با این همه ظلمی که سیاهی کرده است .... تردید ندارم که خدا هم سبز است !!!

آخرین اخبار

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

عبداله شهبازي : در انديشه فردا

چهارشنبه، 9 دي 1388
يادداشتهاي پراكنده : مي‌دانم فردا، و روزهاي پس از آن، چه رخ خواهد داد. نگران خود نيستم؛ نگران سرزمينم، نگران مردمم هستم. آماده‌ام براي هر حادثه. به يقين، اجازه نخواهم داد تحقيرم کنند. بارها تا آستانه مرگ رفته و احساس مردن را تجربه کرده‌ام. اين بار به استقبالش خواهم شتافت پيش از آن‌که تحقير شوم، پيش از آن‌که به حقارت بکشانندم. مردن چون پدر آرزوي ديرين من است. اين ميراث خاندان من است.

هيچگاه به افراط دعوت نکردم. صادقانه عليه فساد کوشيدم. بهروزي جامعه‌ام را از صميم قلب آرزومند بودم. پيام من در اين وبلاگ دعوت به پرهيز از خشونت بود و دعوت به اعتدال. افسوس، که گوش شنوايي نيافتم در ميان آنان که بايد خود منادي آرامش در جامعه مي‌بودند. سبک‌سرانه، اعتراضي معقول و معمول به نتيجه يک انتخابات را به جنبشي بنيان‌فکن بدل کردند و مملکتي با تاريخ و ميراثي گران‌سنگ را در يک کفه ترازو نهادند و کوته‌قامتاني سبک را در کفه ديگر.

احساسي مبهم دارم؛ احساس فرجامي غريب و ناشناخته. نمي‌دانم روزهاي پسين را خواهم ديد يا نه. اميد که روزهاي بهتر را ببينم. اگر نديدم چه غم. آن‌چه را که وظيفه‌ام بود انجام دادم و از زندگي بيش از نمي‌خواهم.

امروزه پنجاه و چهار سال و چهار ماه و هشت روز از زندگي‌ام مي‌گذرد. چهل سال از اين عمر را در تکاپوي پرشور سياسي، با دلبستگي به آرمان و اميد، سپري کردم. قريب به پنج سال آن را در زندان، و بيش‌تر در سلول انفرادي، گذرانيدم. در اين چهل سال، فراز و نشيب فراوان داشتم. راه‌هاي گوناگون را از سر کنجکاوي آزمودم. امروز، صادقانه مي‌گويم. آرزويم اين است که مسلمان بميرم؛ با اعتقاد عميق به خداوند، پيامبر اسلام (ص) و با ايمان ژرف به معنويت و حيات جاودان. ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هذيتنا و هب لنا من لدنک رحمه.

پي نوشت: اين تنها بيان يک احساس است نه بيش.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

شما مي توانيد با انتقادات يا پيشنهادات خود ما را در انجام كاري كه مي كنيم يعني اطلاع رساني ياري نمائيد .
با تشكر - فرداي ايران

آرشیو

برچسب‌ها