با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه

حسين شريعتمداري : رفسنجانی که حذف شود خامنه‌ای تنها می‌ماند

فرنگیس محبی
راديو زمانه : اخیرا علی مطهری، نماینده‏ی مجلس شورای اسلامی طی سخنانی گفت که «تلاش و اراده‏ای در جریان است تا هاشمی رفسنجانی از صحنه‏ی انقلاب حذف شود». آقای مطهری این سخنان را در پی صحبت‏های اخیر وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی بیان کرد. وزیر اطلاعات در واکنش به سخنان آقای رفسنجانی، در جمعی از دانشجویان در مشهد، رفسنجانی را «هم‏سو با سران فتنه» خوانده بود.

در گفت‏وگویی با آقای حسن شریعتمداری، تحلیلگر و فعال سیاسی مقیم آلمان، از ایشان پرسیدم که هرچند قصد کنارنهادن آقای هاشمی رفسنجانی از صحنه‏ی سیاسی ایران، مساله‏ی تازه‏ای نیست، اما قوت‌گرفتن آن چه دلایلی می‏تواند داشته باشد؟
از دوره‏ی دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، ابتدا حزب مؤتلفه‏ی اسلامی، پس از آن اصلاح‏طلب‏ها و سپس آقای خامنه‏ای، همواره در صدد بودند که آقای رفسنجانیِ ضعیفی در صحنه داشته باشند. برای این‌که برداشت همه از آقای رفسنجانی، شخصی به‌غایت زیرک است که کارهای پنهانی نیز انجام می‏دهد و از او ایمن نیستند.
ولی هیچ‏کدام از این گروه‏ها، خواستار حذف آقای هاشمی از صحنه‏ی انقلاب نبودند. فقط می‏خواستند تا جایی که ممکن است، قدرت‏اش را کنترل کنند. اخیرا حلقه‏ی مدرسه‏ی حقانی و افراد برآمده از نیروهای انتظامی و سپاه، درصدد حذف آقای رفسنجانی از صحنه‏ی سیاسی هستند.
این مساله صحنه‏ی جدیدی را به وجود آورده است که به نظر من، حتی آقای خامنه‏ای نیز در این حد با آن موافق نیست. چراکه می‏داند در صورتی که آقای هاشمی از صحنه‏ی سیاسی حذف شود، او در صحنه‏ی سیاسی کشور با سپاه و نیروهای امنیتی تنها خواهد ماند.

حسن شریعتمداری: «خامنه‏ای می‏داند در صورتی که آقای هاشمی از صحنه‏ی سیاسی حذف شود، او در صحنه‏ی سیاسی کشور با سپاه و نیروهای امنیتی تنها خواهد ماند.»
این تنهایی از سویی خامنه‌ای را در اجرای مانورهایی برای ایجاد تعادل میان نیروهای برآمده از سپاه و دیگران محدود می‏کند و از سوی دیگر او را در معرض تنش‏های جدی با سپاه قرار خواهد داد و بعید نیست که نفر بعدی‏ای که از طرف سپاه نامزد حذف می‏شود، خود آقای خامنه‏ای باشد.
این‌که وزیر اطلاعات به‌عنوان یک مقام رسمی دولتی، ضمن انتقاد شدید از سخنان اخیر آقای هاشمی رفسنجانی، او را هم‏سو با سران فتنه خواند‏ه است را باید اعلان رسمی جنگ دولت با هاشمی رفسنجانی تلقی کرد؟ یا این‌که فقط جنگی لفظی است؟
قصد نیروهای برآمده از سپاه و آقای احمدی‏نژاد برای حذف آقای هاشمی رفسنجانی جدی است. آقای مصلحی هم به‌نوعی سخن‏گوی آن‏ها است.
آقای خامنه‏ای در صحبت‏های چند هفته‏ی پیش خود، از عدم‌تعرض به رییس مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان سخن گفت. ولی این توصیه‏ی ایشان تنها تا سطح امام‏ جمعه‏ی موقت تهران، آقای احمد خاتمی، اثر کرد که ایشان هم این توصیه را تکرار کرد.
بقیه‏ی سازمان دولتی و نیروهای برآمده از آن، هم‏چنان تعرض را ادامه دادند. و این از سوی دیگر نشان‌دهنده‏ی آن است که دامنه‏ی نفوذ آقای خامنه‏ای در دولت تا چه حد کم شده است. سخن آقای خامنه‏ای دیگر نه‌تنها سخنی جمع‌کننده و پایان‌دهنده به اختلافات نیست، بل‌که به آن وقعی هم نمی‏گذارند و قصدی را که دارند، هم‏چنان پیش می‏برند.
بنابراین به نظر من، این صحبت جدی است و آقای هاشمی هم این را به‌خوبی می‏‏‏داند. سخنان او در مشهد نشان می‏داد که به عمق این خطرات کاملا واقف است.
آقای شریعتمداری! جدی‏ترشدن این حملات به آقای هاشمی رفسنجانی و ادامه‏ی آن، چه پی‌آمدهایی می‏تواند داشته باشد؟
هنوز تعادل واقعی در میان سران نظام جمهوری اسلامی معلوم نیست. هنوز مشخص نیست که سپاه و نیروهای مربوط به آقای احمدی‏نژاد می‏توانند قصد خود را از قوه به فعل دربیاورند، یا این‌که دامنه‏ی ارتباطات آقای رفسنجانی و باقی‌مانده‏ی نیروی ولی فقیه می‌تواند آن‏ها را در همین حد متوقف کند و مساله را در حد یک نزاع لفظی نگاه دارد.
به‌خصوص که اکثریت اصول‏گرایان مجلس هم مخالف چنین خط‏‏مشی‏ای هستند که از سوی سپاه تعقیب شود.
در حقیقت سپاه، به‌تدریج، در درون دستگاه حاکمه‏ی جمهوری اسلامی به حداکثر رشد خود رسیده است و به خاطر تنش‏هایی که با جامعه وجود دارد، به یک حالت اشباع قدرت رسیده است. شاید بیش از این نتواند پیش برود و شاید آقای احمدی‏نژاد هم نتواند بیش از این به منویات‏اش عمل کند.
حتی ممکن است این پروژه‏های مخرب، تبدیل به عکس خود بشود و باعث نوعی اتحاد میان اصول‏گرایان، اصلاح‏طلبان و بقیه‏ی بدنه‏ی نظام بر علیه سپاه و آقای احمدی‏نژاد بشود که در آن صورت، آقای احمدی‏نژاد در معرض خطر بیش‌تری قرار خواهد گرفت.
در میان گفته‏های آقای رفسنجانی، آن‏چه اصول‏گرایان را بیش از همه ناراحت کرده است، حرف‏های ایشان در مورد نقش مردم در تعیین رهبری بود. آقای رفسنجانی حتی خطابِ پیغمبر اسلام به حضرت علی در غدیر خم را مثال زد؛ «تو منصوب خدایی، ولی اگر مردم تو را نخواهند، باید کنار بکشی». در ارتباط با نقش رأی مردم، آیت‏الله خمینی هم قبلا تاکید کرده بود که: «میزان رأی ملت است». به نظر شما، ایراد مخالفین آقای رفسنجانی به این بخش از سخنان ایشان، ناشی از چیست؟
آقای رفسنجانی بر مبنای تفسیر درستی از قانون اساسی، اشاره‏‏ی به‌جایی کرده است. اگر این تفسیر غیرشرعی و غیرحقوقی آقای مصباح و هم‏نظران‌اش را کنار بگذاریم که می‌گویند رهبر عطیه‏ی خداوند است که خبرگان فقط باید او را کشف کنند و به قول آقای رفسنجانی «رأی مردم را یک رأی زینتی می‌دانند»، بر اساس تفاسیر معمولی قانون اساسی، مردم پایه‏ی قدرت ولی فقیه هستند.
آقای رفسنجانی به‌درستی اشاره کرده که وقتی مردم ولی فقیه را نخواهند، نه‌تنها آن ولی فقیه باید برود، بل‌که اگر مردم حکومت را نخواهند، این نظام هم باید عوض بشود.
این مساله‏ای است که به مذاق هیچ‏کدام از اصول‏گرایان خوش نمی‏آید و حتی برخی از اصلاح‏طلبان هم ممکن است چنین تفسیر واضحی از قانون اساسی را که بسیار حقوقی و صحیح است، نپذیرند.
علت بیان این اظهارات از سوی آقای هاشمی هم این است که ایشان آقای خامنه‏ای را دعوت کرد که تمام‌عیار به میدان بیاید و اختلافات را حل کند که منظور از حل اختلاف هم تعرض به او و خانواده‏اش بود. اما چون آقای خامنه‏ای این کار را نمی‏کند، ایشان گفته است که به آن‏چه در نماز جمعه گفته، هم‏چنان پای‏بند است و تلویحا اشاره کرده است که اگر مردم آقای خامنه‏ای را نخواهند، باید برود.
اما آقای رفسنجانی به هر نیتی و با هر محرکی که حرف را زده باشد، نظری کاملا صحیح و منطقی است.
آقای رفسنجانی در سخنان خود هم‏چنین گفته است که در ایران تحمل انتقاد سازنده وجود ندارد. البته حتما منظور ایشان انتقاد جناح‏های حکومت از یک‏دیگر است. چون مردم از روز اول و حتی در زمان ریاست جمهوری ایشان، حق انتقاد از حکومت را نداشتند. ارزیابی شما چیست؟
بله، شاید نظرشان همین‏طور باشد. چرا که در دوره‏ی ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، سران نهضت آزادی نامه‏ی سرگشاده‏ای به ایشان نوشتند و آقای عزت‏الله سحابی، آقای توسلی و دیگران شاید به خاطر همین نامه چندین سال در زندان ماندند. آن هم به خاطر نامه‏ی سرگشاده‏ای که انتقادات مندرج در آن، بسیار اصولی و سازنده بود.
شاید منظور ایشان از انتقادات سازنده، همان انتقادات خودی‏ها است و انتقاداتی که از زبان معماران انقلاب مطرح می‌شود.
به‌طور قطع، آقای رفسنجانی دست روی دست نمی‏گذارد تا عده‏ای علیه ایشان و فرزندان‌اش توطئه کنند. به نظر شما، در صورتی که این توطئه‏ها و اقدامات شدید و جدی شود، واکنش ایشان چه خواهد بود؟
اگر به سابقه‏‏ی آقای رفسنجانی برگردیم، ایشان سعی خواهد کرد تا جایی که امکان دارد، این نوع تهاجم‏ها را هم‏چنان به‌طور نسبی با مبهم‏گویی‏ها دفع کند. ولی اگر ناچار شود، به فاش‏گویی خواهد پرداخت.
از آن‏جایی که پرونده‏های زیادی در سینه‏ی ایشان هست، فاش‏گویی‏ این پرونده‌ها جبهه‏ی مخالف را، که مردم باشند، قوی خواهد کرد. از سوی دیگر، پیوستن ایشان به جبهه‏ی اصلاح‏طلبان نیز باعث ریزش تعداد زیادی از اصول‏گرایان سنتی خواهد شد و در کل به نفع این جنبش است.
بنابراین من نقش فعلی آقای رفسنجانی را مثبت می‏دانم؛ این‌که بدون در-نظر-گرفتن گذشته‏ی ایشان،به مردم بپیوندد. و امیدوارم ایشان زودتر به این خطر پی ببرد و این‏قدر مجمل‏گویی را ادامه ندهد. بل‌که بسیار فاش بگوید که در این نظام چه رفته است و چگونه این نظام منافع مردم را به هیچ گرفته است.
امیدوارم بسیاری از اسرار-مگوهایی که در سینه‏ی ایشان است، فاش شود و به نهضت مردم کمک کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران

آرشیو

برچسب‌ها