با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

تهاجم سازمان یافته به علمای مستقل و سکوت معنا دار حکومت

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۸
بهار یکتا

شبکه جنبش راه سبز(جرس): حمله به دفاتر و بیوت علما و مراجع و توهین به آنان پس از رحلت آیت الله العظمی منتظری و عاشورای خونین ابعاد گسترده تر و سازمان یافته تری پیدا کرده و حکومت چهره بی نقاب خود را در مقابله با روحانیت مستقل آشکارا اعلام نموده است. شواهد حاکی است که هیچ اراده ای برای پایان دادن به این تهاجمات وجود ندارد و صرف چند تذکر نرم به منزله مخالفت با تحرکات غیر قانونی و خشن آنان نمی باشد. 

حضور گسترده مردم سوگوار در مراسم تشییع پیکر پاک مرجع عالیقدر به رغم همه محدودیت هایی که حکومت ایجاد کرده بود، آنچنان خشم حامیان ولایت را برافروخت که هنوز ساعتی از این مراسم نگذشته بود که مردم سوگوار پیرامون دفتر آیت لله منتظری مورد ضرب و شتم لباس شخصی ها و افراد ملبس به بسیحیان قرارگرفتند.

اكبر گنجی: گفتمان غالب جنبش مردم ایران “حقوق بشر و دموکراسی” است

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۸
ح. تکاپو

شبکه جنبش راه سبز(جرس): اکبر گنجی روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و از امضا کنندگان بیاینه "خواسته های بهینه جنبش سبز "، یکشنبه ۲۰ دی ماه طی نشستی در لندن، به بررسی وضعیت فعلی و فراروی جنبش سبز در داخل و خارج ایران و تحلیل بیانیه فوق پرداخت. 
 
این فعال و پژوهشگر حامی جنبش سبز، شنبه گذشته ، همراه با چهار متفکر و فعال دیگر جنبش -عبدالکریم سروش، محسن کدیور، عطاالله مهاجرانی و عبدالعلی بازرگان- بیانیه ای مشترک و ۱۰ ماده ای (خواسته های بهینه جنبش سبز) منتشر کردند که در داخل و خارج کشور روی آن بحث زیادی صورت گرفت.

دكتر مهاجراني : قدرت کلمه...

امام علی علیه السلام فرموده اند: دوست تو کسی نیست که تورا تصدیق می کند. کسی ست که با تو صادقانه سخن می گوید.

می دانم و می دانیم که آیه الله خامنه ای با نهج البلاغه مانوسند. نهج البلاغه ای با جلد صحافی شده ارغوانی، مثل شفق...

به گمانم افرادی که دستشان به ایشان می رسد، لازم نیست علی الدوام ایشان را تصدیق کنند و در تصدیق و مداحی مبالغه نمایند. ایشان بیش از همیشه به نقد نیاز دارند.

نامه خواهر مرحوم شهید بهشتی را به دکتر علیرضا بهشتی می خواندم. این نامه ها و این کلمات باقی می مانند و مداحی ها مثل کف روی آب از میان می روند. باید ایشان پرس و جو کنند که چرا علیرضا بهشتی را از دانشگاه به زندان می برند؟ چرا دکتر یدالله اسلامی را از بیمارستان به زندان می کشانند؟ به ایشان بگویند، نوری زاد که غیر از صداقت و صراحت متاعی ندارد. به ایشان بگویند در دوران حاکمیت و ولایت ایشان دست نیروهای نظامی و امنیتی بر جان و مال و عرض و آبروی مردم آن چنان باز شده است؛ که قابل قیاس با دوران رضا شاه است. آیا ایشان این وضعیت را می پسندند؟

آیه الله خامنه ای بهتر از هر کسی می دانند اگر شهید مطهری و شهید بهشتی از صحنه با اقدام جنایت کارانه  گروه فرقان و مجاهدین خلق حذف نمی شدند، نوبت رهبری به ایشان نمی رسید. اکنون چه شده است که فرزند شهید بهشتی در زندان است و فرزند شهید مطهری ، محمد مطهری پس از انتشار دو سه مقاله درجه اول سکوت کرده است.

چه خوب است آیه الله خامنه ای مقدمه اسفار را بخوانند ، تا ببینند صدرالمتالهین چه تابلو دردناک و سند محکومیتی بر علیه صفویه و قزلباشان بر جای گذاشته است.

اینان که با شعار نام رهبری به حسینیه جماران حمله می کنند، به خانه  آقای قوامی در قزوین یورش می برند، چه کسانی هستند؟ این ها کارنامه دولت و حکومت مهر ورزی است؟

آیندگان که بخواهند دوره ولایت آیه الله خامنه ای را ارزیابی و داوری کنند، به زندان ها نگاه می کنند و کلماتی مثل کلمه خواهر و دختر شهید بهشتی...باور کنید مداحی های آقای حداد عادل که بویی از شیوه و رفتار اسدالله علم را با خود دارد، به هیچ گرفته خواهد شد... و فقط کلمه می ماند.

راهکارهای مهدی کروبی برای خروج از وضعیت کنونی

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۸
شبکه جنبش راه سبز (جرس): مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی در نامه ای سرگشاده خطاب به "ملت آزاده وعزادارایران"  ضمن تقبیح عملکرد نظامیان و لباس شخصی ها، راهکارهای خروج از شرایط  فعلی را در پنج بند مطرح کرد.
به گزارش سایت سحام نیوز، متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسمه تعالی
ملت آزاده و عزادار ایران؛
آنچه در عاشورای حسینی بر این ملک و دیار رفت، مایه نگرانی و آزردگی هر انسان آزاده و مسلمانی بود؛ آنچه از خشونت عریان به چشم دیدیم و آن کشتار بیرحمانه چیزی نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت.خشونت برخی نیروهای حافظ امنیت و ارزان شدن جان آدمیزاد بدانجا رسیده است که در ظهر عاشورا در جمهوری اسلامی ایران با خودرو انتظامی ، مردم زیر گرفته می شوند و از بلندی پرتاب می گردند و سینه آنها را هدف گلوله قرار می دهند؛ لابد به آن دلیل که از رای خود پرسیده و صدایی برای حق خواهی بوده اند. و با این حال زبان ها را بسته می خواهند تا صدای دلخراش این جنايت به گوش ها نرسد. گویی که خدا ناظر بر این رفتارها نبوده است و آنچه بر عزاداران حسینی رفته را ندیده است. و گیریم که همگان را با ارعاب و تهدید به سکوت وادارند اما با فیلمها و تصاویری که جان دادن شیعیان حسینی در روز عاشورا را به تصویر می کشد و تصویری که به نام جمهوری اسلامی برای آیندگان به یادگار خواهد ماند چه می توان کرد؟ به راستی که بر این ماتم باید گریست.

حوادث بازداشتگاهها و ماجرای کهریزک و خشونت به زنان و دستگیری های فله ای و دادگاههای فرمایشی و ارعاب تئوریزه شده کم بود که دست آقایان به خون مردم در روز عاشورای حسینی نیز آغشته شد. طنز ماجرا اما آنجاست که طلبکار هم می شوند. دست پیش می گیرند مبادا که پس بیافتند. شب عاشورا به حسینیه جماران یورش می برند و با این حال از شکسته شدن حرمت امام و عاشورا نیز سخن می گویند. با چاقو و قمه به جان مردم در تهران و مشهد می افتند و بعد حکم محاربه برای دیگران صادرمی کنند. مواجب بگیران را به جان مردم می اندازند و مردم را فریب خورده و مزدور اجنبی می خوانند. منتقدان خود را منافق می نامند و کسی را روانه زندان می کنند که پدرش شهید مظلوم آیت اله بهشتی، قربانی منافقین بوده است. او را بازداشت می کنند آن هم در دانشگاه و در سر کلاس درس. البته آقایان حرمتی نیز برای دانشجو و دانشگاه باقی نگداشته اند و دانشگاه را پادگان کرده اند. دیدیم که چگونه در شانزدهم آذر ماه به دانشگاه قشون کشی کردند و دانشجویان را روانه زندان ساختند.

مردم ایران چه شیعه و چه سنی همواره احترامی خاص برای اهل بیت و مراسم مذهبی در ایران قائل بوده و هستند. آنچنانکه مسیحیان نیز در عاشورای حسینی نذر و نیاز خود را ادا می کنند و بی حرمتی به عاشورا در مملکت ما امری بی سابقه بوده است. البته شکستن حرمت عاشورا اگر از کسی سرزده باشد نیز محکوم است و پرواضح است که ارتکاب چنین اتهامی باید در دادگاه صالح رسیدگی ومطابق قوانین کشور مرتکبین مجازات گردند اما آقایان به عینه حرمت عاشورا را شکسته اند و با این حال مردمی چنین نجیب را به شکستن حرمت عاشورا متهم می کنند؛ انگار ندیده اند که شهیدان ما در عاشورای امسال لباس سیاه بر تن داشتند. گناهی را با گناه دیگر می شویند و یک دروغ را با دروغ دیگر تکمیل می کنند. گویا برای هدفی مقدس می توان دروغ را بر دروغ انباشت. آقایان از اندیشه ماکیاولی تنها همان جمله را خوب آموخته اند که هدف وسیله را توجیه می کند. دروغ می گویند اما تا به کی؟


همه اینها را انجام می دهند و جالب است که آنقدر احساس ترس و تنهایی می کنند که علما و چهره ها را در تنگنا قرار می دهند تا بیایند و با مظالم شان همراه شوند. امامان جمعه را بسیج می کنند تا در حرکتی هماهنگ به میدان بیایند و منتقد معترض را محارب بخوانند و راه را برای یک سناریوی از پیش طراحی شده دیگر بگشایند. معنای همه چیز وارونه شده بود که محارب نیز بر آن افزوده شد. نمی دانستیم که طلب کردن رای خود و اعتراض به دزدی سیاسی نیز از نگاه آقایان مساوی با محاربه و مصداق مفسد فی الارض است. تقسیم مردم به شهروند درجه یک و دو و خس و خاشاک کم بود که مردم را بزغاله و گوساله نیز نامیدند. مرحبا به این جسارت و بی پروایی!


خدایا تو شاهد باش که برای چهار روز حکومت چه آبرویی از اسلام و انقلاب بردند و چه ارزان موجبات تنفر مردم از روحانیت را فراهم کردند. خدایا تو شاهد باش که چگونه یک جدال سیاسی را به یک جنگ مذهبی تبدیل کردند تا بتوانند به نام دین، حق خواهی سیاسی مردم را سرکوب کنند. کار ما بدانجا رسیده است که یک گروه سیاسی به نام جامعه مدرسین اطلاعیه می دهد و یک مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی یوسف صانعی را از مرجعیت سلب می کند. جامعه مدرسین فعلی گویا تصور می کند از همان جایگاهی رفیعی برخوردار است که جامعه مدرسین پیش از انقلاب و در ابتدای انقلاب برخوردار بود. برخی از اعضای تازه به دوران رسیده جامعه مدرسين در غیاب اساتید گرانقدر بر اين خیال خام‌اند که یک مرجع را با یک اطلاعیه می توان از مرجعیت به در کرد. در حکومت اسلامی به مسجد و منزل و مدرسه عالم مجاهد آیت الله علی محمد دستغیب به خاطر اظهار نظری حمله ور میشوند و مردم را با توسل به زور از مسجد بیرون و خانه خدا را پلمپ می کنند. به نام مذهب، حکومت می کنند و با این حال چنین آبرو از مذهب می برند.


در این آشفته بازار اگر چهره ای همچون جناب آقای میرحسین موسوی نیز نجیبانه پیشنهادهایی را برای عبور از بحران پیشنهاد می کند پاسخ او هتاکی و توهین هایی است که از هر سو سرازیر می شود. گویی برخی از دست اندرکاران امور نه تنها تمایلی به آرامش ندارند که نان خود را در تنور بحران و آشوب و سرکوب می بینند و راه توفیق خود در قدرت را صرفا با وجود چنین شرایطی گشوده می یابند و بحران را با بحرانی دیگر پیوند می زنند. حال آنکه خروج از بحران در گرو اجرای کلیه اصول قانون اساسی است ؛ امری که شرط اساسی آن استقلال قوه قضائیه و اجتناب از سیاست در امر قضاوت است؛ همچنان که امام بزرگوار نیز فرمودند “قوه قضائیه قوه ای است مستقل و هیچ مقامی حق دخالت در آن را ندارد” و “قضات نیز نباید گوش به هیچ کس بدهند”. ما کجا و توصیه حضرت امام کجا!

آری، عده ای بر این گمان اند که با بستن تمام روزنه های اصلاح و دربند کردن تمام اصلاح طلبان، چراغ اصلاح طلبی خاموش خواهد شد و پرچم مبارزه با دروغ و فریب بر زمین خواهد افتاد. من اما شهادت می دهم که ارعابها و تهدیدهای روزافزون، نه تنها مرا در پیمودن مسیری که در پیش گرفته ام سست تر نکرده که راسخ تر کرده است و به واسطه ایمانی که به راه خویش دارم خود و فرزندانم را آماده هر گونه مصیبتی نیز ساخته ام. به نظر اینجانب خروج از بحران دامنگیر فعلی توجه به موارد ذیل خواهد بود:

1- اعتراف و توبه ظالمان و بخشش مردم: آنانی که مسبب مظالم عاشورای حسینی و حوادث پس از انتخابات بوده اند باید توبه کنند نه آنهایی که برای احقاق رای خود شهید داده اند. آنهایی باید توبه کنند که چوب حراج بر ثروت ملی کشور زده اند و از کیسه مردم حاتم بخشی کرده اند و مردم را در فقر و تنگدستی رها کرده اند. آنهایی باید توبه کنند که افراد بی صلاحیت را تایید صلاحیت کردند و افراد واجد صلاحیت را رد و مردم را از حق انتخاب کردن محروم ساختند و برای تغییر رای مردم جواز صادر کردند و اعتراض مردم را با گلوله سرکوب نمودند. آنهایی باید توبه کنند که دانشجویان را از تحصیل محروم کردند و بی دانشان را بر صدر نشاندند. توبه ظالمان اولین راه بازگشت آرامش به کشور و تسکین دل های داغدیده است. مردم ایران اهل زیاده خواهی نیستند. توبه کنندگان را که به گناه خود اعتراف کنند خواهند بخشید اگرچه ظلم آنها را فراموش نخواهند کرد. نه کسی به دنبال انتقام است و نه انتقام گیری درمانی بر ظلمهای رفته بر مردم خواهد بود.

2- انحرافی که از انقلاب ایران صورت گرفته باید اصلاح شود. انقلاب را بی شک صاحبان قدرت منحرف کرده اند و نمی توان بار این انحراف را بر دوش مردم گذاشت. اصلاح این انحراف نیز تنها در گرو اجرای قانون اساسی و کنوانسیون های بین المللی است که ما آنها را امضا کرده و به اجرای آنها متعهدیم. آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن فضای نقد و نقادی ، آزادی زندانیان سیاسی و حاکمیت حقوق ملت حرکت در مسیر اصلاحی است. نمی توان افراد را به صورت فله ای بازداشت و محاکمه کرد و بدون وکیل و هیات منصفه و به صورت غیرعلنی و در فضایی امنیتی و بدون رعایت اصول آیین دادرسی هر اتهامی را بر آنها بار کرد و با این حال دم از انقلاب و جمهوریت و اسلامیت نیز زد. انقلاب ما به انحراف رفته است و این انحراف تنها با به رسمیت شناختن آزادیهای مصرح در قانون اساسی اصلاح خواهد شد.


3- پرهيز از خشونت : احیای آزادی ها و مبارزه با استبداد را تنها با ابزار اصلاحات می توان پیش برد. ما معتقد به اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی متکی بر آرای 98 درصدی هستیم نه جمهوری اسلامی ای که ارزشی برای رای مردم قائل نیست. بر این اساس ما معتقد به اصلاحات و مبارزه غیر خشونت آمیز برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلی هستیم که از آن خارج شده است. برای پیش برد مبارزه ای مسالمت آمیز نباید به دامان خشونت افتاد. اگرچه من اطمینان دارم که برخی از دست اندرکاران امور از افزایش خشونت استقبال می کنند چه آنکه آنها تنها در فضایی آکنده از خشونت است که می توانند راه را برای سرکوب بگشایند. از اینرو پرهیز از خشونت اصلی اساسی در حق خواهی اصلاح طلبانه ما بوده است و خواهد بود.


4- ریشه یابی و علت یابی حوادث اخیر: دستگاههای امنیتی بهتر است که به جای پروژه های نخ نما شده و اعتراف گیری های بی حاصل به دنبال ریشه یابی اتفاقات باشند. به فرض که مردم معترض رفتاری تندتر از انتظار نیز در روز عاشورا از خود نشان داده باشند باید به سراغ علت ها رفت نه نتیجه. کلام خداست که ” فریاد توام با تندی را دوست ندارد مگر آنکه فریاد مظلوم باشد”. اگر خشونتی از سوی برخی از مردم سرزده است باید دید که چه برخوردی با آن جمعیت میلیونی در بیست و پنجم خرداد که تنها شعارشان سکوت بود صورت گرفت که آنها چنین تغییر مشی داده اند؟ آیا اگر خشونتی از سوی برخی معترضین صورت گرفته باشد نتیجه خشونت برهنه و ظلمی نیست که بر آنها روا شده است؟ دستگاههای امنیتی به جای آنکه در توجیه حوادث و سناریوی ذهنی خود بر دایره بازداشت ها بیافزایند بهتر آن است که ریشه این مظالم و خشونت ها را شناسایی کنند؛ که از دیدگاه اینجانب ریشه این اتفاقات و مظالم و عصبانیت مردم نیز به انتخابات ریاست جمهوری 84 بر می گردد؛ انتخاباتی که نقطه آغازی در نادیده گرفتن رای و حق مردم بود.

5- من مهدی کروبی آمادگی خود را برای مناظره با هر نماینده ای از سوی حکومت اعلام می کنم تا مشخص شود که این انقلاب را چه کسانی به انحراف بردند و مسئول مظالم رفته بر مردم چه افراد و گروه هایی هستند. ما را منافق و فتنه جوی و وابسته به دولتهای غاصب وسلطه جو خوانده اند. شیوه ما البته این نیست که مخالف خود را منافق و ضدانقلاب و برگشته از اسلام بخوانیم. اما تنها یک مناظره واقعی که مردم نظاره گر مستقیم آن باشند روشن خواهد ساخت چه کسی با حق است و چه کسی بر حق؛ چه کسانی از منافع ملي، عزت و سربلندی مردم بزرگ ایران و آرمان هاي امام فاصله گرفته و چه کسانی هنوز بر آن آرمان ها پایبند هستند. در این میان داوران اصلی مردم خواهند بود و چه داوری بهتر از مردم.
مهدی کروبی
21 دی ماه 1388

ابراهيم نبوي : خارش سه ساله

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۸

گاهی اوقات پاهای کوتاه باعث می شود تا بیماری پارانوئید شدت یابد، این وضعیت در زمانی که بیمار روی صندلی بزرگی می نشیند، افزایش می یابد. در این موارد ممکن است، بیمار علاوه بر احساس نگرانی ناشی از حمله و هجوم دشمن، دچار دلهره سقوط نیز بشود. در بسیاری از موارد، مشکل براحتی قابل حل است، مثلا، مطمئنا در کشوری مثل فرانسه که پای رئیس جمهور آن کوتاه است، برای او تعدادی صندلی کوتاه پیدا می کنند، اما ممکن است در کشوری دیگر، دهها نفر بخاطر نگرانی های یک رهبر کشته شوند، نگرانی های ناشی از پاهای کوتاه، اما صندلی ریاست تعمیر نشود.

ماجرا از 23 سال قبل شروع شد، یعنی از سال 1365، زمانی که میرحسین موسوی چهار سال بود نخست وزیر بود و آیت الله خامنه ای تمام تنش شروع به خاریدن کرده بود. او رئیس جمهوری بود که هیچ کس او را نمی دید، در حالی که نخست وزیر او به عنوان تنها رئیس دولتی که مردمش زمان جنگ گرسنگی را احساس نکرده بودند، نخست وزیر حامی هنرمندان، نخست وزیر حامی محرومان و نخست وزیر حامی دانشجویان شناخته می شد. از سه سال قبل از پایان دوران نخست وزیری بهانه ها شروع شد. گروهی از وزرای راستگرای طرفدار موتلفه شروع به مخالفت با نخست وزیر کردند. آیت الله خامنه ای نیز از آنان حمایت کرد، اما آیت الله خمینی به آنها پیغام داد که " شما عرضه اداره یک نانوایی را هم ندارید." و از نخست وزیر حمایت کرد.

هشت سال بعد، آقای رئیس جمهور که بخاطر گفته های آیت الله خمینی پیپ کشیدن را ترک کرده بود و با سفارش آیت الله رفسنجانی رهبر کشور شده بود، با قانون اساسی جدید همه کاره کشور بود، پایه های صندلی درازتر شده بودند، و پاهای رهبر جدید به زمین نمی رسید، او دائما به سقوط فکر می کرد. بخصوص اینکه دوست نزدیک و همیشگی اش، حالا دیگر به عنوان سردار سازندگی شناخته می شد. همه مردم و شخصیت های جهانی، رفسنجانی را عامل تغییر فضای ایران می دانستند. آنها می دیدند شهردار رفسنجانی، کرباسچی جوان، شهر تهران را به شهری با استانداردهای بهتر تبدیل کرده است. وقتی اولین دوره ریاست جمهوری هاشمی تمام شد، تن خامنه ای دوباره شروع به خارش کرد. او مدیریت صدا و سیما، مدیریت سازمان تبلیغات اسلامی، مدیریت ارتش و نیروهای انتظامی، وزارت کشور و وزارت امور خارجه را از دست رفسنجانی گرفت. ولایتی و لاریجانی و بشارتی را در این سه سازمان مهم مستقر کرد. پیش از آن نیز دفتر آیت الله که پس از آغاز رهبری توسط حجازی، معاون خارجی وزارت اطلاعات اداره می شد، کنترل وزارت اطلاعات را از دست هاشمی گرفته بود. حالا دیگر سردار سازندگی سردار بی یال و کوپالی بود که فقط اداره برخی وزارتخانه های اقتصادی را در کنترل داشت. خامنه ای در سه سال آخر تلاش کرد تا تمام رشته هایی را که هاشمی رشته بود، پنبه کند و وقتی سال 1376 رسید، بن بست جدی برای دولت ایجاد شده بود، بن بستی که نه رئیس دولت، بلکه رهبری ایجاد کرده بود.

هشت سال بعد، یا کمی کمتر از آن، خاتمی مورد غضب آقا قرار گرفت. آیت الله خامنه ای که خارش سه ساله اش، به پارانویای مزمن افزوده شده بود، از هیچ چیز خاتمی خوشش نمی آمد. مردم خاتمی را دوست داشتند، ولی او را دوست نداشتند، مردم خاتمی را یک راه نجات از دست رهبر می دانستند. خاتمی همه بازی را به هم زده بود. در سال 1376 قوه مقننه دست طرفداران آیت الله بود، قوه قضائیه هم توسط شیخ محمد یزدی اداره می شد، اگر ناطق نوری رئیس جمهور می شد، همه مشکلات حل می شد، اما هفتاد درصد مردم به خاتمی رای داده بودند و با وجود اینکه حکومت با تمام قدرت علیه دولت رفتار می کرد، محبوبیت خاتمی چندان افول نکرده بود. خارش سه ساله آیت الله آغاز شد. او تلاش کرد تا مجلس را از دست طرفداران خاتمی دربیاورد، نیروهای نظامی و امنیتی تحت فرمانش بودند، وزارت اطلاعات بی طرف شده بود ولی سازمان های موازی اطلاعات به نفع رهبری عمل می کردند. او سعی کرد که بتدریج شخصیت محبوب مردم شود. مثل همیشه فکر می کرد اگر موضع مرد عدالتخواه را بگیرد، مردم او را دوست خواهند داشت. هر روز در مورد خطر دشمنان حرف می زد و از دولت می خواست به مشکلات فقرا برسد، این در حالی بود که در طول سی سال گذشته فقرا در دوران خاتمی وضعی بمراتب بهتر از سالهای قبل داشتند. حکومت پنهان سه ساله خامنه ای، دردی را دوا نکرد. محبوبیتش افزایش نیافت، و تنها موفق شد با بستن دست های خاتمی او را ناتوان تر از همیشه نشان بدهد، مردم دست های بسته خاتمی را می دیدند.

هشت سال گذشت، سرانجام همان مردی آمد که او می خواست، مردی که هر آنچه او می گفت می کرد، هر آنکه او می گفت محترم بود، صدا و سیما هیچ چیز جز آنچه او می خواست نشان نمی داد و سیاست خارجی ایران، همان بود که او می خواست. دیگر خبری از ملاقات های محترمانه خاتمی و رهبران جهان که دور از چشمان او انجام می گرفت نبود. احمدی نژاد مثل فرزندش بود، پسری وفادار که همه گزارش ها را بموقع می داد، همه درها را باز می کرد، جلوی همه منافقین و مفسدین را می گرفت و دست و پای رقبایی که سالها خارچشمانش بودند، می بست. در بیت احساسی از سرخوشی وجود داشت، حالا می توانست پاهایش را دراز کند و شاعران را بار دهد و هنرمندان را بنوازد تا آنان هم قصیده ای در مدح او بگویند، چرا کسی قصیده ای در مدح او نمی گفت؟ کم کم خارش تنش شروع شد، از یک سال قبل شدت یافته بود، از اینکه جوانی که او حمایتش کرده بود و حتی برای ماندنش تا پای دستور مرگ هم رفته بود، محبوب عرب ها و پابرهنه های جهان بود، دلش گرفته بود. مگر آنها نمی دیدند که اوست که منشاء هر خیری است و اوست که منشاء هر نیکی است و اوست که فرزانه و دانشمند و شاعر و رمان فهم است؟ چرا نمی دیدند. تنش می خارید. می خواست کاری کند که دیده شود. او اصلا مرد خودنمایی نبود، در حالی که می دانست این جوانک خودنماست، پنج سال داشت می گذشت، باید معادله را عوض می کرد، او نیز مثل موسوی و هاشمی و خاتمی نتوانسته بود، آنچه او می خواهد بکند. باید به دیگران نشان می داد که اوست که جلوی تخلفات را می گیرد، اوست که تمشیت می کند، اوست که دست محبت می کشد، اوست که می تواند همه چیز را تغییر دهد. به تقویم نگاه کرد. تنش می خارید، هر وقت پنج سال تمام می شد تنش می خارید. باید راهی پیدا می کرد.

پنجره را باز کرد، صدای الله اکبر مردم خشمگین می آمد، عده ای می گفتند مرگ بر دیکتاتور، تصاویری که ماموران از جمعیت خشمگین گرفته بودند، دیده بود. آنها مرگ او را فریاد می زدند، پنجره ها را بست و پرده ها را کشید.

جرمی در پرونده فرزند شهید بهشتی تعریف نشده است/اجازه ملاقات وکیل داده نمی شود

دوشنبه, ۲۱م دی, ۱۳۸۸
کلمه: همسر دکتر سید علیرضا حسینی بهشتی از مشاورین مهندس میر حسین موسوی و فرزند شهید بهشتی، از طولانی شدن مدت زمان بازداشت همسرش اظهار نگرانی کرد. دکتر سید علیرضا بهشتی روز دوشنبه هفتم دی ماه، یک روز بعد از عاشورا در محل تدریس خود واقع در دانشگاه تربیت مدرس دستگیر شد و تا کنون جز تماس تلفنی کوتاهی با خانواده اش اطلاع دیگری از وی در دست نیست.
به گزارش خبرنگار کلمه ، همسر دکتر بهشتی گفت:در این مدت حتی وکلای وی نیز اجازه ملاقات با او را نداشته اند واین در حالی است که طبق گفته آنان هیچ جرم قضایی در پرونده ایشان تعریف نشده است واین  خلاف تمام موازین اسلامی و حقوق بشر است.
وی ضمن اظهار گله مندی از دستگیری همسرش توسط مسئولان نظامی که خون پدر بزرگوارش، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی باعث استحکام پایه های آن شده است، گفت:علیرغم پیگیری های مستمر دوستان، همرزمان وعلاقمندان به آرمانهای آن شهید مظلوم، تا کنون تمام تلاشهای خانواده شهید بهشتی برای آزادی او بی نتیجه بوده است.
همسر دکتر بهشتی همچنین خاطرنشان کرد:بازداشت ایشان وسخنان تهمت آمیزی که در حاشیه آن پیش آمده درحالی انجام می شود که تمام اندیشه و فعالیت های ایشان در جهت حفظ واعتلای جمهوری اسلامی بوده و بازگویی افتراهایی مشابه آنچه در سالهای اولیه انقلاب متوجه پدر بزرگوارش هم بوده، آنهم از جانب برخی پیشکسوتان انقلاب مایه تعجب است. وی همچنین گفت که البته برخی از این تهمت ها قابل پیگیری قانونی توسط ایشان است.
وی ضمن تاکید بر حل مشکل در درون نظام و به دور از هرگونه جنجال و هیاهو، توسل به راههای قانونی دیگر را نیز منتفی ندانست.

عبدالکریم سروش: دو طرف باید برای مذاکرات جدی آماده شوند

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۸
شبکه جنبش راه سبز (جرس): عبدالکریم سروش فیلسوف، روشنفکر دینی و یکی از پنج امضاء کننده بیانیه موسوم به "خواسته های بهینه جنبش سبز" گفته است با وجود همه فشارها جنبش سبز همچنان بالنده و پابرجاست و حکومت بهتر است به جای خشونت بیشتر بپذیرد که راهی جز مذاکره با این جنبش ندارد.
وی در مصاحبه با نشریه کریسشن ساینس مانیتور با اشاره به اینکه علی اکبر هاشمی رفسنجانی احتمالا در صدد آغاز مذاکرات آشتی ملی است گفت دو طرف باید خود را برای گفتگوهای جدی آماده کنند.
عبدالکریم سروش در پاسخ به این سوال که آیا حکومت می تواند جنبش سبز را سرکوب و محو کند گفت این سرکوب اصلاحات بود که موجب ظهور جنبش سبز شد و خشونت بیشتر از جانب حکومت تنها به بدتر شدن اوضاع منجر می شود.
عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، محسن کدیور، اکبر گنجی و عطاء الله مهاجرانی هفته پیش خواسته های دهگانه جنبش سبز را که شامل مواردی همچون استعفای محمود احمدی نژاد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی اجتماعات واستقلال قوه قضائیه می شد ارائه کردند.
این خواسته های "بهینه" چند روز پس از پیشنهادهای میر حسین موسوی برای عبور از بحران کنونی مطرح شد.
عبدالکریم سروش در مصاحبه یاد شده گفت بدنبال وقایع عاشورا که "نقطه عطف" جنبش سبز بود این پنج نفر با توجه به شناخت نزدیکی که از رهبران جنبش در ایران دارند تصمیم گرفتند خواسته ها و اهداف اولیه این حرکت را تشریح کنند.
وی افزود بر خلاف انقلاب اسلامی که فاقد تئوری بود و مردم تنها می دانستند چه چیزی نمی خواهند (یعنی شاه)، این جنبش باید بداند که مشخصا خواهان چیست.
او گفت جنبش سبز جنبشی تکثرگراست که همگان را اعم از معتقد، غیرمعتقد، لیبرال و سوسیالیست شامل می شود.
به گفته وی خواسته های "بهینه" جنبش سبز مبتنی بر چهارچوب های تئوریکی است که با چشم غیرمسلح دیده
نمی شود.
این روشنفکر دینی تاکید کرد به جز بند مربوط به "انتخابی کردن رئیس قوه قضائیه" هیچ تفاوت دیگری بین خواسته های این پنج نفر و پیشنهادهای میر حسین موسوی نیست و در چهارچوب قانون اساسی کنونی است.
عبدالکریم سروش خاطرنشان کرد حتی اگر یکی از این خواسته های دهگانه همچون آزادی مطبوعات و یا آزادی متفکران و فعالان سیاسی از زندان اجرا شود فضای کشور به کلی متحول شود

نگرانی روزنامه‌‌های حامی دولت از گزارش ویژه مجلس درباره حوادث کهریزک

تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۸
شبکه جنبش راه سبز (جرس): روزنامه های حامی دولت دست به انتخاب گزینشی بخشهایی از گزارش کمیته ویژه مجلس در بازه حوادث کهریزک زدند.
به گزارش جرس، روزنامه های ایران ، کیهان و وطن امروز در حالی خبر قرائت گزارش کمیته ویژه مجلس در روز گذشته را منتشر کردند که اشاره ای به متهم خوانده شدن دادستان وقت تهران در آن، یعنی سعید مرتضوی در حوادث کهریزک نداشتند. این روزنامه ها هم چنین اشاره ای به سمت دو متهم دیگر ذکر شده در این گزارش نکردند.در عین حال روزنامه وطن امروز در ابتدای خبر خود با بیان اینکه اعضای این کمیته توسط رییس مجلس انتخاب شده اند ، سعی کرد تا گزارش مورد نظر را سمت و سو دار عنوان کند.
گفتنی است در روزهای اخیر تشکلهای دانشجویی و بسیجی زیادی با انتشار نامه هایی سرگشاده ،به انتقاد از رییس جمهوری بخاطر انتخاب سعید مرتضوی به عنوان رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا پرداخته اند و خواستار برکناری وی شده اند .

آیا اخبار صداوسیما و جنایت کهریزک از یک مرکز هدایت می‌شوند؟

دوشنبه, ۲۱م دی, ۱۳۸۸
کلمه:در حالی‌که پرونده جنایت کهریزک با دستور ویژه رهبر انقلاب پیگیری شده و به قرائت گزارش کمیته ویژه در مجلس شورای اسلامی منجر شد، کلیه بخش‌های صداوسیما به طرز شگفت‌آوری این گزارش را سانسور کردند.
به گزارش «آینده»، علاوه بر سانسور کامل خبر قرائت گزارش مجلس در بخش‌های اصلی ۱۴، ۲۱، ۲۲ و ۲۲:۳۰ سیما، حتی بخش خبری ۲۰:۳۰ که به این خبر اشاره کرد، بر قسمت پایانی گزارش علیه کروبی و موسوی تمرکز کرد، در حالی که موضوع اصلی کمیته ویژه جنایت کهریزک بود که توسط صداوسیما سانسور گردید.
اقدام عجیب صداوسیما در حالی صورت می‌گیرد که پیش از این واحد مرکزی خبر گزارش مشروحی درباره کهریزک تهیه کرده بود و در آن به اکثر موارد گزارش مجلس اشاره شده بود.
سانسور گزارش مجلس در صداوسیما در حالی صورت می‌گیرد که پیگیری این گزارش می‌تواند بخش قابل توجهی از ظلم به نظام توسط برخی عناصر متخلف و خودسر را که قصد منتسب کردن اقدامات خود به نظام و رهبری را دارند، جبران کرده و با شفاف شدن ابهامات، زمینه احقاق حق مقتولان و شکنجه‌شدگان از یک‌سو فراهم شود و از سوی دیگر اراده نظام در برخورد با متخلفان به اطلاع مردم برسد.
این که برخی به بهانه جلوگیری از ضربه دیدن وجهه نظام مانع پخش این گزارش شده باشند، عاقلانه نیست، چرا که اصل ابهامات و خبر انجام جنایت پیشتر در رسانه ها و خود صداوسیما پوشش داده شده و چندین بار هم اشاره رهبری به آن با عبارت “جنایت” در سیما پخش شده و سانسور خبر آغاز برخورد نظام اسلامی با متخلفان و جانیان از همین رو بسیار تامل برانگیز است.
اقدام صداوسیما در سانسور گزارش کهریزک در حالی صورت گرفت که با وجود مشخص بودن محتوای گزارش و اعلام قرائت آن در روز یک‌شنبه، شب قبل از قرائت گزارش خبر معارفه سعید مرتضوی به عنوان رئیس ستاد قاچاق کالا و ارز در همه بخش‌های خبری پوشش داده شد.
اکنون این شائبه در افکار عمومی مطرح می‌باشد که آیا معاونت سیاسی سازمان صداوسیما که متولی بخش‌های خبری است، با آمران و حامیان جنایت کهریزک ارتباط خاصی دارند که منجر به این سانسور آشکار در صداوسیما می‌شود؟

فراکسیون خط امام(ره) گزارش کمیته ویژه را ناقص می‌داند

تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۸۸
شبکه جنبش راه سبز (جرس): سخنگوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس با اشاره به قرائت کمیته ویژه مجلس از حوادث بعد از انتخابات در جلسه امروز مجلس، اعلام کرد که فراکسیون خط امام این گزارش را هرچند گام مثبتی می‌داند اما با توجه به عدم اشاره به حوادثی همچون کوی دانشگاه، مجتمع سبحان و مرگ مشکوک پزشک کهریزک ناقص است.

داریوش قنبری در گفتگو با پارلمان‌نیوز، به تشریح مباحث صورت گرفته جلسه امروز شورای مرکزی فراکسیون خط امام(ره)مجلس پرداخت.
وی گفت:«یکی از محورهای مهم جلسه امروز فراکسیون درباره برنامه توسعه پنجم کشور بود که آقای احمدی‌نژاد به مجلس ارائه کرد، جدای از اینکه این لایجه در وقت مقرر به مجلس ارائه نشد و اینکه آیا مجلس فرصت بررسی آن را دارد یا خیر، مصوب شد که کمیته‌ای در فراکسیون برای ابعاد مختلف این برنامه تشکیل شود.»
نماینده اصلاح‌طلب ایلام افزود:« در این کمیته از کارشناسان حوزه‌های مختلف بهره خواهیم برد و از آن‌ها خواهیم خواست تا نظر خود را در مورد ابعاد مختلف این برنامه به صورت تخصصی ارائه کنند و نتایج گرد آوری شده در فراکسیون جمع‌بندی خواهد شد.»
قنبری مبحث مطرح شده دیگر در جلسه امروز را گزارش کمیته ویژه مجلس از حوادث بعد از انتخابات عنوان کرد و اظهار داشت:«در مجموع دیدگاه فراکسیون این است که گزارش قرائت شده تا حدی به بخشی از حوادث پرداخته اما به بسیاری موارد دیگر همچون حادثه کوی دانشگاه، کوی سبحان، حمله به منزل مسکونی نمایندگان، مرگ مشکوک پزشک کهریزک و... پرداخته نشده است.»
وی تصریح کرد:« از نظر فراکسیون خط امام(ره)مجلس این گزارش شمولیت لازم را ندارد، ناقص تهیه شده، مواردی مهم دیگری که می‌بایست به اطلاع مردم می‌رسید در این گزارش نیامده و انتظارات ما بسیار بیشتر از آن چیزی بود که امروز قرائت شد، این گزارش را گام مثبتی می‌دانیم اما آن را کافی نمی‌دانیم.»
سخنگوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس ادامه داد:«محور سوم جلسه به فیلترینگ گسترده سایت‌ها و همچنین تنگناهایی است که برای مطبوعات ایجاد شده اختصاص داشت.»
وی تاکید کرد:« بر اساس تصمیم اتخاذ شده در این جلسه بنا شد که از وزیر ارشاد خواسته شود تا تجدیدنظر اساسی در روند نامطلوب در پیش گرفته شده در خصوص رسانه‌ها از سوی این وزارتخانه صورت گیرد، چرا که به نظر ما نتیجه این سیاست‌ها سوق دادن مردم به رسانه‌های بیگانه است که این اتفاق زنگ خطری برای نظام است چرا که اعتماد مردم به رسانه‌های داخلی از بین می‌رود و آن وقت زمینه نفوذ رسانه‌های بیگانه در کشور بیش از پیش فراهم می‌شود.»
قنبری یادآور شد:« اقدامات اخیر صورت گرفته علیه روزنامه‌ها و سایت‌ها از سوی وزرات ارشاد غیرقانونی است و از سوی دیگر اخباری مبنی بر برخورد ناشایست معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد با اصحاب رسانه به دست ما رسیده است، به این صورت که آقای رامین به دفتر برخی رسانه‌ها رفتند و الفاظ ناشایست و زشتی را در مورد خبرنگاران برخی رسانه‌ها به کار برده‌اند که ما خواهان تجدیدنظر فوری و اساسی در این برخوردها و رویه‌ها هستیم.»
نماینده ایلام ادامه داد:« امروز همچنین درباره حوادثی که برای برخی شخصیت‌های مذهبی از جمله بیت آیت‌الله صدوقی، حمله به مسجد قبا در شیراز و مسائلی که برای خانواده آیت‌الله دستغیب به وجود آمده بحث و گفتگو شد.»
وی تصریح کرد:«همچنین در مورد حادثه قزوین و سوء قصد صورت گرفته به جان آقای کروبی ابراز نگرانی شد و از اینکه عده‌ای به این شکل به خودشان اجازه می‌دهند که خارج از چارچوب‌های قانونی این اقدامات را انجام دهند ابراز تاسف شدید شد و از دستگاه‌های مسئول خواسته شد که عاملین این سوء قصد و حملات و توهین‌های صورت گرفته به شخصیت‌های مذهبی هرچه سریعتر شناسایی و به دستگاه‌های قضایی معرفی شوند.»
قنبری خاطر نشان کرد:«هیچ اقدام فراقانونی نباید صورت بگیرد و ارزیابی اعضای فراکسیون از سخنان روز گذشته رهبر انقلاب این بود که تاکید ایشان مبنی بر پرهیز از اقدامات خودسرانه و فراقانونی خطاب به افرادی است که حملات اخیر را به شخصیت‌های مذهبی و کشوری انجام داده‌اند.»

آرشیو

برچسب‌ها