دوشنبه, ۲۸م دی, ۱۳۸۸
کلمه: جلسه رسیدگی به اتهامات دو نفر از متهمان حوادث عاشورا صبح امروز به صورت علنی و با حضور خبرنگاران در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی و با حضور نماینده مدعیالعموم و وکلای متهمان برگزار شد.
خبرگزاری ها گزارش داده اند:قاضی صلواتی در آغاز جلسه دادگاه اظهار کرد: اولین جلسه محاکمه برخی از عناصر ضد انقلاب که در آشوبهای روز عاشورا شرکت داشتند امروز در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به صورت علنی و با حضور وکلای تسخیری شروع میشود.
وی تاکید کرد: بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری قاضی باید فقط خدا و قانون را در نظر بگیرد.
وی مواد ۱۹۲ ، ۱۸۸ از قانون مجازات اسلامی و بند ج ماده ۱۴ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب قرائت کرد.
قاضی صلواتی همچنین از خبرنگاران حاضر در جلسه خواست اسامی متهمان را در گزارشهایشان قید نکنند.
پس از قرائت مقدمه کیفرخواست توسط نماینده دادستان، فیلمی از وقایع و حوادث روز عاشورا پخش شد.
دادستان تهران نیز ساعت ۱۱ و ۱۰ دقیقه در جلسه رسیدگی به اتهامات این متهمان حضور پیدا کرد.
به گزارش ایسنا، اکبری در ادامه جلسه به قرائت کیفرخواست انفرادی متهم ردیف اول پرداخت و گفت: متهم ردیف اول لیسانس،مجرد، شیعه، بدون سابقه کیفری بازداشت با صدور قرار بازداشت موقت متهم به ۱- محاربه از طریق هواداری و ارتباط با گروهک منافقین ۲- اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور با همکاری سارا، ریحانه و محسن ۳- فعالیت تبلیغی علیه نظام و به نفع معاندین، منافقین و تروریستها ۴- خروج غیرقانونی از کشور.
به گفته نماینده دادستان این متهم از قبر ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی دو بار فیلم گرفته و برای منافقین ارسال کرده است و گروهک منافقین برای وی ایمیلی را ارسال کردهاند و از او خواستهاند در بابلسر شعارنویسی در حمایت اعتصاب پایگاه اشرف داشته باشد.
قاضی صلواتی متهم ردیف اول را فراخواند و اتهامات مذکور را به وی تفهیم کرد.
متهم ردیف اول در دفاع از خود گفت: برادرم در قرارگاه منافقین بود و به خاطر ملاقات با برادرم در سال ۸۷ به آنجا رفتم. خانمی به موبایلم زنگ زد و گفت میخواهی برادرت را ببینی از آنجا که من اعتیاد داشتم و نه جایی به من کار میدادند و نه امکان مالی برای مسافرت داشتم به هوای مسافرت در خارج از کشور جواب تلفن را دادم تا ببینم میگویند خارج، در آنجا چه خبر است.
قاضی از متهم سوال کرد: برادرت با منافقین چندین سال است که ارتباط دارد؟
متهم گفت: برادرم هفت سال است آنجاست و وقتی به آنجا رفتم عمویم را نیز دیدم برای این سفر به مریوان رفتم و یک نفر آنجا همراه عکسم منتظرم بود من را به صورت قاچاق از مرز خارج کردند.
قاضی: چند روز در در قرارگاه اشرف بودی؟
متهم: بیشتر از ده روز و کمتر از ۱۵ روز در قراگاه اشرف بودم.
قاضی: در قرارگاه اشرف چه کار میکردید؟
متهم: از موزه دیدن کردم و آنها فیلمی را برایم پخش کردند و تبلیغاتی داشتند اما من درگیر کار سیاسی نبودم من آدم سیاسی نیستم این سفر را به هوای پیدا کردن کار در اروپا انجام دادم و اعتیاد و توهمات آن باعث شد به قرارگاه اشرف بروم. دو تن از عموهایم به لحاظ ارتباط با منافقین در سال ۶۰ اعدام شدند. اما من آن موقع بچه بودم و در حال حاضر از آنها هواداری ندارم و فقط برای دیدن برادرم آنجا رفتم و در برگشت در کردستان به لحاظ پایان یافتن زمان حضورم دستگیر شدم و یک سال و نیم به لحاظ طولانی شدن جلسه دادگاه آنجا زندانی بودم.
قاضی: در قرارگاه اشرف چه اطلاعاتی به آنها دادید ؟
متهم: از آنجایی که به خاطر اعتیاد آدمی منزوی بودم آنها سوال میکردند مثلا فلان خیابان راهش باز شده اما من جوابی برای آنها نداشتم زیرا دو سال بود در شهرکرد کار میکردم و از شرایط دور بودم.
قاضی: در قرارگاه اشرف آموزش، سفارش و کاری به تو محول شد؟
متهم : یک ایمیل به من دادند و گفتند وقتی ایران رسیدی خبر سلامتیات را به ما بده چیز دیگری به من ندادند که این کار را بکن یا نکن. ضمن اینکه سفر من جنبه سیاسی نداشت و بعد از بازگشت به ایران از آنجایی که درگیر اعتیاد بودم توقع سیاسی بودن نمیرفت. خانمی به نام سارا با من تماس گرفت فکرم این بود که الان مرا دعوت میکنند و یک سال ونیم که بابت آنها زندانی بودم خسارت به من میدهند و با این خسارت میتوانم برای خودم کار و کاسبی راه بیندازم. بچه مریض دارم که به خاطر اعتیادم نتوانستم خرجش را بدهم.
وی در ادامه گفت: روز ۱۳ آبان و ۱۶ آذر در اغتشاشات نبودم و به لحاظ موقعیت شغلیام در یکی از شهرستانهای استان تهران مجبور به حضور در محل کارم بودم و ساعت کارتزنیام مشخص است.
قاضی: فیلم را برای منافقین چگونه تهیه کردی؟
متهم: در روز قدس در کنار مسجد الجواد ایستاده بودم و کنجکاو بودم و میخواستم بدانم چه خبر است؟ دو فیلم گرفتم و برای منافقین فرستادم از قبر ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی نیز فیلم گرفتم و فرستادم. محارب علیه جمهوری اسلامی نیستم و دنبال سیاست نیز نیستم. هیچ محاربهای با جمهوری اسلامی ندارم این کارها را انجام دادم تا خسارتم را از آنها بگیرم.
قاضی: بعد از ارسال فیلم چگونه با منافقین ارتباط برقرار کردی؟
متهم: آنها هفت یا هشت بار ایمیل فرستادند که در آنها به من اعتراض میکردند که چرا جواب نمیدهی. مثلا میگفتند به بهشتزهرا برو ببین چه خبر است؟ میرفتم و میدیدم خبری نیست.
قاضی: خانم سارا چند بار با شما تماس گرفت؟
متهم: یک بار تلفنی صحبت کردیم و هشت بار نیز ایمیل زد.
قاضی: راجع به بابلسر توضیح بده که آیا براساس دستورات سازمان و مطالب دیکته شده در آنجا اقدام به شعارنویسی کردی؟
متهم: به همراه ۵۰ نفر از اعضای خانواده به بابلسر مسافرت کردیم در آنجا در کافینت ایمیلم را چک کردم. ایمیلی با محتوای اینکه حمایت از اعتصاب را روی دیوار بنویس آمده بود. روی دیوار آن جمله را نوشتم اما عبارت را به یاد نمیآورم.
قاضی: در مورد روز عاشورا توضیح بده؟
متهم: با ریحانه بیرون رفتیم و فقط تماشا میکردیم. وقتی نقطهای شلوغ بود از ترس راهمان را عقبتر میبردیم از خیابان ویلا تا بیمارستان امام خمینی(ره) رفتم و از آنجا یک ماشین گرفتم. راه در آنجا یک طرفه بود و نیروهای امنیتی آنجا را کنترل میکردند و در شیخفضلالله نوری به اجبار از خودرو پیاده شدیم و مجدد در نزدیک یادگار امام سوار خودرویی شدم و از آنجا به خانهام در پیچ شمران برگشتم و حتی یک شعار ندادم و به خاطر ترس در اغتشاشات شرکت نکردم. فیلمی تهیه کردم اما در موبایلم سوخت و آن را در حال حاضر ندارم.
قاضی: با چه انگیزهای از منزل حرکت کردید؟ شما که گفته بودید که سیاسی و اهل مسافرت نیستید و به علت معتادی حال ندارید؟ چگونه در روز عاشورا این فیلمها را گرفتید؟ آیا به دستور سازمان بود؟
متهم: در کارگاه فیلمها را به همدیگر نشان میدهیم شما میتوانید سابقه من را بررسی کنید میفهمید سیاسی هستم یا نه. یک شعار هم ندادم.
قاضی: فیلم را برای سازمان فرستادی؟
متهم: پنج دقیقه پس از حضور در منزلم دستگیر شدم و فیلمهای گرفته شده نیز در دوربینم نبود.
قاضی: طبق گزارش وزارت اطلاعات و مدارک و اسناد مشخص است که شما براساس دستورات تشکیلاتی سازمان در آشوب و فتنه روز عاشورا شرکت کردهاید؟
متهم: ارتباطم را از ۲۰ روز قبل از این حوادث با سازمان قطع کرده بودم.
قاضی: در روز ۱۳ آبان و ۱۶ آذر براساس اقرارهای قبلیات حضور داشتی.
متهم: من قصد رفتن در این تجمعات را داشتم اما باید صبح زود به سر کار میرفتم.
قاضی: شاید وقتی در زندان بودی، اعتیادت را ترک کردی و یادت نمیآید؟
متهم: یک آدم معتاد چیزی در ذهنش نمیماند چگونه میشود من طی ده روز در این قرارگاه آموزش دیده باشم. چگونه طی ده روز از اعتیاد برگردم و سیاسی شوم؟ من اشتباه کردم از دادگاه میخواهم با رافت و مهربانی به من لطف کند از کارم توبه میکنم از خدا و شما میخواهم مرا ببخشید. قبول دارم اشتباه کردم اما دیدگاهم تغییر نکرده اگر شما به من بگویید اینجا کار وجود دارد من آنجا میروم.
قاضی : در روز عاشورا به مقدسترین مقدسات مردم توهین شده است.
نماینده دادستان خطاب به متهم گفت: از هواداری ریحانه از سازمان منافقین باخبر بودیم و همیشه شما با هم میرفتید ضرورتی برای این کار وجود ندارد.
قاضی: برادر شما هشت سال است در قرارگاه اشرف است چرا در طول این مدت به آنجا مسافرت نکردید؟
متهم: برادرم در سال ۸۷ با من تماس گرفت و نمیدانم چرا قبل از آن با من تماس نگرفته است.
در ادامه قاضی، یاورزاده وکیل تسخیری متهم ردیف اول را برای دفاع از موکلش فرا خواند؟
وکیل متهم ردیف اول ابتدا از اینکه موکلش در کمال آزادی دفاعیاتش را بیان کرده تشکر کرد و گفت: موکلم در ۴۰ سالگی با داشتن مدرک لیسانس عمران از بیکاری رنج میبرد و در رسیدگی بهتر است به اظهارات موکلم توجه شود و از اظهارات دیگر متهمان علیه همدیگر توجه نشود.
وی گفت: مواد ۱۸۶ ، ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی جمع اضداد است و از محاربه قیام مسلحانه به ذهن متبادر میشود در حالی که از موکلم سلاحی کشف نشده و ارتباط و همکاری موثری با گروهک منافقین نداشته است و به امید پیدا کردن کار و دیدن برادرش از کشور خارج شده در واقع از اعتیاد خودش فرار کرده است.
وکیل متهم ردیف اول در ادامه افزود: مسافرت یک هفتهای موکلم به عراق قبل از انتخابات و آشوبها بوده و آیا مسافرت به معنای اطلاع از اساسنامه منافقین است؟ یک معتاد تزریقی میتواند در یک شاخه موثر نظامی، سیاسی و گروهک فعالیت علیه نظام داشته باشد؟ از اخبار و مطبوعات جمهوری اسلامی شنیدهام که مرکزیت گروهک منافقین از بین رفته و از نظر فیزیکی وجود ندارند. در مواد مذکور آمده که متهم باید موضع گروهک را بداند در حالی که موکلم از این موضوع بیاطلاع بوده است. به دلیل اینکه برادر و عموی این شخص جزو منافقین هستند ما نمیتوانیم بگوییم به عنوان محارب محاکمه شود. اعمال ارتکابی از سوی موکلم از محاربه خارج است.
یاورزاده در ادامه گفت: در خصوص دیگر اتهامات هیچ فردی به چنین شخص معتادی اعتماد نمیکند و اینکه اجتماع و تبانی داشته نیز مشخص است که مادر و پدر پیر وی (دیگر متهمان این پرونده) نمیتوانند راه بروند. موکلم از گذشته اعتیادآور، بیکاری،انشقاق خانواده ،جدایی از زن و فرزند نادم و پشیمان است و تقاضای عفو میکند و چنین فردی نمیتواند مجری دستور منافقین باشد و تقاضای صدور حکم برائت برای وی را دارم.
قاضی صلواتی با شنیدن اظهارات وکیل مدافع متهم گفت: مرکزیت گروهک منافقین هنوز از بین نرفته و گروهک تروریستی منافقین مشمول ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی میشود.
نماینده دادستان نیز گفت: متهم با علم به این موضوع اقدام کرده و ایشان مادرش را به پارک لاله میبرد تا در جلسات مادران کشته شدگان شرکت کند که تقاضای صدور حکم را دارم.
قاضی صلواتی به منظور اخذ آخرین دفاع متهم را فرا خواند و اتهامات مندرج در کیفرخواست را برای وی قرائت کرد.
متهم در پاسخ به اظهارات نماینده دادستان گفت: اینکه مادرم را به پارک ببرم وظیفهام است اما من محاربهای با جمهوری اسلامی ندارم و نخواهم داشت. سرابی جلوی راه من بود. دنبال کار بودم، اعتیاد جلوی چشمم را گرفته بود.
متهم در ادامه با قرائت بخشی از آیات قرآن از قاضی طلب عفو و بخشش کرد.
اکبری، نماینده دادستان در ادامه به قرائت کیفرخواست انفرادی متهم ردیف دوم پرونده حوادث روز عاشورا پرداخت و افزود: متهم ردیف دوم دانشجو، فاقد سابقه کیفری، بازداشت با قرار بازداشت موقت متهم به۱- محارب از طریق ارتباط و هماهنگی عالمانه،آمرانه و موثر با گروهک تروریستی منافقین و سرکردگی در هسته داخل ۲- اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت به همراه سایر اعضای تیم منافقین سارا، مطهره ۳- فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و به نفع معاندین، منافقین و تروریستها است.
وی گفت: با توجه به گزارش وزارت اطلاعات، اقرار و اعترافات متهم و اظهارات سایر متهمان این متهم ارتباط موثری با سرپل منافقین داشته و دستورات آنها را اجرا کرده و در آشوبهای ۲۵ تا ۲۷ خردادماه، ۱۶ آذر ، ۱۳ آبان ،۱۸ تیر و تجمعات پارک لاله شرکت و عکس و فیلم تهیه و اطلاعات برای منافقین ارسال کرده است.
نماینده دادستان با تاکید بر اینکه بزهکاری وی محرز است، گفت: با استناد به مواد ۱۸۶، ۵۰۰، ۶۱۰ ، ۴۶ و ۴۷ قانون مجازات اسلامی به عنوان محارب برای وی درخواست مجازات داریم ضمنا تاریخ وقوع بزه سال ۸۸ در حوزه تهران است.
قاضی متهم ردیف دوم را برای دفاع فرا خواند و گفت: پیش از تشکیل جلسه وکیل، پرونده را مطالعه و با متهم ملاقات داشته است.
متهم ردیف دوم در ابتدای دفاعیاتش گفت: من اصلا گروه منافقین را نمیشناسم که آمرانه،عالمانه و موثر اقدام کرده باشم. برای آموزش به خانه مطهره میرفتم.
قاضی: در بین اعضای خانوادهات معاند با جمهوری اسلامی داری؟
متهم: نه. طبق ارتباطات خانوادگی که با مطهره داشتیم و از آنجا که فامیل پدرم بود رفتوآمدهایی داشتیم و تا بعد از انتخابات هیچ فعالیتی نمیکردم. آزار من به یک مورچه نیز نمیرسد. سارا به من ایمیلی زد و با عنوان یک دوست با او دردل میکردم. سارا به من گفت یک شماره تلفن به من بده تا با تو حرف بزنم به او گفتم ندارم که او گفت یک سیم کارت بگیر و یک شماره تلفن به من داد و گفت برو سیم کارت را از او بگیر.
متهم ردیف دوم در ادامه مدعی شد که جزییات قرارهایش یادش نمیآید که نماینده دادستان اقرارهای قبلی وی مبنی بر اینکه سرپل منافقین به او گفته است به پارک برو و از خاله سیم کارت را بگیر را قرائت کرد.
متهم ردیف دوم گفت: از آنجایی که تجمعات ۲۵ ، ۲۶ و ۲۷ خرداد آرام بود و من نمیدانستم این تجمعات غیرقانونی است شرکت کردم و هیچ دستوری از سازمان برای شرکت نداشتم و در تجمعات ۱۸ تیر ، ۱۳ آبان و ۱۶ آذر و روز عاشورا و تاسوعا وقتی دیدم یک جمعیتی در خیابان هستند به آنجا رفتم.
نماینده دادستان گفت: در تجمعات ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ خردادماه فیلم گرفتی و از حوادث روز عاشورا و تاسوعا نیز فیلمی ارسال کردی و از مرگ منتظری نیز فیلم گرفتی.
متهم گفت: از روز عاشورا و تاسوعا فیلمی ارسال نکردم و روز مرگ منتظری سرکار بودم و هیچ فیلمی نگرفتم.
قاضی: سارا از شما چه میخواست؟
متهم: تا بعد از انتخابات ارتباط ما ایمیلی بود و فقط دردل دوستانه با او داشتم. سارا همیشه به من میگفت به مطهره کمک کن.
قاضی: در تجمعات مادران در پارک لاله شرکت میکردی؟
متهم ردیف دوم گفت: یک روز در اتوبوس شنیدم که مادرها در پارک لاله هستند.
نماینده دادستان: از تجمعات در پارک لاله فیلم گرفتی؟
متهم ردیف دوم: وقتی از کلاس بر میگشتم خانمی در اتوبوس گفت هنرپیشهها در این تجمعات شرکت میکنند عکسهایی را از کافینت گرفتم و به آنجا بردم .عکس ندا، سهراب و کیانوش بود و از آنها نیز فیلم گرفتم اما به جایی ارسال نکردم.
نماینده دادستان: دو اسم مستعار هانی و پریسا را سازمان برای شما انتخاب کرده بود؟
متهم: من اسم مستعاری برای خودم انتخاب نکردم.
قاضی: یک فقره شعارنویسی به عنوان “ما مادران قیام ایستادهایم” در پارک لاله داشتی؟
متهم: من اصلا شعاری ننوشتهام. گفتم این شعار را شنیدهام. من هیچ مورد شعارنویسی نداشتم.
نماینده دادستان: سارا با تو تماس گرفت و گفت در روز عاشورا چه خبر است؟
قاضی: روز عاشورا کجا بودی؟ به دستور منافقین از حوادث روز عاشورا فیلمبرداری کردی؟ شما باچه انگیزه روز عاشورا از منزل خارج شدی؟ ارتباط شما با احمد ارتباط تشکیلاتی است؟ و در سفر تشکیلاتی بابلسر در آنجا شعار نوشتید؟
متهم: احمد، فامیلمان بود.سفر، خانوادگی بود. شعاری ننوشتم. من علیه جمهوری اسلامی ایران شعاری ندادم. من اقدام علیه امنیت ملی نکردم.
نماینده دادستان گفت: در اقرارهای قبلیات عنوان کرده بودی برای حمایت از قرارگاه اشرف شعارنویسی کردی و خط تلفن در اختیار تو گذاشته بودند و آنها با تو تماس میگرفتند و از ندا و سایر کشتهشدگان فیلمبرداری به درخواست آنها کردی؟ سارا و فتانه این درخواست را از تو داشتند؟
قاضی : اسم خودت که قشنگ است چرا اسم تشکیلاتی برای خودت انتخاب کردی؟
متهم: من اسمی برای خودم انتخاب نکرده بودم.
بنابی، وکیل تسخیری متهم ردیف دوم در دفاع از موکلش گفت: در قانون مجازات اسلامی محارب به دو شکل محارب به حکومت و محارب سلب آزادی از اشخاص عادی عنوان شده است.
وی در ادامه گفت: موکلم فراموش کرد بگوید که پدرش از سال ۶۰ تا ۶۴ به علت گرایش به منافقین در زندان بوده و علت گرایش این خانم به گروهک منافقین آن است که زمینه و عوامل تاثیرگذار برای جلب وی وجود داشته است. موکلم دچار یک سردرگمی بوده و نمیتوانسته راه سیاسی و اجتماعی برای خودش ترسیم کند. در ماههای اخیر نیز ارتباطی با خانم سارا و فتانه برقرار کرده و سیمکارتهایی از آنها گرفته و موکلم برای مطرح شدن و همراه شدن با مردم به کوچه و خیابان رفته،شعار نویسی، فیلم گرفتن و … را آغاز کرده است.
بنابی در ادامه گفت: ایشان تحت تاثیر مطهره بوده و محسن با قصد ازدواج ایشان را به خودش جلب و برای انجام این گرایشات ترغیب کرده است. از دادگاه تقاضای اعمال حداقل مجازات را دارم.
قاضی صلواتی متهم ردیف دوم را برای اخذ آخرین دفاع فراخواند که متهم ردیف دوم در بیان آخرین دفاع گفت: اشتباه کردم،پشیمان هستم،هیچ دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران نداشته و ندارم، تقاضای عفو و بخشش دارم.
قاضی صلواتی در این بخش از دادگاه با اعلام پایان جلسه دادگاه گفت: جلسه رسیدگی آتی متعاقبا اعلام میشود.
کلمه: جلسه رسیدگی به اتهامات دو نفر از متهمان حوادث عاشورا صبح امروز به صورت علنی و با حضور خبرنگاران در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی و با حضور نماینده مدعیالعموم و وکلای متهمان برگزار شد.
خبرگزاری ها گزارش داده اند:قاضی صلواتی در آغاز جلسه دادگاه اظهار کرد: اولین جلسه محاکمه برخی از عناصر ضد انقلاب که در آشوبهای روز عاشورا شرکت داشتند امروز در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به صورت علنی و با حضور وکلای تسخیری شروع میشود.
وی تاکید کرد: بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری قاضی باید فقط خدا و قانون را در نظر بگیرد.
وی مواد ۱۹۲ ، ۱۸۸ از قانون مجازات اسلامی و بند ج ماده ۱۴ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب قرائت کرد.
قاضی صلواتی همچنین از خبرنگاران حاضر در جلسه خواست اسامی متهمان را در گزارشهایشان قید نکنند.
پس از قرائت مقدمه کیفرخواست توسط نماینده دادستان، فیلمی از وقایع و حوادث روز عاشورا پخش شد.
دادستان تهران نیز ساعت ۱۱ و ۱۰ دقیقه در جلسه رسیدگی به اتهامات این متهمان حضور پیدا کرد.
به گزارش ایسنا، اکبری در ادامه جلسه به قرائت کیفرخواست انفرادی متهم ردیف اول پرداخت و گفت: متهم ردیف اول لیسانس،مجرد، شیعه، بدون سابقه کیفری بازداشت با صدور قرار بازداشت موقت متهم به ۱- محاربه از طریق هواداری و ارتباط با گروهک منافقین ۲- اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور با همکاری سارا، ریحانه و محسن ۳- فعالیت تبلیغی علیه نظام و به نفع معاندین، منافقین و تروریستها ۴- خروج غیرقانونی از کشور.
به گفته نماینده دادستان این متهم از قبر ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی دو بار فیلم گرفته و برای منافقین ارسال کرده است و گروهک منافقین برای وی ایمیلی را ارسال کردهاند و از او خواستهاند در بابلسر شعارنویسی در حمایت اعتصاب پایگاه اشرف داشته باشد.
قاضی صلواتی متهم ردیف اول را فراخواند و اتهامات مذکور را به وی تفهیم کرد.
متهم ردیف اول در دفاع از خود گفت: برادرم در قرارگاه منافقین بود و به خاطر ملاقات با برادرم در سال ۸۷ به آنجا رفتم. خانمی به موبایلم زنگ زد و گفت میخواهی برادرت را ببینی از آنجا که من اعتیاد داشتم و نه جایی به من کار میدادند و نه امکان مالی برای مسافرت داشتم به هوای مسافرت در خارج از کشور جواب تلفن را دادم تا ببینم میگویند خارج، در آنجا چه خبر است.
قاضی از متهم سوال کرد: برادرت با منافقین چندین سال است که ارتباط دارد؟
متهم گفت: برادرم هفت سال است آنجاست و وقتی به آنجا رفتم عمویم را نیز دیدم برای این سفر به مریوان رفتم و یک نفر آنجا همراه عکسم منتظرم بود من را به صورت قاچاق از مرز خارج کردند.
قاضی: چند روز در در قرارگاه اشرف بودی؟
متهم: بیشتر از ده روز و کمتر از ۱۵ روز در قراگاه اشرف بودم.
قاضی: در قرارگاه اشرف چه کار میکردید؟
متهم: از موزه دیدن کردم و آنها فیلمی را برایم پخش کردند و تبلیغاتی داشتند اما من درگیر کار سیاسی نبودم من آدم سیاسی نیستم این سفر را به هوای پیدا کردن کار در اروپا انجام دادم و اعتیاد و توهمات آن باعث شد به قرارگاه اشرف بروم. دو تن از عموهایم به لحاظ ارتباط با منافقین در سال ۶۰ اعدام شدند. اما من آن موقع بچه بودم و در حال حاضر از آنها هواداری ندارم و فقط برای دیدن برادرم آنجا رفتم و در برگشت در کردستان به لحاظ پایان یافتن زمان حضورم دستگیر شدم و یک سال و نیم به لحاظ طولانی شدن جلسه دادگاه آنجا زندانی بودم.
قاضی: در قرارگاه اشرف چه اطلاعاتی به آنها دادید ؟
متهم: از آنجایی که به خاطر اعتیاد آدمی منزوی بودم آنها سوال میکردند مثلا فلان خیابان راهش باز شده اما من جوابی برای آنها نداشتم زیرا دو سال بود در شهرکرد کار میکردم و از شرایط دور بودم.
قاضی: در قرارگاه اشرف آموزش، سفارش و کاری به تو محول شد؟
متهم : یک ایمیل به من دادند و گفتند وقتی ایران رسیدی خبر سلامتیات را به ما بده چیز دیگری به من ندادند که این کار را بکن یا نکن. ضمن اینکه سفر من جنبه سیاسی نداشت و بعد از بازگشت به ایران از آنجایی که درگیر اعتیاد بودم توقع سیاسی بودن نمیرفت. خانمی به نام سارا با من تماس گرفت فکرم این بود که الان مرا دعوت میکنند و یک سال ونیم که بابت آنها زندانی بودم خسارت به من میدهند و با این خسارت میتوانم برای خودم کار و کاسبی راه بیندازم. بچه مریض دارم که به خاطر اعتیادم نتوانستم خرجش را بدهم.
وی در ادامه گفت: روز ۱۳ آبان و ۱۶ آذر در اغتشاشات نبودم و به لحاظ موقعیت شغلیام در یکی از شهرستانهای استان تهران مجبور به حضور در محل کارم بودم و ساعت کارتزنیام مشخص است.
قاضی: فیلم را برای منافقین چگونه تهیه کردی؟
متهم: در روز قدس در کنار مسجد الجواد ایستاده بودم و کنجکاو بودم و میخواستم بدانم چه خبر است؟ دو فیلم گرفتم و برای منافقین فرستادم از قبر ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی نیز فیلم گرفتم و فرستادم. محارب علیه جمهوری اسلامی نیستم و دنبال سیاست نیز نیستم. هیچ محاربهای با جمهوری اسلامی ندارم این کارها را انجام دادم تا خسارتم را از آنها بگیرم.
قاضی: بعد از ارسال فیلم چگونه با منافقین ارتباط برقرار کردی؟
متهم: آنها هفت یا هشت بار ایمیل فرستادند که در آنها به من اعتراض میکردند که چرا جواب نمیدهی. مثلا میگفتند به بهشتزهرا برو ببین چه خبر است؟ میرفتم و میدیدم خبری نیست.
قاضی: خانم سارا چند بار با شما تماس گرفت؟
متهم: یک بار تلفنی صحبت کردیم و هشت بار نیز ایمیل زد.
قاضی: راجع به بابلسر توضیح بده که آیا براساس دستورات سازمان و مطالب دیکته شده در آنجا اقدام به شعارنویسی کردی؟
متهم: به همراه ۵۰ نفر از اعضای خانواده به بابلسر مسافرت کردیم در آنجا در کافینت ایمیلم را چک کردم. ایمیلی با محتوای اینکه حمایت از اعتصاب را روی دیوار بنویس آمده بود. روی دیوار آن جمله را نوشتم اما عبارت را به یاد نمیآورم.
قاضی: در مورد روز عاشورا توضیح بده؟
متهم: با ریحانه بیرون رفتیم و فقط تماشا میکردیم. وقتی نقطهای شلوغ بود از ترس راهمان را عقبتر میبردیم از خیابان ویلا تا بیمارستان امام خمینی(ره) رفتم و از آنجا یک ماشین گرفتم. راه در آنجا یک طرفه بود و نیروهای امنیتی آنجا را کنترل میکردند و در شیخفضلالله نوری به اجبار از خودرو پیاده شدیم و مجدد در نزدیک یادگار امام سوار خودرویی شدم و از آنجا به خانهام در پیچ شمران برگشتم و حتی یک شعار ندادم و به خاطر ترس در اغتشاشات شرکت نکردم. فیلمی تهیه کردم اما در موبایلم سوخت و آن را در حال حاضر ندارم.
قاضی: با چه انگیزهای از منزل حرکت کردید؟ شما که گفته بودید که سیاسی و اهل مسافرت نیستید و به علت معتادی حال ندارید؟ چگونه در روز عاشورا این فیلمها را گرفتید؟ آیا به دستور سازمان بود؟
متهم: در کارگاه فیلمها را به همدیگر نشان میدهیم شما میتوانید سابقه من را بررسی کنید میفهمید سیاسی هستم یا نه. یک شعار هم ندادم.
قاضی: فیلم را برای سازمان فرستادی؟
متهم: پنج دقیقه پس از حضور در منزلم دستگیر شدم و فیلمهای گرفته شده نیز در دوربینم نبود.
قاضی: طبق گزارش وزارت اطلاعات و مدارک و اسناد مشخص است که شما براساس دستورات تشکیلاتی سازمان در آشوب و فتنه روز عاشورا شرکت کردهاید؟
متهم: ارتباطم را از ۲۰ روز قبل از این حوادث با سازمان قطع کرده بودم.
قاضی: در روز ۱۳ آبان و ۱۶ آذر براساس اقرارهای قبلیات حضور داشتی.
متهم: من قصد رفتن در این تجمعات را داشتم اما باید صبح زود به سر کار میرفتم.
قاضی: شاید وقتی در زندان بودی، اعتیادت را ترک کردی و یادت نمیآید؟
متهم: یک آدم معتاد چیزی در ذهنش نمیماند چگونه میشود من طی ده روز در این قرارگاه آموزش دیده باشم. چگونه طی ده روز از اعتیاد برگردم و سیاسی شوم؟ من اشتباه کردم از دادگاه میخواهم با رافت و مهربانی به من لطف کند از کارم توبه میکنم از خدا و شما میخواهم مرا ببخشید. قبول دارم اشتباه کردم اما دیدگاهم تغییر نکرده اگر شما به من بگویید اینجا کار وجود دارد من آنجا میروم.
قاضی : در روز عاشورا به مقدسترین مقدسات مردم توهین شده است.
نماینده دادستان خطاب به متهم گفت: از هواداری ریحانه از سازمان منافقین باخبر بودیم و همیشه شما با هم میرفتید ضرورتی برای این کار وجود ندارد.
قاضی: برادر شما هشت سال است در قرارگاه اشرف است چرا در طول این مدت به آنجا مسافرت نکردید؟
متهم: برادرم در سال ۸۷ با من تماس گرفت و نمیدانم چرا قبل از آن با من تماس نگرفته است.
در ادامه قاضی، یاورزاده وکیل تسخیری متهم ردیف اول را برای دفاع از موکلش فرا خواند؟
وکیل متهم ردیف اول ابتدا از اینکه موکلش در کمال آزادی دفاعیاتش را بیان کرده تشکر کرد و گفت: موکلم در ۴۰ سالگی با داشتن مدرک لیسانس عمران از بیکاری رنج میبرد و در رسیدگی بهتر است به اظهارات موکلم توجه شود و از اظهارات دیگر متهمان علیه همدیگر توجه نشود.
وی گفت: مواد ۱۸۶ ، ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی جمع اضداد است و از محاربه قیام مسلحانه به ذهن متبادر میشود در حالی که از موکلم سلاحی کشف نشده و ارتباط و همکاری موثری با گروهک منافقین نداشته است و به امید پیدا کردن کار و دیدن برادرش از کشور خارج شده در واقع از اعتیاد خودش فرار کرده است.
وکیل متهم ردیف اول در ادامه افزود: مسافرت یک هفتهای موکلم به عراق قبل از انتخابات و آشوبها بوده و آیا مسافرت به معنای اطلاع از اساسنامه منافقین است؟ یک معتاد تزریقی میتواند در یک شاخه موثر نظامی، سیاسی و گروهک فعالیت علیه نظام داشته باشد؟ از اخبار و مطبوعات جمهوری اسلامی شنیدهام که مرکزیت گروهک منافقین از بین رفته و از نظر فیزیکی وجود ندارند. در مواد مذکور آمده که متهم باید موضع گروهک را بداند در حالی که موکلم از این موضوع بیاطلاع بوده است. به دلیل اینکه برادر و عموی این شخص جزو منافقین هستند ما نمیتوانیم بگوییم به عنوان محارب محاکمه شود. اعمال ارتکابی از سوی موکلم از محاربه خارج است.
یاورزاده در ادامه گفت: در خصوص دیگر اتهامات هیچ فردی به چنین شخص معتادی اعتماد نمیکند و اینکه اجتماع و تبانی داشته نیز مشخص است که مادر و پدر پیر وی (دیگر متهمان این پرونده) نمیتوانند راه بروند. موکلم از گذشته اعتیادآور، بیکاری،انشقاق خانواده ،جدایی از زن و فرزند نادم و پشیمان است و تقاضای عفو میکند و چنین فردی نمیتواند مجری دستور منافقین باشد و تقاضای صدور حکم برائت برای وی را دارم.
قاضی صلواتی با شنیدن اظهارات وکیل مدافع متهم گفت: مرکزیت گروهک منافقین هنوز از بین نرفته و گروهک تروریستی منافقین مشمول ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی میشود.
نماینده دادستان نیز گفت: متهم با علم به این موضوع اقدام کرده و ایشان مادرش را به پارک لاله میبرد تا در جلسات مادران کشته شدگان شرکت کند که تقاضای صدور حکم را دارم.
قاضی صلواتی به منظور اخذ آخرین دفاع متهم را فرا خواند و اتهامات مندرج در کیفرخواست را برای وی قرائت کرد.
متهم در پاسخ به اظهارات نماینده دادستان گفت: اینکه مادرم را به پارک ببرم وظیفهام است اما من محاربهای با جمهوری اسلامی ندارم و نخواهم داشت. سرابی جلوی راه من بود. دنبال کار بودم، اعتیاد جلوی چشمم را گرفته بود.
متهم در ادامه با قرائت بخشی از آیات قرآن از قاضی طلب عفو و بخشش کرد.
اکبری، نماینده دادستان در ادامه به قرائت کیفرخواست انفرادی متهم ردیف دوم پرونده حوادث روز عاشورا پرداخت و افزود: متهم ردیف دوم دانشجو، فاقد سابقه کیفری، بازداشت با قرار بازداشت موقت متهم به۱- محارب از طریق ارتباط و هماهنگی عالمانه،آمرانه و موثر با گروهک تروریستی منافقین و سرکردگی در هسته داخل ۲- اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت به همراه سایر اعضای تیم منافقین سارا، مطهره ۳- فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و به نفع معاندین، منافقین و تروریستها است.
وی گفت: با توجه به گزارش وزارت اطلاعات، اقرار و اعترافات متهم و اظهارات سایر متهمان این متهم ارتباط موثری با سرپل منافقین داشته و دستورات آنها را اجرا کرده و در آشوبهای ۲۵ تا ۲۷ خردادماه، ۱۶ آذر ، ۱۳ آبان ،۱۸ تیر و تجمعات پارک لاله شرکت و عکس و فیلم تهیه و اطلاعات برای منافقین ارسال کرده است.
نماینده دادستان با تاکید بر اینکه بزهکاری وی محرز است، گفت: با استناد به مواد ۱۸۶، ۵۰۰، ۶۱۰ ، ۴۶ و ۴۷ قانون مجازات اسلامی به عنوان محارب برای وی درخواست مجازات داریم ضمنا تاریخ وقوع بزه سال ۸۸ در حوزه تهران است.
قاضی متهم ردیف دوم را برای دفاع فرا خواند و گفت: پیش از تشکیل جلسه وکیل، پرونده را مطالعه و با متهم ملاقات داشته است.
متهم ردیف دوم در ابتدای دفاعیاتش گفت: من اصلا گروه منافقین را نمیشناسم که آمرانه،عالمانه و موثر اقدام کرده باشم. برای آموزش به خانه مطهره میرفتم.
قاضی: در بین اعضای خانوادهات معاند با جمهوری اسلامی داری؟
متهم: نه. طبق ارتباطات خانوادگی که با مطهره داشتیم و از آنجا که فامیل پدرم بود رفتوآمدهایی داشتیم و تا بعد از انتخابات هیچ فعالیتی نمیکردم. آزار من به یک مورچه نیز نمیرسد. سارا به من ایمیلی زد و با عنوان یک دوست با او دردل میکردم. سارا به من گفت یک شماره تلفن به من بده تا با تو حرف بزنم به او گفتم ندارم که او گفت یک سیم کارت بگیر و یک شماره تلفن به من داد و گفت برو سیم کارت را از او بگیر.
متهم ردیف دوم در ادامه مدعی شد که جزییات قرارهایش یادش نمیآید که نماینده دادستان اقرارهای قبلی وی مبنی بر اینکه سرپل منافقین به او گفته است به پارک برو و از خاله سیم کارت را بگیر را قرائت کرد.
متهم ردیف دوم گفت: از آنجایی که تجمعات ۲۵ ، ۲۶ و ۲۷ خرداد آرام بود و من نمیدانستم این تجمعات غیرقانونی است شرکت کردم و هیچ دستوری از سازمان برای شرکت نداشتم و در تجمعات ۱۸ تیر ، ۱۳ آبان و ۱۶ آذر و روز عاشورا و تاسوعا وقتی دیدم یک جمعیتی در خیابان هستند به آنجا رفتم.
نماینده دادستان گفت: در تجمعات ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ خردادماه فیلم گرفتی و از حوادث روز عاشورا و تاسوعا نیز فیلمی ارسال کردی و از مرگ منتظری نیز فیلم گرفتی.
متهم گفت: از روز عاشورا و تاسوعا فیلمی ارسال نکردم و روز مرگ منتظری سرکار بودم و هیچ فیلمی نگرفتم.
قاضی: سارا از شما چه میخواست؟
متهم: تا بعد از انتخابات ارتباط ما ایمیلی بود و فقط دردل دوستانه با او داشتم. سارا همیشه به من میگفت به مطهره کمک کن.
قاضی: در تجمعات مادران در پارک لاله شرکت میکردی؟
متهم ردیف دوم گفت: یک روز در اتوبوس شنیدم که مادرها در پارک لاله هستند.
نماینده دادستان: از تجمعات در پارک لاله فیلم گرفتی؟
متهم ردیف دوم: وقتی از کلاس بر میگشتم خانمی در اتوبوس گفت هنرپیشهها در این تجمعات شرکت میکنند عکسهایی را از کافینت گرفتم و به آنجا بردم .عکس ندا، سهراب و کیانوش بود و از آنها نیز فیلم گرفتم اما به جایی ارسال نکردم.
نماینده دادستان: دو اسم مستعار هانی و پریسا را سازمان برای شما انتخاب کرده بود؟
متهم: من اسم مستعاری برای خودم انتخاب نکردم.
قاضی: یک فقره شعارنویسی به عنوان “ما مادران قیام ایستادهایم” در پارک لاله داشتی؟
متهم: من اصلا شعاری ننوشتهام. گفتم این شعار را شنیدهام. من هیچ مورد شعارنویسی نداشتم.
نماینده دادستان: سارا با تو تماس گرفت و گفت در روز عاشورا چه خبر است؟
قاضی: روز عاشورا کجا بودی؟ به دستور منافقین از حوادث روز عاشورا فیلمبرداری کردی؟ شما باچه انگیزه روز عاشورا از منزل خارج شدی؟ ارتباط شما با احمد ارتباط تشکیلاتی است؟ و در سفر تشکیلاتی بابلسر در آنجا شعار نوشتید؟
متهم: احمد، فامیلمان بود.سفر، خانوادگی بود. شعاری ننوشتم. من علیه جمهوری اسلامی ایران شعاری ندادم. من اقدام علیه امنیت ملی نکردم.
نماینده دادستان گفت: در اقرارهای قبلیات عنوان کرده بودی برای حمایت از قرارگاه اشرف شعارنویسی کردی و خط تلفن در اختیار تو گذاشته بودند و آنها با تو تماس میگرفتند و از ندا و سایر کشتهشدگان فیلمبرداری به درخواست آنها کردی؟ سارا و فتانه این درخواست را از تو داشتند؟
قاضی : اسم خودت که قشنگ است چرا اسم تشکیلاتی برای خودت انتخاب کردی؟
متهم: من اسمی برای خودم انتخاب نکرده بودم.
بنابی، وکیل تسخیری متهم ردیف دوم در دفاع از موکلش گفت: در قانون مجازات اسلامی محارب به دو شکل محارب به حکومت و محارب سلب آزادی از اشخاص عادی عنوان شده است.
وی در ادامه گفت: موکلم فراموش کرد بگوید که پدرش از سال ۶۰ تا ۶۴ به علت گرایش به منافقین در زندان بوده و علت گرایش این خانم به گروهک منافقین آن است که زمینه و عوامل تاثیرگذار برای جلب وی وجود داشته است. موکلم دچار یک سردرگمی بوده و نمیتوانسته راه سیاسی و اجتماعی برای خودش ترسیم کند. در ماههای اخیر نیز ارتباطی با خانم سارا و فتانه برقرار کرده و سیمکارتهایی از آنها گرفته و موکلم برای مطرح شدن و همراه شدن با مردم به کوچه و خیابان رفته،شعار نویسی، فیلم گرفتن و … را آغاز کرده است.
بنابی در ادامه گفت: ایشان تحت تاثیر مطهره بوده و محسن با قصد ازدواج ایشان را به خودش جلب و برای انجام این گرایشات ترغیب کرده است. از دادگاه تقاضای اعمال حداقل مجازات را دارم.
قاضی صلواتی متهم ردیف دوم را برای اخذ آخرین دفاع فراخواند که متهم ردیف دوم در بیان آخرین دفاع گفت: اشتباه کردم،پشیمان هستم،هیچ دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران نداشته و ندارم، تقاضای عفو و بخشش دارم.
قاضی صلواتی در این بخش از دادگاه با اعلام پایان جلسه دادگاه گفت: جلسه رسیدگی آتی متعاقبا اعلام میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران