا به فراموشی سپرده شود.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران تأکید می کند رمز موفقیت جامعه آگاه ایران در دستیابی به مطالبات مشروع و قانونی خویش استقامت و پایداری خستگی ناپذیر و تحمل و مدارا و تمسک به روش های مسالمت آمیز و مدنی است. هرگونه شتابزدگی و انتظار تحقق زود رس مطالبات، خواه ناخواه زمینه استقبال از افراطی گری و گرفتار آمدن به نقشه های شیطانی را فراهم آورده نهایتاً به یأس و سرخوردگی جامعه از پیگیری مطالبات خویش خواهد انجامید.
سازمان دستگیری های گسترده و غیرقانونی دانشجویان، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی را محکوم کرده اطمینان دارد این گونه اقدامات نه تنها هرگز قادر به متوقف ساختن یک جنبش خود جوش و گسترده مدنی نخواهد بود بلکه با ایجاد نارضایتی بیشتر در اقشار مختلف اجتماعی به تقویت آن خواهد انجامید.
سازمان همچنین ضمن محکوم کردن مجدد اقدام اقتدارگرایان در کشتار و اعمال خشونت عریان و بی سابقه علیه مردم در روز عاشورا و شکست حرمت ماه حرام، همگان را به هوشیاری و آگاهی در مقابل فتنه گری ها و شیطنت های اقتدارگرایان و حساسیت و توجه بیش از پیش به رفتارهای افراطی به دور از درایت و عقلانیت فرا می خواند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران