سعید قاسمی نژاد
رهبر یک جنبش عظیم سیاسی اجتماعی نمی تواند تنها با حامیانش سخن بگوید، در کنار سخن گفتن با حامیانش باید با جناح مقابل نیز سخن بگوید. سخن گفتنی که تنها در پشت پرده و از خلال گوشه ها و کنایه ها نباشد. سخنانی صریح و بدون پردهپوشی که طرف مقابل را نشانه برود. موسوی اینک چنین کرده است، اگرچه هنوز با ترس و لرز. بیانیه هفدهم موسوی به گمان من مرحله پایانی تولد یک رهبر بوده است. اینک رهبری متولد شده است، اینک مردی که در تمام این شش ماه در کنار ما ایستاده بود، آماده است که از یک نماد مقاومت به یک رهبر تبدیل شود؛ آماده شده است تا علاوه بر همراهی با مردم در حرکات اعتراضی به نیابت از آنان خواستههای آنان را مدون کند و راه مذاکره بر سر آن خواسته ها را به گروه مقابل نشان دهد. این اتفاق را باید به فال نیک گرفت. باید آن حرفهای سانتی مانتال درباره بی نیازی جنبش از رهبری را رها کرد، جنبش برای پیروزی نیازمند رهبر است، جنبشی غیردموکراتیک البته رهبری غیردموکرات می طلبد و جنبشی دموکراتیک رهبری دموکرات. جنبش سبز اما چنانکه خود مهندس موسوی گفته است مستحیل در رهبرانش نیست؛ جنبشی است که از طریق شبکههای اجتماعی گستردهای که شکل داده است سمت و سوی مسیر را به رهبران نیز مینمایاند. در ارتباطی دوسویه با رهبران است. خود را با رهبران هماهنگ میکند. رهبران نیز خود را با آن هماهنگ می کنند. اما به هر حال این جنبش نیازمند آن است که با دیگران مذاکره کند. این دیگران در وضعیت مصالحه می تواند دولت مستقر باشد و در وضعیت انقلابی دولتهای خارجی و بخشهای متمرد ارتش باشند. موسوی یکباری خطاب به ما گفته بود که موسوی با شما مردم متولد شده است. آن تولد، تولد نماد مقاومت بود، این تولد، تولد یک رهبر است. ضمن دوری از از هر گونه کیش شخصیت که آفت این جنبش خواهد بود اینک باید بار دیگر گفت موسوی تولدت مبارک! چرا که اینک رهبری متولد شده است.
موسوی در این شش ماه نشان داده است که برعهد خود با مردم استوار ایستاده است. کسانی بیانیه هفدهم موسوی را سازش یا عقب نشینی خواندهاند. آیا موسوی عقب نشینی کرده است؟ مردی که در بیانیهاش اعلام می کند برای شهادت اماده است، کدام نشانه از سازش ذلیلانه را بروز داده است؟ مردی که می گوید "بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد." چه نشانهای از عقب نشینی را نشان داده است؟ تمامی کسانی که بیانیه را خوانده اند متفق القولند که تا پیش از رسیدن به مقطع پیشنهادها، بیانیه هفدهم یکی از درخشان ترین و شجاعانه ترین بیانیه های موسوی است. نگارنده چون بسیاری دیگر معتقد بود که بند اول پیشنهاد موسوی و آن جایی که از عدم نیاز به موافقت نامه و تضمین می گوید نقطه ضعفهای جدی این بیانه هستند. اینک پس از چند ساعتی تامل، می توانم بگویم که در هر دو مورد اشتباه کردهام.
در سمت حکومت، اینک تندروترین و سرکوبگرترین جناح، حاکم مطلق است. این جناح در این چند روزه توانسته همه را پشت سر خود متحد کند تا به خیال خود فتنه دموکراسیخواهی در مملکت را جمع کند. موسوی با عکسالعملی به موقع در جناح مقابل شکاف می اندازد. موسوی درِ باغ سبزی نشان می دهد بدون اینکه حاضر باشد چیزی را که آنها میخواهند بگوید. طرح مطهری مبنی بر اعتراف به اشتباه را رد می کند. می گوید که حاضر به امضای موافقت نامهای نیست چرا که می داند از آن سو تضمینی در کار نخواهد بود و هر گونه موافقت نامهای تنها او را گرفتار و بی اعتبار خواهد کرد. رهبر را خطاب قرار می دهد و از او می خواهد دستش را از پشت دولت بردارد. پیشنهاد اول آنقدر اغواگر است تا جناحی که به زور اسلحه اینک پشت احمدی نژاد و رهبر متحد شده است را تحریک کند. پیش از هر کس، آن نیمه مرد ناتمام طعمه را می گیرد و به رهبری نامه می نویسد اما حاضر به رسمیت شناخته شدن دولت نمی شود. اینک موسوی دو کار کرده است با متحمل شدن کمترین شکاف در جبهه خودی، خود را از مرحله یک نماد مقاومت، از مرحله یک فراخوان دهنده به حضور در خیابان، به مرحله رهبری که قدرت مذاکره و چانه زنی دارد بر کشیده است و از سوی دیگر در مرحلهای که حکومت کوشیده همه اعوان و انصارش برای سرکوبی تمام عیار را پشت سر خود جمع کند، شکاف در اردوی دشمن را دوباره فعال کرده است.
نگرانی همه ما در این چند روزه این بود که این مرحله را که بیش از هر چیز به دولت نظامی پس از 17 شهریور میماند، چطور باید پشت سر گذاشت. اینک موسوی با طرح زیرکانهاش به یاری جنبش آمده است. تیغ سرکوب کندتر می شود و آتش اختلاف در آن سو بالا می گیرد. اینک ما بار دیگر ندا دادهایم که ما مردمانی اهل سازشیم. من اما تقریبا مطمئنم که در سوی مقابل آن کس که باید بپذیرد، سخنان موسوی را نمی پذیرد. آقای خامنه ای چنانکه تا بدین جا نشان داده است حاضر به پذیرش این پیشنهادات نخواهد شد چرا که به درستی گمان میبرد اولین عقبنشینیاش، آخرین حرکت به اختیارش خواهد بود و از پی آن سقوطش حتمی خواهد بود. اینک ما بار دیگر ندا دادهایم ما مردمانی اهل سازشیم. آنان اما به طعنه به ما میگویند که با ما نمی سازند. ایرادی ندارد آنان با ما نمیسازند ما چیز دیگری میسازیم که زودتر از آنچه گمان برند به کارشان خواهد آمد. کمربندهایمان را سفت ببندیم روزهای دشواری در پیش است. رمز پیروزی ما در آن است که انتقادهایمان را بی پرده پوشی انجام دهیم و در عین حال اتحادمان را افزونتر سازیم. انتقاد و اتحاد هم رمز پیروزی در مبارزه با این استبداد است، هم رمز موفققیت در بر ساختن نطامی دموکراتیک. اگر بعضی دلسوزان به بهانه رسیدن به دموکراسی ما را به عقب نشینی به سکوت و به کوتاه آمدن فرا می خوانند، بیایید ما آنان را به انتقاد، اتحاد، مبارزه و پیروزی فرا بخوانیم.
منبع : بامداد خبر
رهبر یک جنبش عظیم سیاسی اجتماعی نمی تواند تنها با حامیانش سخن بگوید، در کنار سخن گفتن با حامیانش باید با جناح مقابل نیز سخن بگوید. سخن گفتنی که تنها در پشت پرده و از خلال گوشه ها و کنایه ها نباشد. سخنانی صریح و بدون پردهپوشی که طرف مقابل را نشانه برود. موسوی اینک چنین کرده است، اگرچه هنوز با ترس و لرز. بیانیه هفدهم موسوی به گمان من مرحله پایانی تولد یک رهبر بوده است. اینک رهبری متولد شده است، اینک مردی که در تمام این شش ماه در کنار ما ایستاده بود، آماده است که از یک نماد مقاومت به یک رهبر تبدیل شود؛ آماده شده است تا علاوه بر همراهی با مردم در حرکات اعتراضی به نیابت از آنان خواستههای آنان را مدون کند و راه مذاکره بر سر آن خواسته ها را به گروه مقابل نشان دهد. این اتفاق را باید به فال نیک گرفت. باید آن حرفهای سانتی مانتال درباره بی نیازی جنبش از رهبری را رها کرد، جنبش برای پیروزی نیازمند رهبر است، جنبشی غیردموکراتیک البته رهبری غیردموکرات می طلبد و جنبشی دموکراتیک رهبری دموکرات. جنبش سبز اما چنانکه خود مهندس موسوی گفته است مستحیل در رهبرانش نیست؛ جنبشی است که از طریق شبکههای اجتماعی گستردهای که شکل داده است سمت و سوی مسیر را به رهبران نیز مینمایاند. در ارتباطی دوسویه با رهبران است. خود را با رهبران هماهنگ میکند. رهبران نیز خود را با آن هماهنگ می کنند. اما به هر حال این جنبش نیازمند آن است که با دیگران مذاکره کند. این دیگران در وضعیت مصالحه می تواند دولت مستقر باشد و در وضعیت انقلابی دولتهای خارجی و بخشهای متمرد ارتش باشند. موسوی یکباری خطاب به ما گفته بود که موسوی با شما مردم متولد شده است. آن تولد، تولد نماد مقاومت بود، این تولد، تولد یک رهبر است. ضمن دوری از از هر گونه کیش شخصیت که آفت این جنبش خواهد بود اینک باید بار دیگر گفت موسوی تولدت مبارک! چرا که اینک رهبری متولد شده است.
موسوی در این شش ماه نشان داده است که برعهد خود با مردم استوار ایستاده است. کسانی بیانیه هفدهم موسوی را سازش یا عقب نشینی خواندهاند. آیا موسوی عقب نشینی کرده است؟ مردی که در بیانیهاش اعلام می کند برای شهادت اماده است، کدام نشانه از سازش ذلیلانه را بروز داده است؟ مردی که می گوید "بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد." چه نشانهای از عقب نشینی را نشان داده است؟ تمامی کسانی که بیانیه را خوانده اند متفق القولند که تا پیش از رسیدن به مقطع پیشنهادها، بیانیه هفدهم یکی از درخشان ترین و شجاعانه ترین بیانیه های موسوی است. نگارنده چون بسیاری دیگر معتقد بود که بند اول پیشنهاد موسوی و آن جایی که از عدم نیاز به موافقت نامه و تضمین می گوید نقطه ضعفهای جدی این بیانه هستند. اینک پس از چند ساعتی تامل، می توانم بگویم که در هر دو مورد اشتباه کردهام.
در سمت حکومت، اینک تندروترین و سرکوبگرترین جناح، حاکم مطلق است. این جناح در این چند روزه توانسته همه را پشت سر خود متحد کند تا به خیال خود فتنه دموکراسیخواهی در مملکت را جمع کند. موسوی با عکسالعملی به موقع در جناح مقابل شکاف می اندازد. موسوی درِ باغ سبزی نشان می دهد بدون اینکه حاضر باشد چیزی را که آنها میخواهند بگوید. طرح مطهری مبنی بر اعتراف به اشتباه را رد می کند. می گوید که حاضر به امضای موافقت نامهای نیست چرا که می داند از آن سو تضمینی در کار نخواهد بود و هر گونه موافقت نامهای تنها او را گرفتار و بی اعتبار خواهد کرد. رهبر را خطاب قرار می دهد و از او می خواهد دستش را از پشت دولت بردارد. پیشنهاد اول آنقدر اغواگر است تا جناحی که به زور اسلحه اینک پشت احمدی نژاد و رهبر متحد شده است را تحریک کند. پیش از هر کس، آن نیمه مرد ناتمام طعمه را می گیرد و به رهبری نامه می نویسد اما حاضر به رسمیت شناخته شدن دولت نمی شود. اینک موسوی دو کار کرده است با متحمل شدن کمترین شکاف در جبهه خودی، خود را از مرحله یک نماد مقاومت، از مرحله یک فراخوان دهنده به حضور در خیابان، به مرحله رهبری که قدرت مذاکره و چانه زنی دارد بر کشیده است و از سوی دیگر در مرحلهای که حکومت کوشیده همه اعوان و انصارش برای سرکوبی تمام عیار را پشت سر خود جمع کند، شکاف در اردوی دشمن را دوباره فعال کرده است.
نگرانی همه ما در این چند روزه این بود که این مرحله را که بیش از هر چیز به دولت نظامی پس از 17 شهریور میماند، چطور باید پشت سر گذاشت. اینک موسوی با طرح زیرکانهاش به یاری جنبش آمده است. تیغ سرکوب کندتر می شود و آتش اختلاف در آن سو بالا می گیرد. اینک ما بار دیگر ندا دادهایم که ما مردمانی اهل سازشیم. من اما تقریبا مطمئنم که در سوی مقابل آن کس که باید بپذیرد، سخنان موسوی را نمی پذیرد. آقای خامنه ای چنانکه تا بدین جا نشان داده است حاضر به پذیرش این پیشنهادات نخواهد شد چرا که به درستی گمان میبرد اولین عقبنشینیاش، آخرین حرکت به اختیارش خواهد بود و از پی آن سقوطش حتمی خواهد بود. اینک ما بار دیگر ندا دادهایم ما مردمانی اهل سازشیم. آنان اما به طعنه به ما میگویند که با ما نمی سازند. ایرادی ندارد آنان با ما نمیسازند ما چیز دیگری میسازیم که زودتر از آنچه گمان برند به کارشان خواهد آمد. کمربندهایمان را سفت ببندیم روزهای دشواری در پیش است. رمز پیروزی ما در آن است که انتقادهایمان را بی پرده پوشی انجام دهیم و در عین حال اتحادمان را افزونتر سازیم. انتقاد و اتحاد هم رمز پیروزی در مبارزه با این استبداد است، هم رمز موفققیت در بر ساختن نطامی دموکراتیک. اگر بعضی دلسوزان به بهانه رسیدن به دموکراسی ما را به عقب نشینی به سکوت و به کوتاه آمدن فرا می خوانند، بیایید ما آنان را به انتقاد، اتحاد، مبارزه و پیروزی فرا بخوانیم.
منبع : بامداد خبر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران