تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۸۸
سید ابراهیم نبوی
جناب آقای خامنه ای
در اظهارات دیروزتان گفته اید که " انتخابات تمام شد" و می دانم که آرزو می کنید ای کاش می خوابیدید و از خواب که بلند می شدید خبرمی دادند که انتخابات تمام شد و حالا دیگر همه چیز بر وفق مراد آقاست و می توانید با خیال راحت به کارتان ادامه دهید و می توانید چند سال دیگر هم خودتان را رهبر فرزانه بدانید و همه گوش بفرمان شما هستند و شاعران برایتان قصیده بخوانند و هنرمندان از آن فرزانه بی بدیل خلعت بگیرند و بشود همان که تا امروز شده است. اما و به هزار دلیل این رویای شما که کابوس ملت است، نمی شود و تا در مقابل این ملت گردنکشی می کنید، قصه همین است و این ملت چنان کابوسی از انتخابات برایتان خواهند ساخت که سرخوشی تمام سالهای رهبری نسبتا محترمانه تان در دوران خاتمی و هاشمی هم از جان تان بیرون برود.
آقای محترم!
انتخابات تمام نشده. رشته ای که به گردن این ملت انداختید تا مردمان را چون رمه ای در پی خود بکشید، سر دراز دارد و آن سرش هم ناپیداست، عجله نکنید، آینده خواهد رسید و شما هم روزهای عسرتی را که برای مردم ساختید را خواهید دید. روزگارتان چنان سخت و دشوار بگذرد که هزار بار انگشت به دندان بگزید که ای کاش وقتی فرصتی داشتمی کار از دست بگذاشتمی و حق مردمان بدادم. اما خصلت ستمگر همین است که قدر فرصتی را که خداوند به او داده نمی داند و تا به خود بیاید چنان بر زمین می خورد که عبرتی شود برای همگان و همگنان. انتخابات خرداد 88 تمام نشده، که اگر تمام شده بود، صدها تن از آنان که نزد خداوند از شما برترند، در زندان ستم شما محبوس نمی ماندند و آزادشان می کردید. این چه انتخابات تمام شده ای است که پیش از آنکه رای ها را بشمرید، رقبای نامزد نورچشمی تان را دستگیر کردید و به زندان انداختید؟ اگر نتیجه انتخابات معلوم بود و بقول شما تمام شده بود، چه حاجت بود که پیش از شمارش آرا طائب را یساول درگاه تان کنید و نقدی را قراول بنشانید و دستبند و پابند بزنند به مردان رقیبی که از آمریکا و انگلیس نیامده بود، همان بود که هشت سال نخست وزیر خودتان بود.
انتخابات تمام نشده است آقا! اگر به حرف شما بود که از هول حلیم به دیگ احمدی نژاد نمی افتادید و پیش از آنکه دایناسورهای نگهبان تان انتخابات را تائید کنند، یکباره تبریک انتخابات تمام شده را نمی گفتید. اگر نظر شما ملاک بود که انتخابات یک هفته قبل از دادن رای توسط مردم تمام شده بود، فهرست دستگیر شدگان را امضا کرده بودید و سناریوی دادگاه هم آماده بود و حالا هم از ترس مردم جرات نمی کنید به موسوی و کروبی دست بزنید. نه آقای عزیز! انتخابات تمام نشده است. اگر مردم پشیزی برای شما و ملیجک دربارتان ارزش قائل بودند که همان وقتی که تبریک پیروزی را گفتید یا همان روزی که مردم را به کشتار تهدید کردید ملت می رفتند توی خانه و درها می بستند و پرده های خانه را می کشیدند و شش ماه آزگار، روز و شب، روزگارتان را در تمام ایران و جهان سیاه نمی کردند که ناله کنید و اشک تمساح بریزید که این ملت آبروی تان را بردند. مشکل شما این است که یادتان رفته انتخابات حاصل رای مردم است، فکر می کنید همین که خودتان می دانید به چه کسی رای دادید لابد همان موجود رئیس جمهور است.
آقای خامنه ای!
شما اشتباه کردید. اشتباه بزرگی هم کردید. فکر کردید به زور بیست درصد مردم و با پول نفت و با باتوم و گاز اشک آور و زدن و کشتن مردم می توانید حکومت کنید و بقول خودتان دو روزی مردم کتک می خورند و چند نفری زندان می روند و داستان تمام می شود، ولی این نشد و نمی شود. نشد، چون مردم را به هیچ انگاشتید و نمی شود، چون مردم شما را نمی خواهند. چقدر باید این ملت در خیابان فریاد بزنند؟ چقدر باید نفرین تان کنند؟ چقدر باید باتوم بخورند تا ثابت شود که شما را، شما را، شما را نمی خواهند؟ انتخابات تمام نشد، چون هنوز به مردم پاسخ ندادید که با رای مردم چه کردید؟ اگر حقیقت آن است که شما می گوئید و رئیس جمهور 63 درصدی تان ادعا می کند، پشتوانه مردم را دارد، چرا همین رئیس جمهور جرات نمی کند، پا به خیابان بگذارد؟ چرا شما جرات نمی کنید بدون پشتوانه ارتش به خیابان بروید، فقط یک روز مثل خاتمی که بدون خدم و حشم صدها بار به خیابان آمده، وعده بگذارید و به خیابان بیایید و بایستید در خیابان و بدون زدن و کشتن مردم صدای شان را بشنوید که فریاد می زنند که شما را نمی خواهند.
آقای خامنه ای!
انتخابات تمام نشد، چون هیچ کس پاسخی به سووال مردم نداد که " رای ما چه شد؟" انتخابات تمام نشد چون با گذشت شش ماه که از انتخابات گذشته دولت جرات ندارد، بدون یک ارتش ضد شورش و یک لشگر اراذل و اوباش حامی شما، هیچ مراسمی را در خیابان برگزار کند. انتخابات تمام نشد چون هنوز که هنوز است، هفتاد درصد حکومت، بخش اعظم نمایندگان ادوار مجلس جمهوری اسلامی، هفتاد درصد وزرای ده دولت جمهوری اسلامی، و بخش اعظم مراجع و مجتهدین و روحانیون مهم کشور، مشروعیت دولت دهم را به رسمیت نمی شناسند. انتخابات تمام نشد، چون هنوز که شش ماه از این دولت کودتا می گذرد، کسانی زندانی اند که شب انتخابات، بی آنکه نتیجه ای اعلام شده باشد به زندان افتاده اند. اگر انتخابات تمام شده بود و رئیس جمهور منتخب مردم بود، چرا رئیس جمهور 63 درصدی که در تبریز 800 هزار رای به نامش ثبت شده با ده هزار نفر استقبال می شود و در اصفهان که یک میلیون رای به نامش دزدیده شده، چرا با بیست هزار نفر استقبال کننده مواجه می شود؟ همین حالا اجازه بدهید خاتمی یا موسوی به سفر تبلیغاتی تبریز یا مشهد یا شیراز بروند و ببینید در هر شهری صدها هزار نفر از آنان استقبال می کنند یا نه؟
آقای خامنه ای!
گفته اید " مخالفان حقیقت نابود خواهند شد." آری! سخنی کاملا صحیح و درست به زبان راندید. این مردم رنج دیده نابودی اقتدار شما و دولت فریبکار و دروغگوی حاکم را دیری نخواهد گذشت که خواهند دید، من همین جمله را حفظ خواهم کرد و روزی که با اقتدار ملت و با خواست خدای بزرگ روزگار ذلت تان رسید، چشم در چشم نگاه تان خواهم کرد و به شما خواهم گفت دیدی که خداوند و حقیقت از تو بزرگتر است؟
گفته اید " ما اگر با خدا باشیم، خدا با ماست." اتفاقا به همین دلیل خدا با شما نیست. کدام خدا گفته است که در امانت مردم خیانت کنید و رای آنها را بدروغ بشمارید و دروغی را به جای راست مردم تحویل شان بدهید؟ کدام خدا گفته است دهان محسن روح الامینی را خرد کنید و حتی پدرش را وادار کنید مجیزتان را بگوید؟ کدام خدا گفته است مردمی که سلطان جائری را نمی خواهند باید کشت؟ کدام خدا گفته است به مردم دروغ بگوئید؟ کدام خدا گفته است، حق مسلمین را بگیرید و به دوستان و خویشان و همگنان تان بدهید؟ کدام خدا گفته است، مرجع تقلیدی چون منتظری را حصر کنید و اراذل و اوباشی چون نقدی را چون سگی به جان مردم بیاندازید؟ کدام خدا گفته است دختری بیگناه را بکشید و پدرش را که هیچ کاری به سیاست ندارد زندان کنید، و مترجم و پزشکی را که شاهد قتل دخترک بوده به عنوان قاتل به مردم معرفی کنید. بخدای احد و واحد که مطمئنم نمی شناسیدش، اگر سیدالشهدا هم از موسوی حمایت می کرد، وسط میدان ولی عصر به گلوله اش می بستید، اگر حضرت زینب به جای یزید بن معاویه نزد شما از قتل برادرش گله می کرد، دستور می دادید زندانش کنند، خدا با شماست؟ خداوند ننگ دارد که کنار بی منزلت بی فرهنگی همچون حضرتعالی که آبروی فرزانگی و ادب و هنر را بردید و جز برای فریب دکان ادب نمی گشائید و جز برای نیرنگ ساده لوحان شاعر را افطار نمی دهید، باشد، چه رسد به اینکه از ظالمی که ظلم او اظهر من الشمس است، قرار بگیرد.
آقای خامنه ای!
دروغ را چنان رایج کرده اید که کلمه حقیقت را از دهان شما شنیدن جز مضحکه نیست. صدا و سیما در پنج سال گذشته یک ماه اجازه داد که بجز دروغ و مجیزگویی حرفی دیگر هم زده شود، شما همان یک ماه آزادی را هم محکوم کردید و انتقاد کردید که صدا و سیما برای تبلیغ دولت کم دروغ می گوید، کدام خدا این همه دروغگویان را دوست دارد؟ بارها چون کودکان از مکر خود نزد این و آن مجیزگوی گفته اید، اما مکر با ملت خودتان؟ با ملتی که بقول خودتان امت برگزیده است، این را چگونه ممکن است خدای دوست بدارد؟ حکومتی ساخته اید که رئیس جمهورش بیت المال را در جیب می گذارد، و فقط از آن برای حفظ حضرتعالی و خودش استفاده می کند. هدفمند شدن یارانه غیر از این چه معنی دارد؟ سکه های زر پرشال نوکرتان داده اید که بدهد به این و آن که مجیزتان را بگویند، و دل تان به مزخرفات دیکتاتور فاسدی مثل چاوز و منحرف معتادی مثل مورالس و رئیس دزدان روسی یعنی پوتین خوش است. کار به آنجا رسیده که کشور محترم ایران باید بخاطر شما جایزه بزرگترین دیکتاتور سال را بگیرد و وااسفا که چه انتخاب حقی هم هست و حسرت همین است. چرا باید ملت ایران ننگ وجود حضرتعالی را تحمل کند؟ چرا باید پول نفت به جای اینکه برای ساختن ایران بزرگ و عزیز مصرف شود، صرف حفظ شما شود. اصلا وجود شما غیر از هزینه گزافی برای این ملت چه فایده ای دارد؟ چرا باید پول بدهیم، آبرو صرف کنیم، رنج بکشیم، تحقیر بشویم که شما قرار است این زندگی ننگین و بی ثمر را چند سال دیگر ادامه دهید؟
آقای خامنه ای!
ای کاش می دانستید این ملت تا چه حد از شخص شما، و از برگزیدگان تان بیزارند. آیا می توانید فرض کنید چقدر از آدمها برای اینکه ببینند چقدر ممکن است خوشبختی را حساب کنند، محاسبه می کنند که شما چه زمانی می میرید تا بعد آنها احتمالا خوشبخت شوند؟ اگر به این یقین کنید و بدانید که واقعا اکثریت قاطع مردم ایران آرزوی نبودن شما و کسانی چون شما را دارند، نمی خواهید محترمانه بروید تا حداقل مردم هر روز شما و خانواده تان را نفرین نکنند؟ شما که بقول خودتان، که این نیز دروغ است، برای خانواده کار نکردید، جز اینکه تمام قصرهای باقیمانده از سلطنت در تیول شماست، چرا کنار نمی روید تا مردم حداقل خانواده شما را هر روز هزار بار نفرین نکنند.
آقای خامنه ای!
می دانم عاشق ادبیات هستید، دلم می خواهد می دانستید که همچون استالین که تمام کتابخانه های دنیا نفرینی بزرگ علیه او را در قفسه ها جا داده، شما نیز جایی بهتر از این در تاریخ ادب و فرهنگ ندارید. و از همه بدتر، مطمئنم که عزیزترین نورچشمی هایتان تلخ ترین شعرها را برای شما خواهند سرود، چرا که شما هم مردم را در رذالت و دنائت و سختی گذاشتید و هم آنان را وادار به دروغ می کنید. آقای محترم! ما چاره ای نداریم، یا شما باید گوشه ای بنشینید و یا ما باید تمام زندگی مان را از دست بدهیم. تصدیق می کنید که هفتاد میلیون بیشتر از یک نفر است. کاش قبل از اینکه ملت و تاریخ شما را به لجن بکشد، تشریف تان را می بردید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران