پنجشنبه, ۱م بهمن, ۱۳۸۸
کلمه: غلامعلی رجایی-درخبرها ی این روزها که برای من و امثال من همه اش خبرهای تلخی است مانند گرفتن ومحاکمه وصدور حکم زندان برای نخبگان سیاسی کشور و دوستان انقلابی و مسئولین دیروز و شاید فردا! و تعیین ضمانت های مالی کلان برای آنان که خدا کند عقل وخرد گذشته های نه چندان دور! برما حاکم شود که دست ازاین رویه های بی حاصل بر داریم تا شاید این آب رفته به جوی بازگردانیم! آمده بود که دکترعلیرضا بهشتی استاد دانشگاه و فرزند شهید بهشتی را با پیژامه زندان ودمپایی پلاستیکی به بازپرسی دادستانی انقلاب برده اند! درحالی که تصاویر پدر شهیدش بر در ودیوار آنجا خودنمایی می کرده است!
بیت شهید بهشتی هم اعلام کرده که هنوزکسی از بیت و خانواده،و حتی وکیل دکتربهشتی هم به دلیل عدم دسترسی به پرونده او از کم وکیف ماجرا با خبر نیست!
این درحالی است که دکتر بهشتی با دویست میلیون تومان وثیقه نقد!! از زندان آزاد شده بود وبا استفاده از این موهبتی که جناب قاضی از رأی خود راضی وسرمست از این بازی! به اومرحمت کرده بود! به فرزندان این مملکت در دانشگاه در مقطع فوق لیسانس ودکترا درس می داد!
قرآن کریم شهدا را زنده می نامد و یاد شهید بهشتی از همه زنده ها زنده تراست. درروایات متعددی هم به این مطلب اشاره شده که به اموات مؤمنین اذن داده می شود تا به نشئه دنیا بازگردند وحال واحوال بستگان وخویشان خود را ببینند.
دست دوستان اطلاعاتی وامنیتی وقضایی و… دردنکند که زحمت کشیدند و باعث شدند شهید بهشتی در این ماهها و روزها چند بار به اوین تشریف برده و با پاره تن خود علیرضا که او را مانند جان گرامی می داشت دیدارداشته باشد!
امروز نماز صبح راکه خواندم این خبر و مطالب پیرامون آن فکر مرا خیلی بخود مشغول کرد.
دیشب هم که در مراسم روضه ای که بودیم که به مناسبت عزای حضرت رقیه (ص) دختر کوچک امام حسین که شهادتش جان و دل زینب سلام الله علیها را گداخت برپاشده بود و درآن آقا کمال تنها فرزند پسر شهید رجایی هم تشریف داشت و چقدر از دیدن او خوشحال شدم بعضی از دوستان از من می خواستند باز در نقد دستگیری بی حاصل زندانیان این روزها وماهها وادامه زندان بی حاصل ترشان !مانند دکترعلیرضا بهشتی و بهزاد نبوی وتاجزاده ومیردامادی و ایزدی و… یادداشتی وتذکاری بنویسم شاید تنبهی به دوستان دادستانی وغیردادستانی! باشد که دوستان:
باورکنید این راه که ثمری جز هزینه کردن آبرو وجاهت نظام نداشته وندارد حتی به ترکستان هم ختم نمی شود !
باور کنید امثال بهزاد و مصطفی وعلیرضا و دیگران با زندان تغییر رویه و نظریه نمی دهند هر چند برهان قاطع زندان! در کار باشد!
باور کنید رویه ونظریه آنها را حتی رژیم ستمگر و جبار و وابسته ای مانند رژیم مقبور پهلوی نتوانست تغییر بدهد!این رژیم که انشاءالله رحمانی است!
شما ها! مگراز رویه زندان درمانی وحبس نخبگان خودی تاکنون چه دستاوردی عاید نظام کرده اید که این چنین شتابان به آن ادامه می دهید؟ اگر دستاوردی داشته اید لطفا ارائه کنید؟
شماها! مگر با زدن اتهامهایی که زن جوان مرده را بخنده وا می دارد مانند ارتباط موسوی با سفارت انگلیس! سر مقاله کیهان درباره اینکه موسوی و طرفدارانش برای اینکه سلاح مظلومیتی در دست داشته باشند خواهرزاده او را کشته اند تا این عمل را به حساب نظام بگذارند ! واظهارات یکی از مسئولان مؤتلفه که شهید دکتر علی محمدی را حلقه پنجم یاران موسوی به شهادت رسانده اند و… راه به کجا برده و می برید؟
شماها ! قدری تأمل کنید. برای لحظاتی بر خود مسلط شوید و دست از کار بکشید ولختی به سرنوشت تند روان و حرمت شکنانی مانند مرتضوی بنگرید واز فرجام دنیوی آنان عبرت بگیرید .
چند روز پیش که با پدر شهید مظلوم روح الامینی صحبت می کردم و از اوپرسیدم پیگیری هایتان در مورد شهدای کهریزک به کجا رسیده ؟ گفت با دلگرمی که رهبری در این قضیه به او و خانواده های قربانیان در احقاق حق شهدایشان داده پرونده چهار شهید کهریزک را با جدیت دنبال کرده و می کند واز اینکه رییس جدید قضا حاضرنشده به مرتضوی – که خوشبختانه والبته کمی دیر! روز به روز انگشت های اتهام بیشتر از پیش متوجه اوشده ومی شود که نمونه آن را درگزارش کمیته تحقیق مجلس درباره جنایاتی که درکهریزک روی داده به مجلس شورای اسلامی دیدیم- پست وسمتی قضایی بدهد اظهار امیدواری خاصی می کرد .
شما ها ! که چنان عرصه را بر منتقدین ترک کرده و می کنید که مدام آنها را حتی اگر باحکم قاضی با وثیقه از زندان آزادشده باشند به زندان و بازپرسی مجدد می برید ومی آورید وبرای مرخصی چند روزه آنها – که در گذشته ای نه چندان دور از مدیران کشور ونظام و از نمایندگان مجلس و… بودند- رقمهای کلان چند صدمیلیونی ضمانت! مطالبه می کنید چه راهی جز ترک کشور برای امثال آنان باقی گذاشته اید که خارج نشستن آنها را به ریشخند و تمسخرگرفته اید؟ توگویی خارج زمین خدا نیست و ملک طلق شیطان است!وسکونت در آن البته فقط برای منتقدین! جرم وگناهی بدتر از ارتداد است!
شماها! در داخل کشور چه امکان رسانه ای برای منتقدین باقی گذاشته اید تا آنان مجبور نشوند برای انتقال حرفها ومواضع خود به سوی بی بی سی که دشمنی آشکار او در دوران انقلاب با نهضت انقلاب و امام ومردم بر اهل رسانه مخفی نیست نروند؟
در دوران انقلاب خود از این رسانه قطعا امپریالیستی- که متأسفانه عملکرد زشت ضرغامی و یارانش مردم را روز به روز بیشتر به سوی بی بی سی سوق می دهد وکاش کسی داد خواستی دراین زمینه می داد وضرغامی رابه این جرم نابخشودنی که پای بی بی سی را به بیشتر خانه ها بازکرده است به محاکمه می کشید- شنیدم که در دوره ای که امام در پاریس در مصاحبه باخبرنگاران خارجی هروز وهر ساعت به تبیین ابعاد حکومت جمهوری اسلامی می پرداخت درنهایت شیطنت چنین می گفت : حکومت موهومی خمینی! و در دوران سخت روزهای آغازین جنگ که دشمنان این ملک وملت با تصورات واهی به نابودی ایران مهدوی وعلوی ومحمدی وحسینی می اندیشیدند شنیدم که می گفت” اکنون چنین به نظر می رسد که حکومت آیت الله خمینی به مویی بند است!!
من البته حساب اکبرگنجی را از بقیه دوستان خارج نشین جدا می دانم که خوشبختانه همه آنها پس از اظهارات سخیف وبی مقدار او از این گفته های شرم آوراواظهاربرائت نمودند جالب اینکه رسانه ضرغامی! در کنار محکومیت سخنان گنجی ، محکومیت سخنان او را توسط دکترمهاجرانی ودکترسروش ودکتر کدیور و… را هم به باد سخره ومسخره گرفت!
من سخنگوی این دوستان نیستم اما از مسئولان رسانه ضرغامی که در بعضی از آنها جوی از انصاف و حریت نمی بینم می پرسم اینها چه باید بکنند که مقبول طبع بلند!! شما افتد؟ اگرحرفهای اصغر!گنجی را محکوم کنند مسخره می شوند که بجان هم افتاده اند و اگر تایید کنند متهم می شوند که دین به دنیای دیگران فروخته اند!
گیرم معیار دین در نزد بعضی چنان پایین آمده باشد که دیگر در حرف وعملشان رنگ وجلوه ونمودی از آن دیده نشود ولی همانگونه که امام حسین حریت را از سپاه پست کوفه که قصد حمله به خیمه گاه بی پناه او راداشتند مطالبه می کرد وآنها را به اجابت ندای وجدان شان فرامی خواند،آیا نباید مردانگی وحریت وانصاف را از بعضی آقایان که این رفتارها راازخود نشان می دهند سراغ گرفت؟
گنجی به این دلیل از بقیه جداست که بیانات سخیف او درباره امام زمان وائمه در بی بی سی نشان داد که سالهای غربت در خارج چنان بالانس وتعادل روحی وفکری این عضوعقیدتی! سپاه پاسداران در دهه شصت و وابسته فرهنگی ایران درخارج در دهه هفتاد! را بهم زده که در اعتقاد جدید خود درباره مولای عالم وجود امام زمان روحی لتراب مقدمه الفداء چندان فاصله ای با غیرشیعیان وغیرمسلمین ندارد.که البته از ته دل امیدوارم او از این سخنان واعتقاد که از سر نا آگاهی است برگردد وعذر تقصیر به پیشگاه ائمه آورد.
مضحک اینکه در کنارهمین تاختن بعضی اصولگراها به خارج نشینها کسی که نزدیک به چند دهه است شهروند آمریکای عزیز! است و شهرت مولانایی داشته و دارد و درمراکز علمی رسانه ای آنجا مسئولیت و مقام وتدریس دارد بعنوان مشاور بیخ گوش رئیس دولت نشسته است که اگر این ذنب لایغفر را خاتمی ودیگران مرتکب می شدند وپاسپورت آمریکا و افتخار شهروندی دوگانه ایران وآمریکا داشتند خیابان ها از کفن پوشان و ساندیس نوشان! بند می آمد!
اشتباه نشود من منکر حضور ایرانیان عزیزساکن خارج در ایران وفعالیتهای آنان درجهت خدمت به کشور وملتشان نیستم.اما بحث از سرغاز بودن مرغ همسایه است!
وبمیرم برای آقای مهندس موسوی که مانده است به چه زبانی به امثال گنجی وگنجی های داخل که شعار جمهوری ایرانی سرمی دهند بگوید ما را به خیرشما امیدی نیست شرمرسانید!
البته همه می دانیم ومی دانند که یکی از مشکلات موسوی همین تندروی ها بنام طرفداری از اوست.
واقعیت این است که عده ای دراین جنبش مدنی همراه شده اند تا ازاین زمینه فراهم شده استفاده کرده وحرف خود رابزنند وگاه عقده های خود که ممکن است بعضا بحق هم باشد جا ومجالی قانونی برای طرح آنان نداشته اند را خالی کنند.
مشکل آنان که مردمند و از مردمند نیستند. مشکل کسانی اند که راه عمل به قانون را نادیده می گیرند ومردم را ناچار به اتخاذ راه های مغایر قانون می نمایند.
تاریخ به ما می آموزد هرگز مشکل ساز نمی تواند مشکل را حل نماید! اومشکل را مشکل نمی بیند وبرتولید آن پافشاری می کند. گره کار به دست قانون است.
منبع: وبلاگ غلامعلی رجایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران