با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

«مهندس بازرگان؛ شجاع، متعهد و تابع اکثریت بود»

گفت‌وگو با محمد بسته نگار و فرخ نگهدار به مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت مهندس بازرگان
مریم محمدی 
امروز سی‏ام دی ماه ۱۳۸۸، پانزدهمین سال‏گرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، از هم‏رزمان دکتر مصدق و از بنیان‏گذاران «نهضت آزادی ایران» است.
مهدی بازرگان پس از انقلاب بهمن در کوران حوادث سیاسی ایران، یک بار دیگر در صحنه‏ی سیاسی ظاهر شد و به عنوان اولین رییس دولت پس از انقلاب، زمام امور اداره‏ی کشور را به‏دست گرفت.
چالش‏هایی که آقای بازرگان با بخش‏هایی از اپوزیسیون انقلابی ایران داشت، به سرعت به درون هیأت حاکمه‏ی وقت ایران کشیده شد و پس از ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران، او و مجموعه‏ی دولت‏اش را به استعفا کشاند.
مهدی بازرگان در تاریخ مبارزات سیاسی ایران، یکی از واضعان سیاست گام به گام و مبارزه‏ی مسالمت‏آمیز بوده است و البته از همین موضع، مورد انتقاد و حمله‏ی مخالفان سیاسی خود در بخش‏های انقلابی جامعه قرار داشت.
به همین علت‏، برنامه‏ی امشب «روی خط زمانه» را به مهندس مهدی بازرگان و مسائل پیرامون‏اش که بخشی از تاریخ ایران هستند، اختصاص داده‏ام.
در این ارتباط با یکی از قدیمی‏ترین هم‏رزمان مهندس بازرگان، محمد بسته‏نگار از چهره‏های شاخص ملی− مذهبی و عضو نهضت آزادی ایران و هم‏چنین فرخ نگهدار که در زمان نخست‏وزیری مهندس بازرگان دبیر اول «سازمان فداییان خلق ایران»، از سازمان‏های منتقد و معترض به دولت او بود، گفت‏وگوهایی انجام داده‏ام.

آقای محمد بسته‏نگار:
در چند سال اخیر، به خصوص در ۱۰ سال اخیر نوشته‏ها و مقالات زیادی در باره‏ی مهندس بازرگان نوشته و منتشر شده که بیشتر آن را هم افراد و دوستان سابق نهضت و یا دوستان مهندس‏ بازرگان ننوشته‏اند، بلکه نوشته‏های کسانی است که در دهه‏های گذشته با مهندس بازرگان حتی اختلاف نظر داشتند و با او مبارزه می‏کردند.
با مراجعه به این نوشته‏ها، می‏بینیم که حضور مهندس در صحنه‏ی فعلی جامعه بسیار مفید می‏بود و اگر امروز ایشان و افراد نزدیک به ایشان مانند مرحوم طالقانی و مرحوم دکتر سحابی را در میان خود داشتیم، وضع جامعه به مراتب بهتر از این بود که الان هست.
فرخ نگهدار:
در آن دوران ما تحت تاثیر تئوری‏های لنینی که نیروهای آزادی‏خواه را با سرمایه‏داری لیبرال گره می‏زد و می‏خواست که آن‏ها را از جامعه طرد و تضادهای جامعه را آنتاگونیستی کند و دو قطب درست کند قرار داشتیم و با این طرز فکر زندگی می‏کردیم. به همین دلیل با آقای بازرگان به چالش برخاستیم.
الان که از این سال‏ها می‏گذریم، به نظر من، حتی پیش‏برد سیاست‏هایی که ما در رابطه با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و دولت ایالات متحده‏ی آمریکا داشتیم، به هیچ‏وجه ایجاب نمی‏کرد که به مقابله‏ی با آقای بازرگان، نهضت آزادی ایران و لیبرال‏های ایران برخیزیم. 

این دینی است که من همیشه گفته‏ام و باز هم در مصاحبه با شما می‏گویم که ما باید نسبت به تفکر آقای بازرگان و شخص آقای بازرگان ادا کنیم.
همان‏طور که متوجه شدید، دو بخش از گفت‏وگوی محمد بسته‏نگار، هم‏رزم آقای بازرگان و فرخ نگهدار، دبیر اول وقت سازمان فداییان بود که یک‏دیگر را تکمیل می‏کرد.
از آقای بسته‏نگار می‏خواهم که در مورد میزان آشنایی و همکاری خود با مهندس بازرگان بگویند:
آشنایی من با مهندس بازرگان به حول و حوش ۵۰ سال پیش برمی‏گردد. در سال‏های ۳۷ و ۳۸ در مسجد هدایت که مرحوم طالقانی تفسیر می‏گفتند، با آقای مهندس بازرگان و دکتر سحابی آشنا شدم و این آشنایی ما هم‏چنان ادامه پیدا کرد.
در سال‏های ۴۲ به بعد که در اثر فعالیت‏های نهضت آزادی ایران به زندان افتادیم و محاکمه شدیم و بعدها با تبعید به برازجان، این آشنایی و دوستی به شکل عمیق‏تری ادامه یافت و بعد از آزادی از زندان تا دوران فوت ایشان هم‏چنان ادامه داشت.

آقای بسته‏نگار، با توجه به شناخت شخصی و سیاسی‏تان از ایشان، اگر بخواهید مهم‏ترین نکات را در منش و شخصیت ایشان برای ما بازگو کنید، چه خواهید گفت؟
به نظر من، مهندس بازرگان چند ویژگی دارد که هرکدام از این ویژگی‏ها در فردی باشد، او را انسان ممتازی می‏کند.
اولین ویژگی ایشان پای‏بندی به قراردادها و میثاق‏هایی بود که چه با افراد و چه با جامعه منعقد می‏کرد. تمام تلاش‏اش این بود که در چهارچوب این تعهدها و این میثاق‏های اجتماعی حرکت کند و ذره‏ای تخلف نکند.
ویژگی دوم شجاعت بی‏نظیر وی بود. شجاعت مهندس بازرگان تنها در برابر مخالفان یا مستبدان داخلی و خارجی نبود. بلکه این شجاعت در برابر دوستان و آشنایان و جامعه نیز محسوس بود. به طوری که اگر نظر خود را مخالف نظر دیگران می‏دانست، واهمه‏ای از بیان آن نداشت و تحت تاثیر جو قرار نمی‏گرفت.
ویژگی سوم عدم تحمیل نظرات‏اش به دیگران و پیروی از رأی اکثریت بود. به طوری که اگر ایشان در جمعی بودند، چه جمع نهضت آزادی ایران و چه جمع انجمن مهندسی، تمام تلاش‏اش این بود که نقطه‏نظرات خود را بیان کند و از دیگران بخواهد که نظرات‏اش را بپذیرند.
اما اگر نظر جمع خلاف این بود، تابع نظرات جمع می‏شد و سعی می‏کرد که نظر جمع را در بیرون منعکس کند.
همیشه سعی داشت وقتی نقطه‏نظرات‏اش را برای جمع بیان می‏کند، جنبه‏ی تحمیلی نداشته باشد و تلاش می‏کرد احترام نظرات مخالف را داشته باشد.
آقای بسته‏نگار، خصوصیاتی که برشمردید، خصوصیات اخلاق فردی هستند یا اخلاق سیاسی؟
این‏ها هم اخلاق فردی هستند و هم اخلاق سیاسی. اخلاق فردی و سیاسی مهندس بازرگان هیچ دوگانگی با هم نداشت. در خانواده و در میان جمع دوستان، همان‏گونه بود که در اجتماع بود. ما هیچ تمایزی در زندگی اجتماعی با زندگی شخصی و خصوصی ایشان نمی‏دیدیم.
برخورد آقای بازرگان با مساله‏ی آزادی و دمکراسی چگونه بود؟
ما کم‏تر سخنرانی و یا نوشته‏ای از مهندس بازرگان داریم که از آزادی و دمکراسی سخن نگفته باشد. اما مبانی دمکراسی خود را به جای این که از اندیشمندان غربی بگیرد، بیشتر بر مبانی دینی و قانونی خود تکیه داشت.
این سخن مهندس بازرگان در مورد آزادی معروف است که «آزادی نه گرفتنی است و نه دادنی، بلکه یادگرفتنی است».
مهندس بازرگان پای‏بند به اصول و عقاید و مرام خود بود. ایشان در سال ۴۰، هنگام تاسیس نهضت آزادی گفته بود: «ما مسلمان، ایرانی و مصدقی هستیم».
تعریفی که از مسلمانی خود می‏کند به این شکل است: «مسلمانیم به این معنا که به اصول عدالت، مساوات و سایر وظایف اجتماعی و انسانی، قبل از آن که انقلاب کبیر فرانسه و منشور ملل متحد اعلام نماید، معتقد بودیم».
در مورد ایرانی بودن می‏گوید: «ایرانی هستیم، ولی نمی‏گوییم که هنر نزد ایرانیان است و بس! ایران دوستی و ملی بودن ما ملازم با تعصب نژادی نیست».
در مورد مصدقی بودن می‏گوید: «مصدقی هستیم و مصدق را از خادمین بزرگ و افتخارات ایران و شرق می‏دانیم ولی نه به آن معنا و مقصودی که از روی جهل و غرض تهمت زده و مکتب او را مترادف با هرج و مرج بدانیم.
ما مصدق را به عنوان یگانه رییس دولتی که در طول تاریخ ایران محبوب و منتخب واقعی اکثریت مردم بود و قدم در راه خواسته‏های ملت برداشت، توانست پیوند بین دولت و ملت را برقرار سازد و مفهوم واقعی دولت را بفهماند و به بزرگ‏ترین موفقیت تاریخ اخیر ایران، یعنی شکست استعمار نایل گردید، تجلیل می‏کنیم».

 فرخ نگهدار که آن زمان دبیر اول سازمان فداییان خلق ایران بودند، گفت‏وگو می‏کنم:
امروز سی‏ام دی‏ماه، مصادف با سال‏گرد درگذشت مهندس بازرگان و نیز روز چهلم درگذشت آیت‏الله منتظری است. این دو مرد در تاریخ معاصر ایران، اثری از خود بر جای گذاشته‏اند که قطعا از جانب تمام آزادی‏خواهان و نواندیشان ما ارج گذاشته می‏شود و احترام زیادی هم برای آن قائل هستند.
از جمله خود من که این دو بزرگ‏وار را در زندگی سیاسی خودم، حامل درس‏هایی برای تاریخ و برای همه‏ی فعالین سیاسی شناختم و کوشیدم آن درس‏ها را در خدمت مبارزه‏ی روزمره قرار بدهم.
آقای نگهدار، در زمان نخست‏وزیری مهندس بازرگان سازمانی که شما آن را رهبری می‏کردید، از منتقدین و گاه مخالفان مهندس بازرگان بود. پایه‏ی این مخالفت‏ها چه بود؟
آقای بازرگان از ابتدا، چه در دوران پیش از انقلاب و چه در دوران پس از انقلاب،در فکر اصلاح ساختارهای حاکم بر کشور بود و پی‏‏گیرانه مسیر اصلاح‏طلبی را دنبال می‏کرد.


از سوی دیگر فکر انقلابی‏‏ای که بر سازمان ما استیلا داشت، معتقد بود که آقای بازرگان میانه‏داری می‏کند و در مسیر پیش‏برد انقلاب نیروی ماند است.


رخ نگهدار که در زمان نخست‏وزیری مهندس بازرگان دبیر اول «سازمان فداییان خلق ایران»، از سازمان‏های منتقد و معترض به دولت او بود
الان که از این سال‏ها می‏گذریم، به نظر من، حتی پیش‏برد سیاست‏هایی که ما در رابطه با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و دولت ایالات متحده‏ی آمریکا داشتیم، به هیچ‏وجه ایجاب نمی‏کرد که به مقابله‏ی با آقای بازرگان، نهضت آزادی ایران و لیبرال‏های ایران برخیزیم.
چطور ایجاب نمی‏کرد؟ شما مخالف سرمایه‏داری به طور کلی و مخالف ویژه‏ی آمریکا بودید. چگونه می‏توانستید با سیا‏ست‏های لیبرالیستی آقای بازرگان در اقتصاد و سیاست مخالف نباشید؟
برای این که مشی و روشی که آقای بازرگان و تمام ملیون ایران در آن زمان داشتند، مشی دفاع از منافع آمریکا در ایران نبود. آقای بازرگان به منافع ملی وفادار بودند و نهضت آزادی ایران و هم‏چنین همه‏ی ملیون ایران در این مواضع با ما همراه بودند.
ولی روش مسالمت‏آمیز و روش معقول را توصیه می‏‏کردند و این روش‏ها به نظر نیروهای انقلابی، از جمله سازمان فداییان خلق، روش‏های درستی نمی‏آمد.اما تاریخ ثابت کرد که حق با آقای بازرگان بود و نه با نیروهایی که طرف‏دار تندی در رابطه‏ با آمریکا بودند.
اگر بخواهید مهم‏ترین نکاتی را که از زندگی سیاسی مهندس بازرگان می‏توان آموخت جمع‏بندی کنید، چه خواهید گفت؟
هم در مورد آیت‏الله منتظری و هم در مورد آقای بازرگان، بزرگ‏ترین درسی که این دو بزرگ‏وار برای تاریخ ایران داشتند، این است که سیستم‏ها و ایدئولوژی‏ها نیستند که تعیین کننده‏اند، تعیین کننده آدم‏هایی هستند که با آن سیستم‏ها و با آن اید‏ئولوژی‏ها کار می‏کنند.
از بسته‏ترین سیستم‏های سیاسی و ایدئولوژیک می‏توان حقوق بشر، رفاه انسان، عدل و آزادی را جست‏وجو کرد و سعی در ترمیم آن سیستم‏ها داشت.
هم‏چنین این نکته، که اگر کسی موفق نشود از سیستم‏های موجود برای بهروزی انسان استفاده کند، قطعا قادر نخواهد شد از سیستمی هم که جایگزین سیستم ناحق می‏کند، به سود انسان و برای احقاق حق استفاده کند.
به هرحال مهندس بازرگان طی زندگی سیاسی خودشان، کم‏تر موفق شدند آن‏چه را که می‏خواستند، پیاده کنند. فکر می‏کنید پس از انقلاب، مخالفت نیروهای سیاسی نظیر شما، در عدم موفقیت ایشان مؤثر بود؟
در حد خودش می‏توان چنین قضاوتی داشت. ولی من به هیچ‏وجه سرنوشت آقای بازرگان را با مخالفت نیروهایی که هیچ نوع قدرتی نداشتند، گره نمی‏زنم.
رفتاری که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، نیروهای کنترل کننده‏ی انقلاب و حکومت با آقای بازرگان داشتند، سرنوشت ایشان را رقم زد و جلوی پروژه‏های ایشان را گرفت.
ما هم در برخوردی که با آقای بازرگان داشتیم، مقصریم. من همیشه گفته‏ام که این دینی است که ما باید نسبت به تفکر آقای بازرگان و شخص آقای بازرگان ادا کنیم، ولی مسئولیت رفتاری که با آقای بازرگان شد، اساسا بر عهده‏ی حاکمیت جمهوری اسلامی و رهبری انقلاب است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران

آرشیو

برچسب‌ها