تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۸۸, ساعت ۸:۵۵ بعد از ظهر
پروژه ”هاشمیستیزی” کلید خورده است
جنبش راه سبز (جرس): دفتر رئیس مجلس خبرگان اعلام کرد: پروژه ”هاشمیستیزی” با هدف نردبانسازی برای ستیز همهجانبه با حضور روحانیت در امور اجرایی و تقنینی، كلید خورده است.
به گزارش خبرنگار جرس ، در پی اظهارات اخیر حمید روحانی در ارتباط با تاریخ انقلاب و شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی که در روزنامه کیهان منتشر شده بود، دفتر رئیس مجلس خبرگان جوابیهای را منتشر كرد.
در این جوابیه که روزنامه کیهان از انتشار آن خودداری کرده ، از حمید روحانی خواسته شده که به خاطر دستمالی، قیصریه را به آتش نکشد.
دفتر رئیس مجلس خبرگان تصریح کرده است: سابقه ذهنی جامعه از آقای زیارتی (حجتالاسلام سید حمید روحانی)، فردی است كه حتی حاضر است مرحوم شریعتی را در جهت تقویت حوزهها یكبار دیگر به مسلخ تاریخ ببرد، اما ناگهان در چرخش 180 درجهای شخصیتها انقلاب و زبرالحدیدهای نهضت امام خمینی (ره) را به مذبحی میبرد كه سلاخان «دین ستیز» آن را برای استحاله انقلاب در بعضی از رسانههای مرموز بنا كردهاند.
متن کامل این جوابیه بدین شرح است:
حجتالاسلام جناب آقای سیدحمید روحانی
سلام علیكم
سخنرانی با محوریت انتظار و پاسخهای دور از انتظار شما به پرسشهای مثلا خودجوش، آن هم در زادگان معمار كبیر انقلاب اسلامی و ذوقزدگی بعضی از خبرگزاریها و روزنامههای ریز و درشت برای زدودن افكار مترقی و متعالی امام(ره) و هتاكان حرمت بیت و بازماندگان آن پیر فرزانه، در جهت انعكاس كامل آن، این نگرانی را در میان قاطبه دلسوزان انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) موجب شده است كه هنوز 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، نگذشته، منافع زودگذر باندی وقایعنگار بعضی از مسائل دوران نهضت اسلامی را –شاید علیرغم میل باطنی- مجبور به تلاش در تحریف بعضی وقایع نماید.
از افرادی چون شما بیش از این انتظار است كه به خاطر دستمالی، قیصریه را به آتش نكشند. هتك حرمت و در آمیختن جملات سخیف با نقد تاریخی، هرچند طی سالهای گذشته توسط بعضی از مورخان معاند، مرسوم شده، اما گام نهادن اشخاصی كه مختصری محضر امام راحل را درك نموده و با سلوك متقیانه آن عبد صالح كمی آشنا هستند، در این مسیر، باعث تعمیق تردید در صداقت تاریخی میشود كه برای آیندگان از حوادث پیش و پس از انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآمده و یا میآید.
این تاسف موقعی عمیقتر میشود كه بدون عبرت گرفتن از حوادث دو قرن اخیر ایران، به ویژه حوادث پس از مشروطه، به عنوان یك فرد روحانی، خواسته یا نخواسته توطئه شوم ”روحانیتستیزی” و القای فساد روحانیون انقلابی را در یك سخنرانی كاملا احساسی تسهیل مینمایید.
به نظرم اطلاع دارید كه پروژه ”هاشمیستیزی” با هدف نردبانسازی برای ستیز همهجانبه با حضور روحانیت در امور اجرایی و تقنینی چنان رندانه كلید خورده است كه شخصیتهای روحانی چون شما را در این مسیر با خویش همراه مینماید تا با بلندگو قرار دادن برای بیان ما فیالضمیر، بنای قدرت خویش را رفیع و مستحكم سازند. توطئهگران كه سابقا ترور شخصیتی و فیزیكی شخصیتهایی چون دكتر بهشتی، دكتر باهنر، استاد مطهری، دكتر مفتح و حتی ترور فیزیكی ناتمام آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمیرفسنجانی را آزمودند، خوب میدانند كه اگر تیر تهمت را بر كمان افرادی از سنخ آنان زه كنند، راه طولانی رسیدن به هدفشان را میانبر رفتهاند.
نگاهی از سر تامل به تیتر شدن سخنان انتقادی و غیرانتقادی بعضی از شخصیتهای روحانی مجلس و دیگر نهادها و ارگانها علیه آیتالله هاشمیرفسنجانی در بعضی از خبرگزاریها و روزنامهها، حكایت از عقبه بسیار خطرناك گردانندگان پروژه ”روحانیتستیزی” دارد كه در همین گذشته نهچندان دور رگههایی از این پروژه را در اظهارات پالیزدار دیدید.
و اما داستان حمایت آیتالله هاشمیرفسنجانی از منافقین (مجاهدین خلق) در دوران مبارزه، اولا چیزی نیست كه شما كشف كرده باشید. این مطلب خیلی مفصلتر در خاطرات دوران مبارزه شخص ایشان آمده و در مصاحبهها و سخنرانیهایشان بارها تكرار شده است، ثانیا حمایت از سازمان مجاهدین خلق در سالهای 52-1348، منحصر به چند نفری كه اسم بردهاید، نیست. آن زمان بسیاری از پیشگامان مبارزه (جز معدودی) از آنها حمایت میكردند (حتی خود شما) ثالثا با همه شاخ و برگهای غیرواقعی كه به آن دادهاید، نشان از صداقت ایشان با امام و شجاعت ایشان در پس گرفتن آن حمایتهاست. صداقت و شجاعتی كه بعدها در دوران طولانی مبارزه و پس از پیروزی، ایشان را به عنوان امینترین یار امام برای انتصاب مسوولیتهای خطیر در كمیته حل مشكل سوخت، شورای انقلاب، سرپرستی وزارت كشور، ریاست مجلس و بالاتر از همه فرماندهی جنگ تحمیلی، در تاریخ جاودان كرده است.
الحمدالله این رشته دو سویه ارادت به شخصیت حقوقی و حقیقی ولایتفقیه، پس از ارتحال امام، با اظهارات و انتصابات فراوان مقام معظم رهبری بر دوام بود و هست و در این میان اظهارات دشمنكام بعضی از دوستان، آن هم با عناوینی چون «مورخ انقلاب»؟!، بر گوشها سنگین مینشیند.
اگر این سخنان بر زبان تكنوكراتها و لیبرالهای مغرض و معاند جاری و در نشریات اپوزوسیون انقلاب منتشر میشد، هضم آن برای دوستان و دوستداران انقلاب آسان بود، چون پیداست كه آنان به عنوان آلترناتیوهای خیالی، حضور روحانیت را در مصادر امور برنمیتابند و تاریخ موارد بسیاری از تهمتها علیه هاشمی رفسنجانی را از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب تا این اواخر در اسناد و منابع خویش دارد، اما بالا زدن آستین همت توسط بعضی از روحانیون برای برآورده كردن آرزوی محال دوری «مردم از روحانیت» از تناقضهای عجیب و غریب روزگار است.
از همه این موارد كه بگذریم، نوع و مقطع ورود شما به این پروژه و استفاده از كلمات و جملاتی كه به هیچ وجه با ادبیات حوزه سازگاری ندارد، پرسشبرانگیز است؟!
سابقه ذهنی جامعه از آقای زیارتی (حجتالاسلام سید حمید روحانی)، فردی است كه حتی حاضر است مرحوم شریعتی را در جهت تقویت حوزهها یكبار دیگر به مسلخ تاریخ ببرد، اما ناگهان در چرخش 180 درجهای شخصیتها انقلاب و زبرالحدیدهای نهضت امام خمینی (ره) را به مذبحی میبرد كه سلاخان «دین ستیز» آن را برای استحاله انقلاب در بعضی از رسانههای مرموز بنا كردهاند.
باور این جمله به نقل از شما در رسانهها سخت است كه «كسی روزی مرد شماره 2 خوانده میشد،وقتی دید كه مقام معظم رهبری در مقابل نفسانیات تسلیم نمیشود، در انتخابات ریاست جمهوری نهم با سر و مغز زمین خورده.»؟!
شما كه مدعی در اختیار داشتن اسناد فراوان تاریخی هستید، آیا میتوانید حتی یك سند برای این تهمت خویش ارائه نمایید كه «بزرگترین اشتباه جبرانناپذیر هاشمی تشویق بهتر جوانان مسلمان برای پیوست به سازمان مجاهدین (منافقین) بوده»؟!
واقعا با چه قیاسی این جمله را میگویید كه «اینكه هاشمی میگوید 50 سال با آیتالله خامنهای رفیقم، از قدرتطلبی و خودخواهی منشا میگیرد.»؟!
آیا میتوان سخنرانی 29 خرداد مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه درباره هاشمی رفسنجانی را آنگونه كه شما میگویید، برخاسته از خون دل دانست كه صراحتا میگوید «اختلاف من و آقای هاشمی یك توهم است؟» آیا این توهم شامل شما هم میشود؟
اگرچه «فرو غلطیدن در لجنزار» از عبارات شما در این سخنرانی است، اما آیا اندكی تامل مینمایید كه خدای نخواسته با سوار شدن بر توسن افراط و تفریط، القاعدهوار در تنگناهای لجنزا تندرویها فرو غلطیدهاید؟
جناب آقای روحانی!
متاسفانه در این سخنرانی، شما خواسته یا انشاءالله ناخواسته توهینی دو سویه را نثار آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی كردهاید. مطمئنا معتقدین حقیقی به اصل ولایت فقیه سخنان سخیف چون «آلت دست بودن رهبر انقلاب» را هر چند در لوای تحلیل و تفسیر برنمیتابند.
امید آنكه برای خوشایند عدهای كه دیروز و امروزشان معلوم است و همه میدانیم برای فردای این مملكت چه خیالهای شومی در سر دارند، آیینه تاریخ را بیش از این غبارآلود ننماییم كه اگر روزی خورشید حقیقت بر آن بتابد، پاسخی در پیشگاه خداوند نداشته باشیم.
جنبش راه سبز (جرس): دفتر رئیس مجلس خبرگان اعلام کرد: پروژه ”هاشمیستیزی” با هدف نردبانسازی برای ستیز همهجانبه با حضور روحانیت در امور اجرایی و تقنینی، كلید خورده است.
به گزارش خبرنگار جرس ، در پی اظهارات اخیر حمید روحانی در ارتباط با تاریخ انقلاب و شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی که در روزنامه کیهان منتشر شده بود، دفتر رئیس مجلس خبرگان جوابیهای را منتشر كرد.
در این جوابیه که روزنامه کیهان از انتشار آن خودداری کرده ، از حمید روحانی خواسته شده که به خاطر دستمالی، قیصریه را به آتش نکشد.
دفتر رئیس مجلس خبرگان تصریح کرده است: سابقه ذهنی جامعه از آقای زیارتی (حجتالاسلام سید حمید روحانی)، فردی است كه حتی حاضر است مرحوم شریعتی را در جهت تقویت حوزهها یكبار دیگر به مسلخ تاریخ ببرد، اما ناگهان در چرخش 180 درجهای شخصیتها انقلاب و زبرالحدیدهای نهضت امام خمینی (ره) را به مذبحی میبرد كه سلاخان «دین ستیز» آن را برای استحاله انقلاب در بعضی از رسانههای مرموز بنا كردهاند.
متن کامل این جوابیه بدین شرح است:
حجتالاسلام جناب آقای سیدحمید روحانی
سلام علیكم
سخنرانی با محوریت انتظار و پاسخهای دور از انتظار شما به پرسشهای مثلا خودجوش، آن هم در زادگان معمار كبیر انقلاب اسلامی و ذوقزدگی بعضی از خبرگزاریها و روزنامههای ریز و درشت برای زدودن افكار مترقی و متعالی امام(ره) و هتاكان حرمت بیت و بازماندگان آن پیر فرزانه، در جهت انعكاس كامل آن، این نگرانی را در میان قاطبه دلسوزان انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) موجب شده است كه هنوز 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، نگذشته، منافع زودگذر باندی وقایعنگار بعضی از مسائل دوران نهضت اسلامی را –شاید علیرغم میل باطنی- مجبور به تلاش در تحریف بعضی وقایع نماید.
از افرادی چون شما بیش از این انتظار است كه به خاطر دستمالی، قیصریه را به آتش نكشند. هتك حرمت و در آمیختن جملات سخیف با نقد تاریخی، هرچند طی سالهای گذشته توسط بعضی از مورخان معاند، مرسوم شده، اما گام نهادن اشخاصی كه مختصری محضر امام راحل را درك نموده و با سلوك متقیانه آن عبد صالح كمی آشنا هستند، در این مسیر، باعث تعمیق تردید در صداقت تاریخی میشود كه برای آیندگان از حوادث پیش و پس از انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآمده و یا میآید.
این تاسف موقعی عمیقتر میشود كه بدون عبرت گرفتن از حوادث دو قرن اخیر ایران، به ویژه حوادث پس از مشروطه، به عنوان یك فرد روحانی، خواسته یا نخواسته توطئه شوم ”روحانیتستیزی” و القای فساد روحانیون انقلابی را در یك سخنرانی كاملا احساسی تسهیل مینمایید.
به نظرم اطلاع دارید كه پروژه ”هاشمیستیزی” با هدف نردبانسازی برای ستیز همهجانبه با حضور روحانیت در امور اجرایی و تقنینی چنان رندانه كلید خورده است كه شخصیتهای روحانی چون شما را در این مسیر با خویش همراه مینماید تا با بلندگو قرار دادن برای بیان ما فیالضمیر، بنای قدرت خویش را رفیع و مستحكم سازند. توطئهگران كه سابقا ترور شخصیتی و فیزیكی شخصیتهایی چون دكتر بهشتی، دكتر باهنر، استاد مطهری، دكتر مفتح و حتی ترور فیزیكی ناتمام آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمیرفسنجانی را آزمودند، خوب میدانند كه اگر تیر تهمت را بر كمان افرادی از سنخ آنان زه كنند، راه طولانی رسیدن به هدفشان را میانبر رفتهاند.
نگاهی از سر تامل به تیتر شدن سخنان انتقادی و غیرانتقادی بعضی از شخصیتهای روحانی مجلس و دیگر نهادها و ارگانها علیه آیتالله هاشمیرفسنجانی در بعضی از خبرگزاریها و روزنامهها، حكایت از عقبه بسیار خطرناك گردانندگان پروژه ”روحانیتستیزی” دارد كه در همین گذشته نهچندان دور رگههایی از این پروژه را در اظهارات پالیزدار دیدید.
و اما داستان حمایت آیتالله هاشمیرفسنجانی از منافقین (مجاهدین خلق) در دوران مبارزه، اولا چیزی نیست كه شما كشف كرده باشید. این مطلب خیلی مفصلتر در خاطرات دوران مبارزه شخص ایشان آمده و در مصاحبهها و سخنرانیهایشان بارها تكرار شده است، ثانیا حمایت از سازمان مجاهدین خلق در سالهای 52-1348، منحصر به چند نفری كه اسم بردهاید، نیست. آن زمان بسیاری از پیشگامان مبارزه (جز معدودی) از آنها حمایت میكردند (حتی خود شما) ثالثا با همه شاخ و برگهای غیرواقعی كه به آن دادهاید، نشان از صداقت ایشان با امام و شجاعت ایشان در پس گرفتن آن حمایتهاست. صداقت و شجاعتی كه بعدها در دوران طولانی مبارزه و پس از پیروزی، ایشان را به عنوان امینترین یار امام برای انتصاب مسوولیتهای خطیر در كمیته حل مشكل سوخت، شورای انقلاب، سرپرستی وزارت كشور، ریاست مجلس و بالاتر از همه فرماندهی جنگ تحمیلی، در تاریخ جاودان كرده است.
الحمدالله این رشته دو سویه ارادت به شخصیت حقوقی و حقیقی ولایتفقیه، پس از ارتحال امام، با اظهارات و انتصابات فراوان مقام معظم رهبری بر دوام بود و هست و در این میان اظهارات دشمنكام بعضی از دوستان، آن هم با عناوینی چون «مورخ انقلاب»؟!، بر گوشها سنگین مینشیند.
اگر این سخنان بر زبان تكنوكراتها و لیبرالهای مغرض و معاند جاری و در نشریات اپوزوسیون انقلاب منتشر میشد، هضم آن برای دوستان و دوستداران انقلاب آسان بود، چون پیداست كه آنان به عنوان آلترناتیوهای خیالی، حضور روحانیت را در مصادر امور برنمیتابند و تاریخ موارد بسیاری از تهمتها علیه هاشمی رفسنجانی را از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب تا این اواخر در اسناد و منابع خویش دارد، اما بالا زدن آستین همت توسط بعضی از روحانیون برای برآورده كردن آرزوی محال دوری «مردم از روحانیت» از تناقضهای عجیب و غریب روزگار است.
از همه این موارد كه بگذریم، نوع و مقطع ورود شما به این پروژه و استفاده از كلمات و جملاتی كه به هیچ وجه با ادبیات حوزه سازگاری ندارد، پرسشبرانگیز است؟!
سابقه ذهنی جامعه از آقای زیارتی (حجتالاسلام سید حمید روحانی)، فردی است كه حتی حاضر است مرحوم شریعتی را در جهت تقویت حوزهها یكبار دیگر به مسلخ تاریخ ببرد، اما ناگهان در چرخش 180 درجهای شخصیتها انقلاب و زبرالحدیدهای نهضت امام خمینی (ره) را به مذبحی میبرد كه سلاخان «دین ستیز» آن را برای استحاله انقلاب در بعضی از رسانههای مرموز بنا كردهاند.
باور این جمله به نقل از شما در رسانهها سخت است كه «كسی روزی مرد شماره 2 خوانده میشد،وقتی دید كه مقام معظم رهبری در مقابل نفسانیات تسلیم نمیشود، در انتخابات ریاست جمهوری نهم با سر و مغز زمین خورده.»؟!
شما كه مدعی در اختیار داشتن اسناد فراوان تاریخی هستید، آیا میتوانید حتی یك سند برای این تهمت خویش ارائه نمایید كه «بزرگترین اشتباه جبرانناپذیر هاشمی تشویق بهتر جوانان مسلمان برای پیوست به سازمان مجاهدین (منافقین) بوده»؟!
واقعا با چه قیاسی این جمله را میگویید كه «اینكه هاشمی میگوید 50 سال با آیتالله خامنهای رفیقم، از قدرتطلبی و خودخواهی منشا میگیرد.»؟!
آیا میتوان سخنرانی 29 خرداد مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه درباره هاشمی رفسنجانی را آنگونه كه شما میگویید، برخاسته از خون دل دانست كه صراحتا میگوید «اختلاف من و آقای هاشمی یك توهم است؟» آیا این توهم شامل شما هم میشود؟
اگرچه «فرو غلطیدن در لجنزار» از عبارات شما در این سخنرانی است، اما آیا اندكی تامل مینمایید كه خدای نخواسته با سوار شدن بر توسن افراط و تفریط، القاعدهوار در تنگناهای لجنزا تندرویها فرو غلطیدهاید؟
جناب آقای روحانی!
متاسفانه در این سخنرانی، شما خواسته یا انشاءالله ناخواسته توهینی دو سویه را نثار آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی كردهاید. مطمئنا معتقدین حقیقی به اصل ولایت فقیه سخنان سخیف چون «آلت دست بودن رهبر انقلاب» را هر چند در لوای تحلیل و تفسیر برنمیتابند.
امید آنكه برای خوشایند عدهای كه دیروز و امروزشان معلوم است و همه میدانیم برای فردای این مملكت چه خیالهای شومی در سر دارند، آیینه تاریخ را بیش از این غبارآلود ننماییم كه اگر روزی خورشید حقیقت بر آن بتابد، پاسخی در پیشگاه خداوند نداشته باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران